سينماي ما- فرهاد توحیدی در يادداشتي به بهانه انتخاب مستند «اين يك فيلم نيست» ساخته مشترك مجتبي ميرتهماسب و جعفر پناهي در ميان ليست اولينه نامزدهاي اسكار بهترين مستند سال نوشت :
در میان اخبار ناامیدکنندهای که چپ و راست از سینمای ایران میرسد، این خبر واقعا به شکلی استثنایی شادیبخش، غیرمنتظره و غافلگیرکننده بود. فیلم مستند «این یک فیلم نیست» ساخته مشترک جعفر پناهی و مجتبی میرطهماسب به عنوان یکی از 15 فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم مستند هشتادوپنجمین دوره اهدای جوایز آکادمی در سال 2013 برگزیده شد. خبر از این جهت شیرینتر است که چندی پیش با کجسلیقگی آشکار مدیران سینمایی و در میان تناقضگوییهای آنها اعلام شد که ایران هشتادو پنجمین دوره جوایز اسکار را تحریم میکند، به این ترتیب فیلم «یه حبه قند» رضا میرکریمی که توسط هیات انتخاب فیلم برای جوایز اسکار برگزیده شده بود در یک خودزنی آشکار به آکادمی ارسال نشد. باز جای شکرش باقی است که سازمان سینمایی خود را متولی انتخاب و ارسال فیلم مستند نمیدانست. جایزه بهترین مستند از مهمترین جوایزی است که در مراسم آکادمی و در دو بخش بهترین مستند کوتاه و بلند اهدا میشود. در سالهای گذشته همواره مناقشاتی بر سر نحوه انتخاب بهترین فیلم مستند به وجود آمده است. بهخصوص در سال 2005 و پس از آنکه فیلم ستایش شده «خرس مرد» ورنر هرتزوک در میان فهرست نامزدهای دریافت جایزه اسکار قرار نگرفت انتقادات فراوانی متوجه آکادمی شد و هیاترییسه آکادمی را واداشت که شیوه رایگیری برای گزینش بهترین مستند را تغییر دهد. سال گذشته فیلم پاکستانی savingface (حفظ آبرو) درباره قربانیان جنایت اسیدپاشی در پاکستان برنده مهمترین فیلم مستند2012 شد. این انتخاب سروصدای زیادی را هم در پاکستان به پا کرد. ساخته مشترک جعفر پناهی و مجتبی میرطهماسب پیش از این در جشنواره کن نمایش داده شد و با استقبال روبهرو شده است. انتخاب این مستند به عنوان نامزد دریافت جایزه آکادمی در سال 2013 سینمای پرافتخار ایران را که باید مدافع عنوان سال گذشته خود میبود به طرز غیرمنتظرهای صاحب نمایندهای شایسته کرده است. برای سازندگان فیلم و برای کشور عزیزمان ایران در هشتادوپنجمین دوره اهدای جوایز آکادمی آرزوی سربلندی میکنم.
«این فیلم نیست» اثری است که حدود دو سال پیش جعفر پناهی و مجتبی میرطهماسب با یکدیگر آن را ساختند. فیلمی درباره یک کارگردان که امکان ساخت فیلم را ندارد. او سعی میکند با توصیف و بازی کردن صحنههای فیلمنامه و استفاده از راشهایی که در مرحله تحقیق گرفته است فضای فیلم را بازسازی کند اما امکانپذیر نمیشود. این فیلم در یک صبح تا شب میگذرد. در شب چهارشنبهسوری و با نمایش صحنه آتشبازی مردم پایان مییابد.
فیلم را ما نفرستادیم. این فیلم یک پخشکننده جهانی فرانسوی دارد و از سال گذشته که فیلم در کن اکران شد و مشکلاتی را هم برای ما در پی داشت پخش فیلم را بر عهده گرفت. این پخشکننده اثر را در حدود 30 جشنواره نمایش داد و در حدود 60 کشور هم اکران کرد که البته من از آن بیخبر بودم. احتمالا همین پخشکننده هم فیلم را به اسکار فرستاده که من همین الان خبرش را از شما شنیدم.
امیدوارم نداشته باشد، این واقعا نه مسئله من است نه به آن فکر میکنم. «این یک فیلم نیست» در آن سوی دنیا حیات خودش را دارد و ما هم اینجا به زندگی نباتی خودمان ادامه میدهیم و در این مدت به قدری از مسایلی که به من مربوط نبوده آزار دیدم که ترجیح میدهم برای شرایط فعلی تعریفی قایل نشوم. اما امیدوارم که انگ سیاسی به فیلم نخورد چراکه این فیلم در حیطه فرهنگ ساخته شده و نگرانی من هم این است که واکنش سیاسی در پی داشته باشد.
راستش نه. اما به هر حال سال گذشته و موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» یک شرایط ویژه بینالمللی برای ما مهیا کرد که بسیار بینظیر بود و اگر یک مستند هم در سینماهای جهان و آمریکا از ایران پخش شود موفقیت بزرگی محسوب میشود، اما اینکه اتفاقاتی در حاشیه میافتد که ربطی به من ندارد و ما را دچار مشکل میکند بحث دیگری است و رمق خوشحال شدن را از من میگیرد.