دانلود

نگاهی به فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» ساخته پوران درخشنده : چهره شوم يك معضل كه با آداب و رسومی از ریخت‌افتاده تزیین‌ شده است :: سينمای ما ::

   






نگاهی به فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» ساخته پوران درخشنده
چهره شوم يك معضل كه با آداب و رسومی از ریخت‌افتاده تزیین‌ شده است

سينماي ما- سعيد نيكو رزم: فیلمی زنانه با محتوا و ساختاری زنانه، چنانچه اگر کسی بعد از تیتراژ ابتدایی فیلم وارد سینما شود، قبل از تیتراژ پایانی می تواند حدس بزند که کارگردان این فیلم یک زن است. این مسئله تنها مربوط به بیانیه ی فمنیستی کارگردان در سکانس های پایانی فیلم نمی شود،  بلکه این زنانگی اساسا در تمام ابعاد دراماتیک و زیبایی شناختی اثر رخنه کرده و شاید این شاخص‌ترین ایرادی است که می توان بر فیلم "هیس..." وارد ساخت.

سو تفاهم نشود؛ وقتی از زنانگی به عنوان یک ایراد در فیلمسازی صحبت می کنیم منظورمان انکار و نادیده انگاشتن نگاه زنانه به اصل اثر هنری نیست (حتی نگاه فمنیستی مدنظر نیست) بلکه مربوط به تمام آن چیزی می شود که بر اثرِ نگاه ایدئولوژیک و جنسیتی ما را از پرداخت و واکاوی عمیق و درست مسئله باز می دارد. از این منظر آخرین فیلم پوران درخشنده سرریز شده از یک نگاه جنسیتی در تمام ابعاد فیلمسازی كه از شخصیت پردازی و منطق دراماتیک گرفته تا دکوپاژ و تدوین را شامل می شود. اما آن چه بیشتر از همه – به خصوص در این چنین فیلم‌های اجتماعی - دارای اهمیت است مربوط به دیدگاه کارگردان و نگاه آسیب شناختی وی به اصل مسئله است.

پوران درخشنده روی ایده ی بسیار خوب و حساسی دست گذاشته است. فیلم درباره ی تعرض جنسی به دختربچه هایی است که در سنین پایین دچار مرگ روحی شده و هیچکس از مسببان این قتل روحی و روانی قصاص نشده است. از این منظر ابعاد جامعه شناختی فیلم مسائل عمده ی دیگری همچون تابوهای اجتماعی مثل مسئله ی حفظ آبرو و مسئله ی شرعی_قضایی قصاص را نیز در بر می گیرد. آن درام حقیقی که پوران درخشنده به دنبال آن است وقتی شکل می گیرد که قتل روح و روان در برابر قتل نفس قرار می گیرد. در واقع درخشنده به دنبال پاسخ به این پرسش است که: چرا در جامعه ای - که بر اثر تابوهای اجتماعی - قاتل روح و روان انسان ها آزاد می گردد ، باید نفسی که بر اثر فشار همین مرگ روحی مرتکب قتل نفس شده به قصاص محکوم شود؟

از این منظر دغدغه ی پوران درخشنده ستودنی است اما تا وقتی که به دور از شعار، ایدئولوژی و مستقیم گویی مطرح شود. فیلم نوعی به معرض گذاشتن درام در قالب زیبایی شناسی سینما است. درام یعنی نشان دادن و خلق موقعیتی که منجر به کشمکش و دیالکتیک شود. از خلال همین قصه و روایت دراماتیک است که دیدگاه فیلمساز نزج می یابد. اگر هنرمند با دیدگاهی ایدئولوژیک به مسئله ورود کند منطق دراماتیک فیلم فرو خواهد ریخت:

اول اینکه شخصیت ها از زبان خود سخن نخواهند گفت و به ابزاری برای بیان عقاید فیلمساز تبدیل می شوند. به عنوان مثال در صحنه ی حساس دادگاه وکیل (با بازی مریلا زارعی) به جای اینکه از موکلش دفاع کند به بیان خطابه فمنیستی کارگردان می پردازد.

دوم اینکه کنش دراماتیک در راستای منطق اصلی قصه و به صورت منسجم پیش نمی رود و وابسته به ایدئولوژی هنرمند و احساسات او خواهد بود. مهمتر اینکه فیلم در فوران احساسات اغراق شده و سانتی مانتالیسم غرق خواهد شد و دیگر مخاطب را به فکر وا نخواهد داشت. بر اثر همین نوع نگاه است که در فیلم "هیس..." شخصیت پردازی ابتر رها شده است. انگیزه ی روانشناختی شخصیت های اصلی درست و عميق پرداخت نمی شود و شخصیت های فرعی کاملا کاربردی قراردادی یا ابزاری دارند. کنش اصلی فیلمنامه تا نیمه ی کار پیش می رود، اما در ادامه به شاخه ی دیگر منتهی شده و سیر حوادث دیگر در راستای کنش اولیه نیست. به خاطر همین است که در یک چهارم پایانی فیلم ماجرای پیداکردن برادر مقتول خارج از کنش اصلی فیلمنامه است. در همین زمان است که شخصیت های فرعی (با بازی بازیگران شاخص‌) وارد فیلم می شوند و کارکرد دراماتیک ندارند. نگاه تحلیلی کارگردان از جایی به بعد دستخوش احساسات شده و فیلم را وارد فاز جدیدی می کند که اصلا در راستای مسئله ی فیلم نیست.

سوم اینکه شخصیت پردازی ها از نگاه روان شناختی دارای حفره هایی است، به خصوص روان شناسی شخصیت مراد (با بازی بابک حمیدیان) نیاز به پرداخت بیشتری دارد. صرف اینکه او دیوصفت است کافی نیست و می توان با خلق جزییاتی در منطق شخصیت پردازی وی به اثر جلای بیشتری داد.

مسئله ی تابوی اجتماعی و ترس خانوادههایی که به خاطر ترس از آبرو سکوت می کنند هم دارای ابعاد روان شناختیِ جمعی است که صرفا با نشان دادن چند نمونه آماری نمی توان از آن گذشت و می بایست وارد جزییات روان شناختی آنها شد و مسئله را مورد واکاوی عمیق قرار داد. بهتر بود فیلمساز به جای صرف یک چهارم پایانی فيلم براي پیدا کردن برادر مقتول، از این ظرفیت برای پرداخت شخصیت های فیلم و جزییات کنش اصلی قصه و در نتیجه کامل کردن نگاه تحلیلی خود به اصل مسئله استفاده می کرد.

فیلم "هیس..." دغدغه ای شریف و ارزشمند دارد، اما راه تولید‌ یعنی نگارش و پرداخت فیلمنامه با کاستی هایی آغاز می شود. فیلم شروع بسیار خوبی دارد، سکانس ابتدایی نفسگیر و جذاب است و حتی اسم بسیار خوبی برایش انتخاب شده، اما افسوس که به درستی در مسیر پرداخت سينمايي قرار نمی گیرد و انتظاراتی را که اسم فیلم برای مخاطب به وجود می آورد برآورده نمی سازد.‌ فیلم دیر وارد مسئله می شود و زود هم خارج می شود. حواشی زیادی دارد و خُرده کنش ها در مسیر مسئله ی اصلی پیش نمی رود. مسئله ای که تا این اندازه حساس و قابل احترام است، مسئله ای که برآمده از فرهنگی مرد سالار و متعصانه است، مسئله ای غیر منصفانه، غیر انسانی و تبعیض آمیز که با همان چهره ی شوم اما تزیین شده به آداب و رسومی از ریخت افتاده با غیض و تعصب جلو می آید و می گوید: "هیس! ... دخترها فریاد نمی زنند"



سعید نیکورزم


به روز شده در : شنبه 2 شهريور 1392 - 15:18

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���