| |
سينماي ما- مرسده مقيمي: شبهاي گذشته در حالی که بخشهای خبری سیما با تیترِ جالبِ «امسال کام اسکار با یه حبه قند شیرین میشود» انتخاب این فیلم را تبریک گفتند، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامي در افتتاحیه جشنواره مقاومت اعلام کرد که ایران برای اعتراض به انتشار فیلم اهانتآمیز به پیامبر اعظم (ص) در اسکار شرکت نمیکند. اصل خبر همین است و خیلی حاشیههای پیرامونش اهمیتی ندارد، مثلا اینکه آقای حسینی از توافق سینماییها برای تحریم اسکار گفتند که ظاهراً ایشان فقط آقایان شمقدری و شورجه را سینمایی میدانند و نه هیأت انتخاب، سازندگان فیلم و سینمایینویسان را! حرف از توافق زدن وقتی کاگردان اثر اظهار بیاطلاعی میکند، جایی برای حرف زدن و نوشتن باقی نمیگذارد. پس بگذریم... اما این میان دو نکته درخور توجه است:
1.تحریم وقتی صورت میگیرد که طرف مورد تحریم متضرر شود، مثلا فرض بگیریم که ایران کشوری را از نفت محروم ميكند و آن کشور از کمبود نفت ضرر میبيند و ناچار میشود از مواضعش عقبنشینی کند، و گرنه راهی ندارد جز اینکه ضررهای ناشی از تحریم را متحمل شود؛ به این میگویند تحریم! حالا شرکتنکردن ایران در اسکار چه ضربهای به سینمای جهان و چه خدشهای به مراسم اسکار وارد میکند؟ جز این که فرصت مطرحبودن و دیدهشدن را از سینمای ایران میگیرد، عملاً چه حرکت مهمی انجام میدهد؟
آکادمی اسکار در نبود ایران از اعتبارش کاسته میشود؟! هالیوود ناچار میشود برای حضور فیلم ایرانی در آکادمی از مواضعاش عقب بنشیند؟ کدام مواضع؟ مگر آن فیلم کثیف و اهانتآمیز به پیامبر بزرگ اسلام (ص) که در سراسر جهان نیز تقبیحشده، ساختهی هالیوود بوده است؟ یا اگر هم مواضعی وجود دارد، هالیوود در صورت عقبنشینی نکردن از آن متحمل ضرری میشود؟
2. اگر بنا بوده که ما امسال در اسکار شرکت نکنیم، چرا این امر پیشتر ابلاغ نشده بود تا اصلاً هیأت انتخاب تشکیل نشود؟ حالا که برخی اعضای هیأت انتخاب از کسانی هستند که در روزهای اخیر از سوی حوزهی هنری مورد بیمهری قرار گرفتهاند، با این وجود عدل و انصاف را بر غرضورزی ترجیح داده و فارغ از بیاخلاقیهای حوزهی هنری پیرامون اکران، کاملاً اخلاقمدارانه فیلمی متعلق به حوزهی هنری را برگزیدهاند، چرا مسئولان سینمایی به جای تحسین این عدالتمحوری و متانت هیأت انتخاب، رأی نهایی آن را برتابیدند و پس از انتخاب اعلام کردند که ایران در اسکار امسال شرکت نمیکند؟!
اگر قرار بوده در اسکار شرکت نکنیم، چرا «آینههای رو به رو»، «بغض» و «ملکه» را در شهرستانها اکران کردند تا این فیلمها هم بتوانند روی میز هیأت انتخاب قرار بگیرند؟ به نظر میرسد اگر هیأت انتخاب فیلم دیگری را به عنوان نمایندهی ایران در اسکار معرفی میکرد، آقایان تصمیم به تحریم نمیگرفتند!
تاریخ تکرار میشود؛ یادم میآید چندی پیش در حوزهی ورزش اتفاقی مشابه افتاد و آقایان دوست نداشتند علي کفاشیان در سمتش باقی بماند و از طرفی نمیتوانستند او را وادار به کنارهگیری کنند، اما گمان میکردند در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال دکتر غریب انتخاب میشود. برای همین با اطمینان صبر کردند تا رأیگیری انجام شود، اما بعد از اینکه انتظاراتشان برآورده نشد تمام تلاششان را کردند تا کفاشیان را که برخلاف آنچه در ذهن داشتند در سمتش ابقاء شده بود برکنار کنند.
حالا تاریخ تکرار شده؛ آقایان گمان نمیکردند هیأت انتخاب با توجه به مشکلاتی كه حوزهی هنری در این مدت برای اکران فیلمها و سینمای ایران به وجود آورده، «یه حبه قند» را انتخاب کنند. ظاهرا دوستان نمیدانستند که هنرمندان وقتی پای سینمای ایران در میان باشد، چشم بر هر بیمهری که بر آنها روا شده میبندند و تصمیمی را میگیرند که فکر میکنند به نفع سینمای ایران است. منتها در مورد فوتبال فیفا نمیگذارد هرکسی هرکاری دوست دارد بکند، اما در سینما کلاً کسی بر کار مسئولان نظارت ندارد و هرکس که قدرت را در دست دارد جای همه تصمیم میگیرد و از تریبون رسمی هم اعلام و به راحتی سینمای ایران را از حقی مسلم محروم میکند و برای توجیهش بهانهای میتراشد! در پاسخ فیلم موهن؟! مگر منتقدان کارشناسان سینما نیستند؟ بارها گفتند و نوشتند درست است که هالیوود بارها علیه ایران فیلمهایی ساخته و در این كار بیسابقه نیست، اما این فیلم بیکیفیت به هیچ عنوان با هالیوود در ارتباط نیست و فردی بیمار با پشتوانههایی صهیونیستی فیلمی ساخته و دست به انتشارش زده است.
قبول كه قطعاً باید به این عمل جوابی درخور داد، ولی به سازندگان و عوامل و حاميانش، نه هالیوود!) حالا آقایان برخی منتقدان را قبول ندارند و ستون پنجم میدانندشان قبول، اما دیگر حسین معززینیا که انشاءالله مقبول دوستان هست؟ ایشان در مورد این فیلم صحبت کردهاند آن هم از تریبون رسمی صدا و سیما، در برنامهی هفت، سردبیری مجلهی 24 فیلم مذکور را تصویر متحرک سرهمبندی شده دانست و کارگردانش را اوباش! خواند (با توجه به سابقهی زندانی بودن کارگردان به جرم کلاهبرداری) و در فضای مجازی طی یادداشتی بیان کرد: "در دنياي امروز، ضبط و مونتاژ «تصوير» قابل كنترل نيست و هرنوع ضبط و مونتاژ تصوير هم اسمش «فيلمسازی» نيست.
گمان میكنم در شرايط فعلی، معقول نيست اعلام نفرت از اين تصوير متحرك سرهمبندیشده را به نفرت از مثلاً هاليوود پيوند بزنيم. با اين كار باعث میشويم در موارد حساستر، در آن مقاطعی كه يك فيلم صنعتی و واقعی عليه منافع ما ساخته میشود، نتوانيم اعتراضمان را بهگوش آنها برسانيم، چون قبلاً آنها را دچار اين تصور كردهايم كه اصلاً تعريف دقيقی از «سينما» در ذهن نداريم." نمیدانم اگر بناست کوچکترین توجهی به نظر کارشناسان نکنیم و هرچه دلمان خواست اعلام کنیم، چرا اصلاً این کارشناسان وجود دارند؟ چرا اظهارنظر میکنند و چرا برای همین اظهارنظركردنها به رسانه ملی دعوت میشوند؟
اگر قرار است چون فیلمی که دوست داریم انتخاب نشده، اعتراض به فیلمی اهانتآمیز را بهانه کنیم، چرا واقعا این مراحل را طی کردیم؟ چرا آن سه فیلم اکران شدند تا به میز هیأت انتخاب برسند؟ چرا اصلاً هیأت انتخاب با چنين تركيبي تشکیل شد؟ و از همه مهمتر چرا تا پیش از اعلام نماینده منتخب ایران کسی از تحریم اسکار خبري نداد؟! قربانیگرفتن دعواهای ارشاد و حوزهی هنری تمامی ندارد؟!
|