می خواستم این روزنوشت را به مناسبت تولد ایگور استراوینسکی کبیر و فیلمی که ریچارد لیکاک بزرگ درباره این موسیقیدان مشهور ساخته بود، به روز کنم اما انقدر طولش دادم که مناسبتش کاملا از دست رفت و عکس هایی که جمع کرده بودم تا نشانتان بدهم و حرف هایی که می خواستم به بهانه استراوینسکی بیشتر درباره لیکاک بزنم هم فراموشم شد. اما منتظرم یک بهانه دیگر پیدا شود تا مفصل برایتان از این مهمان عزیز سال گذشته سینما حقیقت و فیلمش به نام پرتزه استراوینسکی بنویسم. که انگار فیلم بیشتر اتوبیوگرافی خودش بود.
خلاصه خبر خوب طبق معمول زود گذشت و خبر درگذشت مهدی آذریزدی را شنیدم. خواستم به یکی از معدود نویسنده های ایرانی کودکی مان ادای دین کنم که باز هم دیر جنبیدم. یادم نیست چند تا مناسبت دیگر را به خاطر تنبلی یا این که حال خوشی نداشتم از دست دادم و این روزنوشت به روز نشد. آخر از اول با شما قرار گذاشته بودم که درباره زیبایی ها با هم حرف بزنیم. اما امشب چهلمین سالگرد یکی از زیباترین اتفاقات همه دوران زندگی بشر است و نمی شود که من و شما سرسری از کنارش بگذریم.
امروز چهلمین سالگرد روزی است که برای اولین بار آرمسترانگ و همراهانش با سفینه آپولو قدم به کره ماه گذاشتند.
خط بالا را یک بار دیگر با دقت بخوانید. همه وجود آدم، حتی امروز و بعد از گذشت چهل سال، از عظمت این واقعه به لرزه می افتد. مهم نیست آدم هایی که قدم به روی کره ماه گذاشتند چه ملیتی داشتند، امروز همه مان در افتخارشان خودمان را شریک می دانیم. مهم نیست چقدر از ستاره شناسی و فضا و کهکشان ها سر در می آوریم، به هرحال همه ما شبی، نصفه شبی بوده که به ماه خیره بشویم و از زیبایی و عظمتش حتی برای یک لحظه خودمان را گم کنیم و دهنمان باز بماند که: عجب خوشگله! مهم نیست که از فیزیک و ریاضی و سایر علوم خوشمان می آید یا نه، این قضیه، بعدی فراتر از همه این ها دارد. قدم گذاشتن روی خاکی که متعلق به انسان نیست. دست یافتن به یک آرزوی خیلی دور. و مگر نه این که انسان اشرف مخلوقات است؟این هم نشانه اش. فکر کنم روزی که آپولو و مسافرانش قدم به کره ماه گذاشتند، خدای مهربان لبخند زده و از موفقیت بندگان اش خوشحال شده که در کنار همه فجایعی که روی کره زمین به راه می اندازند لااقل به آسمان ها دست پیدا کردند، که شاید آن جا و دور از هیاهو و قیل و قال کره زمین آرامش را پیدا کنند. دارم هذیان می گویم؟هیچ بعید نیست. دیروقت است و خوابم می آید اما انقدر همه کانال های خبری و مستند دارند تصاویر آپولو و آرمسترانگ و ناسا را نشان می دهند که نمی توانم از نوشتن صرفنظر کنم. دارم فکر می کنم که در این چند میلیون یا میلیارد سال زندگی بشر روی کره زمین، کدام کشف اش زیباتر از این بوده است؟! قدم گذاشتن روی کره ماه بیشتر از این که به ارزش فرمول های نسبیت و کشف اتم و اکتشافات جدید بشری شباهت داشته باشد، به اهمیت و زیبایی کشف آتش به دست بشر اولیه است. کشف یک دنیای کاملا جدید و ناشناخته.
بچه ها را دیده اید که وقتی به آسمان شب نگاه می کنند همیشه دل شان می خواهد ستاره ها را بچینند و ماه را به اتاق شان ببرند؟سفر آپولو درست مثل چیدن ستاره ها بود. زیبا. و چیزی که زیباست، بی گفت و گو مفید هم هست.(از بس این جمله مسافر کوچولو را همه جا نقل کرده ام خودم هم خجالت می کشم ولی چه کنم که حرف حساب همیشه به درد می خورد!)
به آرمسترانگ و همراهانش حسادت می کنم. این که ماموریتی انجام بدهی برای کل بشریت و ثبت شده در کل تاریخ حیرت انگیز و خارق العاده است. می تواند حد نهایت آرزوی هر انسانی باشد. مرا یاد این شعر شاملو می اندازد:
ای کاش می توانستم
-یک لحظه می توانستم ای کاش-
بر شانه های خود بنشانم
این خلق بی شمار را
گرد حباب خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست
و باورم کنند.
ای کاش
می توانستم!
این زیباترین اتفاق این روزها بود که با شما تقسیم اش کردم. فقط لطفا هیچ کس فکر نکند که کاری مثل سفر به کره ماه فقط یک کار قشنگ است که دردی از دردهای امروز آدم های کره زمین دوا نمی کند. بهتان قول می دهم اثر این سفر درست مثل کشف آتش در گذر زمان مهم تر و ارجمندتر می شود و تاثیرش را همه مان حس خواهیم کرد. فعلا و تا آن روز از انسان بودنتان لذت ببرید و به انسان بودنتان افتخار کنید. کم که نیست! ما به ماه مسافرت کردیم.
پی نوشت:1) راستی برای شما کدام کشف علمی بوده که این حس و حال را داشته؟
2)از وقتی جذب ماه و آپولو و آرمسترانگ و این سفر جادویی شده ام، شعر "ماه، ای ماه بزرگ" فروغ در گوشم زنگ می زند:
........
ماه، اما
در تمام طول تاریکی
سخت بیگانه از آن همهمه ها
در فرازی دیگر فریاد کشید.
ماه
دل تنهای شب خود بود
داشت در بغض طلایی اش می ترکید.
بازگشت به روزنوشت هاي صوفيا نصرالهي
Reza
سهشنبه 30 تير 1388 - 17:7
-52 |
|
|
|
نامه پنجم: ماه، ای ماه بزرگ !
فکر کنم اولین باره که دارم در این روزنوشت می نویسم و عذرخواهی می کنم از خانم نصرالهی که باید با نوشته خوبشون مخالفت کنم چون معتقدم که سفر به ماه از پایه دروغه . بشر در سال 1969 ( و حتی در سال 2009) توانایی سفر به ماه و برگشت را نداشته و ندارد . و در خوشبینانه ترین حالت ممکن در سال 2020 قادر به این کار خواهد بود . پرچم آمریکا که باد در آن افتاده است ، عدم وجود ستاره ها در تعدادی از عکس ها ، جهت متفاوت سایه ها ، وجود زمینه های مختلف در عکس هایی که در یک مکان گرفته شده است و ... استودیویی بودن عکس ها را نشان می دهد و فیلم ها هم در استودیو و احتمالا توسط کوبریک ساخته شده اند . دلایل خیلی زیاده و می توانید با یک جستجوی ساده تحت عنوان Moon Land Hoax در اینترنت دلایل را ببینید .
|
حامد ايماني
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 3:26
-5 |
|
|
|
نامه پنجم: ماه، ای ماه بزرگ !
سلام بر صوفيا ي عزيز...اين حرف آقا رضا رو منم شنيدم اما در جواب تنها با يك لبخند ساده رد مي كنم...بگذريم...نوشته ات و شعر شاملو كه اوردي به جا و عالي بود..و واقعاً طبق گفته خودت بهترين رخداد اين مدت اين عكس هم تقديم به شما..به نظرم نزديكترين تصوير به نوشته شما ست http://www.imagecabin.com/?view=248220023b2e9e344932d9595
|
زهرا
جمعه 2 مرداد 1388 - 1:37
-17 |
|
|
|
نامه پنجم: ماه، ای ماه بزرگ !
من میتونم با شما درد دل کنم؟ به خدا تحمل کامنت های تهوع آور مالک و اخراجی های سه رو ندارم به خدا اعصابم داغون میشه به خدا خون خونم رو میخوره وقتی لجن پراکنی هاشون رو توی سایت محبوبم میخونم میدونم این سایت باید تاب تحمل مخالف رو داشته باشه ولی شما رو به مقدسات مون قسم میدم دروغ هاش رو پابلیش نکنید خواهش میکنم خواهش میکنم
|
جمعه 2 مرداد 1388 - 16:52
15 |
|
|
|
نامه پنجم: ماه، ای ماه بزرگ !
کامنت های کثیف مالک رو از سایت بیرون کنید این خواسته ی کاربران قدیمی و دوستاتون هست
|
مصطفی جوادی
جمعه 2 مرداد 1388 - 20:54
-7 |
|
|
|
نامه پنجم: ماه، ای ماه بزرگ !
اختراع برادران لومیر
|