
| |
سینمای ما- نسرین بختیاری: مطمئنا سریال «روزی روزگاری» به کارگردانی امرلله احمدجو هیچ وقت از خاطره دیداری ما حذف نمیشود و تک دیالوگها و تکیه کلامها و بهخصوص بازی درخشان زندهیاد خسرو شکیبایی در نقش مرادبیگ و ژاله علو در نقش خاله را فراموش نمیکنیم. امرالله احمدجو کارگردانی است که با دغدغه زبان، گویش و فرهنگ فولکلور ایرانی پا به تلویزیون گذاشت و پس از گذشت سالهای طولانی گزیده کاری، با همین دغدغه «پشت کوهای بلند» را با ترکیبی از بازیگران «روزی روزگاری» و امروزی روی آنتن برده است. وی بنا به زندگی در مناطق مختلف ایران با گویش و لهجه و فرهنگ اقوام مختلف آشنا شده و به ساخت آثار بومی علاقه خاصی دارد. سایت "سینمای ما" به بهانه پخش سریال تازه امرالله احمدجو گفتوگویی با وی انجام داده که میخوانید: ....................
• موقع ساخت«پشت کوهای بلند» توجه شما بیشتر روی چه موضوعاتی متمرکز بود؟
بیشتر روی مضامین واحدی مانند زبان، کار، آداب و رسوم و فرهنگ فولکلور نواحی مختلف ایران متمرکز شدهام. بعضی از موضوعات مانند سلحشوری و شجاعت - که برگرفته از فرهنگ جبهه است - هم مورد توجه من است و اکثر نوشتههایم هم با این مضمون است. سریالی هم به نام «تولد» در زمینه دارم و چندین سال است که قرار پیشتولیدش گذاشته میشود اما بنا به مسائل مختلف لغو میشود. چون اقبال برای اجرای این نوع کار کم است، کمتر هم به آن پرداخته میشود.
• آیا نظرتان این بوده که «پشت کوهای بلند» به فضای «روزی روزگاری» نزدیک شود؟ فضای سریال اخیرتان بیشتر حالت فانتزی پیدا کرده است.
«روزی روزگاری» هم حالت فانتزی داشت و بجز در جزئیات در کلیت موضوع و قصه چندان رئال نبود. مضامین سریالها واحد و موضوع اصلی هر دو اخلاق گرایی است و در کنار آن مسأله زبان و گویشها مطرح است. تفاوت اصلی «روزی روزگاری» با «پشت کوهای بلند» این است که اولی سریال بود و دومی مجموعه است.
• پس چرا «روزی روزگاری» واقعیتر از «پشت کوههای بلند» به نظر میرسد؟
قهرمانهای «روزی روزگاری» مجموعهای از گردنهگیرها و راهزنها بودند که چندان نامور و مشهور نیستند اما اسم و رسم پادشاهان کاملا مشخص است. وقتی شما از انسانهای گمنام یک مراد بیگ و خاله خیالی میسازید، تمام شخصیتها به قابلیت واقعیبودن میرسند؛ هرچند که اتفاقات حالت قصه دارند و نه داستان. در داستان روابط علت و معلولی وجود داردٰ اما در قصه اتفاقها باعث ایجاد ماجرا میشود؛ اگر ما «روزی روزگاری» را با نگاه قصهای دنبال کنیم به این نکته میرسیم که این حجم از اتفاقات مکرر نمیتواند واقعی باشد. واقعی بودن «روزی روزگاری» در جزئیاتی مثل بوتهچینی واقعی جلوه میکند. در «پشت کوهای بلند» هم مصداقهای زندگی واقعی کم نیست و در روابط انسانها دیده میشود. در هیچ کجای تاریخ، پادشاهی به اسم «سامشا» با این نوع رفتار و گویش پیدا نمیکنیم اما منظور ما بیان مقتضیات زندگی پادشاهان است وگرنه هر دو قصه خیالی هستند.
• علت تأکید و یا علاقه شما به فانتزی بودن کار چیست؟
به هرحال ذهن هر نویسنده و کارگردانی متمایل به یک نوع کار است. مفاهیم اخلاقی مورد علاقه من در قالب فانتزی فرصت بیان بهتری پیدا میکنند. از طرف دیگر من با ادبیات عامیانه آشناترم و به تاریخ اجتماعی ایران توجه دارم. قصههای هزار و یکشب و به خصوص مثنوی معنوی مولانا منبع الهام من هستند و به کمک آنها بهتر میتوانم نمادسازی خودم را انجام دهم. گذشته از تمام این مسائل، تجربه زندگی در محیطهای اجتماعی مختلف توجه من را به این سمت سوق داده است.
• چرا نوع تصویربرداری سریال تاریخی بودن آن را القا نمیکند و بیشتر مانند تصویربرداری در زمان حال است؟
تصور شما درست است، چون کار بهصورت دیجیتال و ویدیویی است و با فیلم نگاتیو کار نشده است؛ ضمن اینکه خود من هم به دلیل تحصیل در زمینه فیلمبرداری آشنایی چندانی با نکات فنی دیجیتال تصویربرداری ندارم و حتما تفاوتهایی بین تصویر ویدیویی و فیلم وجود دارد. با این حالٰ باید به تکنسینهایی که با من کار میکردند، اعتماد میکردم. از نظر رنگ سازی و بافت کار برای ما همین مقدار امکانپذیر بوده است. در حاشیه باید گفت که برای خوب شدن یک کار احتیاج به زمان و هزینه بخصوصی است. مدیران سعی داشتند این را بگویند که ما بودجهای برای مجموعههای طنز شبانه داریم و مایلیم که شما اگر طرحی دارید آن را ارائه دهید و با همین بودجه «پشت کوهای بلند» ساخته شد و با این حال از لحاظ تعدد شخصیت، لباس و لوکیشن پْر و پیمانتر به نظر میرسد. مطمئنا اگر این سریال بودجه الف ویژه داشت، افرادی انتخاب میشدند که به نکات فنی مسلطتر باشند.
• شاخصه اصلی کار شما توجه و تمرکز بر روی گویش و لهجه است؛ فکر نمیکنید تأثیر گویش در سایه واقعی بودن سریال بر روی مخاطب بیشتر میشود؟
حقیقتا نمیدانم اما در هر دو فضای واقعی یا فانتزی ممکن است شما از لهجه استفاده کنید. انگیزههای مختلفی برای استفاده از لهجه وجود دارد؛ یک جا شما فقط در حد اشاره به یک لهجه میپردازید و در جای دیگر میخواهید به مجموعهای از لهجهها توجه کنید که پایه اصلی فرهنگ جامعه ایرانی را تشکیل میدهد. اما در کل واقعی بودن و یا غیرواقعی بودن تأثیری در پذیرش لهجه از سوی مخاطب ندارد و همه چیز بستگی به این دارد که به چه منظوری از لهجه استفاده کنیم. شخصیتسازی، نشاندادن زیبایی زبان فارسی و تقویت طنز اولویت من در استفاده از لهجه است.
• علت استفاده از لهجه اصفهانی و میمنهای چیست؟ چه ویژگیهایی در این لهجه دیدید که از آن استفاده کردید؟
استفاده از شخصیت اصفهانی به منظور ساختن شخصیتهای قابل باور است. علاوه بر آن، اصفهانی از گذشتههای دور به طنازی، حاضرجوابی، زیرکی، تند و تیزی، جدیت و فعالیت مشهور است و یکی دیگر از خصیصههای لهجه اصفهانی به آهنگ صدای آنها مربوط میشود. مقصود من بهره بردن از مجموعه این عوامل در لهجه اصفهانی است.
• علت موفقیت «روزی روزگاری» شخصیتپردازی و پرداختن به بعد اخلاقی قهرمان قصه یعنی مرادبیگ بوده است؛ در «پشت کوههای بلند» چقدر به تحول شخصیتها و بعد اخلاقی قصه توجه داشتهاید؟
در «پشت کوهای بلند» تحول ظریف و تدریجی تلخک را داریم که با مرد اصفهانی دوست میشود که دائما روزه است و روی تلخکی تأثیر میگذارد که کودکذهن به نظر میرسد و حتی باعث روی آوردن تلخک به معنویات میشود. در آخرین قصه که بسیار شبیه «روزی روزگاری» استٰ خاله قصد تربیت «سامشا» را دارد اما مساله به پندناپذیری «سامشا» که سالها با روش غلط زندگی کرده منتهی میشود. منظور من بیان تربیت ناپذیری پادشاه نفس انسان است که به تعبیر مولانا امکان مهار آن به راحتی وجود ندارد. دربار پادشاه در قصه سامشا نماد دربار نفس انسان است که یکی از نکات الهام من در این قصه بوده است.
• چرا نسبت به «تفنگ سرپر» یا «روزی روزگاری» که قصههای بلندی داشتند شما از قصههای یک و دو قسمتی برای بیان فضای کلی داستان استفاده کردید؟
این روال معمول شبکه سوم در بهره گیری از طنز شبانه است. ممکن است بسیاری از افراد نتوانند داستانهای بلند ۵۰ قسمتی را پیگیری کنند و لازم است از قصهها به شکلی طراحی شوند که اگر کسی نتوانست آن را ببیند، چیز زیادی را از دست نداده باشد تا راحتتر بتواند ارتباط برقرار کند. فقط دو یا سه داستان ما تک قسمتی محسوب میشود و قالبا بین ۴ تا ۹ قسمت متغیر است. اما باز هم در داستانهای چندقسمتی تلاش کردم که قصهها به شیوهای طراحی شود که بیننده بتواند قسمتهای بعدی را پیگیری کند.
• بعد از «پشت کوههای بلند» به فکر ساخت سریال دیگری هستید؟
نه. مرحله تدوین سریال تمام شده اما هنوز درگیر آماده سازی و صداگذاری و میکس قسمتهای پایانی، اصلاحات و بازبینی بعد ازکار هستم و فرصت فکرکردن به سوژه جدیدی را ندارم.
|