| |
سينماي ما- ناصر ملكمطيعي از بازيگران قديمي و همنسلان ايرج قادري بود كه در چند فيلم با او همبازي شد. ملكمطيعي در يادداشت كوتاهي در روزنامه اعتماد از مرگ دوست و همكار قديمي نوشته است:
بودن من شرمندگي دارد وقتي رفقايم نيستند. از اين كه آنها يك به يك ميروند و من ميمانم. ميمانم كه ديگر كسي را ندارم بلند شوم، قصد ديدارش كنم و به خانهاش بروم.
مرگ حق است و بايد راضي به رضاي حق باشيم، اما اين يك تسلي است براي قلب غمباري كه دوستي عزيز را از دست داده است، براي دردي كه تاسف شديدي به همراه دارد. اما ما تسلايي داريم و آن احترام مردم است؛ مردمي كه لطف دارند، مهر دارند و به هنرمند علاقهمند هستند. ايرج را راه دوري به خاك سپردند؛ او را در غربت و به دور از ما در خاك گذاشتند. غربت فقط معناي خارج از كشور را ندارد. وقتي هنرمندي مثل قادري در سكوت به خاك سپرده ميشود اين مفهوم غربت است.
هنرمندان بايد سپاسگزار باشند كه اگر كسي را ندارند، مردم در كنار آنان هستند و ميدانم اين مردم به ديدار ايرج ميروند و غربت خاكسپاري او را به فراموشي ميسپارند. ايرج قادري دوست گرمابه و گلستاني داشت؛ سعيد مطلبي. امروز زماني است كه بايد صميمانه به او تسليت گفت.
|