دانلود

سينمای ما - دو یادداشت اخیر امیر قادری درباره بهترین فیلم‌های 2008، برنامه «90» و ... / به احترام کسی که نئون را اختراع کرد

   


fajr teazer31

«روز روشن» (حسین شهابی)

«خسته نباشید» (محسن قرایی)

«دلتنگی‌های عاشقانه» (رضا اعظمیان)

«خاک و مرجان» (مسعود اطیابی)

«بشارت به یک شهروند هزاره سوم» (محمدهادی کریمی)

«حوض نقاشی» (مازيار ميري)

«جیب‌بر خیابان جنوبی» (سیاوش اسعدی)

«آفتاب، مهتاب، زمین»

«استرداد»

 

«رسوایی» (مسعود ده‌نمکی)

«چه خوبه که برگشتی» ( داریوش مهرجویی)

«دربند» (پرویز شهبازی)

«هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» (پوران درخشنده)

«گهواره‌اي براي مادر» (پناه بر خدا رضایی)

«برلين-7» (رامتین لوافی )

«غریبه» (حمید بهمنی)

«گناهکاران» (فرامرز قریبیان)

«زیباتر از زندگی » (انسیه شاه‌حسینی)

bottom banner


fajr posters 30
 
 
 


این بخش به زودی تکمیل خواهد شد
fajr film 29

«روز روشن» (حسین شهابی)

«خسته نباشید» (محسن قرایی)

«دلتنگی‌های عاشقانه» (رضا اعظمیان)

«خاک و مرجان» (مسعود اطیابی)

«بشارت به یک شهروند هزاره سوم» (محمدهادی کریمی)

«حوض نقاشی» (مازيار ميري)

«جیب‌بر خیابان جنوبی» (سیاوش اسعدی)

«آفتاب، مهتاب، زمین»

«استرداد»

 

«رسوایی» (مسعود ده‌نمکی)

«چه خوبه که برگشتی» ( داریوش مهرجویی)

«دربند» (پرویز شهبازی)

«هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» (پوران درخشنده)

«گهواره‌اي براي مادر» (پناه بر خدا رضایی)

«برلين-7» (رامتین لوافی )

«غریبه» (حمید بهمنی)

«گناهکاران» (فرامرز قریبیان)

«زیباتر از زندگی » (انسیه شاه‌حسینی)

fajr cinema 30
 
fajr video
  صحنه هایی از فیلم «پله آخر» (علی مصطفا)
  صحنه هایی از فیلم «بیداری» (فرزاد موتمن)
  صحنه هایی از فیلم «روزهای زندگی» (پرویز شیخ طادی)
  صحنه هایی از فیلم «در انتظار معجزه» (رسول صدرعاملی)
  صحنه هایی از فیلم «بیخود و بی جهت» (عبدالرضا کاهانی)

asrejomeadv
tablighat
 
 
   
 
 
 
 
 
adv
در صورت علاقه به درج آگهي در پايگاه خبري تحليلي سينماي ما می توانید با شماره تلفن های دفتر سایت تماس بگیرید.
تلفن: 88535305 (داخلی 109)
       09386503357 
آدرس: تهران - خيابان شهيد بهشتي (عباس آباد) - نرسیده به خیابان میرزای شیرازی - ساختمان پارسه - واحد 12
پست الكترونيكي: info@cinemaema.com

> برای مشاهده تعرفه آگهی‌ها اینجا کلیک کنید
Nokia

i news
goldiran
Main News
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
سینمای ما- محسن امیریوسفی کارگردان فیلم‌های «آتشکار»، «خواب تلخ» و ... در یادداشتی که روزنامه بهار آن را منتشر کرده، «لغتنامه مخفی سینمای ایران» را به «رئیس محترم سازمان سینمایی» تقدیم کرده است. این لغتنامه به شرح زیر است:...
 
