یادداشت یکی از کاربران «سینمای ما» به بهانه فروش بالای «اخراجی‌ها 2» و استقبال از نمایش فیلم شهرام مکری در انجمن منتقدان؛
مسئله این است: ده‌نمکی بودن یا مکری شدن

سینمای ما - حسین گودرزی: هميشه مي دانستيم چه كسي را نقد كنيم . اما هيچ گاه چگونگي اش را نه . بعد از جام جهاني 2006 مي دانستيم بايد از علي دايي دل گير باشيم . نقدش كنيم . همانطور كه بعد از باخت به عربستان اين را به خوبي مي دانستيم . اما همه سوار بر موج احساسات و جو با مشت و لگد و فحاشي فقط هر چه سر راهمان بود برداشتيم . شايد موقتا زورمان به علي دايي رسيد و به مسعود ده نمكي نرسد . اما با اين حال خوب نيست او را هم با موج احساسات نقد كنيم . قرار هم نيست او را نقد كنيم . قرار است مكري بودن و ده نمكي بودن را در دو كفه ترازو بگذاريم .
اولين فيلم بلند شهرام مكري يعني اشكان انگشتر متبرك و چند داستان ديگر شايد اميد به اكرانش چندان شبيه ساير فيلمهايي كه در حال حاضر در حال اكران هستند نباشد اما قطعا اميدش به ديده و پسنديده شدن از طرف هر دو قشر اهالي سينما و نيز عموم مردم ، بسيار بيشتر از اين چند فيلم است . شايد اين حرف را نمي توان تنها با حضور موفقش در جشنواره فجر با اين صراحت زد ، اما حالا كه مدت كوتاهي از زمان نمايشش در سالن نمايش خانه سينما مي گذرد با جسارت بيشتري مي توان به چنین ادعایی پرداخت . وقتي آن همه مشتاق در زير باران در حياط خانه سينما جمع شده بودند تا فيلم دوست داشتني يك آدم دوست داشتني از جنس خودشان را ببينند كه با خودشان قد كشيده ، با تمام سختي ها و موانع به اينجا رسيده و هيچ جا ، هيچ كسي دستش را نگرفته و سوار ماشين خودش نكرده تا موانع را سريعتر و راحت تر پشت سر بگذارد و اينقدر سالن پر مي شود كه خيلي ها با تكيه دادن به ديوار فيلم را ديدند و حتي جا براي نشستن خود مكري هم شايد پيدا نشده باشد ، بايد كمي اتفاقات اين چند هفته اخير را مرور كرد كه مهمترينش فروش بي سابقه ي اخراجي هاي 2 مسعود ده نمكي است .
ده نمكي ، چه بخواهيم و چه نخواهيم سوپر استار مردميست كه از سينما انتظار دارند به مثابه ي يك خدمت كار و نوكر با مرام ، هر چه مي خواهند برآورده كند . خستگي شان را در كند . بخنداند . كمي هم حس ناسيوناليستي شان را تحريك كند . اگرچه در خيلي از موارد اين كارها را هم نمي تواند بكند . اما به هر حال آستانه انتظارات مخاطبانشان به همين ها محدود مي شود . حتي چگونگي اش هم برايشان مهم نيست . اما كاش كساني مثل مكري ، ستاره هم نه ، حتي سياره ي مردم ما مي شدند . كاش راه براي مكري هم به همان اندازه كه براي سايرين هموار است ، هموار بود . البته نه به اين دليل كه مكري در سينما و در زندگيش به حق خود برسد كه صد البته بايد همينطور باشد و برسد . بلكه آن وقت مي توان به سليقه و نگاه مردممان فخر فروشي كرد كه ستاره هاشان ، نه سياره هاشان را درست انتخاب مي كنند .
مكري در خيلي مواقع همان كاري را مي كند كه ده نمكي در فيلمش انجام داد . حتي بيننده اش را سرگرم مي كند و گاهي هم مي خنداند . اما از راه درستش . از راهي كه از مكري انتظار داشتيم . چند داستان در هم تنيده كه با روايت دقيق مكري ، آنقدر بيننده را از انفعال رايجي كه در تماشاي فيلم هاي سينمايي اين روزهايمان گريبانش را گرفته در مي آورد كه او كه حتي تجربه ي ديدن اثري كه در آن بازيگر شناخته شده اي نباشد را ندارد ، شديدا درگير فيلمش مي شود و در آخر با احساس رضايتي كه كمتر تجربه آن را داشته از سالن خارج مي شود . حقيقتا مجموعه اخراجي هاي 1 و 2 ، بيننده را فقط سر جايش نگه مي دارد . آنهم نه همه نوع مخاطب . اما او را درگير نمي كند و به شكلي كاملا انفعالي او را بي اهميت قلمداد مي كند . اين معضل در اكثر آثار سينمايي مان وجود دارد و اينكه در اخراجي هاي 2 آن را مطرح مي كنيم ، دليل بر نيت تخريت و نقد غير منصفانه نيست . اخراجي هاي 2 كه حالا پرفروش ترين فيلم تاريخ سينماي ما است بايد پرچم دار و ميانگين نتايج مهمي از سينما و جامعه مان باشد و نسبت به بررسي آن كاملا دست به سينه باشد و حق هيچ اعتراضي ندارد .
بيننده در اشكان ..... به همان اندازه كه در اخراجي ها تجربه ي سرگرم شدن دارد سرگرم مي شود . بلكه بيشتر . به همان اندازه كه اخراجي ها پتانسيل خنداندن دارد ، اشكان .... هم دارد . اما واقعا آيا اين دو را مي شود با يك چشم نگاه كرد ؟ آيا كاري كه مكري مي كند با شرافت تر و منصفانه تر از كاري نيست كه ده نمكي مي كند كه با هر ابزار مخرب اما زود بازدهي كه وجود داشت به خود سينما و حافظه ي تاريخي كه از كشورمان داريم آسيب مي زند ؟ آيا اگر لقب پرفروش ترين فيلم سال بر پيكر هر دو فيلمش نبود و اجبارا نامش در سينما ماندگار نمي شد ( به لحاظ آماري ) ، باز هم پتانسيل ماندن به عنوان تاثيرگذاران تاريخ سينماي كشور را داشت و مي شد رگه هايي هم از تعهد به خود سينما در آن ديد ؟ آيا مي شود اداي دين اخراجي هاي 1 و 2 را به خود سينما با تعهدي كه اشكان .... به سينما دارد يكي دانست ؟ مگر مي شود به فيلمي كه حتي خلال سيب زميني خوردن دو شخصيت آدم كشش در ماشين هم براي سينما دوستان پر از خاطرات فراموش ناشدني پالپ فيكشن بود اينقدر بي تفاوت بود . يادمان نرود در جشنواره سينمايي خودمان هم اين جفا را بارها در حق مكري كرديم . در صورتي كه بيشترين حق را در اين سال به گردن سينمايمان داشت . چراكه فيلمي ساخت براي خود خود سينما .


