دانلود

سينمای ما - گفتگو با تهمینه میلانی درباره معماری، نه سینما؛ / فیلم‌هایی را می‌بینم که محله دارد، مثل قیصر و گوزن‌ها، لذت می‌برم

   


fajr teazer31

«روز روشن» (حسین شهابی)

«خسته نباشید» (محسن قرایی)

«دلتنگی‌های عاشقانه» (رضا اعظمیان)

«خاک و مرجان» (مسعود اطیابی)

«بشارت به یک شهروند هزاره سوم» (محمدهادی کریمی)

«حوض نقاشی» (مازيار ميري)

«جیب‌بر خیابان جنوبی» (سیاوش اسعدی)

«آفتاب، مهتاب، زمین»

«استرداد»

 

«رسوایی» (مسعود ده‌نمکی)

«چه خوبه که برگشتی» ( داریوش مهرجویی)

«دربند» (پرویز شهبازی)

«هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» (پوران درخشنده)

«گهواره‌اي براي مادر» (پناه بر خدا رضایی)

«برلين-7» (رامتین لوافی )

«غریبه» (حمید بهمنی)

«گناهکاران» (فرامرز قریبیان)

«زیباتر از زندگی » (انسیه شاه‌حسینی)

bottom banner


fajr posters 30
 
 
 


این بخش به زودی تکمیل خواهد شد
fajr film 29

«روز روشن» (حسین شهابی)

«خسته نباشید» (محسن قرایی)

«دلتنگی‌های عاشقانه» (رضا اعظمیان)

«خاک و مرجان» (مسعود اطیابی)

«بشارت به یک شهروند هزاره سوم» (محمدهادی کریمی)

«حوض نقاشی» (مازيار ميري)

«جیب‌بر خیابان جنوبی» (سیاوش اسعدی)

«آفتاب، مهتاب، زمین»

«استرداد»

 

«رسوایی» (مسعود ده‌نمکی)

«چه خوبه که برگشتی» ( داریوش مهرجویی)

«دربند» (پرویز شهبازی)

«هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» (پوران درخشنده)

«گهواره‌اي براي مادر» (پناه بر خدا رضایی)

«برلين-7» (رامتین لوافی )

«غریبه» (حمید بهمنی)

«گناهکاران» (فرامرز قریبیان)

«زیباتر از زندگی » (انسیه شاه‌حسینی)

fajr cinema 30
 
fajr video
  صحنه هایی از فیلم «پله آخر» (علی مصطفا)
  صحنه هایی از فیلم «بیداری» (فرزاد موتمن)
  صحنه هایی از فیلم «روزهای زندگی» (پرویز شیخ طادی)
  صحنه هایی از فیلم «در انتظار معجزه» (رسول صدرعاملی)
  صحنه هایی از فیلم «بیخود و بی جهت» (عبدالرضا کاهانی)

asrejomeadv
tablighat
   
 
 
 
 
 
 
adv
در صورت علاقه به درج آگهي در پايگاه خبري تحليلي سينماي ما می توانید با شماره تلفن های دفتر سایت تماس بگیرید.
تلفن: 88535305 (داخلی 109)
       09386503357 
آدرس: تهران - خيابان شهيد بهشتي (عباس آباد) - نرسیده به خیابان میرزای شیرازی - ساختمان پارسه - واحد 12
پست الكترونيكي: info@cinemaema.com

> برای مشاهده تعرفه آگهی‌ها اینجا کلیک کنید
Nokia

i news
سینمای ما - یادداشت احسان خوش‌بخت بعد از نمایش افتتاحیه فیلم عشاق درگذار، کمدی تازۀ پدرو آلمودوار، که دیشب با حضور بازیگرانش، کارلوس آرِسِز و بلانکا سوائرس، در سینه‌لومیر لندن به نمایش درآمد و از هفته دیگر اکرانِ خارج از اسپانیایش آغاز می‌شود...
سینمای ما- صحبت‌های نیما حسنی‌نسب در برنامه «هفت» خطاب به مدیریت صدا و سیما درباره اوضاع نقد سینما در برنامه‌های تلویزیون بازتاب رسانه‌ای پیدا کرد. حسنی‌نسب از برخورد برخی تهیه‎‌کنندگان تلویزیون که زمان برنامه را با حضور و تخصص منتقدان پر می‌کنند و حاضر به پرداخت ارزش مادی آن نیستند انتقاد کرد و از عزت‌الله ضرغامی خواست به این موضوع رسیدگی شود. وی به عنوان مثال به همکاری خودش در دوره قبل برنامه "هفت" اشاره کرد. سایت "شبکه ایران" پس از این بحث، نظر فریدون جیرانی تهیه‌کننده قبلی "هفت" را ...
سینمای ما- تهیه‌کننده «برف روی کاج‌ها» ضمن گلایه از شهرداری تهران، سینما آزادی و حوزه هنری عنوان کرد: برای اکران فیلم باز هم بی‌محبتی حوزه هنری شامل حال ما شده‌، اما گله اصلی‌مان به شهرداری تهران است که اجازه اکران «برف روی کاج‌ها» را در سینما «آزادی» نداد. انتظار داشتیم براساس وعده و وعیدهایی که ...
goldiran

Main News
 
سینمای ما - یادداشت احسان خوش‌بخت بعد از نمایش افتتاحیه فیلم عشاق درگذار، کمدی تازۀ پدرو آلمودوار، که دیشب با حضور بازیگرانش، کارلوس آرِسِز و بلانکا سوائرس، در سینه‌لومیر لندن به نمایش درآمد و از هفته دیگر اکرانِ خارج از اسپانیایش آغاز می‌شود...
 
سینمای ما- کارگردان فیلم سینمایی «رنج و سرمستی» از مردم ایلام خواست، او را در تولید این فیلم در استان، یاری دهند. جهانگیر الماسی که این روزها برای فیلمبرداری فیلم سینمایی «رنج و سرمستی» در استان ایلام به سر می‌برد اظهار کرد: استان ایلام مردمان بزرگ و با دانشی دارد که همه در حال تلاش و کوشش هستند و من افتخار می‌کنم که در این استان مشغول ساختن فیلم هستم. وی با اشاره به خاطرات ناخوش مردم استان از ساخته شدن برخی فیلم‌های سینمایی...
 
سینمای ما- صحبت‌های نیما حسنی‌نسب در برنامه «هفت» خطاب به مدیریت صدا و سیما درباره اوضاع نقد سینما در برنامه‌های تلویزیون بازتاب رسانه‌ای پیدا کرد. حسنی‌نسب از برخورد برخی تهیه‎‌کنندگان تلویزیون که زمان برنامه را با حضور و تخصص منتقدان پر می‌کنند و حاضر به پرداخت ارزش مادی آن نیستند انتقاد کرد و از عزت‌الله ضرغامی خواست به این موضوع رسیدگی شود. وی به عنوان مثال به همکاری خودش در دوره قبل برنامه "هفت" اشاره کرد. سایت "شبکه ایران" پس از این بحث، نظر فریدون جیرانی تهیه‌کننده قبلی "هفت" را ...
 
سینمای ما- جمال شورجه از من خواسته بود که شکایت نکنم و حرف او برای من حجت است. دوم اینکه زمانی که در سال 84 طرح "سمفونی صلح" را که دستور رئیس جمهور روی آن بود به وزارت ارشاد دادم و دست آخر به نام معاونت هنری وقت و مجید انتظامی تمام شد هیچ کس به شکایت من رسیدگی نکرد. این در حالی است که من تمام مستنداتم را به معاونت هنری ارشاد تحویل دادم و حتی روی...
 