سینمای ما- دومین مراسم گلریزان فیلم سینمایی «دهلیز» با حضور میزبانانی جدید از اهالی ورزش و هنر در سینما «آزادی» برگزار می‌شود. این مراسم برای جمع آوری دیه برای آزادی دومین محکوم به قصاص به صورت همت عالی دوشنبه اول مهر ماه، ساعت 20 در سینما «آزادی» برگزار خواهد شد. به دلیل استقبال از مراسم قبلی که به میزبانی ...
 
سینمای ما- محمد حیدری از سوی رئیس سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان ناظر سازمان برای برگزاری مجمع عمومی خانه سینما انتخاب شد. قرار است در این مجمع عمومی در تاریخ 15مهرماه اساسنامه خانه سینما به تصویب برسد و هیأت مدیره جدید این نهاد صنفی سینمایی نیز تعیین و معرفی شوند. محل برگزاری این مجمع عمومی سالن سیف‌الله داد خانه‌ سینما واقع در تهران، خیابان بهار جنوبی، کوچه سمنان شماره 29 است. او در پاسخ به اینکه به عنوان نماینده سازمان سینمایی آیا قرار است با اصنافی که اعلام کردند در مجمع حضور پیدا نمی‌کنند، مذاکره‌ای...
 
سینمای ما- جايزه بهترين بازيگر زن جشنواره باتومي كشور گرجستان به مهتاب كرامتي براي بازي در فيلم "فرزند چهارم" رسيد. اين جشنواره امروز 31 شهريور ماه به پايان رسيد و وحيد موساييان كارگردان فيلم "فرزند چهارم" در اختتاميه حضور داشت و جايزه را به نمايندگي از مهتاب كرامتي دريافت كرد. این جشنواره با نمایش و...
 
سینمای ما- رئیس سازمان سینمایی تاکید کرد که از نظر وی مساله خانه سینما تمام شده و نمی‌خواهد در چهار سال ماموریتش درگیر این مساله بماند. به گفته وی این خانه را یک دولت بست و دولت هم بازگشایی کرد. حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی در مراسم تودیع و معارفه مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که عصر دیروز شنبه 30 شهریور برگزار شد، در جمع خبرنگاران درباره صنوف عضو خانه سینمای ایرانیان و نامه اخیر آنها به وی گفت: ...
 
سینمای ما- کیومرث پوراحمد همراه با تهیه‌کننده و طراح صحنه فیلم "50 قدم آخر" هم‌اکنون در نجف‌آباد مشغول آماده‌سازی دکور فیلم هستند. سعید سعدی تهیه‌کننده فیلم گفت: هم اکنون عباس بلوندی طراح صحنه مشغول ساخت دکور صحنه‌های جنگی فیلم در نجف آباد اصفهان است. این بخش از کار دیروز به پایان رسید و ما برای ساخت ادامه دکور که مربوط به فضای خارج از جنگ است به منطقه ...
toptitle
            از سال 1384
boghz

 

TopFilm
کارگردان : ابراهیم شیبانی
(امتیاز 89,0/100 - 173 رأي)
کارگردان : وحید موساییان
(امتیاز 33,8/100 - 21 رأي)
کارگردان : بهروز شعيبي
(امتیاز 83,0/100 - 79 رأي)
کارگردان : پوران درخشنده
(امتیاز 87,8/100 - 163 رأي)
کارگردان : اصغر فرهادی
(امتیاز 90,8/100 - 355 رأي)
VIDEO BANNER

bank
جهت مشاهده تيزر ها به صورت آنلاين نياز به برنامه Flash Player 9 داريد --- Download Flash Player 9 ---
بخش بانك تيزر سايت مناسب كاربراني است كه از اينترنت پر سرعت استفاده مي كنند

دو یادداشت اخیر امیر قادری درباره بهترین فیلم‌های 2008، برنامه «90» و ...
به احترام کسی که نئون را اختراع کرد
به احترام کسی که نئون را اختراع کرد


سینمای ما - امیر قادری:


 