منبع : سینمای ما

به روز شده در : شنبه 29 فروردين 1388 - 2:15

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

آريان
شنبه 29 فروردين 1388 - 11:34
-1328
موافقم مخالفم
 
برای شهرام مکری و امیر قادری: تارانتینو - برای من اما این کافی نیست

تبريك به آقاي مكري

واقعا منو شگفت زده كرد با اين فيلم. جوري كه از شوك درباره الي در اومدم. شكي كه خيلي وقتا با ديدن يه فيلم عميق تو آدم شكل مي گيره ، فقط با يه فيلم ديگه كه به همون اندازه بهت شك وارد كنه برطرف ميشه.

به اميد موفقيت هاي بعدي شهرام مكري و ديگر دوستداران سينما مثل آقايان امير حسين يوسفي، سامان سالور و بقيه جووناي سينمايي

سیامک
شنبه 29 فروردين 1388 - 22:0
-8
موافقم مخالفم
 
برای شهرام مکری و امیر قادری: تارانتینو - برای من اما این کافی نیست

من میخوام این فیلم رو ببینم ..تو کدوم سینما اکران شده؟

امیراشکان
شنبه 29 فروردين 1388 - 23:58
-3
موافقم مخالفم
 
برای شهرام مکری و امیر قادری: تارانتینو - برای من اما این کافی نیست

« ده نمكي ، چه بخواهيم و چه نخواهيم سوپر استار مردميست ....»

.

.

.

.

.

.

.

.

آقای گودرزی واقعا این جمله ات اعصاب برام نزاشت ؟؟؟؟؟

(پاراگراف سوم / عبارت اول )

واقعا مردم ما چی ان که ده نمکی رو سوپراستار هنری شون قلمداد میکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من هیچی نمی گم؟؟؟

کورش
چهارشنبه 20 خرداد 1388 - 8:6
2
موافقم مخالفم
 
برای شهرام مکری و امیر قادری: تارانتینو - برای من اما این کافی نیست

بله

به نظر فیلم اخراجی های ۲ تا میزان زیادی و از برخی جهات توهین به شعور مخاطب و مردم بود.

بدین دلایل که

۱ـ انسان ایرانی را به دو گروه مومن و مقدس و در طرف دیگر مشتی اراذل اوباش و دزد و معتاد و منحرف تقسیم کرده بود. گویی هیچ طیف دیگری به جز این دو تقسیم بندی در جامعه ایران و خصوصا در جریان جنگ وجود نداشته و ندارند !!!!!!!

( مانند اخراجی های ۱ )

۲ـ در سکانس های اسارت در زندان عراق طوری وانمود شده گویی اصلا جنگ ایران و عراق اختلاف بر سر موسیقی و رقص و آواز و خوشگذرانی و مخالفت یا موافقت دو گروه فوق با این قبیل مسایل بوده است !!!!!!!!!!!!!!!!!!! که نشانه درک پایین سازنده فیلم از علل و عوامل جنگ میان ایران و عراق است !!

۳ـ بسیاری از اصطلاحات بکار رفته در فیلم از سوی شخصیت ها و برخی اسامی ( مانند بیژن مرتضوی !!!!!! ) به دنیای بعد از جنگ و سال های اخیر تعلق دارد ( مانند پایه بودن !! ) که اصلا در آن دوران هنوز ابداع نشده یا اصلا وجود نداشت !!!!!!!!!!!

گویی آقای ده نمکی با تصویر و ذهنیت امروز و سالیان اخیر سعی در ترسیم آن روزگار داشته است !!!!!!!!!!!

۴ـ سکانس های مربوط به هواپیما ربایی و بخصوص نقش جواد رضویان بشدت سطحی و مبتذل و خجالت آور است و برخی بیننده های حرفه ای تر را به یاد سطحی ترین کمدی ها می اندازد.

شخصیت آن هواپیما ربا ( منافق ) به شدت سطحی و تیره و احمق ترسیم شده که هرچند ممکن است در واقعیت چنین باشد اما خلق یک شخصیت سینمایی با این همه کودن بازی های افراطی که از جانب یک شخصیت سر می زند بسیار تفاوت دارد که نشانه خشم و سطحی نگری سازنده فیلم است ! ...

5- در حالیکه فیلم سعی دارد مفاهیم بشدت جدی و تاریخی مملکت را که مربوط به دورانی از تاریخ اخیر مردم ایران در جنگ و کشاکش های سیاسی است را به تصویر بکشد اما به شکل بسیار سطحی و فرصت طلبانه ای سعی دارد تا این مفاهیم را با چاشنی طنز ( از نوع بسیار سطحی و مبتذل ) در هم بیامیزد تا با گرفتن خنده های زود گذر از مخاطب جذابیت فیلم را افزایش دهد !!! گویی از نظر فیلمساز مضامین اصلی و جدی فیلم به تنهایی جذابیتی برای مخاطب ندارند ! ....

هرچند می دانم اگر آقای ده نمکی نوشته من یا نظایر این را بخوانند آن را به حساب حسادت و تنگ نظری و این قبیل مسایل می گذارند !!!!! تا اینکه در اشتباهات و سلایق مثلا هنری و سینمایی خودشان تجدید نظر کنند !!!!!

باید از آقای ده نمکی پرسید خنداندن مخاطب به چه قیمت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کورش
چهارشنبه 27 خرداد 1388 - 10:2
-4
موافقم مخالفم
 
برای شهرام مکری و امیر قادری: تارانتینو - برای من اما این کافی نیست

سلام

به نظرم "آخراجی ها" با توسل به مبتذل ترین شوخی ها و پیش پا افتاده ترین طنزها سعی در دامن زدن به این تقسیم بندی اشتباه دارد که مردم ایران بر دو دسته هستند یا مومن و حزب اللهی و یا دزد و معتاد و منحرف و قاچاقچی !!!

ضمن اینکه در بکار بردن بسیاری از عبارات و جملات و تکیه کلام ها به حال و هوای امروز ایران گرایش دارد تا عبارات و شوخی های آن دوران ! ( به عنوان نمونه بکاربردن بی معنی و مکرر اسم بیژن مرتضوی که معلوم نیست چه نکته خنده داری در این اسم وجود دارد !!! ) و با استفاده از این تمهیدات سطحی است که "اخراجی ها" می خواهد فضای جبهه و جنگ ایران و عراق را به روزگار فعلی زندگی مردم نیز تعمیم دهد!

واما با سوء استفاده از فضای جبهه و جنگ پیامی که از روایت قصه "اخراجی ها" بر می آید اینست که هرکس طرفدار شادی و موسیقی و تفریح و خوشی است فرد وطن فروش و منحرفی است و بالعکس ... گویی مردم ایران نوع موسیقی و شادی هایی باارزش تر و با محتوا تر از موسیقی های بکار رفته در فیلم را هم نمی شناسند !!!!!!

پیروز باشید

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���