News
  • خبری که فارابی دوست داشت خودش اعلام کند!/ خبر سایت "سینمای ما" با چند روز تاخیر تایید شد
    «جدايي نادر از سيمين» از سوي بنياد سينمايي فارابي براي معرفي به اسكار 2012 انتخاب شد
  •  
  • عادل فردوسی‌پور می‌گوید از آن شب تا به حال در شوك هستم!
    چنين رفتارهايي توهین به مخاطبان 20 تا 25 ميليوني برنامه‌ «90» است
  •  
  • پس از درخشش «این‌جا بدون من»
    فیلم سینمایی «حرمان هور» به کارگردانی بهرام توکلی ساخته می‌شود
  •  
  • نکوداشت‌های پانزدهمین جشن سینمای ایران در ایوان شمس برگزار شد
    در مراسم تقدیر از چهار سینماگر برگزیده خانه سینما چه گذشت؟
  •  
  • اسکاربازی در بنیاد فارابی همچنان ادامه دارد! - قسمت دوم
    احمدرضا معتمدی: «آلزایمر» را از کاندیداهای گزینش فیلم برای اسکار خارج کنید/ مدیرعامل فارابی:خیلی دیر است، باید یک ماه زودتر اعلام می‌کردید!
  •  
  • اسکاربازی در بنیاد فارابی همچنان ادامه دارد!
    «آلزایمر»، «جدایی نادر از سیمین»، «ورود آقایان‌‌ ممنوع»، «مرهم» و «اینجا‌‌بدون من» فهرست اوليه فیلم‌هاي اسكاري ایران
  •  
  • گلایه‌های کمال تبریزی در مراسم تقدیر جشن سینما نتیجه داد
    «خيابان‌هاي آرام» پروانه نمايش دریافت کرد
  •  
  • عادل فردوسی‌پور و فریدون جیرانی در مراسم تقدیر از سازندگان «خنده بازار» + عکس
    سامان گوران در یک اجرای زنده شوخی را از حد گذراند و کارش به توهین به علی دایی رسید
  •  
  • پیمان قاسمخانی مشغول نگارش فیلمنامه کمدی برای کمال تبریزی است
    تا «گور به گور» را ننویسم به قسمت دوم «ورود آقایان ممنوع» فکر نمی‌کنم
  •  
  • بیژن بیرنگ می‌گوید دلیل صادرنشدن مجوز برنامه مخالفت جواد شمقدری است
    اگر با اسم «بفرمایید شام ایرانی» مشکل دارند به ما بگویند
  •  
  • اختلاف میان مسولان پخش و عادل فردوسی‌پور به کجا می‌رسد؟
    برنامه «نود» بدون خداحافظی مجری و میهمان برنامه نیمه تمام رها شد
  •  
  • فیلم احمدرضا درویش به جشنواره نمی‌رسد ولی فیلم سهیلی در جشنواره خواهد بود
    فیلمبرداری «گشت ارشاد» و «روز رستاخیز» تمام شد
  •  
  • حسین پاکدل مجری مراسم نکوداشت جشن سینمای ایران/ سامان مقدم کارگردان ارکستر سمفونیک با 7 خواننده بازیگر
    مهران مدیری گزینه‌ اصلی اجرای مراسم جشن خانه سینما است
  •  
  • احمد میرعلایی خبر انتخاب قطعی «جدایی نادر از سیمین» را تکذیب کرد + اسامی هیات انتخاب فیلم برای اسکار
    نماينده ايران‌ در اسكار را آخر هفته معرفي مي‌كنيم
  •  
  • متن کامل گفت‌و‌گوی صریح "شهروند امروز" با ابراهیم حاتمی‌کیا درباره «گزارش یک جشن» و فضای این سال‌ها
    ممیزان شریف کاش می فهمیدند دارند چه خیانتی می کنند/ بود و نبود ما تا وقتی قیمت دارد که توی دیگ آن‌ها بجوشیم/ نمی‌فهمم این تیزی شمشیر که همیشه روی گردن ماست، چه لذتی برای این آقایان دارد؟
  •  
  • نامزدی ستاره محبوب و توانای سینمای ایران؛ از ولنجک تا لندن
    ترانه علیدوستی با یک تاجر ایرانی مقیم انگلستان ازدواج کرد
  •  
  • رقبای ایران در 18 دوره معروف‌ترین جایزه سینمایی جهان + جدول
    سینمای ایران در جستجوی مجسمه طلایی اسکار چه مسیری را طی کرد؟
  •  
  • گروهی از این بازیگران در لوكیشن مكه در حضور كارگردان به تمرین پرداختند
    فهرست کامل بازیگران اصلی و نقش‌های آن‌ها در فیلم «محمد ص» اعلام شد
  •  
  • به بهانه اجرای نمایش «خرده خانم» توسط کیومرث پوراحمد
    دیرتان نشود آقای پوراحمد...
  •  
  • آخرین ساخته مازیار میری مهر ماه به اکران عمومی می‌رسد
    پوستر فیلم «سعادت آباد» رونمایی شد
  •  














       




    سالگرد وفات هامون سینمای ایران - 8
    «محمود سیاه» ترانه لاله زار، خسرو شکیبایی بود...

    سینمای ما - حميدرضا اميدي‎سرور: خسرو شكيبايي از معدود بازيگران سينماي ايران بود كه همه ويژگي‎ها را براي چهره‎شدن و مهم‌تر از آن ماندگاري داشت.

    هم محبوب بود، هم مشهور و هم از توان و اعتبار بالاي بازيگري برخوردار بود. دوره‎اي كوتاه هم به ستاره‎اي پولساز در گيشه بدل شد و حضورش در هر فيلم، ضامني براي فروش و استقبال بسيار مخاطبان از آن محسوب مي‎شد. اين دوره چندان طولاني نشد و سينماي ايران در مسيري تازه افتاد كه تفاوت‎هاي مبنايي با گذشته داشت.با وجود جوانگرايي و ستاره‎سازي سينماي ايران در دهه هفتاد و رقم خوردن معادلاتي تازه درصورت‌بندي جايگاه حرفه‎اي بازيگران اين سينما، آنها كه سنخيتي با جريان ستاره‎ساز سينماي ايران نداشتند، به حاشيه رفتند؛ اما شكيبايي جزو آن انگشت‎شمار چهره‎هايي بود كه به‌دليل اتكاء به هنرشان، همچنان جايگاه خود را حفظ كردند.

    شكيبايي در طول نزديك به 2دهه حضور جدي و متداوم بر پرده سينما، اگر نه مشهور همچون ستاره‎هاي جوان‌ ولي كم‎فروغ سينماي ايران، اما همواره بازيگري محبوب بود كه طيف‎هاي مختلفي از مخاطبان سينما دوستش مي‎داشتند، هنرش را مي‎ستودند و حضورش براي هر فيلمي ميانمايه و يا حتي ضعيف، غنيمتي بود و وزني بدان مي‎بخشيد كه لااقل به‎واسطه حضور شكيبايي براي يك‎بار هم كه شده قابل ديدن باشد و مهم‌تر از همه اينكه چنين جايگاهي همواره تداوم داشت و هيچ‌گاه افول نكرد.

    بيرون از دنياي سينما نيز چهره‎اي دوست داشتني بود، مهربان و مردم‌دار؛ آنقدر كه حوصله داشته باشد ساعت‎ها بايستد و با خوشرويي به احساسات علاقه‎مندانش پاسخ دهد. به اين ترتيب شكيبايي از روي پرده سينما به ميان مردم رفت و در قلب و روح آنها جاي گرفت، جزئي از زندگي و خاطرات آنها شد، چنان‎كه مرگش باورپذير نبود، همانگونه كه با گذشت يك‎سال هنوز بسياري آن را باور ندارند.

    خسرو شكيبايي بازيگري در سينما را دير شروع كرد به همين تناسب نيز دير چهره شد، زماني‎كه با فيلم هامون، بهترين و ماندگارترين نقش سينمايي خود را بازي كرد و يكباره از جايگاه يك بازيگر ناشناخته، در ميان محبوب‎ترين بازيگران سينماي ايران جاي گرفت، وارد چهارمين دهه از زندگي خود شده بود و اين سن و سالي بود كه بسياري از بازيگران ايراني به حاشيه رفته و دوران افول خود را مي‎گذرانند، اما اين دير چهره شدن باعث شد كه برخلاف بسياري جايگاه حرفه‎اي‎ او ربطي به سن و سال نداشته باشد.

    اما از سوي ديگر اين مسئله براي بازيگري با ظرفيت‎هاي او، يعني فرصت‎هاي بسياري كه متأسفانه از دست رفته بود. با اين وصف همين كشف ديرهنگام هم، غنيمتي بود براي سينماي ايران تا به مدد توانايي‎هاي شكيبايي نقش‎هاي بسياري ماندگار شود، به‎ويژه آن‎كه به‎ندرت بازيگري در سينماي ايران بوده كه همچون او در ضعيف‎ترين فيلم‎ها نيز بازي خوبي از خود به نمايش بگذارد.

    در ترانه لاله‎زار كه رضا يزداني آن را براي فيلم حكم نيز اجرا كرد، شكيبايي زماني‎كه ترانه به آنجا مي‎رسيد كه از لاله‌زار كه مي‎گذرم/ الك دولك يادم مياد / محمود سياه، نمايشِ مردِ كلك يادم مياد... ذوق مي‎كرد و اشك در چشمانش جمع مي‎شد. اين ترانه به نكته‎اي در زندگي شكيبايي اشاره داشت كه كمتر كسي از آن اطلاع داشت. اين‎كه محمود سياه، آنكه يغما گلرويي در ترانه زيبايش از آن ياد مي‎كرد، كسي نبود جز خسرو شكيبايي، بازيگر محبوب اين سال‎ها كه روزگاري در لاله‎زار، روي سن مي‎رفت. در آن سال‎ها بسياري شكيبايي را به‎نام محمود مي‎شناختند و به‎واسطه تيره بودن پوستش، به او محمود سياه مي‎گفتند.

    نخستين بار مسعود كيميايي از او براي بازي در نقش كوتاهي در خط قرمز دعوت كرد، كيميايي هم شكيبايي را نخستين‎بار روي صحنه ديد و بازي‎اش را پسنديد، هرچند كه در نهايت خط قرمز به نمايش عمومي درنيامد و اين حضور كوتاه اما موفق ديده نشد.

    شكيبايي پس از ايفاي چند نقش كوتاه ديگر در دهه60، سرانجام با ايفاي چند نقش مكمل در فيلم‎هايي چون دزد و نويسنده، شكار و ترن، خودي نشان داد‌ اما همچنان حرفه اصلي او تئاتر به حساب مي‎آمد. تا اين‎كه داريوش مهرجويي به هنگام تماشاي نمايشنامه « شب بيست‎ويكم» كه خسرو شكيبايي در آن بازي مي‎كرد، او را ديد و همه آن‎ چيزهايي را كه براي نقش حميد هامون لازم داشت، در اين بازيگر يافت. اگرچه شكيبايي پيش از آن نيز ‌ جلوي دوربين سينما ظاهر شده بود‌ اما پيشنهاد مهرجويي براي بازي در فيلم هامون، كشف واقعي اين بازيگر محسوب مي‎شد.

    مهرجويي شكيبايي را نه به آن‎گونه كه پيش‎تر در سينماي ايران حضور داشت بلكه به واسطه توانايي‎ها و استعدادهايي كشف كرد كه ديگران از آن غافل مانده بودند؛ بازيگري كه حتي به فرض نقش‎آفريني‎هاي قابل‌قبول و موفق پيشين خود، هيچ‎گاه فرصت استفاده از صداي خودش را در سينما پيدا نكرده بود، صدايي كه بعدها به‎عنوان يكي از شاخصه‎هاي بازيگري شكيبايي همواره نقشي تعيين‎كننده در درخشش او داشته است و حتي به‎واسطه جذابيت و گرمايي كه داشت، در حوزه‎هاي ديگر نيز مورد استفاده قرار گرفت و با دكلمه اشعاري از برخي شاعران معاصر (سپهري، فرخزاد، صالحي و...) آثاري شنيدني و ماندگار را نيز در اين زمينه به‎وجود آورد.

    حسن كار مهرجويي در هامون آن بود كه فرصتي را براي شكيبايي فراهم كرد تا با تمام وجود و با استفاده از ابعاد مختلف توانايي‎هاي بازيگري‎اش، در يكي از گرم‎ترين و جذاب‎ترين فيلم‎هاي سينماي ايران بدرخشد و حاصل آن نيز چنان درخور ستايش بود كه نه تنها سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد را براي او به ارمغان آورد، بلكه همواره با اين نقش به‎عنوان يكي از فراموش‎نشدني‎ترين نقش‎ها و شخصيت‎هاي تاريخ سينماي ايران، در ذهن علاقه‎مندان باقي بماند و به اين ترتيب خسرو شكيبايي دوباره و به شكلي توجه‎برانگيز به دوست‎داران سينما معرفي شد.

    حميد هامون نماد روشنفكران سرگشته و شكست‎خورده‎اي بود كه دغدغه‎هايي ملموس و جذابي را به لحاظ ذهني و عيني در رابطه با دنياي پيرامون خود و آدم‎ها مجسم مي‎ساخت و جالب اينكه در هامون، ديگر كشف مهرجويي در زمينه بازيگري (بيتا فرهي) نيز با موفقيت در نقش مقابل شكيبايي ظاهر شد و همچنين حاصل رويارويي شكيبايي با يكي از بازيگران بزرگ سينماي ايران (عزت‎الله انتظامي) فصل‎هايي ديدني را در اين فيلم رقم زد.

    برخي بر اين باورند كه شكيبايي پس از هامون هيچ‌گاه نتوانست خود را از اين قالب بيرون بكشد و اغلب نيز همين شخصيت را در فيلم‎ها و نقش‎هاي ديگرش تكرار مي‎كرد. اما حقيقت اين است كه شكيبايي از آن دست بازيگراني بود كه نه تنها شيوه خاصي براي كار خود داشت، بلكه از «من» وجودي خاصي برخوردار بود كه معمولا از هر فيلم به فيلم ديگر، مي‎برد و در واقع اين بخش‎هايي از حميد هامون نبود كه در فيلم‎هاي ديگر نيز ديده مي‎شد، بلكه اين همان شيوه بازي او و بخش‎هايي از خود شكيبايي و آن «من» بود كه به هنگام بازي در نقش حميد هامون نيز به‎كار گرفته بود و گاه در ديگر نقش‎هايش نيز جلوه‎گر مي‎شد.

    اگر در برخي فيلم‎ها، شباهت نقش شكيبايي به حميد هامون زيادتر از اين مي‎شد و توي ذوق مي‎زد، اين‎ نه گناه شكيبايي كه اغلب خطاي فيلمسازاني بود كه به نيت موفقيت و استفاده از مسيرهاي از پيش پيموده و ضامن موفقيت، از او چنين طلب مي‎كردند و نقشي را پيش روي او مي‎گذاشتند براساس تصوراتي كه از شكيبايي دركسوت حميد هامون شكل گرفته بود. بازي در چنين فيلم‎هايي اين مشكل را براي شكيبايي به همراه داشت كه در بسياري از اين آثار، نقش، فيلم و سازنده‎اش بسيار كوچك‎تر از قد و قامت او بودند و اين خود باعث مي‎شد كه ابتكار عمل و نحوه كار، دست خود شكيبايي باشد تا سازنده فيلم؛ آنها فيلمسازاني بودند كه نمي‎توانستند يا نمي‎دانستند كه چگونه بايد بازيگري در اين سطح را هدايت كرده و با اصلاح تلقي او درباره نقش، قابليت‎هاي او را در جهتي تازه و متفاوت در خدمت فيلم قرار دهند.

    در واقع اندك بودند فيلمسازاني كه از عهده كارگرداني شكيبايي برمي‎آمدند و تصور و دريافت او را از نقش، دگرگون كرده و به اين ترتيب اجرايي متفاوت و مطابق ميل خود از او طلب مي‎كردند. با اين حال كساني كه از شكيبايي درست و بجا بهره بردند، نه تنها نتايج بسياري خوبي براي فيلم به‎دست آوردند، بلكه حاصل كار نيز به‎گونه‎اي نبود كه آن را در رديف شمايل كليشه شده شكيبايي و يا تكرار شخصيت حميد هامون به حساب آورد.

    براي نمونه تفاوت زيادي وجود دارد ميان شخصيت‎هايي كه او در برخي از فيلم‎هاي شاخص كارنامه بازيگري‎اش ايفا كرده است، همچون، كارگر نقاش ساختمان در فيلم «يك بار براي هميشه» كه رؤياي رفتن به ژاپن را در سر مي‎پروراند، آزاده تنهايي كه در فيلم كيميا دختر گمشده‎اش را مي‎جويد، خلافكار عاشق همچون عادل مشرقي در فيلم سالاد فصل كه به سبك خود در راه عشق گذشت مي‎كند، گانگستري بذله‎گو و جذاب در فيلم حكم، دكتر آشفته فيلم رئيس، راننده دردمند فيلم اتوبوس شب، شوهري كه از درك دغدغه‎هاي همسرش ناتوان است در فيلم كاغذ بي‎خط، پليس وظيفه‎شناس در فيلم سايه به سايه، روشنفكر تنهاي فيلم درد مشترك و يا حتي روشنفكر به بن‎بست رسيده‎اي در فيلمي ديگر از خود مهرجويي‌مثل پري و... .

    نكته مهم آنكه شكيبايي در هر مديوم كه كار كرد، درخشيد. سواي تئاتر و سينما، به تلويزيون هم كه رفت، حضوري درخشان و فراموش نشدني داشت. براي نمونه بازي دلچسب و باطراوت او در سريال خانه سبز، آشكارا بر ديگر بازيگران تاثير گذاشته و آنها را نيز به تحرك وامي‌داشت. مجموعه‎اي كه به لطف همين بازي‎ها تماشاگران بسيار داشت و حتي در نمايش‎هاي مجدد آن از سيما همچنان طراوت خود را حفظ كرده بود. در روزي روزگاري، كاكتوس، سرزمين سبز، تفنگ سرپر و... همگي حكايت از تداوم اين حضور موفق بر صفحه تلويزيون بود.


    منبع : همشهری

    به روز شده در : سه‌شنبه 30 تير 1388 - 2:23

    چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

    نظرات

    sepideh
    سه‌شنبه 30 تير 1388 - 17:50
    3
    موافقم مخالفم
     
    «محمود سیاه» ترانه لاله زار، خسرو شکیبایی بود...

    خدايش بيامرزد

    مگه ميشه خسروي سينماي ايران نباشه؟؟؟؟

    توي اين يه سال خاطراتش هميسشه به يادمون بود

    من عاشق باباي مهربون كيميا و خواهران غريبم

    من عاشق رضاي خانه سبزم

    محاله فراموش بشه خسروي سنماي ايران

    آراد
    چهارشنبه 31 تير 1388 - 2:23
    4
    موافقم مخالفم
     
    «محمود سیاه» ترانه لاله زار، خسرو شکیبایی بود...

    ...وجاودانگي رازش را با تو در ميان نهاد...

    مرگ سرنوشت محتوم همه انسانهاست.به نظرم پس از عبور از دروازه مرگ است كه بودن يا نبودن آدمها معلوم ميشود وشما جاودانه هستين آقاي شكيبايي.هم در ذهن وخاطرات ما وهم در اون لحظات ناب و غير قابل توصيفي كه بارها وبارها مي شه ديدوباهاش زندگي كرد.

    تمام روزهاي اين يك سال گذشته صبح من با صداي آسماني شما شروع شده "...صداي تو...صداي بال برفي فرشتگان..."

    مهسا
    چهارشنبه 31 تير 1388 - 2:52
    1
    موافقم مخالفم
     
    «محمود سیاه» ترانه لاله زار، خسرو شکیبایی بود...

    ممنون.زیبا بود.

    با پوستی سیاه ولی روحی سبز سبز.

    Aynaz
    پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 8:55
    -2
    موافقم مخالفم
     
    «محمود سیاه» ترانه لاله زار، خسرو شکیبایی بود...

    تو قلبها سبز موندی عمو خسروی عزیز!!

    فریناز
    جمعه 6 فروردين 1389 - 17:19
    4
    موافقم مخالفم
     

    هنوز باورم نمیشه که رفته انگار خدا می دونست چه کسی رو ببره پیش خودش

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 29309
    بازديد ديروز: 329161
    متوسط بازديد هفته گذشته: 398790
    بیشترین بازدید در روز ‌چهارشنبه 27 بهمن 1389 : 983090
    مجموع بازديدها: 300359522



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات