News
  • اختصاصی سایت سینمای ما؛
    عکس‌های از صحنه و پشت‌صحنه فیلم «سعادت آباد» - 2
  •  
  • اختصاصی سایت سینمای ما؛
    عکس‌های از صحنه و پشت‌صحنه فیلم «سعادت آباد» - 1
  •  
  • روح‌الله حجازی گفته این فیلم بر خلاف زمان‌بندی قبلی وارد پیش‌تولید شد
    حمید فرخ‌نژاد به «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» پیوست
  •  
  • رسول صدرعاملی از عدم حضور بازیگران فیلمش در مراسم فرش قرمز انتقاد کرد
    فرش قرمز به خود سينما احترام مي‌گذارد و مردم را به ديدن فيلم تشويق مي‌كند
  •  
  • همکاري بدون مجوز تورج اصلانی با فيلم‌هاي بین‌المللی سینمای ایران کار دستش داد
    ممنوع‌الخروجی در آستانه فيلمبرداري يک فيلم اپيزوديک به کارگرداني چهار کارگردان شاخص جهانی برنده نخل طلا!
  •  
  • تکان‌دهنده‌ترین موقعیت‌های سفر کتایون ریاحی برای کمک به مردم سومالی + عکس‌ها
    زلیخای «یوسف پیامبر» در کنار قحطی‌زدگان آفریقا قرار گرفت
  •  
  • ادامه سریال مهران مدیری با حضور بازیگران تازه هنوز به مرحله فیلم‌برداری نرسیده‌ است
    انتشار سری جدید سریال «قهوه ‌تلخ» پس از گذشت یک ماه تکذیب شد
  •  
  • فیلم زندگی خصوصی حسین فرحبخش به دور از فضای کمدی ساخته می‌شود
    عبدالرضا کاهانی و مسعود اطیابی با موافقت اصولی «بی‌خود و بی‌جهت» پروانه ساخت گرفتند
  •  
  • فاز مستند فیلم قبل از فاز داستانی کلید می‌خورد
    پیش تولید فیلم «نارنجی‌پوش» ساخته داریوش مهرجویی آغاز شد
  •  
  • اعتراض شدید دو نویسنده دفاع مقدس به مسعود ده‌نمکی و اخراجی‌هایش
    فیلم «اخراجی‌ها» یک توهین آشکار به دفاع مقدس بود
  •  
  • بغض و اشک ابراهیم حاتمی‌کیا در برنامه زنده "پارک ملت"
    وقتی مسیر تاریک است، باید به قلب و دل‌مان رجوع کنیم/ دوستان خیرخواه گفتند «آژانس شیشه‌ای» را نساز و زمان «از کرخه تا راین» 500 صفحه شکایت به دفتر مقام معظم رهبری بردند
  •  
  • حاشیه و متن حضور نسل‌های مختلف در جشن بزرگ سینمای ایران و خوانندگی بازیگران در ارکستر شهداد روحانی
    از سفر یک روزه اصغر فرهادی از آلمان تا تبرئه‌شدنش توسط محمود دولت‌آبادی/ از استقلالی‌بودن نیکی کریمی با شال آبی تا بی‌علاقگی مهناز افشار به فوتبال با جلیقه قرمز/حامد بهداد یاد "بفرمایید شام" افتاد
  •  
  • مهران مدیری با یک اتفاق بزرگ «قهوه تلخ» را دگرگون خواهد کرد؟
    از گوشه و کنار شایعات غیرقابل‌تاییدی شنیده ‌می‌شود؛ از درخواست افزایش دستمزد بازیگران و پیوستن به پروژه‌های دیگر تا انصراف از کارگردانی؟!
  •  
  • دو اظهارنظر جالب جواد شمقدری معاونت سینمایی در روزهای گذشته خبرساز شد
    جنس جشنواره اسکار شبیه به جشن سینمای گچساران در چند روز اخیر است/ یکی از جرقه‌هایی که باعث بهار عربی در کشورهای عربی شد، مخالفت مصر و تونس با پخش سریال «یوسف پیامبر ص» بود
  •  
  • شغل دوم هنرمندان موسیقی و سینمای ایران چیست؟
    هم بسازبفروشی و کافه هم مد و معلمی و طراحی فضای سبز!
  •  
  • مهران مدیری «حالش خوب نیست» و نمی‌خندد
    مهم‌ترین چهره صنعت سرگرمی ایران‌ در سی سال گذشته از افسردگی مزمن و آزاردهنده‌اش خلاص نمی‌شود
  •  
  • لیلا حاتمی می‌گوید رابطۀ عاشقانۀ فیلم «لیلا» همه‌اش واقعی است
    آقای مهرجویی اول من و علی مصفا را به هم علاقمند کرد و بعد فیلمش را ساخت!
  •  
  • حامد بهداد اعتراف کرد که تعریف‌کردن‌های او از خودش هیاهوهای کاذب و بی‌اهمیت است
    مِن‌ و مِن‌ها و تپق‌هایم می‌تواند تبلیغاتی برای نمایش و بازاریابی باشد!
  •  
  • نگاهی به فیلم «زندگی با چشمان بسته» ساخته رسول صدرعاملی
    سلسله ای از اتفاقات غیرقابل درک
  •  
  • صابر ابر و آناهیتا افشار دیگر بازیگران فیلم تازه ابراهیم مختاری
    لیلا حاتمی و شهاب حسینی بار دیگر در کنار هم در «بدنامی مهری» بازی می‌کنند
  •  












       




    تحلیل ناصر صفاریان از وضعیت نقد سیاسی در هنر امروز ایران
    هنر از پشت عینک سیاست

    سینمای ما- اگر چه مدتی ست فضای سیاسی کشور آرام تر به نظر می رسد، در این یک سال و چند ماه گذشته آن قدر سایه سیاست بر همه امور سنگینی می کند که سینما و – حتی – نقد فیلم هم در امان نمانده است. این که چند نفری – از سینما گران طرفدار دولت – پا پیش گذاشته اند و می خواهند درباره ماجراهای سال پیش فیلم بسازند، این که جواد شمقدری به عنوان شخص اول سینمای کشور از سینمای سیاسی صحبت کرده و این که شفیع آقا محمدیان به عنوان مسئول دولتی سینمای مستند از ساخت مستند های سیاسی حمایت کرده، به خودی خود خوب است و می تواند نوید بخش سر و سامان گرفتن – و در عمل، پا گرفتن – بخش ناگفته و ناپیدای سینمای امروز ما باشد. چرا که آن چه تا به حال به اسم سینمای سیاسی داشته ایم، خیلی هم سینمای سیاسی نبوده است.
    ولی از آن سو هم نباید فراموش کنیم که در همین ماه های گذشته بوده که یک فیلم سیاسی – با پشتوانه تبلیغی و حاشیه ای مانند چند سال توقیف و درو کردن سیمرغ های جشنواره فجر – با استقبال مردم رو به رو نشد. پس زدن « به رنگ ارغوان » از سوی مردم، نشانی از واکنش به محافظه کاری و سکوت ماه های قبل کارگردانش بود یا سرخوردگی مردم از سیاست در آن مقطع خاص، هرچه بود تهیه کنندگان امیدوار به گیشه را ناامید کرد.
    با این حال، مردم ایران همان طور که بیش از اغلب ( اگر نگوییم همه ) مردم دنیا اهل نظر دادن هستند و درباره هر چیزی نظری اعلام می کنند، علاقه شان به سیاست و نقد فیلم هم در اوج است.
    از بیرون که نگاه می کنی، عرصه علوم انسانی در این جا آن قدر سهل و ساده است که همه کس خود را کارشناس می داند و نظر می دهد، آن هم نه فقط در تاکسی و اتوبوس و مهمانی و پارک، که حتی در اغلب تلویزیون های ماهواره ای و داخلی خودمان.
    در بسیاری از برنامه ها، مجری های محترم همین طور می نشینند جلوی دوربین و نظر می دهند و نظر می دهند. یک تنه هم همه چیز را حریفند و از پس هر سوالی بر می آیند و « نمی دانم » اصلا در قاموس هیچ کدام شان نیست.
    این مساله – متاسفانه – گاه به حوزه مسئولان و میهمان هم می رسد و نظراتی بیان می کنند که به دلیل موقعیت شغلی و شخصیت حقوقی شان بار معنایی خاصی به خود می گیرد و نگاه رسمی تلقی می شود، در حالی که از نظر کارشناسی هیچ وجهه ای ندارد و نظر درستی نیست.
    با همه این احوال، توقع این است که اگر وادی حرف و اظهار نظر شفاهی را پشت سر بگذاریم و سراغ نشریات و مکتوبات برویم، « نقد» دارای چهار چوب باشد و بی ربط یا با ربط به سیاست، از اصول موجه « نقد » پیروی کند. ولی این جا هم قلم در همان حکم زبان است و اغلب، این گونه نقد های متکی به سیاست، نوعی « واکنش مقدم بر نقد » است تا خود « نقد ».
    وضعیت نقد سیاسی این روزهای ایران، چه در حوزه فیلم و چه در حوزه های ادبی و هنری دیگر، طوری است که پایین تر از گونه های دیگر نقد قرار می گیرد؛ آن هم در شرایطی که خود نقد در کلیت کنونی اش در سال های اخیر وضعیت بسامانی ندارد.

    .............

    با شكل گيرى نقدنويسى ادبى، دو شيوه سنتى پيش پاى منتقدان گذاشته شد كه تا دهه ۱۹۳۰ هم يكه تازى خود را حفظ کرد :
    الف - تاريخى ‎/ زندگى نامه اى: در نظر گرفتن اصل و نسب و محيط اجتماعى نويسنده و زمان نوشتن.
    ب - اخلاقى ‎/ فلسفى: توجه به ويژگى هاى اخلاقى و فلسفى اثر.
    شيوه هاى سنتى نقد ادبى - كه مهم ترين اشكالش نبود تخيل است و از علوم ديگر و اطلاعات جديد استفاده نمى كند - كم كم جاى خود را به نقد نو يا نقد مدرن داد. طرفداران اين روش معتقد بودند كه اثر ادبى بايد به صورت يك پديده مجزا و جدا از عامل ها و ملاحظه هاى بيرونى بررسى و تحليل شود. نقدنويسی پس از تبيين عملكرد به بخش هاى مختلفى تقسيم شد و پيروان گوناگونى پيدا كرد: شيوه روان شناسى، شيوه نشانه شناسى، شيوه اسطوره شناسى، شيوه زبان شناسى، شيوه ساختارشناسى، شيوه سبك شناسى، شيوه فمينيستى، شيوه جامعه شناسى (ماركسيستى) و...
    بعدها همين تقسيم بندى - كم و بيش - در مورد هنرهاى ديگر از جمله سينما هم مورد قبول واقع شد ؛ و تا جايى كه دنياى فيلم اجازه بدهد اين روش ها به تناسب استفاده مى شود. در اين ميان، چيزى به نام نقد سياسى به چشم نمى خورد. اما با وجودى كه اين گونه نقد در طبقه بندى هاى مرسوم وجود ندارد، براى همه كسانى كه در اين سال ها مطبوعات منتشر شده در ايران را مطالعه كرده اند، عنوان آشنايى ست.
    نقد سياسى كه نمونه اش در برخى نشريات - سياسى و غيرسياسى - چاپ شده، عموماً برگرفته از دو روش نقدنويسى است: يكى شيوه تاريخى ‎/ زندگى نامه اى نقد سنتى و ديگرى شيوه نشانه شناسى نقد مدرن.
    در مورد اول، گذشته هنرمند و عملكرد و گفتار پيشين او پيش كشيده مى شود و با بزرگ نمايى اشتباه هاى - احتمالى - گذشته، انواع و اقسام اتهام ها بر سر و روى صاحب هنر مى بارد و پيش كشيدن دوران قبل، موجب پرونده سازى براى امروز او مى شود. به عنوان مثال زمانى كه فيلم « حاجى واشنگتن » امكان نمايش نداشت، يكى از نشريات براى اينكه از توقيف آن حمايت كند و زمينه لازم را به منظور جلوگيرى از نمايش احتمالى فراهم كند، بخشى از گفت وگوى پيش از انقلاب مرحوم على حاتمى را درباره فيلم دیگری چاپ كرد و در مورد او و فعاليت هنرى اش، به دلخواه خود نتيجه گرفت . و يا وقتى صحبت از مخالفت با فيلم جديدى از ناصر تقوايى مى شود، بلافاصله پاى سريال تلويزيونى او را در قبل از انقلاب پيش مى كشند و همه مشكلات فرهنگى آن دوران را به حساب اين سريال و سازنده اش می گذارند و آخر سر هم نتيجه مى گيرند كه چنين فيلمسازى به درد جامعه ما نمى خورد.
    گاهى هم به سراغ زندگى شخصى هنرمند مى روند و سابقه او را به منظور بهره بردارى هاى سياسى مطرح مى كنند. يكى از نمونه ها، نوشته هاى يكى از نشريات درباره یکی از شاعران است. براى اين كه همزمان با اعطاى يك جايزه بين المللى به خاطر فعاليت در زمينه شعر جوسازى شود، نوشتند او همان كسى است كه نويسنده فيلمنامه هاى چند فيلمفارسى بوده؛ بعد هم به سراغ موارد بسيار بامزه ترى رفتند، يكى اينكه در زمان جنگ جهانى جاسوس آلمان بوده و ديگر اين كه حدود سى و چند سال پيش يكى از مخالفان خود را كشته است.
    در زمينه نقد نشانه شناسى، چون نيازى به داشتن اطلاعات خاص و مطالعه درباره زندگى افراد و شرايط اجتماعى و فرهنگى آنها نيست، و به دليل اينكه تخيل نويسنده آزاد و رهاست، نقد سياسى راحت تر نوشته مى شود. البته بايد توجه داشت كه در مقوله نقد هنرى، تخيل نويسنده تا جايى اجازه ابراز وجود دارد كه دنياى اثر اجازه مى دهد و يك منتقد هنرى اين حق را به خود نمى دهد كه هر چيزى را دوست داشت به اثر سنجاق كند و اسم آن را هم نقد هنرى بگذارد.
    مثلاً در نقد « بيلى باد » به شيوه نشانه شناسى، رنگ آبى دريا، مظهر پاكى و آرامش است و سپيدى لباس شخصيت اصلى، نشانه معصوميت و بى گناهى، و بسته بودن او به تيرك بلند بادبان كه به خورشيد نزديك تر است، نشانه اى از نزديكی او به منبع حقيقت و روشنايى. اين تعبيرها، برآمده از بطن اثر است و جهان درونى اثر اجازه نشانه شناسى را به منتقد مى دهد. اما مثلاً تعبير مبتنى بر نشانه شناسى فيلم « همسرايان » ساخته عباس كيارستمى، كه پيرمرد داستان را سمبلى از يك چهره سياسى مى داند، اصلاً با روح اثر هماهنگ نيست، و برآمده از يك ديدگاه سياسى غيرهنرى است.
    وقتى علاوه بر اشاره به نشانه هاى واضح و آشكار اثر، نويسنده به سراغ كشف رمزها و نمادها مى رود، قدرت تخيل او بيش از پيش آزاد است. در اين هنگام اگر نگاه نويسنده ، نگاهى سياسى باشد، قدرت تخيل او باعث شكل گيرى نقد سياسى مى شود. با توجه به اخلاقيات حاكم بر جامعه ما، يكى از راه هاى حمله به انديشه مخالف، متهم كردن مخالفان به بى اخلاقى و ضداخلاق بودن است. هر چند اين مسأله در برخى نقدهاى سياسى به چشم مى خورد، ولى تاكنون كسى به سراغ شيوه روان شناختى و استفاده از نظريه هاى فرويد نرفته است (تنها يك بار و آن هم به شكلى بسيار كم رنگ در نقد فيلم «روسرى آبى»، از نمادهاى فرويدى استفاده شد). طرفداران نقد روان شناختى به پيروى از فرويد، همه تصاوير مقعر و گود (مانند فنجان، بركه، گلدان، غار و...) را نماد زنانگى، و همه تصاوير را كه طولشان از قطر يا عرض آنها بيشتر باشد (مانند مار، چاقو، برج، شمشير، نيزه و...) نماد مردانگى مى دانند؛ و... .
    اينكه چرا از چنين تعبيرهايى در نقدهاى سياسى و غيرهنرى اين جا استفاده نشده، يا به دليل بى اطلاعى نويسندگان است يا به خاطر اخلاقى بودن آن ها؛ كه البته احتمال اولى بيشتر است، چون بارها ديده شده كه نويسندگان نقدهاى سياسى از آگاهى كمى برخوردارند و برخى از نوشته هاي شان را با استفاده - البته بهتر است بگوييم سوء استفاده - از نكته هاى مطرح شده در نقدهاى هنرى مى نويسند. هر چند كه بايد در نظر داشت تعبيرهاى جنسى فرويد هيچ گاه مورد توجه جدى منتقدان و پژوهشگران هنرى قرار نگرفته و نقدهاى مبتنى بر اين تعبيرها هميشه باعث تعجب و حيرت شده است.
    مثلاً اريك فروم در كتاب « زبان از ياد رفته » ، « افسانه شنل قرمزى » را بيانگر تقابل و تعارض زن و مرد مى داند، كه در آن دختر جوان با كلاه قرمز رنگى سر گرگ كور شده از شهوت را كلاه مى گذارد. تعبيرهاى نقد سياسى در ايران اين سال ها آنقدر حيرت آور و عجيب هست كه نيازى به پيش كشيدن نقد روان شناختى فرويدى براى تعجب بيشتر وجود نداشته باشد. با اين حساب بايد خدا را شكر كرد كه پاى فرويد به جريان نقد سياسى هنر كشور ما باز نشده!
    چيزى كه در همه نقدهاى سياسى سال هاى اخير جلب توجه مى كند، پيش زمينه ذهنى نويسنده نسبت به خالق اثر است. توجه به سياست «آوازخوان، نه آواز» در نقد سياسى به حدى است كه خيلى راحت مى توان در بيشتر مواقع - اگر نگوييم همه مواقع - موضع گيرى نشرياتى را كه اين نقدها در آن چاپ مى شود حدس زد. چون معمولاً در اين گونه نشريات، بر اساس اسم و رسم سازنده، پيشاپيش و قبل از اين كه حتى فيلم ساخته شود، مى توان مثبت بودن يا منفى بودن نقدها را حدس زد. نشانه شناسى ها و تعبيرهاى اين نقدها برآمده از يك نگاه گزينشى و خط كشى شده است.
    مثلاً اگر يك فيلم ساز مورد حمايت فلان روزنامه در فيلمش يك خانه ويران نشان دهد، تنها يك خانه ويران تلقى مى شود كه معناى ديگرى هم ندارد. اما اگر يك فيلم ساز مغضوب همان روزنامه، يك ويرانه را نشان دهد، مورد انواع و اقسام توهين ها و تهمت ها قرار مى گيرد و ادعا مى شود كه منظور فيلم ساز از خانه ويران، وطن است و او مى خواهد بگويد كه ايران به ويرانه تبديل شده .
    پيروى از سياست «آوازخوان، نه آواز» آن قدر پررنگ است كه حتى وقتى يكى از بزرگان هنر ایران، فيلمنامه ای درباره وقايع كربلا نوشت، باز هم مورد حمله قرار گرفت و اجازه نیافت خودش آن را بسازد. در اين سال ها شاهد بوده ايم كه وقتى در برخى شعرها يا رمان ها، حرفى از سياهى و تاريكى به ميان آمده، نقدنويسان سياسى، با اطمينان آن را به پاى غرض ورزى سياسى خالق اثر گذاشته اند و گفته اند كه آنها مى خواهند از اختناق حرف بزنند. اما در همان نشريات، اين گونه شعرها - حتى همزمان با همين نقدها به چاپ رسيده و هيچ كس هم حرفى نداشته:
    - اينجا تمام آينه ها را شكسته اند ‎/ بال كبوتران خدا را شكسته اند
    - لبخند بر لبان تو مى خشكد ‎/ در غربت عطوفت و تنهايى ‎/ ايمان و عشق و عاطفه مى ميرد ‎/ جايى كه نيست / حس شكوفايى
    - با كشتى شكسته به غربت رسيده ايم ‎/ هر چند روى عرشه ما ناخدا نبود ‎/ من از درون گور شنيدم كه خواهرم ‎/ با گريه گفت خانه امنى تو را نبود ‎/ عشق آخرين بهانه خوش رنگ بودن است ‎/ آخر تو را بهانه بودن چرا نبود؟


    منبع : همشهري ماه

    به روز شده در : چهارشنبه 20 مرداد 1389 - 18:8

    چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

    نظرات

    محمد ثانی پور
    سه‌شنبه 26 مرداد 1389 - 10:14
    10
    موافقم مخالفم
     
    بهتر از نو

    نقد اقای دکتر صفاریان جهت روشن شدن فضای غبار الود نقد در فرهنگ سینمای کشور بسیار واضح و قابل تحسین است و شایسته تقدیر شخصا شناختی از تئوری مباحث سساسی سینما ندارم ولی امید است با درایت مسئولان و همیاری همه بتوانیم عینک سیاسی ماجرا را دربیاریم و منتظر معجزه نباشیم. اقای دکتر ممنون.

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 97008
    بازديد ديروز: 348352
    متوسط بازديد هفته گذشته: 296143
    بیشترین بازدید در روز ‌چهارشنبه 27 بهمن 1389 : 983090
    مجموع بازديدها: 305100036



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات