سينمای ما - نگاه روزنامه جمهوری اسلامی به فيلم« كنعان » ساخته ماني حقيقي / بحران زندگي يك زوج ايراني با لجن هاي يك چاه فاضلاب
چهارشنبه 24 آذر 1389 - 16:55

I نظرسنجی I

مایل به تماشای کدامیک از نسخه‌های فیلم «جرم» (مسعود کیمیایی) در سینما هستید؟




سينماي جهان
«گفتار پادشاه» در هفت رشته نامزد دريافت جوایز گلدن گلوب شد
موفقیت‌های «شبکه اجتماعی» در فصل جوایز هم ادامه دارد
«قوی سیاه»‌ در 12 رشته نامزد جوایز منتقدان رسانه‌ای‌ شد
هاليوود به قربانگاه جوانان تبديل شده است
ميشل يوئه نقش «سان سوچي» را بازي مي‌كند
ضارب لئوناردو دي‌كاپريو به دو سال زندان محكوم شد
برلوسکونی نزدیک به 000/400 یورو به جشنواره ونیز رشوه داده است
آدام سندلر و کوین جیمز در کمدی " پیشخدمت‌های هتل" بازی می‌کنند
برادران واچوفسکی نسخه‌ مدرن رابین هود را می‌سازند
مایکل مان بزودي پروژه تلویزیونی"ماهی تن بزرگ" را می‌سازد
«ژولیده‌پولیده» به صدرنشینی «هری پاتر» پایان داد
«شبکه اجتماعی» بهترین فیلم سال 2010 شد


سن پطرزبورگ


  (447 رأي)

کارگردان :
بهروز افخمی
ملک سلیمان


  (342 رأي)

کارگردان :
شهریار بحرانی
شکلات داغ


  (80 رأي)

کارگردان :
حامد کلاهداری
یک جیب پر پول


  (70 رأي)

کارگردان :
قدرت‌الله صلح‌میرزایی
بعدازظهر سگی سگی


  (80 رأي)

کارگردان :
مصطفی کیایی



نگاه روزنامه جمهوری اسلامی به فيلم« كنعان » ساخته ماني حقيقي
بحران زندگي يك زوج ايراني با لجن هاي يك چاه فاضلاب
بحران زندگي يك زوج ايراني با لجن هاي يك چاه فاضلاب


سينماي ما- ماني حقيقي گرچه با ادبيات آشناست؛ فلسفه اروپا خوانده و در فيلم « چهارشنبه سوري » ثابت كرده كه فيلمنامه نويسي هم مي داند اما در ساخته اخيرش با بهره گيري از تمام مولفه هاي تماشاگرپسند مثل استفاده از ستاره ها طراحي صحنه مدرن فيلمبرداري تله به شيوه فيلم هاي روز آمريكا و پا گذاشتن در حيطه سينماي قصه گو نتوانسته يك ملودرام موفق را ارائه دهد.
حقيقي موقعيتي به نام « كنعان » را به تماشاگر نشان مي دهد بدون آن كه آغاز و پاياني منطقي را براي آن متصور باشد. كنعان كه به گفته ماني حقيقي برگرفته از داستان « تير و ستون » نوشته « آليس مونرو » است بيشتر شبيه داستان هاي پست مدرن آمريكاي شمالي مثل « ريموند كارور » و « فرانك اكانر » است و دخلي به فرهنگ و سينماي ايراني ندارد.
فيلم بحران زندگي يك زوج مينا و مرتضي را با لجن هاي يك چاه فاضلاب در نخستين سكانس نشان مي دهد. زندگي آنها چون مينا دلش نمي خواهد صبح ها به كسي سلام كند و كسي نگرانش باشد به بن بست رسيده و مي خواهد به اين دلايل قيد همه چيز از جمله امنيت اجتماعي زندگي مرفه شوهر خوش تيپ و پولدار و تحصيل كرده را بزند و به آينده اي نامعلوم پيوند بخورد. كشمكش هاي دروني قهرمان اصلي به همان نسبت كه ذهني و ناگفتني است و در زير لايه فيلم قرار دارد حقيقت ذهنيت فيلمساز نيز هست . واقعيتي كه مينا مي خواهد به خاطرش از مرتضي دور شود بحراني از جنس اعتياد زن دوم و دست بزن شوهر و ساير مشكلات اجتماعي و خانوادگي زنان اين مملكت و بدبختي هاي معمول در يك زندگي در آستانه فروپاشي كه نگاهي چند وجهي و عميق به آن شده نيست .
حقيقي با كدهايي كه مي دهد ذهن مخاطب را با ابهامات بيشماري درگير مي كند. نشانه هايي كه در فيلم وجود دارد علي رغم وجود قصه هاي فرعي كه فيلمساز آنها را طراحي كرده دقيقا " به ذهن مخاطب منتقل مي شود. كدهايي مثل : اسم فيلم پاره شدن مانتوي مينا وقتي براي گرفتن جواب آزمايش مي رود نگاه هاي حسرت بارش در خانه خالي علي رضوان و درد دلهايش با او اصرار مرتضي به علي براي نصيحت كردن مينا و آشفتگي مينا و انصرافش از تصميم وقتي ارتباط علي و خواهرش آذر را مي بيند همه و همه نشانه هايي است كه با نهايت محافظه كاري حقيقي به نمايش گذاشته شده تا مخاطب را از بوي گندي كه در كليت اثر ساري و جاري است آگاه كند; بوي گندي كه آذر هم آنرا استشمام مي كند. ابهاماتي كه اساسا براي آن پاسخي طراحي نشده و حتي با يك پايان متافيزيكال براي فيلم كه از نوع جهان بيني حقيقي بسيار دور است هم پاسخ داده نمي شود.
در كنعان گرچه بازي ها و شخصيت ها بسيار خوب طراحي شده اند اما ارتباط بين شخصيت ها درنيامده و آنها در كليت اثر دست و پا مي زنند. بار دراماتيك فيلم در نيمه آن به دوش شخصيت پردازش نشده اي به نام علي رضوان مي افتد كه توان اداره فيلم را ندارد او با ظاهري عارف مآبانه در حالي كه راننده وانت است و نقش مصلح اجتماعي را بازي مي كند آن قدر به زندگي مينا و مرتضي نزديك است كه يك رابطه ممنوعه را در پس زمينه ذهن مخاطب تداعي مي كند.
شخصيت آذر كه رنگ و بويي كاملا " سياسي دارد و به شهادت فيلم و مچ بندهاي سياه بارها خودكشي كرده زني سرخورده و هيستريك است و با گردش هاي روزانه اش با علي رضوان به نوعي خود را به او مي آويزد كه البته علي هم استقبال مي كند. او متوقع و از خود راضي است و موقعيت مينا را درك نمي كند و حتي با او درگيري فيزيكي نيز ايجاد مي كند. مرتضي علاوه بر بحران زندگي در آستانه بحران كاري نيز قرار گرفته و در ارتباط با هيات مديره به بن بست رسيده است . ريشه هاي خانوادگي خود را رها كرده و تنها پناهگاه خود مادرش را نيز از دست داده است . او شخصيتي كاملا " منفعل دارد و كمكي به پيشبرد خط قصه حتي با ديالوگ هاي داغ و پر حرارتش در مسافرت شمال نمي كند.
ترانه عليدوستي در نقش مينا با وجود زحمات سودابه خسروي گريمور فيلم كه سعي مي كند او را زني در آستانه سي سالگي و جا افتاده نشان دهد به نظر مي رسد گزينه مناسبي نباشد گرچه درخشش او در نقش را نمي توان انكار كرد. البته شايد شناخت نادرست حقيقي از زنان ايراني با اين مشخصه باعث شده تمام تلاش هاي مينا براي رفتن جنس عاطفه حاكم بر روابط او با سه شخصيت ديگر و البته معامله ابلهانه اش با درخت براي ماندن باورپذير نباشد او كه با وجود علاقه ديوانه وار مرتضي و فرزندي كه در شكم دارد به طلاق مصر است خواهرش را رها مي كند و به شمال مي رود با او كتك كاري راه مي اندازد و تحقيرش مي كند. دل مادر بيمار مرتضي را مي شكند و به يكباره به زني مبدل مي شود كه دلش براي ديگران شور مي زند و خواب نما مي شود نذر مي كند و براي ديدن آذر بي طاقت مي شود و تمام طبقات يك برج را مي دود و از جدايي به خاطر يك گاو منصرف مي شود.
در يك نگاه كلي آدم هاي كنعان همگي دمدمي مزاج تنها بلاتكليف و با رفتارهايي نامتعارفند و به خودي خود و با اين اشارات ميني ماليستي ماني حقيقي در فيلم هيچيك حرف روراستي را به مخاطب نمي زنند و حس همذات پنداري را بر نمي انگيزانند. علاوه بر موسيقي كريستوف رضاعي و تم كند فيلم كه اعصاب و روان مخاطب را به هم مي ريزد طعم تلخ خيانت و بازيچه قرار گرفتن مضامين ماورايي و البته خرافي حس بي احترامي به شعور مخاطب را به شدت القا مي كند. تماشاگري كه از « دريدگي پيراهن » و « كنعان » تصوري جز پاكدامني و عفت ندارد با دروغي كه مينا آخر فيلم با نگاهش و نتيجه گيري شتاب زده اش به ما به خودش و مرتضي مي گويد از آخرين ساخته ماني حقيقي مشمئز مي شود.
پنجشنبه,9 آبان 1387 - 2:40:1

