امیدوارم نویسنده این مطلب،جناب کاوه اسماعیلی، اگر کامنتها را می خوانند برای روشن شدن ذهن من اعلام کنند، فردوسی پور دقیقا چه چیزی را افشا کرد؟ از زمانی که به سن حضور در عرصه اجتماع رسیدم، به طور عینی و ملموس دریافتم ما فرهنگی داریم به نام افشا. یعنی بیشتر ذهن مردم ما به دنبال افشای دیگران است. افشای اینکه فلان فرد در روابط خانوادگی اش( با والدین، همسر یا فرزندانش) مشکل دارد. افشای اینکه فلان فرد مساله ای اخلاقی یا اقتصادی دارد. افشای اینکه فلان فرد از مشکلی رنج می برد که هیچ کس از آن با خبر نیست و ... . اصلا ذهن ما از افشا لذت می برد، اما از افشا شدن متنفر است. همواره به دنبال افشا هستیم. اشتباه نشود، من با افشا به طور کامل مخالف نیستم. اگر افشا در خصوص یک عمل نادرست، و در عرصه فعالیتهای عمومی یک فرد( نه خصوصی اش) و برای نفع عمومی و مبتنی بر حقیقت و قانون باشد، پذیرفتنی است. اما رسوخ ذهنیت همیشه آماده ی افشا در جامعه ی ما، منجر به این امر شده است که گاهی اوقات ما دوست داریم در خصوص موضوعاتی" واضح"" یا غیر واقعی" هم افشا گری کنیم. به همین علت شایعه در جامعه ما بیش از هر جامعه ای رواج دارد و به سرعت گسترش می یابد و در زمره باورهای مردم قرار می گیرد. زیرا شایعه عموما در خصوص لایه های غیر قابل رویت رواج می یابد و ما که دنبال افشا هستیم ، می گوییم این همان افشا است. نظر به اهمیت افشا در فرهنگ ما، اصولا افشا کننده در جایگاه ویژه ای قرار دارد و قابل ستایش می شود. نویسنده نیز با این ذهنیت به نگارش مطلب خود پرداخته اند و ضمن تجلیل افشا، افشاگری و افشاگر، مطالبی در تمجید نود و فردوسی پور نگاشته اند. اما من چند سوال دارم. افشا از لحاظ لغوی زمانی رخ می دهد که چیزی پنهانی را ظاهر و فاش کنیم یا اینکه فردی سخنی خلاف واقع بیان کند، و بعد فرد دیگری خلاف واقع بودن آن را اثبات کند. در مورد قضیه دوکارمو، فردوسی پور به دو نکته اشاره کرد: 1-دوکارمو بازیکن لیگ ایالتی بوده است. سپس، با تمام توان دو برنامه خود را برای این موضوع اختصاص داد. 2-موضوع دوم هم که جناب کاوه اسماعیلی آن را تکان دهنده می داند،عبارت بود از حضور یک وکیل کره ای به عنوان نماینده حقوقی باشگاهی که دوکارمو در آن بازی می کرده است. یعنی اتهام تبانی و دلالی برای حضور دوکارمو در ایران به قطبی یا مارکو و یا هر دو. اما فردوسی پور چه چیزی را افشا کرد؟ برای افشا در این مورد دو فرض قابل تصور است: فرض نخست اینکه سابقه دوکارمو به عنوان بازیکن لیگ ایالتی مخفی بوده است یا مسولان و مربیان باشگاه پرسپولیس( بخوانید قطبی) این قضیه را مخفی کرده اند. فرض دوم هم اینکه مربیان پرسپولیس خلاف این امر را گفته باشند( اظهار خلاف واقع) و بعد فردوسی پور با بیان واقع، آنها را افشا کرده باشد. دقیقا نویسنده به من بگوید کدام حالت رخ داده بود؟ آیا سابقه دوکارمو به عنوان بازیکن لیگ ایالتی برزیل مخفی بوده و فردوسی پور آن را افشا کرد؟ یا اینکه قطبی خلاف این امر را ادعا کرده بود و اکنون فردوسی پور خلاف واقع بودن آن را اثبات کرده است؟ عادل با مراجعه به آرشیو برنامه نود خواهد دید، حتی پیش از انعقاد قرارداد با دوکارمو، قطبی در پاسخ به سوال فردوسی پور که دوکارمو بازیکن چه تیمی است گفت در لیگ ایالتی برزیل بازی میکند. آیا قطبی در برنامه نود، خلاف این حرف را گفته بود؟ اما فردوسی پور از این قضیه که لیگ ایالتی برزیل در چه سطحی برگزار می شود ناآگاه بوده است. بنابراین افشایی اتفاق نیفتاده است. فردوسی پور اگر اندکی اخلاق حرفه ای داشت، صحبتهای قطبی در آن برنامه را که گفت دوکارمو بازیکن لیگ ایالتی برزیل بوده را همراه تصاویر نمایش می داد. اما او که می دانست حافظه بسیار از بینندگان ضعیف است از نمایش آن خودداری کرد و به گونه ای القا کرد که قطبی چیزی خلاف این موضوع را ادعا کرد است. فردوسی پور می توانست خیلی منطقی و عادی تحلیل کند که دوکارمو بازیکن خوبی نبوده است یا به قول خودش آن قدر هم که قطبی می گفته خوب نبوده است. آن وقت، ما شاهد یک بحث فنی بودیم و قطبی می توانست توضیح دهد. در خصوص حضور یک وکیل کره ای به عنوان نماینده حقوقی باشگاه برزیلی و متعاقبا اتهام دلالی به قطبی و مارکو، باید گفت اتهام بدون دلیل و شوق به محکومیت بی دلیل و مبتنی بر حدس و گمانه زنی، و خود قاضی پنداری نهفته در جامعه ی ایرانی، در نود به اوج رسید و در شخص فردوسی پور حلول کرد. در این خصوص توضیح زیادی لازم نیست و در حقوق اصل بر صحت و برائت است و کسی که مدعی عدم صحت یا عدم برائت است باید آن را اثبات کند. صرفنظر از مسایل حقوقی در قضیه ذیربط، یک سوال معقول باقی می ماند. در ماجرای انتقال دوکارمو اگر بحث دلالی و فروش بالاتر از قیمت مطرح باشد ما با چند طرف مواجه هستیم: باشگاه، بازیکن، وکیل کره ای، مارکو، قطبی. باشگاه پرسپولیس هم فقط مبلغ 150 هزار دلار بابت رضایتنامه ی دوکارمو پرداخته است. اگر مبلغ 150 هزار دلار را بین اشخاص فوق تقسیم کنیم، چنانچه قرار باشد مبلغ مزبور بالسویه بین همه افراد دخیل تقسیم شود، آیا چیزی بیش از 30 هزار دلار خواهد شد و با تمام محاسن و معایبی که از قطبی می شناسیم و با وجود قرار دادی دو میلیون دلاری با پرسپولیس و طبعا عدم نیاز به این مبلغ که برای قطبی اندک است، آیا اتهام زنی به او یا مارکو که او هم حتما در کره چندین میلیون دلار درآمد داشته، منطقی می نماید؟ آیا قابل تصور است که قطبی یا مارکو برای دریافت 30 هزار دلار یا حتی اگر فرض هم کنیم قرار بوده از دستمزد دوکارمو هم درصدی ببرند که در این صورت سهم هر طرف مجموعا از رضایتنامه و حقوق ماهانه در یک سال حدود 60 هزار دلار میشد، اعتبار خود را زیر سوال ببرد؟ آیا اعتبار قطبی یا مارکو به عنوان دو فرد اینقدر مورد خدشه است که افتضاح رسوایی چنین امری را بر جان بخرند. حتی اگر بگوییم قطبی و مارکو تصور افشای این مطلب را نداشته اند آیا با شناخت عمومی از قطبی به عنوان یک انسان برزگ شده در فرهگ حرفه ای، می توانیم تصور کنیم که او با این تحصیلات, عدم نیاز مالی به این مبلغ و شخصیت تا حدی اخلاق گرایش، اعتبار و وجدان خود را فدای این مبلغ اندک کند؟ آیا درآمد یک وکیل بین المللی در حوزه ورزش آنقدر اندک است که خطرات ناشی از این عمل غیرقانونی را در قبال 30 یا حداکثر 60 هزار دلار پذیرا شود؟ اینها سوالاتی است که حداقل باید برای آن پاسخی پیدا کرد. اگر معتقدم نود زرد است، نه به این دلیل است که می گوید دوکارمو بازیکن بدی بوده یا نه، اصلا مرا با دوکارمو چه کار است؟ بلکه دقیقا به این دلیل می گویم نود زرد است که به اندازه ای در خصوص یک موضوع روشن( حضور دوکارمو در لیگ ایالتی برزیل)، هیاهو به پا کرد که کم کم حتی کسانی که با گوش خودشان شنیدند که قطبی گفت دوکارمو بازیکن لیگ ایالتی بوده، شک کردند که قطبی شاید گفته بود دوکارمو بازیکن بهترین تیم برزیل بوده است که عادل فاتحانه در نود به گونه ای به طرح موضوع می پردازد که احتمالا کاشف واکسن ایدز هم چنان ژست فاتحانه ای نمی گرفت. اگر می گویم نود زرد است به این دلیل است که فردوسی پور که قطعا در جستجوی اینترنتی به طوری اتفاقی به وکیل کره ای برخورد کرده است، به اتهام زنی ناقص که از شیوه های زرد سازی است، پرداخت. فردوسی پور بدون ذره ای اشاره به صحبتهای قطبی در خصوص سابقه دوکارمو، با شیوه های زرد رسانه ای اقدام به القای این مطلب کرد که مچگیری و افشاگری کرده است تا از این رهگذر برنامه ی نود را که مدتها بود چیز مهمی ارایه نکرده بود، دوباره مطرح کند. اما به چه قیمتی؟ به آبروی چه کسی؟ انتساب حامیان قطبی به منتقدان زرد بودن نود، از آن مواردی است که احتمالا نگارنده در ذهن خود نمی تواند تصور کند اگر شخصی از برنامه یا فردی دیگری انتقاد کند، لزوما طرفدار یا دوستدار طرف دیگر محسوب نمی شود. من نه از دوکارمو حمایت می کنم، نه شیفته قطبی یا هر فرد دیگری هستم. من شان خود یا خوانندگان را به مسایلی( تنفر یا حمایت)، که متعلق به طرفداران عموما کم سن و سال فوتبال است تقلیل نمی دهم. اما می دانم در خصوص هر فرد یا هر موضوعی باید اندکی انصاف نشان داد. در ابتدای نمایش نود، فرق عادل با سایر روزنامه های زرد این بود که برای جذب مخاطب، کمتر اصول برنامه سازی را زیر پا می گذاشت. اما امروز برای به رخ کشیدن قدرت نود و خروج از وضعیت خنثایی که این برنامه به آن دچار شده بود، اخلاق را قربانی کرد. آن دسته از منتقدان نود که نه ارتباطی با ارکان اقتصادی فوتبال دارند یا نفعی اقتصادی برای خود متصور نیستند، می دانند که انتقاد از نود در حال حاضر با توجه به تعداد بالای مخاطبانش به مثابه حرکت بر خلاف جریان آب است. اما این امر نمی تواند مانعی بر راه تذکر این افراد باشد. تاریخ این ایام را هرکس که خواهد خواند، جز این سخن از ما نخواهد راند: این نسل سر در گم، بر توسن اندیشه هایشان لنگ، فرسنگ در فرسنگ، جز سوی ترکستان نمی رانند، تاریخ پیش از خویش را باری نمی خوانند. نکته آخر هم که دوست دارم اشاره کنم این است که مطمین هستم در صورتی که قطبی مطالبات قراردادی اش را درخواست کند، پروژه بعدی به لجن کشیدن( عبارت دیگری به ذهنم نیامد) قطبی از لحاظ اقتصادی است. یعنی احتمالا باشگاه پرسپولیس از لحاظ حقوقی، قراردادی منعقد کرده که در آن وکیل قطبی شروطی گنجانده بوده است و سپس این شروط محقق نشده و قطبی با استناد به حقوق قراردادی اش( منظور جمع حق نه حقوق به معنی دستمزد) و تعهدات باشگاه، از لحاظ حقوقی در موضع قویتری قرار دارد. اما اگر قطبی به قرارداد استناد کند، مسولان پرسپولیس و تربیت بدنی که قرارداد قطبی با دخالت مستقیم سازمان منعقد شد،برای فرار از این موضوع که چرا مانند همیشه به حقوق ورزش و انعقاد قرارداد در حورزه ورزش توجه نمیشود و این اندازه محکومیت در فیفا را تا به حال به دنبال داشته است، در جامعه ناآگاه از حقوق، به گونه ای القا خواهند کرد که قطبی پول پرست و ... است. این امر از واکنش بچه گانه مصطفوی که وقتی خبرنگار گفت قطبی کارهای فسخ قرارداد را به وکیلش سپرده مشخص بود. مصطفوی گفت وکیل ما هم خداست و... . غافل از اینکه در دنیای متمدن، افراد تمام امور حقوقی خود را با مشورت متخصصین حقوقی انجام می دهند تا در آینده دچار مشکلات حقوقی نشوند. مساله ای که در ورزش کشور ما مفقود است.
|