دوشنبه 1 آذر 1389 - 15:41



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



يکشنبه 27 ارديبهشت 1388 - 15:42

قضیه عجیب جولیا رابرتز و دو هدیه!


I

1. خیابان - روز - خارجی
هوا ابری ست و باران می‌آید. جو و فضا خاکستری ست. اما دوربین بی به اتمسفر و هوا و باران‌اش بی‌اعتناست. وقتی که سالی چندین و چند بار روزها به همین شکل‌اند، دیگر کسی به آسمان، به هوا، به باران توجهی ندارد. همینی ست که هست.

ماشین‌ها از سمت چپ تصویر می‌آیند و از راست خارج می‌شوند. و یا بر عکس. ماشین‌های گوناگون. ماشین‌های سیاه، نقره‌ای، سفید، قرمز، خاکستری، آبی و... . ماشین‌های جدید و قدیمی. ماشین‌های گران. ماشین‌های ارزان. ماشین‌هایی که تازه روشن شده‌اند و هنوز بخار شیشه‌های‌شان را گرفته است و دودِ به بخار ملحق شده‌ی سفید از اگززشان بیرون می‌آید. ماشین‌هایی که شیشه پنجر‌شان کمی پایین آمده تا راننده دود سیگار را از آن بیرون دهد. گاه ماشین‌هایی که صدای آهنگ‌شان بلندتر از صدای موتورشان است، و گاه صدای موتورشان آهنگ‌شان است. ماشین‌هایی که چند نفر در آن نشسته‌اند و ماشین‌هایی که فقط یک سرنشین دارند. ماشین‌هایی که راننده‌های‌شان با گوشی موبایل مشغول صحبت‌اند. ماشین‌هایی که چراغ نارنجی را رد می‌کنند و ماشین‌هایی که با نارنجی شدن چراغ سرعت‌شان را کم می‌کنند. ماشین‌هایی که با نارنجی شدن چراغ قرمز بی‌درنگ حرکت می‌کنند و ماشین‌هایی چند لحظه بعد از سبز شدن چراغ حرکت می‌کنند. ماشین‌ها می‌آیند و می‌روند... سریع... آهسته... دوربین نسبت به همه‌شان بی‌تفاوت است. تا آن ماشین نقره‌ای کوچک که پشت چراغ قرمز می‌ایستد. هم با هوا و جو آن روز هارمونی دارد و هم تضاد. خیلی اتفاقی ست که آن ماشین توجه دوربین را جلب می‌کند. اما... انگار از اول قرار بوده که آن خودرو از میان تمام ماشین‌ها انتخاب شود. خیلی اتفاقی ست، اما انگار که از پیش تعیین شده است. دوربین روی آن ماشین مکث طولانی‌ای می‌کند و بعد به آهستگی به طرف‌اش زوم می‌کند.

2. خیابان (داخل ماشین) - روز – داخلی
پسری در ماشین است. ماشین با سبز شدن چراغ حرکت می‌کند. از داخل‌اش آهنگ «ای جان جان» ساسی‌مانکن پخش می‌شود: «تو چشات خوشگله، خودت میدونی خوراک آتلیه عکسه/ وقتی کنارمی انگار جولیا رابرتز کنارم نشسته». با شنیدن این آهنگ، پسر فکر می‌کند که جولیا رابرتز کجاست؟ چرا خبری از او نیست؟ زمانی لقب "ملکه‌ی هالیوود" را داشت. اما حالا...؟ چرا فراموش شده است؟ چرا وقتی که می‌گویند قرار است مایکل جکسون –که ملقب به "پادشاه پاپ" است/بود– کنسرتی بدهد، هنوز هم مردم از چند روز قبل صف می‌بندند که بلیت گیرشان بیاید. اما وقتی که آخرین فیلم جولیا رابرتز اکران شد... انگار نه انگار.



این‌ها را گفتم تا این سوال را بپرسم که چه به سر جولیا رابرتر آمد؟ خبری ازش نیست! البته هیچ وقت از جولیا رابرتز خوش‌ام نیامده و فیلم‌هایش برایم اهمیت زیادی نداشته‌اند. اما دوست دارم بدانم که کجاست... چه می‌کند... چرا دیگر اهمیتی ندارد... چرا دیگر "ملکه‌ی هالیوود" نیست؟ اگر او دیگر ملکه نیست، چه کسی ملکه است؟ و... . موضوع بحث خوبی ست – فکر کنم. شما نظرات‌تان را بگویید. من هم کاوشی می‌کنم و به همین زودی‌ها ندا می‌دهم. «دور همی یک بحثی هم کرده باشیم» (به قول مسعود شست‌چی)!


II

این روزها مشغول کار روی پرونده‌ای هستم... موضوع‌اش ونگ کار وای است. وقتی که برای تحقیق کتاب/مقاله می‌خوانم، لذت‌بخش نیست... حال نمی‌دهد. شاید برای این باشد که کتاب/مقاله را برای خواندن نمی‌خوانم. دنبال مطلب‌ام. هر چیزی که می‌خوانم، در این فکرم که این به درد آن جای پرونده می‌خورد و این پاراگراف با آن پاراگرافی که نوشتم تطابق/تناقض دارد و... .
مشکل اینجاست که این سبک خواندن، خواندن نیست. تحقیق کردن است... پژوهش است. خواندنی خودآگاه است. مجال نمی‌دهد که در دنیای واژه‌های کتاب/مقاله گم شد و چند ساعت روز را با آن گذراند و از دنیا جدا شد.


III

یکی، دو روز پیش هوای همیشه آفتابی کن، بارانی بود. آن هم نه نم نم... باران درست حسابی که حتی چتر هم فایده‌ای نداشت. و ملت ناراحت که باران همه چیز را خراب کرد. روی فرش قرمز راه رفتن هم مثل کشیدن آب حوض شده بود... خیس. نتیجه‌اش این شده بود که کنِ پر زرق و برق شده بود مثل بفتایِ بی‌زرق و برق و مرطوب انگلیس.



در این هوا نه ستاره‌ها بیرون می‌رفتند که دیده شوند و به طبع مردم هم حس زیر باران ماندن برای دیدن ستاره‌ها را نداشتند. نه کسی بود که دیده شود و نه کسی که ببیند. وقتی که توریست‌ها نتوانند بیرون بروند و در شهر خوش بگذرانند، مجبور هستند که به فضاهای بسته بروند. خب، آنجا هم که حوصله‌شان سر می‌رود. پس رفتند که فیلم ببینند و سرگرم شوند. نبود سرگرمی‌ها دیگر مردم را وادار به فیلم دیدن کرد. که خوب هدف و نکته‌ی اصلی جشنواره رفتن هم همین فیلم دیدن است (یا باید باشد). پس باران همه چیز را خراب نکرد، همه چیز را درست کرد و جشنواره کن را به هدف اصلی‌اش باز گرداند. حیف که فردایش دوباره هوا افتابی شد!
(عکس جشنواره‌ی پارسال است... ببخشید! مال امسال را پیدا نکردم).

IV

امروز تیزر فیلم «پست فطرت: ولتاژ بالا» (Crank: High Voltage) را دیدم. یکی از بزرگترین توهین‌های جمعی ست! بی‌خود نیست که میانگین سنی سینماروها در انگلیس 17 سال است و خیلی‌ها بی‌خیال سینما رفتن شده‌اند و رو به تلوزیون آورده‌اند.



در این مورد هم بزودی مطلب مفصلی می‌نویسم. اما خوشحال می‌شوم که نظر شما را هم بدانم.


V

از همه که تا حالا روزنوشت‌ها را خوانده‌اند و کامنت گذاشته‌اند تشکر می‌کنم. و (به قول عادل فردوسی‌پور) صمیمانه دست‌شان را می‌فشارم.


VI

هدیه‌ی امروز من به شما...

تارانتینو به روایت کیارستمی:
http://www.youtube.com/watch?v=gs7oT_OCMWw

و ونگ کار وای به روایت تارانتینو:
http://www.youtube.com/watch?v=DX8aUixCpek

فکر کنم خود این بازی جالبی شود: تارانتینو به روایت کیارستمی... ونگ کار وای به روایت تارانتینو... و حالا _____ به روایت ونگ کار وای (جای خالی پر کنید!). و همین طور ادامه دارد. حتما هم نمی‌خواهد که ویدئو باشد. اگر در مجله/روزنامه/کتاب/اینترنت/... مطلبی خوانده‌اید، منبع‌اش را بگویید و جمله/پاراگراف را نقل کنید. منتظرم (مشتاقانه)...

بازگشت به روزنوشت هاي حسن الحسني

نظرات

کامران حیدری
يکشنبه 27 ارديبهشت 1388 - 16:59
22
موافقم مخالفم
 
قضیه عجیب جولیا رابرتز و دو هدیه!

کلا این یکی از بهترین نوشته های مسر الحسنی بود. اما من آخرش نفهمیدم ایشون لندن هستن یا کن یا برلین؟

آریان.گ
دوشنبه 28 ارديبهشت 1388 - 10:25
-33
موافقم مخالفم
 
قضیه عجیب جولیا رابرتز و دو هدیه!

نوشته بسیار خوبی بود . موفق باشید

Armin Ebrahimi
شنبه 2 خرداد 1388 - 17:6
29
موافقم مخالفم
 
قضیه عجیب جولیا رابرتز و دو هدیه!

سلام. افتتاح روزنوشتها را -گرچه کمی دیر- تبریک می گویم.

صحبتهای تارانتینو و معرفی «چانکینگ اکسپرسِ» اُستاد بزرگ در دی وی دی فیلم ضمیمه شُده. بحثهای جالبی هم می شود.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.23501992226 seconds.