سينمای ما - یادداشت مصطفی جلالی‌فخر به بهانه ادعای اخیر کارگردان «آتش سبز» علیه سایت سینمای ما؛ / اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک
يکشنبه 18 بهمن 1388 - 0:24

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (35 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (22 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (134 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (93 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (321 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (71 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (98 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (347 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1340 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



یادداشت مصطفی جلالی‌فخر به بهانه ادعای اخیر کارگردان «آتش سبز» علیه سایت سینمای ما؛
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند /  انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک


سینمای ما - مصطفی جلالی‌فخر: به نظر مي‌رسد كه رفتار واكنشي كارگردانان سرخورده‌ي سينماي ايران به مرز نگران‌كننده‌اي رسيده است. چه از لحاظ افزايش شمارگان و چه در نوع واكنش‌ها. تهمت، توهين و تحقير شايع‌ترين يافته‌هايي‌ست كه آن‌ها در مواجهه با منتقدان آثار خود بروز مي‌دهند. اين واكنش‌ها معمولا به صورت حاد و در هنگام نمايش عمومي بروز مي‌يابد. گاه به يك شكست يا چند شكست اخير مربوط مي‌شود و گاه نوعي فرافكني در مواجهه با كليت كارنامه يا عمر هنري‌شان به شمار مي‌آيد. پس از نارضايتي عميق از نگاه منفي منتقدان، آنان به مصاحبه‌هاي متعدد علاقه نشان مي‌دهند و مي‌كوشند در دو جبهه به "مبارزه"ي خود ادامه دهند. يكي جبهه‌ي توضيح مفصل در باره‌ي اثر خود و راه دشواري كه پيموده‌اند و ديگري در تخطئه‌ي كساني كه در باره‌ي فيلم‌شان نقد منفي نوشته يا گفته‌اند. مصداق اخير چنين رويكردي، رفتار ناشايست و نارواي سازنده‌ي آتش سبز در برابر يك سايت سينمايي و دو تن از منتقداني‌ست كه اين سايت را اداره مي‌كنند. با اين ادعاي بي‌سند (و البته تكذيب‌شده) كه علت نقد منفي آنان، رد درخواست آگهي سيصدهزارتوماني آن سايت توسط تهيه‌كننده بوده است. تهمت مبتكرانه‌اي نيست. درست شبيه ادعاي سيروس الوند كه منتقدان خود را كساني دانست كه تقاضاي دستياري يا بازيگري از وي داشته‌اند و مورد پذيرش قرار نگرفته. يا احيانا شبيه فيلمساز ديگري كه همه منتقدان خود را عضوي از يك شبكه‌ي هماهنگ مافيايي مي‌داند. تلخ اين‌جاست كه اين جور تلاش‌هاي فرافكنانه براي توجيه آثاري‌ست كه به گونه‌اي شوربختانه به حد متوسط هم نمي‌رسند. كسي مثل اصلاني اجازه نمي‌دهد كه به حرمت سن و سال ايشان (و نه حرمت فيلم‌شان) چونان تماشاگران معدودشان به خواب برويم و سكوت كنيم. يا كسي مثل الوند كه سقف توانايي‌اش يك بار براي هميشه اتفاق افتاده، حد و حدود هنري خود را به رسميت نمي‌شناسد. يا احيانا حاتمي‌كيايي كه اين همه كار قابل دفاع و انتخاب دارد، شكست‌هاي اخير خود را پذيرا باشد و به منتقدان خود دشنام نگويد. به نظر مي‌رسد كه اين فيلمسازان مايل‌اند تا با تهمت‌پراكني و توهين عليه‌ي منتقدان خود، نقد فيلم را در كل منكوب كنند و منتقدان بعدي در هراس افترا و ناسزا، هيچ دستمالي به سرهاي بي‌درد خود نبندند! قصد اين نوشته دفاع از يك سايت يا دو همكار منتقد نيست (كه خود مي‌توانند و چنين كرده‌اند). حرفم در باره‌ي رشد خزنده و همه‌گيرشونده و حرمت‌شكنانه‌اي ست كه توسط برخي فيلمسازان كم‌تحمل يا خودشيفته عليه منتقدان سينما رخ داده است.
متاسفانه نشانگان اختلال "نارسيسيستيك" به گونه‌اي كلاسيك در برخي (و چه بسا بسياري) از فيلمسازان ما ديده مي‌شود. از خودبرتربيني، پرخاشگري، نگاه نابرابر و استثمارگرا به آدم‌هاي اطراف‌شان گرفته تا التيام يافتن‌شان با تحقير منتقدان (چه به صورت ذهني و چه به صورت علني) و حتي اين كه تحسين‌شدگي خود را هم واكنش ضروري ديگران مي‌دانند و البته هيچ وقت به مقدار كافي نيست. يافته‌ي شايع "توهم توطئه" نيز بيش از آن كه احيانا يك دليل پارانوئيد داشته باشد، بخشي از همان خودشيفتگي‌ست. اين دسته آدم‌ها معمولا باهوش يا زيبا يا... هستند و يك هسته مركزي واجد قابليت ستايش دارند؛ اما به دليل درگيري ذهني‌شان با تصور بزرگ‌كرده‌ي توانايي‌شان، مجال طي درست راه را نمي‌يابند و البته در بدترين حالات نيز، راه‌هايي براي عدم پذيرش واقعيت و كنار آمدن با خود را مي‌يابند. آن‌ها در روزگار ميان‌سالي يا پيري، معمولا به نقل گذشته‌ي باشكوه و موفق خود مشغول‌اند و اظهارنظرهاي عجيب و دهان‌پركن در ستايش خود يا كوچك‌پنداري ديگران صادر مي‌كنند و چه بسا دچار غم فراق خود شوند. اصرار براي نظريه‌پردازي و ارائه‌ي راه‌حل‌هاي كلان و بسيار ديدن در خشت خام و پيچش مو نيز در آن‌ها شيوع دارد. كافي‌ست مصاحبه‌ها و واكنش‌هاي بسياري فيلمسازان را در شرح آثار خود و واكنش به نقدها را بخوانيد تا به وفور به بي‌سوادي منتقدان و بي‌اهميتي نقد و منتقد براي آن‌ها و البته عصبيت و ناسزاگويي عليه منتقدان و قلم به مزد بودن‌شان و كشف توطئه‌ي فراگير برخورد كنيد. آن‌ها معمولا به تاريخي حواله مي‌دهند كه در زمان‌هاي دور پس از اين فرا خواهد رسيد و شاهكارهاي آنان را چونان دفينه‌اي پنهان كشف خواهد كرد.
حرف آخر اين است كه نبايد اين رويه‌ي مسموم و متاسفانه شايع را چونان واقعيتي تلخ پذيرا باشيم. درست مثل برخي فوتباليست‌ها كه شنيدن فحاشي را بخش ناچار كار خود مي‌پندارند. پيش‌تر نيز گفته‌ام كه انجمن منتقدان سينمايي ايران "موظف" است تا در برابر اين هجمه‌ي ناروا، مدافع حريم و حرمت منتقدان و جريان نقدنويسي باشد. سكوت مماشات‌گونه‌ي آن‌ها، فيلمسازان خودشيفته را بي‌پرواتر مي‌كند و در نهايت، جريان نقدنويسي را در ايران به يك كلبه‌ي نمور و تاريك و سست‌بنياد خواهد كشاند.




منبع خبر : سایت تخته خاکستری
جمعه,27 دی 1387 - 17:27:24

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات


جمعه 27 دي 1387 - 18:31
-2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

آقای جلالی فخر وقتی درباره ارتباط بین حاتمی کیا و آثارش و دکتر شمشیری اون مطلب کذایی رو می نویسی حاتمی کیا حق اعتراض ندارد؟؟

مسافران
جمعه 27 دي 1387 - 18:44
2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

گند همین آقای جلالی‌فخر سر دکتر شمشیری به اندازه کافی در آمد

به من سر بزنید

Red Ribbon
جمعه 27 دي 1387 - 20:4
4
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

ایشون بدونند طرفداران حاتمی کیا نمرده اند که اینجوری حرف می زنند. اتفاقا تو صحبت ایشون هم می تونین رگه هایی از همین انتقادهای بی هویت رو ببینین. منتقدی که به جای اشاره به فیلم به شخص انتقاد میکنه پیش همه عیانه. رویه ی مسموم رو بعضی از منتقدان دارند که انتقادهای مسموم می کنند و البته بعضی از منتقدان خیرخواه را نیز با هیزم برافراشته ی خود می سوزانند.


جمعه 27 دي 1387 - 23:7
1
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

واقعا پاسخ دندانشکنی بود .

ولی انگار یکدفعه حس کردم چقدر به سایت منبع علاقمند شدم ...


شنبه 28 دي 1387 - 0:11
-2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

به شدت موافقم...خصوصاً در مورد فيلم بسيار بد دعوت و ادعاهاي تو خالي كارگردانش

علی
شنبه 28 دي 1387 - 10:33
5
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

نمی دانم چرا اینقدر با حاتمی کیا بدید. خیلی تابلوست که دارید حسادت می کنید. این را حتی از تیتر نوشته تان می توان فهمید. من هم اگر به جای او بودم بعد از این همه سال بد شنیدن به همین شکل برخورد می کردم. این همه فیلم بد ساخته می شود ولی هیچ کدام به اندازه دعوت (با فرض بد بودن) مورد هجمه قرار نمی گیرد. هنوز ما واکنش های سر به نام پدر رو به یاد داریم. یا حتی سریال خوب حلقۀ سبز که اصلاً دیده نشد که بخواهد نقد شود.

با همۀ این حرف ها خوشبختانه حاتمی کیا از معدود فیلمسازان سینمای ایران است که محبوبیت اش را از نقدهای الکی و توخالی و پر از تمجید و ستایش به دست نیاورده است. چیزی که خیلی از فیلمسازهای به ظاهر بزرگ ما مثل داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی مدیون آن هستند.

حميد
شنبه 28 دي 1387 - 10:44
1
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

مطلب آقاي جلالي فخر خيلي مستدل و منصفانه است و متاسفانه طرفدار حاتمي كيا هم كلمه توهين آميزي استفاده كرده.

مطلب آقاي شمشيري هم كذايي نبود و من خودم در آن جلسه فيلم نگار بودم كه خانم يثربي در باره رابطه حاتمي كيا و شمشيري مفصل گفت و اتفاقا آقاي جلالي فخر كلي از حرف هاي ايشان را در وبلاگش نگذاشت. خود شمشري هم در جلسات متعدد با افتخار گفته كه حاتمي كيا ماه ها مي امد پيش من و در باره سقط جنين مي پرسيد. به قول فرزاد حسني مراوده با يك حافظ قران چه اشكالي داره كه اين همه به حاتمي كيا و دوستانش برخورده. جالبه كه خود ايشان هيچ وفت تكذيب نكرد!!!!


شنبه 28 دي 1387 - 13:41
2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

بهتره جناب آقا حد و حدود هنری خود را بشناسد و بداند که در مورد کسی صحبت میکند که فیلمسازی مانند بقیه اسم های اشاره شده در این مطلب نیست.

ادعای مضحک و دروغین دکتر شمشیری رو هنوز به یاد داریم.

saye
شنبه 28 دي 1387 - 14:22
-4
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

خيلي موافقم . اما شرط دارد . كه منتقدان ما هم در نقدهايشان كارشناسانه و با حرمت عمل كنند نه مثل عوام فيلم را به تمسخر بگيرند .

nel
شنبه 28 دي 1387 - 15:6
3
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

داستان امپرتور لخت و اصرار بر لباس فاخر به تن داشتن

امثال امیر و نیما و بقیه منتقدان مخالف فیلم که تعداد شون هم کم نیست مستوجب رمی جمرات نیستند چون فیلمو دوست نداشتن، بعید میدونم که هیچ کدومشون شخصیت فیلمسازو هدف گرفته باشند به جای فیلمش ولی‌ اصلانی خودش سر هوچی گری رو باز کرد اونم با بی‌-سواد و خنگ خطاب کردن اونا و بدتر از اون تهمت قلم به مزدی زدن

کاری که امیر کرده، اون یادداشت شوخی‌ که بعد نمایش جشنواره نوشته توهینی توش نبود، با چند تا کلمهٔ قلمبه سلمبه بازی کرده، که روی هم شوخی معصومانهٔ ولی‌ اصلانی یهو جدی گرفته بقیشم که دیگه همه میدونیم

به نظرم منتقدا نباید کوتاه بیان و لختی امپراطور ول نکنند اینقدر باید بگن تا پر مدعا‌ها از رو برن انشالله

ساناز
شنبه 28 دي 1387 - 16:0
-2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

شکستن حرمت منتقدین مساله امروز نیست. سالهاست که دیواری کوتاهتر از منتقد وجود نداره و فیلمسازان زیادی کم دانشی و کم کاری خودشون رو با توهین و افترا به منتقد ماستمالی می کنند. تکلیف مخاطب با چنین فیلمسازانی مشخصه.


شنبه 28 دي 1387 - 19:6
0
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

این خودشیفتگی که آقای جلالی فخر به آن اشاره کرده در منتقدین هم کم نیست.از وقتی منتقدین به جای نقد اثر شروع کردند به دست انداختن کارگردان اثر در جلسه پرسش و پاسخ فیلم.و جمله های پر از تمسخر و طعنه و کنایه های به دور از ادب و نزاکت درباره عوامل فیلم جریان نقد اعتبار و ارزش خود را از دست داد.ما بیشتر از فیلمسازان خودشیفته منتقدین خودشیفته و پر مدعا می بینیم.

صالح
شنبه 28 دي 1387 - 23:58
2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

بی زحمت شما اول نقد کردن رو یاد بگیرید و بفهمید وظیفه منتقد چیه بعدش راجع به استاد حاتمی کیا و سایرین حرف بزنید .


يکشنبه 29 دي 1387 - 0:3
-2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

منتقدین به واسطه منتقد بودن مجازند هر گونه می خواهند فیلم و صاحب فیلم و ... را درملاحظه ای له کننداما فیلمسازان خودشیفته باید مواظب باشند تا مبادا جریان نقد نویسی آسیب ببیند.

امیر قادری بی سواد و زرد نویس
يکشنبه 29 دي 1387 - 9:56
2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

امیر قادری بی سواد و زرد نویس واقعا با کدوم درک و سوادی اینطور هوچی گری کردی ؟ نوشتن لاوه بر استعداد نویسندگی که با دیده اغماض تو از کمترین سطحش بر خورداری نیاز به سواد و مطالعه داره وا قعا باور کنیم تو ادم بیسواد واجد اونچه نوشته شد هستی ؟

این ادم بیسواد و تو خالی

تا قبل از این مورد به خصوص در نوشته هاش از ارجاعات روانشناختی بیزاری میجست و برداشتهای روانشناختی مرسوم در عالم سینما رو در حد قواره هنرمند و اثرش نمیدونست نمونش مطلبی که در مورد خواب سفید اثر بیاد ماندنی حمید جبلی در مجله فیلم نوشت یا در همین سایته خبری در بخش کامنتهایی که برای یکی از مجموعه مطالب مربوط به افشین قطبی ارسال میشد با فونت سرخ خطاب به خوانندگان نوشت ....

به جمع شیزو فرنیک ما خوش آمدین

و برام جالبه که این ادم بیسواد و تو خالی که عملا مخاطبان رو روانی خطاب میکنه و در هزار تویه ذهن خط خطیش از یک بیماری وحشتناک یک عنصر دوست داشتنی میسازه -آن هم برای بازار گرمی و در اصل شناساندن من حقیقیش که در اصل منجر میشه به بر افتادن ماسک مضحکی که مجود حقیقیشو پشتش پنهان کرده _حالا پرچم برداشته و برای گزرش از پل از اصطلاحات مرسوم در علم روانشناسی و روانپزشکی پلیدانه سوئه استفاده میکنه آن هم از جانب نویسنده ای که ترویج خرافه گریش رو در همین سایت آبکی دیدیم در نتیجه با موجود حزب بادی طرفیم که برای گزرش از پل حاظر به سازشکاری حتی با اصول خودش است و دقیقا همین موارد هست که ذهن ما را به سمت شایعات پیش آمده سوق میدهد

چند ماه پیش در مراسمی در دانشکده هنر های زیبا دنشگاه تهران این ادم هم بود و قرار بود در مورد سینمای علی حاتمی صحبت کنه اما نه تنها این کار رو نکرد بلکه تمام مراسم رو با دفتر سایته آبکیش اشتباه گرفت و جز تمسخر حضار تکه پرانی و نیشخند زدن به صحبتهای دیگر سخنران مجلس آقای پرویز پور حسینی هیچ کار دیگر نکرد و وقاحت رو به جایی رسوند که در اوج صحبتهای دیگران و پاسخهای اقای پور حسینی علانا میخندید و از دیگران طلب یک البوم موسیقی راک از یک گروه مجارستانی کرد که با اعتراض چند نفر از حضار رو برو شد که به احترام پور حسینی سخنی نگفتند تا بعد از اتمام جلسه اما این ادم توخالی بلافاصله پس از اتمام صحبتهاش با شتاب هر چه بیشتر از سالن بیرون رفت و 2 تن از همراهانش یک پسر و یک دختر جوان و از قضا هر دو قد بلند با نیش خند و سر تکان دادن به دنبالش از سالن بیرون رفتند گویی به مرادشان اقتدا کردند

این رو میشود به جلاسات مشابهه از جمله جلسه بررسی فیلم آتش سبز هم تشبیه کرد که این ادم بیسواد انجا هم تنها با لودگی و تمسخر و سبک سری ذاتیش قصد به انحراف بردن مسئله را داشت و در شکل خوشبینانش انتقاد از فیلم اما او سواد این کار را ندارد و چون تنو خالیست به جای ارائه یک تحلیل صحیح و جامع به فرافکنی میبردازد و دقیقا مثل تماشاگرانی میمونه که بعد از شکست قاطع تیم محبوبشون با همان عوالم شیزو فرنیک دوستانشون شیشه های ماشینها و اماکن عمومی رو میشکنند

و باید به این ادم گفت ایا فیلمی ماننند اتش سبز انقدر بد بود که تو رو اینطور سوزونده ؟/

و خطاب به اصلانی..... کاری نکنید که شما هم سزاوار صفاتی باشید

که دیگران شب روز به این ادم بیسواد نسبت میدهند تعریف شما از ابتذال و ارتباطش به بخشی از سینمایه امریکا عمیقا اشتباه است و در اصل نشئت گرفته از عوامل خارج از خود فیلمها و غیلم سازانی هست که میگویند شما به انها لقب مبتذل دا ده اید


يکشنبه 29 دي 1387 - 14:25
-3
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

نگران جریان نقد نویسی نباشید چون منتقدین پوست نهنگ دارند .اما از خودشیفتگی فیلمسازان نوشته اید راستش در خودشیفتگی هیچ کس به پای شما منتقدین محترم نمی رسد.

به حمید
يکشنبه 29 دي 1387 - 14:48
2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

حاتمی کیا اگر می خواست ارتباطش با دکتر شمشیری را پنهان کند که در تیتراژ پایان فیلم نمی زد "با تشکر از دکتر شمشیری"اما یک منتقد چرا باید روی این موضوع زوم کند و آن را با صدای بلند اعلام کند طوری که در سایتهای مختلف درج شود. خیلی ها برداشت های منفی از این مطلب می کنند.

به nel
يکشنبه 29 دي 1387 - 14:58
0
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

چه جالب.

پس دست انداختن کارگردان اثر توسط قادری با آن نوشته بی مزه فقط یک شوخی معصومانه بوده و بازی با کلمات ..خوب حرف آقای اصلانی هم درباره آن مزد گرفتن فقط و فقط یک شوخی معصومانه بوده و به قول شما بازی با کلمات


يکشنبه 29 دي 1387 - 19:22
-3
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

گاهی مطلبی را می خوانم و برای خودم که آن نوشته را خواندم متاسف می شوم. گاهی مطلبی را می خوانم و برای آن نویسنده ی گم نام و کوته فکر متاسف می شوم. گاهی مطلبی را می خوانم و به نام نویسنده ی آن نگاه می کنم...

ادامه مطلب: www.eghlimaaaaaaa.blogfa.com

به علی
يکشنبه 29 دي 1387 - 21:15
0
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

عزیز جان کارگردان مورد علاقت تو دهه هشتاد خزعبل سازی میکنه و همه هم بر اون واقفن. شما نمیخواد برای توجیه فیلمساز محبوبت، در آماتوری ترین حالت، به تخطئه فیلمسازان بزرگ بپردازید. حاتمی کیا سطحش همونیه که تو دهه 80 نشون داد. حالا تو دهه 70 با ساخت فیلم کپی شده آژانس شیشه ای و فیلم تلویزیونی بوی پیراهن یوسف یه سر و صدایی کرد. زیاد جدی نگیر!


يکشنبه 29 دي 1387 - 23:44
-1
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

خزعبلات حاتمی کیا یک سر و گردن از بسیاری از فیلمهای فعلی سینما بهتر هستند.آژانس هم اگر کپی بود ایول به این کپی که کپی خوب ساختن هم خیلی هنر می خواهد در ضمن اگر آن زمان قضیه گروگان گیری در مکانی در بوشهر را خوانده بودی می فهمیدی که فیلم آژانس با الهام از آن موضوع ساخته شده نه از روی فیلم سیدنی لومت.

حسن
يکشنبه 29 دي 1387 - 23:45
3
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

سلام، دوستان عزيز به جاي اينكه از ديگران انتظار داشته باشيم تا انتقادپذير باشند، بهتر است كمي هم خود اين صفت را دارا باشيم. تا اينجا نقدهاي مخالفي كه بر آتش سبز خوانده‌ام را جز اين نديده‌ام كه منتقد عزيز سليقه شخصي خود را پايه نقد و مخالفت خواني قرار داده است. با احترام به نظر اين عزيزان، بايد عرض كنم درك نكردن يك اثر دليل بر بد بودن نيست، بلكه بايد فاكتورها مختلف را مد نطر قرار داد و يكي از آن فاكتورها اين مي‌توند باشد كه شايد از حيطه ادراك شخصي منتقد خارج است و اين چيز بدي نيست. متاسفانه ما نمي‌توانيم جمله "من بلد نيستم"، " من نميدانم" يا " من اين را درك نمي‌كنم" را به زبان آوريم.


دوشنبه 30 دي 1387 - 0:18
-1
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

آقا من از جریان اون نوشته امیر قادری در باره فیلم و اتفاقاتی که سر جلسه نقد و بررسی افتاد بی خبرم . یعنی دقیقش رو نمیدونم . اگه یکی روشنگری کنه و من خنگ رو از این هپروت بیاره بیرون ممنون میشم .

راستی متن اون یادداشت رو کسی داره و یا حداقل بخشی اش رو .اگه دارین لطفا آدرس بدین بریم ببینیم . یا همینجا بزارین .

ولی با این صحبتهایی که شد ( راست و دروغش رو نمیدونم) فقط میگم که برای امیر نگرانم . خواستم بهش بگم شاید اینجا اونجایی نیست که تصور میکنه ... شاید ولی حتما اونقدر میدونه که حواشو خوب جمع کنه .

علی
دوشنبه 30 دي 1387 - 12:4
-2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

به کسی که نوشته به علی:

تو راست می گی. چون هواداران فیلمساز محبوبت به کمک حماقت های امثال تو چرندیاتی مثل درخت گلابی و هامون و بانو و پری و سارا و سنتوری و مهمان مامان رو سال به سال گنده تر می کنند. باید هم در نظر تو هر اظهار نظر مخالفی آماتوری بیاد. آژانس یک شاهکار جاویدان سینمای ایران است که هزار بار از فیلم آشغال لومت بهتر است.

به بی نام
دوشنبه 30 دي 1387 - 17:21
0
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

سر و صدایی که حاتمی کیا راه انداخت با فیلم از کرخه تا راین بود آن هم در دهه شصت عزیز جان.فیلم بوی پیراهن یوسف هم تلویزیونی نبود سینمایی بود.از حاتمی کیا خوشت نمیاد به خودت مربوط است و سلیقه ات و عقیده ات ااما سعی نکن برای کوبیدن خودش و آثارش حرف های بی ربط ببافی


دوشنبه 30 دي 1387 - 18:2
-2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

به " به علی ":

ببینم فیلمسازهای محبوب شما تو دهۀ 80 چی ساختن؟ میشه چند تا از شاهکاراشونو اسم ببرین تا با بچه ها بخندیم؟ نکنه سنتوری رو میگین؟

ببین نا عزیزِ زیرِ آماتور! حسادت از همین 4 خط نوشته ای که در جواب علی نوشتی می باره. اینکه می گی "حاتمی کیا سطحش همونیه که تو دهه 80 نشون داد ... " واقعاً فکر می کنی خیلی حرف محکم و مستدل و حرفه ای یه؟ برو یکم فیلم ببین تا دیگه نگی آژانس کپی کاریه. این شکلی کمتر به حرفات می خندن!


سه‌شنبه 1 بهمن 1387 - 12:8
0
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

درجواب به نظر آخر: ( به علی جواب داده)

انقدر خزغبل نگو!

تو در سطح همان جهار چنگولی و ده رقمی هستی. معنای فیلم عمیق ارتفاع پست را چه می فهمی!!

به علی و...
پنجشنبه 3 بهمن 1387 - 6:9
2
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

علی جان فیض بردیم. لازم نیست برای دفاع از خزعبل ساز سرشناس دهه هشتاد(جناب حاتمی کیا)، این چرندیات رو ببافی! بعد از ساخت فیلم حماقت بار و ننگین دعوت، استعداد ایشون در فیلمسازی نمایان شد! قبل از اون سریال تهوع آور حلقه سبز و قبلترش فیلم سرگیجه آور به نام پدر با داستانی نیم خطی که حال همرو بهم زد! قبل از اون هم ارتفاع پست، که به زعم همه اگه اصغر فرهادی تو فیلمنامش به حاتمی کیا کمک نکرده بود، نتیجه اونم یه افتضاح بزرگ میشد! اون تیپ های مضحک مثل رضا شفیعی جم، از استعداد بالای حاتمی کیا نشات میگیره(آروم بخندین!).

این کارگردان عزیز با ساخت فیلم دزدیده شده آژانس شیشه ای که بیشتر اثری شعاریه و از کارگردانی متوسط و در بعضی نماها افتضاحی رنج میبره، صرفا به خاطر مسائل آرمان خواهی در مملکت جو گیر ایران یکم گرفت! بوی پیراهن یوسف هم که در حد تله فیلمهای تلویزیون بود. از اون تله فیلمهایی که کیلویی با موضوع اسرا میسازن! اگر استاد ناصر چشم آذر نبود که اون موسیقی رو برای این فیلم "تلویزیونی" بسازه، معلوم نبود ملت چطور میخواستن این فیلمو به یاد بیارن! در وصف برج مینو هم که لازم نیست بگم! یک کپی حماقت بار از سینمای جنگی خلاقانه رسول ملاقلی پور، به سبک جریان سیال ذهن بود که از فرط بی محتوایی و تقلیدی حماقت بار، کسی بهش توجه نکرد! موفقیت در هر سبکی عرضه میخواد! سفر به چزابه کجا و برج مینو کجا!

درباره سینمای کاملا جنگی ایشون هم که لازم به گفتن نیست! ذره ای استعداد و هوش در خلق سکانس های عظیم و ناب جنگی در ایشون نبود. برخلاف رسول ملاقلی پور که جنگ رو میشناخت و سکانس های جنگی فیلم هاش، از سر سینمای ایران هم زیاد بود.

به هر حال حاتمی کیا کارگردان متوسطیه که با ساخت آثار نازل و بنجل و سوار شدن روی احساسات مردم، محبوبیت بدست آورد. فیلم متوسط کرخه تا راین در سال 71، صرفا به خاطر موسیقی جادویی استاد مجید انتظامی مخاطبان رو تحت تاثیر قرار داد و معروف شد. همینطور بوی پیراهن یوسف و بعد هم فیلم دزدیه آژانس شیشه ای!

بچه جان من نیومدم از فیلمسازی دفاع کنم. بلکه اومدم نظرم رو رک درباره این فیلمساز بگم. ولی حالا که تو اصرار داری، باید بگم که حاتمی کیای عزیز که در زمینه کارگردانی بی سواد تشریف دارن، وقتی یک کودک شیرخوار بودند، اساتیدی چون داریوش مهرجویی داشتند در دانشگاه های معتبر دنیا علم سینما و علم فلسفه(برای شناخت سینما) رو می خوندند. بلاخره اینگونه قیاس های مضحک و عقب افتاده رو باید هم طرفداران آثار تاپی چون دعوت و به نام پدر و بوی پیراهن یوسف و آژانس شیشه ای انجام بدن! شما و فیلمساز محبوبت چقدر در زمینه سینما مطاله کردین و سواد دارین که بدونین عمق و فلسفه و نماد پردازی و... در سینما یعنی چی؟! شما برو دعوتت رو ببین پسر خوب. البته شرایط روحی و تعصبت رو به حاتمی کیا درک میکنم. به همین دلیل در شرایط حاضر من اسم هر فیلمساز و فیلمی رو بیارم، تو معتقدی همشون از دم آشغالن و آژانس شیشه ای یگانه فیلم تاریخ سینمای دنیاست و از طرف خدا واسه سینمای ما نازل شده! بلاخره احساسی هستی دیگه. حالا این وسط فیلم بعد از ظهر سگی یا پدر خوانده باشه یا هامون و درخت گلابی و شوکران و لیلی با من است و من ترانه ... و... مهم نیست. شما جدی نگیر. به این خزعبلات و بنجلها توجه نکن. شما دعوتت رو ببین!

deli
پنجشنبه 3 بهمن 1387 - 20:51
0
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

وای!یسه!

یه روزی یکی یه چرندی به نام دعوت ساخت!دیگه چرا بدبختو روانیش می کنین؟؟؟منم ازش دل خوشی ندارم!ولی دلیلی برای فحاشی هم نمی بینم!

ستاري
پنجشنبه 3 بهمن 1387 - 21:8
0
موافقم مخالفم
 
اصلانی، مثل حاتمی‌کیا-مثل الوند / انجمن منتقدان کجاست؟ / یک اختلال نارسیستیک

جريان نقد و منتقد در ايران به همان راهي مميرود كه جريان كارگرداني رفته و باز هم ميرود .

آيا كارگرداني شغل است !؟

آياكسي ميتواند شغلش فلسفه باشد ؟

كارگرداني در اين جريان با نمكي شده است ! مثلا هر كس كه سه بار آسيستان كارگردان شده باشد مي تواند كارگردان بشود !

چنين كارگرداني را هر كس مي تواند نقد بكند ودر رابطه با فيلمش مطلب بنويسد و نام خود را منتقد بگذارد ! چنانكه نه كارگرداني آن فيلم كارگرداني است و نه نقد آن فيلم منتقد ساز است !

كارگرداني در كشورهاي غربي به كساني تعلق مي گيرد كه داراي فكر و انديشه هستند ! يعني فرادي كه نيازمندند انديشه و نگاه خود را بزندگي در اختيار عموم بگذارند بسراغ كارگرداني فيلم يروند و در زمينه موسيقي نيز همين جريان حاكم است و حتي فلسفه !

يعني فيلسوف در ارتباط جان پيرامون خودش عكس العمل نشان ميدهد و آن عكس العمل ها باعث ميشود تا فيلسوف بكار گرفته شود و از جهان بيني او در جهان هستي استفاده بشود !

چرا در كشور ما كسي نمي تواند صاف بسراغ فيلمبرداري رفته و يا مدير فيلمبرداري بشود !

چون براي اينكار نيامند است به علوم مختلفي چه از نظر تجربي و چه آكادميك مسلط باشد در غير اينصورت نگاتيو سياه از لابراتوار بيرون خواهد آمد !

چرا در كشور ما اكثرا كساني كه به هنر رو مياورند بسراغ اين سه حرفه اصلي ميروند ؟

فيلمنامه نويسي ! كارگرداني ! نقد نويسي !

هيچيك از اين سه دسته مانند فيلمبرداري زود رسوا نخواهد شد !

چرا چون ابزار علمي آن قابل لمس نيست !

در كارگرداني ، كارگردان به دو گونه عمل ميكند و هر دو قابل احترام هستند ! در مرحله اول كارگردان بخاطر تسلطش به قرار دادن چندين پلان در كنار هم موضوعي سرگرم كننده را خلق ميكند كه مي تواند مانند يك پاورقي تماشاگر و يا خواننده خود را سرگرم بكند و از اينراه نيز امرار معاش بكند !

اما دسته دوم كارگردانان كساني هستند كه از كارگرداني مانند فيلسوف براي ارائه جهان بيني خود بهره مي گيرند و اجتناب ناپذيرست ! او در هر صورت كارگردان خواهد شد .

چنين كارگرداني : از موسيقي ، نقاشي ، تئاتر ، بازيگري ، ادبيات ، فلسفه ، جامعه شناسي ، روانشناسي و تكنولژي بهره مي گيرد و به آن آگاه است و يكي از اين رشته ها تخصص اصلي اوست و بهمين خاطر چون او با علم سر و كار دارد و با دانشش علم را در خدمت هنر مي گيرد با ابزاري مانند دوربين و لنز و نور و قاب آشنايي كامل دارد و دكوپاژ در كار او نقش اساسي بازي ميكند و

درست مانند كسيكه كه بدون نقشه مهندسي و محاسبات رياضي قادر نيست يك ساختمان قابل اعتماد را پي ريزي بكند !

كارگردانان دسته اول آناني كه اينكار را به هر دليلي صرفا براي امرار معاش خود انتخاب كرده اند دكوپاژ نقشي بازي نمي كند بلكه خط فرضي بجاي علم دكوپاژ در خدمت سواد كم او قرار مي گيرد تا پلان ها يش بيكديگر بچسبد !

حالا ميشود چند كلمه اي راجع به منتقد حرف زد !

منتقد چه كسي است ؟

منتقد كسي نيست كه از سر ناچاري و عدم قبول در ساير رشته ها به اين حرفه بدون ابزار پناه آورده باشد !

منتقد يك مدل بيشتر ندارد و ناچار است مانند دسته دوم كارگردانان باشد در غير اينصورت او منتقد نيست !

ما همه بدون تعارف ميدانيم كه بسياري از كارگردانان مشهور ما بويژه آنها كه بعد از انقلاب روي كار آمده اند نه فيلسوف هستند و نه نه كارگرداني بخش لاينفك زندگيشان بوده و آخرين نمونه آن آقاي مسعود ده نمكي است كه خود او هم هنوز نميدند چرا به سينما رو آورده است و چرا مشهور شده و چرا به حرفه اي رو آورده كه هيچيك از ابزارش را نمي شناسد !

آقايان منتقد وقتي ميتواند منتقد باشد كه سواد و دانش فراتر و يا همسطح فيلم و كارگردانش داشته باشد ! منتقدي كه نه روانشناسي ميداند و نه از جامعه شناسي و موسيقي و فيزيك و رياضي و نه تمام آن انديشه هايي كه براي هنرمند بودن (مترادف انگليسي آن آرتيست است يا هنرپيشه كه به غلط در ايران به بازيگر مي گويند هنرپيشه ! هنرپيشه = آرتيست ) وقتي كارگرداني مانند مهرجويي فيلم ميسازد و منتقد حتي يك دهم او سواد ندارد تا فيلم او را كشف بكند ناچار است فقط به تمجيد فيلم بپردازد كه بي سوادي اش نسبت به كارگردان لو نرود !

از اين نوع منتقدين ما بسيار داريم و از اين دسته تماشاگر هم بسيار داريم كه از پيش نام عده اي را در رده خدايگان قرار داده به هر دليلي از جمله شنيده هايش !

كدام منتقد سينماي است كه از مهرجويي در سمت كارگرداني بداند ! تا انجا كه من ميدانم هيچ حتي ما كارگدانان مهم ديگري مانند بيضايي نيز داريم كه هيچيك از منتقدين آن به گرد آنها نيز نميرسد و ناچار فقط تمجيد مي كنند و جرات اينرا ندارند كه به بيضايي بگويند مثلا مرگ يزد گرد تو سينما نيست بلكه يك تئاتر تلويزيوني است !!! آنها فقط تعريف ميكنند از كيميايي كه كوچكترين دانشي از فلسفه و جامعه شناسي ندارد و بهمين خاطر ميان زندگي يك مشت چاقو مش گرفتار امده كه هر طرف ميرود با آنها روبرو ميشود چون فقط آنها را مي شناسد ! چرا بيضايي فريز نشده ؟ چرا مهرجويي فريز نشده !؟‌من سعي ميكنم از كساني حرف بزنم كه براست شايستگي كارگرداني را دارند !

آقايان منتقد ما متاسفانه از علومي كه در هنر حرف اصلي را ميزنند دانشي براي نقد ندارند ! من ميخواهم بدانم چطور ممكن است كسي كه دو ماه پيش از دانشگاه آزاد اسلامي در رشته هنر فارغ التحصيل شده ميتواند نام خودش را منتقد بگذارد و در باره سينماي مهم ما نقد بنويسد !؟

براي همين شما عزيزان را به نقدي كه همين سايت درباره فيلم بي وفا ساخته اصغر نعيمي نوشته مراجعه ميدهم و باز شما را به نقد و گفتگويي در همين سايت با شهرام حسيني كارگردان زن ها فرشته اند و كلاغ پر رجوع ميدهم تا بدانيد كسانيكه در اينمورد قلم فرسايي كرده اند به هيچ عنوان منتقد نيستند بلكه رفيق بازاني هستند كه دنياي هنر ما در حد خود مي بينند و اگر فحش از سوي كارگرداناني به منتقدين حواله ميشود از همين ناحيه هاست !

براي مثال شهرام شه حسيني كارگردان كلاغ پر و زن ها فرشته اند در مصاحبه مطبوعاتي خود با مجله تخصصي گفته كه با تلفن آقاي جيراني كارگردان شده و در عمر خودش كتاب هم نخوانده ولي فيلم زياد ديده و اين سايت بعنوان منتقد اصغر نعيمي و شهرام شاه حسيني را چيزي در حد كارگردانان جهان پهناور معرفي كرده كه هنوز كشف نشده اند !

در پيش از انقلاب ما چندتا منتقد داشتيم !؟ حالا كار بجايي رسيده كه بايد براي آن انجمن و يا سازمان و دفتر و دستك درست كرد ! در كشوري كه كمتر از 70 فيلم سينمايي در كشور توليد ميكند و چندتا سريال !

اينهمه منتقد از كدام دانشگاه فرهيخته صادر شده اند !

نظر شخصي من : كسانيكه نام نتقد بر خود گذاشته اند ، نمي گويم همه بلكه اكثريت نزديك به كامل آنها مانند بسياري از كارگردان ما كه خط فرضي را با دكوپاژ اشتباه گرفته اند،قدرت نقد هيچ فيلمي را ندارند بلكه ترجيح ميدهند اين ضعف بزرگ خود را در نقد آدمها بكار بگيرند ! مانند زماني كه در وزارت ارشاد فيلمنامه تصويب نمي كردند بلكه مانند فارابي آدمها را تصويب ميكردند ! آنهم آدمهايي كه برادري خود را ثابت كرده بودند !!!! اين دوستان از كاگردان واقعي و بزرگ ما كه صاحب انديشه هستند در هر شرايطي تعريف ميكنند حتي اگر فيلم ضعيفي مانند حياط پشتي مدرسه عدل آفاق ساخته باشند و يا مانند عباس كيارستمي به فرم هاي سطحي مانند گريه كردن بازيگران جلوي دوربين پناه برده باشد و مابقي فيلم سازها خدا بدادشان برسد كه اگر مانند اصغر نعيمي (بي وفا ) و يا شهرام شاه حسيني (كلاغ پر و زنها فرشته اند ) رفيقي در ميان منتقدين نداشته باشند و واقعا واي به حال آنها !

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 0.851347208023 seconds.