پشت صحنه سپيده دم، محصول تازه پويا فيلم با حضور امين حيايي و نيكي كريمي و مهتاب كرامتي و محمدرضا شريفي‌نيا

نگار باباخاني

سينماي ما - اغلب فيلم ها با هر ديدي، نشان از سازندگان شان دارند. بعضي از فيلم ها با کارگردانان شان شناخته مي شوند و حتي ديدن يک پلان از آن فيلم ها کافي است تا بتوان به شناخت خوبي از کارگردانش رسيد. بعضي از فيلم ها، متعلق به بازيگران شان هستند و برخي هم متعلق به تهيه کنندگان.... مثال ها در اين ميان فراوانند. اگر بخواهيم در مورد سينماي جهان حرف بزنيم، راحت تر مي توانيم اين فرض ها را تبيين کنيم. در مورد سينماي متعلق به بازيگران، ستاره هايي مثل «آل پاچينو» يا «رابرت دنيرو»، در نقش مناسب شان، صاحبان فيلم هستند. در مورد تهيه کنندگان هم اوضاع بدين گونه است و اگر به توليدات تهيه کنندگان و استوديوهاي صاحب نام نگاه کنيم، بي شک مشخصه ها و عناصر- تقريباً- هميشگي آنها را در توليداتشان خواهيم يافت. براي يک سينماشناس و فيلم بين حرفه يي، تفاوت هاي توليدات کمپاني هايي چون «پارامونت» يا «يونيورسال»، خصوصاً در دوره هاي سينماي استوديويي، چنان آشکار است که خيلي راحت مي تواند خط مرز اين استوديوها را مشخص کند. در سينماي خودمان، فارغ از ارزشگذاري و مباحث ارزش يابانه، حسين فرح بخش يکي از کساني است که امضاي خودش را پاي کارهايش دارد. او تهيه کننده يي است که «صاحب» کارهايش است. تفاوتي نمي کند توليدات موسسه او را خودش کارگرداني کرده باشد (عطش)، يا کارگردان هاي- نسبتاً- کاربلد و شناخته شده يي چون داريوش فرهنگ (تکيه بر باد) و (رز زرد) و سعيد اسدي (آواز قو) يا کارگردانان تازه کاري چون آرش معيريان (کما) و شهرام شاه حسيني (کلاغ پر)؛ آنچه مهم است اينکه با ديدن اين فيلم ها مي توان به اين نتيجه رسيد که «اين، فيلمي است که فرح بخش تهيه کرده» و اين در سينماي بي مارکت ما، فارغ از اينکه اين فيلم ها را دوست داشته باشيم يا نه، مي تواند نکته مثبتي به شمار آيد و حداقل تکليف تماشاگر را روشن کند که قرار است به ديدن چه نوع فيلمي برود... فيلم «سپيده دم» يا «زن ها فرشته اند» جديدترين توليد سينمايي «فرح بخش» است که بعد از اولين همکاري رضايت بخش خود با شهرام شاه حسيني در فيلم «کلاغ پر» بار ديگر با همين کارگردان و بازيگران مطرح و محبوبي چون امين حيايي، نيکي کريمي، محمدرضا شريفي نيا، مهتاب کرامتي، ليلا اوتادي و لادن طباطبايي از اواخر مهرماه جلوي دوربين برد و ظاهراً فيلمبرداري اش به اتمام رسيده است. فيلمنامه اين فيلم نوشته مشترک قربان محمد پور و احمد رفيع زاده است و از عوامل آن مي توان به فرج حيدري (مدير فيلمبرداري)، مستانه مهاجر (تدوين)، آتوسا قلم فرسايي (طراح صحنه و لباس)، عبدالله اسکندري (طراح گريم)، بابک اخوان (صدابردار) و محمد آهنگراني (مدير برنامه ريزي) اشاره کرد. ناگفته نماند علاوه بر آن مشخصه هايي که عنوان شد، در توليدات کمپاني فيلمسازي «فرح بخش» و «عليخاني» سرعت نيز حرف اول را مي زند. چنانچه مثلاً فاصله شروع فيلمبرداري «کلاغ پر» و نمايش آن چيزي حدود چهار ماه شد و اين زماني است که خيلي از فيلم ها فقط صرف پيش توليدشان مي شود.امين حيايي که تجربه بازي در فيلم هاي «دو روي سکه»، «تکيه بر باد»، «رز زرد»، «کما»، «عروس فراري» و «شارلاتان» را به تهيه کنندگي حسين فرح بخش داشته، از سرعت بالاي توليدات او خيلي راضي است، چون اين ويژگي را هماهنگ با سيستم وجودي خودش مي داند و اينکه دوست دارد حتي کارهاي شخصي خودش را هم با سرعت انجام بدهد؛ «در خانه هم که هستم وقتي تصميم مي گيرم چيزي را درست کنم همه انرژي و نيروي فکري ام را مي گذارم و مي افتم به جانش تا آن را درست کنم و درست هم مي شود. (مي خندد) شايد اين از اثرات کار با آقاي فرح بخش باشد يا شايد من اين جوري بودم و با آقاي فرح بخش مچ شده ام، نمي دانم.» محمدرضا شريفي نيا هم معتقد است؛ «وقتي فيلمنامه يي خوب باشد، بازيگرانش درست انتخاب شوند و همه شان حرفه يي باشند، تيم توليد و کارگرداني کارش را خوب بلد باشد مسلماً يک چنين فيلمي روان، بدون مشکل و با سرعت خوبي پيش مي رود. اين فيلم هم همه اين موارد را داراست و کار با سرعت پيش مي رود.» حکايت سرعت بالاي توليدات کمپاني سازنده فيلم هاي سرگرم کننده و پرمخاطب در تازه ترين محصولش «زن ها فرشته اند» نيز ادامه دارد. وجود بازيگران محبوب و عوامل حرفه يي، قصه يي جذاب، بودجه مناسب و کارگرداني جوان و باانگيزه مي تواند کيفيت را هم چاشني سرعت کرده و اثري خوش ساخت و پر فروش را حاصل آورد، شايد در شکل خوش بينانه اش چيزي در مايه هاي توليدات سرگرم کننده کمپاني «ديزني»، البته نه در حد و اندازه هاي هاليوودي اش بلکه با همان معيارهاي سينماي ايران، پس به «ديزني لند» ايراني خوش آمديد. خانه يي ويلايي با معماري منحصر به فرد و شيک در بهترين نقطه «از گل» که احتمالاً يکي از گران ترين لوکيشن هاي سينمايي است به عنوان خانه دو تا از شخصيت هاي اصلي فيلمنامه «فرهاد» و «ليلا» با بازي امين حيايي و مهتاب کرامتي انتخاب شده است. ظاهراً قرار است چند تا از اتفاق هاي اصلي و مهم و در عين حال با مزه قصه در اين خانه روي دهد. قبل از اينکه به شرح سکانس هاي مورد نظر بپردازم بهتر است کمي درباره خصوصيات شخصيتي «فرهاد» بدانيد. امين حيايي در توصيف اين شخصيت که نقشش را ايفا مي کند ابتدا با خنده مي گويد؛ «از لحاظ شخصيتي کاملاً با شخصيت خودم در گذشته و حال متفاوت است.» و ادامه مي دهد؛ «فرهاد شخصيتي است که دنبال پول است، خيلي زميني است و دنبال ماديات است، دنبال زيبايي خانم هاست و مي خواهد در زندگي اش تنوع داشته باشد، او دنبال زني است که همه چيز را يکجا داشته باشد و احساس مي کند که زن ها کامل نيستند و اين تکامل را در اين مي بيند که همه شان را با هم داشته باشد و فکر مي کند هر گلي يک بويي دارد (مي خندد).» «حسين فرح بخش» شخصيت «فرهاد» را اين طور تعريف مي کند؛ «شخصيت اصلي فيلم يک مرد چندزنه نيست، حتي دوزنه هم نيست، او آقايي است که زن دارد، خانواده دارد، منتها سر موضوعي قرار مي گيرد که چون جنبه اش را ندارد دچار يک سري اشکالات و لغزش ها مي شود که همين، موقعيت هاي طنزي را در قصه ايجاد مي کند.» «محمدرضا شريفي نيا» که در فيلم نقش دوست صميمي فرهاد را ايفا مي کند، مي گويد؛ «محوريت قصه بيشتر در مورد تنوع طلبي و در حقيقت مشکلاتي است که مردان دارند در ارتباط با اينکه به آن چيزي که دارند راضي و قانع نيستند و مدام زياده خواهي مي کنند و اين زياده خواهي چه در زمينه مال و چه در زمينه زن برايشان مشکلاتي را به وجود مي آورد.» البته شخصيت شريفي نيا در فيلم در گروه اين مردان تنوع طلب نيست، او نقش دوست صميمي فرهاد را ايفا مي کند که زياد با کارهاي او موافق نيست و در موقعيت هاي مختلف با او در مورد مسائلي که پيش مي آيد بحث و جدل مي کند و به او هشدار مي دهد تا نسبت به کارهايي که انجام مي دهد آگاهش کند. اما فيلم جديد «شاه حسيني» به جز شخصيت اصلي «فرهاد»، چهار شخصيت محوري زن به نام هاي ليلا (مهتاب کرامتي)، سيمين (ليلا اوتادي) ، نازنين (نيکي کريمي) و خانم وکيل (لادن طباطبايي) و يک شخصيت محوري مرد دارد که نقش او را شريفي نيا بازي مي کند. ظاهراً در زندگي «فرهاد» به جز همسرش «ليلا» زنان ديگري هم حضور دارند که «نازنين» و «سيمين» دو تا از آنها هستند. اسم فيلم هم «زن ها فرشته اند» است و بايد ببينيم منظور از انتخاب اين عنوان چيست. مهتاب کرامتي بازيگر نقش «ليلا» در مورد حضورش در يک کار طنز مي گويد، از آنجا که دوست دارم کارهاي متفاوتي انجام بدهم، هميشه دلم مي خواست يک کار کمدي را تجربه کنم و اين فيلمنامه در واقع اين فضا را براي من فراهم کرد که خودم را محک بزنم و ببينم اين امکان را دارم که کمدي کار کنم يا خير.»«کرامتي» در توضيح شخصيت «ليلا» مي گويد؛ «در مورد اين زن نمي توانم توضيحي بدهم، به نظر من تمام زن هاي اين فيلمنامه در کنار هم شايد شخصيت يک زن را کامل مي کنند.» «شريفي نيا» در توصيف روابط شخصيت هاي فيلم مي گويد؛ «فرهاد مردي است که به دليل اختلافاتي که با زنش پيدا مي کند با يک زن ديگر به نام نازنين ارتباط برقرار مي کند و بعد با سيمين که از دوستان صميمي زنش است آشنا مي شود.» «شاه حسيني» که همچنان از حرف زدن درباره قصه فيلمش امتناع مي کند از آن به عنوان يک «رمانس فانتزي» نام مي برد که شخصيت هاي اصلي آن يک زوج مرفه با ميانگين سني 35 تا 40 سال هستند. او امين حيايي و مهتاب کرامتي را بهترين کانديداهاي اين نقش ها مي داند و در مورد انتخاب کرامتي مي گويد؛ «ما حس کرديم مهتاب مي تواند خوب اين نقش را بازي کند که خوشبختانه خيلي خوب دارد از پس نقش برمي آيد و به نظرم بعد از اين فيلم خودش به اين بخش از توانايي بازيگري اش پي مي برد که چقدر خوب مي تواند نقش کمدي بازي کند.» «شاه حسيني» با ابراز رضايت از انتخاب بازيگران نقش هاي ديگر مي گويد؛ «ما نمي خواستيم اين فيلم هم مثل کلاغ پر يک فيلم تين ايجري شود و مي خواستيم خانواده ها را هم جذب کنيم، بنابراين بازيگراني انتخاب کرديم که مناسب اين نقش ها باشند و خيلي زود متفق القول به اين نتيجه رسيديم که اين مجموعه مي تواند مجموعه خوب و مناسبي باشد.» «ليلا اوتادي» بازيگر نقش «سيمين» که بعد از خواندن فيلمنامه نظر مثبتي براي حضور در فيلم نداشته است، مي گويد؛ «خيلي دلم نمي خواست الان نقش دومي در اين زمينه بازي کنم، منتها آقاي فرح بخش دلايل انتخاب من را براي اين نقش گفتند که به نظرم قانع کننده بود و قبول کردم که همکاري کنم.» «اوتادي» با تاکيد بر اينکه نقش «سيمين» در قصه منفي نيست، مي گويد؛ «اين زن کمي شيطان و پرشر و شور است و طبق شرايط زندگي اش مجبور مي شود وارد زندگي «فرهاد» شود که به هر حال نقش جالبي است.» «اوتادي» که قبلاً با هيچ يک از بازيگران اين فيلم همبازي نبوده است درباره همکاري با بازيگراني که نزديک به دو دهه پيش از او وارد اين جرگه شده اند، مي گويد؛ «همه بازيگران حرفه يي هستند و کار با آنها خيلي راحت است. خوشبختانه اولين کارم را با آقاي پرستويي در «بيد مجنون» شروع کردم و با کارگردان هاي خوبي مثل آقاي مجيدي و آقاي مهرجويي در پروژه فرش کار کردم و اين موقعيت هايي که در اوايل کارم پيش آمد آن اعتماد به نفس لازم را به من داد.» خيلي بي چشم و رويي يکي از سکانس هاي جالب فيلم مربوط به رودررويي «ليلا» و «سيمين» در خانه «فرهاد» است که دست اين مرد را پيش زن ها رو مي کند و بايد يکي از زن ها خانه را ترک کند. «ليلا» که حسابي از دست «فرهاد» عصباني است چمدان به دست مي خواهد از خانه بيرون برود که «فرهاد» سعي دارد قضيه را يک جوري رفع و رجوع کند. «ليلا» با گفتن اين جمله که؛ «به خدا خيلي بي چشم و رويي... ديگه همه چيز تموم شد، برو کنار،» آب پاکي را روي دست فرهاد مي ريزد، اما «فرهاد» که ظاهراً از کار خود پشيمان شده به هر طريقي مي خواهد جلوي «ليلا» را بگيرد. از آن طرف هم سر و کله «سيمين» پيدا مي شود و دعواي زن ها تازه شروع مي شود. «ليلا» هم تصميم مي گيرد در خانه بماند و سيمين را از آنجا بيرون کند. ولي «سيمين» هم قصد ندارد به اين راحتي ها ميدان را خالي کند و اين طور مي شود که فرهاد از موقعيت سوءاستفاده کرده و مي گويد؛ «اتفاقاً منم جايي نمي رم، بنابراين مي تونيم سه تايي با هم زندگي کنيم.» با اين حرف «فرهاد» «سيمين» و «ليلا» دوتايي با هم مي گويند؛«برو گمشو...» و دوباره دعوايشان را از سر مي گيرند. ليلا (رو به سيمين)؛ از خونه من مي ري بيرون يا مامور خبر کنم؟ سيمين؛ چي؟ برم بيرون جا رو براي تو ايکبيري باز کنم؟ ليلا؛ خيلي بي حيايي دوست عزيزم، ولي نترس منم قرار نيست اينجا بمونم. (رو به فرهاد)؛ بهتره توام به فکر يه جا واسه بعد از طلاقت باشي. فرهاد؛ ليلا تو حق نداري با من اين کارو بکني (رو به سيمين)؛ با ليلا درست حرف بزن، تکليفتو روشن مي کنم. با اين حرف فرهاد «سيمين» هم شاکي مي شود و جر و بحث بالا مي گيرد و درنهايت سيمين با تهديد کردن فرهاد از خانه بيرون مي رود. فرهاد که کمي خيالش راحت شده رو به ليلا مي گويد؛ «خوشت اومد ردش کردم؟» ولي سيمين دوباره برمي گردد و از بين آنها مي گذرد. سيمين؛ ببخشيد مزاحم شدم. نگاه ليلا و فرهاد همراه با تعجب به او و بازگشت دوباره سيمين. سيمين؛ کادوي امشب آقا فرهاد رو داشتم جا مي ذاشتم. سيمين مي رود. ليلا؛ واقعاً که...، فرهاد؛ ليلا جون؟ ليلا؛ گم شو کنار. فرهاد؛ من اونو به خاطر تو بيرون کردم، فکر کردم مي موني. ليلا؛ اگه بمونم مجبورم تو رو از خونه بيرون کنم، اون وقت مي ترسم شبو بري جايي که يه گند ديگه بزني... تا دادگاه. سالگرد عروسي قبل از سکانس مشاجره فرهاد و سيمين و ليلا در سکانسي عاشقانه فرهاد و ليلا را مي بينيم که سالگرد ازدواج شان را جشن گرفته اند و کادوهاي گرانقيمتي براي هم خريده اند. امين حيايي هم در حالي که برف شادي را روي سر مهتاب کرامتي مي پاشد برايش ترانه «ليلا آي لاويو وري ماچ» را مي خواند و خلاصه حسابي بهشان خوش مي گذرد تا اينکه «سيمين» به «ليلا» زنگ مي زند و قرار يک مسافرت دوستانه را مي گذارد. «ليلا» که دوست ندارد «فرهاد» را تنها بگذارد مي خواهد قرارش را کنسل کند که درنهايت با رضايت فرهاد تصميم مي گيرد به اين مسافرت دوستانه برود. اما ظاهراً همين سفر باعث به وجود آمدن دردسرهايي مي شود که يک نمونه اش را در سکانس مشاجره سه نفره خوانديد. امين حيايي؛ رفاقت هاي پشت صحنه امين حيايي در مورد همکاري اش با شهرام شاه حسيني و حسين فرح بخش مي گويد؛ «من فيلمنامه اين کار را خيلي دوست داشتم (وقتي خواندم) يک کار متفاوتي بود براي خودم، موقعيتي بود که آن را بازي نکرده بودم و حالا من با کاراکتر نزديک به خودم آن را گرفتم و تيپ سازي نکردم و حتي الامکان سعي کرديم که از طنز موقعيتش استفاده کنيم و تيمي هم که در کنار هم قرار گرفته ايم خيلي تيم خوبي هستند. هم گروه کارگرداني، هم بازيگران و هم فيلمبرداري همه در واقع گروه حرفه يي هستند که خيلي کارشان را خوب بلدند و سريع پلان ها آماده مي شود، چيده مي شود، به نتيجه مي رسيم، قبل از شروع سکانس و پلان، يعني طي يک روخواني و طي نشستي آن سکانس را در مي آوريم و آماده مي کنيم و مي رويم جلوي دوربين. نتيجه خيلي عالي بوده و تا اينجا فوق العاده رضايت بخش بوده و احساس مي کنم از آن فيلم هايي بشود که واقعاً جلب توجه کند و مخاطبان زيادي را جذب کند.» مي پرسم چطور به اين هماهنگي با مهتاب کرامتي رسيده است، مي گويد؛ «آن حس همکاري که در کار وجود دارد و مي بينم ايشان براي کارشان ارزش قائلند و استرس دارند و دوست دارند کارشان خوب انجام شود، وقتي من اين همه شور و اشتياق را در ايشان مي بينم، براي خودم هم اين شور و اشتياق به وجود مي آيد که کارمان را بهتر انجام بدهيم و روابط خيلي سالم و توام با حس همکاري است و اينها خيلي کمک مي کند.