سینمای ما-مایکل داگلاس 68 ساله پسر بزرگ کرک داگلاس بازیگر کلاسیک سینما و تنها فرزند اوست که در دنیای سینما به موفقیت رسید. او در جوانی با کار تهیهکنندگی فعالیتهای سینماییاش را شروع کرد و جلوی دوربین هم به عنوان بازیگر ظاهر شد.

از کارهای مهم و قابل توجه او در دنیای تهیهکنندگی درام افشاگرانه و پر سر و صدای «دیوانهای از قفس پرید» است که قرار بود کرک داگلاس نقش اصلی آن را بازی میکند. این فیلم با بازی جک نیکلس موفق به دریافت چهار جایزه اصلی اسکار در سال 1975 شد.

مایکل داگلاس طی سه دهه گذشته در فیلمهای مطرحی مثل «پرونده چینی»؛ «رومانس سنگ»، «وال استریت»، «باران سیاه»، «جنگ خانواده رزها» و «بازی» بازی کرده است. با بالا رفتن سن، داگلاس از فعالیت بازیگری خود کاسته و بیشتر به عنوان تهیه کننده با پروژههای سینمایی همکاری میکند. وی هم اکنون مشغول بازی در درام جنایتکارانه و کمدی «آخرین وگاس» در کنار رابرت دنیرو است و بزودی در نقش رونالد ریگان در درام سیاسی «ریکیاویک» بازی خواهد کرد.

این فیلم را مایک نیول کارگردانی میکند و گفته میشود داگلاس با آن، دوباره نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد سال خواهد شد، او تازه از بازی در درام شرح حالگونه «لیبریس» به کارگردان استیون سودربرگ فیلمساز کانادایی فارغ شده است. این فیلم سینمایی تلویزیونی در ارتباط با زندگی و فعالیتهای لیبریس نقاش قدیمی است.

«مایکل داگلاس» در گفتوگوی اینترنتی زیر، درباره جنبههای مختلف کاری خود و دیدگاهش در ارتباط با مسائل مختلف سینما (و از جمله فرزند کرک داگلاس بودن) صحبت میکند.
* به عنوان یک بازیگر، به سینما زیاد میروید؟
- خیر. یک جورهایی از فیلمها گریزان هستم، عادت تماشا کردن فیلم را ندارم. برعکس، به شدت به مسابقات ورزشی علاقمندم و اکثر اوقاتم را صرف تماشای برنامهها و رویدادهای ورزشی تلویزیونی میکنم. میدانید چرا؟ برای این که برعکس فیلمهای سینمایی، در دنیای ورزش شما نمیتوانید حدس بزنید و بگویید که در پایان کار چه اتفاقی رخ خواهد داد.
* چرا در نیویورک زندگی میکنید و برای زندگی به لسآنجلس نمیروید؟
- نیویورک خیلی بهتر از حال و هوای لوس و متظاهر لسآنجلس است. زندگی در نیویورک خیلی راحتتر و بهتر است. تنها زمانی به لسآنجلس میروم که قرار باشد در آن جا کار کنم و جلوی دوربین بروم. در لسآنجلس محدودیتهای خیلی زیادی برای هنرمندان وجود دارد و باعث افسردگیام میشود. نمیدانم چطور بعضی از بازیگران میتوانند در این شهر زندگی کنند. میدانید مشکل لسآنجلس چیست؟ مشکل این است که هیچ مرکزیتی در این محل وجود دارد، هر کس خودش را آقا و حاکم مطلق میداند. همیشه گفتهام هالیوود جنجال و زرق و برق است و نیویورک محل تجمع روشنفکران. در شهر شیکاگو هم هنرمندان کار میکنند و کمتر حرف میزنند!

* کدام جنبه بازیگری برایتان مهم است؟
- بخش هیجانانگیز بازیگری در این است که تلاش کنید چیزی را که وجود خارجی ندارد ممکن کنید و به آن هستی و موجودیت بدهد. این خلق کردن و تلاش برای آن که چیز بهتری خلق کرده و به وجود بیاورید، هیجان خاصی در خودش دارد.
* بازی کدام بازیگر مورد علاقهتان است؟
- بیشتر از هر کس دیگر بازی آلبرت فینی را میپسندم. بازیهای او همیشه ساده و راحت و بیاغراق است. جوری بازی میکند که انگار با نقش و کاراکتر مورد نظر یکی است و گویی هیچ تلاشی برای ارایه یک بازی بهتر نمیکند. البته باید از دوست خوبم جک نیکلسن هم اسم ببرم. بازیهای او هم معرکه است و همیشه شیطان و، شوخ طبعی خاصی را وارد بازیاش میکند. در بازی او همیشه لحظاتی وجود دارد که نمیتوانید حدس بزنید کمی بعد چکار خواهد کرد.

* پدرتان یک بازیگر مشهور بود و شما جزو نسل دوم بازیگران خانواده خود هستید. جزو نسل دوم بودن، چه حال و هوایی دارد؟
- وقتی در رده نسل دوم قرار میگیرید، مجبور هستید با تمام مسائل آن (هم خوب و هم بد) کنار بیایید. این مسئله مزیتها و معایب خودش را دارد. شما یک سری فرصتها را به دست میآورید و در همان زمان، یک سری امکانات و فرصتها را از دست میدهید،یک مشکل بزرگ این است که احتمال آن وجود دارد همیشه در سایه موفقیت و نام نسل اول قرار بگیرید و نتوانید خودتان را از آن رها کنید. بعضی کارها را مجبور نیستید انجام دهید، زیرا نسل قبلی شما آنها را انجام داده است. ولی خیلی زود متوجه میشوید که دستیابی به موفقیت کار سادهای نیست و این مردم عادی و تماشاگران هستند که در تحلیل نهایی، باید شما و کارتان را قبول کنند.من پس از ورود به دنیای سینما، متوجه شدم فرزند کرک داگلاس بودن، همیشه هم چاره ساز نیست و دردی را دوا نمیکند. بخش طنزآمیز مسئله این است که من در وهله اول به عنوان یک تهیهکننده به موفقیت رسیدم و پس از آن بود که توانستم به عنوان یک بازیگر مهم خودم را ثابت کنم. موفقیتم در دنیای بازیگری، چندین سال پس از موفقیتم در حرفه تهیه کنندگی به سراغم آمد.
دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد برای «وال استریت» (1987) اولیور استون، کمک خیلی زیادی به من کرد تا بر آن مانع «نسل دوم» بودن چیره شوم. برای مردم عادی اهمیتی ندارد که پدرم چه کسی است. آنها از من به عنوان یک بازیگر مستقل ،نقشها و بازیهای خوب را در فیلمهای خوب میخواهند. آن ما میگویند: «پسر کرک داگلاس است؟ چکار کرده؟ خوب بازی میکند یا نه؟» این در حالی است که گروهی از آدمهای داخل صنعت سینما، با وجود تمام زحمتهایی که کشیدهای تا به موفقیت بررسی، این موفقیت را ناشی از موقعیت پدر تو میدانند و میگویند: «خب، پسر کرک داگلاس است دیگر!»
* کارنامه بازیگریتان را چگونه ارزیابی میکنید؟
- همیشه گفتهام که باید سخت کار کرد و کار خود را کاملا جدی گرفت، اهمیتی ندارد که شکست میخوری یا پیروز میشوی. مسئله مهم تلاشی است که آدم انجام میدهد. مسئولیت تمام کارهایی را که کردهام به عهده میگیرم و وحشتی ندارم درباره فیلمهای کم فروش خودم حرف بزنم. آنها هم جزیی از فعالیتهایم هستند. فیلمهایی که دوست دارم، شاید جزو آن دسته کارهایی باشد که کمتر کسی دوست دارد آنها را بسازد، فیلمهایی مثل سقوط (1993) یا «جذابیت مرگبار» (1978).
* جالب است که در کنار فیلمهای سرگرم کننده و تجاری، با محصولات مستقل و غیرمتعارف سینمایی هم همکاری داشتهاید.
- بازی در این فیلمها چالش برانگیز است. قبلا هم گفتهام، با بازی در فیلمهای مستقل به تواناییهای فردی خودت برمیگردی و مجبوری غریزی عمل کنی. در این حالت، هیچ چیزی از قبل تعیین و برنامهریزی نشده و تو باید یک سری کارهای فیالبداهه انجام دهی. شب قبل از فیلمبرداری خیلی تمرین میکنی، ولی وقتی جلوی دوربین میروی ،میفهمی باید یک بازی تازه ارائه دهی. در همه حال، در تلاشی تا همه چیز را فیکس و مرتب کنی.
