| |
سینمای ما- حـــامد مظفـــری: دقیقا از لحظه ای که دکتر حسن روحانی به عنوان یازدهمین رییس جمهور ایران انتخاب شد این حجم عظیمی از یادداشتها و گزارشهای علیه مدیریت سینمایی چهار سال قبل بود که از فیسبوک گرفته تا معتبرترین خبرگزاریهای ما را دربرگرفت. جالب اینجا بود که لحن به کار رفته در این مطالب هم نه برآمده از انصاف که بر مدار کاسبکاری می چرخد؛ به هر حال قهرمان زنده را عشق است و حالا که شمقدری و دارودسته اش در حال رفتن اند بهتر آن است که از هر معبری برای چسباندن خودمان به رنگ بنفش و دولت یازدهم استفاده کنیم. ایرادی هم ندارد که در تمام مدت مدیریت شمقدری جرأت حتی یک خط اظهارنظر درباره تصمیمات غلط او و مدیریت تحت امرش را نداشته ایم! به هر حال انتقاد کردن با دریافت رانتهای خرد و ریز از مدیریت تحت امر شمقدری جور درنمی آید پس چه بهتر که در برابر تمامی معایب مدیریتی مدیر در رأس کار گرفته خفقان بگیریم اما به محض اینکه زمزمه تغییر اوضاع را شنیدیم شروع کنیم در قالب یادداشتهایی کوتاه و بلند و یا گزارشهایی که مثلا ضعفهای مدیریت مدیر سرنگون را کنار هم ردیف کرده خود را به عنوان منتقد سیستم قبلی و هوادار سیستم جدید جا بزنیم! چرا؟ احتمالا چون باز هم می خواهیم از سبد رانتهای دولتی که از طرق گوناگون به ما می رسیده ارتزاق کنیم.
همین می شود فلان خبرگزاری مثلا اپوزیسیون احمدی نژاد که دست اندرکارانش همواره جزو نورچشمیهای سازمان سینمایی بوده اند و به بهانه هایی مانند مشارکت در انتشار بولتن یا کتاب جشنواره هایی که توسط ارگانهای متبوع این سازمان برگزار می شدند، مستقیم یا غیرمستقیم از بودجه سازمان سینمایی ارتزاق کرده و به این طریق پول خوبی هم به جیب زدند این روزها که تخت شمقدری را ویران می بینند تازه یادشان افتاده به او تذکر دهند که در این سالها چرا به برخی بیشتر از برخی دیگر کمک کرده و چرا بودجه های فاخر را در اختیار خودیها قرار داده!
این گونه رسانه ها این را نمی گویند که چطور به هنگام آن همه بی حرمتی که به خبرنگاران در جریان جشنواره سی و یکم شد صدایشان درنیامد؟ چطور آن هنگام که در کاخ جشنواره جای خبرنگاران توسط فک و فامیل و دختر خردسال و مادربزرگ دست اندرکاران جشنواره پر شد یک کلمه در مذمت مدیر زیردست شمقدری حرف نزدند؟ چرا زمانی که برای نوشیدن یک عدد چای در صف دریافت ژتون ایستادند یک واژه در نقد شمقدری به کار نبردند؟ چرا وقتی در نهایت بی احترامی و در جشنواره سی اُم، سیاسی ترین فیلم سال با چراغ روشن برای آنها به نمایش درآمد جیک نزدند؟ چون اگر کمترین انتقادی از سوی این دوستان به عملکرد شمقدری وارد می آمد دیگر نمی توانستند در مراسم تقدیر از رسانه های برگزیده جشنواره سینه سپر کرده و هدایای میلیونی شان را بگیرند. اگر صدایشان درمی آمد نمی توانستند طی یک بازه زمانی چندساله روابط عمومی فلان جشنواره را تحت امر خود داشته باشند. اگر می خواستند وجدان خود را قاضی رفتارشان کنند نمی توانستند در عرض چند سال اتومبیلهای وطنی لیزینگی خود را به شاسیبلندهای خارجی بدل کنند.
به هر حال از کوزه همان برون ترواد که در اوست و مشکل فرهنگی این دوستان هم حل شدنی نیست؛ از این دوستان تنها انتظاری که داریم این است که به مانند تین ایجرهای 14 ساله سعی نکنند با جا زدن خود به عنوان منتقد شمقدری و موافق مدیر بعدی بکوشند رانت خواری خویش را امتداد دهند. روزنامه نگار مستقل نیاز به رانت ندارد و شده است از طریق یک وبلاگ حرف خودش را می زند. پس شمایی که این روزها شجاع شده ای، نگران از دست دادن این رانتها نباش. باز هم چشمانت را بر عیوب حال بسته و بازخوانی مشکلات گذشته را ادامه بده و شک نکن که باز هم بخش عمده این رانتها مال شماست.
|