يادداشت کیوان کثیریان به بهانه برگزاري ششمین جشن منتقدان و نويسندگان سينمايي يران
شکوه منتقد سینما بودن: مینیاتور و سمند و ده‌ها سکه نمی‌دهیم، ولی سه برابر می‌ارزیم!

سينماي ما - کیوان کثیریان: ششمین جشن منتقدان یکشنبه هفته گذشته برگزار شد و طبعا عکس ها و گزارش هایش را دیده اید و خوانده اید. حضور گسترده و جالب توجه منتقدان و هنرمندان، کم سابقه بود و شبی به یادماندنی را رقم زد. آنها که نیامدند به گمانم حتما چیزی از دست دادند. در برهه ای که سینما به لطف مدیریت بسیار ضعیفش، بدترین روزها خود را سپری می کند و به دلایل مشخص، حال اهالی اش خوش نیست و کار صنفی کردن هم به کفر ابلیس می‌ماند، این جشن صنفی، بسیاری از اهالی سینما را پس از مدت ها گرد هم آورد و اجازه داد تا از تریبونی مستقل و مطمئن و روی یک سن صمیمی و امن، حرف‌هایشان را بزنند.
چه حرف جالبی زد امیر پوریا روی سن همین جشن؛ "در دورانی که سینما به وفور تصمیم گیرنده و وکیل وصی و آقابالاسر و پدر دارد، انجمن منتقدان امشب برای سینما مادری کرد."

حضور همزمان سه تن از سینماگران بزرگ سینمای ایران؛ مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی از نکات مهم این جشن بود که کیمیایی در بخش بزرگداشت پرویز دوایی درباره او حرف زد و از تقوایی و مهرجویی هم تجلیل شد.
حضور سه تن از استادان بزرگ موسیقی ایران؛ حسین علیزاده، شهرام ناظری و محمدرضا درویشی روی سن نیز لحظات زیبایی را رقم زد . همچنین بود حضور کیومرث پور احمد در بزرگداشت داریوش مهرجویی و حضور جواد مجابی در بزرگداشت ناصر تقوایی.

از ویژگی های دیگر این جشن، حضور منتقدان از طیف های گوناگون بود. این خود نشانه خوبی است برای فراگیری و استقلال انجمن منتقدان. از محمد تقی فهیم و محمود گبرلو گرفته تا دکتر نورایی و هوشنگ گلمکانی حاضر بودند. از منتقدان بسیار جوان بگیر تا پیشکسوتانی مثل جواد طوسی و طالبی نژاد و صلح جو و محسن سیف و نسل بعد از آنها مثل امیر پوریا و سعید قطبی زاده و حسین سلطان محمدی و مهرزاد دانش.

منتقدان در این جشن با جوایزشان هم نشان دادند کاری به دعواهای فراتر از متن سینما ندارند. هم "ملکه" جایزه می گیرد و هم "برف روی کاج ها" و هم کار مانی حقیقی دیده می شود و هم کار منوچهر محمدی، هم زرین دست و باشه آهنگر تندیس می گیرند وهم کار تورج اصلانی و درمیشیان و آذرنگ و عطاران از نظر دور نمی ماند.

هرساله شب منتقدان، شب همدلی و آشتی است. سال گذشته فاطمه معتمدآریا این را گفت. هنگامی که به همراه مهدی عسگرپور روی سن آمدند تا جایزه اصغر فرهادی را بدهند. گفت که تا این لحظه به دلیلی از عسگرپور دلخور بوده و حالا به یمن این همراهی، همه چیز را فراموش می کند و گفت که به همین دلیل ساده به تنها جشنی که هرسال دوست دارد بیاید همین جشن است.
امسال هم طالبی نژاد روی سن خبر داد که مدتی بود میانه اش با ناصر تقوایی مه آلود شده بود ولی از همان جا روی سن دوستی اش را احیا کرد و در ستایش تقوایی حرف زد. منوچهر محمدی و فرهاد توحیدی و مانی حقیقی و جمال ساداتیان و غلامرضا موسوی کنار هم نشستند و منوچهر محمدی روی سن به ساداتیان جایزه داد و همه از دوستی و عشق به سینما حرف زدند.

گفتم سن جشن منتقدان امن و مستقل است و تریبونش مطمئن. از همین روست که از پشت این تریبون حرف های جذاب و ماندگاری زده می شود.
در همین جشن، مهدی هاشمی گفت در 66 سالگی نفسش بند آمده و بعد چنان شور وشعفی روی سن داشت که یک ربع با جمعیت حرف زد و خاطره گفت و شوخی کرد و اطمینان دارم حس می کرد دارد با رفقایش اختلاط می کند. گلاب آدینه از اینکه همسرش این جایزه را می گیرد چشم تًر کرد و مهرجویی و علیزاده و هاشمی و کارن همایونفر و ویشکا آسایش و باشه آهنگر و معادی و خیلی از هنرمندان دیگر با همسر و خانواده شان به جشن آمده بودند.

اکبر عبدی که معمولا در کمتر مراسمی حاضر می شود و برای همین نقش معروفش در "خوابم میاد" سیمرغ هم گرفته، به تندیس اش نگاهی کرد و جمله ای تاریخی گفت: "این جایزه سه برابر اون سیمرغ می ارزه، چون به داورای اونا از اون پشت مُشتا، فشار میارن ولی به شما کسی نمیتونه فشار بیاره!"
و وقتی هایده صفی یاری با آن کارنامه درخشان و آن همه جایزه ریز و درشت، برای دومین سال پیاپی تندیس انجمن را دریافت می کند و می گوید این مهم ترین جایزه اوست و این بهترین مراسمی بوده که درآن حضور داشته، معلوم می شود که ارزش این تندیس ساده بسیار فراتر از آن است که برخی گمان می کنند.

وقتی مانی حقیقی درحالیکه یک دیپلم افتخار گرفته، دریافت آن از سوی منتقدان را باعث افتخارخود می داند، مهناز افشار - که اولین جایزه بازیگری اش را دوسال پیش روی همین سن از منتقدان گرفته- و یا یکتا ناصر که هردوشان سیمرغ هم گرفته اند چنان منقلب می شوند و به جایزه شان افتخار می کنند که حرف زدن پشت تریبون برایشان مشکل می شود، وقتی مهرجویی بزرگ می گوید منتقدان امشب خودشان را ثابت کردند و نشان دادند که از فیلمسازها به سینما عاشق ترند و به صراحت می گوید امیدوار است لیاقت این تشویق را داشته باشد، وقتی کیمیایی بزرگ هرسال به این جشن می آید، حتی وقتی فیلمش جزو نامزدها نیست و در تقدیر از دوایی میگوید که از او بسیار آموخته است و وقتی تقوایی بزرگ اینهمه با اشتیاق و اصرار، تندیسش را که از دست حمید فرخ نژاد به هنگام اهدا افتاد و شکست، با خود می برد و حاضر نمی شود تعویضش کند چون همان را ارزشمند می داند و وقتی سال گذشته حاتمی کیا روی همین سن اعتراف می کند که به رغم آنچه تاکنون نشان می داده، همیشه نقد منتقدان برایش مهم بوده و آنها را یواشکی می خوانده و در ادامه کارش لحاظ می کرده و ده ها مورد مشابه دیگر، بعد از این چه کسی می تواند ادعا کند نظر منتقدان برای سینماگران مهم نیست؟ چه کسی می تواند ادعا کند فیلمسازان به منتقدان توجه ندارند؟ وقتی منتقد تا این حد گرامی داشته می شود، دیگر چه جایی برای حرف های عبث و کینه توزانه باقی می ماند؟

بد نیست بدانید جایزه منتقدان با مقیاس های اقتصادی فعلی، به لحاظ مالی چیزی نزدیک به صفر است. اصلا بگذارید بگویم. سال گذشته یک دسته گل، یک تابلو طراحی چهره فرد برنده، به همراه یک لوح تقدیر بسیار ساده و یک تندیس همیشگی انجمن، امسال یک کتاب پوسترهای سینمایی به همراه همان لوح و تندیس و پیرارسال هم شبیه امسال ولی با کتاب های متفاوت جوایز انجمن بودند. فکرش را بکنید. ما مینیاتور و سمند و ده ها سکه نمی دهیم ولی سه برابر می ارزیم!

از من که در هر شش دوره جشن، دست اندرکار بوده ام و سه تا از آنها را دبیری کردم، بپذیرید؛ به عینه دیده ام ارزش معنوی این جایزه برای سینماگران به شدت بالاست. این ارزش سال به سال دارد بسیار بالاتر می رود، در تبلیغات فیلم قید می شود، روی جلد دی وی دی ها می آید. چون سینماگران دیگر به استقلال و کارشناسی بودن این تندیس ساده ایمان آورده اند و سلامت و بی شائبه بودنش را باور کرده اند.
البته باید وضعیت داوری چهار سال گذشته جشنواره فجر را در بالا رفتن اعتبار جایزه منتقدان کاملا موثر دانست. به چند دلیل. یکی اینکه داوری جشن منتقدان هرگز به بخش مسابقه محدود نمی شود و کل تولیدات سینما را پوشش می دهد. سفارش و رفاقت و دشمنی هم در آرا معنایی ندارد. دلایل دیگر هم هست البته. بابت همین ها شاید اکبر عبدی راست بگوید.

کمتر پیش می آید در میان جایزه‌گیرندگان جشن منتقدان کسی در سالن حاضر نباشد. البته ما مثل بعضی‌ها لیموزین نداریم که در خانه‌شان بفرستیم! خودشان با رغبت می آیند. در دوره سوم جشن، محمدرضا فروتن از سرصحنه یک فیلم - به گمانم در چابهار- خود را به زحمت به جشن رساند، جایزه اش را برای "عیار چهارده" از داوران انجمن گرفت، پشت تریبون با افتخار فراوان از گرفتن آن حرف زد و بعد به محل فیلمبرداری بازگشت. یا اصغر فرهادی که برای حضور در جشن پنجم، سفرش به خارج از کشور را به تعویق انداخت و از محل جشن راهی فرودگاه شد. یا سینماگری که معمولا نظر خوشی روی جماعت منتقد نداشت اما یکبار که در جشن حاضر شد و جایزه گرفت چنان از اهمیت والای این جایزه در میان جوایز پرشمارش نوشت که بیا و بنگر. مقایسه حرف های پشت تریبون و اظهار خرسندی و شادمانی هنرمندان در جشن منتقدان با موارد مشابهش در اختتامیه هیچ جشنواره ای قابل قیاس نیست.

کاش می شد تصاویر و فیلم های این شش جشن را ضمیمه این نوشته کرد تا شما هم در حس خوب لحظات آن شریک شوید. این همه روده درازی کردم و همه اینها را نوشتم که بگویم خلاف جوسازی ها و سمپاشی ها، اتفاقا منتقدان و نظر و رایشان هم برای اهالی سینما و هم برای مردم خیلی هم مهم و موثر است. آنها که از سر کینه و عناد، عموم منتقدان را متهم می کنند، نظرشان را بی اثر می خوانند و آرایشان را بی اهمیت می دانند، کافی است یکبار در این جشن حضور داشته باشند تا ببینند شکوه منتقد سینما بودن را و گردن افراشته منتقد سینما را. همزیستی زیبا و و همراهی و ارتباط درست هنرمند و منتقد در این جشن ها تجلی می یابد. بی اغراق. حرف مرا قبول ندارید؟ باشد. از آنها که بودند بپرسید.


منبع : وبلاگ كيوان كثيريان

به روز شده در : يکشنبه 1 بهمن 1391 - 16:1

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���