یادداشت اول: به احترام 90 و کسی که نئون را اختراع کرد




کتاب خوب



شنیده‌ام که یک رمان تازه از ریموند چندلر در کشورمان چاپ شده. ادبیات موسوم به «سیاه» یک طرف و کتاب‌های دشیل همت و ریموند چندلر، وقتی به اوضاع و احوال امروز جهان نگاه می‌کنیم، همچنان تازه، تیره و تار و در عین حال سرحال و به شدت امروزی به نظر می‌رسند. همت و چندلر دو نمونه عالی از صنعت سرگرمی هستند که بالاترین قله‌های هنر را فتح می‌کنند. تا جایی که به کتابفروشی‌ها سر زده‌ام، هنوز این کتاب تازه پخش نشده. به عنوان نمونه، بخشی از کتاب «خواهر کوچیکه» ریموند چندلر ترجمه اسماعیل فصیح را برای‌تان نقل می‌کنم: «من این جا نشستم و هیچ کار دیگه‌ای بلد نیستم. جایی رو ندارم برم، کسی رو هم ندارم. از کارم هم بدم می‌آد. می‌خوام هیچ کاری نکنم. ولی باید نون درآورد.» و: «باید به احترام کسی که نئون را اختارع کرد سکوت کنیم.» این جمله دومی شاهکار است.



فیلم خوب قدیمی



صحبت نئون شد و آدم یاد «از صمیم قلب» فرانسیس فورد کوپولا می‌افتد. یک قصه عاشقانه ساده که مثل همه کارهای استاد کوپولا (که فیلم‌هایش را در جشنواره فجر امسال هم نشان می‌دهند) پر از یک جور «افراط فرمی» است. و این جا افراط در نئون! دقیقا همین. پر از نور و رنگ نئون‌ها، و آدم‌هایی که در میان این نئون‌ها راه می‌روند. به اضافه یک تام ویتس که صدایش به این نورها و رنگ‌ها می‌آید.



فیلم خوب جدید



به نظرم تا چند وقت باید درباره «ماجرای شگفت‌انگیز بنجامین باتن» حرف بزنیم. فیلم تازه دیوید فینچر باعث می‌شود که بعد از مدت‌ها بنشینید و به فیلم سینمایی، به گونه‌ای چشم بدوزید، آن چنان که وقتی بچه بودید، با ایمان و معصومیت فیلم سینمایی بعد از ظهر جمعه تلویزیون را نگاه می‌کردید. بعد اگر فیلم را در این مرحله فیلم را پذیرفتید، خیلی چیزهای دیگر هم گیرتان می‌آید. از آن قبیل آثار که به درد زندگی‌تان می‌خورد. ‌دیگر کمتر از این جور فیلم‌ها ساخته می‌شود. چون دیگر کسی باور نمی‌کند. حداقل این که باوراندن‌اش سخت است. ملت هم می‌روند فیلم ضد قصه می‌سازند.



شب سخت



دیشب عادل فردوسی‌پور خوشحال نبود. برای من که ده سال است دوشنبه شب‌ها مهمان‌اش هستم، و هر دفعه هم خیلی خوش گذشته، این بار ناراحتی و غم میزبان خیلی سخت بود. آن برنامه مشکل‌زا، یعنی بحث بین عادل و مسئولان فدراسیون فوتبال را، چون پنج شنبه افتاده بود، ندیدم که نظری بدهم. دارم درباره عادل و «90» به طور کلی حرف می‌زنم. جشنی بود برای ما هر برنامه‌اش و حالا که دیگر خوشحال نیست. به نظرم وقتی پیشرفت می‌کنیم و پولدار می‌شویم که همه خوشحال باشیم. کافی بود عادل خوشحال‌تر بود و برنامه‌اش بیش‌تر طول بکشد. آگهی‌های بیش‌تری پخش می‌شد و smsهای بیش‌تری می‌رسید. باور کنید این فقط فایده و فرصت اول است. بقیه‌اش را که خودتان می‌دانید!


 


یادداشت دوم: از دیوید فینچر تا رضا امیرخانی





«بنجامین باتن»؛ بهترین فیلم سال؟!


