شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳ - 2015 January 10
کد خبر: ۱۵۱۶۹
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
حرف‌های جالب بهمن فرمان‌آرا درباره خاله زنکی در سینما: وقتی خودت را در معرض تماشا می‌گذاری عین این است که در ویترین نشسته باشی
وقتی کسی مشهور می‌شود نمی‌دانم چرا همه حرکاتش برای مردم مهم می‌شود، این است که مسائل خاله زنکی وارد ماجرا می‌شود: «شنیدی مهناز افشار حامله است؟» خب ازدواج کرده و همه زن‌ها ...
بهمن فرمان‌آرا کارگردان و تهیه‌کننده سینما و اخیراً تئاتر، در کتاب هفته درباره خاله زنکی در فضای روشنفکران صحبت‌های جالبی کرده است. تازهترین شماره «کتاب هفته » با پرونده«خاله زنکی با طعم روشنفکری» منتشر شده است. بخش‌هایی از حرف‌های فرمان‌آرا را که به سینما مربوط است بخوانید:



ــ ده پانزده سال پیش جایزه روبرتو روسلینی را به عباس کیارستمی دادند. شب منزل دوستی دعوت بودیم، فیلم‌سازی هم آنجا بود، آخر شب آمد و  کنار من نشست و گفت شنیده‌ام که پنج هزار دلار داده‌اند به ژیل ژاکوب که جایزه را به کیارستمی بدهند. گفتم یعنی فرانسه نمی‌توانست شش هزار دلار بدهد؟ آمریکا نمی‌توانست ده هزار دلار بدهد؟ کل فرانسه منتظر پنج هزار دلار ما بود؟ چرا می‌خواهیم موفقیت دیگران را لوث بکنیم؟ همیشه هم بحث به این شکل شروع می‌شود که شنیده‌ام، یعنی شریکی در این ماجرا وجود دارد. آن موقع چیزی نوشتم که این آرزو فی‌نفسه ایراد دارد، یعنی ما موفق شده‌ایم دعا کنیم که بز همسایه بمیرد، عوض این که از خدا بخواهیم بیست تا بز به ما بدهد و بعد ماجرا را گفتم که وقتی «شازده احتجاب» جایزه گرفت، مرحوم ژیلبرت لازاریان آمد و گفت که شما به قاجار فحش دادید، پهلوی به شما جایزه داد.

ــ مثلا عباس کیارستمی می‌گوید که هیچ فیلمی را ندیده، برای این که درباره‌شان حرف نزند، در حالی که همه فیلم‌ها را دیده، بلا استثناء، فقط نمی‌خواهد در معذوریت بیفتد و چیزی بگوید که برایش دردسر شود، بنابراین نظری نمی‌دهد و هر بار هم سوال کنید، می‌گوید من خیلی سفر می‌روم، فیلم‌ها را نمی‌بینم، در ایران هم فیلم‌ها درست پخش نمی‌شوند، هر کسی برای خودش روشی دارد.

ــ  وقتی کسی مشهور می‌شود نمی‌دانم چرا همه حرکاتش برای مردم مهم می‌شود، این است که مسائل خاله زنکی وارد ماجرا می‌شود: «شنیدی مهناز افشار حامله است؟» خب ازدواج کرده و همه زن‌ها حامله می‌شوند، چرا باید خبر هیجان‌انگیزی باشد؟


- من قبلا دو بار از کتاب‌های حسین سناپور تعریف کردم، بعد او در شرق نوشت که شما وقتی‌ می‌خواهید، از کتاب من فیلم بسازید، اول اجازه بگیرید. در حالی که اصلا صحبت اجازه نبود. من هم نوشتم که من از کتاب تعریف کردم، اشتباه کردم، به همین صراحت، دیگر تعریف نمی‌کنم. من دارم از قصه گفتن تو تعریف می‌کنم، کتاب هم مناسب کار من نبود، کیمیایی باید از آن فیلم می‌ساخت، تعریف کردن که حقوق معنوی ندارد! چرا بدون اجازه من از کتابم تعریف می‌کنید؟ 

ــ من الان ۴۳ یا ۴۴ سال است که دارم کار می‌کنم، یک نقد را هم جواب نداده‌ام. مثلا می‌بینید که بازیگرهای جوان با دیدن نقدها عصبانی می‌شوند و می‌خواهند با منتقدها درگیر شوند که چرا شما گفته‌اید که من بازی‌ام در فلان فیلم خوب نیست؟ وقتی داری خودت را در معرض تماشا می‌گذاری عین این است که در ویترین نشسته باشی، وقتی تو ویترین نشسته‌ای که همه از تو تعریف نمی‌کنند، یکی هم از تو ایراد می‌گیرد. علاوه بر این ارباب جراید، هم به نیات خاله زنکی اجازه پخش و گسترش چنین بحث‌هایی را می‌دهند و خودشان هم از آن مایه می‌گیرند که دیدید فلانی راجع به فلانی چه گفت؟ من شاگرد داشتم که توی روزنامه به «شازده احتجاب» سه داده بود، به فیلم های جشنواره تهران نمره می‌داد. من این را به هژیر داریوش خدا بیامرز گفتم، گفت: «ناراحت نباش، چون به «آمارکورد» فلینی هم داده شش، حالا اگر به تو داده سه برو کلاهت را بالا بنداز.» حالا این کسی بود که می‌آمد سر کلاس من می‌نشست و در مدرسه عالی تلویزیون شاگرد من بود. انتظار داشت که در کلاس فیلمنامه‌نویسی من تلافی این سه را سرش دربیاورم، من به او چهارده دادم که شاید یک مقدار هم از حقش بیشتر بود. من اهل تصفیه حساب نیستم. می‌خواهم بگویم که شاگرد من چنین کاری کرده و فکر می‌کرد که من حتما از او انتقام خواهم گرفت. ماییم که نمکش را زیاد می‌کنیم.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: