حامد
شنبه 3 آذر 1386 - 23:5
18 |
|
|
|
قشنگه.. "ترمینال"، نوشتنتون(بعد از چندماه)، خوشحالیتون، اسپیلبرگم قشنگه، تام هنکس، بیرون اومدنش از فرودگاه... همه اینا خوبن، یعنی قشنگن.. چیزی در حد بهتر از این نمیشه.. دارم روزیرو میبینم که همه روزنوشتهای سایت هر روز به روز میشنو بعد ما مشتاقانه منتظر نوشتههای شما میمونیم تا روز بعد (عمرا) :d
|
پوپه میثاقی
يکشنبه 4 آذر 1386 - 15:45
12 |
|
|
|
از اینکه بعد از مدتها برگشتی خوشحالم. منم مثل تو از ترمینال خیلی خوشم اومد. اصلا چندتایی از فیلمهای اسپیلبرگ مثل اE.T و همین ترمینال واقعا دوست داشتنی ان. ترمینال علاوه بر اینکه یک فیلم گرم و صمیمیه ، یک تام هنکس دوست داشتنی هم داره.
|
پدرام تجریشی
يکشنبه 4 آذر 1386 - 15:54
-29 |
|
|
|
جالبه! من هم همین حکایت رو با ترمینال داشتم ولی بعدش حسابی کف کردم.
|
سارمن کشیش زاده
دوشنبه 5 آذر 1386 - 14:38
-2 |
|
|
|
اصولا اسپیلبرگ در سینمای هالیوود قصه گوی خوبی هست. دست روی هر داستانی گذاشته اون رو به بهترین شکل ساخته: ایندینیاجونز، آمیستاد، فهرست شیندلر، اگه می تونی من رو بگیر و مونیخ. ترمینال از اون فیلمهایی هست که اسپیلبرگ هنگام ساخت اش باید کلی حال کرده باشه. بعد از فیلمهایر دردسری مثل شیندلر ترمینال حکم یک دستگرمی داره.
|
اویتسا افشار طوس
دوشنبه 5 آذر 1386 - 16:22
8 |
|
|
|
شادی ، ما هم خوشحالیم که برگشتی. اما تو واقعا ترمینال رو یک شاهکار می دونی؟ این پوپه و پدرام هم مثل تو جوزده شدن انگار. تمام کارهای اسپیلبرگ خوش ساخت هستن. من ازمیان فیلم های اسپیلبرگ یی تی رو خیلی دوست دارم. تا به حال فیلمی انسانی تر از یی تی ساخته نشده.
|
شراره فرهادپور
دوشنبه 5 آذر 1386 - 17:2
10 |
|
|
|
اینکه از ترمینال خوشت بیاد یا نه بستگی به چندتا علت داره. اول باید ببینی طرفدار سینمای ای÷یلبرگ هستی یا نه؟ اگه باشی که عمرا خوشت بیاد. چون سطح توقع ات از اسی خان خیلی بالاست و همش انتظار فیلمهایی مثل ژوراسیک و ایندیناچونز و سرباز رایان رو داری. پس بعد از تماشای ترمینال احتمالا کلی مایوس و سرخورده می شی. اما اگر بدون پیش داوری و بدون تعصب ترمینال رو ببینی حتما از تماشای اون لذت می بری . تام هنکس، کاترین زتاجونز و فرودگاه جان اف کندی رو تا مدتها فراموش نمی کنی. من جزو دسته دوم هستم، درست مثل تو.
|
مریم اشتری
دوشنبه 5 آذر 1386 - 17:9
1 |
|
|
|
*برای شادی طلوعی: سال ۸۶ به شکل خنده داری برایم زود گذشته. به هر اتفاقی که فکر می کنم باورم نمی شود که اینقدر دور باشد. انگار همه روزها خالی بوده اند. فقط چند اتفاق برجسته وجود دارد. البته این خاصیت همه سالهاست. همه روزها که مثل هم مهم و به یادماندنی و اثرگذار نیستند. اما فکر می کنم تعداد این روزهای موثر به طرز محسوسی کاهش پیدا کرده است. همه زندگی تبدیل شده به یک روند روزمره که ارزش به یاد ماندن ندارد یا شاید توانش را. به سالهای پیش که فکر می کنم می بینم انگار روزها خیلی سنگین تر بودند. نه که بد گذشته باشد. انگار قبل تر ها بیشتر زندگی می کردیم. هر لحظه برای خودش وجود داشت. هر روز پر از خاطره بود. با کمی تمرکز می شد همه روزهای سال را به یاد آورد. ولی الان روزها بی خاطره شده اند و بی ارزش. چیزی ازشان باقی نمی ماند. فرقی با هم ندارند. براحتی ممکن است هیچ چیز ازیک ماه را به یاد نیاوری. یک دلیلش شاید این باشد که همه زندگی را خلاصه کرده ایم در هدفهای گسسته نه چندان مهم و همه چیز را با آن می سنجیم.بقیه لحظه ها را زندگی نمی کنیم. می گذاریم بگذرند بی آنکه چیزی برای خودمان نگه داریم. دلم نمی خواهد زندگی ام اینطور باشد. مگر چیز دیگری هم هست به جز این لحظه ها برای زندگی کردن. دلم نمی خواهد ۲۰ سال دیگر کل زندگیم سه چهارتا خاطره و اتفاق باشد و هیچ...
|
هاله دستغیب
دوشنبه 5 آذر 1386 - 17:22
5 |
|
|
|
سلام شادی چه خوب که برگشتی. اما ای کاش با یک فیلم بهتر برمی گشتی. من از ترمینال بدم نمی یاد اما اصلا فیلم مورد علاقه ام نیست ، چون از اسپیلبرگ خوشم نمی یاد. یک جورایی با اسپیبلرگ مشکل دارم ، نمی دونم چرا.
|
مصطفی جوادی
دوشنبه 5 آذر 1386 - 23:10
-20 |
|
|
|
ترمینال مهم نیست. کلید واژه این قصه (( میز تحریر )) است. باید بیشتر و زود به زود بهش سر بزنی.
|
امين اسدي مقدم
سهشنبه 6 آذر 1386 - 12:0
11 |
|
|
|
فيلم كوچولوي مهربونيه! نمي دونم تبليغش رو ديدي يا نه؟ اون واسه خودش يه دنياي ديگه اس. توي دي وي دي هست ديگه. تبليغش رو ببين و حسابي حالش رو ببر!
|
شهرزاد آریانا
سهشنبه 6 آذر 1386 - 14:59
-2 |
|
|
|
اسپیلبرگ را چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم ، نمی توانیم نادیده اش بگیریم. من فیلم های اسپیلبرگ را که دوست دارم به ترتیب اینهاست: 1.یی تی 2.مونیخ 3. ایندیناجونز و جنگهای صلیبی 4.دوِئل 5.برخودنزدیک از نوع سوم 6.سربازرایان 7.گزارش اقلیت
|
جواد رهبر
پنجشنبه 8 آذر 1386 - 2:17
-9 |
|
|
|
با خودم می گم مدتها بود که دنبال یه بهونه ای می گشتم که برم و ببینمش! هی فیلم میاد روی فیلم ترمینال جا می مونه! ای وای! حالا دیگه فکر کنم وقتشه برم و ببینمش! بهونه اش رو پیدا کردم... همین روزنوشت! مرسی!
|
خاطره آقائیان
پنجشنبه 8 آذر 1386 - 10:50
-1 |
|
|
|
اقا جریان چیه چرا کامنت من که مال دوشنبه است گم شده؟
|
پدرام شریعتی
پنجشنبه 8 آذر 1386 - 14:24
1 |
|
|
|
اگه اسپیلبرگ اسم شخصیت اول فیلم و مکان و زمان رو عوض نمی کرد خیلی جالب تر می شد. یعنی یک آدم و کشور غیرواقعی و تخیلی بهتر از استفاده از همون شخصیت اصلی که ایرانی بود، نبود؟
|
مهیار دانش
پنجشنبه 8 آذر 1386 - 15:5
24 |
|
|
|
یکی از آخرین نمونه تلاشهای نافرجام برای احیای ژانر وسترن، فیلم "سه و ده دقیقه به یوما" ساخته جیمز منگولد است. منگولد در این فیلم با وفاداری به ساختار وسترن های کلاسیک قصد داشته تا اثری با درون مایه ای اخلاق گرایانه را بسازد، اما علیرغم تلاش زیادی که در این راه داشته موفق به رسیدن به مقصودش نشده است. منگولد که سابقه اثری وسترن در کارنامه اش مشاهده نمی شود، از تمام تجربات وسترن سازان بزرگ تاریخ سینما نظیر "جان فورد"، "جان استرجس" و "هاوارد هاکس" برای ساختن "سه و ده دقیقه به یوما" استفاده کرده و در عین حال خواسته تا حرف نسبتاً تازه ای را در توصیف ضد قهرمان وسترن بازگو کند، اما نتیجه کار تبدیل به اثری کم مایه و مملو از تناقض در باب رفتار شخصیت ها در طول فیلم شده و عملا به هیچ چیزی جز ارائه تصاویری بدیع و زیبا از لحاظ بصری دست نیافته است که البته منگولد باید آنرا هم مدیون فیلمبرداری فوق العاده فندون پاپامیشل باشد.