بازی در فیلمهای مستقل،کاملا متفاوت از فیلمهایی است که اصطلاحا به آنها تجاری و عامهپسند میگوییم. به عنوان یک بازیگر، دوست دارم در هر دو نوع این فیلمها بازی داشته باشم. همین تطبیق دادن خودم با این دو نوع کار، یک چالش است. ولی از این چالش لذت میبرم. احساس میکنم این نوع کار جواب داده است و در انجام آن موفق بودهام. این چیزی است که دوستش دارم و همیشه مرا وسوسه میکند.
* برای بازی در نقشهای خاص، تحقیق و جستوجو هم میکنید؟
- البته، این لازمه کار است. ضرورتی است که نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود. این تحقیقات کمک میکند تا چالهها و جاهای خالی کاراکتر محوله پر شود و بازیگر بتواند نقش خود را به شکلی درست بازی کند. برای بازی در باران سیاه (1989) چند ماه با کارآگاهان پلیس همراهی میکردم. زمان بازی در «وال استریت» در والاستریت چادر زده بودم و با دلالان زیادی ملاقات و گفتوگو کردم.این کار کمک میکند تا ریتم مورد نظر را به دست بیاورم و بدانم قرار است چه نوع شخصیتی را جلوی دوربین بازی کنم. در عین حال، این جادوی سینماست که تو در مقام بازیگر میتوانی آویزان زندگی دیگران بشوی و انواع و اقسام مختلف و متفاوت زندگیها را تجربه کنی.
* در دنیای سینما و هالیوود دوستان زیادی دارید؟
- پیدا کردن دوست و حفظ دوستیها در این حرفه بسیار سخت و مشکل است. این یکی از مشکلات حرفه ماست. همیشه وقتی کسی برای دوستی به سراغت میآید، نسبت به انگیزههای واقعیاش شک داری. به همه مشکوکی! این چیزی است که در رابطه با خودم، اصلا دوستش ندارم. ولی اینطوری هستم و فکر میکنم خیلی از بازیگران هم مثل من فکر میکنند. در رابطه با دوست شدن با دیگران و پیدا کردن دوستان جدید خیلی با احتیاط عمل میکنم. نکته مهم در دوستی این است که به دوستانت اعتماد کنی و این چیزی است که در این جا در هالیوود، به سختی پیدا میشود.
* قبل از حضور جلوی دوربین، خیلی تمرین میکنید تا خودتان را آماده بازی کنید؟
- تمام تمرینات آمادهسازیام برای بازی در یک نقش، در دوران قبل از فیلمبرداری صورت میگیرد. به همین خاطر، وقتی جلوی دوربین ظاهر میشوم، فقط بازی میکنم. در مقام یک بازیگر، تمام انتخابهایم را قبل از شروع فیلمبرداری انجام دادهام و در جلوی دوربین، فقط باید آنها را ارائه کنم.
زمان فیلمبرداری دیگر فرصتی برای تمرین و انتخاب و این جور چیزها نیست. یکی از بزرگترین درسهایی که به عنوان یک بازیگر یاد گرفتهام این است که جلوی دوربین راحت عمل کرده و به چیزی فکر نکنم. در این زمان، باید به خودت یادآوری کنی که به سمت جلو حرکت کنی و اجازه ندهی چیزی اضافی ذهن تو را اشغال کند.
بعضی وقتها هم به خودت میگویی احمق شو و کاری انجام بده که درست نیست.این یک ریسک و خطر است که یا فرصتهای خوب جدید را برایت فراهم میکند و یا با کله تو را به زمین میزند!
* چه چیز حرفه بازیگری را دوست ندارید؟
- شما جلوی دوربین بازی میکنید، ولی واکنشی از سوی تماشاگران دریافت نمیکنید. نمیدانید آنها چه عکسالعملی نسبت به بازیتان خواهند داشت. پس خبری از خشنودی و رضایت سریع وجود ندارد، زیرا شما بلافاصله با نوع واکنش بیننده روبرو نیستید.این سختترین بخش کار بازیگری است. خوبی تئاتر در این است که تماشاچی هم زمان با بازی شما، آن را تماشا میکند و نسبت به آن واکنش نشان میدهد و شما این واکنش را دریافت کرده و میتوانید به آن جواب بدهید.