دانلود

ادعاهای بامزه تهمینه میلانی درباره منتقدان فیلم خودش و فیلم بیضایی؛ : 90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم :: سينمای ما ::

   







 احسان هوشيارگر

سینمای ما - «تهمينه ميلاني» گفت: «سوپراستار» در مورد آدم‌هايي است كه دچار خودشيفتگي مي‌شوند و فكر مي‌كنند به دليل موقعيتي كه جامعه به آنها مي‌دهد، مي‌توانند چشم جامعه را در‌بياورند.

«تهمينه ميلاني» درباره آخرين فيلم خود، برخورد منتقدان و مردم با «سوپراستار» و همچنين سرنوشت فيلم به نمايش درنيامده‌اش (تسويه حساب) صحبت كرد.

*در زمان جشنواره فيلم فجر در مورد برخي از فيلم‌ها اتفاقات عجيب و غريبي افتاد كه يكي از اين فيلم‌ها«سوپراستار» بود،فكر مي‌كنيد اصولا چرا اين اتفاق در مورد شما و فيلم «سوپراستار» به خصوص در نقد‌ها رخ داد؟


- فيلم من در مورد آدم‌هايي است كه دچار خودشيفتگي مي‌شوند، آدم‌هايي كه فكر مي‌كنند به دليل موقعيتي كه جامعه به آنها مي‌دهد مي‌توانند چشم جامعه را در‌بياورند. همذات‌پنداري بقا اين نوع افراد را هر كسي نمي‌تواند داشته باشد مگر افرادي كه شخصيتي شبيه به «سوپراستار» داشته باشند. چيزي كه من متوجه شدم، به ويژه در بين جامعه منتقدان، اين بود كه درست است كه در مورد «سوپراستار» يك جو از قبل ساخته شده بود، اما خيلي از افراد كاملا شخصي با موضوع فيلم برخورد كردند و حتي در برخي نقدها نوشته شد كه تهمينه ميلاني چه‌كار به زندگي خصوصي ما دارد؟!... در حالي كه من دارم در«سوپراستار» در خصوص آدمي صحبت مي‌كنم كه زن در زندگي او هيچ نقشي ندارد و اصولا براي زن ارزشي قائل نيست. در نشست پرسش و پاسخ فيلم هم دقيقا كساني به اين حمله كردند كه به لحاظ فساد شخصيتي كاملا شبيه به شخصيت «سوپراستار» من هستند و چون اين افراد يك عده دنباله‌رو دارند طبيعتا جوي منفي عليه فيلم به راه افتاد. متاسفانه بايد قبول كنيم كه در حال حاضر نزديك به نود درصد از منتقدان ما كم سواد هستند و يادمان باشد كه كم‌سواد‌ها بسيار خطرناك‌تر از بي‌سواد‌ها هستند.چرا كه بي‌سواد‌ها ادعايي ندارند و آماده‌اند تا ياد بگيرند اما كم سواد مي‌خواهد خودش را مطرح كند و وسيله هم هدف را توجيه مي‌كند، بنابراين اين افراد از هر وسيله‌اي استفاده مي‌كنند كه خودشان را مطرح كنند و اين نكته را در نظر بگيريد كه حمله به فيلمسازي نظير «بهرام بيضايي» اين افراد را بزرگ خواهد كرد.


«بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند


* يعني به دليل اينكه برخي منتقدان كم‌سواد جريان اصلي را عوض مي كنند، خطرناك‌تر هستند؟


- كاملا، كم‌سواد‌ها دنباله روي مي‌كنند و بنابراين اتفاقي كه افتاد اين بود كه انگار ما يك تلنگر رواني به يكسري از افراد زديم و آنها جو و آب را گل‌آلود كردند تا فيلم نابود شود، چرا كه از حرف‌هاي مطرح شده در فيلم دردشان گرفته بود.اگر دقت كنيد در خيلي از فيلم‌هاي من نظير«نيمه پنهان»، «دو زن» و «واكنش پنجم» اين اتفاق افتاده است. و هر طيفي كه موضوعات فيلم‌هايم به آنها برخورد شروع كرد به جوسازي عليه فيلم و جاروجنجال به پا كردند كه در «واكنش پنجم» كار به يكسري جاهاي بسيار وحشتناك كشيد و يا در مورد «نيمه پنهان» كه من را به زندان هم انداختند. به همين دليل، انگار فيلم‌هايي كه من مي‌سازم يكسري از آدم‌ها را متلاطم مي كند و گرنه مسئله كه واضح و مبرهن اين است كه بازي‌ها،كارگرداني، نور، صدا، دكور، ميزانسن و ... همه خوب هستند، يعني اينكه فيلم‌هاي من سروشكل درستي دارند و كاملا سينمايي هستند و مخالفت‌ها كاملا ايدئولوژيك هستند.
اما در مورد آقاي بيضايي و فيلم «وقتي همه خوابيم» هم بايد بگويم كه اگر وي به جاي اينكه سرمايه‌داري را نقد كند، به دولت يا جرياني در وزارت ارشاد حمله مي‌كرد از نظر اين منتقدان كم‌سواد، آدمي بسيار راديكال بود و فيلم اين ايشان بهترين فيلم جشنواره مي‌شد. چون اين افراد فقط به دنبال جاروجنجال‌هاي سياسي هستند در حالي كه نكته‌اي كه آقاي بيضايي در فيلم‌شان مطرح مي‌كند به معناي واقعي كلمه درد سينماي ايران است.نمي‌گويم مشكلات سياسي مهم نيست اما بنا به دلايلي ما نمي‌توانيم خيلي واضح به آنها بپردازيم ولي دليل ندارد كه ما به مشكلات ديگر توجه نكنيم. در مورد «وقتي همه خوابيم» مي‌شود ايراداتي فني از فيلم گرفت اما ايراد آن چيزهايي كه منتقدان كم‌سواد مطرح كردند نبود. و اگر بخواهم خيلي صريح صحبت كنم، انگار اين افراد نوكران سرمايه بودند كه اينچنين واكنش نشان دادند!

* مسئله جالب هم در همين نكته است كه به هيچ عنوان نمي‌توان از موضوع فيلم و حواشي سينما كه بيضايي به آنها اشاره كرده است ايراد گرفت و مدعي شد چنين چيزي وجود ندارد.


- اين موضوع كاملا در سينماي ما وجود دارد... دقيقا مانند «سوپراستار» كه نمي‌توان منكر وجود چنين شخصيت‌هايي شد چرا كه در جامعه سياسي،فرهنگي،هنري و ورزشي ما چنين افرادي وجود دارند.

* ولي يك نكته‌اي كه در مورد «سوپراستار» براي خود من جالب بود اين است كه شما در زمان نمايش فيلم در جشنواره خيلي تلاش كرديد كه اين نكته جا بيفتد كه فيلم مصداق عيني ندارد اما واكنش‌ها نشان داد كه انگار مصداق‌هاي زيادي از اين شخصيت مي‌توان در جامعه پيدا كرد كه موضوع فيلم به برخي برخورد.


- نكته مهم دقيقا در همين جا است.من از روي يك آدم اين فيلم را ننوشته بودم كه مثلا بگويم من اين فيلم را از روي شخصيت فلان آقا نوشتم. اما بالاخره كور كه نيستيم و جامعه خودمان را مي‌شناسيم و مي‌بينيم كه چه اتفاقتي در آن مي‌افتد. و به نظر اين فيلم‌هايي كه برخي را به درد آورد دقيقا به همين دليل است كه آنها خودشان را در قالب آن شخصيت‌ها ديده‌اند.
شما توجه كنيد به بخش‌هايي جامعه منتقدان سينمايي ما كه متاسفانه سواد كافي ندارد و اغلب آنها دنباله روي مي‌كنند- بازهم تاكيد مي‌كنم كه همه منتقدان را نمي‌گويم چرا كه عده‌اي از منتقدان ما و بخصوص منتقدان جوان بسيار با شعور و فهميده هستند- ولي اغلب طرز فكر خاصي ندارند و دنباله روي افراد موفق هستند، بنابراين از آنجائي كه «سوپراستار» آدم‌هاي خودخواهي را كه از موقعيت خود در جامعه سوء استفاده مي‌كنند، همذات‌پنداري با اين فيلم به شدت زياد است و به همين دليل به شدت با روان آدم‌ها بازي مي‌كند. من سردبير روزنامه‌اي را مي‌شناسم كه بعد از نمايش فيلم در سالن مطبوعات با صداي بلند گفته است كه حالا كار ميلاني به جايي رسيده كه وارد زندگي خصوصي ما مي‌شود.در حالي كه اصلا شخصيت اصلي من «سوپراستار» بود و سردبير يك روزنامه نبود اما اين آدم خودش را جاي شخصيت اصلي فيلم احساس كرده بود و همين موضوع خوشايندشان نبود.

منتقدان را تشويق مي‌كنم كه بيشتر فيلم ببينند و مطالعه كنند
-------------------------------------------------------------------------------


* نكته قابل توجه واكنش آرام بيضايي و به خصوص شما بود كه بدون اين كه تحت‌تأثير جو موجود قرار بگيرد تقريبا تمامي سوالات را پاسخ داديد.
- به دليل اينكه ما اين شرايط را درك مي‌كنيم و به عنوان مثال وقتي كه مي‌بينم در جلسه نقد و بررسي فيلم به جاي اينكه راجع به محتواي فيلم از من سئوال شود، يك منتقد كم سواد و پرادعا از من مي‌پرسد كه «شهاب حسيني» انتخاب چندم من بوده! طبيعي است كه من چه واكنشي نشان مي‌دهم. اصلا اين كه «شهاب حسيني» انتخاب چندم من بوده، چه تاثيري در پيشبرد داستان دارد؟ وقتي نوع سوالات و بينش در همين حد است من هم جواب خاصي ندارم. به همين دليل منتقدان را تشويق مي‌كنم كه بيشتر فيلم ببينند و مطالعه كنند، تاريخ را بدانند و به ويژه تاريخ معاصر را خوب مطالعه كنند. اما يك منتقد بيست ساله من را نصيحت كرده است كه شما بهتر است بروي و در مورد همان مسايل زنان فيلم بسازي! چشم حتما اين كار را خواهم كرد!

* ولي بر خلاف نظرات منتقدان، مردم از فيلم خوب استقبال كرده‌اند، دليل اين دوگانگي را در چه مي‌دانيد؟


- من فكر مي‌كنم «سوپر استار» در كل فيلم مثبتي است و استقبالي هم كه توسط مردم شد و واكنش‌هايي را كه شخصا ديدم متوجه شدم كه بسيار روي مخاطبان تاثير گذاشت و فيلمي است كه مي‌شود با خانواده به سالن سينما رفت و به تماشاي اين فيلم نشست. فيلمي است كه سن ندارد و هر كسي با يك بخشي از اين فيلم ارتباط برقرار مي‌كند و چنين چيزي به هيچ عنوان در سينما كار ساده‌اي نيست. به وبژه اينكه اسم فيلم را هم گذاشتند معناگرا، چون وقتي كه من اين فيلم را ساختم نمي دانستم كه قرار است معناگرا شود و هدفم فقط ساختن يك فيلمي بود كه خانوداه‌ها را به سالن سينما بكشاند.

* پس چرا فيلم را در بخش معناگرا نمايش دادند؟

- به نظر من اشكالي ندارد و اگر دوست دارند فيلم را معناگرا بدانند، بگويند «سوپراستار»معناگرا است به دليل اينكه معناگرا بودن كه چيز بدي نيست و اصلا باعث افتخار است كه فيلمت را جزو ژانري دسته بندي كنند كه با ارزش است.و در اين بين اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است و فيلم من را هم زير سئوال برد.