|
ماهور اعتماد
پنجشنبه 8 آذر 1386 - 15:24
10 |
|
|
|
برای دوستان و شادی طلوعی: ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم وین یکدم عمر را غنیمت شمریم فردا که از این دیر فنا در گذریم با هفت هزار سالگان سر بسریم
|
نیلوفر
پنجشنبه 8 آذر 1386 - 15:33
3 |
|
|
|
مدتی است که بی خیال رادیو پیام شده ایم و هر وقت دلمان رادیو می خواهد می روم موج ۹۵ و رادیو شهر گوش می دهیم. رادیو گمان کنم رادیو شهر یک سالی است که راه افتاده و وابسته به شهرداری تهران است. همه جور برنامه ای توش پیدا می شود(از نمایشنامه رادیویی-که من عاشقش هستم از هر نوعش که باشد- و حتی هری پاتر خوانی! توش دارد تا برنامه های طنز و مسابقه و سرگرمی) ولی چیزی که من از رادیو شهر دوست دارم این است که بیشتر برنامه ها به علت ماهیت شهری رادیو درباره شهر تهران است. هم درباره معضلاتش هم درباره زیبایی هایش هم درباره این بزرگی و نوع آدمهایش. به طور کلی من عاشق موضوعات اجتماعی و شهری هستم و چه جایی بهتر از یک رادیو که مدام توی شهر چرخ بزند و از همه اتفاقات و واقعیت های شهر گزارش های واقعی دهد؟ (کمی توی مایه های برنامه در شهر ولی خیلی دقیق تر و جامع تر) گزارشات بسیار جالبی توش پیدا می شود درباره معتادین شهرمان٬ حتی ایدزی هایش یا فرهنگسراهای خالی افتاده اش یا اینکه مثلا چند تا پیتزا فروشی داریم و چرا مردم پیتزا دوست دارندو... گمانم هنوز این رادیو نیروی جوان با استعداد توش فراوان پیدا می شود که توانسته به جای حرفهای تکراری در این زمینه و مصاحبه با فلان مسئول و ... واقعیت را آن طور که هست تنها گزارش کند . بی قضاوت. چند روز پیش٬ عصر که از شرکت به خانه برمی گشتیم٬ توی ترافیک ٬ حواسمان فقط به یک برنامه یک ساعته بسیار جالب بود در باره گرمخانه های تهران. گرمخانه اصطلاحا به خوابگاههایی گفته می شود برای بی خانمانهای شهرمان. گزارش گر برنامه چند تا گرمخانه را انتخاب کرده بود و با ساکنینش کلی مصاحبه کرده بود. سعی کرده بود از زیر زبانشان بکشد که چطور شده بی خانمان شده اند. چطور آدمهایی هستند. آیا واقعا همگیشان معتاد و خلافکارند؟ چرا این طور شده اند؟ شبهایشان چطور می گذرد؟ خوبی برنامه به این بود که گزارش گر به جای آه و ناله و داد و هوار فقط سعی داشت واقعیت آن چیزی که هست را نشان دهد و همین برنامه را بسیار دوست داشتنی کرده بود. پیرمردی در جواب گزارش گر که پرسید: یعنی هیچ آشنا و فامیلی نداری ؟ کمی سکوت کرد و گفت: نه خب! من خانواده خوب داشتم ... بعد دوباره سکوت کرد و گفت ولی الان ندارم.مرد معتاد دیگری وقتی اعتراف کرد دو سال است از زندان بیرون آمده گفت که ۳ تا بچه دارد و همسرش هم توی زندان است. گفت بچه ها رادایی بزرگ مرد نگهداری می کند و شرط دایی برای سرپرستی بچه ها این بوده که پدر معتادشان هیچ وقت دور و بر بچه ها پیدایش نشود... برنامه بعدتر با ممدکاران اجتماعی مسئولین این خوابگاهها صحبت کرد و با پزشکی که هر روز به اینها سر می زند. از بیماریهای روانی و جسمی و اعتیاد و غذایی که بهشان می دهد پرسید ... تهران مثل همه شهرهای بزرگ دنیا پر از پیچیدگیهای زندگی اجتماعی است. و رادیو شهر این روزها گاهی این چیزها را زیبا و بی ادعا نمایش می دهد.
