يکشنبه 30 آبان 1389 - 5:56



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 

RSS  شيدا شيرازي



چهارشنبه 4 شهريور 1388 - 6:45

روزی که زن شدم...

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (4)...

نقد نو، نسل نو - نگاهی زنانه به «درباره الی...»؛
روزی که زن شدم...

سینمای ما -  شیدا شیرازی - کلن: درباره الی ، آخرين ساخته اصغر فرهادی در پر تنشترين روز های تاريخ معاصر ايران ، همزمان با انتخابات ریاست جمهوری بالاخره بر روی پرده رفت. درباره الی برای اولين بار در جهان ، در جشنواره برلين اکران شد و همان شب در سا عت يازده شب در تهران، در جشنواره فجر بر پرده رفت.
. درباره الی درامی بسيار قوی است که چشم جشنواره های بزرگ دنيا را خيره کرد و درباره اش بسیار نوشتند اما در این میان روح زنانه درباره الی ... کمتر دیده شد.
درباره الی ... فيلمی با روحی زنانه است.، چرا که به امر مهم قضاوت می پردازد و اين سوال را مطرح ميکند که : ديگران چه فکری ميکنند؟

با ديدن اين فيلم از خود سوال کردم که اگر به جای شخصيت الی که دختر جوانی است ، قصه به گونه اي پيش ميرفت که پسر جوانی همسفر گروه ميشد، مثلا نامزد الی ( صابر ابر)، قصه به کجا ميرفت؟ آيا مسئله قضاوت به اين شدت ذهنمان را در گير ميکرد؟
کدام يک از ما زنان تا به حال بی دغدغه اينکه ديگران چه فکر خواهند کرد ، عمل کرده ايم؟
چهره های تمام شخصيت های اصلی زن در سينما و ادبيات ايران به نو عی در گير مسايل قضاوت بوده اند. اين درگيریها در فيلم های فارسی با جملاتی مثل " حالا مردم چی ميگن ؟" آشکارا ذهن را به مساله قضاوت سوق می دادند و با نگا هها و کنايه ها به صورت پنهان مسئله قضاوت را مطرح ميکردند.
مسئله قضاوت به خودی خود امری خطير و بسيار حساس است ، اما زمانی که در کنار مسائل زنان و حساسيت جوامع سنتی و کم انعطاف پذير قرار ميگيرد ، به چالشی بزرگ تبديل ميشود.
با اینکه مسئله زن هرگز نمی توانسته دغدغه اصلی فرهادی در درباره الی... باشد، اما روح زنانه فيلم بسيار سرکش است و از همه زوايا سرک ميکشد. در نگاه اول درباره الی فيلمی فرای جنسيتی است که به مسايل انسانی فرا مليتی می پردازد. اما در دل اين فيلم زنانی هستند که کتک می خورند، خرد می شوند ، تحقير ميشوند ، به ناروا قضاوت ميشوند و در آخر تنها می مانند.

زنان فيلم جوان هستند و به طبقه متوسط تحصيل کرده متعلقند. سپيده ( گلشيفته فراهانی ) سر حال و سرزنده است. او که مدير و مدبر است و قدرت رهبری گروه را دارد ، خوشقلب و مهربان است . او ذاتا راستگو و صادق است ، اما به راحتی قادر به گفتن دروغ های کوچکی که کار گروه را راه بياندازد نيز هست ، نظير زمانی که برای به دست آوردن ويلای لب دريا به خانم شمالی ميگويد که ما عروس و داماد داريم . اما او برای خودش دروغ نمی گويد ، او برای گروه است که " مصلحت انديشی " ميکند. از سر خوشقلبی و ميل به باهم بودن و با هم ماندن گروه است. از طرفی سپيده در انتهای داستان تنها کسی است که زير بار گفتن دروغ بزرگ به نامزد الی نمی رود و تا به آخر مقاومت ميکند .

الی ( ترانه عليدوستی) همانطور که از اسمش پيداست که تا آخر هم معلوم نمی شود که مخفف چه اسمی است، زنی را به تصوير ميکشد که لايه های درونی متعددی دارد و به آسانی قابل حدس نيست که چه می انديشد. او آينه زنانی است که به ندرت فهميده می شوند. او که غرور زنی جوانی را دارد ، به اميد عوض کردن سرنوشتش ( مردی که او را با خود به خارج ببرد)، با وجود داشتن نامزد ، حاضر به آشنايی با احمد ( شهاب حسينی) شده است. الی خيلی فکر ميکند و کمتر حرف ميزند . او مهربان است ، اما ترس از کج فهمی مهربانيش برايش گران تمام ميشود ( آوردن نمک دان سر سفره برای احمد)، با وجود اين در سکوت هدفی را به سختی دنبال ميکند ( که در انتها ميبينيم که پنهان کردن اين حقيقت است که او نامزد دارد). الی تصميم دارد که بيانديشد. الی آن قشر از زنانی را به تصوير ميکشد که به دنبال شجا عت ميگردند تا بگويند " پدر، مادر ، نامزد ، جامعه ! من اشتباه کردم، گفتم می خواهم ، حالا نمی خواهم. الی که مشخصا چنين شجا عتی را در خود سراغ ندارد، تصميم دارد احمد را که خواستگاری بهتر ميتواند باشد، بهانه قرار داده و بگويد که من نمی خواهم!
شهره ( مریلا زارعی) نیز به نوعی با مسئله قضاوت درگیر است. او به ظاهر از عوض شدن نگاه دیگران به فرزندش و مقصر دانستن او درمرگ الی می ترسد . اما در نهان از قضاوت دیگران نسبت به خودش است که میترسد. نکند که فکر کنند که او مادر خوبی نبوده است .

شما هم بنويسيد (4)...



سه‌شنبه 30 تير 1388 - 5:46

پس تکليف عشق چی ميشه؟

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (4)...

خسرو شکیبایی یک سال است که رفته. با او در نقش حميد هامون آشنا شدم. در ده دقيقه اول عاشقش شدم و تا آخر دوران دبيرستان دل باخته اش ماندم. هامون با زنش اختلاف اساسی داشت، زنش هم مثل خودش سرگردان بود. بچه هم داشت. من سالها از او جوان تر بودم، شوهر و بچه هم نداشتم اما انگار که هامون خود من بود. همان سرگشتگی ها، همان آشفتگی ها، همان دلمشغولی ها و همان عشق ها در من هم بود.
نسل سرگردانی بوديم ، هامون پرچمدار اين نسل سرگردان بود و ما رهروان خسته.
بارها از خودم پرسیدم چه کسی درست ميگفت؟
هامون يا مهشيد؟

مهشيد حق داشت که ديگر هامون را دوست نداشته باشد، نخواهد و در نهايت ترک کند. عشق نمیمیرد؟ چرا هامون اين حقيقت را نمی پذيرفت؟
هامون حق داشت آشفته و حيران باشد. چرا که گفته بودنش :
تو هم طفل راهی به سعی اي فقير
برو دامن راه دانان بگير

او هم طفل راه بود و راه دانی هم نمی شناخت که دامان او را بگيرد . کتاب ها دیگر چراها ی او را ارضا نمی کردند. چرا مهشيد هامون را درک نمی کرد؟



چرا علی ، هامون را در راه نيمه رها کرد؟ مقصد کجا بود؟ راه بهانه ای برای نرسیدن بود؟

و حالا که هامون نیست چه کسی نقش چراهای ما را بازی می کند؟

گاهی فکر می کنم در همه ما حميد هامونی وجود دارد. من با حميد هامونم در دبيرستان آشنا شدم. آنجا بود که برای اولين بار در زندگی ام نياز به بلدی داشتم و ره نمايی. مهرجويی من و همنسلانم را با فيلم هامون به ناکجا آباد کشانيد و گفت: نيافتيم ، نگرد که نيست حيرانی تو را درمانی.


از آن روز سالها می گذرد. سرگردان تر و آشفته تر از هميشه ايم. حميد هامون هم که مرده است . حتی نفهميديم : پس تکليف عشق چی ميشه؟


شما هم بنويسيد (4)...



يکشنبه 27 ارديبهشت 1388 - 15:17

جشنواره فیلم کن: روز دوم

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (2)...

امروز روز ايران بود. روز فرش قرمز برای فيلم بی‌نظير بهمن قبادی بود. روز حضور بازيگر خیلی خوب سينمای ايران حامد بهداد بود. و روز موسيقی زيرزمينی ايران. روز صداهايی که تا به حال شنيده نشده بود.
فيلم بهمن قبادی حيرت‌انگيز خوب است. دوربين کنجکاو قبادی با سر در آوردن از زيرزمينی‌ترين محافل تهران، شما را به ديدن و شنيدن ناديده‌ها و ناشنيده‌ها دعوت مي‌کند.
سکوت جايز نيست. بهمن قبادی اين مهم را به هنرمندی هر چه تمام‌تر به تصویر کشيده است. اشکان و نگار که شخصيت‌هاي واقعی و ملموسی، مثل من و شما هستند، رويايی دارند، استعداد و هنری دارند. عاشق اثبات خودشان در دنيای موسيقی به وسيله بيرون دادن یک آلبوم مجاز و يا اجرای يک کنسرت هستند.
رويای بچه‌ها عملی است، "فقط پولش جور شه، حله!" اين را نادر می‌گويد (حامد بهداد). نادر به زندگی اشکان و نگار وارد مي‌شود و اين خود اول عشق است. نادر ارتباطات وسيعش را در اختيار بچه‌ها قرار مي‌دهد و با آنها برای پيدا کردن اعضای باند به هر دری مي‌زند. در اين جستجو، دوربين موشکاف قبادی نسل مستعدی را نشان مي‌دهد که استعداد و عشق‌شان را در پستوی خانه و زير زمين‌های بتنی نهان کرده‌اند. نادر اما بی‌دريغ به بچه‌ها کمک مي‌کند، گاهی فکر مي‌کنی نفع شخصی او در اين ميان چيست؟
حامد بهداد که نادر را، نادر کرده است، در اين فيلم خوش درخشيده است. او که تنها بازيگر حرفه‌اي فيلم است، چنان در نقش نادر فرو رفته که حدس مي‌زنی خودش را در آينه مي‌بيند. اواخر فيلم که نادر بچه‌ها را به بيابانی مي‌کشاند تا اجرای یک گروه ديگر را ببينند، مي‌فهميم نادر خود درد آشناست. نادر با صدای مردانه و گيرای حامد بهداد محلاتی مي‌خواند و عده‌اي رقص جولان مي‌کنند. يادم به اين شعر حکيم فردوسی افتاد که از زبان استاد فارق کيانی، استاد مسلم رقص‌های خراسانی شنيده بودم.
رقص جولان بر سر ميدان کنند رقص در خون خود، مردان کنند
کوشش‌های نادر به جايی نمي‌رسد. گروه مجوز نمی‌گيرد و عشق مي‌ميرد.
فيلم بهمن قبادی، پايان تلخی دارد، اما فيلم تلخی نيست. به‌شدت واقع‌گرايانه است. حقيقتی وجود دارد و آن نامش جوان ايرانی مستعد خانه‌نشين است و دوربين قبادی الحق که اين را خوب به تصوير کشيده است.
«کسی از گربه‌های ايرانی خبر ندارد» جدی‌ترين فيلمی است که تا به حال به مساله موسيقی زیرزمینی در ايران پرداخته است. فيلم با اين که خط داستانی و روايتی مستقيمی دارد، نگاه مستند‌ش را حفظ کرده است.
دوربين قبادی به هر جايی سرک مي‌کشد و آدم‌هایی را به ما نشان مي‌دهد که هر روز از کنارشان بی‌تفاوت مي‌گذريم. اما اين تصاوير اين فيلم نيست که در ذهن ماندگار مي‌شود بلکه صداهاست.
صدابردار فيلم، حق آوا و صدا را برای فيلمی که به موسيقی می‌پردازد، ادا کرده‌اند. اين صداهاست که در اين فيلم شما را به فراز و فرود مي‌برد. راک، بلوز، رپ، سنتی و ... همه را در اين فيلم مي‌شنويم و چه به موقع هم مي‌شنويم تا از اين همه موسيقی و سبک‌های مختلف خسته نشويم.
قبادی همه آدم‌ها را نشان مي‌دهد، همه واقعی هستند وخود خودشان. آريا را نشان مي‌دهد که در طويله گاوداری پدرش هاردراک مي‌خواند، امير را که برای بچه يتيم‌های جنگ‌زده عراقی و افغانی گيتار مي‌زند و مي‌خواند، رعنا را که نمی‌داند با صدايی به اين زيبايی چه کند، بابک را که دردهای اجتماع را فرياد مي‌زند و نگار و اشکان را که می‌دانند که با استعدادند، که آن ور آب کنسرتی و سالن اجرايی منتظر آنهاست که آنها را مي‌خواهند.
بعد از فيلم نمی‌دانم چرا به فروغ فکر کردم که گفته بود "تنها صداست که مي‌ماند. او مي‌دانست که امثال قبادی‌هايی هستند که اين صداها و اين آدم‌ها را ثبت کنند تا ماندگار شوند. بعد از فيلم به نگار هم فکر کردم که خوانده بود: خانه‌اي مي‌خواهم، با يک پنجره.

شما هم بنويسيد (2)...

 1 2 3 > >|


  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد
  • تازه‌ترين اخبار از فيلم وحيد موسائيان + 5 عكس / افشين هاشمي به جمع بازيگران «گلچهره» پيوست
  • صبح يكشنبه در بيمارستان شريعتي تهران / مهدي آريان‌نژاد بازيگر سينما و تلويزيون درگذشت
  • با بازي مهناز افشار، پژمان بازغی، حبیب اسماعیلی، لادن طباطبایی، شبنم قلی خانی و پوریا پورسرخ / فیلم «خاطره» چهارشنبه هفته آینده(سوم آذرماه) اکران خواهد شد
  • محمدرضا گلزار در حال بازنويسي فيلمنامه براي بازي در فيلم است / شايد نام «شش و بش»به «ساندویچ سرد» تغییر كند
  • در پي حواشي پيش آمده و به دليل تغيير فيلمنامه / اميرآقايي از بازي در پروژه «پايان‌نامه» انصراف داد و كامران تفتي جايگرين شد
  • دوبله فيلم «جرم» مسعود كيميايي 9 صبح شنبه در استوديو رها شروع شد / خسرو خسروشاهي: به‌دنبال بهترين ديالوگ‌گويي در «جرم» هستيم









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 2.3955719471 seconds.