* يعني شما معتقديد همين نمايش برخي فيلم‌ها در بخش معناگرا و خاطره‌هاي نه‌چندان خوشايندي كه منتقدان از نمايش فيلم‌هاي غيرمرتبط با اين بخش دارند باعث مي‌شود با يك پيش‌داوري فيلم را نگاه كنند؟


- اگر هم اينگونه باشد من كارگردان تقصيري ندارم.ولي نكته جالب اين است كه اگر همين فيلم را كارگرداني ديگري ساخته بود كه كارش ساخت فيلم معناگرا بود،اگر همه جوايز جشنواره را هم به او مي‌دادند كسي صدايش در نمي‌آمد.يعني مسئله آنها محتواي «سوپراستار» نبود و با شخص تهمينه ميلاني مشكل داشتند و دارند. اما يك نكته اي در اين وسط فراموش شد و هيچ‌كس توجهي نكرد كه حتي اگر اين فيلم معناگرا هست كه هست و معنا دارد، با تعريفي كه تا به امروز از سينماي معناگرا شناخته‌ايم كاملا متفاوت است.‌ «سوپراستار» فيلمي است كه در يك جامعه شهري ساخته شده در حاليكه معمولا فيلم‌هاي معناگراي ما در روستا،كوه،دشت، بيابان،بقعه، امام زاده و نظير اين‌ها ساخته مي‌شوند در حالي كه «سوپراستار» در فضايي بسيار مدرن شهري و راجع به يك سوپراستار سينما است، برخلاف ساير فيلم‌هاي معناگرا ريتمي بسيار تند و بالايي دارد.بنابراين منتقدين به جاي نگاه سطحي به فيلم و تسويه حساب‌هاي شخصي با شخص تهمينه ميلاني، مي‌توانستند به اين ويژگي‌ها توجه كنند اما متاسفانه كسي اين موارد را نديد.

* به نظر مي‌رسيد براي دريافت پروانه ساخت فيلم هم با مشكل مواجه شديد در اين مورد هم توضيح دهيد؟

نكته مهم ديگر در مورد «سوپراستار» اين است كه برخلاف ساير فيلم‌هاي معناگرا كه با هزينه‌هاي دولتي ساخته مي‌شوند اين فيلم كاملا با سرمايه شخصي ساخته شده است و اين قبيل فيلم‌ها معمولا هم نفروش هستند و در نهايت تلويزيون آنها را مي‌خرد و نمايش مي‌دهد. و «سوپراستار» شايد اولين فيلم معناگرا باشد كه تهيه‌كننده و كارگردان كاملا مستقل دارد، كاري سفارشي نيست و از دل‌شان برآمده است و خودمان خواستيم كه اين فيلم را بسازيم و بسيار براي ساخت آن سختي كشيديم به طوري كه فقط ٧ ماه طول كشيد تا پروانه ساخت فيلم صادر شود.و حتي با يكي از اعضاي كانون كارگردانان كه در شوراي صدور پروانه ساخت بود درگيري لفظي پيدا كردم.چرا كه معتقد بودم ايشان به عنوان يك سينماگر بايد در مقابل ديگران از من دفاع كند و عجيب اين است كه ايشان هم به صف مخالفان صدور پروانه ساخت به «سوپراستار» پيوسته بود!

«تسويه حساب» از برخي فيلم‌هاي به‌نمايش درآمده، بهتر بود
----------------------------------------------------------------------------------

* برخي مرزبندي‌ها در سينماي ما، واژه‌اي را ناخودآگاه به وجود آورده به نام فيلم فاخر كه همين موضوع باعث شده تا يكسري از افراد و اسامي بودجه‌هاي كلان‌تري را بگيرند و از برخي ديگر حتي معمولي‌ترين حمايت‌ها هم صورت نگيرد، اين تقسيم‌بندي‌ها تا چه حد مي‌تواند به ضرر سينما تمام شود؟


- متاسفانه بعد از انقلاب چنين چيزي در سينماي ما باب شد، يعني از دوره اي كه بنياد سينمايي فارابي تشكيل شد و تجهيزات و امكانات در اختيار اين بنياد قرار گرفت در طول سال‌هايي كه كار كرده‌ام همواره اين اجحاف را با تمام وجود حس كرده‌ام. حتي سر فيلمبرداري «كاكادو» مسولان فارابي دوربين را از من گرفتند و بردند سر صحنه فيلمي كه فكر مي‌كردند كه مال خودي‌ها بود و اتفاقا فيلم بدي هم از آب در آمد.يعني ده روز فيلمبرداري من را تعطيل كردند تا آن فيلم خاص به جشنواره فجر برسد. بنابراين در طول اين سال‌ها به اين نتيجه رسيده‌ايم كه ما بچه‌ زن عقدي نيستيم و چون بچه زن عقدي نيستيم، توجهي هم به ما نمي‌شود و همواره كسان ديگري كه نور چشمي و خودي هستند مورد توجه قرار مي‌گيرند! من فيلم به‌نمايش درنيامده‌ام (تسويه حساب) را مقايسه كردم با فيلم‌هايي كه سال گذشته نمايش داده شدند و به اين نتيجه رسيدم كه بر اساس ملاك‌هاي شايستگي نمايش بسيار بالاتر از فيلم‌هاي ديگر بود چرا كه در «تسويه حساب» نه فحش وجود دارد و نه روابط نامشروع اجتماعي ديده مي‌شد اما فيلم‌هايي كه به مراتب از اين نظرها بدتر بودند، توانستند پروانه نمايش بگيرند چون سازندگان‌شان خودي بودند اما من نتوانستم پروانه نمايش «تسويه حساب» را بگيرم. در مورد امكانات هم اوضاع به همين گونه است و به ما تازه بعد از ساخته شدن فيلم كمك كردند و سنگ‌هاي زيادي جلوي پاي ما انداختند تا اين فيلم ساخته نشود. يعني مي‌گفتند كه تو نبايد اين فيلم را بسازي و به دنبال لايه‌هاي پنهان در درون «سوپراستار» مي‌گشتند.

*اگر شما در اين روند فراگير فيلم معناگرا ساختن بخواهيد دوباره فيلمي نظير «افسانه آه» را بسازيد فكر مي‌كنيد با اين پروژه موافقت مي‌شود؟


- اينقدر فضاي شوراي صنفي نمايش جالب و جذاب است كه با آمدن يك نفر جو عوض مي‌شود.يعني ما هيچوقت قانوني نداريم كه مطمئن باشيم فيلمي كه ساخته‌ايم حتما پروانه نمايش مي‌گيرد به دليل اينكه با آمدن و رفتن دو نفر همه چيز تغيير مي‌كند. بنابراين همه چيز بستگي دارد به اينكه چه كسي رئيس مي‌شود. يادم مي‌آيد كه در يك دوره برخي مديران سينمايي معتقد بودند كه زنان به جز خانه‌داري هيچ كار ديگري نبايد انجام دهند و به همين دليل من چهار سال تمام هيچ فيلمي نساختم.ولي بعد مدير كل عوض شد و اين مدير كل جديد ضد زن نبود و باعث شد تا دوباره كارگردانان زن فيلم بسازند. بنابراين حضور و يا عدم حضور افراد بسيار تاثير گذار است چرا كه متاسفانه ما يك ضابطه مشخص نداريم و اصلا هنر ضابطه نيست و در اين شرايط، فردي كه مسئوليت دارد، به شدت مي‌تواند بر امور تأثير بگذارد.

* «سوپراستار» برداشتي آزاد است از رمان شازده كوچولو و اگوستوس، اما جداي از اين برداشت آزاد حتما دغدغه در شما وجود داشته است كه منجر به ساخت اين فيلم شد، دغدغه شما براي ساخت «سوپراستار» چه بود؟


- من شخصا فردي بسيار اخلاق‌گرا هستم و اعتقاد دارم كه اخلاق است كه يك جامعه را نجات مي‌دهد و نگه مي‌دارد. متأسفانه آنچه را از جامعه متوجه شدم اين است كه اخلاق در جامعه دارد از بين مي‌رود. در جوامع بسته‌اي مثل ايران هميشه اخلاق و اسلام منطبق با هم بوده‌اند و اعتقاد ما به خداوند،بهشت و جهنم باعث شده است تا آدم‌هايي اخلاق مدار باشيم. امروز به دلايلي اعتقادات مذهبي برخي از جوانان و نوجوانان ما تضعيف شده است و چون اعتقادات ما از بين رفته در نتيجه اخلاقيات هم از بين رفته است. اين مسئله‌اي كه من اين روزها مي‌بينيم و در محيط‌هاي هنري،ورزشي و جاهايي كه با شهرت سروكار دارند حتي در زمينه سياست، افراد به محض اينكه به يك جايگاه ويژه‌اي مي‌رسند نمايش بزرگ‌تري از بي‌اخلاقي را مي‌توان در آنها ديد و با توجه به اين كه شخصا به مساله اخلاق و خانواده علاقه زيادي دارم باعث شد من قصه «سوپراستار» را بنويسم و «سوپراستار»ها را زير سوال ببرم. البته منظور من از «سوپراستار» به معناي بازيگر نيست، بلكه «سوپراستار» از نظر من هر كسي مي‌تواند باشد و حتي بچه‌ معروف‌ها و پولدار‌هاي تهران هم به نوعي «سوپراستار» هستند.


* يك چيزي كه در مورد «سوپراستار» براي من جالب است اين نكته بود كه در زمان جشنواره عده‌اي از منتقدان معتقد بودند كه شما از سينماي زن‌محور خودتان فاصله گرفته‌ايد در حالي كه من فكر مي‌كنم اتفاقات در «سوپراستار» نقش زن بسيار پر رنگ است و تمامي اتفاقات محوري فيلم را زنان به وجود مي‌آورند. در مورد اين موضوع چه عقيده‌اي داريد؟


- چيزي كه در اين فيلم وجود دارد شخصي به نام مهناز است كه شما هرگز او را نمي‌بينيد اما مهناز محور قصه من است. مهناز زماني‌كه باردار مي‌شود رها شده اما در قصه‌ وجود دارد، يعني مهناز هم يك انسان بوده و اساسا مگر چه اشكالي دارد كه من بيايم فيلمي بسازم كه راجع به زنان نباشد و بخواهم به موضوعات متنوع بسازم. خب تمام اين فيلم‌ها من هستم و من هم مثل همه به موضوعات مختلف علاقه دارم.اما انگارعده‌اي دوست دارند به آدم‌هاي ديگر برچسب بزنند.


من علاقه‌مند به تصوير ارتباطات هستم
--------------------------------------------------------
* شما جزو معدود كارگرداناني هستيد كه مسيري كاملا متنوع را در فيلمسازي طي كرده‌ايد اما قرار در آينده شاهد چه كاري از تهمينه ميلاني باشيم؟


- مسئله‌اي كه در زمان جشنواره هم نديدم هيچ منتقدي به آن اشاره كند اين است كه من عاشق ارتباطات هستم و فيلم اول ارتباط يك معلم يا يك بچه است، فيلم دوم من ارتباط يك زن با آه است، فيلم سوم من ارتباط يك خواهر و برادر است كه تا قبل از «ديگه چه خبر» هرگز يك خواهر و برادر قهرمان قصه نبوده‌اند،فيلم چهارم من ارتباط يك بچه با يك موجود فضايي بود،فيلم پنجم ارتباط دو زن بود،فيلم ششمم ارتباط يك پدر شوهر با عروسش بود، فيلم هفتم ارتباط يك سردبير با زني بود كه عاشق او شده بود، بنابراين من عاشق ارتباط‌هاي خاص در سينما هستم و در همين فيلم «سوپراستار» هم ارتباط يك دختربچه و يك ستاره سينما را به تصوير كشيده‌ام كه اصلا هيچ ارتباطي به هم ندارند.
اصولا دوست دارم ارتباط‌ها را به تصوير بكشم و اين براي من بسيار دلپذير خواهد بود و طبيعتا فيلم‌هاي ديگر من هم در زمينه ارتباطات خواهد بود. البته من قرار است فيلمي جنگي را بر اساس كتاب «دا» بسازم و فكر مي‌كنم به دليل اينكه ساخت دكور‌هاي اين فيلم زمان زيادي خواهد برد، شايد قبل از آن فيلمي با نام «پرنسيو» را بسازم.



منبع : فارس

به روز شده در : چهارشنبه 19 فروردين 1388 - 15:27

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

مینا
چهارشنبه 19 فروردين 1388 - 16:21
7
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

شهاب عالی بود من 2بار دیدم

آریان.گ
چهارشنبه 19 فروردين 1388 - 16:45
8
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

به وبژه اينكه اسم فيلم را هم گذاشتند معناگرا، چون وقتي كه من اين فيلم را ساختم نمي دانستم كه قرار است معناگرا شود

بعد گفته : نكته مهم ديگر در مورد «سوپراستار» اين است كه برخلاف ساير فيلم‌هاي معناگرا كه با هزينه‌هاي دولتي ساخته مي‌شوند اين فيلم كاملا با سرمايه شخصي ساخته شده است

آخر نفهمیدیم خود فیلمساز قبول داره معناگرا ساخته یا نه .(هر جا که به نفعشه فیلمو معناگرا میکنه) اگرم فیلمو به قصد معناگرا بودن ساخته که جای تاسف داره چون اون چیزی که ما دیدیم ....

فاصله فیلمهایه خوبه گذشته خانم میلانی با فیلم بد سوپراستارو باید تو تفکرات فیلمساز جستجو کرد .

در حالي كه من دارم در«سوپراستار» در خصوص آدمي صحبت مي‌كنم كه زن در زندگي او هيچ نقشي ندارد و اصولا براي زن ارزشي قائل نيست

واقعا هدف ساخته شدن فیلم این بود؟

حسین لامعی
چهارشنبه 19 فروردين 1388 - 17:50
5
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

سلام به همگی دوستان....

ابتدا ابراهیم حاتمی کیا بعد رخشان بنی اعتماد ناصر تقوایی بعد بهرام بیضایی بعد کیمیایی بعد تهمینه میلانی.... و بعد ها.....

حرف ابراهیم حاتمی کیا را کورکورانه میبینند! انتقادات ناصر تقوایی رابه علت فاصله گرفتنش از سینما میدانند...! بنی اعتماد را انتقاد ناپذیر میخوانند! بهرام بیضایی و کیمیایی را "درگیر افراطیه علایق شخصی" خود میخوانند! و آنها را از آحاد ملت به دور میدانند....! و اکنون هم با طعنه حرفهای تهمینه میلانی "با مزه" خوانده میشود.....!

نه برادر من! نه آقای منتقد....! راهی که تو میروی مستقیم به ترکستان است.....مشکل از تو و تفکرات سراسر مورد دار توست....از تمامی منتقدان سینمایی که مقاله های بسیاری از آنان خوانده ام فقط و فقط 2 الی 3 نفر! نقدهایشان به دل مینشیند....!

در پروفایل شخصی یکی از معدود افراد دوست داشتنی در بین منتقدان آقای "امیر پوریا" دیدم که نوشته بود: "من یه منتقد فیلمم. از اون مهمتراینكه سعی میكنم همیشه اشتیاقم رو نسبت به سینما و فیلم دیدن و فیلم فهمیدن و با فیلم حال كردن از دست ندم. بر خلاف "خیلیها" كه با حرفه ای شدن به كلی ان اشتیاقو از دست میدن"(امیر پوریا)

در قسمت آخر حرفش بسیار نکته نهفته است: "بر خلاف "خیلیها" كه با حرفه ای شدن به كلی ان اشتیاقو از دست میدن"

آن روزی که این حرفهای امیر پوریا را خوانده بودم کامل به حرفهایش پی نبرده بودم اما وقتی با مقالات بیشتر "منتقدین" آشنا شدم تازه منظور از "خیلی ها" را متوجه شدم!....

وجدانا تمام حرف من در همان یک جمله ی امیر پوریا خلاصه شده که نوشتم....

که بیشتر منتقدین سینمایی از دیدن فیلم لذت نمیبرند.... حال نمیکنند.... یاد نمیگیرند.... به هیچ وجه تحت تاثیر قرار نمیگیرند....و گمان میبرند آن 2 ساعتی که پای فیلم دیدن نشستند از پرده ی نقره ای "طلبی دارند" و اگر تمام و کمال فیلم همان گونه که خواستند نشد باید طلبی که دارند را با فریاد و پرخشاگری بروز دهند....

من به عنوان یک انسان ناقص العقل! قبلا نوشته بودم و اکنون هم میگویم: "حداقل 90 درصد منتقدین سینمایی هیچ کاری با مفهوم و پیامها و جهان بینی عمیق حاکم بر فیلم ها ندارند.... و فقط میخواهند بر مواضع فنی فیلم و تکنیک های حاکم بر فیلم حمله کنند! تا بگویند ما "قواعد سینما" را میشناسیم و نمیتوانید ما را گول بزنید....!!

با عرض معذرت منتقدین تا جایی غیر قابل تحمل میشوند که آدم میخواهد مطالبشان را به آتش بکشد.....!

و میبینید که تمامی کارگردانان بزرگ ایران با قدرت تمام به منتقدین حمله کرده اند و آنان را فاقد درک سینمایی دانستند....!

همه ی این دلایل هم بر میگردد به همان جمله ای که امیر پوریا گفته بود: "بیشتر منتقدین از فیلم ها لذت نمیبرند و با فیلم ها حال نمیکنند"

یکی مثل مسعود فراستی که از تمام فیلمهای جشنواره فقط از 3 فیلم تمجید میکن×د و به دیگر فیلمها دشنام میدهد! و فیلم شاه کاری چون درباره ی الی را "حرف گنده تر از دهن!" میخواند....!!!

معلوم است مردم تنفرشان از یکی مثل فراستی بسیار است.... از کسانی که با قلمشان به مردم و هنر توهین میکند..... از کستنی که فیلم نمیبیند تا "انسان تر" شود.... فیلم نمیبیند تا روح و فکرشان عمیق تر از پیش شود..... فیلم میبیند تا به "با ذره بین" اشکالات فنیش را پیدا کنند....و این تفکر تنفر آور است....

هم چون فراستی هادر بین منتقدین بسیارند...!

اولین باری که استاد پرستویی را دیدم گفتم شما چگونه فیلم میبینید.... گفت: "با لذت بی نهایت....! چون تمامی فیلم ها قطعا حرفهای عمیقی در درون خود دارند.... یکی کمتر و یکی بیشتر.... یکی عمیق تر یکی سطحی تر...."

قطعا هر فیلمی ضعف های فنی و تکنیکی و داستانی در درون خود دارد و "فیلم بدون اشکال محال است ساخته شود"اما امروز نقدهایی را میبینیم که تمام و کمال فیلم را به رگبار بسته و هیچ تمجیدی از هیچ جای فیلم نکرده.... حتی از مضمون و پیامهای فیلم دوری میکنند.....!

این جمله را با همه ی وجود میگویم: "منتقدی که فیلمی را ببیند اما نقدش سراسر انتقاد باشد و کوبیدن و به رگبار بستن! سواد سینمایش صفر است! و چیزی از ذات الهی هنر و نور مقدس "پرده ی نقره ای"سینما نمیفهمد.....

منتقدین به خود بنگرند و ببینند چرا فاصله شان با مردم بسیار است و مردم آنان را از خود نمیدانند....ببینند چرا تمامی بزرگان سینما منتقدین را فاقد درک سینمایی میدانند.....!

ببینید چرا یکی چون ابراهیم حاتمی کیا میگوید: "من اگر میخواستم برای منتقدین فیلم بسازم قبل از 1 ده ی قبل نابود مطلق میشدم!"

ببینید چرا حاتمی کیایی که میگوید برای من نظر مردم شرط اصلیست و همه چیز من نظر مردم است وقتی به منتقدین میرسد میگوید: "من اینور جوب هستم و منتقدین آن ور جوب! و دوست ندارم خط هایمان بشکند.... اگر خط های میان من و منتقدین برداشته شود روز مرگ سینمایی من است"

و اگز با چشم باز بنگرید میبینید بیضایی و تقوایی و کیمیایی و میلانی و قبل آن حاتمی کیا و رخشان بنی اعتماد هم منتقدین را فاقد سواد فنی میدانستند..... اکنون جالب این جاست که منتقدین فقط و فقط به اصول فنی فیلم کار دارند..... و یک کدامشان از درون فیلم سخن نمیگیود..... جز 2-3 نفر....

و در آخر تمام حرفهایم را در یک جمله میگویم: "مردم ایران فاصله شان با منتقدین زمین تا آسمان است.... زیرا مردم عاشق سینما هستند و با فیلمها زندگی میکنند و یاد میگیرند و تقکرهای عمیق فیلم را بر روی روح و فکر خود را درک مینشانند.... اما بیشتر منتقدین فقط میخواهند تز های مضخرف روشنفکریشان را بروز دهند...."

ببخشید رک نوشتم اما وجدانا وقتی نقدهایی را میخوانم که سراسر بی احترامیست و توهین و دشنام حالم از نام منتقد به هم میخورد....!

و در بین منتقدین امثال امیر پوریا و امیر قادری بسیار کم هستند.... زیرا گمان میبرم هم امیر قادری و هم امیر پوریا از دیدن فیلم ها لذت میبرند و با دیدن سکانس های عمیق حال میکنند....بر خلاف فراستی ها که فیلم میبینند تا توهین کنند و دسنام دهند... و امثالش فراستی بسیارند... بسیارند.... بسیارند..ا....!

یا علی مدد

20
چهارشنبه 19 فروردين 1388 - 20:0
-1
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

گروه طرفداران تهمینه میلانی:

دروووووووووود بی کران بر بانوی بزرگ سینمای ایران: خانم میلانی عزیز...

خانم تهمینه میلانی جزء فیلمسازان معترض و برجسته و مهم مملکت ما هستند که اکثر کارهایشان با مخالفت بسیاری از انسانهای ارتجاعی روبرو می شوند. از جمله فیلم فوق شاهکار نیمه پنهان، فیلم فوق زیبای دوزن، و فیلمهایی نظیر واکنش پنجم، تسویه حساب و حتی سوپر استار که 7 ماه برای گرفتن پروانه ساختش این بانوی بزرگ و نازنین را معطل کرده اند. ببینید چگونه با استعدادهایمان رفتار می کنیم...

با آرزوی سلامتی و بهروزی برای این بانوی کم نظیر.....

مزدک
چهارشنبه 19 فروردين 1388 - 23:31
-9
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

نامه به امیر قادری

اول از اینکه در این نوشته مجبورم سطح کلام را پایین بیاورم و در مورد مسایلی صحبت کنم که شاید برای عده ای از دوستان کاملن روشن و تکراری باشد پوزش می طلبم ولی چون در این مطلب روی سخنم با دوست گرامی اقای امیر قادری است مجبورم این کار را بکنم. ( بخشی از مطلب را در فرم داستانی می اورم شاید بهتر بتوانم منظورم را بیان کنم هر چند این داستان ها کاملن از روی حقیقت برداشت شده است و لازم به توضیح نیست که من اصولن داستان نویس نیستم )

- مدتی پیش در تلوزیون خبری پخش شد در مورد جشن بزرگی که در یکی از کشورهای اسیایی توسط عده ای سرمایه دار محترم و باشخصیت برای میمون ها برگزار شده بود و در این جشن میمون ها انواع کیک و میوه جات لوکس را بر سر و صورت هم می زدند و شادی می کردند که صحنه ی بسیار جالب و خنده داری بود و من از دیدن این صحنه ها بسیار لذت بردم چون هم به میمون ها خیلی خوش می گذشت و هم ادم هایی که انجا بودند و چه چیزی از این بهتر که ادم شادی دیگران را ببیند نمی دانم اقای قادری هم این صحنه را دیده و لذت برده است یا نه چون ایشان برای مقوله ی لذت بردن و خوش گذراندن ارزش زیادی قایل هستند که اتفاقن فکر خوبی است.

- چند روز بعد شبکه ی چهار مستندی درباره ی فقر و گرسنگی در افریقا نشان می داد و ملیون ها انسانی که حتا نمی توانند اولین نیازهای حیوانی خود را براورده سازند و در فقر بدنیا می ایند و در فقر می میرند و مثل شخصیت فیلم ملیونر زاغه نشین خوش شانس هم نیستند که دریک مسابقه تلوزیونی پول زیادی به جیب بزنند.

- چند روز مانده به عید یکی از دوستانم که در یکی از ادارات دولتی و با حقوق مناسب و به عنوان معاون یکی از بخش های مهم مشغول به ... است را دیدم که با ماشین 206 خود جلوی پای من ترمز کرد و در راه همش از برنامه هایش برای رفتن به گردش به این جا و ان جا در تعطیلات چندین نوروز سخن می گفت البته کمی هم در مورد برنامه اش برای خریدن خانه ی جدیدی که می خواست با دریافت وام از اداره شان انجام دهد سخن گفت . نمی دانم چرا وقتی از ماشین پیاده شدم یاد دوران مدرسه افتادم یاد ان شوخی ها و دوران خوش ، انزمانی که شاید زندگی را جور دیگر می فهمیدیم یاد همین دوستم که معمولن نمره ها یش پایین تر از بقیه بچه ها بود هر چند دوست مشترکی به نام کامران داشتیم که از شاگردان زرنگ کلاس بود و همیشه به او در درس کمک می کرد ولی نتیجه زیادی حاصل نمی شد. اصولن او به جز درس در زمینه های دیگر هم چندان استعدادی نداشت.

فردای انروز دوستم کامران را دیدم . کامران در یکی از کارخانه های خصوصی و با حقوق بسیار کم کار می کرد از او خواستم که شب عید همدیگر را ببینیم و جایی برویم ولی او گفت که شب عید در کارخانه شیفت است و نمی تواند بیاید و گفت اگر بتوانم شیفتم را جابه جا کنم شاید بعد از ظهر روز سیزده را بتوانیم با هم بیرون برویم و در راه همش از این صحبت می کرد که چگونه باید شیفتش را تغییر دهد و نگران بود که مبادا مشکلی پیش بیاید.

- نمی دانم لازم است این بحث ها را ادامه دهم یا نه حتمن بسیاری از شما نمونه ی این داستان ها را بسیار دیده اید و بهتر تاز من می دانید. البته من به خاطر اینکه از لذت اقای قادری کاسته نشود و خاطرشان ازرده نگردد و در ضمن مرا متهم به شعار دادن و عقده ای بودن نکنند مجبور شدم بخش های زیادی از واقعیت را سانسور کنم و بسیاری از واقعیت های تلخ را نیاورم. و در مورد اینکه چطور و تحت چه شرایطی کامران اکنون اینجاست و ان دوست دیگرم انجا هم شاید نیاز چندانی به توضیح نیست و بسیاری از شما موارد بیشماری از این نوع را تجربه کرده اید و یا دیده و شنیده اید. ( البته در هر موضوعی ممکن است استثنا وجود داشته باشد ولی باید دانست که هرچند که استثنا در جای خود مهم و قابل بررسی است ولی در هنگام قضاوت استثنا را جای قاعده گذاشتن چیزی جز حماقت یا رذالت نیست به قول هگل که می گوید : حقیقت همان کلیت است و برشت که می گوید : انکه به استثنا می اندیشد احمق است. )

- دوستان یک واقعیت در جهان وجود دارد که اگر کسی انرا درست درک نکند و اگاهانه یا نااگاهانه از نظر دور کند تمامی نگاهش به زندگی و حرفهایی که می زند و کتاب هایی که می نویسد و فیلمهایی که میسازید و موسیقی که می افریند و... سطحی و در بهترین حالت بی فایده و در بسیاری موارد مضر می گردد . بسیاری از شما این واقعیت تلخ را بهتر از من درک کرده اید ولی من دوباره انرا اینجا برای خودم و اقای قادری تکرار می کنم :

قادری گرامی افرادی در جهان ما وجود دارند که وقت ندارند در طول سالها به همه ی ویلاهای خود در سراسر جهان سر بزنند و مردم بسیار زیادی هم هستند که بزرگترین ارزوی شان داشتن یک سرپناه معمولی و یک شغل ابرومند است . عده ای هزاران و ملیون ها دلار را برای سرگرم شدن خود و در جشن میمون ها و اسب ها و خوک ها خرج می کنند و همزمان در همان لحظاتی که اینان مشغول خوشگذرانی هستند عده ی زیادی از گرسنگی می میرند تکرار می کنم می میرند اقای قادری می دانید مرگ یک انسان چه فاجعه ی جبران ناپذیری است.

حال منصفانه جواب دهید ملیون ها کارگر ، کشاورز ، دانشجو ، کارمند رتبه پایین و افراد بیکار نگه داشته شده و کم درامد و بی درامد کجای سینمای جهان قرار گرفته اند. من بحثم فقط در مورد سینمای ایران نیست و در مورد سینمای جهان صحبت می کنم .

چند درصد مردم جهان ملیونر و یا رییس شرکتهای بزرگ و یا فوتبالیست حرفه ای و رییس بیمارستان و یا خواننده ی حرفه ای و افراد طبقه ی سرمایه دار هستند و چند درصد طبقه ی پایین و در سینمای جهان چند درصد از فیلمها و کارگردان هایی که شما انها را بزرگ می دانید به طور ریشه ای به مشکلات افراد این طبقه که اکثریت مردم جهان را تشکیل می دهند می پردازند و بعد نتیجه می گیرند که این بی عدالتی ها از بین رفتنی است و باید از بین برود وانسان روزی اینکار را انجام می دهد و تا این بی عدالتی های اشکار وجود دارد سخن گفتن از بسیاری مسایل جز دروغ و حقه بازی نیست و در بهترین حالت ساده لوحی است و ساده لوحی بیشتر ان است که فکر کنیم این کار با سلام و صلوات و خواهش و تمنا بدست می اید. چند درصد ؟ نود درصد ؟ هشتاد درصد ؟ پنجاه درصد ؟ سی درصد ؟ بیست درصد ؟ ده درصد ؟ پنج درصد ؟ و یا باز هم کمتر !!!

در فیلمهایی که امثال برای اسکار نامزد شده بودند چند نمونه از این فیلم ها وجود داشت در اسکار پارسال چی ؟ در کل تاریخ هالیوود چند تا از این فیلمها را دیده اید در سینمای اروپا چند درصد در سینمای اسیا چند تا ؟ در دیگر جاهای جهان چقدر؟

من نمی گویم که هیچ فیلمی نبوده است به خصوص در اروپا و در سینمایب نو ریالیسم ایتالیا فیلمهای بسیار خوبی برای مثال اوردن وجود دارد . در گوشه و کنار سینمای امریکا و اسیا و جاهای دیگر هم این نوع فیلمها البته به تعداد بسیار کم وجود دارد . و معمولن به ناحق مهجور می مانند.

من نمی گویم اصلن نباید در مورد زنگی اشراف و ثروتمندان فیلم ساخت ولی نباید جوری باشد که انگار اینها کلیت مردم را تشکیل می دهند و اینها تنها افراد با ارزش این جامعه اند.

اگر کارگردانانی که در مورد این افراد فیلم می سازد نگاه واقع بینانه ای همچون بالزاک داشتند که مشکلی نبود و می توانست راه گشا باشد . ولی چند درصد فیلمهای جهان با دیدی عمیق به روابط موجود در جهان ، جهانی که پول و سرمایه بر ان حکومت می کند و نه انسان ، جهانی که انسان و انسانیت را همچون کالایی در بازار به فروش گذاشته است.

قصد سیاه نمایی ندارم اما ساده لوح هم نیستم و معتقد نیستم که خود را گول بزنم که " هر کجا باشم اسمان مال من است " بلکه همچون بسیاری از مردم جهان معتقدم که زمین متعلق به انسان و همه ی موجودات است و امید کامل دارم که دیر یا زود انسان و انسانیت بر جهان حاکم خواهند شد و شاید برای شما این شعار باشد ولی برای بسیاری مردم این بزرگترین حقیقت است . چرا که انسان همانگونه که تاریخ نشان می دهد همانگونه که برده داری اولیه و برده داران را در اعماق تاریخ دفن کرد به این بی عدالتی ها هم پایان میدهد . من فکر می کنم که هنر را وظیفه ای است و کسی که هیچ وظیفه و تعهدی را به این موضوع نداشته باشد هرگز شایسته ی عنوان هنرمند نمی گردد هر چند صد ها جایزه ی بزرگ و کوچک هم به او بدهند. ( حال می خواهد در زمینه ی سینما فعالیت کند یا تاتر یا ادبیات یا موسیقی یا نقاشی و ... و از این نظر هیچ تفاوتی وجود ندارد )

دوست گرامی هر جامعه ای بنا به نوع روابط تولیدی و جریانهای اقتصادی حاکم فرهنگ خود را به وجود می اورد پس زمانی که یک فیلمساز می خواهد در مورد یک معضل فرهنگی و یا اجتمایی و سیاسی سخن بگوید باید به ریشه های این معضل بپردازد چرا که این نابرابری های اقتصادی است که نابرابری ها و معضل های اجتمایی و فرهنگی و سیاسی را به وجود می اورد و پرداختن به روبنا بدون در نظر گرفتن زیربنای ان نمی تواند چندان ثمر بخش باشد در این صورت فیلم این کارگردان روبنایی و سطحی و در بیشتر اوقات بی ثمر و حتا گمراه کننده می گردد که بود و نبودش یکی می شود و گاهی نبودش بهتر از بودش .

خوشبختانه در ایران تعدادی از این هنرمندان را داریم که مایه افتخار ما هستند نیما یوشیج و ... در شعر احمد محمود و دولت ابادی و ساعدی و... در زمینه ی رمان را می توان از این دسته نامید. در تاتر هم اکبر رادی در کنار بهرام بیضایی شاخص ترین چهره در این زمینه اند و در سینمای ایران هم دو چهره کاملن متمایز شده اند :

1- بهرام بیضایی 2- داریوش مهرجویی

ادامه دارد

www.mazdakk.blogfa.com

مزدک
چهارشنبه 19 فروردين 1388 - 23:48
2
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

کاوه اسماعیلی گرامی درود بر شما و همه ی دوستان هنردوست و حقیقت جو

تشکر از اینکه نظر مرا خواندی و مانند بسیاری از مخالفان رو به توهین نیاوردی و این مرا امیدوار می کند که شاید تو هم روزی مثل من بیندیشی . البته اینکه می گویم مثل من بیندیشی را دلیل بر نخوت من نگیر چون من هم به هر حال شاید روزی چون تو عاشق فیلمهای تیم برتون ( به خصوص ادوارد دست قیچی )و فینچر ( به خصوص هفت و بازی ) و اسکورسیزی بودم ولی بعدها با اندکی تعمق بیشتر و. در اثر اشنایی با اندیشه های مختلف دیدم نسبت به گذشته تغییرات بنیادینی کرد و اکنون بسیاری نظرات من شاید برای خیلی ها عجیب باشد . به هر حال برای درک بهتر دیدگاه من ( که البته من این دیدگاه و اندیشه را به وجود نیاورده ام بلکه تنها قسمت اندکی از این اندیشه ی عمیق را از دیگران اموخته ام ) می توانی نامه ی من به قادری را در همین جا بخوانی . اگر باز هم نظرت همچنان پابرجاست نکته ی دیگری را خدمت شما دوست بزرگوار عرض می کنم شاید تلنگری باشد بر ذهن و اندیشه ی همه ی ما:

دوست گرامی مقدار مواد غذایی که امروز در جهان ما تولید می شود خیلی بیشتر از مقدار مورد نیاز همه ی بشر امروز است ولی عجیب ان است که با وجود این موضوع ملیون ها نفر همچنان در جهان در گرسنگی به سر می برند و به علت عدم دسترسی به مواد غذایی لازم می میرند ( لطفن روی کلمه ی می میرند کمی بیشتر مکث کن )

ایا تو هم مثل اقای قادری منتقد بزرگوار سینمای ما فکر می کنی که این حرف من شعار است یا واقعیت است ؟ اگر شعار است که هیچ ولی اگر واقیعت دارد به نظر شما اگر کسی با توجه به این موضوع اساسی بشری فیلمهای عمیق و هنرمندانه ای بسازد و یا داستانهای ژرفی بنویسد و یا ... اشعار داده است ؟

دوست حقیقت جو، من این یک مثال اشکار از میان هزاران مورد از ظلم های نظام حاکم بر جهان را که اساسش به جای انسانیت بر پول و سود بیشتر زورمندان استوار است را برای روشن شدن موضوع اینجا اوردم . نمی دانم این موضوع اصلن برای تو ارزشی دارد یا نه . امیدوارم که مرگ ملیون ها انسان و سلب زندگی شاد همراه با رفاه برای ملیون ها نفر دیگر برایت مهم باشد که اگر چنین نباشد دیگر حرفی برای تو ندارم و تمام نظراتت را با کمال میل می پذیرم.

حال نگاه کنیم که حرف من چه بود که چنین باعث براشفتن بسیاری از دوستان شد. ( دوباره ی باید بگویم که این حرف را من از خودم به وجود نیاورده ام بلکه تنها انرا اموخته ام )

تمامی مسایل و موضوعات و معضلات اجتمایی و فرهنگی و سیاسی و هنری هر جامعه ای ریشه در معضلات و نابرابری های اقتصادی جامعه دارد . ( حال هر کسی می تواند این دیدگاه را به نقد علمی بکشاند )

اکنون یک هنرمند اندیشمند مثلن در زمینه ی سینما را در نظر بگیریم که قصد دارد از طریق هنر سینما به طرح معضلی اجتمایی بپردازد. من وقتی توجه به ریشه ها را در فیلم ایشان نمی بینم به نظرم می رسد که این سینماگر اندیشه ی عمیقی ندارد و اگر اعتراضی هم به شرایط موجود دارد اعتراضش به دلیل عدم توجه به ریشه ها سطحی و غیرکاربردی خواهد بود .

دوست سینمادوست من

اگر نام اسکورسیزی و فینچر را اوردم به خاطر جلب توجه و یا کینه ی شخصی نبود. البته من می دانم که سطح کار این فیلمسازان از بسیاری دیگر از کارگردانها بالاتر است و کسی مثل اسکورسیزی در برخی فیلمها مثلن راننده ی تاکسی به خصوص انجا که با کاراکتری که جودی فاستر نقشش را ایفا می کند برخورد می کند به موضوعی ریشه ای تا حدی نزدیک می شود ولی بعد دوباره فاصله می گیرد چرا که شجاعت لازم را ندارد و حاضر نمی شود فیلم خطرناکی ( همچون فیلمهای خطرناک بیضایی و... ) بسازد و در خیلی دیگر از فیلمهای بعدیش چندان اثری از توجه به ریشه ها وجود ندارد . ( حال شما می توانید این بخش را قبول نداشته باشید و چند نمونه برای رد این حرف من ( عدم توجه برتون و فینچر و اسکورسیزی و بخش اعظم سینمای امروز جهان به ریشه ها ) بیاورید .

دوست گرامی گفته اید که فیلم بیضایی خوب نیست و خطرناک است . من بر خلاف نظر تو معتقدم فیلم خوب اتفاقن فیلمی است که خطرناک باشد ( البته برای دستهای پول و زور که جای انسانیت را تنگ کرده اند و هر ساله عامل مرگ ملیون ها انسان هستند ، همانا که به خاطر لذت و خوشی خودپسندانه ی خود حق لذت بردن از زندگی شاد و همراه با رفاه و ازادی را از ملیون ها و بلکه ملیاردها انسان روی کره ی زمین سلب کرد ه اند. همانها که ملیون ها و ملیاردها دلار و پوند و فرانک و ریال و ... را در جشن میمون ها و اسب ها و خوک ها به هدر می دهند و تنها چیزی که به ذهن شان نمی رسد این است که با همین پول و مواد غذایی می شود جلوی مرگ انسانهای بسیاری را گرفت ) اثر کارگردانی که در هنگام خلق اثرش همچون همان سرمایه داران بی درد به درد ملیارد ها انسان بی توجه باشد برای من ارزش چندانی ندارد . کارگردانی که همچون موجودی بی ازار تسلیم جریان سرمایه و زور است چه دردی می تواند از انسان های امروز دوا کند ؟

درست است که امروز جریان پول و حمایت مستقیم و یا غیرمستقیم از جریان زور و سرمایه بر سینمای جهان حاکم است ولی این دلیل نمی شود که ما زحمتهای ارزشمند افرادی که در مقابل این جریان ایستاده اند را از یاد ببریم و از ان تجلیل نکنیم . از چاپلین بزرگ گرفته تا سینمای نوریالیسم ایتالیا و گدار و تروفو در فرانسه ، از ایلماز گونی در ترکیه گرفته تا بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی در ایران و در بسیاری دیگر از کشورها سینماگران بسیاری که برخی به دلیل همین اندیشه ی ریشه ایشان مهجور مانده اند همیشه هنرمندان اندیشمندی بوده اند که به مردم و ارزوها و رویا ها و خواسته های حقیقی انان پرداخته اند ( کلیت مردم و نه بخش کوچک وابسته به جریان سرمایه ) در زمینه های دیگر هنری هم در ایرن وجهان نمونه های قابل ذکر کم نیستند.

بهرام بیضایی همیشه برای مردمش فیلم ساخته است و حاضر نیست به خاطر پول و منافع شخصی اش حقیقت را پایمال کند چنانچه خیلی ها در سینمای ایران و جهان کردند و مزدش را هم گرفتند .

من به شدت معتقد هستم که کار هر هنرمندی باید مورد نقد و واکاوی قرار گیرد و بیضایی و مهرجویی و هیچکس دیگرهم از این قاعده مستثنا نیستند اما با کدام اندیشه و کدام منتقد می خواهد بیضایی را نقد کند با اندیشه ای مدرن و روبه جلو و انتقادی و یا اندیشه ای کهنه و واپسگرا و بی ازار

منتقدی که به بیضایی خرده می گیرد که چرا در فیلمش به روابط ظالمانه ی حاکم بر جهان در دست سرمایه ( در این اثر سینمای ایران به عنوان بستر ابراز اندیشه قرار گرفته است { 1 } ) تاخته است و از او خواسته است که به جای عصبانیت و انتقاد از این جریانات از خود انتقاد کند !!!!!!! بعد اسم این حرف خود را نقد دانسته و خواستار پاسخی منطقی به نقد خود گشته است. باید خدمت این منتقد مخالف نقد اجتمایی ریشه ای !!! عرض کرد که اقای قادری شما اصولن نقدی نکرده اید که انتظار پاسخ دارید. با این حرف شما خود عملن خودتان را از جرگه ی منتقدان بیرون انداخته اید . اخر این چه منقدی است که مخالفت خود با جریان نقد کاربردی را اشکارا به همگان اعلام می دارد. !!!

بهرام بیضایی به عنوان یک اندیشمند و نویسنده و کارگردان سینما فیلمی ساخته است و حال وظیفه منتقدان راستین ان است که فیلمش را دیده و به نقد و بررسی نقاط ضعف و قدرتش ( اگر قدرتی دشته باشد ) بپردازند نه انکه از کارگردان سینما بخواهند که دست از نقد اجتمایی خود بکشد .

برای خودم و همه ی دوستان ارزوی نگاهی عمیق تر و حقیقت جو را دارم.

اگر دوستان محترم نقدی بر این نوشته ی من دارند حاضرم با کمال میل انرا بخوانم و اگر دلایلی منطقی در رد نظر من نوشته شود امیدوارم هنوز انقدر ذهن حقیقت جویی داشته باشم که بتوانم انرا درک کرده و بپذیرم.

با تشکر مزدک www.mazdakk.blogfa.com

1 - .( در وقتی همه خوابیم سینما بستر این انتقاد ریشه ای قرار گرفته است بعضی ساده لوحانه و برخی مغرضانه گفته اند که دغدغه ی بیضایی تنها مشکل شخصی با یک تهیه کننده بوده است ولی اگر عمیق تر بنگریم خواهیم دید که دغدغه ی بیضایی نه فقط تسویه حساب با یک یا چند تهیه کننده ی نیست بلکه انتقاد او فقط به مقوله ی فیلمسازی هم محدود نمی شود بلکه او سینما را تنها به عنوان بستر استفاده کرده است تا همان حرف و اندیشه ی مخالف جریان سرمایه و زور همیشگی خود را با تکامل یافتگی بیشتر و در قالبی دیگر زده باشد چنانچه در فیلمهاتی دیگرش بسترهای دیگری را برگزیده است )

یک سرمایه دار محترم و مترقی
پنجشنبه 20 فروردين 1388 - 0:11
5
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

امیر قادری درود بر تو که اینچنین از سرمایه دار و سرمایه داری دفاع می کنی . ما باید همچون همیشه متحد باشیم و نگذاریم که بیضایی ها فیلم بسازند و یا اگر ساختند فیلمشان جوری باشد که ما دلمان می خواهد.