می‌خواستم این مطلب را فردا صبح بنویسم و حالا نصفه شبی از خواب پریده‌ام و امیدوارم این را که نوشتم، بلکه آرام بگیرم. بلکه فیلم رهایم کند. شاهکار تازه دو استاد محبوب‌ام، دیوید فینچر و اریک راث، در مقام کارگردان و فیلمنامه‌نویس، بی‌خواب‌ام کرده و به وجدم آورده و در عین حال دارد مغزم را می‌خورد. رابطه سینما و عنصر «زمان»، پیچیده و انکار ناپذیر است و هر وقت هنرمندی بخواهد انرژی حاصل از ترکیب این دو را آزاد کند، کاری که مثلا سرجولئونه در «روزی روزگاری در آمریکا» کرد، تماشاگرش را داغان می‌کند. چه رسد به این فیلم آخر فینچر بزرگ، یعنی «ماجرای شگفت‌انگیز بنجامین باتن»، که اصلا به شکلی مستقیم و بی‌رو دربایستی کاوشی عمیق در مفهوم «زمان» است. داستان آدمی که پیر به دنیا می‌آید و در طول زمان جوان می‌شود، در حالی که آدم‌های اطراف‌اش، مثل ما، مسیری معمول به سمت پیر شدن را طی می‌کنند. این طوری از درک معمولی که از مسیر عمرمان داریم، آشنایی‌زدایی می‌شود. برکت و خشونت گذشت زمان، را با تمام وجود حس می‌کنیم. در لحظه‌ای که مسیر زندگی مرد با زن محبوب‌اش در یک لحظه تلاقی می‌کند. و با سرعتی بیش از حد معمول می‌گذرد. چون عمرشان بر دو بردار متقابل، مطابق است و نه همچون شکل طبیعی‌اش، دو بردار موازی پس لحظه با هم بودن زودتر پر می‌زند. فیلم را می‌بینید و به احتمال مرگ همه عزیزان‌تان فکر می‌کنید... امسال برای هیچ فیلمی این قدر دل‌ام نخواسته یک نقد مفصل و طولانی بنویسم، که برای این یکی. بعد همه این‌ها را ترکیب کنید با اجرای درجه یک فیلمساز، تا حال‌ام را بفهمید. «ماجرای شگفت‌انگیز بنجامین باتن»، قطعا تبدیل به یک کلاسیک خواهد شد. شاهکاری که نه در موزه‌های فیلم و در کتاب‌های نقد و ستون‌هایی از این قبیل که می‌نویسم و می‌خوانید، که در دل مردم خواهد ماند. فیلمی که پسران به پدران نشان می‌دهند و عاشقان به هم هدیه می‌کنند. فینچر و راث در این جا، دو راوی بزرگ‌اند که بار دیگر مقام شامخ داستان‌گوهای بزرگ تاریخ سینما را به تماشاگر تصویرزده این سال‌ها یادآور می‌شوند. و این البته آغاز زندگی ما با این فیلم و نوشتن ما برای این فیلم است. فقط کاش آن را در نسخه خوب‌اش ببینید و با زیرنویس درست و درمان. هدرش ندهید. «ماجرای شگفت‌انگیز بنجامین باتن» در کنار «وال‌ - ای» و «شوالیه تاریکی» و «در بروژ»، قطعا در مجموعه بهترین فیلم‌های سال 2008 قرار می‌گیرد.



... و حالا که در انتهای سال مسیحی قرار گرفته‌ایم، حالا که تعدادی از مطرح‌ترین فیلم‌های سال گذشته را دیده‌ایم، بد نیست چند کلمه‌ای درباره‌شان بنویسم. شاید به دردتان خورد. درباره فیلم محبوب‌ام «ماجرای شگفت‌انگیز بنجامین باتن» که حرف زدیم، و حالا برویم سراغ بقیه:



«فراست/نیکسن»: درباره مجموعه‌ مصاحبه‌های دیوید فراست، مجری تاک شوهای تلویزیون با ریچارد نیکسن، پس از رسوایی واترگیت. بیش از آن که قرار به یک جور افشاگری بر اساس حقایق تاریخی باشد، یک ضرب شست تصویری پر از جزئیات است. حاصل کار ران هاوارد فیلمساز که خودش را به موضوع سپرده و جوهره سینمایی‌ سوژه را در تمام ابعاد بیرون کشیده. هاوارد در این جا یک سینماگر است که به یک موضوع تاریخی خیره شده، و نه یک مورخ یا یک افشاگر. طبعا اما در مراحل بعدی فیلم از عهده این قبیل مسئولیت‌ها هم به خوبی برمی‌آید. لذت فیلمساز در کار با مدیوم‌اش، به تماشاگر هم منتقل می‌شود. دیوید فراست همان قدر از افشای حقیقت اغنا می‌شود و به وجد می‌آید که ران هاوارد از ساختن این فیلم.



«وال - ای»: نکته اصلی این جاست که به این انیمیشن کمپانی پیکسار، نباید به عنوان یک کارتون نگاه کرد، چون از اساس یک فیلم سینمایی زنده کامل است. تصاویر فیلم از مرز نقاشی عبور می‌کنند. هنرمندان و صنعت‌گران کمپانی پیکسار، در این بهترین محصول‌شان، موفق می‌شوند یک جهان خودبسنده خلق کنند. این فرق می‌کند با موش‌ها و ماهی‌ها و هیولاهای انسان‌نمای کارتون‌های قبلی. حالا در این جهان یک موجود تازه داریم به اسم وال – ای که در کنار آدم‌ها قرار می‌گیرد و قرار است ما را به آرمان‌های اولیه انسانی برگرداند. عروسک خود «وال-ای» را سفارش داده‌ام. باعث دلگرمی است. این طوری حضور و وجود این عنصر ظاهرا مجازی بیش‌تر باورمان می‌شود. عشق مولد فیلم قابل توصیه است.



«شوالیه تاریکی»: یک محصول استودیویی پرخرج بر اساس کمیک بوک‌های بارها تعریف شده بتمن که اتفاقا اصلا قابل پیش‌بینی از آب درنیامده. ثابت می‌کند که یک فیلم سینمایی با چنین ابعاد و سابقه و پیشینه‌ای هم می‌تواند غافل‌گیر کننده و حتی تجربی از آب درآید. «جوکر» فیلم، شخصیت‌های‌ منفی تاریخ سینما را وارد تعاریف و چارچوب‌های تازه‌ای می‌کند و در عین حال تصویر درجه اولی می‌سازد از آن چه تمدن امروز از آن هراس دارد. در عین حال کل فیلم به یک کارخانه عظیم و پیچیده تولید سرگرمی می‌ماند که در آن دندانه‌های همه چرخ دنده‌ها برای رسیدن به هدف، درست و دقیق کار می‌کنند.



«در بروژ»: لحن روزگار ما را دارد. ترکیبی از شکوه و فانتزی. حقیقت و دروغ. تراژدی و کمدی. همان دنیایی که فقط باید نگاه‌اش کرد. نباید به‌اش دست زد. آن‌هایی که می‌خواهند کمی معصومیت و اخلاق به آن اضافه کنند، تعادل مبهم و شکننده‌اش را به هم می‌ریزند و داستان ما از این جا شروع می‌شود. شش ماه پیش در شماره‌های اول همین ستون نوشتم که قطعا یکی از بهترین فیلم‌های سال خواهد بود و به نظرم هنوز همین ‌طور است. تارانتینویی‌ترین فیلم سال. طنز اصیلی دارد. سهم مستقل‌هاست از این فهرست.



×××



درباره باقی فیلم‌ها اگر عمر و فرصتی بود، بعدا حرف می‌زنیم. حالا عوض‌اش می‌خواهم بخش‌هایی از یادداشتی را نقل کنم نوشته رضا امیرخانی، نویسنده موفق معاصر، که داستان‌هایش را متاسفانه نخوانده‌ام، اما این حرف‌های آقای نویسنده، عالی است:
«رمان‌نويس [امروز] رمان مي‌نويسد براي رئيسِ اداره‌ شخم آق‌قلا و جايزه هم تخمِ باقلا مي‌گيرد، بعد مي‌گويد چرا به من نوبل نداده‌اند و چرا مردم كار مرا نمي‌خوانند و چرا سطحِ مطالعه پايين است و چرا. به اين مي‌گويند رمان‌نويسِ مشرك! تو براي رئيسِ اداره‌ شخم و تخم نوشته‌اي، كارت را هم سلف‌فروشي كرده‌اي و مزدت را هم پيش‌پيش گرفته‌اي، ديگر شريك مي‌خواهي براي چه؟!
حالا به جاي رئيسِ اداره‌ي شخم، هر نهاد مزاحم ادبيات ديگري را جا‌يگزين كن. دولتي و انقلابي و ضد‌انقلابي و... رمان‌نويس مي‌نويسد براي چهار تا منتقد. چهار تا منتقد هم چهل نقد برايش مي‌نويسند در چهارصد رسانه. ديگر از كسي طلبي ندارد كه! مي‌نويسد براي محفل پنجاه نفره‌ روشن‌فكري. تيراژ كتابش هم دست بالا مي‌شود پانصد تا! يعني هر كدام از اعضا ده كتاب را هم هديه مي‌دهند به رفقا. اين غايت قصواي نگاهش به‌به و چه‌چه همين پنجاه تا بوده است ديگر...
جريانٍ غالبِ رمان‌نويسي در كشور ما هم‌چه جرياني است؛ گل‌خانه‌اي و انكيباتوري و در حد مبتذلِ كلمه، آماتوري. جوايز، دولتي و غيردولتي، انقلابي و ضدانقلابي، روي هم‌چه جرياني سوار مي‌شود. مسؤولان فرهنگي در هم‌چه جرياني سياست‌گذاري مي‌كنند. و متأسفانه نويسنده‌گان هم در چنبره‌ مبتذلِ هم‌چه جرياني گرفتار مي‌شوند. به هم جايزه مي‌دهند و هم‌ديگر را نقد مي‌كنند و پشت سر هم صفحه مي‌گذارند! فرمولِ نوشتن هم در چنين جرياني روشن است. آن‌چه روشن نيست، فرمولِ نوشتن براي مردم، براي زمان و براي ادبيات است.

رمان‌نويسي كه براي مردم و زمان و ادبيات بنويسد، در اين سه شريكي نمي‌خواهد. نه گرفتار نگاه مسؤولِ اداره‌‌ شخم است، نه پريشان نگاه رسانه‌ بي‌گانه. فارغ از جريان گل‌خانه‌اي وضعِ رمان و رمان‌خواني در ايران شبيه هست به بسياري جوامعِ ديگر. هيچ رمان خوبي نيست كه خوانده نشود و مردم آن را تشويق نكنند...»



در آستانه جشنواره فیلم فجر خواستم بگویم که اوضاع غالب سینمای ما هم بر همین منوال است. و آن فیلم‌های بزرگی که درباره‌شان صحبت کردیم، از همین بلاها به دورند؛ «ماجرای شگفت‌انگیز بنجامین باتن»، «وال‌ - ای»، «شوالیه تاریکی» و «در بروژ»، بنا به قول امیرخانی (که البته این را درباره ادبیات امروز ما گفته) فیلم‌هایی‌اند که «برای مردم، براي زمان و براي سینما» ساخته شده‌اند.


 



چهارشنبه,2 بهمن 1387 - 2:45:58

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو
اخبار مرتبط:

نظرات

در هنگام باركردن آيتمها خطايي رخ داد
MJA
چهارشنبه 2 بهمن 1387 - 0:44
2
موافقم مخالفم
 
به احترام کسی که نئون را اختراع کرد

رضا امیرخانی رو خیلی قبول دارم ، نویسنده خوبیه . و شاید به خاطر رعایت کردن همین چیزی که گفته هست که کتاب هاش موفق و پرفروش هستند .