سینمای ما- کارگردان «پذیرایی ساده» در ایمیلی به برگزارکنندگان جشنواره آرشیو فیلم و تلویزیون دانشگاه لس‌آنجلس می‌نویسد فیلم او که زمستان گذشته در ایران اکران شد، اثرات دوگانه‌ای بین تماشاگران داشته است: «من افرادی را می‌شناسم که به مدت یک هفته هر روز بعداز ظهر به تماشای فیلم رفتند و هر روز هم مطالبی درباره آن روی صفحه فیس بوک من نوشتند. مقدار زیادی هم نامه‌های تنفرآمیز...
 
سینمای ما- رفتار آن روزهای آدم‌ها با من باعث شد نگاهم به سینما عمیق شود. امروز بابت وجود آن درد خدا را شکر می‌کنم. شاید زمانی می‌گفتم چرا کسی مرا درک نمی‌کند؟ من ترسیدم! اما امروز دیگر از کسی گله‌مند نیستم. آن روزها معدود نفراتی بودند که دردم را با آن‌ها در میان گذاشتم. پرویز پرستویی و پوران درخشنده گفتند آرام باش و دردت را حس کن! امروز حس می‌کنم در یک چاله افتادم که اگر در آن نمی‌افتادم، خطر سقوط در یک چاه وجود داشت ...
 
سینمای ما- تهیه‌کننده «برف روی کاج‌ها» ضمن گلایه از شهرداری تهران، سینما آزادی و حوزه هنری عنوان کرد: برای اکران فیلم باز هم بی‌محبتی حوزه هنری شامل حال ما شده‌، اما گله اصلی‌مان به شهرداری تهران است که اجازه اکران «برف روی کاج‌ها» را در سینما «آزادی» نداد. انتظار داشتیم براساس وعده و وعیدهایی که ...
 
سینمای ما- فیلم سینمایی «ملبورن» اولین کار بلند سینمایی نیما جاویدی نیمه اردیبهشت برای حضور در جشنواره فجر کلید می‌خورد. این فیلم به تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی هم اکنون در مرحله پیش‌تولید قرار دارد و بازیگران این فیلم نیز هم اکنون مشغول تمرین و دورخوانی هستند. فیلمبرداری«ملبورن» به زودی آغاز می‌شود و اولین نمایش آن در جشنواره فجر امسال است. تمام صحنه‌های فیلم ...
 
سینمای ما- حضور پررنگ هنرمندان سینما، تلویزیون و موسیقی در انتخابات شوراها در هفته اول اردیبهشت ماه باعث شد که روزهای سیاسی برای اهالی فرهنگ و هنر رقم بخورد. این حضور حداکثری خالی از حاشیه نبود. در این دوره از انتخابات شوراها هنرمندان نقش بسیار پررنگی داشتند. البته در دوره های قبل نیز ورزشکارانی همچون هادی ساعی، علیرضا دبیر و... حضور داشتند، اما در این دوره هنرمندان مختلفی در حوزه های مختلف ...
 
سینمای ما- الهام نداف: برنامه «هفت» جمعه ششم اردیبهشت میزبان امیر جعفری بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون بود و جعفری به نقد صریح شرایط حاکم در سینما ایران و دفاع از  بازیگران پرداخت. این بازیگر در ابتدای برنامه، درباره تفاوت حضور بازیگران در تئا‌تر، سینما و تلویزیون گفت: «هر بازیگری دوست دارد دیده شود و این دیده شدن در ذات اوست... اصغر فرهادی در جایی گفت از کسانی که می‌خواهند وارد سینما شوند امتحان دیکته بگیرید و اگر...
 
سینمای ما- در برنامه سینمایی «هفت»، نقد فیلم سینمایی "تهران 1500" با حضور بهرام عظیمی نویسنده و کارگردان و نیما حسنی‌نسب به عنوان منتقد روی آنتن رفت. منتقد برنامه ابتدا گفت که حالا پس از اکران عمومی موفق فیلم، فرصت و موقع نقد و بررسی جدی و بدون ملاحظه فیل فرا رسیده و از کارگردان خواست که به اثرش به عنوان یک فیلم مستقل و متعلق به جریان عمومی سینمای ایران نگاه کند نه ولین انیمیشن تولید شده. به گفته حسنی‌نسب، نقد جدی نشان بلوغ جریان انیمیشن است و دلیل این است که...
 
سینمای ما- «برف روی کاج‌ها» یکی از آثار استاندارد‌ تولید شده سینمای ایران در دو سه سال اخیر است. ملودرامی سنجیده با فیلمنامه‌ای شسته رفته، شخصیت‌پردازی عمیق و صاحب هویت، فیلمبرداری متناسب با لحن و حال و هوای فیلم، بازی‌های خوب و در ‌‌نهایت اجرایی که تسلط پیمان معادی را در نخستین تجربه فیلمسازی بلند به رخ می‌کشد. مهمترین موقعیت دراماتیک فیلم «برف روی کاج‌ها» بر پایه نگفتن گفتنی‌ها استوار شده و همه فراز‌های روایتی فیلم که شخصیت‌های قصه را در چالشی اخلاقی قرار می‌دهند، روی این پایه پیش می‌روند. این گفتنی‌ها آنقدر در طول فیلم گفته می‌شوند تا ...
 
سینمای ما- ... در میانه این همه سیاست های غلط، سوء مدیریت، کم کاری و خواب غفلت، میلیون ها نفر دارند "حریم سلطان" می بینند، با "شعر یادت نره" و "چراکه نه" همراه می شوند، "بفرمایید شام" تماشا می کنند، برای آکادمی  موسیقی رای می فرستند، بحث داغ خانوادگی درباره آینده رابطه مثلث یشیم، چنار، توپراک و سرگذشت یوسف و حوّا و لامیا و ایزل است و حول محورِ تحلیل دشمنی خرّم با ماهی دوران و والده سلطان. هنوز بحث اول شدن ارمیا و حذف شدن امیرحسین ...
 
سینمای ما- بهناز شیربانی: دو ماه دیگر به آغاز ماه مبارک رمضان زمان باقی است و طبق روال هر سال شبکه‌های سیما در حال تدارک ساخت سریال‌های مناسب این ماه هستند. طبق روال هر سال، از چند ماه باقی مانده به آغاز ماه مبارک رمضان گمانه زنی‌های بسیاری در مورد این که چه سریال‌هایی در جدول پخش تلویزیون قرار می‌گیرد وجود دارد. محمد حسین لطیفی پس از 4 سال دوری از تلویزیون با ساخت «دودکش» به رسانه ملی بازگشته و ...
 
سینمای ما- تیری فرمو داوران مسابقه فستیوال کن 66 را از میان برندگان جوایز سینمایی و چهره‌های مطرح و همیشگی کن انتخاب کرده است. آنگ لی فیلمساز برنده اسکار که پارسال برای فیلم «زندگی پی» برنده اسکار کارگردانی شد و اسپیلبرگ را در این بخش شکست داد، در بخش مسابقه اصلی به او می‌پیوندد. در بخش بازیگری، کریستوف والتس بازیگر برنده جایزه بازیگری از کن و برنده دو جایزه اسکار و نیکول کیدمن بازیگر برنده...
 
سینمای ما- رمانس خون‌آشامی «فقط عشاق زنده ماندند» به کارگردانی جیم جارموش در بخش مسابقه اصلی شصت و ششمین جشنواره فیلم کن رقابت می‌کند. (Only Lovers Left Alive)  فیلم  جدید جارموش پس از فیلم «حدود کنترل» در سال 2009 است که فیلمنامه آن را هم خود او نوشته است. تام هیدلستن در این فیلم نقش یک موزیسین زیرزمینی خون‌آشام را ...
 
سینمای ما- تهیه‌کننده «تهران 1500» اعلام کرد: همچنان سیاست دوگانه صداوسیما درخصوص مهران مدیری ادامه دارد. ابوالحسنی گفت: با اینکه مدیر کل بازرگانی صداوسیما اعلام کرد مشکلی برای پخش تصویر و نام مهران مدیری در تیزرهای فیلم «تهران 1500» وجود ندارد، اما متاسفانه شامگاه 6 اردیبهشت که فیلم در برنامه‌ «هفت» بررسی می‌شد، اعلام کردند نمی‌توانیم...
 
سینمای ما – احسان خوش‌بخت - برای هالیوود دوران کلاسیک، ایران سده‌های میانی جای مناسبی بود برای خلق شخصیت‌هایی خوش‌آب‌ورنگ و داستان‌هایی افسانه‌ای که در آن نام‌های آشنا از عصرهای مختلف بدون هیچ پشتوانۀ تاریخی در کنار هم قرار می‌گرفتند تا داستانی هزار و یک شب‌وار بسازند. هالیوود فقط نام‌ اشخاص و مناطق را وام می‌گرفت و داستان خودش را با آن‌ها می‌ساخت که با کمی تغییر می‌توانست در فرانسه، ایتالیا یا چین رخ داده باشد. یکی از این فانتزی‌ها پسر علی بابا بود!
 
سینمای ما- نازنین شادپی: روزی که برای فیلمبرداری رفتم، هنگام بازگشت درخواست کردم به هزینه خودم برای من یک تاکسی تلفنی خبر کنند. گفتند صبر کنید برای همه ماشین می گیرند. بعد از گذشت حدود یک ساعت دیدم مینی بوسی آمده و همه را سوار آن کردند. مگر من گوسفند هستم که با من چنین برخوردی می کنند؟ جالب است بدانید که الناز شاکردوست به آنها گفت ...
 
سینمای ما- کارگردان «این یک رویاست...» ضمن اعلام خبر اکران این فیلمش در ژنو و حضور در فستیوال ادینیورگ گفت که دیگر برای روی پرده رفتن فیلمش در ایران اصراری ندارد. محمود غفاری گفت: «در حال حاضر فیلمنامه فیلم بعدی‌ام را می‌نویسم و منتظر دریافت پروانه نمایش ویدیویی "این یک رویاست..." هستم. این روزها سینمای مستقل و فیلم‌های خاص در گیشه و اکران عمومی شرایط ...
toptitle
            از سال 1384
boghz

TopFilm
کارگردان : پیمان معادی
(امتیاز 71,3/100 - 8 رأي)
کارگردان : مازیار میری
(امتیاز 76,3/100 - 121 رأي)
کارگردان : بهرام عظیمی
(امتیاز 69,4/100 - 85 رأي)
کارگردان : رضا سبحانی
(امتیاز 45,3/100 - 17 رأي)
کارگردان : بهنام بهزادی
(امتیاز 82,2/100 - 89 رأي)
VIDEO BANNER

bank
جهت مشاهده تيزر ها به صورت آنلاين نياز به برنامه Flash Player 9 داريد --- Download Flash Player 9 ---
بخش بانك تيزر سايت مناسب كاربراني است كه از اينترنت پر سرعت استفاده مي كنند

گفتگو با تهمینه میلانی درباره معماری، نه سینما؛
فیلم‌هایی را می‌بینم که محله دارد، مثل قیصر و گوزن‌ها، لذت می‌برم
فیلم‌هایی را می‌بینم که محله دارد، مثل قیصر و گوزن‌ها، لذت می‌برم


 


مسعود مرعشی


 


سینمای ما - در محله فرشته تهران درست روبه روي ساختماني که توسط فرهاد احمدي آرشيتکت مطرح ايراني طراحي شده، دفتر مهندسين مشاور آرتابين به چشم مي خورد. نماي بيروني ساختمان چندان چشمگير نيست اما فضاي داخلي شرکت با سليقه معمارانه طراحي و تزيين شده است. اين شرکت متعلق به محمد نيک بين و تهمينه ميلاني است. نام اين دو را بارها در تيتراژ فيلم ها به عنوان تهيه کننده و کارگردان ديده ايم، اما اين بار بهانه گپ و گفت سينما نبود، چند ساعتي از معماري و شهرسازي حرف زديم. --- - خانم ميلاني خانواده معمارخيزي داريد. اين علاقه خانوادگي به معماري از کجا نشات مي گيرد؟


در ابتدا اين علاقه توسط دو پسرخاله من آغاز شد. يکي از آنها به نام حميد انوريان در دانشگاهي که من در آن درس خوانده ام، تحصيل کرده است.


- علم و صنعت؟


بله. پسرخاله ديگرم به نام فرهاد وفايي در امريکا درس خوانده و در حال حاضر در لس آنجلس يکي از آرشيتکت هاي خوب امريکا است. در دوران بچگي تماشاي اتاق آنها و ساخت ماکت و نقشه کشي براي من بسيار جذاب بود.


همچنين پدر من پزشک هستند و زماني که بچه بوديم، ما را به ييلاق مي بردند. در آن زمان ما به روستاي هريس مي رفتيم تا هوايي عوض کنيم. پدرم در آنجا بيماران را به صورت رايگان درمان و با اين کار دين خود را به جامعه ادا مي کرد. ما در آنجا يک باغ بزرگ گل سرخ داشتيم. خاک آنجا بسيار نرم بود. من و برادرم علي (که در حال حاضر دندانپزشک است) در آن سن شش هفت سالگي با آن خاک و گل، شهر و خانه مي ساختيم. در خانه هاي خود تيرچه، ستون، پنجره و...هم قرار مي داديم. پس از خشک شدن گل ها، ساختمان هاي يکديگر را امتحان مي کرديم تا ببينيم ساختمان کدام يک محکم تر و مقاوم تر است و کدام يک مهندس تر هستيم،(خنده) يعني به نوبت روي ساختمان هاي يکديگر مي ايستاديم تا آنها را امتحان کنيم.


يکي از دلايل ديگر که احتمالاً تاثير زيادي داشته است، اين بود که پدربزرگ من در عين حالي که خان چند روستا بودند، کارخانه آجرپزي هم داشتند. ما روي خشت ها، نقش هايي را که دوست داشتيم مي کشيديم و بعد آنها را مي پختيم. من عاشق صداي خالي کردن آجر از کاميون ها بودم و هنوز هم از شنيدن اين صدا لذت مي برم ولو در نيمه شب. فکر مي کنم تمام عوامل بالا دست به دست هم داد تا در خانواده و فاميل، معمارهاي زيادي داشته باشيم؛ دو خواهرزاده ام سحر و السا که يکي در انگليس و ديگري در ايران است، خواهر کوچک ترم آزيتا، پسرخاله هايم و...


- و همسرتان...


بله. مهندس نيک بين. ايشان که خيلي معمار هستند. (با خنده)


- شما بيشتر اوقات فيلم مي بينيد يا بيشتر معماري را پيگيري مي کنيد؟


بيشتر فيلم مي بينم. معماري را هم طبيعتاً پيگيري مي کنم و آن هم نه فقط به خاطر علاقه فردي خودم، بلکه به اين علت که با يک معمار هم زندگي مي کنم. خواه ناخواه هر شب درباره معماري و پروژه هايمان و همچنين راجع به اتفاقاتي که در دفتر و همچنين در سطح شهر رخ مي دهد، با يکديگر بحث مي کنيم. اما طبيعتاً فيلم بيشتر مي بينم و حتي از دوستان خودم، معمارهايي را مي شناسم که آنها هم بيشتر فيلم تماشا مي کنند.


- مجلات خارجي و سايت هاي معماري را دنبال مي کنيد؟


سايت هاي معماري را به دليل کمبود وقت پيگيري نمي کنم ولي آرشيو بسيار خوبي از مجلات خارجي معماري داريم. بخشي از اين آرشيو متعلق به همسرم محمد نيک بين است که با خود از امريکا آورده يا هرساله آنها را در سفرهاي خود خريداري مي کند و بخشي متعلق به من است. من سال ها مشترک اين مجلات بودم تا اينکه ارز قطع شد. اما باز هم وقتي به سفر مي رويم، آنها را تهيه مي کنيم. در مورد سايت ها هم گاهي دوستان لطف کرده و موارد جذاب معماري را براي ما اي ميل مي کنند.


- اگر مجبور باشيد بين سينما و معماري يکي را انتخاب کنيد، کدام را ترجيح مي دهيد؟


سينما را.


- چرا؟


به اعتقاد من هر فردي بايد بر مبناي طبيعت خودش زندگي کند، به عنوان مثال کسي که براي نقاشي آفريده نشده است را نمي توانيد نقاش کنيد. طبيعت من ايجاد ارتباط است. من بسيار زود با مردم دوست مي شوم به طوري که اگر الان به محله ما برويم، اطلاع دارم که فروشنده سوپرمارکت محله ما چند فرزند دارد، کدام يک دانشجو است و در چه رشته و چه دانشگاهي تحصيل مي کند و... با اينکه بزرگ ترين لذت زندگي من خواندن کتاب است، اما ايجاد ارتباط از خواندن کتاب نيز براي من جذاب تر است. سينما ارتباط بسيار گسترده يي را فراهم مي کند که بسيار انساني و لذت بخش است.


- معماري هم مي تواند اين لذت را ايجاد کند.


البته. ولي در معماري براي ديده شدن کار و مورد ارزيابي قرار گرفتن آن بايد زمان زيادي سپري شود. امکان دارد در طول عمر يک ساختمان مثل سالن سينما يا تئاتر، دو ميليون نفر هم آن را ببينند اما اين اتفاق طي پنجاه سال رخ مي دهد، ولي نفس فيلمسازي و سينما اين ويژگي را دارد که به سرعت مورد قضاوت و تماشا قرار مي گيرد. من آدم عجولي هستم. نکته ديگر آن است که سينما همه گير است ولي معماري براي بسياري از افراد نامفهوم است. گاهي با مردم صحبت مي کنم و متوجه مي شوم حتي فضاي زندگي و نيازهاي خود را به درستي نمي شناسند. مثلاً در جامعه ايران، با اينکه زنان خانه دار زيادي زندگي مي کنند ولي از لحاظ طراحي، بدترين قسمت خانه به آشپزخانه تعلق مي گيرد. در حالي که به عمر مادر خانواده که در واقع اعصاب خانواده است و بايد در محيطي آرام، شاداب و بشاش قرار گيرد، اهميتي داده نمي شود. اگر قرار بود من قانون را وضع کنم، حتماً اعلام مي کردم بهترين قسمت خانه را براي آشپزخانه انتخاب کنيد. چون ممکن است در پذيرايي منزل شما هفته يي يک بار مهمان بيايد ولي در آشپزخانه، مادر کدبانو از صبح تا شب در آن فعال است. متاسفانه نگاه ها دقيق و عميق نيست، با اينکه ما وارث معماري بسيار اصيلي هستيم اما خودمان به آن وفادار نمانده ايم و در واقع وارثان نااهلي بوده ايم.


- معماري علاوه بر اينکه مي تواند به عنوان يک کالبد اين ارتباط را با مردم برقرار کند، مي تواند فضايي را براي تعاملات اجتماعي نيز ايجاد کند؛ از طريق ايجاد فضاهاي عمومي مناسب.


البته. تعاملات اجتماعي به ويژه در زندگي امروز که هر روز پيچيده تر مي شود، ضروري است. در اروپا مکان هايي وجود دارد که به آن پياتزا مي گويند. اين مکان ها يک ميدان عمومي است که راه هاي ارتباطي بسياري در آنجا به هم مي رسد. در اين مکان ها کنسرت يا باله برگزار مي کنند. اين مکان ها فضاهاي آزادي است که مردم صندلي هاي خودشان را مي آورند و در آنجا فيلم مي بينند يا به موسيقي گوش مي دهند يا شعبده بازي تماشا مي کنند. اين تعريف را مي توانيد به نوعي در بازارهاي سنتي، حسينيه ها و مساجد خودمان نيز مشاهده کنيد. به طوري که اين محله ها به يکديگر مي رسند و به يک جامعه شکل و هويت مي دهند. متاسفانه ما در ايران اين مکان ها و تاثيرات آنها را ناديده گرفته ايم و ديگر مکان هاي عمومي اينچنيني نداريم. حتي ميدان هاي شهرمان نيز تعريفي از ميدان هاي قديم را ندارند. اساساً برخلاف پيشينيان، افراد جامعه را به فردگرايي سوق داده و مقابل ارتباطات خلاق ايستاده ايم.


- مثلاً ميدان نقش جهان اصفهان که فضاي عمومي مناسبي براي فعاليت هاي گوناگون بوده است.


بله. به صورت بسيار قوي، نمونه هاي ديگر و معاصرتري هم داريم مثلاً مي توان شاه گïلي تبريز را نام برد که شامل يک استخر و محيط سبز طراحي شده اطراف است. شما در اين مکان امکان قايق سواري داريد، رستوران و اسباب بازي وجود دارد و شما به قصد آنها مي رويد. در واقع مکاني است که تمام افراد يک شهر مي توانند همديگر را ببينند. يادم هست زماني که بچه بودم، عصرها به آنجا مي رفتيم، بدون اغراق چندين نفر از افراد فاميل خود را در آن جا مشاهده مي کرديم و اين ديدارها علاوه بر ايجاد ارتباط، مزاحمتي براي کسي نداشت. ولي در حال حاضر اين فضاها کجا هستند؟ به نظر من يکي از دلايل اصلي پايين آمدن آمار ازدواج علاوه بر مسائل اقتصادي نبود يا کمبود اين گونه فضاهاست، به راستي دخترها و پسرها در کجا همديگر را ببينند. چه فضاهاي تعريف شده يي وجود دارد که خانواده ها به آنجا بروند و در عين ايجاد ارتباط سالم دخترها و پسرهايشان هم با هم آشنا شوند.


-کافي شاپ، (خنده،)


اولاً ما به تعداد کافي کافي شاپ نداريم و از طرفي کافي شاپ هاي ما آن سقف را ندارند که بتوانيد به آن اطمينان کنيد. در ضمن فرهنگ کافي شاپ رفتن هنوز در جامعه ما جا نيفتاده است به همين دليل بسياري دوست ندارند به کافي شاپ بروند. محدوديت ها و کنترل هاي ديگر را هم خودتان مي دانيد. نکته مهم ديگر اينکه در حال حاضر با ورود اينترنت و تکنولوژي سطح سليقه جوانان بسيار بالا رفته و با پدران و مادران خود تفاوت هاي زيادي پيدا کرده اند. ديگر نمي توانيد دست پدر را بگيريد و به روش سنتي به خواستگاري برويد. راهي هم نيست که دختر مورد علاقه تان را پيدا کنيد بنابراين به چت کردن روي مي آوريد. چت ، فرهنگ دروغگويي را به جامعه آورده است در حالي که در اروپا و امريکا چت کردن کار بسيار خوبي است و افراد چت کننده به ندرت ممکن است دروغ بگويند، يا از آن به عنوان وسيله تفريح استفاده کنند.


- شما از سينما که تعاملش با اجتماع بيشتر است، براي شناسايي و پيشرفت معماري کشورمان چه استفاده هايي کرده ايد؟ چه تلاش هايي انجام داده ايد تا با استفاده از ابزار سينما رشته خودتان را معرفي کنيد؟ به طور مثال هنوز بخش عمده يي از مردم ما فرق رشته هاي عمران و معماري را نمي دانند.


وظيفه من به عنوان معمار يا سينماگر اين نيست که اين کار را انجام بدهم ولي در حد بضاعت خودم، کارهايي را انجام داده ام. اگر 11 فيلمي که من ساخته ام را ببينيد، مشاهده خواهيد کرد که در همه خانه ها کتابخانه وجود دارد. حتي خانواده فقير هم يک کتابخانه کوچک دارد. هيچ کدام از قهرمان هاي من- حتي فقيرترين شان- با دست غذا نمي خورند و روي زمين نمي نشينند چون بهداشتي نيست. ولو شده ميز و صندلي کهنه در فيلم قرار داده ام. اين صحنه ها يک تاثير ناخودآگاه در درون ذهن تماشاچي مي گذارد. يک فيلمي را تماشا کردم که قهرمان آن، دستش را درون گل هندوانه قرار مي داد، بعد آن را بلند کرده و مي خورد و مردم نيز مي خنديدند. اين صحنه بسيار رنج آور بود. ما نمي توانيم براي خنداندن مردم هر کاري را انجام بدهيم چون شما به صورت ناخودآگاه روي فرهنگ جمعي تاثير مي گذاريد. در فيلم هاي مدرن تر مانند سوپراستار يا آتش بس حتي تعريف از فضاي مدرن داده ام.


- به قول معماران مدرن کمتر بيشتر است. (less is more)


بله، متاسفانه فرهنگ جديدي وارد معماري ما شده که خطرناک است يعني تازه به دوران رسيده هاي ما، خانه هاي به ظاهر مدرن ولي بيش از حد شلوغ دارند. در حالي که مدرنيته تعريف خودش را دارد. سعي مي کنيم اين موارد را در ناخودآگاه مردم جا بيندازيم، ولي من هرگز به صورت مستقيم راجع به معماري فيلم نساخته ام. البته اخيراً وزارت مسکن و شهرسازي به من پيشنهاد کرده است يک فيلم سينمايي راجع به مسائل معمارها بسازم که شايد در آينده به نتيجه برسد. حتي اگر ما بتوانيم در فيلم به مردم فرق يک خانه به اصطلاح معمار سنتي ساز و يک خانه مهندسي ساز را جا بيندازيم، آن وقت مردم نگران اينکه يک صدم هزينه ساخت خانه خود را به مهندس بپردازند، نباشند. مهم ترين نکته اين است که من از معماري در سينما استفاده مي کنم. اخيراً همراه با همسرم آقاي نيک بين سميناري داشتيم راجع به اينکه چگونه مي توانيم يک ساختمان کلنگي و کهنه را به چند لوکيشن اصلي فيلم تبديل کنيم. معماري چيست؟ معماري، گذشته از فضاهاي شهري، باغ و ميدان يک چهارديواري است. اين چهارديواري اگر کرکره داشته باشد يک تعريف دارد، اگر پرده تور داشته باشد تعريف ديگر. اگر لبه هاي پنجره عوض بشود يک تعريف دارد، اگر ديوار کرم بشود تعريف ديگري دارد و... بنابراين فضاهاي ما يک چهار ديواري است که با تعريف، جزئيات، پرسپکتيو و وسايل داخل آن، شکل مي گيرد و تغيير مي کند.


يک ساختمان با 50 آپارتمان يک شکل را در نظر بگيريد. بسته به اينکه چه کسي در اين آپارتمان ها زندگي مي کند، 50 سليقه و 50 تيپ مختلف را تعريف مي کند. خب دست ما بازتر است. ما حتي مي توانيم در، پنجره، نما و... را نيز تغيير دهيم. يعني از يک ساختمان کهنه مانند يک پلاتو استفاده کنيم.


- با تغييرات در يک فضاي ثابت «حس مکان» جديدي ايجاد مي کنيد.


بله، در بسياري از فيلم ها مي توان اين کار را انجام داد. مثلاً خود ما در يک اتاق 40 يا 50 متري دادگاه، درمانگاه و... را ضبط کرديم. فقط نوع پنجره، کرکره و رنگ ديوار را تغيير داديم، محال است شما متوجه بشويد که اينها همه يک اتاق است. بنابراين چرا ما بايد تا دادگاه برويم؟ همچنين با اين کار در هزينه ها هم صرفه جويي مي کنيم. چون خانه کلنگي هم هست، پس از اتمام فيلمبرداري خانه را تخريب مي کنيم و حتي ديگر هزينه بازسازي هم نداريم. فرض کنيد بخواهيم خانه يک سوپراستار را درست کنيم. خانه مناسب يک سوپراستار را که کسي اجاره نمي دهد. بهترين راه همين است. بنابراين از معماري بهره خيلي خوبي در سينما مي بريم. حتي يک فضاي مدرن را به يک فضاي متروکه تبديل مي کنيم. اينها گوشه يي از قضيه است. من فقط نکات کوچکي را مطرح کردم. قرار است يک مقاله مفصل براي يک نشريه معماري در اين زمينه بنويسم.


- از سينما در معماري تان سود جسته ايد؟


از سينما استفاده ويژه يي در معماري نکرده ام اما خودم به شخصه علاقه بسياري به طراحي سينما دارم. خيلي دوست دارم موزه، سينما، فرهنگسرا و... طراحي کنم. اخيراً يک هتل کنار زاينده رود و يک هتل در چلندر را به همراه همسرم و ديگر همکاران مهندس مان طراحي کرده ايم که تلفيقي از معماري مدرن و سنتي و طراحي هنري آن بسيار قوي است (به تابلويي که به ديوار نصب شده، اشاره مي کند) ولي با اين همه شخصاً ترجيح مي دهم روي فضاهاي صرفاً فرهنگي کار کنم. اين علامت را مي شناسيد؟ (تابلوي ديگر را نشان مي دهد) منظورم علامت تائو است.


- يين و يانگ؟


بله. اين يک ويلاست. باغ يين و خانه يانگ است که همسرم با توجه به سليقه و دانش و علاقه کارفرما آن را طراحي کرده است. درواقع علاوه بر ويلا يک المان هنري است.


- خانم مهناز افشار در فيلم آتش بس معمار بود. خاطرم نيست که آيا در فيلم هاي ديگر نيز شخصيت معمار داشته ايد يا نه؟


بله. وجود داشت. مثلاً فرشته و رويا دو دانشجوي فيلم دو زن معماري مي خواندند، يا در افسانه آه، دختر دانشجو معماري مي خواند.


- دلايل تان براي انتخاب اين شخصيت ها علاقه به رشته بوده يا دليل ديگري داشته ايد؟


معماري رشته عجيبي است، در واقع مرزي است ميان هنر و تکنيک. به بيان ديگر هم هنر است و هم فن. اين نکته آن را از رشته هاي ديگر مانند برق يا سينما جدا مي سازد، چون هر دو زمينه را با هم دارد. معمارها معمولاً آدم هاي پيشرويي هستند. همچنين دخترهايي که معماري مي خوانند معمولاً بسيار شاداب تر و سر زنده تر از دختر هاي رشته هاي ديگر فني هستند. به همين دليل به شخصيت هاي قصه هاي من شبيه ترند. مثلاً در دو زن فرشته يک دختر خلاق پيشرو است که حالا دست و پايش را بسته اند ولي طبيعت هنري و پر شور او را نمي توانند تغيير دهند.


- در دکور فيلم دو زن شما در فضاسازي فيلم بافت سنتي را نشان داده ايد. حياط مرکزي و...


ما از معماري در سينما به دو شيوه استفاده مي کنيم. يکي براي تعريف فضايي که شما در آن زندگي مي کنيد، درس مي خوانيد و... و ديگري براي القاي يک مفهوم. وقتي شما نشان مي دهيد فرشته وارد خانه يي شده که حوض، باغچه و معماري سنتي دارد و با پدرش درگير مي شود، يک مفهوم منتقل مي شود. او با بخشي از سنت مي جنگد، سنتي که اندروني داشته و حالا به دليل مناسبات اجتماعي به بيرون رفته است. يا مثلاً در همان دو زن فرشته از دست شوهرش فرار مي کند و به کوچه يي مي رود که يک طرف آن معماري نو و طرف ديگر آن معماري کاهگل دارد، اما کوچه بن بست است و در آن گير مي کند. از نظر من اين تداعي يک مفهوم است. فرشته در دوران گذار سنت به مدرنيته گير افتاده است. من عمداً فيلمبرداري کليه صحنه هاي مربوط به فرار فرشته را ظهر انجام دادم تا سايه نداشته باشد، چون در اين صورت احساس تنهايي بيشتري را به شما القا مي کند. ممکن است اين نکته را تماشاگر عادي متوجه نشود اما به هر حال حس و حال فضا او را منقلب مي کند. در ناخودآگاه او تاثير لازم گذاشته مي شود. يا مثلاً در قسمت ديگري از همين فيلم، زماني که فرشته ازدواج مي کند رنگ ديوارهاي خانه خاکستري کم رنگ است و هر چه فشارها بيشتر مي شود، رنگ ديوارها را سکانس به سکانس تيره تر کرديم. به طوري که وقتي روز آخر در خانه را باز مي کند و از خانه بيرون مي رود، فضاي خانه کاملاً خاکستري و رو به سياه است اما چون ذره ذره اتفاق افتاده شما شايد حتي متوجه آن نشويد . در واقع ما از معماري براي القاي يک حس يا يک مفهوم استفاده کرده ايم.


- از معماري براي القاي مفهوم در فيلم ها چه استفاده هاي ديگري داشته ايد؟


بسيار زياد. مثلاً فيلم ديگه چه خبر که به لحاظ کانسپت فيلم مدرني محسوب مي شود. اما فضاي زندگي فرشته شخصيت اول فيلم هم باز سنتي است. فيلم ديگه چه خبر را يادتان مي آيد؟ ديگه چه خبر اولين فيلمي است که درباره يک خواهر و برادر در 19 سال پيش ساخته شده است. يعني قهرمانان به جاي عاشق و معشوق، خواهر و برادر هستند. اولين فيلمي است که در آن کامپيوتر شخصيت دارد و حرف مي زند. اما اين کامپيوتر در خانه يي سنتي با طاق و رواق قرار دارد و عمه خانمي که در مخچه کامپيوتر بدبخت کاغذ دعا مي کند و مي گويد بچه من جني شده و با دعا مي خواهد جلوي روباتي که او ساخته است را بگيرد. ببينيد در اين خانه چه استفاده هاي زيبايي از معماري کرده ايم. يا مثلاً رستوران فيلم واکنش پنجم را ما در يک خانه کلنگي ساختيم، چون کسي به ما 20 روز رستوران نمي دهد که در آن فيلم بسازيم. بعد همان رستوران را جمع کرديم و فضاي ديگري در آن ساختيم و اين کار را چندين بار انجام داديم. در نيمه پنهان دفتر جاويد را که ما مبله و ديوارکشي کرديم، در وسط همان فضا زندان را هم ساختيم. ما در زعفرانيه، رستوران واکنش پنجم را در طبقه بالا ساختيم، زندان بوشهر را در زيرزمين همان جا. به جاي اينکه گروه را يک هفته به بوشهر ببريم و مجوز فيلمبرداري در زندان بگيريم. با ايجاد فضا و سايه يک نخل داخل زندان، فضاي زندان را به وجود آورديم. در مورد استفاده از فضا؛ مثلاً در آتش بس به اين علت که يک زوج خوشبخت را نشان مي دهيم، تمام فضاها و لباس هاي اين دو زوج را روشن، سفيد و شاداب مي بينيد اما در فيلم دو زن يا زن زيادي، فضا تيره و رنگ لباس ها بر عهده ارشاد است.


- مهندسين عمران و معماري درگيري محمدرضا گلزار و مهناز افشار در فيلم آتش بس را به عنوان مهندس معمار و عمران کاملاً درک مي کنند. اين صحنه ها را به چه علت آورده ايد؟


کل است ديگر، اين روزها متلک ها هم بي مزه شده است. گفتم مقداري هم علمي شوخي کنيم. (با خنده) اصولاً من شيطنت را خيلي دوست دارم. ديگه چه خبر شايد به اين لحاظ از آتش بس هم قوي تر است.


- آيا تا به حال پيش آمده حين ديدن يک فيلم تماشاي يک ساختمان و معماري خاص ذهن شما را از موضوع فيلم پرت کند؟


من در دانشگاه علم و صنعت که درس مي خواندم، هم طراح صحنه و هم دستيار آقاي کيميايي بودم و فيلم زياد مي ديدم. يک روز نزد رئيس دانشگاه رفتم و از او پرسيدم آيا اجازه مي دهد در دانشگاه فيلم پخش کنيم. در آن زمان سختگيري هاي زيادي وجود داشت. خودم آپارات 35 ميليمتري قديمي دانشگاه را تعمير کردم و راه انداختم. کسي باورش نمي شد که من اين کار را انجام داده ام. چند فيلم در آنجا نشان دادم که معماري شاخصي از يک دوره تاريخي داشت. يکي از آنها سقوط امپراتوري روم بود. شما معماري دوره رومي ها را مي بينيد، و اين از خود فيلم هم جذاب تر است. شما به راحتي شهرسازي و معماري رومي ها را مي بينيد. فيلم ديگر نيز محمد رسول الله بود. اولين مسجدي که ساخته شد و... اينها به شما يک تصوير مي د هد. خيلي جالب است. اين اواخر هم فيلمي را ديدم که معماري جذابي داشت اما متاسفانه نام فيلم را فراموش کرده ام. مايکل کين بازي کرده بود. دو مرد عاشق يک زن بودند. در آن فيلم، نماي خانه انگليسي قديمي است. داخلش ري مادل شده. داخل ساختمان آنقدر مدرن شده که باورتان نمي شود. انگار يک قصر قديمي را از بيرون ببينيد، اما وقتي داخل مي رويد انگار در سال 2100 هستيد.


- آنقدر شيفته يک بنا شده ايد که بخواهيد در فيلم تان از آن استفاده کنيد؟


نه. به نظر من هر فيلمي محتواي خاص خود را دارد و شما بر اساس آن محتوا لوکيشن را انتخاب مي کنيد.


- چه لوکيشن هايي را در فيلم هاي ايراني و خارجي به خاطر معماري دوست داريد؟


اديسه 2001 را دوست دارم. معماري خيلي خوبي دارد. در کل فيلم هاي کلاسيک قديم را به خاطر معماريشان دوست دارم. فيلم هاي آنتونيوني روي من خيلي اثر دارد. نمونه هاي خارجي بسيار زياد هستند.


- فيلم هاي ايراني چطور؟


من محله را دوست دارم، چون ما به دليل نوع شغل پدرم محله نداشتيم و اکثراً در خانه هاي سازماني زندگي مي کرديم. زماني که فيلمي مانند قيصر يا گوزن ها که محله در آن هويت دارد را مي بينم، واقعاً لذت مي برم. همچنين فضاهايي که آقاي حاتمي مي ساخت را بسيار دوست داشتم و دارم. آقاي حاتمي تنها کارگرداني بوده اند که حتي تک تک دکمه هاي بازيگران و سياه لشکران را خودشان چک مي کردند. اين طور نبود که ساعت رولکس دست بازيگر فيلم تاريخي باشد.(خنده) جزئياتي که ايشان به کار مي بردند، قابل تحسين است و همچنين معماري که ايشان استفاده مي کردند، مثل مجموعه کاخ گلستان. تهران قديم در فيلم کلاغ آقاي بيضايي را هم خيلي دوست دارم.


- برگرديم به معماري. به نظر شما نگاه يک معمار زن با نگاه يک معمار مرد چه تفاوت هايي دارد؟


تفاوت که حتماً دارد. مثل اين مي ماند که شما بپرسيد حس پدري با حس مادري چه تفاوت هايي دارد، ولي نمي توانيد بگويد کدام يک ارجح است. فقط فرق دارد، نمي توانيم بگويم کدام بهتر است.


- نمي خواهيم ارزش گذاري کنيد.


به هر حال زن ها در شرايط فشار زندگي مي کنند، در هر جامعه يي، نه فقط ايران. ما در جهان جامعه ايده آل و برابر نداريم. فرهنگ عمومي ما هنوز زن ستيز است به طوري که شما مي توانيد هر شب در صفحه اتفاقات شاهد باشيد مردي زن خودش را کشته يا کتک زده و روانه بيمارستان کرده است. يا زني به دليل ازدواج ناخواسته شوهرش را کشته است. به هر حال تلاش براي تغيير اين وضعيت، از ما زنان انسان هاي متفاوتي ساخته است. علاوه بر آن، زنان از لحاظ بيولوژيکي هم متفاوت هستند. بر فرض اين قضيه که زنان مي توانند به طور همزمان از نيمکره چپ و راست مغز استفاده کنند، ولي مردها نمي توانند. خب اينها تفاوت ايجاد مي کند. به مجموعه اينها سليقه هاي مختلف را نيز اضافه کنيد. يک مثال مي زنم تا روشن تر شويد؛ فرض کنيد من اگر بخواهم خانه طراحي کنم، در ابتدا زن خانه دار را مي بينم چرا که زندگي او بيش از 50 درصد در خانه مي گذرد. اما احتمالاً يک مرد معمار در ابتدا کاناپه تماشاي فوتبال را مي بيند. احتمال دارد، نمي گويم حتماً. بعد اتاق بچه ها براي من مهم است. نکته جالب اين است هر خانه يي که من آن را طراحي کرده ام، انباري و کمدهاي وسيع داشته است، چون مي دانم زندگي آپارتمان نشيني امروز چقدر به اين فضاها نياز دارد. ممکن است يک معمار مرد فقط به زيبايي فضا فکر کند، اما من به فونکسيون فضا هم توجه مي کنم. اين تفاوت ها هم اصلاً بد نيست. من معتقدم در يک گروه مهندس مشاور، زن و مرد بايد باهم کار کنند. شرکت ما همين طور است. در اينجا ما يک گروه هستيم که يک پکيج از ايده هاي مختلف را در يک پروژه مي آوريم. ديکتاتوري وجود ندارد و اين به خاطر وجود همسرم مهندس نيک بين به عنوان مدير شرکت است.


- شما از حس زنانه خودتان چه چيزهاي ديگري را وارد معماري تان مي کنيد؟


حس زنانه و مردانه را کنار بگذاريد. حس، حس است و همه آن را دارند. خيلي از مردها ممکن است بيشتر از من به عنوان يک زن حس لطيف داشته و آرتيست تر باشند. مثلاً مرکز کنترل مترو تهران که همسرم آن را طراحي کرده است، معماري بسيار زيبايي دارد و حس انساني عميقي در آن جاري است.


- همان ساختمان واقع در تقاطع خيابان هاي انقلاب و حافظ؟


بله، نماي آن ساده شده کاخ تچر داريوش است. مهندس نيک بين معتقد است من حس خوبي در رنگ دارم و در طبقات اداري آن مجموعه براي رنگ کردن ديوارها، با همفکري او از تناليته رنگ هاي مختلف استفاده کرديم. در ابتدا مخالفت کردند که چرا ديوارهاي محيط اداري رنگي باشد. اما چه کسي گفته نمي شود؟ مگر در کشورهاي ديگر اين کار صورت نمي گيرد؟ چرا زماني که مي گوييم فضاي اداري، همه چيز بايد زمخت و خشن و زشت باشد؟ ادارات دولتي ما واقعاً در اين زمينه مشکل دارند. متاسفانه توالت هاي اغلب ادارات بو مي دهد و در طراحي آن مهندسين دقت کافي نمي کنند که مسير باد کجاست. در ساختمان هاي اداري ما هميشه بوي غذا و دستشويي مي آيد. حتي در ساختمان وزارت مسکن؛ ساختماني که بايد الگو باشد.


- چه احساسي نسبت به نگاه هاي جنسيتي در معماري سنتي داريد؛ بر فرض اندروني و بيروني.


پيشينيان ما بسيار معمارتر از ما بوده اند و به همين علت اندروني و بيروني بر اساس يک فرهنگ شکل گرفته است. هنوز هم خانواده هايي وجود دارند که ميل ندارند همسران و دخترانشان با بيرون ارتباط وسيعي داشته باشند. در اندروني يک زن امپراتور است به طوري که مي تواند حجاب نداشته و روابط گسترده يي با خانم هاي ديگر در آن جمع داشته باشد، آزادانه در محيط خانه حرکت و از محيط سبز آن استفاده کند. در بعضي از فرهنگ ها از طرفي مي خواهند زن را کسي نبيند ولي از طرفي امکان ايجاد فضاي آن را ندارند. در يک آپارتمان کوچک چگونه مي توان چنين فضايي ايجاد و زن را در آن پنهان کرد؟ به نظر من با توجه به مناسباتي که در جامعه حاکم بوده، اندروني و بيروني در زمان خودش بسيار پيشرو بوده است و سبب شد معماري زيبايي هم شکل بگيرد. و به معني ديگر امکان اينکه فرهنگ اندروني و بيروني را در يک آپارتمان کوچک 70 متري پياده کرد، وجود ندارد. آپارتمان نشيني فرهنگ خودش را دارد.


- تهران کنوني معماري و شهرسازي مناسبي ندارد، اما اگر قرار باشد بين اين همه کاستي يکي را شما برطرف کنيد، براي اين شهر چه مي کنيد؟


چند سال قبل برادرم در جنگ صدمه ديد. او 10 سال فلج بود و من به همراه اعضاي خانواده ام وي را به نوبت به مکان هاي عمومي شهر مي برديم. متاسفانه هيچ کجاي شهر تهران براي جانبازان و معلولان دوباره طراحي نشده است. ما طرحي را به شهرداري تهران پيشنهاد داديم که آن موقع مورد قبول هم واقع شد. آقاي مهندس ارشادي پيگير اين قضيه بودند تا شهر را براي جانبازان و معلولان دوباره بازسازي کنيم. متاسفانه به دليل هزينه يي که اين طرح داشت آن را متوقف کردند. برادر من که فوت کرد، اما من هنوز هم به اين فکر مي کنم که چرا اين شهر براي معلولان و جانبازان جايي ندارد. به ويژه کساني که براي حفظ اين آب و خاک معلول شده اند. آيا اين بي اعتنايي، خارج از شعارهاي مرسوم به ارزش اين عزيزان نيست؟



منبع خبر : اعتماد
پنجشنبه,21 آذر 1387 - 0:26:16

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو
اخبار مرتبط:

نظرات

در هنگام باركردن آيتمها خطايي رخ داد

پنجشنبه 21 آذر 1387 - 1:45
5
موافقم مخالفم
 
فیلم‌هایی را می‌بینم که محله دارد، مثل قیصر و گوزن‌ها، لذت می‌برم

واقعا زن باهوش و باشخصیت و دوست داشتنی است. مایه افتخار همه زنان ایرانی...........

مسافران
پنجشنبه 21 آذر 1387 - 2:41
4
موافقم مخالفم
 
فیلم‌هایی را می‌بینم که محله دارد، مثل قیصر و گوزن‌ها، لذت می‌برم

متاسفانه در چند فیلم اخیر استاد کیمیایی (به خصوص رییس)جغرافیایی وجود نداره و اصلا قابل درک نیست.

در سایر سینمای ایران هم همینگونه

به قول مهندس شادمهر راستین(فیلمنامه نویس و معمار)

دارای شهرها یی شدیم به اسم شمال و جنوب

مبنا ( م. نوربخش )
پنجشنبه 21 آذر 1387 - 12:20
-6
موافقم مخالفم
 
فیلم‌هایی را می‌بینم که محله دارد، مثل قیصر و گوزن‌ها، لذت می‌برم

" فرهنگ کافي شاپ رفتن هنوز در جامعه ما جا نيفتاده است "

شايد بارها و بارها از زبان اهل فن و اهل نظر اين را شنيديم "كه هنوز فرهنگ...در ايران وجود ندارد. ) اين سخن را از موسيقدان ، از سينما گر، تياتري ها و غيره شنيده ايم .

براي مثال الان 60 درصد مردم از تلفن هوراه استفاده مي كنند اما همه مي گويند كه فرهنگ استفاده از اين وسيله ارتباطي چند رسانه اي در كشور وجود ندارد.

حال پرسش اين است كه آيا واقعا اين چنين است؟ آيا هنوز فرهنگ سينما رفتن ، كنسرت رفتن ، و غيره در داخل بوجود نيامده اگر چنين است چگونه يك پديده اي در يك كشوري وارد مي شود و عموميت پيدا مي كند اما فرهنگ متناسب با آن شكل نمي گيرد.

اگر يك پديده در داخل يك كشور وارداتي باشد و عمر آن طولاني شود و عموميت و گستردگي وسيعي پيدا كند اما فرهنگ متناسب با آن شكل نگيرد بايد بي ترديد متوليان آن حوزه را مورد شماتت قرار داد كه چرا نتوانستند مثلا در حوزه موسيقي فرهنگ مردم را وقتي براي كنسرت موسيقي به تالار مي روند ، ارتقا ببخشند و كار فرهنگي و تبليغي كنند و شرايط به تالار و سينما رفتن را به مردم يادآوري كنند حقوق مردم را در سالن ها و حقوق مجريان برنامه را متذكر شوند تا كي بايد اين حرف هاي تكراري را كه مردم فرهنگ استفاده از .... را ندارند را تكرار كنيم خانم ميلاني درست مي گويند يا استفاده از فضاي هاي جديد طيف وسيعي با واكنش منفي و بد روبرو مي شود و يا كساني كه از آن استفاده مي كنند بيشتر به ادا بازيشبيه است تا نياز واقعي و حقيقي آن .

اگرچه نبايد از حق گذشت در بخشي از جامعه تغييرات معنا داري در در استفاده از امكانات و فضاي هاي جديد بوجود آمده است اما اين تغييرات گسترده نيست در واقع براي مثال وقتي فرهنگ رفتن به كافي شاپ را با قهوخانه ( در واقع چايخانه ) مقايسه مي كنيم بايد اذعان كنيم اين دو پديده در واقع بيانگر پاردوكس فرهنگ سنتي و جديد است كه يك بخشي از جامعه براي حفظ قهوه خانه هاي سنتي در اين حصوص دست به تغييراتي زدند و چايخانه هاي سنتي را شكل دادند و اين حركت نيز براساس توجه جامعه به گذشته فرهنگي و باستاني شكل گرفته است.

بنابراين مي بينيم استفاده از پديده هاي جديد از يك سو با مقاومت پنهان و آشكار بخشي از جامعه روبرو است و از يك سو نيز نسل جديد نيز براي سنت شكني تمام تلاش خود را معطوف آن كرده كه از پديده هاي جديد فقط استفاده كند اما به نحوه استفاده و فرهنگ متناسب با آن كاري ندارد.

sana
جمعه 22 آذر 1387 - 15:2
2
موافقم مخالفم
 
فیلم‌هایی را می‌بینم که محله دارد، مثل قیصر و گوزن‌ها، لذت می‌برم

man asheghe memariam merc az in mosahebe


جمعه 22 آذر 1387 - 19:4
-7
موافقم مخالفم
 
فیلم‌هایی را می‌بینم که محله دارد، مثل قیصر و گوزن‌ها، لذت می‌برم

بران من که یک دانشجوی رشته فیلم هستم این مصاحبه و صحبت های خانم میلانی جالب بود آرزو می کنم که یک روز از نزدیک ببینمشون. مرسی

20
دوشنبه 25 آذر 1387 - 16:33
2
موافقم مخالفم
 
فیلم‌هایی را می‌بینم که محله دارد، مثل قیصر و گوزن‌ها، لذت می‌برم

من از خواندن جمله جمله ی مصاحبه های خانم میلانی لذت می برم...........

رضا
چهارشنبه 27 آذر 1387 - 1:39
-1
موافقم مخالفم
 
فیلم‌هایی را می‌بینم که محله دارد، مثل قیصر و گوزن‌ها، لذت می‌برم

نظیر «تهمینه میلانی» در ایران نداریم.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���