علیرضا
پنجشنبه 20 فروردين 1388 - 3:32
0
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

خانوم میلانی عزیز، تاج سر ما، سرور ما، استاد ما، عرضی خدمت شما داشتم : بنده شما را فیلمساز نسبتا خوب و قابل احترامی می دانم. دو زن، نیمه پنهان، واکنش پنجم و زن زیادی، هر چند آثار تمام و کمالی نیستند، اما قابل دفاعند و محترم. سازنده شان هم مهم نیست چه تفکراتی دارد و برای حقوق زنان فیلم می سازد یا هر چیز دیگر. مهم آنست که تصاویری که در قالب "سینما" نشان مردم داده، از شعور کافی برخوردارند. بنده همیشه برای شما احترام قائل بوده و هستم. اما خانوم میلانی عزیز، چرا با توهین و تحقیر، می خواهید بگویید کسانی که سوپر استار را می کوبند، بی سوادند و بی مطالعه؟ فرمودید که منتقدان(حتما آنانی که منتقد رسمیند. وگرنه هر کسی که سوادش را داشته باشد، خواه ناخواه منتقد است) 90 درصدشان سواد ندارند و از سر بی سوادی و لج و لجبازی فیلم شما را می کوبند. خب، سرکار خانوم میلانی، بنده منتقد رسمی نیستم(لااقل تا اینجایش. پس خیالتان راحت!). نگاه ژورنالیستی ندارم و سابقه و این چیزهای فیلمساز نیز برایم در تحلیل اثرش مهم نیست. بنده یکی از جوانانی هستم که سینما را جدی و حرفه ای دنبال می کند و معلوم نیست که در آینده کجایش خواهد بود. بنده یکی از همان شاید ده درصدی هستم که در هر سالن نمایش، با دیدی جدی و با هدف "سینما" به فیلم شما نگاه می کنند. کسانی که به دور از خوراکیهای لذیذ، به اعتبار خانوم میلانی می روند که یک فیلم را نگاه کنند. خب، خانوم میلانی، از دید بنده هم فیلم شما بسیار ضعیف است. در نهایت حیرت، بسیار شعاری، پیش پا افتاده و در حد تله فیلم هایی که فقط به جای "تصویر برداری"، "فیلمبرداری" شده اند و یکسری میزانسنهای پایبند به اصول سینما در آن داده شده است و با آزادی بیشتر. همین! زمان جشنواره، اول صحبتهای شما را در نشست خبری خواندم و بعد به دیدن فیلمتان رفتم. وقتی فیلم را دیدم، به عنوان یک تماشاگر جدی سینما - که نه منتقد است و نه چیپس و پفک خور - با خودم گفتم خانوم میلانی برای این تصاویر گرفته شده شان انقدر داد و غال کرده اند؟ طفلی منتقدان که هر وقت هم حرف حق می زننند، محکوم می شوند به غرض ورزی و بی سوادی!

خانوم میلانی! بنده هم یکی از همان تماشاگرانی هستم که بهشان فخر می فروشید. جالب است بدانید که بنده هم همچون خیلیهای دیگر، در جبهه عقیده منتقدان قرار دارم و شدیدا بر درستی صحبتهایشان صحه می گذارم. پس ما را با یکبار دیدن فیلمتان، نکشانید در زمین خود! از طرفی، سرکار خانوم میلانی عزیز، شما را جان عزیزانتان انقدر برای ما دم از سواد و کتاب و اینجور چیزها نزنید. منتقدان را کاری ندارم. که خب خیلی هایشان از سواد و دانش خوبی برخوردارند و می دانند چه می گویند. خیلی ها که جزو همان 90 درصد بی سوادها هستند(به زعم شما البته)، شاید سوادشان باز هم از شما و من نوعی بیشتر باشد. پس یکم با تامل بیشتری صحبت بفرمایید. داشتم می گفتم که انقدر دم از سواد و کتاب خوانی و... نزنید. والله جوانان عاشق سینما در حال حاضر، 2 نسل از شما جلوترند. جوانانی که در عصر کنونی به سینما عشق می ورزند، در این دنیای گسترده ی اطلاعات و تکنولوژی، مجبورند که آنقدر مطالعه داشته باشند که بشوند مرد زمانه خودشان و جیک و پوک آن را بدانند. باور بفرمایید که بنده که نصف سن شما را دارم، تعداد کتابهایی که خوانده ام، از شما بیشتر است. گستره شان هم از شما به مراتب وسیع تر است. از کتابهای گسترده تاریخی بگیرید تا مفاهیم سینمایی و ادبیات و داستانی و...، برای آنکه لازم است. ضروری است. بنده اگر نخوانده باشم، می آیم و می گویم احسنت خانوم میلانی، در سوپر استار چه شاهکاری خلق کرده اید! چون قواعد سینما و ظرافت های روایی و زیبایی شناسی را نمی شناسم. پس مجبورم بخوانم و بعد نظر بدهم. جوانان کنونی، دو نسل از شما جلوترند و با نصف سن شما، آموخته های شما را با نکاتی بیشتر، در خودشان دارند. در واقع سواد شما در مقابل نسل جدید چیزی برای عرضه ندارد. باور کنید این جوانان مشتاق سینما که هلاک آنند و لبریز از عشق، آنقدر دایره مطالعاتشان گسترده است و آنقدر می دانند و می فهمند، که اگر اعتماد به نفس داشته باشند، جز بحث با داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی، با کارگردان دیگری بحث نمی کنند! باور بفرمایید اگر همین جوان بیست و چند ساله، 20 دقیقه بیاید جلویتان قرار بگیرد، آنقدر سوادش را دارد و می داند چطور بگوید و پاسختان را بدهد، که نروید بالای منبر و برای ما حرف از سینمای معناگرا و ارتباطات بزنید و اثری که نه ذوق دارد و نه فهم محیط پیراون، و غرق است در شعار و هپروت و بی هدفی، برای ما توجیه کنید و ما را(هر کسی که فیلم را ضعیف بداند) متهم به بی سوادی و ندانستن! باور بفرمایید این را هم از سر اجبار نوشتم. وگرنه خانوم میلانی عزیز، شما فقط یک کارگردان بدنه نسبتا خوب هستید. می توانید در بهترین حالت، فیلمهای قابل قبولی چون دو زن بسازید. همین. ولی فیلمساز اندیشمندی نیستید که پشت هر دیالوگتان کلی هدف و فکر نهفته باشد و آثارتان چندین لایه داشته باشند و هر بار دیدنشان، مساوی با کشف یکی از آنها باشد. مثل داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی و ناصر تقوایی و جدیدا اصغر فرهادی. مهرجویی اندیشمند و فیلسوف است، چون می تواند هم هامون و پری بسازد، هم اجاره نشینها و مهمان مامان، هم سارا و لیلا و درخت گلابی. پس اگر آنها این حرفها را بزنند، ما می پذیریم و چون در سطح سواد آنها نیستیم، زیاد حق به جانب نمی گیریم. اما شما که آثارتان فقط یک پوسته ی نازک ظاهری دارد و بعدش تمام، و هیچ فکر بزرگی پشت آثارتان نیست و دید فیلسوفی هم ندارید و از حیث سینمایی هم عاجزید از خلق ساختارهای گوناگون و بدیع و درگیرید در فرم روایتی کلیشه و پرداخت شعاری، شما چرا انقدر اصرار به ژست روشنفکری دارید؟ شما به چه حقی همه را بی سواد خطاب می کنید؟ شما که باور بفرمایید سوادتان از ما کمتر است، شما چرا انقدر غرور مضحک دارید؟ این غرور را ساخت سوپر استار درونتان ایجاد کرده؟!! راست است که می گویند درخت هر چقدر پربارتر باشد، افتاده تر است. سبک صحبتهای اخیر شما، من را یاد دفاعیه های مسعود ده نمکی می اندازد. او هم به جای آنکه از بی منطقی و آشفتگی های فیلمنامه اش بگوید و دفاع کند، با سفسطه، مدام می گوید همه مشکلشان با پیشینه من و فروش فیلم و... است! شما هم به جای اینکه دلیل و توجیهی برای این حجم بالای سطحی گرایی و شعار زدگی فیلمتان بیاورید، از روی عجز دنباله حواشی را گرفته اید و فحش می دهید! مایی که آنقدر از سینما می دانیم که راحت بگوییم فیلمتان در دسته ی سوم سینمای ایران قرار می گیرد را متهم به ندانستن می کنید! اشکال ندارد. شده است ماجرای کنفرانس مطبوعاتی بعد از باخت به عربستان! یک خبرنگار به طور کنایی از علی دایی پرسید : "ببخشید آقای دایی، تاکتیک شما تو این بازی چی بود؟" ، و دایی هم که جوابی نداشت، سوال را با سوال جواب داد که : "شما باید بگید تاکتیک من چی بود. بلد نیستید آنالیز کنید، مشکل خودتونه". خبرنگار هم هی گفت بله ما بلد نیستیم. شما توضیح بدید که یاد بگیریم. و دایی هم باز چیزی برای عرضه نداشت! حالا خانوم میلانی ؛ ما هیچی از سینما نمی دانیم. در زندگیمان هم هیچی کتاب نخوانده ایم و در حد شما نیستیم. نمی توانیم عمق فیلم آخرتان را درک کنیم. شما برایمان ارزش های فیلمتان را تشریح کنید. شما بیایید جزء به جزء، از نکات ارزشمد فیلمتان بگویید تا یاد بگیریم. به شرطی که در پاسخ، نگویید همین منتقدانی که بی سواد خطابشان کرده اید، باید این چیزها را تحلیل کنند و به بحث بکشمد! اینها که بلد نیستند. شما بگویید تا یاد بگیرند. دوست دارم این مطلب را حتما بدست ایشان برسانند تا شخصا توضیح دهند. " من به عنوان یک جوان علاقمند به سینما از شما سوال می کنم : برای ما که از سینما هیچی نمی دانیم، کمی از نکات ارزشمند فیلمتان بگویید تا یاد بگیریم و عمق آن را درک کنیم. برای ادامه راهمان لازم است. خواهش می کنیم ما را روشن سازید. منتظر هستیم. ممنون و متشکر.

سحر
پنجشنبه 20 فروردين 1388 - 17:8
0
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

من باز هم سانسور شدم ؟

م
پنجشنبه 20 فروردين 1388 - 18:2
-7
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

منتقدان بیسوادن؟؟ فک و فامیلای ایشون که الکی بازیگر میشن چی؟

shaghayegh
پنجشنبه 20 فروردين 1388 - 19:26
1
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

راست گفته دیگه خیلیاشون کم سوادن.

هدیه
پنجشنبه 20 فروردين 1388 - 21:11
3
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

بچه که بودیم هر وقت که کم می آوردیم برا اینکه همه رو ساکت کنیم می گفتیم همه ساکت بودند ناگهان خری گفت، تو عالم بچگی برا اینکه خر نشیم ساکت می شدیم. این مطالب خانم میلانی تو یه جمله برای من خلاصه شد: همه بی سر وصدا فیلم منو ببینن هر کی چیزی بپرسه کم سواده! حالا کی سوال داره؟؟؟؟


پنجشنبه 20 فروردين 1388 - 22:56
-7
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

زنده باد بیضایی بزرگ

دريا
جمعه 21 فروردين 1388 - 8:4
-4
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

آقاي مزدك محترم

شما اول نحوه كامنت دادن را ياد بگيريد

اين ستون براي حداكثر ده سطر نظر دهي ايجاد شده نه اينكه جنابعالي مدام با قلم پردازي هاي عميقتان صفحه را پر كنيد

از سايت سينماي ما

در خواست ميشود واژه" مجاز به اجراي عمليا ت نيستيد"

را براي ايشان در نظر بگيرند نه براي حرفهاي حسابي!!!!


جمعه 21 فروردين 1388 - 14:55
-2
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

این مزدک دیگه از بلاهت شورشو در اورده!


جمعه 21 فروردين 1388 - 18:50
-7
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

علیرضا عجب مزخرفاتی نوشته. انصافا یه جمله درست و حسابی ننوشته. اه

ارمان
جمعه 21 فروردين 1388 - 22:0
-2
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

سخن مزدک خیلی به دلم نشست . حرفهایش با همه ان چیزهایی که تاکنون شنیده بودم تفاوت داشت و مرا به شدت به فکر واداشت.


جمعه 21 فروردين 1388 - 22:59
-5
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

اگر اقای قادری از فیلم سوپر استار تعریف کنه میشه روشنفکر اما اگر انتقاد کنه میشه بی سواد...............

سهیلا
شنبه 22 فروردين 1388 - 6:50
1
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

با سلام و عرض خسته نباشید به خانم تهمینه میلانی بابت فیلم قشنگتان و با بازی خوب شهاب حسینی و ارتباط خوب بازیگر جوان شما خانم ملک محمدی با تماشاگر میخواستم به عرض خانم میلانی برسانم که چرا در تبلیغ تلویزیونی شما نمایی از خانم ملک محمدی نمی بینیم چرا این بازیگر جوان را به عبارتی تحویل نگرفته اید. به نوجوانهای با استعداد بیشتر ارج بگذارید. متشکرم

كيومرث
شنبه 22 فروردين 1388 - 7:53
1
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

با تشكر از سايت سينماي ما

خواهشن نوشته هاي اين منتقد -وبلاگ نويس عميق : مزدك را

خلاصه كنيد .

من كه ديگه دارم كهير ميزنم

از اين اظهارات عميق ايشان .

امین
شنبه 22 فروردين 1388 - 7:59
1
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

احسنت به دوستان عزیزمان: دوست, احسان, علی و مریم. و حسین لامعی عزیز که همیشه نوشته هایش را عاشقانه دوست دارم. جالب اینست که هیچ گاه نوشته های زیبای او روی سایت قرار نمی گیرند. زیرا ضمن منطقی بودن هرگز به کسی چه هنرمند و چه غیرهنرمند توهین نمی کنند. آقای لامعی به شما تبریک می گویم.

جناب علی رضا! راستش را به ما بگو! حالا اگر در فیلم سوپر استار گلشیفته بازی می کرد هم همین ها را می گفتی؟؟؟ یادت می آید پارسال داشتی خودت را برای فیلم مبتذل همیشه پای یک زن... تکه تکه می کردی؟؟؟ همین امیر قادری عزیز و مهربان که الآن متنت را گذاشته روی سایت, سال گذشته یک نقد منفی برای این فیلم نوشته بود, تو جزو معدود کسانی بودی که به او توپیدی و هرچه کلمات سخیف و نازیبا از دهانت درآمد به او نسبت دادی. ( آن صفحه را save کرده ام و می توانم برای این صفحه کپی کنم!!) حالا اگر درآن فیلم مثلا فتانه ملک محمدی بازی می کرد, چه؟؟؟ همان قدر برای فیلم تبریزی آتشی می شدی؟؟؟ همیشه پای یک زن... که حتی قابل قیاس با سوپر استار نبود. آن فیلم 1000000 بار ضعیف تر از سوپر استار بود و شخصا بی محتواتر و بی مزه تر از آن فیلم در ایران ندیدم. فیلمی آبگوشتی که حتی ارزش نقد هم نداشت. چه برسد به نقدهای مثبت سعید راد و هوشنگ گل مکانی و جواد طوسی و دیگران, و نامزدی در 5-6 رشته مهم...


شنبه 22 فروردين 1388 - 13:24
3
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

این متن, نوشته ی کاربر محترم جناب "حسین لامعی" در جواب به مطلب علیرضا می باشد:

سلام به همگی.....

"من از امیر قادری تا به حال خواهشی نکردم, اما اکنون خواهش میکنم این مطلب من را تایید کند, تا حداقل این فریاد های من در گلو نماند"

((این مطلب نوشته ایست در جواب کسی که این مطلب را نوشته, و دلیل نوشتن این مطلب فقط عشقم به سینماست, که متاسفانه منتقدانش دارند رنگ و بوی شعبان بی مخ ها را میگیرند!))

متاسفم از ادبیات کسی که این مطلب را نوشت! که چوپانان گوسفند چران در تن آرایی کلمات شعور بیشتری خرج میکنند تا دوستی که چنین مطلبی را نگاشته....

خدا کند تهمینه میلانی احیانا سری به سایت "سینم ما" نزند یا حداقل مطلب این نویسنده را نخواند که در این صورت دیگر برای مردم هم ارزشی قائل نخواهد شد.....

قصد دفاع از تهمینه ی میلانی را ندارم, که اگر بحث دفاع هم باشد, قطعا کارنامه او کارنامه ایست که بتواند پشت سر خود یک کامیون پشتیبانه قلم به دست را به صف به ایستاند.....

هر چند انتقاد هم از او دارم..... اما بحث اصلی من نوشته ایست که فردی به نام "علیرضا" که نمیشناسمش, در مورد میلانی نوشه است....

نویسنده ای که سراسر بی حرمتی.... سراسر کم شعوری و سراسر بی خردی خود را به نمایش کشید....

جوانک....! تو مگر رفیق شفیق تهمینه میلانی هستی! که تعداد کتابهایی را که خوانده تشخیص دادی و فرموده ای: من بسیار از تو بیشتر خواندم!!!

تو وقتی نمیتوانی غرور مضخرفت را کنترل کنی چه کارت به این که بیایی یقه ی تهمینه میلانی را بگیری.....؟!

در این که داریوش مهرجویی فیلسوف است حرفی نیست اما تو با این ادبیات گفتاریه سخیفت میتوانی چه شناختی از لایه های فیلم های مهرجوی داشته باشی؟!

همین مهرجوی کبیر بود که فرمود: "کتاب "دا" را اگر تهمینه میلانی بسازد بهتر از ساخت من درمیاید! زیرا حس زنانه ای که میلانی دارد و میتواند از نویسنده ی کتاب درک کند بیشتر به درد ساخت این فیلم میخورد تا من...."

تو چه میدانی, حس زنانه ای که در فیلم های میلانی دمیده میشود و مهرجویی از آن دم میزند در کدام لایه های فیلم نهفته است؟!

تویی که شعور ادبیاتیت از طرز نگاشتن کلماتت هویداست چه کارت است با مهرجویی بزرگ و تقوایی....

سوپر استار به نظر منه ناقصل العقل! فیلم شاه کاری نبود اما فیلمی بود که قابل دفاع باشد یا حذاقل این چنین قابل توهین نباشد, و حتی کسی مثل سعید راد میاید و میگوید: "فیلم سوپر استار یکی از برترین فیلمهاییست که در این دهه دیده ام....!"

قصد دفاع از سخنان استاد سعید راد را ندارم, زیرا خود به حرفش اعتقادی ندارم, اما قطعا ادبیات لمپنی و کوچه بازاری نویسنده هم هیچ گاه قابل دفاع نیست.....

برادر من به تک تک جملاتت بنگر و بفهم که تو حتی ادبیات ابتدایی نقد کردن را هم نمیدانی, و مینویسی: "باور بفرمایید که بنده که نصف سن شما را دارم، تعداد کتابهایی که خوانده ام، از شما بیشتر است. گستره شان هم از شما به مراتب وسیع تر است"

یا در قسمتی دیگر بیان کردی: "در واقع سواد شما در مقابل نسل جدید چیزی برای عرضه ندارد!"

یا در قسمتی دیگر نگاشتی:" اثری که نه ذوق دارد و نه فهم محیط پیراون، و غرق است در شعار و هپروت و بی هدفی...!"

یا در مکانی دیگر به زبان آوری: "مایی که آنقدر از سینما می دانیم!که راحت بگوییم فیلمتان در دسته ی سوم سینمای ایران قرار می گیرد..!!!"

برای چنین جملات سراسر غرور و کم فهمی چه میتوان نوشت؟! چه جوابی میتوان داد؟!

حتی مسعود فراستی که سردمدار توهین کنندگان است و خود را علامه ی دهر میداند چنین غروری در پشت سخنانش نهفته نیست که توی کوته فکر بی سواد بر روی کاغذ میاوری.....

تا به حال ندیده بودم منتقدی هر چند مغرور سواد خود را چندین برابر میلانی بداند! و بگوید: منی که سوادم بسیار است....!

تو جدا از ادبیاتت که هیچ شعور هنری در آن نیست و سراسر بی حرمتی به هنر است, جالب این جاست هیچ حرفی هم برای زدن نداری..... در تمام این جملاتی که نوشتی نفهمیدم: منظورت چیست؟! چه میخواهی بگویی؟! از کجای فیلم انتقاد داری؟! نسبت به چه چیز پریشانی؟!

خدا به داد هنر ایران زمین برسد که ادبیاتش دارد سراسر ادبیات "فوتبالی" میشود! و دوستان, سایتهای "فرهنگی-سینمایی" را با ورزشگاه و جایگاه 8 اشتباه گرفته اند و گمان میبرند خود "علی سیاه!" یا "حسین شلغم!" هستند! و طرف مقابلشان هم نیکبخت واحدی یا محمد نوازیست!!!

نه برادر بی سواد.....! طرف مقابل تهمینه ی میلانیست که حتی مهرجویی کبیر برایش احترام زیادی قائل میشود....

بحث علایق شخصی نیست.... که اگر این گونه باشد خود من عاشق پرویز پرستویم ولی تهمینه میلانی چندین بار علیه استاد پرستویی مصاحبه کرده است.... اما این دلیلی نیست بر این که هر چه از دهنم در میاید بگویم و مانند کران و کوران چشمم را بر واقعیت ببندم....!

در یک جمله بگویم: رخشان بنی اعتماد ها و تهمینه میلانی ها هر چند ضعفهایی دارند که شاید اندک هم نباشد اما امثال من و تو وقتی میخواهیم در موردشان نظر دهیم باید بفهمیم که حرفمان نباید گنده تر از دهنمان باشد و در اوج بی فهمی سواد خودمان را چندین برابر آنان ندانیم......!

من در ادبیات این نوشته ای که خواندم: فقط بی سوادی و توهین

و بی فهمی را دیدم که از قلم , فهم و درک نویسنده اش میبارید ..... بقیه ی چیز هایی را که دیدم متاسفانه نمینویسم تا نوشته ام توقیف نوشد....!

یا علی مدد

هادی جهانشاهی
شنبه 22 فروردين 1388 - 13:29
-5
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

این قسمت رو خیلی خوب و رک بیان کرده...

لذت بردم:

"اما ايراد آن چيزهايي كه منتقدان كم‌سواد مطرح كردند نبود. و اگر بخواهم خيلي صريح صحبت كنم، انگار اين افراد نوكران سرمايه بودند كه اينچنين واكنش نشان دادند! "

ساناز
شنبه 22 فروردين 1388 - 13:41
4
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

خانم ميلاني چرا تحمل نقد نداريد؟؟

هركس از فيلم شما انتقاد كنه يعني بي سواده؟؟

پس همه خفه بشن و فقط شما يكي حرف بزن و فيلم بساز...

اگه تحمل شنيدن نظرات مختلف و يا مخالف رانداريد چرا فيلمساز شديد چون هميشه فيلم را افراد مختلف باسلايق مختلف مي بينند و نظرات آنها هم متفاوته..

فيلم سوپراستار هم همانطور كه اكثر منتقدين و يا حتي خيلي از مردم ميگن،تا نيمه ها خوب پيش ميرفت ولي يك مقدار اغراق الكي داشت و خيلي ديگه اغراق شده و شعاري شد و آن دختر هم كاراكتر لوس و نچسبي داشت و ديالوگهاي لوس تر ...


شنبه 22 فروردين 1388 - 22:0
8
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

adam ablahtar az ALIREZA too omram nadidam.

khoda khodesh shafa bede.

bravo HOSSEIN LAM'EI

مزدک
شنبه 22 فروردين 1388 - 23:55
4
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

اقای هادی جهانشاهی گرامی با نظر شما موافقم. هر چند خانم میلانی هم چندان به تفکری عمیق پایبند نیست مثلن شما فیلم نسبتن خوب دو زن را با فیلم ضعیف اتش بس مقایسه کنید . در مورد میلانی بعدها بیشتر می نویسم.

رضا
يکشنبه 23 فروردين 1388 - 15:26
-4
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

این جناب علیرضا رو من خیلی خوب می شناسم. یادم میاد یه بار تو صفحه ای تو این سایت فردی بی نام کامنتی درباره ترانه گذشته بود که علیرضا کلی آسمون و ریسمون بهم بافت تا بالاخره نتیجه گرفت که کامنت گذار خود ترانه س! و چه افتراهایی به این بازیگر زد. اتفاقا من تو اون صفحه یه کامنت برای بلاهت و بیماری باورنکردنی ش گذشتم!

اینجا هم با وجود اینکه حسین لامعی حرف دیگری برای گفتن باقی نذاشته و همه نکاتو به خوبی عنوان کرده اما من هم دوست داشتم که حرف دلمو بیان کنم. در مورد خانوم میلانی اساسا با این مطلب مخالفم. آخه علیرضا جون! قربون اعتماد به نفست! بی دلیل نمی گن پسرها دارای اعتماد به نفس کاذبن! ( بلا نسبت خیلی ها).... تو از میلانی باسوادتر و کتابخون تری؟!! مطمئنی؟! این اصلا در نوشته ات هویدا نبود. تو که هیچی, اگه همه افراد خونواده و فامیلتو هم جمع کنی نمی تونین حتی یه صفحه از فیلمنامه های نیمه پنهان و 2 زن با اون قدرت نوشتاری و تعلیق و تاثیر و جذابیت روان شناختی, انسان شناسی، اجتماعی و سیاسی و تاریخی رو خلق کنین. بی دلیل چی می گی؟ گفتن خیلی آسونه، عمل کردن سخته. تا وارد این سینما نشی و سانسورها و سختی هاشو تجربه نکنی نمی تونی بفهمی که فیلمنامه نویسی و کارگردانی اصلا کار سهلی نیست. تو این همه روز نشستی و به خودت و مغزت فشار اوردی تا بالاخره این متن خام و سطحی و بچگانه رو تحویل ما دادی. خانوم میلانی در مصاحبات زنده و یا در مطبوعات، فی البداهه با چند منتقد مهم فیلم بحث می کنه و همشونو از نظر سطح سواد مچاله می کنه! همه در مقابل معلوماتش کم میارن... می بینن این کارگردان زن تو بیان مسائل ادبی و سیاسی و تاریخی و اجتماعی ازشون سره و جوابهایی منطقی و عاقلانه داره که بالاخره اونا هم متقاعد می شن.....

ما که هیچ ادعای باسوادی نداریم. طبق گفته خودت: درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر. آدم هرچی بیشتر مطالعه می کنه می فهمه که چه کم می دونه. اما جالبه که تو خودت این ضرب المثل رو گفتی، اما قلبا بهش معتقد نیستی و می گی من خیلی بامطالعه تر و باسوادتر و کتابخون ترم!! جمله ای که هرگز حتی دانشمندی چون پروفسور حسابی که به بالاترین درجات و مدارک علمی رسیده بود هیچ گاه بیانش نکرد و هیچ چنین ادعایی نداشت. خانم میلانی نه در این مصاحبه و نه در مصاحبات دیگرشون هرگز نگفتن که من باسوادم. ایشون گفتن که اکثر منتقدها بی سوادن که تو این مورد کسی شک نداره ( بلا نسبت خیلی منتقدها). به تازگی هر بی سوادی که به فیلم هم علاقه داره منتقد می شه. این واقعیتو مدتها قبل حاتمی کیا گفت, و بعدها بیضائی و کیمیایی و تقوایی و .... حالا میلانی. جایی نوشتی که من از خانم میلانی بیشتر کتاب خوندم!!!! اصلا همین یه جمله کودکانه کاملا بیانگر سطح سواد و ادبیات و تفکر یه فرد می تونه باشه. حالا فرض بگیریم که میلانی 200 تا کتاب خونده و تو 230 تا. مطالعه به کمیت نیست، به کیفیته. کیارستمی تو یه مصاحبه ش گفته که من در عمرم 100تا فیلم هم ندیدم! اما کسانی هستن که روزانه 5 تا دی وی دی می جون. به نظر تو اونا باسوادتر از کیارستمی اند؟ البته تو با این سبک ادبیات سخیفی که داری معلومه که سطح بالاترین کتابایی که تو زندگیت خوندی, در سطح قصه های خوب برای بچه های خوب و هری پاتر بودن! در ضمن از پشت نوشته هات یه چیز دیگه هم مشخصه. اینکه در یه خانواده کاملا مردسالار که اصلا طرز صحبت کردن با زنها رو بلد نیستن و مخالف پیشرفت آنان در جامعه هستن و آنها را در سخنان خود خوار و حقیر می شمرن پرورش یافته ای. واقعا متاسفم.

میلانی رو همه دنیا قبول دارن. و تو خیلی از کنفرانس ها و جلسه های بین المللی دعوتش می کنن. اما تو---- تا بخوای به درجه میلانی برسی---- حالا حالاها راه داری. خوب یادم هست که چند سال پیش خانوم میلانی برای نمایش فیلم جنجالی اش نیمه پنهان به بوستون آمده بود. چقدر این فیلم مورد استقبال ایرانیان و خارجی ها واقع شد و معلومات گسترده این زن نسبت به وقایع اجتماعی و سیاسی دنیا به حدی بود که خبرنگاران خارجی شگفت زده شده بودن. همین 4 تا فیلمساز مورد علاقه ت و حتی فیلمسازای خوب دیگه هیچگاه جرات نکردن تو این زمان, اوضاع اوایل انقلابو به صراحت و شفافیت فیلم نیمه پنهان نقد کنن. فقط تهیمنه میلانی شجاعت کرد و برای این شجاعت چند روزی را در زندان گذراند. من واقعا جسارت و شجاعت این شیر زن رو تحسین می کنم و همین جا یک درود بزرگ برای او می فرستم.

رضا
يکشنبه 23 فروردين 1388 - 15:27
2
موافقم مخالفم
 
90 درصد منتقدان ما کم سواد هستند، «بيضايي» اگر منتقد دولت بود، منتقدنماها او را نمي‌كوبيدند، این‌ها نوکران سرمایه هستند، اگر منتقدي واكنشي داشته نسبت به اين اسم معناگرايي نشان از كم سوادي او است، هیچ منتقدی در جشنواره اشاره نکرد که من عاشق ارتباطات هستم

این جناب علیرضا رو من خیلی خوب می شناسم. یادم میاد یه بار تو صفحه ای تو این سایت فردی بی نام کامنتی درباره ترانه گذشته بود که علیرضا کلی آسمون و ریسمون بهم بافت تا بالاخره نتیجه گرفت که کامنت گذار خود ترانه س! و چه افتراهایی به این بازیگر زد. اتفاقا من تو اون صفحه یه کامنت برای بلاهت و بیماری باورنکردنی ش گذشتم!

اینجا هم با وجود اینکه حسین لامعی حرف دیگری برای گفتن باقی نذاشته و همه نکاتو به خوبی عنوان کرده اما من هم دوست داشتم که حرف دلمو بیان کنم. در مورد خانوم میلانی اساسا با این مطلب مخالفم. آخه علیرضا جون! قربون اعتماد به نفست! بی دلیل نمی گن پسرها دارای اعتماد به نفس کاذبن! ( بلا نسبت خیلی ها).... تو از میلانی باسوادتر و کتابخون تری؟!! مطمئنی؟! این اصلا در نوشته ات هویدا نبود. تو که هیچی, اگه همه افراد خونواده و فامیلتو هم جمع کنی نمی تونین حتی یه صفحه از فیلمنامه های نیمه پنهان و 2 زن با اون قدرت نوشتاری و تعلیق و تاثیر و جذابیت روان شناختی, انسان شناسی، اجتماعی و سیاسی و تاریخی رو خلق کنین. بی دلیل چی می گی؟ گفتن خیلی آسونه، عمل کردن سخته. تا وارد این سینما نشی و سانسورها و سختی هاشو تجربه نکنی نمی تونی بفهمی که فیلمنامه نویسی و کارگردانی اصلا کار سهلی نیست. تو این همه روز نشستی و به خودت و مغزت فشار اوردی تا بالاخره این متن خام و سطحی و بچگانه رو تحویل ما دادی. خانوم میلانی در مصاحبات زنده و یا در مطبوعات، فی البداهه با چند منتقد مهم فیلم بحث می کنه و همشونو از نظر سطح سواد مچاله می کنه! همه در مقابل معلوماتش کم میارن... می بینن این کارگردان زن تو بیان مسائل ادبی و سیاسی و تاریخی و اجتماعی ازشون سره و جوابهایی منطقی و عاقلانه داره که بالاخره اونا هم متقاعد می شن.....

ما که هیچ ادعای باسوادی نداریم. طبق گفته خودت: درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر. آدم هرچی بیشتر مطالعه می کنه می فهمه که چه کم می دونه. اما جالبه که تو خودت این ضرب المثل رو گفتی، اما قلبا بهش معتقد نیستی و می گی من خیلی بامطالعه تر و باسوادتر و کتابخون ترم!! جمله ای که هرگز حتی دانشمندی چون پروفسور حسابی که به بالاترین درجات و مدارک علمی رسیده بود هیچ گاه بیانش نکرد و هیچ چنین ادعایی نداشت. خانم میلانی نه در این مصاحبه و نه در مصاحبات دیگرشون هرگز نگفتن که من باسوادم. ایشون گفتن که اکثر منتقدها بی سوادن که تو این مورد کسی شک نداره ( بلا نسبت خیلی منتقدها). به تازگی هر بی سوادی که به فیلم هم علاقه داره منتقد می شه. این واقعیتو مدتها قبل حاتمی کیا گفت, و بعدها بیضائی و کیمیایی و تقوایی و .... حالا میلانی. جایی نوشتی که من از خانم میلانی بیشتر کتاب خوندم!!!! اصلا همین یه جمله کودکانه کاملا بیانگر سطح سواد و ادبیات و تفکر یه فرد می تونه باشه. حالا فرض بگیریم که میلانی 200 تا کتاب خونده و تو 230 تا. مطالعه به کمیت نیست، به کیفیته. کیارستمی تو یه مصاحبه ش گفته که من در عمرم 100تا فیلم هم ندیدم! اما کسانی هستن که روزانه 5 تا دی وی دی می جون. به نظر تو اونا باسوادتر از کیارستمی اند؟ البته تو با این سبک ادبیات سخیفی که داری معلومه که سطح بالاترین کتابایی که تو زندگیت خوندی, در سطح قصه های خوب برای بچه های خوب و هری پاتر بودن! در ضمن از پشت نوشته هات یه چیز دیگه هم مشخصه. اینکه در یه خانواده کاملا مردسالار که اصلا طرز صحبت کردن با زنها رو بلد نیستن و مخالف پیشرفت آنان در جامعه هستن و آنها را در سخنان خود خوار و حقیر می شمرن پرورش یافته ای. واقعا متاسفم.

میلانی رو همه دنیا قبول دارن. و تو خیلی از کنفرانس ها و جلسه های بین المللی دعوتش می کنن. اما تو---- تا بخوای به درجه میلانی برسی---- حالا حالاها راه داری. خوب یادم هست که چند سال پیش خانوم میلانی برای نمایش فیلم جنجالی اش نیمه پنهان به بوستون آمده بود. چقدر این فیلم مورد استقبال ایرانیان و خارجی ها واقع شد و معلومات گسترده این زن نسبت به وقایع اجتماعی و سیاسی دنیا به حدی بود که خبرنگاران خارجی شگفت زده شده بودن. همین 4 تا فیلمساز مورد علاقه ت و حتی فیلمسازای خوب دیگه هیچگاه جرات نکردن تو این زمان, اوضاع اوایل انقلابو به صراحت و شفافیت فیلم نیمه پنهان نقد کنن. فقط تهیمنه میلانی شجاعت کرد و برای این شجاعت چند روزی را در زندان گذراند. من واقعا جسارت و شجاعت این شیر زن رو تحسین می کنم و همین جا یک درود بزرگ برای او می فرستم.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���