یه نکته و سوال : واقعاً چجور میتونید فیلم ها رو دزدی سینمایی (ما چند سال پیش اینو میگفتیم ، الان همش میشنوم میگن پرده ای) نگاه کنید ، من که گاهی 3- 4 ماهی اینقدر زجر میکشم و حسرت میخورم تا اینکه دی وی دی کیفیت عالی فیلم میاد و اون موقع میبینم . (امتحان کنید ، مثلاً بزارید آلیس در سرزمین عجایبِ تیم برتون رو 4 ماه بعد از اکران ببینید . تو این چهار ماه مدام تصمیم میگیرید هر کی در مورد فیلم داره حرف میزنه رو با دستای خودتون خفه کنید)

sana
چهارشنبه 2 بهمن 1387 - 8:22
2
موافقم مخالفم
 
به احترام کسی که نئون را اختراع کرد

من این دوشنبه شب چون فرداش امتحان داشتم نود و کامل ندیدم ولی اخرش و دیدم که عادل دپ بود داشت میگفت اگه عمری باشه اگه ...... هفته بعد در خدمتتونیم در مورد مشکل پیامک گفت و گفت امیدوارم تصادفی باشه ..... ساعت 1 برنامه تموم شد گفتم صد در صد یه چیز شده ه ه ه ه ه ه ه ............ لعنت به این شانس یه برنامه هم بود که تموم هفته دلمون به این خوش بود که ببینیمش و حال کنیم حالا.......... میدونی امیر شاید مشکل از ماست ما اینجا نباید در مورد یه چیز ی که دوست داریم و خوشمون میاد بگیم حرف بزنیم دفاع کنیم کلا نباید احساسمونو بگیم چون ازمون میگرنش شاید تقصیر ماست که همیشه و مخصوصا این چند هفته انقدر همه جا نود نود گفتیم همیشه همینطوره چیزی که دوست داریمو ازمون میگیرن.....

سرپیکو
چهارشنبه 2 بهمن 1387 - 12:50
15
موافقم مخالفم
 
به احترام کسی که نئون را اختراع کرد

برنامه اون شب نود و فردوسی پور منو یاد پایان این گروه خشن انداخت...

maryam
چهارشنبه 2 بهمن 1387 - 13:21
-13
موافقم مخالفم
 
به احترام کسی که نئون را اختراع کرد

aroosake valy ro az koja sefaresh dadin?

ali
چهارشنبه 2 بهمن 1387 - 13:40
5
موافقم مخالفم
 
به احترام کسی که نئون را اختراع کرد

دین از سیاست جدا نیست ولی ورزش از سیاست باید جدا باشد

برنامه نود آیینهای بود که خیلیها بدیهاشون تو اون دیدند ولی بجای

اصلاح خودشون میخوان آیین رو بشکنند...............................

گر نکهدار من آنست که من میدانم...شیشه را در بقل سنگ نگه میدارددد

دانيال
پنجشنبه 3 بهمن 1387 - 15:44
-4
موافقم مخالفم
 
به احترام کسی که نئون را اختراع کرد

پس اسلامداگ ميليونر چي شد؟ يعني جزو فيلم هاي برتر امسال نيست؟؟؟؟؟؟؟


پنجشنبه 3 بهمن 1387 - 16:13
3
موافقم مخالفم
 
به احترام کسی که نئون را اختراع کرد

برای مردم ...... برای زمان ........ و

برای سینما ، سینما ، سینمااااااااااااااااااااااااااااااااااا

foad
يکشنبه 6 بهمن 1387 - 23:15
-10
موافقم مخالفم
 
به احترام کسی که نئون را اختراع کرد
mr ghaderi, please try to watch "revolutionary road" and "gran torino" I am not trying to decide for your choices, but I think these 2 films are made professionally, with smashing acting, important messages that without forcing them down your throat and just by telling their stories envolve you, just I hope you understand english well enough to absorb the dialogues, in the first one amasingly beautiful dialogue and in the later funny ones are written.

امیر قادری: حتما می‌بینم. (البته اولی رو دیدم) و ممنون از توجه‌تون.
اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���