
| |
سینمای ما- آزاده فضلی: "نقش اول فیلم یک تنه به سراغ خلافکارها و تروریستها میرود و در درگیری خونین و پیچیده همه آدمهای بد را از دور خارج کرده و به پیروزی دست مییابد." این نوع روند سریالگونه یک فیلم، تقریبا موضوع فیلمهای اکشن و پلیسی در تمام جهان است که فیلمسازان هر کشوری با توجه به فرهنگ، تمدن، هنجارها و ساختارهای آن کشور، این موضوع را به کار میگیرد و فیلم و یا سریالشان را میسازند. اما از طرفی برخی شرکتهای فیلم و سریالسازی هستند که آثارشان جهانی میشود و سریالهایی مثل 24، فرار از زندان، لاست و ... از جمله آنهاست که در تمام دنیا فراگیر شدند و طرفدارانی ثابت داشتند.
در ایران اما تقریبا چند سالی است که شرکتهای خصوصی فیلمسازی و ویدئویی به فکر تولید و ساخت مجموعهها و سریالهای دنبالهدار افتادهاند تا از این راه هم به فراگیر شدن هنر نمایش کمک کنند و هم از فروش این مجموعهها، درآمدی حاصل شود. "قهوه تلخ" نمونهای از این نوع سریالها است که مورد اقبال مردم قرار گرفت اما در جریان تولید مجموعههای دیگر، نه تنها حق کپیرایت رعایت نشد بلکه شبکههای ماهوارهای اقدام به پخش مجموعه مذکور کردند تا جایی که کار برای شرکتهای خصوصی بسیار سخت شد. قلب یخی نمونهای از این سریالهای نمایش خانگی است که علیرغم قصه جذاب و گیرا و مخاطبان زیادی که دارد، مورد غفلت واقع شد و تولید ادامه آن عقب افتاد.
اما به تازگی در خبرها آمده است که اپیزود اول از سری دوم آن، علیرغم ضررهای مالی بسیار، مرداد ماه در اختیار علاقهمندان قرار می گیرد.
آثار ملودرام و عاطفی، مخاطب بیشتری دارند
"محمدتقی فهیم" منتقد سینما و تلویزیون درباره روند تولید آثار در شبکه نمایش خانگی و مخاطبان آنها میگوید: هر چهقدر در بخشهای مختلف بتوانیم آثار تولید کنیم، به نوعی حضور فعال ما در بخش مقابله با رسانههای بیگانه و مهاجم را میرساند. به هر حال بخشی از این تقابل را باید با تولید آثار جبران کنیم، اگرچه جنبههای زیادی برای مقابله با این تهاجم وجود دارد، اما به هر حال بخش مهمش این است که بتوانیم در هر حوزهای، اثر تولید کنیم و جایگزین داشته باشیم، بعد از اینکه جایگزین مشخص شد، میتوان جنبههای دیگر تبلیغی را نیز پیش برد.
در سالهای قبل، محدودیت رسانه و نهاد برای تولید آثار فرهنگی داشتیم، اما الان به نظر میآید که سیاست درستی است که کانالها و شبکهها گسترده شوند و توسعه یابند، از رسانه ملی گرفته تا سینما و بخش تبلیغات موسسات هنری. از جمله نهادهایی که میتواند بسیاری از خلأها را پر کند، همین بخشی است که تولیدات نمایشی خانگی را به دست مخاطب میرساند. با استفاده از این نهادها و تولیدات میتوانیم از موجودیت فرهنگیمان دفاع کنیم، اما بحث اصلی که همیشه وجود دارد این است که این آثار چقدر از کیفیت و جذابیت لازم برخوردارند. با توجه به معیارهای فرهنگی که در جامعه داریم، قطعا آثار باید آن معیارها را رعایت کنند و با توجه به رعایت این جنبهها، آثار هم باید دارای جذابیت باشند و همچنین وجه سرگرمکنندگی آثار نباید فراموش شود. من فکر میکنم هنوز در بخش داستاننویسی و روایت داستانی و سرگرمی آثار هنوز جای کار بسیاری داریم تا خلأهای موجود را پر کند.
وی ادامه میدهد: به نظرم ما هنوز در این حوزه، جای کار خیلی زیادی داریم و هنوز در ابتدای راه هستیم، چون دو نمونه از این نوع آثار یعنی قلب یخی و قهوهتلخ تولید شده که به عنوان آغاز راه، کارهای خوبی هستند.
فهیم در مورد جذابیت آثاری چون قلب یخی و جذب مخاطب و دوری او از شبکههای ماهوارهای بیان میکند: زمانی که مخاطب باید بابت تماشای اثری پول دهد، طبعا اگر آن اثر عناصر جذابیتآفرین و سرگرمی را نداشته باشد و جوابگوی نیاز مخاطب نباشد، مخاطب هم از آن استقبال نمیکند. در اینجا دیگر بحث اجبار تلویزیون مطرح نیست و قضیهای چون گیشه سینما به وجود میآید و باید برای مخاطب راضی کننده باشد. اکشن، حادثهای و ماجراجویانه بودن یک اثر در ژانرهای پرتحرک، قطعا مخاطبان بیشتری دارد و نسل جوان هم عموماً خریدار چنین آثاری هستند.
این منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به اینکه معیار اصلی فیلمهای نمایش خانگی باید محوریت خانواده داشته باشند، توضیح میدهد: از این نظر که این آثار واژه نمایش خانگی را یدک میکشند، باید در نظر داشت که مخاطبان آنها بیشتر خانوادهها هستند و در تولید چنین آثاری باید به خانواده توجه ویژهای داشت، یعنی اگر بتوانیم آثار ملودرام خانوادگی را در دستور کار قرار دهیم، مورد اعتنا و اقبال خانوادهها قرار میگیرد. فیلمهایی که بتوانند به مسایل عاطفی، تربیتی و آموزشی و نقش تک تک اعضای خانواده که در سینمای ایران خیلی کم به آن پرداخته شده، اما شبکههای ماهوارهای بیشتر روی این نقطه مانور می دهند، بپردازیم، بیشتر مورد اقبال قرار میگیرد. چرا که در دنیا نیز اثار ملودرام خانوادگی و عاطفی، به لحاظ تعداد مخاطبان از آمار بالایی برخوردارند و ژانرهای اکشن و پلیسی در رده بعدی قرار میگیرند.
کیفیت مهم است؛ اکشن و خانوادگی فرقی نمیکند
اما در طرف دیگر ماجرا، "بیژن بیرنگ" فیلمساز و کارگردان، نظر دیگری دارد. او که کارگردانی مجموعه "بفرمایید شام ایرانی" برای پخش در شبکه نمایش خانگی را بر عهده دارد، درباره مخاطبشناسی آثار نمایش خانگی میگوید: هر رسانهای توانایی خودش را در جذب مخاطب دارد و رسانهای مثل ویدئوی خانگی، گستردگی بیننده ماهواره و تلویزیون را ندارد؛ آنها چندین میلیونیاند و این رسانه در شرایط خوبش در حدود 2 یا 3 میلیون. اما همین تعداد مخاطب، هم کم نیست، چون اگر این تعداد را بر تعداد اعضای خانواده ضرب کنیم، رقم بالایی به دست میآید، ضمن اینکه این آثار دست به دست هم میچرخند و آمار دقیقی از فروش به دست نمیدهد. به نظر من حتی با توجه به قیمت مناسب این گونه آثار، رقیبی برای سینما محسوب میشوند، ضمن اینکه برای تلویزیون هم میتوانند رقیب باشند. به صورتی که امکاناتی در اختیار دارند که تلویزیون و سینما در اختیار ندارند.
بیرنگ درباره جذابیت آثار نمایش خانگی در مقایسه به آثار شبکههای ماهوارهای توضیح میدهد: به هر حال وقتی مخاطب مبلغی میدهد تا اثری را ببیند، قاعدتا کیفیت درون اثر میتواند حرف اصلی را بزند؛ اینکه ژانر اثر اکشن باشد یا خانوادگی فرقی نمیکند. نمایش خانگی، امتیاز خاصی دارد و آن هم این است که اجباری در آن وجود ندارد؛ یعنی هر زمان که بیننده اوقات فراغت دارد و هر زمان که اراده کند، میتواند از این نوع آثار استفاده کند. این مزیت بسیار خوب ویدئوی خانگی است و تلویزیون و ماهواره رقیب آثار خانگی نیستند، در صورتی که حتی میتواند سریالهای ماهواره را به چالش بکشاند.
وی با بیان اینکه بخش خصوصی تولیدکننده آثار خانگی بیشتر با سلایق مردم در ارتباط است، میگوید: بخش خصوصی حتی میتواند حساب کند که چقدر از هزینهای که صرف میکند را میتواند برداشت کند، به همین دلیل فعالیت در این حوزه را صنعت میدانند.
تولید فیلمها و مجموعههای ویدئویی برای پخش در خانه، در ایران کار بسیار سختی است، چون هم اطلاع از سلیقه مخاطب مشکل است و هم نوع رفتار و برخورد آنها با پخش این فیلمها. به هر حال روند تولید اینگونه آثار چند سالی است که به راه افتاده و باید به آن توجه و از آن حمایت کرد.
|