دانلود

مهناز افشار از همكاري با ايرج قادري مي‌گويد : از احترام به سینما، سختی کار و عشق می‌گفتند/ من حسن‌آقای او بودم نه مهناز افشار! :: سينمای ما ::

   







سينماي ما- مهناز افشار که فیلم سینمایی «آکواریوم» و «محاکمه» از همکاری‌های مشترک وی با ایرج قادری است در یادداشتی ضمن اشاره به اولین روز آشنایی‌اش با این کارگردان از تجربه و خاطرات همبازی شدن با ایرج قادری سخن گفته است. متن یادداشت مهناز افشار در ادامه می‌خوانید:

پس از سلام گفتند: بارک الله چه دختر منظمی...


«آکواریوم» سرآغاز آشنایی من با کارگردان و بازیگری بود که قصد داشت بعد از سال ها مقابل دوربین برود و نخستین بازی خود را در صحنه یی ثبت کند که من مقابل او بازی می کنم. بعد از ظهر یک روز تابستانی، سعید مطلبی برای قرار در دفتر ایرج قادری برای فیلم «آکواریوم» ساعتی را تعیین کرد. حس و حال عجیبی داشتم. دیدن یک بازیگر و کارگردان قدیمی که پر از تجربه بود و صاحب خاطراتی از زمانی دیگر در سینمای ایران.
می خواستم سر ساعت به قرار برسم، بالاخره 10 دقیقه زودتر از زمان قرار به دفتر هفت تیر رسیدم. در که باز شد مردی با محاسن سفید، همچنان سرحال و با انگیزه پشت میزش نشسته بود. در همان لحظه ورود پس از سلام گفتند: بارک الله چه دختر منظمی... و من ذوق زده شدم. حس اینکه حرمت ها، چارچوب ها و قوانین در کار برای او اهمیت زیادی دارد در این دیدار روشن شد و دلم گرم تر. نشستیم و گپ زدیم و نتیجه اش شد بازی در «آکواریوم» یعنی دو ماه کار در استانبول.

مسابقه من و او بر سر دقیق و منظم بودن آغاز شد

از روز اول مسابقه من و او بر سر دقیق و منظم بودن آغاز شد: اینکه چه کسی زودتر سر کار حاضر شود و مرتب تر باشد: اما این ایرج قادری بود که زودتر از همه در لابی هتل حاضر می شد و دیرتر از همه گروه را ترک می کرد و فردا با انرژی بیشتری سر کار می آمد.
حکایت بازی مقابل ایرج قادری با آن همه سابقه بازیگری در سینما، توام با ترس ها و نگرانی های من بود. شب قبل این سوال در ذهنم می چرخید که او کجای بازیگری است و من کجا؟
بغضم گرفت....
بغضم گرفت: زمانی که دیدم او با چه اشتیاق و ذوق و برقی در چشمان دیالوگ ها را از کنار دوربین می گوید و حس کردم ما نسل جدید بازیگری اگر هستیم به خاطر تلاش این پیشکسوتان عزیز بوده است. نوبت به برداشت پلان ایشان رسید: فقط یک برداشت!
اما مگر می شود از این همه تجربه و ذوق و اشتیاق در یک برداشت گذشت؟

حالا دیگر من حسن آقای او شده بودم نه مهناز افشار!

بعد از «آکواریوم» به دفتر ایشان سر می زدم و حالا دیگر من حسن آقای او شده بودم نه مهناز افشار! ایشان از احترام به سینما، سختی کار، تعلم و عشق به من می گفتند و گوش می کردم: اینکه خانواده و کار هر کدام باید در جایگاه خود محترم باشند و عزیز شمرده شوند... تا همکاری دوباره در «محاکمه.» افسوس می خورم از اختلاف ها و بازی های پشت پرده، از کوچک شمردن این واژه بزرگ: سینما! این روزها چقدر ساده به سینما نگاه می شود، گاه به بازی گرفته می شود، اما هنوز در نگاه بزرگان، سینما بزرگ است. و حالاافسوسی با من مانده است: افسوسی از روزهایی که می توانستم از حضور بزرگان سینما بیشتر بهره ببرم و ای کاش فراموش نکنیم روزی قرار است این کالبد جسمانی را زمین بگذاریم و بگذریم.
من به عنوان عضو کوچکی از دریای بیکران خانواده سینما به خانواده عزیز قادری و همه سینماگران و سینمادوستان فقدان این هنرمند را تسلیت می گویم و می دانم این تسلیت در مقابل غم بزرگ از دست دادن این هنرمند خیلی کوچک است.






  • منبع : اعتماد

    به روز شده در : دوشنبه 18 ارديبهشت 1391 - 20:7

    چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

    اخبار مرتبط

    نظرات

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       




    mobile view
    ...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���