
| |
سینمای ما- شیدا عارف: «یاسی که در زندگی مشترکش با محسن دچار تردید هایی شده، تصمیم می گیرد برای او جشن تولدی بگیرد و خاطراتی را یاد آوری کند. او برای بهتر برگزار کردن مهمانی، همه چیز را پیش بینی می کند،غافل از این که اوضاع مطابق با خواسته او پیش نمیرود.» این خلاصه داستان فیلم «سعادت آباد» است، اما قطعا با خواندن این دو خط نمی توانید حدس بزنید چه تصاویر و جملاتی روی پرده زنده می شود. به جز محسن و یاسی دو زوج دیگر هم در این مهمانی هستند و نوع روابطشان و اتفاقاتی که در مهمانی تولد محسن برایشان رخ می دهد، به دورن مایه ی ملودرام های اجتماعی این سال ها بسیار شبیه است؛ شاید همین شباهت _که بیشتر تحت تاثیر وضعیت آدمهای امروز جامعه ی ماست_ این تعبیر را به ذهن ها متبادر کند که سعادت آباد هم تقلیدی است از فیلمهای کارگردان شاخص سینمای ایران اصغر فرهادی . سعادتآباد که این روز ها روی پرده است قربانی نیمهجان همین نگاه هاست و این نگاه مانع از آن شده که هویت ملموس شخصیتهای فیلم و مهمتر از آن هشداری که در پس زمینه داستان خود را می نمایاند، جدیتر گرفته شود. با مازیار میری که پنجمین ساخته خود را روی پرده دارد، مصاحبه های زیادی صورت گرفته که به عقیده نگارنده نوع سوالات این مصاحبه ها بیشتر انگشت گذاشتن روی همان شباهت های یاد شده بوده تا مو شکافی رویداد های جاری در فیلمی که برای فیلمنامه و کارگردانی دقیق اش زمان بسیاری صرف کرده است. میری این روزها مشغول تولید دومین سریال خود بعد از مجموعه «گاو صندوق» است و برای این مصاحبه تنها توانستیم مدت کوتاهی در پشت صحنه همین سریالش با او گفت و گو کنیم. .................... این روزها خیلیها معتقدند فیلم شما سیاه نمایی میکند اما خودتان معتقدید که «سعادت آباد» یک انتقاد اجتماعی است. به نظر شما مرز بین انتقاد و سیاه نمایی در چیست؟ این حرفها بیشتری برای این است که یک فیلمهایی دیده نشود و حرفهایی هم زده نشود. «سعادت آباد» در واقع آنچه را که در جامعهٔ امروز وجود دارد را به تصویر کشیده و آن هم نقد پنهان کاری و همین طور از بین رفتن قبح گناه و تاثیرآن در جامعه است.
به نظر شما این میزان از پنهان کاری به یک بحران اخلاقی تبدیل شده است؟ چرا که به نظر من میرسد سعی کردید این میزان از بیاخلاقی را عادی جلوه دادید. بله من معقتدم جامعه من دچار بحران اخلاق است. قبح دروغ از بین رفته به صورتی که این گونه رفتار کردن برای بعضیها سعادت است.
