پاسخی به ادعای امیر پوریا و کارن همایونفر در مراسم رونمایی آلبوم «من پرویز پرستویی»
ماجرای وجود یا عدم وجود «منتقد موسیقی» که از سوی یکی از دوستان و همکاران فعال سینمایی نویس مطرح شد، گزاره معروف «است از باید منتج نمیشود» را به خاطر میآورد و جنگ و نزاع آنچه که «من دوست دارم باشد» با آنچه که ...
ماجرا از آن جا شروع شد که در مراسم رونمایی از آلبوم «من پرویز پرستویی» علاوه بر نویسنده و آهنگساز و بازیگر، دو منتقد و نویسنده سینمایی (امیر پوریا و خسرو نقیبی) هم حضور داشتند. به گزارش ایلنا تعدادی از خبرنگاران به حضور امیر پوریا به عنوان منتقد سینمایی در
رونمایی این آلبوم اعتراض کردند و دلیل دلتنگی او برای پرستویی را غیرمنطقی
دانستند و در این باره پوریا گفت: ما در ایران 5 منتقد موسیقی هم نداریم.
قرار است درباره موسیقی آلبوم صحبت کنیم و اگر فرصت میشد، مباحثی را مطرح
میکردم که متوجه دلیل حضور بنده بشوید.
در ادامه کارن همایونفر هم ضمن تایید صحبتهای پوریا گفت: اینکه ما 5 منتقد
موسیقی نداریم کاملا درست است اما باید گفت که 5 میلیون نفر را داریم که
درباره موسیقی اظهارنظر میکنند. البته نیازی به تحلیل موسیقی نیست. به
موسیقی باید غریزی نگاه کنید. نگاه تخصصی کار من است و اگر قرار باشد همه
به موسیقی تخصصی نگاه کنند؛ شبیه به یک میکروسکوپ میشوید.
پرستویی هم در پایان مراسم ضمن تشکر از حضور اصحاب رسانه گفت: آقای امیر پوریا
بارها من را نقد کردهاند و من هم در بسیاری موارد از او تشکر کردم. من با
نقد بزرگ شدم و مطرح کردن اینگونه مسائل من را اذیت نمیکند، اما دوست داشتم
مباحث دیگری در این جلسه مطرح شود که متاسفانه نشد.
این حرفهای پوریا و همایونفر باعث شد تا سید ابوالحسن مختاباد روزنامهنگار فعال حوزه موسیقی در یادداشتی به این ادعاها اعتراض کند. متن نوشته مختاباد را این جا بخوانید.
"سینمای ما" آماده درج نظرات دیگر و پاسخ احتمالی امیر پوریا و کارن همایونفر در این زمینه خواهد بود.
پاسخی به مسایل مطرح شده در نشست خبری آلبوم من پرویز پرستویی هستم؛
داستان «باید» و «است» و «وجود» و «عدم» منتقد موسیقی
[ سید ابوالحسن مختاباد - روزنامهنگار ]
ماجرای وجود یا عدم وجود «منتقد
موسیقی» که از سوی یکی از دوستان و همکاران فعال سینمایی نویس مطرح شد،
گزاره معروف «است از باید منتج نمیشود» را به خاطر میآورد و جنگ و نزاع
آنچه که «من دوست دارم باشد» با آنچه که در «عالم واقع وجود دارد». شاید ما
هم همانند این دوست ما آرزو داشته باشیم و به هر دلیلی انگیزههایمان
تحریک شود که بگوییم ما منتقد سینمایی نداریم، اما حکایت آرزوی من و این
دوست سینمایی نویس ما مثل داستان یک کاسه ماست و یک دریا آب است و آن آرزوی
ناپخته صاحب کاسه ماست که میگفت اگر این دریا دوغ شود چه میشود؟
نقد موسیقی در ایران معاصر عمری به درازی ورود عناصر تجدد در ایران دارد.
زمانی که مظاهر تمدن مدرن وارد ایران شد، گروههای موسیقی شکل گرفت، رادیو
شروع به کار کرد، آموزش موسیقی روندی آکادمیک تری به خود گرفت، پای
گرامافون و صفحات موسیقی به بازار و خانهها باز شد و به دنبال آن نشریات
تخصصی هنری و بعدترها نشریات تخصصی موسیقی شکل گرفت و منتشر شد، نیاز به
شناخت بهتر و دقیقتر اجراهای موسیقی و محصولات دیگر موسیقی ضرورت نوشتن
درباره موسیقی را به جامعه تحمیل کرد. چرا که این کالا بازار تقاضای خود را
پیدا کرده بود و این مصرف کنندگان موسیقی بودند که نیاز به چنین خدمتی را
حس کردند.
به دنبال آن نقد موسیقی هم در شاخههای مختلفش پا گرفت و اندک اندک بالید و
برای خود جریانی شد که حداقل بزرگانی چون علینقی وزیری، روح الله خالقی،
با نوشتههای متعددش در نشریات و یا مرحومان سعدی حسنی، زاون هاکوپیان،
بهمن هیربد، علی محمد رشیدی و دکتر ساسان سپنتا و... از جمله معروفترین
آنها به شمار میروند. اگر سری به نشریات موزیک، چنگ، مجله موسیقی، موزیک
ایران و مجله رادیو و دهها نشریه تخصصی و عمومی این حوزه بزنید قطعا
نوشتههای فراوانی خواهید یافت. همچنانکه در سرکشی به نشریات یکی، دو دهه
گذشته نیز چنین مطالبی بروز و ظهور جدی خود را به رخ مخاطب میکشد. برای
آنکه اطاله کلام ندهیم دوستان و خوانندگان این نوشته را به نوشته محققانه
موزیسین و منتقد شناخته شده کشورمان آقای محمدرضا فیاض در شمارههای ۴۲ و۴۳
فصلنامه ماهور و نیز مطالب فراوانی که در همین فصلنامه از سوی دکتر ساسان
فاطمی و برخی دیگر از نویسندگان حوزه موسیقی در سالهای متوالی درباره نقد
موسیقی نوشته شد ارجاع میدهم. همچنانکه مطالبی که دوست منتقد دیگرمان آقای
آروین صداقت کیش در کارگاه نقد موسیقی بیان کردند و همه آن مطالب در سایت
هارمونی تالک موجود است و یا مجموعه ۴۰ نشست نقدو بررسی موسیقی با حضور یک
منتقد و یک موزیسین در مجموعه برنامههای نقد نغمه که همه آنها روی سایت
همشهری آنلاین در دسترس است ارجاع میدهم.
با این حساب اگر رفیقی و دوست نویسنده و منتقدی در شاخه آی دیگر از هنر
بگوید که منتقد موسیقی نداریم، در قاعده باید به حساب ناآگاهی او از این
حوزه گذاشت. نباید بر او خرده بگیریم و انگیزه خوانی کنیم، بلکه باید
اطلاعاتی در اختیارش قرار داد جهلش نسبت به موضوع برطرف شود و اگر آن زمان
همچنان بر نظرش بود، میتوان این داوری مولوی را دربارهاش به کار برد که:
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل درون دیده شد
خشم و شهوت مرد را احول کند
زاستقامت روح را مبدل کند