News
  • عذرخواهي از كساني كه براساس طرح مبعث تا ميلاد بلیت نيم بها خواستند
    «اينجا بدون من» و «آقايوسف» از چهارشنبه 22 تير روی پرده می روند
  •  
  • نگاهی به فیلم «قصه پریا» ساخته فریدون جیرانی
    آزمون دشوار سینمای ایران برای مهار هیولای خزنده اعتیاد
  •  
  • سه شنبه۲۱ تیر ماه ساعت۱۸ در خانه هنرمندان
    مستند «سلطان» درباره علی پروین روی پرده می‌رود
  •  
  • تدوین پنج قسمت از فصل دوم «قلب یخی» به پایان رسید
    فصل دوم «قلب یخی» از دوم مرداد به بازار می‌آید
  •  
  • با بازی نیکی کریمی، شهاب حسینی و آتیلا پسیانی از ۱۲ مرداد در گروه سینمایی قدس
    رونمایی از پوسترهای فیلم «سوت پایان» ساخته نیکی کریمی
  •  
  • تهیه کننده فیلم دلیل این کار را مشغله‌های شخصی بازیگر اعلام کرد
    مریلا زارعی از بازی در فیلم «قلاده‌های طلا» با موضوع حوادث پس از انتخابات انصراف داد
  •  
  • عکس های اختصاصی بهاره اسدی از مراسم سالگرد درگذشت محمد نوری در تالار وحدت
    گزارش تصویری حضور چهره های سینمایی در مراسم یادمان محمد نوری - 2
  •  
  • عکس های اختصاصی بهاره اسدی از مراسم سالگرد درگذشت محمد نوری در تالار وحدت
    گزارش تصویری حضور چهره های سینمایی در مراسم یادمان محمد نوری - 1
  •  
  • نگاهی به دو فیلم روی پرده: «جرم» و «ورود آقایان ممنوع»
    جای شما خالی آقای دوایی!
  •  
  • امین تارخ، محسن تنابنده، مهدی پاکدل و ساره بیات برای این فیلم انتخاب شده اند
    رعنا آزادی‌ور به بازیگران فیلم «محمد (ص)» به کارگردانی مجید مجیدی پیوست
  •  
  • با رضا عطاران در 18 سال بازیگری و کارگردانی سینما و تلویزیون
    23 فیلم تا «ورود آقایان ممنوع» و کارگردانی سینما
  •  
  • ویژگی ها و شاخصه های فریبرز عرب‌نیا، محمدرضا فروتن، امین حیایی و محمدرضا گلزار
    سعید راد درباره بازیگران سینمای ایران می گوید
  •  
  • انتقاد شدید یک رسانه از عملکرد مدیریت جدید پردیس سینمایی ملت
    خدمت به شهردار یا کمک به رفاه تماشاگران سینما؟
  •  
  • نام فیلم رضا عطاران تغییر کرد + اولین تصاویر فیلم
    فيلمبرداري «رضا هرگز نمی خوابد» در ظفر ادامه دارد
  •  
  • در سوگ برنده دو سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر
    فرهاد فارسی طراح صحنه و لباس درگذشت
  •  
  • مدیرکل نظارت و ارزشیابی به دلیل شباهت نام فیلم تازه محمدرضا گلزار با یک شبکه ماهواره ای اعلام کرد
    فیلمی با نام «من و تو» مجوز نمایش نمی​گیرد
  •  
  • پس از پایان نمایش عمومی «قصه پریا»
    «شبانه‌ روز» از ۲۹ تیرماه اکران عمومی می‌شود
  •  
  • نخستین گفت و گوی مفصل با عادل فردوسی پور درباره شکل گیری و مسیر برنامه «نود»
    اگر «نود» ده سال هم پخش بشود، فكر نمي‌كنم بتوان اين فرهنگ غلط را اصلاح كرد/ در صورت بروز جنجال تا سه‌چهار هفته سعي مي‌كنم محتاط‌ تر باشم
  •  
  • نوشته طنز کاربر ناشناس سایت "سینمای ما" - قسمت دوم
    دومین بیانیهٔ جمعی راجر ایبرت، دیوید بوردول، دیوید تامسن، جاناتن رزنبام و... در حمایت از فیلم مظلوم «تز»، آقا ضیا و فیلمساز ارزشی اخراجی از کن
  •  
  • اختصاصی سایت "سینمای ما"؛ گفتگوی صریح با سیدضیا هاشمی درباره اتفاقات اخیر سینما
    پول زیاد بعضی افراد خانه سینما را گردن کش کرد/ بخشی از دولت سینماگرها را به جان هم انداخته و سو استفاده می کند
  •  


















       

    «احمق آمریکایی» نسخه مراسم تدفین!


    نظرات

    سیاوش پاکدامن
    سه‌شنبه 17 مهر 1386 - 15:38
    5
    موافقم مخالفم
     

    با قدرت تمام در حال تلاش برای دستیابی به سیمپسونها هستم .‏

    ‏.‏

    ‏.‏

    دیروز دو تا ضد حال ،پس هم، با من برخورد کردند. اولی نمره یکی از دروس بود که آن چیزی نبود که باید ‏میبود. دوم روزنوشت تازه امیر قادری که باعث شد خیلی از او دلگیر شوم( یک جورهایی احساس میکنم امیر ‏قادری آی کیوی ما را زیر صفر فرض کرده است) ، ناگهان فهمیدم که ضد مرگ تارانتینو داخل هارد ‏رفقاست، سریعا زیرنویسش را مهیا نموده و نشستیم پای فیلم، چقدر حالم خوب شد.‏

    چه دیوانه ایست این بشر(تارانتینو را عرض میکنم) ، مثل شعبده بازی که از هر انگشتش هزار تا ترفند ‏میریزد بیرون. چقدر ریزه کاری !! چقدر سوتی های عمدی( آن جا که دوربین به جای زوم، تله میشود که ‏دیگر آخرش است)، چقدر نفس گیر. مدتها بود که یک پرس هیجان خالص و ناب به بدن نزده بودم که به لطف ‏سکانس نهایی، فراهم شد. خلاصه کلام، من سر حالم و حتی بعید نیست امیرقادری را هم ببخشم!!!!‏

    ‏.‏

    ‏.‏

    در ضمن اگر میبینید کمی صدایم ضعیف به گوشتان میرسد، به این خاطر است که فاصله من با تهران، از ‏دویست و خورده ای کیلومتر به دوهزار و خورده ای کیلومتر افزایش یافته است( بالاخره پس از سه ماه، به ‏آغوش گرم دانشگاه بازگشتم) و تا مشکلات درسی ام را رفع و رجوع کنم، کمی نا منظم میشوم.‏

    ‏.‏

    ‏.‏

    پایه زودیاک هستم هنوز!!! گرچه ضد مرگ هم اضافه شده. نوید جان بیشتر اطلاعات بده درباره اش.‏

    جواد رهبر
    سه‌شنبه 17 مهر 1386 - 17:26
    -1
    موافقم مخالفم
     

    حالا دیگه وقتشه که بشینم و فیلم رو ببینم. همین حالا.

    تا بعد

    مانا
    چهارشنبه 18 مهر 1386 - 11:59
    4
    موافقم مخالفم
     

    از همون لحظه ای که پسربچه ی شیطون روی آرم استودیوی فاکس ایستاده و موسیقی معروف کمپانی را به شکلی مسخره فریادمی زند تا لحظه ای که عنوان بندی طویل کار تمام شده و نظافتچی سینما مشغول تمیز کردن کف سالن است ،ما مهمان جذابترین و مشهورترین و باحالترین خانواده ی تلویزیونی !جهانیم.

    خانواده ای که طی دو دهه عنوان و افتخاری نبوده که نصیب خود نسازند .

    دیوید سیلورمن (یادتونه که یکی از کارگردانهای کمپانی لولوها هم بود)به همه ی طرفدارهای پر و پا قرص سیمپسونها قول داده بود ،نا امید از سالن سینما بیرون نرند و چقدر لذت بخشه که به قولش عمل کرده و کاری فوق العاده ساخته .

    ایده های بی نظیر کار یکی دو تا نیستند ،آدم واقعاً می مونه به کدوم اشاره کنه .محض نمونه این چند تا رو داشته باشین :

    بارت افسرده و دلگیر از پدر بی خیال و گیجش رو شاخه ی درخت نشسته که سر و کله همسایه ی پاستوریزشون فلندرز!پیدا می شه و براش شکلات داغ می یاره .مراحل تزئین شکلات داغ توسط فلندرز از خنده روده برتون می کنه .

    خونه آتیش گرفته و مردم عصبانی و تشنه به خون هومر همه جا رو محاصره کردن .مارتا با عجله می ره خونه تا فیلم عروسیشون رو برداره ،موقع بیرون اومدن اونهم تو اون وضعیت بحرانی یادش نمی ره که بشقاب غذاخوری رو از ظرفشویی برداره و برق بندازه و بذاره سر جاش !

    لیزا برای اولین بار داره صدای اولین تپش های عاشقانه ی قلبش رو می شنوه !و با پسری آشنا شده .پسری که اهل ایرلنده ،طرفدار دو آتیشه ی محیط زیسته و پدرشم موزیسینه !......تلاشهای پسر برای اینکه ثابت کنه با وجود این ویژگیها پسر بونو نیست ،بامزه ست .

    اینم یک دیالوگ عالی از کارگیل (وزیر و مشاور رییس جمهور آمریکا آرنولد شوآرتزنگر!!!):تو هیچ وقت سعی کردی بدون قدرت دیوانه بشی ،کسل کننده ست هیچ کس به حرفت گوش نمی ده .)

    .......................

    خیرا اینطوری نمی شه .کلی مثال دیگم هست ،ولی بهتره باقی بچه ها بگن ............می دونین الان احساسم شبیه کیه ؟...شبیه لیز وقتی که نشسته بود رو پله ها و پاهاشو تکون می داد و به مامان که داشت کف خونه رو می سابید راجع به پسر مورد علاقه اش توضیح می داد و مدام هم می گفت :اوه صبر کن صبر کن من هنوز بهترین قسمتشو نگفتم !

    پی نوشت :شبکه ی دو ،کارتون رامکال رو گذاشته ....باز هم دنی بروک و اسکایکینگها و وزر و رامکال و.....آخ جون !

    کاوه اسماعیلی
    چهارشنبه 18 مهر 1386 - 14:36
    -14
    موافقم مخالفم
     

    دوستت ندارم اصلا....همیشه خدا باید یک ماه یعد از تو فیلم مورد نظر رو ببینیم.اون هم موقعی که آبها از آسیاب افتاده...بشینید واسه خودتون از شوخیهای فیلم بگید.ما رو بگو که معمولا انتظار میکشیم که حتما نسخه خوب فیلم رو ببینیم.....آخرین کارتونی که دیدم شرک 3 بود که مذخرف کامل بود.بدون حتا یک صحنه جذاب و یک شوخی واقعا بکر.بی صبرانه منتظر راتاتویی هم هستم.خیلیها میگن بهترین کار پیکسار بوده.....

    سیمپسونها رو که حتا یک قسمت از سریالشان را هم ندیده ام به نظر باید خیلی آمریکایی باشد و احتمالا بزرگسال پسندتر.همین که با آلبوم گرین دی شوخی کرده اند خودش کنجکاو کننده است.امیدوارم خیلی خنده دار باشد.دلم یک دل سیر قهقهه میخواهد..آقا امیدوارم در روزنوشت بعدی مثلا از حجم ریش یان آندرسون بگویی.

    رضا
    چهارشنبه 18 مهر 1386 - 19:24
    9
    موافقم مخالفم
     

    1- من هم مثل کاوه فعلا باید به حرف های شما بخندم و در ذهنم تصور کنم فلان صحنه در فیلم چگونه در آمده است ! اما فعلا چند تا فیلم خیلی خوب گرفتم که بزنم به بدن . دیشب که با یکی از رفقا رفته بودم فیلم ها را بگیرم رفیقم که به شدت اهل سینمای اکشن است و اصلا تحمل دیدن ، فیلم هایی رو که نگاه می کنم را ندارد گفت : چند روز پیش رفتم به بنده خدا گفتم یک فیلم کمدی بده ، یک چیزی داد که اصلا نفهمیدم چی بود .

    من – اسمش چی بود ؟

    رفیقم – نمی دونم ....... اولش اینجوری شروع می شد : یک زنی در خانه اش نشسته بود و یک پیر زنی به او می گوید تو فردا آن جا می نشینی و آن زن خودش را آنجا می بیند و ............

    همین طور که این رفیقم حرف می زد شاخ های من هم یواش یواش داشت در می آمد . تا به حال چنین توهینی به فیلم های دیوید لینچ را ندیده بودم . تازه آن هم با آخرینش را . فکرش را بکنید به عنوان فیلم کمدی اینلند ایمپایر رو دادن . آخر چقدر باید یک فروشنده نفهم باشد که چنین کاری کند ؟

    2- اینکه دوستان لینک دانلود آهنگ می گذاشتند اینجا خیلی خوب بود . من که حالی بردم اساسی ! برای این سری هم می خواستم لینک دانلود تمام موسیقی های فیلم در حال و هوای عشق را با توضیحات پرویز جاهد را بگذارم که به دلایلی نشد . انشاالله دوره های بعدی !

    راستی اینجا کسی کلیپ های این کارگردان محبوب من ، گونزالس ایناریتو را دیده ؟ من که چند تایش را دیدم خمار شدم . عجب دیوانه ای است این مردها !

    3- خاطره خانوم موارد جالبی در مورد دیوید لینچ بیان کردند . آن نمود خدایی هم ......... به نظرم کلا بعضی بحث ها در فیلم های دیوید لینچ را باید سلیقه ای تفصیر کرد . یعنی دیگر دلیل و برهان جواب نمی دهد . آنجای بزرگراه گمشده که نمای منفجر شدن آن خانه ی چوبی وسط صحرا چند بار تکرار می شود را نمی شود قطعی گفت چه معنی می دهد . اصلا جذابیت این مرد دیوانه ی نابغه هم همین است دیگر ! مجبوری برای هر صحنه یک توجیهی پیدا کنی ! راستی یک نسخه ی جالب از فیل مالهالند درایو به دستم رسیده که در آن حرف های دیوید لینچ ، توضیح صحنه به صحنه ، توضیح برخی علامت ها مثل عدد 16 و ........ به فارسی در آن گنجانده شده . عجیب تر آنکه درسایت فکسن ( راستی سیاوش آنجا تو هم عضوی ؟ ) از زمانی که گفته شد قرار است دیوید لینچ فیلم جدیدی بسازد اولین عکس ها و اطلاعات در مورد فیلم آنجا درج می شد و لینج باز ها با هم بحث می کردند ! راستی می دانید دیوید لینچ می خواسته برای تبلیغات این فیلمش با یک عدد گاو شهر به شهر سفر کند و بدون پخش کننده خودش فیلمش را تبلیغ کند ؟

    یا حق

    جواد رهبر
    پنجشنبه 19 مهر 1386 - 1:20
    3
    موافقم مخالفم
     

    وای من که هنوز فیلم رو ندیدم اما خب اومدم بگم حالا که کافه گرمه و بحث انیمیشنه یه لینک ترانه شرک 2 رو بذارم. ماله تام ویتس است. حتما بگیرید گوش کنید.

    http://buddiespecial.googlepages.com/Shrek2-TomWaits-LittleDropofPoison.mp3

    راستی رضا جان ما که در به در این "در حال و هوای عشق" هستیم. به هر نحو و طریق. "2046" هم روانی کننده است. این کاروای عجیبه. حالا هم که در انتظار دیدن نورا جونز و لاو و وایس و پورتمن تو فیلم جدیدش هستیم...

    راستی اجرای Working Class Hero از گرین دی رو که دیده اید و شنیده اید؟ خوب از کار درآمده. راستی راستی تابلویی است از نبوغ جان لنون این ترانه!

    قربان همگی...

    نوید غضنفری
    پنجشنبه 19 مهر 1386 - 9:47
    0
    موافقم مخالفم
     

    دوستان، رفقا سلام

    دیروز بدجوری حالم گرفته شد! الان یک هفته ای می شود رویوی کوتاهی بر «فیلم سینمایی سیمپسون ها» نوشتم و فرستادم برای صفحه پیشنهاد شهروند امروز. دیروز به ام خبر دادند که چون بچه های سینمای جهان مجله می خواهند پرونده اش را بروند، پس مطلب «تو» خواه نا خواه حذف است...خیلی حیف شد. حالا دادمش به وحید بگذاردش در بخش سینمای جهان سایت خودمان، قرار شده آن جا کارهایی را شروع کنیم اگر خدا بخواهد.

    دوباره برویم سراغ شوخی ها: طرز ماهیگیریِ منحصر به فرد هومر در دریاچه که در خاطرات دریغ انگیزِ پسرش بارت مرور می شود. یا آن جایی که یک نفر از مردم اسپرینگ فیلد درست لحظه گذاشتن آن سرپوش دچار تردید می شود و انقدر معطل می کند که...

    مگی سیمپسون (دختر کوچک خانواده) را هم که کلا هستید. مخصوصا در پایان بندی معرکه که یکهو به حرف می آید و اولین کلمه اش این است: «سیکو»!!

    بابا تو این کافه داریم دونات مجانی می دهیم، مانا نکته را گرفته بچه ها. بیایید تا تمام نشده.

    مانا
    پنجشنبه 19 مهر 1386 - 10:26
    14
    موافقم مخالفم
     

    اومدم سر بزنم ببینم به شوخی ها چقدر اضافه شده که دیدم هنوز خیلی ها فیلم رو ندیدن .البته من کاملاً احساستون رو درک می کنم .کاوه عزیز منم دقیقا گاهی از این همه سرعت عمل نوید در دیدن فیلمهایی که کلی طول می کشه تا برسه دستم شاکی می شم (یکی هست که همیشه می گه فلان فیلم این هفته می رسه دستم !..خب زیادی تو رویاست ،چون معمولاً نمی رسه دستش!!!)

    اگه همشهری بودیم می تونستیم فیلم ها رو برسونیم دسته همدیگه تا لذتی برابر ببریم ولی خب .......

    راستی تا یادم نرفته موقع دیدن فیلم حواستون به مدل موی بارت و گوشواره های مارج وقتی دارن می رن به کلیسا باشه .این جزئیات تو فیلم عالیه ...عالی.

    2.درست همون روزی که کامنت امیر قادری رو خوندم رفتم خونه و پیش از طلوع و پیش از غروب رو نمی دونم برای بار چندم دیدم .چرا ؟نمی دو نم .ولی بعد از خواندن چند کامنت درباره ی مرگ و....حسابی می چسبه .

    حالا شایدم بی ربط به نظر بیاد...ولی حتماً ببینیدش .مخصوصاً اون صحنه ی بینظیری رو که سلین و جسی می رن قبرستون یا صحنه ی آخر پیش از طلوع و .....

    3.یک فیلم محشر عالی فوق العاده دیدم و حسابی تو حال و هوای فیلمم.

    محوطه (یاردز)جیمز گری .البته محصول 2000 و شاید دیده باشیدش .

    جالبه که در طول فیلم فکر می کردم بعضی لحظاتش چقدر شبیه پدر خوانده ست و وقتی نقد امیر عزتی رو خوندم دیدم اونهم به همین مسئله اشاره کرده .جالبتر از اون اشاره ی خسرو دهقان !بود به شباهت سه شخصیت اصلی فیلم به روکو و برادرانش ....اینها رو دارم می گم که اگه فیلم رو ندیدین علاقمند بشین برین ببینین !...البته آخرش خوب نیست .

    3.چقدر خوب می شه هممون تو این هفته اون صحنه ی بینظیر آواز خوندن پنه لوپه کروز رو تو بازگشت ببنیم ....موافقید ؟...ولور...............

    سحر همائی
    جمعه 20 مهر 1386 - 13:24
    -21
    موافقم مخالفم
     

    خیلی بد جنسین..... دونات های مجانی را می خورید و ما هم حسرتش را ... من هم این فیلم را ندیدم . فعلا می نشینم و خوردن شما را تماشا می کنم. البته این مشکل شما نیست که زیادی به روزید مشکل من است که زیادی عفبم . خیالی نیست شما خوش باشید. من هم این روزها توی حس کسوف آنتونیونی ام .به قول امیر قادری حیرت است حیرت....

    حامد اصغری
    جمعه 20 مهر 1386 - 13:33
    12
    موافقم مخالفم
     

    سلام نوید جان ترجمه های ما چطوره ؟به پای شما که نمیرسه.راستی شنیدم می خواهند شهروند رو تعطیل کنن

    سياوش پاكدامن
    شنبه 21 مهر 1386 - 13:40
    -4
    موافقم مخالفم
     

    سلام رفقا.( من هيچ وقت در كامنتم سلام نميكردم ولي اين بار قضيه فرق ميكند، من از يك قحط سالي كامپيوتر مي آيم.از چهارشنبه تا به حال نه دسترسي به اينترنت داشتم و نه اصلا كامپيوتر.خلاصه ورود ما به دانشگاه مصادف شد با شيرين كاري يك نفر شير پاك خورده كه يكي از كيس هاي سايت را خالي كرده بود و سايت را هم به همين دليل تعطيل كردند. اينجا را هم با سلام و صلوات پيدا كردم)

    .

    .

    اين سيمپسونها عجب آدمهايي هستند!!!مخصوصا پدر خانواده كه بد جوري ديونه كننده است، نوشتن شوخيهاي فيلم هم كار سختي است،چون لحظه لحظه اش پر است از نكته و ريزه كاري،و هر بار ديدن مساوي است با يافتن چند تاي ديگر.

    .

    .

    كل كل كل پدر و پسر در امتحان جرات.مثل جايي كه پدر با پس لرزه به سراغ پسر آويزان از ناودان ميرود. يا جايي كه پسرك با اسكيت به طرف ساندويچي ميرود و موانع مختلف و... .

    .

    جايي كه پدر در حال رانندگي در الاسكا، ميبيند كه پر است از دستگاههاي حفاري و پوستر را جلوي شيشه اتومبيل ميگذارد

    .

    يا وقتي سوراخ،خانه و زندگي سيمپسونها را ويرلنه ميكند و تابلويي روي تل آوار افتاده است كه در آن نوشته، خدا خانه را حفظ كند.

    .

    يا وقتي نور خدايي ميخواهد به سر پدر بزرگ بيفتد ولي او كه در خواب است ،گردنش كج ميشود

    .

    واي ...گلويم خشك شد؛ آها...جايي كه هومر ميخواهد داخل حباب برگردد و به جاي برداشتن جت،چسب را برميدارد و به دستش ميزند.

    .

    يا دفعه دوم كه قرار است رييس جمهور(همينكه آرنولدي كه نميتواند رييس جمهور امريكا شود، اينجا رييس جمهور است خودش يك شيرين كاري است) از بين پنج راه،يكي را انتخاب كند و مسئول اي پي اي او را هدايت ميكند تا به راه حل چهارمي برسد.

    .

    آخيش...خب رفقا بقيه اش را در فيلم ببينيد.

    .

    .

    خدمت آقا رضاي گل هم عارضم كه بله، يك مدتي پاتوق ما فكسون بود.

    فرنوش
    جمعه 15 شهريور 1387 - 1:14
    -3
    موافقم مخالفم
     

    salam man fanosh hastam khodaesh che bahalna in simsona akhare khandan man to swedam television ke mizare ha mimirim az khande

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 72499
    بازديد ديروز: 317135
    متوسط بازديد هفته گذشته: 325403
    بیشترین بازدید در روز ‌چهارشنبه 27 بهمن 1389 : 983090
    مجموع بازديدها: 279285257



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات