چهارشنبه 18 فروردين 1389 - 11:15











-

I تبلیغات متنی I
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------



                       



گزارش خبرگزاری فارس به قلم محمود گبرلو از دیدار اهل فرهنگ و هنر با مقام معظم رهبری
مجید مجیدی:«آقا ما دلتنگ‌ايم. آقا من حالم خوب نيست... كجا داريم مي‌رويم... چرا به چنين روزيي افتاديم»/ مسعود ده نمکی:««اگر دل بعضي‌ها گرفته دل ما هم گرفته. چرا از روي ما رد مي‌شوند؟»

سینمای ما- محمود گبرلو در يادداشتي، از آنچه را كه در مراسم ديدار اهالي فرهنگ و هنر دفاع مقدس، هنرمندان و اهالي فرهنگ با رهبر معظم انقلاب ديده، نوشته است. به گزارش خبرگزاري فارس، محمود گبرلو پس از ديدار هنرمندان با رهبر معظم انقلاب، در يادداشتي آورده است:
جمع كثيري از نويسندگان و هنرمندان كه در عرصه دفاع مقدس فعاليت داشتند مهمان آقا(رهبرانقلاب اسلامي) بودند تا پس از گفت‌وگويي رودررو نمازمغرب و عشاء را اقامه كرده و افطار را با ايشان صرف كنند. ساعت سه و نيم جلوي درب فلسطين حاضر شدم تا با دوستي كه كارت ملاقات در اختيارش بود وارد حسينيه شويم. جلوي درب ورودي كه منتظر بودم تا دوستم برسد متوجه شدم جمعيت كثيري خلاف آنچه كه گفته بودند و در ذهن داشتم دعوت شده‌اند. از فيلمسازان گرفته تا نويسندگان ادبيات و تئاتري‌ها و گرافيست‌ها و عكاسان و مجمسه‌سازان و برنامه‌سازان تلويزيوني و سرداران سال‌هاي دفاع مقدس، حتي از هنرمندان شهرستاني هم آمده بودند. مشخص شد كارت دعوت در اختيار چند متولي فرهنگ و هنر از جمله ارشاد و انجمن سينماي دفاع مقدس و بنياد حفظ آثار و...بوده و آنان بر اساس ليست خود افراد را دعوت كرده‌اند.
جلوي درب فلسطين نمايندگاني از نهاد دفاع مقدس و يا ارشاد حضور داشتند كه كارت را در اختيار مهمانان خودشان قرار مي‌دادند. ولي به هرحال جمع خوبي بود، به نوعي ديدارها تازه شد و اكثريت كساني بودند كه سالهاست در عرصه دفاع مقدس فعال هستند اما درگيري‌هاي كاري مانع از ملاقات يگديكر مي‌شد و اين ديدار بستر مناسبي براي روبوسي و احوال‌پرسي و بيعتي دوباره و ديداري مجدد با آقا بود.
هنگام ورود به حسينيه به عده‌اي كارت ويژه‌تر مي‌دادند تا بتوانند در رديف‌هاي جلو قرار بگيرند. راس ساعت 5 هنوز جمعيت در حال جابه‌جايي بود كه آقا آرام و بدون همراه و يا محافظي كه معمولا اين ايام در عكس‌ها ديده مي‌شود، وارد شدند و جمعيت جلو ناگهان صلوات فرستادند. اينجا بود كه مابقي جمعيت متوجه شدند و همگي شعار صل علي محمد .... سر دادند. برنامه با تلاوت قرآن و سپس شعر خواني مجري برنامه «اكبر نبوي» آغاز شد. قرار شد به ترتيب نوبتي كه از قبل تعيين شده، عده‌اي براي سخنراني كوتاه و ارايه نقطه نظرات دعوت شوند. اولين نفر حبيبب احمدزاده بود كه به صراحت بيان در خاطرات دفاع مقدس مشهور است، اما برعكس فقط به ذكر خاطره‌اي از حضورش در جنگ اشاره داشت و تلويحا بيان كرد «نبايد حركت‌هاي نابجايي انجام شود كه باعث خشنودي دشمنان گردد» و بعد نوبت مرتضي سرهنگي نويسنده و محقق معروف شد. او كه آرام و متين سخن مي‌گفت معتقد بود «ادبيات جنگ در سال‌هاي دفاع مقدس و بعد از آن ساخته نشده است بلكه متولد شد. بنابر اين براي حفظ و يا رشد اين ادبيات نياز به وكيل و وزير نيست بلكه نياز به پدري است كه دلسوز باشد.»
وي در ادامه نوشته است: انسيه شاه حسيني هم كه مدعي است آدم رك و سريع الهجه‌ايست نفر بعد بود كه او هم به خاطره‌اي از شهيد علم الهدي پرداخت و گفت «نبايد كاري كنيم كه رفتار خود شرمنده باشيم.»
حميد شريفي گرافيست محبوب بعدي بود كه به حوزه تخصصي خود پرداخت و معتقد بود «مشكل عمده اين رشته اين است كه مديران انتصابي مختصص رشته مورد نظر نيستند» و بعد سعيد قاسمي مرد همچنان در سنگر پشت تربيون رفت و خيلي زيبا به حركت‌هاي فرهنگي بعد از سال‌هاي دفاع مقدس پرداخت و معتقد بود «حركت فرهنگي در كشور مركز فر ماندهي و يا خط مشخص مبارزه و دفاع ندارد». مسعود فراستي هميشه منتقد نيز اين بار هم مثل هميشه به انتقاد از سينماگران و مسئولان و جشنواره‌هاي خارجي پرداخت و معتقد بود «در عرصه فرهنگ و سينما جريان پويايي كه ارزش‌ها و آرمان‌ها را با خود داشته باشد، نمي‌بيند.»
اكبر نبوي كه نقش مجري را هم ايفا مي‌كرد، با انتقاد از سخنرانان جلسه كه چرا صريح و منتقدانه حرف‌هاي دل خود را بيان نمي‌كنند، خود نيز به ايراد سخن پرداخت و خيلي مستدل به ضعف بودجه‌نويسي كشور در خصوص فرهنگ و سينما پرداخت.
دكتر سنگري سخنران بعدي بود كه خلاف برخي دوستان كه عرصه فرهنگ دفاع مقدس را خيلي منفي ديده بودند مستدل و مستند به توليد فراوان برخي آثار مكتوب و تصويري در خصوص دفاع مقدس پرداخت و معتقد بود «مواظب باشيم بعضي ضعف‌ها ما را از قله‌هايي كه ايجاد كرده‌ايم دور نگه ندارد. در اين هنگام نبوي از مجيد مجيدي دعوت كرد كه پشت تربيون قرار بگيرد. او كه تقريبا بعد از شروع برنامه به جمع پيوسته بود ابتدا اعلام كرد تبركا اينجا آمده و در عرصه دفاع مقدس فعاليتي نداشته است و سپس درحالي كه لحن آرام اما غمگيني داشت مطالبي را بدين مضمون گفت: «تبركا اينجا آمدم ... طعم روزهاي زيباي دفاع مقدس همه ما را دلتنگ ميكند... حال آن روزها من را دچار افسردگي مي‌كند.. هم اكنون بر ما چه مي‌گذرد... دوراني كه پر از شور و شعف بود. دوراني كه كسي زور نمي‌زد صف اول باشد، نامش در تيتر اول باشد، همه تلاش مي‌كردند مخفيانه كار بكنند، كسي نبيند كه چه كسي كفششان را واكس مي‌زند، مردمي كه نداشته‌شان را تقسيم مي‌كردند... براستي چه شد آن روزها ... آن روزهاي زيبايي كه اسم شان را بگذاريم روياهاي سرزمين من، سرزمين ايران... انگار جنگ واقعي كه پر از كينه است الان دارد اتفاق مي‌افتد... كسي آن موقع به كسي تهمت نمي‌زد، همديگر را متهم نميكرد. حال چرا اينجوري است ...» مجيدي در اين لحظه ناگهان بغض كرد و با صدايي اشك آلود خطاب به آقا گفت: آقا ما دلتنگ‌ايم. آقا من حالم خوب نيست... كجا داريم مي‌رويم... چرا به چنين روزيي افتاديم... چكار مي‌كنيم ...» و سپس در آرامش ادامه داد «همه چي را داريم قطعه قطعه مي‌كنيم ... آن رشادت‌ها كجا رفتند ... غرور ما را گرفته ... ما چيزي از خودمان نداريم هر چه داريم متعلق به شهداست و مرداني كه پايمردي كردند تا ما در عرصه‌هاي مختلف قدم برداريم. قهرمان واقعي ما آنها هستند ...» و سپس دوباره با حالت بغض گفت «آقا من حالم خوب نيست ... حال خيلي از فيلم‌سازها خوب نيست ... خيلي از فيلم‌سازها امروز نيامدند و البته دليلش بي‌حرمتي نبود بلكه مايل بودند در موقعيتي مناسب‌ترحضورتان بيايند و حرفهاشان را با آقا بزنند... همه دارد از دست مي‌رود... داشته و نداشته‌هاي ما دارد از بين مي‌رود ... چرا همديگر را متهم مي‌كنيم ... همه‌چي يك‌طرفه است... من همين جا اعلام مي‌كنم تلويزيون حق ندارد اصلا تصوير من را پخش كند. براي اينكه مجيدي را مي‌برد در ليست سياه... من هيچي ندارم. هرچي دارم از مردم و انقلاب است... اگر درايت و تدبير خردمندانه شما نبود هر كاري مي‌خواستند مي‌كردند... من آن ليست را ديدم ... تلويزيون حق ندارد؛ حتي در مديريت جديد هم حق ندارد تصوير من را پخش كند... همه ضررها به‌خاطر اين است كه عصر خودمان را فراموش كرده‌ايم ... به يك وضع نامتعادلي رسيده‌ايم، به يك وضع بي‌اخلاقي، فضاي دروغ، تهمت... فيلمي كه من ساخته بودم؛ سه بار اعلام كردم اين خانم هنرپيشه نيست اما سه بار در رسانه‌هاي رسمي اعلام كردند كه هنرپيشه است... چرا به اينجا رسيده‌ايم؟ به‌خاطر اين كه از ريشه‌ها جدا شده‌ايم، تهي شده‌ايم. ريشه‌هايي كه متعلق به ائمه معصومين است ... روز به روز از معنويت فاصله گرفتيم، به شعار زدگي محض رسيديم، در آن دوران زيبا ما اينجوري نبوديم. اميدوارم به لطف پروردگار و خون شهدا و عزيزاني كه پشتوانه انقلاب بودند ما برگرديم به عصر خودمان، به باورهاي عصر خودمان كه ايران سربلند و پر از اميد داشته باشيم» پس از سخنان مجيدي در حالي كه سكوت جلسه را فرا گرفته بود آقا با آرامش و مهرباني مطالبي را بدين مضمون فرمودند:« آقاي مجيدي به‌خاطر هنرمند بودنشان روح لطيف دارند و خيلي حساس هستند. من اين حرف‌ها را قبلا هم از ايشان شنيده بودم و اشك ايشان را كه از خلوص بود ديده بودم... آن روزي كه روزهاي دفاع مقدس بود همان روزها هم همين جور دعواها بود، خيال نكنيد نبود، به حافظه مراجعه كنيد اين دعواها بود. خودم جبهه بودم وگاهي از تهران مي‌آمدند نكاتي را مي‌گفتند بعد ديدم در سال‌هاي 63، 64، 65 هم بچه‌ها در كتاب خاطرات خود نيز به آنها اشاره مي‌كردند...آن موقع كنار آن بهشت، جهنمي بود الان هم كنار اين جهنمي كه شما حس مي‌كنيد بهشت‌هايي وجود دارد.
در اين بين طلبه جواني اجازه خواست سخن بگويد و بدون توجه به فضاي جلسه به نحوه اداره جلسه و سطح ضعيف سخنراني‌ها اشاره كرد كه آقا فرمودند من هم مثل يكي از شما حاضرين هستم و اگر به نحوه اداره جلسه اعتراض داريد بايد به آن آقا بگوئيد(اشاره به نبوي) كه آن طلبه پذيرفت و به سمت نبوي رفت در اين بين يكي از فرماندهان سپاه بلند شد و اصرار كرد خاطره‌اي بگويد و هرچه آقا خواست كه تابع نظم جلسه باشد نپذيرفت و خاطره خود را با صداي بلند از ته سالن نقل كرد. او به نحوه شهادت يكي از پاسداران توسط ضد انقلاب در يك مجلس عروسي با خاموش كردن ده‌ها سيگار روي بدنش اشاره كرد و گفت «هنر امروز با سال‌هاي دفاع مقدس فاصله دارد.»
سپس آقا فرمودند ايشان مرتضي قرباني فرمانده لشكر 25 كربلا هستند كه در آن زمان روزي پيش من آمدند و با لهجه اصفهاني گفتند (آقا نيز با لهجه اصفهاني جمله قرباني را اينگونه نقل كردند) آقا چند تا اسير زن گرفتيم ... آقا كنيزست!! و همه حضار خنديدند و سپس آقا ادامه دادند «خاصيت هنرمند اين است كه آنچه را چشم معمولي نمي‌بيند، ببيند... خاصيت دل لطيف هنرمند اين است كه شامه حساسش بوهاي بد را كه خيلي‌ها حس نمي‌كنند حس كند و هشدار بدهد... اين رويه را كاملا تائيد مي‌كنم. اين هشدارها براي من دلنشين است اما مراقب باشيد اين نگاه بدبينانه و تا حدودي واقعيانه شما را مايوس نكند... توقع و انتظار از شما هنرمندان زياد است و بدانيد كه مي‌توانيد...
در ادامه مراسم نبوي اعلام كرد چون وقت كم است ممكن است برخي براي صحبت حذف شوند و از آقا كسب تكليف نمود كه چه كنيم؟ آيا به صحبت‌هاي حاضرين ادامه دهيم يا اينكه از محضر شما فيض ببريم؟ كه آقا فرمودند هر جور برنامه را تنظيم كرده‌ايد ادامه دهيد. در اين بين برخي حاضرين به نحوه انتخاب سخنران‌ها اعتراض كردند. از جمله يكي از هنرمندان شهرستاني بلند شد و گفت ما هنرمندان شهرستاني هميشه در اين مراسم‌ها نقش سياه لشگر را بازي مي‌كنيم. برخي مايل بودند سخن بگويند و برخي مايل بودند سخنان آقا را بشنوند كه نبوي طالب‌زاده را پشت تريبون دعوت كرد. طالب‌زاده با اشاره به اينكه در جامعه نياز به انتقاد سازنده داريم اشاره كرد: «ما نبايد حرف‌هاي مردم را فقط در تاكسي و اتوبوس بشنويم بلكه بايد در رسانه‌ها نيز بشنويم اما در چارچوب قانون. و سپس خواستار راه اندازي شبكه مستقل براي پخش فيلم‌هاي مستند درخصوص مسائل روز شد. در ادامه مراسم طلبه جواني كه معترض به اداره جلسه بود پشت تربيون قرار گرفت و از برخي سخنرانان كه ساده و كم عمق سخن گفتند گله كرد و سپس به حركت جديد چند طلبه اشاره كرد كه در مجالس روضه خواني به توصيف شخصيت شهداي جنگ نيز مي‌پردازند و معتقد بود حركت نويي در جهت خدمت به شهداست.
سپس نبوي سيد مهدي شجاعي را پشت تربيون دعوت كرد.شجاعي كه با تاخير پشت تربيون قرار گرفت، گفت:قرار نبوده سخنران باشد. بنابراين مطالبي را آماده نكرده و فقط به جهت احترام و عرض ادب پشت تربيون قرار گرفته است» و سپس خداحافظي كرد و نشست. مسافر آستانه نفر بعدي بود كه خيلي تند و سريع گزارشي از وضعيت دانشجويان تئاتر را از روي كاغذ خواند و در پايان مسعود ده‌نمكي كه در حين مراسم نكاتي را به عنوان اعتراض بيان مي‌كرد خود را به نزديك تربيون رساند و به دعوت نبوي پشت تربيون قرار گرفت. او كه با عجله و تند سخن مي‌گفت خطاب به آقا گفت: «اگر دل بعضي‌ها گرفته دل ما هم گرفته. چرا از روي ما رد مي‌شوند و يا ما را هزينه مي‌كنند.» ده‌نمكي سپس به وجود جريان مافيا در سينما اشاره كرد و گفت برخي در سال‌هاي طولاني گذشته پول‌هاي فراواني گرفته‌اند اما اثر درخشاني ارايه ندادند.
وي همچنين با تحليل وضعيت فعلي سينما خروجي نيروهاي آموزش ديده از اين دروازه را غير ارزشي و سكولار زده خواند و در پايان اظهار اميدواري كرد همانگونه كه درباره جنگ احد و تلخي‌هاي شكست آن صحبت مي‌شود روزي بتواند درباره تلخ‌ترين شكست‌هاي سال‌هاي دفاع مقدس نيز به راحتي صحبت كند.
لحظات پاياني فرا رسيد و در حالي كه نحوه اداره نبوي همچنان مورد اعتراض بود، آقا در لحظات كوتاه باقيمانده نكاتي را فرمودند.



منبع : فارس

به روز شده در : شنبه 28 شهريور 1388 - 15:56

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       









  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
Page created in 3.5214650631 seconds.