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو
اخبار مرتبط:

نظرات

مهتاب
پنجشنبه 9 آبان 1387 - 9:59
-5
موافقم مخالفم
 

ترانه عليدوستي در نقش مينا با وجود زحمات سودابه خسروي گريمور فيلم كه سعي مي كند او را زني در آستانه سي سالگي و جا افتاده نشان دهد به نظر مي رسد گزينه مناسبي نباشد گرچه درخشش او در نقش را نميتوان انكار كرد. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بابا بیخیال شید دیگه.من و دوستام دانشجوهای بیست و هفت هشت ساله ایم.زنی در آستانه سی سالگی و جاافتاده کدومه.یه جوری می گین انگار قرار بوده چهل ساله بازی کنه.

مسافران
پنجشنبه 9 آبان 1387 - 10:32
-3
موافقم مخالفم
 

امیدوارم کسیکه این نقد را می خواند ان قدر تحت تاثیر قرار نگیرد که تجربه ی دو بار سه بار دیدن فیلم را از دست بدهد چون قطعا بعدها افسوس می خورد چون لازمه ی درک بینش دقیق حقیقی دراین فیلم دیدن دوباره ی ان است

ابی سفید قرمز
پنجشنبه 9 آبان 1387 - 10:37
1
موافقم مخالفم
 

امیدوارم مانی حقیقی ناراحت نشود اینا همونا هستن که اینقدر به حاتمی کیا گیر میدن

اگه برگمان زنده بشه وفیلم بسازه بازم میگن ضعیفه

مسافران2
پنجشنبه 9 آبان 1387 - 11:9
-1
موافقم مخالفم
 

راستی مگه همینا که به چهارشنبه سوری هم گیر میدادن فیلمی که هم سینمایی ها و مردم عادی را به سینما کشوند

کلا این ادمها با فیلم خوب پرفروش مشکل دارن

یه فیلمنامه قوی

یه جمله هست که میگن اگر فیلمی با 4یا 5 شخصیت ساخته شد و موقع فیلم حوصله سر نرفت نشانه ی یک کار قوی است

مقایسه کنعان وچهارشنبه سوری اشتباه محض است چون هر یک جایگاه خود را دارن با اینکه کنعان مورد پسند داوران نبود شاید اونها هم فیلم را یه بار دیدن

پوریا
پنجشنبه 9 آبان 1387 - 11:22
-8
موافقم مخالفم
 

تا اونجا که من میدونم تماشاگرا استقبال کردن.فیلم هم تو جشنواره فجر منتخب تماشاگرا شد البته تو بخش بین المللی..روزنامه جمهوری اسلامی این چیزایی که گفته رو تو کدوم شهر دیده؟


پنجشنبه 9 آبان 1387 - 17:40
1
موافقم مخالفم
 

vaghean baraye kasi ke in naghdi neveshte moteasefam hich chizi az cinema nemifahmide...kan'an tanha hesi ke be man dad hese shadio bi parvayi bud chon tuye cinemaye iran hamchin filme ghaviE ro bad az modatha didam

امید صیادی
جمعه 10 آبان 1387 - 1:31
-1
موافقم مخالفم
 

آغاز و پایان نداشتن یعنی چه ؟ یعنی از ب بسم الله تا نون ضالین ؟ خوب برای چه باید اینقدر خط کشی و مشخص باشد ؟

یا این دخل نداشتن به فرهنگ و سینمای ایرانی را از کجا آوردی رفیق ؟

مگر ما با چارپا سفر میکنیم یا فقط اشکنه میخوریم ؟ یا طلاق نمیگیریم ؟ اصلن فرهنگ سینمای ایران که فرمودی کجا و چیست؟

فکر میکنی فاصله فرهنگی طبقه متوسط ما با اروپا و آمریکا

چقدر است ؟ اگر ندیده ای حداقل میتوانی بخوانی ، یادبگیری .

اینکه نوشتی تم کند فیلم اعصاب و روان مخاطب را بهم میریزد که

دیگر آخر شاهکار نقادی بود عزیز .

اگر با توقع بالا رفتن آدرنالین به تماشای کنعان رفته ای باید بگویم

آدرس را اشتباه گرفتی و میتوانستی با کمی جستجو در شهر

سری فیلم های "بورن" را با کیفیت خوب و قیمت مناسب پیدا

کنی و تخمه شکن از تماشای نهایت هیجان لذت ببری !

متاسفانه در تریبونی مثل سینمای ما گاهی نقدهایی رو میشود

که در قوطی هیچ عطاری نیست .

لزوم لینک شدن این نقد آبکی و دور از علم سینما اونهم از روزنامه

جمهوری اسلامی رو اصلن درک نمی کنم .

نقد اگر کارشناسی باشد حتی اگر فیلمی را به لجن بکشد باکی

نیست و حداقل کارکردش یاد گرفتن و ریز دیدن است .

اما نشر اینگونه مطلب تحت عنوان نقدی بر .. بیشتر موضع گیری

شخصی به نظر میرسد .

مرسده
جمعه 10 آبان 1387 - 20:13
6
موافقم مخالفم
 

کجاي رابطه ي فرضي مينا و علي بوي گند ميداد ؟؟؟؟ . خيلي نقدش جهت دار وغير منصفانه بود. خيلي اغراق داشت. در ضمن کنعان به شعور مخاطب توهين نميکرد.

هستی
جمعه 10 آبان 1387 - 23:57
5
موافقم مخالفم
 

دلایل مینا برای رفتن ابلهانه بود ،واقعا بود، یعنی چی که نمیخوام صبح به کسی سلام کنم!یعنی چی که نمیخوام کسی دوستم داشته باشه و منتظرم باشه؟!یعنی چی واقعا؟اونم تودنیایی که همه میخوان از تنهایی ماشینی فرار کنن همه آرزو دارن یکی مثل مرتضی(همسر) تو زندگیشون باشه و دوستشون داشته باشه اونم همسری که اینهمه به دل طرف اش راه اومده و اینهمه امتیاز بهش داده(خدایی کدوم مرد ایرانی اینقدر روشنفکره از هر هزار تا یکی ؟؟شاید؟؟)

اصلا باید به عقل زنی که از شوهری به این خوبی(مرتضی کاملا یک فرشته است)شک کرد

مرتضی تحصیلکرده خوش تیپ پولدار و به فکر خانواده با وقار مهربان صبور آرام ومنطقی و عاشق است چرا بایداز چنین شخصی دل کند اصلا مگر میتوان از چنین موجود دوست داشتنی و نازنینی جدا شد؟!!

توی سینما یکی از دوستانم آروم تو گوشم گفت "اگر یه آدم اینطوری راستی راستی پیدا بشه حاضرم برم تو کره ماه تنها باهاش زندگی کنم"

از اون طرف مینا لایق چنین زندگی به نظر نمیرسه راستش این زندگی اعیانی و اون مرد فرهیخته و اون شرایط آرمانی هیچ رقمه بهش نمیاد

اینطوری میشه که وقتی مرتضی جلسه ی مهمش رو ول میکنه و با اون لحن مهربانش پشت تلفن بهش میگه"جانم" آأم لجش در میاد

یا وقتی عاجزانه به مینا میگه "چرا اینقدر اذیت میکنی من رو تو آخه " آدم هزار بار تو دلش میگه بابا ول کن زنیکه دیوونه رو بزار بره

نقد زیبای آقای سعید قطبی زاده رو تو مجله فیلم بخونید تا دستتون بیاد چی میخوام بگم

این زندگی مثل لباسهای توی تنش به تنه مینا(ترانه علیدوستی)گشاد بود خیلی گشاد و بد قواره


شنبه 11 آبان 1387 - 16:12
4
موافقم مخالفم
 

baba in ke hamash dare az film tarif mikone bad az hamoon tarifash natije migire ke filme abakie!!!

فرامرز
سه‌شنبه 14 آبان 1387 - 3:6
0
موافقم مخالفم
 

به هستی خانم

به نظر من همه چیز که اینهای که شما گفتید نیست

اینهای که مینا گفت بخشی از دلیل هست

البته من به شخصه دنبال دلیل مهمی نبودم در فیلم همینکه مینا میگه من دیگه دوستت ندارم این میشه بزرگ ترین دلیل

حالا این می تونه هر چی باشه مهم نیست فقط این هست که الان اون حسی رو که 10 سال پیش به مرتضی داشته نداره

در کنار زندگی مینا علی رو می بینیم که با گذشت چندین سال هنوز تغییر نکرده هنوز همون علی 10 سال پیش هست ولی مینا این را با مرتضی مقایسه می کنه و اونوقت میشه که دیگه دوستش نداره

به نظر من در زندگی حتما نباید شوهر جلوی زن را بگیرد یا معتاد یا هر چیز دیگری باشه وقتی به یک جای می رسه که دیگه دوست نداره طرف رو خوب نمی تونه زندگی کنه باهاش و حتی زندگی خوب و همسر مهربان هم دیگه فایده نداره

و به نظر من هم مرتضی همچین فرشته نبود و همینطور مینا برای کاری که انجام می داد زیاد تقصیر کار نبود

و همینطور من دوست داشتم که مینا در آخر فیلم می رفت

موفق باشید

shaghayegh
سه‌شنبه 14 آبان 1387 - 21:38
-1
موافقم مخالفم
 

خانوم هستی این که شما از شخصیت مینا خوشتون نیومده یا مرتضی رو خیلی دوست دارید به ضعف و قوت فیلم ربطی نداره.فیلم یه سری شخصیت رو به ما نشون داده و قضاوت هر کسی از این شخصیتا و کاراشون به خودش مربوطه.مینا هم این خصوصیاتو داره و فیلم اونو به ما معرفی میکنه .اینکه به نظر شما خصوصیاتش بده دلیل نمیشه که بگین فیلم بده.اگه شما یه چیزی رو دوست دارید دلیل نمیشه شخصیت فیلم و داستانم دوستش داشته باشه.

انگار همه ی تمرکز شما و دوستتون روی این بوده که اخی مرتضی چقدر خوبه و اصلا مرد اینطوری پیدا نمیشه و میوه ی خوب نصیب شغاله و.....از این حرفا.اصلا به بقیه ی فیلم و حرفاش توجهی کردین؟

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       








             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 1.74740290642 seconds.