آقای «مسعود فراستی» در برنامه سینمایی «هفت» به نکتهای اشاره کردند که جواب شما ناتمام ماند. شاید برای مخاطب این سوال مطرح شود که چرا شخصیت محسن (حامد بهداد) که هم به همسرش خیانت کرده را تا این حد منفی جلوه دادید ولی شخصیت بهرام (حسین یاری) که با وجود تاهل به زن دیگری علاقهمند است، همدلی برانگیزتر است و برای مخاطب دافعه برانگیز نیست. برای اینکه بهرام پایش را فراتر از اخلاق نمیگذارد. حداقل با توجه به چیزهایی که از او در فیلم میبینیم این طور نیست و بیشتر از این جهت بیاخلاق است که به دلیل مسائل اقتصادی با تهمینه (هنگامه قاضیانی) ازدواج کرده و حتی از اینکه با یاسی (لیلا حاتمی) ازدواج نکرده احساس گناه میکند و با وجود علاقهای که به یاسی دارد تلاشی برای برهم زدن زندگی او نمیکند... اما محسن برای پیشرفت خود و برای بالاتر رفتن جایگاهش دست به هر کاری میزند و پایش را روی هر چیزی میگذارد. آدمهایی مثل محسن بیشتر از آدمهایی مثل بهرام در جامعه ما وجود دارند. شما در فیلمهای قبلی تان به ویژه «پاداش سکوت» سعی میکردید به تمام شخصیتها مجال حرف زدن بدهید. و فرصت بیشتری برای شناساندن آنها در اختیارشان می گذاشتید. حتی شخصیتهایی که در نگاه اول بعد منفی بیشتری داشتند و در طول زمان جنبههای مثبت و زوایای دیگری از آنها دیده میشد. اما در «سعادت آباد» این طور نیست. به عنوان مثال شخصیت تهمینه بعد منفی بیشتری دارد در نتیجه بیننده نمیتواند به او هم حق بدهد و این باعث میشود که کمتراز سایر شخصیتها با او همراه شویم. من معتقدم که تمام این شخصیتها ما به ازای بیرونی و قرار است با دیدن آنها طبقه و شخصیتهایشان را بشناسیم ولی دربارهشان قضاوت نکنیم.
به هر حال فکر نمیکنید بهتر بود زوایای دیگری از شخصیت تهمینه را هم نشان می دادید تا بتوانیم بیشتر به او حق بدهیم و او را بپذریم؟ ما اصلا نباید به شخصیتها حق بدهیم. تمام تلاش من، نویسنده و گروه سعادت آباد این بوده که بیننده بتواند ما به ازای بیرونی آنها را در بین خودشان و اطرافیانشان پیدا کند.
اینکه شخصیتهای فیلم ما به ازای بیرونی دارند را میپذیرم. از پاداش سکوت مثال زدم که بدانم آیا نگاه شما به افراد جامعه تغییر کرده یا آدمهای سعادت آباد با آدمهای پاداش سکوت متفاوتاند؟ این فیلم با آن فیلم فرق دارد. فیلمنامه پاداش سکوت بر پایه ادبیات داستانی است و فیلمنامه «سعادت آباد» مینی مال است. نخ تسبیح تمام فیلمهای من جستجوگری آدمها و پیدا کردن هویت گمشده انسان است.
جایی گفته بودید در «سعادت آباد» سعی کردید علاوه بر اشاره به مشکلاتی که در جامعه وجود دارد ریشههای آنان را هم نشان بدهید. میشود دربارهٔ این ریشهها بیشتر توضیح دهید؟ ریشهٔ بیشتر این مشکلات به مسائل اقتصادی بر میگردد و برای آنها یک بحران را به وجود آورده است. مسائل اقتصادی دامن تمام اقشار جامعه را گرفته و همه طبقات با آن دست و پنجه نرم میکند. در این فیلم میبینیم که مشکلات اقتصادی به بحرانهای اخلاقی و هویتی بسیاری منجر میشود. خیلیها معتقدتد که بین فیلم شما و فیلمهای آقای فرهادی شباهتهایی وجود دارد و شما هم علت آن را توجه فیلم سازان جوان نسبت به بحرانهای اخلاقی جامعه دانستید. اما به نظر من یکی از تفاوتهایی که بین سعادت آباد و آثار ایشان وجود دارد این است که در فیلم هایی مثل «درباره الی...» و «جدایی نادر از سیمین» خطاهای کوچک به خطاهای بزرگ و در نهایت اتفاقات بد منجر میشود. اما در فیلم شما گناهان بزرگ، گناههای بزرگ تری را منجر میشود. به نظرتان کدام یک از اینها بیشتر در جامعه ما و زندگی واقعی وجود دارد؟ هر دوی اینها وجود دارد. به نظر من نسل جدید فیلم سازان سینمای ایران به جزئیاتی که جامعهاش میبینید نگاه دقیق تری میاندازد و آنها را علت یابی میکند و توجه به این مسائل برایش جذاب است. آدمهای سرزمین من در این سالها از لانگ شات (نمای دور) جامعه به کلوز آپ (نمای نزدیک) آمدهاند و نگاه به طبقه متوسط شهری به خصوص شهر تهران و مسئلهٔ مدرنیته باعث میشود که فیلمهای اجتماعی زیادی با این دیدگاه ساخته شود.
|