|
شهرزاد آریانا
پنجشنبه 8 آذر 1386 - 15:48
0 |
|
|
|
بچه ها قرار بود اسپیلبرگ تن تن رو بسازه، چی شد؟ من که فکر می کنم تنها کسی که می تونه تن تن ها رو تبدیل به فیل کنه همین اسپیلبرگه! شما چی فکر می کنید؟
|
اهورا پورشیرازی
پنجشنبه 8 آذر 1386 - 16:27
20 |
|
|
|
بچچچچچچچه ها توی خبرها خوندم جان وو بازسازی دایره سرخ ملویل رو شروع کرده. واقعا جالبه! کی می خواد جای آلن دلون بازی کنه؟
|
وحید
جمعه 9 آذر 1386 - 1:38
-4 |
|
|
|
سلام چند تا از فيلمهاي اسپيلبرگ خيلي خوبند، ولي يه ايراد داره اين اسپيلبرگ ما كه نمي ذاره فيلمهاش شاهكار بشن.اونم اين كه خيلي بچه مثبته و اين رو فيلمهاش تاثير مي ذاره. من هم خوشحالم برگشتيد. *** رفتگان فرانك كاستلو:من نمي خوام محصول دنياي اطرافم باشم.من مي خوام دنياي اطرافم محصول من باشه
|
هومن شیرازی
شنبه 10 آذر 1386 - 14:56
-1 |
|
|
|
من که هیچوقت اسپیلبرگ رو دوست نداشتم، اما چندتایی از کارهاش رو دوست دارم(به ترتیب): یی تی، مونیخ، امپراتوری خورشید، دوءل و سرباز رایان.
|
علی زارع
شنبه 10 آذر 1386 - 16:20
-7 |
|
|
|
اسپیلبرگ یک دروغگوی بزرگ است.
|
اشکان آتشکار
يکشنبه 11 آذر 1386 - 15:47
2 |
|
|
|
فیلمهای که من از اسپیلبرگ دوست دارم(به ترتیب): یی تی- امپراتوری خورشید- مونیخ- سربازرایان- اگه می تونی من رو بگیر- گزارش اقلیت - تعقیب در شاهراه
|
النا تیتارنکو
يکشنبه 11 آذر 1386 - 16:47
3 |
|
|
|
هرگاه داستان و ماجراهای فیلمهای اسپیلبرگ در بستری تاریخی گذشته با تحریف و دروغ(و چرندیات) روبرو بودیم. من هم معتقدم اسپیلبرگ یک دروغگوی بزرگ است. در سرباز رایان و فهرست شیندلر دروغ هایی را با حرفه ای گری تمام به خورد تماشاگر می دهد. ترمینال هم به همین شکل است. کسی که از ماجرای واقعی خبر داشته باشد دیدن فیلم اصلا به دلش نمی نشیند.
|
گلنوش صالح
يکشنبه 11 آذر 1386 - 17:23
-12 |
|
|
|
سینما یعنی رویا، یعنی دروغ و خیال. پس چه فرقی می کنه که اسپیلبرگ چی فکر می کنه. ترمینال چه راس چه دروغ آدم رو با خودش درگیر می کنه. مگر نه اینکه در یک اثر هنری با روح و احساس آدمها سر و کار داریم. شماهایی که معماری خوندین چرا؟
|
هومن شیرازی
يکشنبه 11 آذر 1386 - 17:33
3 |
|
|
|
پنج شنبه شب فیل تارانتینو را دیدم. احساس حماقت کردم. ضدمرگ تنها چیزی که داشت بازی کورت راسل بود و بس
|
آتوسا افشارطوس
دوشنبه 12 آذر 1386 - 15:37
18 |
|
|
|
ترمینال اونجوری که شادی گفته شاهکار نیست. کمی اغراق کرده اما فیلم جذاب و تماشایی هست.
|
رزیتا افشارطوس
سهشنبه 13 آذر 1386 - 13:58
5 |
|
|
|
اطلاق کردن شاهکار به فیلم "ترمینال" مثل کارهای خود اسپیلبرگ اغراق آمیزه
|
نازنین خوشنود
سهشنبه 13 آذر 1386 - 15:44
12 |
|
|
|
آنونس های سریال روزگار قریب که خیلی باحال بود. امیدوارم که خود سریال هم مثل آنونسش باشه. تا حالا تلویزیون همچین تبلیغ کلاس بالایی برای هیچکدام از کارهاش نکرده. تصویر دکتر قریب از نوجوانی تا بزرگسالی به شکل زیبایی مونتاژ شده بر بک گراندی از تصاویرر آرشیوی.
|
اميد
چهارشنبه 14 آذر 1386 - 2:21
17 |
|
|
|
شادي خانم هنوز دو سال نيست كه با اين رواج dvd مي شود فيلم هاي فيلم ساز يا بازيگري را ديد ،تازه نه همه را.اگر عمر فيلم ديدنت را از بيست سالگي هم بگذاريم،دراين مدت چند فيلم ديدي؟چند تاش رو اسپيلبرگ ساخته؟باز چند تاش تام هنگس داره؟كه با اين تاكيد نوشتي تام هنگس نقش هايش را دقيق انتخاب مي كند! اندكي صبر،منتقدي نزديك نيست.
|
اميد
چهارشنبه 14 آذر 1386 - 2:30
-11 |
|
|
|
شادي خانم،دو سال بيشتر نيست كه dvdكنار خيابان مي فروشند وفيلم هاي كارگردان و بازيگري را مي شود ديد.تازه نه همه را.در اين مدت چند تا فيلم ديده اي؟چند تاش را اسپيلبرگ ساخته؟باز چند تاش تام هنكس داره؟پس چرا با اين همه تاكيد نوشتي تام هنكس با دقت نقش هايش را انتخاب مي كند! اندكي صبر،منتقدي نزديك نيست.
|
باربد امیری
چهارشنبه 14 آذر 1386 - 15:38
7 |
|
|
|
با نازنین موافقم.
|
آزاده بهشتی
پنجشنبه 15 آذر 1386 - 14:44
12 |
|
|
|
اتفاقا روزگار قریب رو دیدم. نه، مثل آنونس و تبلیغش نیست. مشکل فیلم آدمهای سریال و از همه مهم تر زن های سریال هستند. زن های سریال به لحاظ لباس و... هیچ فرقی با با زنهای الان ندارند. ناسلامتی داستان قسمت اول در سال 1353 می گذرد.
|
لادن دانایی
پنجشنبه 15 آذر 1386 - 15:5
18 |
|
|
|
شادی ، از اینکه آدم بااحساسی هستی و قلبت با دیدن اینجور فیلمها به تاپ تاپ می افته خیلی خوبه. اما ظاهرا اینقدر سرت شلوغه و گرفتاری که زیاد نمی تونی فیلم ببینی، همونطور که نمی تونی روزنوشتهات رو زود به زود به روز کنی. ترمینال فیلم بدی نیست اما نه در این حود و اندازه که اون رو شاهکار بخونی. تام هنکس هم تقریبا همیشه خوبه، نه تنها توی ترمینال. ÷یشنهاد می کنم به عنوان یک منتقد کمی بیشتر برای سینما و فیل وقت بذاری.
|
شهرزاد شجاعی
پنجشنبه 15 آذر 1386 - 16:47
12 |
|
|
|
اینکه ترمینال فیلم خوبیه قبول دارم، اما اینکه شاهکار باشه رو نه.
|
saman
چهارشنبه 28 فروردين 1387 - 0:8
-6 |
|
|
|
in film bar asase vagheiat bood. yek irani dar foroodgah paris gir kardeh bood va fekr mikonam az 1988 dar foroudgah zendegi mikard. se ta film dorost kardand ke baraye yeki az anha 250 million pool gereft. http://www.snopes.com/travel/airline/airport.asp
|
سهشنبه 11 تير 1387 - 16:42
-4 |
|
|
|
"زبان نفهم روس " تام هنكس نقش يك بلغار را دارد نه روسي
|
امید ازاد
چهارشنبه 19 اسفند 1388 - 22:36
0 |
|
|
|
شادی جان سلام با نگاههایه اولیه که به این فیلم میکنیم معمولا از سبک و فرم فیلم رازی هستیم نوعه بازی کارگردانی اما بیشتره ما یه چیزو بی چون و چر قبول میکنیم (نیویورک شهره خوبیه همون طور که در اغازه فیلم رویه تلویزیون فرودگاه دیدیم) اون مرده هندی از کشورش به امریکا فرار کرده چون جایه امنیه . تنها شخسیت تحته فشار تویه فرودگاه چه از بالا دستیا چه زیر دستیا رئیس فرودگاهه و نزادپرستی به هیچ وجه وجود نداره.
|