سینمای ما- دارد اتفاق مي‌افتد. اين را در عكس‌هايش مي‌توان ديد. در حرف زدنش و راه رفتنش و حتي. دارد به بلوغ مي‌رسد؟ به پختگي چهل سالگي؟ در نگاهش چيزهايي مي‌توان ديد. وقتي كه به دور دست نگاه مي‌كند و ساكت مي‌شود. به ياد گذشته مي‌افتي و حامدي كه ناگهان داشت ستاره مي‌شد؛ برق‌آسا. داشت پله‌ها را دوتا يكي مي‌كرد. ياد آن چشم‌هاي شرربار مي‌افتي. آن لحن بي‌مهابا كه رعايت هيچ چيز و هيچ‌كس را نمي‌كرد. تيتر همه مصاحبه‌هايش حكايتي از حرارت و غرور بود، و عكس‌هايش و حالا..." /> متن کامل گفت و گوی سیامک رحمانی با حامد بهداد : دارم محافظه‌كار مي‌شوم. عاقل‌تر مي‌شوم. منطقي‌تر مي‌شوم ... :: سينمای ما ::

   


News
  • حبیب کاوش جزییات اکران ماه رمضان را اعلام کرد
    قیمت بلیت سینما از ساعت 9 شب به بعد نیم بها خواهد بود
  •  
  • واكنش تند كارگردان و سرمايه‌گذار فيلم «همه چي آرومه» به ‌اعتراض خواننده «همه چي آرومه»: دو سال صبوری کردم ولي ...
    اگر ممنوع‌الکار هستم صدای من روی این فیلم‌ها چه می‌کند؟!/ در فیلم اثری از شعر و موسیقی و ترانه ایشان وجود ندارد!
  •  
  • فيلم همايون اسعديان پنجم مهر اكران مي‌شود
    «بوسیدن روی ماه» برای نمايش عمومی كوتاه شد
  •  
  • 48 ساعت محاصره و آزاد‌سازی پاوه در «چ»
    اولین تصاویر از فیلم جدید حاتمی‌کیا رونمايي شد
  •  
  • «راه بهشت» با مضمون دینی‌اش در روزهای قدر به نمایش درخواهد آمد
    اکران «کلاه‌قرمزی و بچه‌ننه» از ابتدای ماه رمضان
  •  
  • آغاز پذیرش فیلم در جشنواره دبی
    جایزه 100 هزار دلاری جشنواره دبی برای تولید فیلم بلند در خلیج فارس
  •  
  • حميد نعمت‌الله پرسيد: تغییراتی که روی فیلمنامه ما اعمال شده، همان بازنویسی فیلمنامه نيست؟!
    «خوابم مياد» تمیز و پاکیزه ساخته شده و بازی‌ها هم تماشایی بود/ الان دارم اعتراض می‌کنم
  •  
  • بازيگران نسل طلايي از حمید سمندریان می‌گویند: حرف‌هايي از عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی، علي نصيريان، محمدعلي كشاورز، داود رشيدي
    رضا كيانيان در سوگ سمندريان نوشت: «هم می‌دانست دارد می‌میرد و هم به مرگ لبخند می‌زد»
  •  
  • نام‌هاي بزرگ تاريخ تئاتر؛ ايبسن، برشت، دورنمات، سارتر، يونسكو، چخوف و ديگران
    فهرست كامل آثار هنري حميد سمندريان؛ از اجراي صحنه تا نمايش در راديو و تلويزيون (1340 تا 1386)
  •  
  • زندگي و آثار بزرگ‌مرد تئاتر ايران؛ از تأسیس هنرستان هنرهای دراماتیک و دانشکدهٔ تئاتر دانشگاه تهران تا ترجمه و اجراي متون كلاسيك دنياي نمايش
    نگاهي به فهرست پرشمار شاگردان حميد سمندريان كه همه سرمايه بازيگري ايران است: سياهه نام‌ها مبهوت‌كننده است
  •  
  • عكس‌هاي پيام نيكفرد را در "سينماي ما" ببينيد: اشك‌ها و تشويق‌هاي بلند شاگردان براي استادشان كه جز تئاتر زير هيچ پرچمي نرفت
    سمندريان مي‌گفت اگر گاليله را اجرا نكنم دستم از قبر بيرون مي‌‌ماند؛حالا همه دست‌هايمان را بالا ببريم/ دو روز ديگر پشت اين تريبون‌ها نگوييد حيف كه بهرام بيضايي و دكتر رفيعي ....
  •  
  • "سينماي ما" منتشر مي‌كند: پاسخ سيدجمال ساداتيان به انتقادهاي تند علي مطهري در مورد «شبانه‌روز» و «انتهاي خيابان هشتم»: دیگر از چه کسی باید انتظار همراهی داشت؟
    در شرایط امروز که سینما بچه‌یتیم توسری‌خورده‌اي شده‌ که دیگر چیزی از آن باقی نمانده، از جنابعالی بیش از این انتظار می‌رود/ بخشی از سخنرانی جنابعالی در صحن علنی مجلس غیراخلاقی، غیرمسئولانه و دارای وصف مجرمانه است
  •  
  • كارگردان معتبر تئاتر و سينما و همسر هما روستا سرانجام تسليم سرطان شد
    حمید سمندریان بزرگ‌مرد نمايش ايران درگذشت
  •  
  • گفت‌وگوي پُر چالش نيما حسني‌نسب با ليلا حاتمي درباره بازيگري، سينما و موفقيت - قسمت دوم
    از نظر موقعيت اجتماعي در وضعيتي نيستم كه راجع به نياز اقتصادي بحث بكنم/ آدم ناشناسي نبودم كه بگويم اين سختي‌ها را كشيدم تا به اين‌جا رسيدم/اگر نقشي خوب هم باشد و ببينم به من نمي‌خورد يا از عهده‌اش برنمي‌آيم واردش نمي‌شوم/عواطفم از محاسباتم مهم‌تر است
  •  
  • گفت‌وگوي پُر چالش نيما حسني‌نسب با ليلا حاتمي درباره بازيگري، سينما و موفقيت - قسمت اول
    وقتي به فيلم مي‌گوييد «محصول» ياد بيسكوييت مي‌افتم/نكند بي‌خود داريم وقت و اعصاب‌مان را هدر مي‌دهيم!/بعضي‌ها مي‌روند سينما كه فضولي كنند/اگر به من بگويند فلان نقش‌هايت شبيه هم بود، ناراحت نمي‌شوم/ فقط مخاطب ملاك نيست؛ تركيبي‌ست از من به اضافه بقيه
  •  
  • "سینمای ما" خبر مي‌دهد: ویگو مورتنسن و کرستن دانست بازیگران اقتباس از «دو چهره ژانویه» به قلم پاتریشیا‌های اسمیت هستند
    ‌حسين اميني فيلم‌نامه‌نويس معتبر ايرانيِ هاليوود سرانجام به كارگرداني روي آورد: مرگ عشق، حتی وقتي تعهد داری
  •  
  • فقط محض كنجكاوي بخوانيد
    بازيگر محبوب‌تان كجا دنيا آمد؟ چند ساله است؟ مدرك تحصيلي‌اش چيست؟
  •  
  • چرا فرزاد حسني، احسان عليخاني، محمد صالح‌علا، رضا رشيدپور، محمدرضا شهيدي‌فر،محمود شهرياري و ... از آنتن‌ حذف شدند؟
    سرنوشت مجری‌های محبوب و حاشیه‌ساز تلويزيون در سال‌هاي اخير چه شد؟
  •  
  • نگاهي به سریال «راه طولانی» و نگاه رسانهٔ ملی به پدیدهٔ ‌فرزند‌سالاری‌
    اين حکایت خانواده‌های طبقهٔ متوسط امروز خود ماست
  •  
  • فرج‌الله سلحشور اعتراف كرد: اشتباه کردم نام پگاه آهنگراني را آوردم
    بازيگران «يوسف ع» را من آدم کردم/ 33 سال کثافت‌کاری‌ها را پوشاندیم که سینماگران جذب شوند، اما نشد/ ما فرياد زديم، آنتن‌ها فعال شد
  •  



     



       




    متن کامل گفت و گوی سیامک رحمانی با حامد بهداد
    دارم محافظه‌كار مي‌شوم. عاقل‌تر مي‌شوم. منطقي‌تر مي‌شوم ...

    سینمای ما- دارد اتفاق مي‌افتد. اين را در عكس‌هايش مي‌توان ديد. در حرف زدنش و راه رفتنش و حتي. دارد به بلوغ مي‌رسد؟ به پختگي چهل سالگي؟ در نگاهش چيزهايي مي‌توان ديد. وقتي كه به دور دست نگاه مي‌كند و ساكت مي‌شود. به ياد گذشته مي‌افتي و حامدي كه ناگهان داشت ستاره مي‌شد؛ برق‌آسا. داشت پله‌ها را دوتا يكي مي‌كرد. ياد آن چشم‌هاي شرربار مي‌افتي. آن لحن بي‌مهابا كه رعايت هيچ چيز و هيچ‌كس را نمي‌كرد. تيتر همه مصاحبه‌هايش حكايتي از حرارت و غرور بود، و عكس‌هايش و حالا...

    فيلم جرم كه هنوز بر پرده بود، خودش خواست كه با هم به تماشايش برويم. گفتم مدت‌هاست فيلم‌هاي كيميايي را نمي‌بينم. گفت بيا. يك روز وسط هفته، سر ظهر رفتيم به سينما ايران. معلوم است كه وقتي ستاره به معبد پا مي‌گذارد چه مي‌شود؛ همه مي‌خواهند با او عكس بياندازند و كنارش بايستند. و چند دقيقه بعد در گوشه سالن خلوتي كه به تعداد انگشتان دست تماشاچي دارد، اين حامد بهداد است كه به تماشاي جرم نشسته است. يك فيلم ديگر از كيميايي كه بيشتر حسرت برمي‌انگيزد تا چيز ديگر «ولي قاب‌بندي‌ها رو نگاه كن. خداس!» اين را حامد مي‌گويد. در كنار همه اعتراف‌هايش، در كنار غرغرهايي كه «اين صحنه رو بايد بهتر بازي مي‌كردم ولي...» در كنار وقتي كه مونولوگ مي‌گويد روي صندلي سينما مشت‌هايش گره مي‌شوند. دو تا خاطره از پشت صحنه مي‌گويد، يك آه بلند و لبخندهايي كه به سرعت مي‌آيند و مي‌روند. حرفهايي كه مي‌زند اغلب قابل چاپ نيستند. خصوصي‌تر از آنند كه بخواهد رسانه‌اي‌شان كند. پيش خودم مي‌گويم، اگر چهار، پنج سال پيش بود، هيچ ابايي نداشت از اينكه همه حرف‌هايش را بريزيم روي دايره. ولي امروز...

    حامد بهداد به تاييد قريب به اتفاق سينمايي‌ها از استعدادهاي يكه ماست. اما هنوز فيلم تاريخي‌اش را بازي نكرده. قيصر و هامون‌اش را بازي نكرده. به او كه اينها را مي‌گويم برايش يك عالمه جواب دارد. به او مي‌گويم اين جواب‌ها جاي آن فيلم معركه‌اي را كه هنوز بازي نكرده‌اي نمي‌گيرد و با تواضع مي‌گويد كه هنوز سوت آخر مسابقه را نزده‌اند. كه هنوز خيلي از وقت مانده. او كه يك روز با ادعاي براندو شدن به سينماي ايران آمد، حالا حامد بهداد است و غبطه‌برانگيز. مي‌گويد يك راند ديگر از حضورش در سينما به پايان رسيده و اين آغاز راندي ديگر است. مدت‌ها مشت زده و با همه وجود جنگيده، خودش مي‌گويد امروز يك بوكسور آبديده است، از آن رقص پا شايد ديگر خبري نباشد اما مي‌تواند مشت‌ها را توي صورت جمع كند و تحمل كند، و در آخر با يك ضربه فني بازي را ببرد. اگرچه تصور ببر غران در اين نماهاي ساكن كمي سخت است. مي‌گويم نكند... مي‌گويد نترس

    ....................................

    * يك بار درباره پركاري‌هايت گفتي من مجبورم به خاطر مشكلات و مسائل مالي زياد كار كنم. هنوز آن دوره نگذشته؟ هنوز دغدغه مسائل مالي داري؟

    آن دوره گذشته اما هنوز آسايش ندارم.

     

    * در يكي دو سال اخير باز هم خيلي پركار بودي، بازهم به پولش نياز داشتي؟

    10 تا كار كرده‌ام ممكن است كه دو تا از آنها را دوست نداشته‌ باشم اما هشت تايش را واقعا دوست دارم. هركدام از بازيگران دوره قبل مثل بهروز وثوقي، ناصر ملك‌مطيعي و فردين بالاي 100 تا كار در كارنامه‌شان بوده چون سينما وجود داشته اما الان معتقدم كه صدا و سيما از منظر نمايش مردم را فريب مي‌دهد، نقطه‌نظرهاي شخصي‌اش‌ را در قالب نمايش به مردم تحميل مي‌كند و هيچ‌گونه خلاقيتي در آن ديده نمي‌شود. كدام دفعه آقاي تلويزيون آمده يك رمان را آورده و گفته چون اين رمان الان خيلي گل كرده شما براساس اين رمان بنويس و سريال بساز. اما صداوسيماي آن موقع سناريوهايش را به ناصر تقوايي مي‌داده. مي‌بينيد كه الان اين‌طور نيست اثرهاي سخيف را در قالب سريال و برنامه تلويزيوني به مردم تحويل مي‌دهند. مردم هم فقط گول ظواهر را مي‌خورند اما محتوا نمي‌نوشند. كارگردان‌ها كه فقط تعداد آثارشان رفته بالا و اين اصلا ارزشي ندارد. شايد اگر زياد كار كني كار خوب هم بيشتر به پستت بخوره، براي خودم هم خوب است.پيچ و مهره‌هاي زنگ‌زده‌ات را روغن‌كاري مي‌كني. به نظرم آره. بايد بيشتر و بيشتر كار كرد.

     

    * پس چرا هديه تهراني اين‌قدر كم بازي مي‌كند؟

    اتفاقا من مخالف صددرصدش هستم، چهار سال از سينما دور بود و بعد از چهار سال فيلم «هفت‌ دقيقه تاپاييز» را كه خود من هم در آن بازيگر بودم بازي كرد كه چي؟ درست است كه يك سفري هم به درونش داشته اما بعد از چهار سال بازي كرد كه چي؟

     

    * خب بعد از چهارشنبه‌سوري اين فيلم را بازي كرد. شايد خودش را كنترل كرد كه بازي بد نداشته باشد.

    همين؟ خب كه چي؟ مثلا در اين فيلم چه شد؟ چهار سال نبود و كلي بازيگر الكي جاي او را گرفتند. او هم در ميانسالي است و عمرش دارد مي‌رود. نكند او سنش متوقف شده؟ مگر هنوز در 22 سالگي مانده؟ اتفاقا من با اين كارش مخالفم. او بايد در اين سينما سالي يك بار بازي مي‌كرد. همه كارگردان‌ها و تهيه‌كننده‌ها مي‌خواهند كه او در فيلم‌شان بازي كند. همه مي‌خواهند، پس بايد بازي مي‌كرد. اگر سينما سالم بود فيلم اصغر فرهادي بايد 20 ميليارد مي‌فروخت. ما ديگر چه آدم‌هايي هستيم كه از پنج ميليارد تومان خوشحال مي‌شويم. فيلم جناب كيميايي بايد حداقل سه ميليارد مي‌فروخت چون از جريان خوب سينماست. هديه هم بايد بازي كند. يكي از دلايلي كه بازي نمي‌كند اين است كه مي‌داند آن دستمزدي كه حقش است را كسي به او نمي‌دهد. خب اين حقش است چرا به او نمي‌دهيد؟ نيكي كريمي، حميد فرخ‌نژاد و ليلا حاتمي هم همين‌طور. هم بهرام رادان هم رضا گلزار. البته رضا يك ستاره است و ما كور بوديم و بددل و سخيف و بدنيت كه چشم ديدنش را نداشتيم. او براي اين سينما سهم مهمي مي‌توانست داشته باشد.

     

    * با بازيگراني كه مي‌فروشند مخالفي مثل الناز شاكردوست كه از اين فيلم به آن فيلم مي‌رود.

    مگر تو دروغگويي؟ چرا دروغ مي‌گويي كه الناز شاكردوست مي‌فروشد، او كجا مي‌فروشد؟ فقط يك نفر مي‌فروشد كه آن هم رضا گلزار است.

    ايرادي كه من در برنامه هفت گرفتم مربوط به تهيه‌كننده‌ها بود. تهيه‌كننده‌ها خيلي بيجا مي‌كنند كه گلزار را به فيلم‌هاي سخيف مي‌برند. چرا او را نمي‌برند در فيلم‌هاي فرهنگي كه آن فيلم‌ها بيشتر بفروشد. چرا از وجود او استفاده نمي‌كنيم؟ مگر بهروز وثوقي نمي‌فروخت، تاثير اسفنديار منفردزاده و مسعود كيميايي در زندگي او را ناديده نگيريد. آيا جنم نيكي كريمي و هديه ‌تهراني همين بود؟ يكي از دوستان صميمي همين هديه تهراني، نعمت حقيقي بود. او آدم كمي بود؟ نمي‌توانست در زيبايي‌شناختي هديه تهراني تاثيري داشته باشد؟ كمااينكه من در مجاورت دوستان سينمايي و دانشجويم در طول همين سال‌ها كلي چيز ياد گرفتم. اما با رضا گلزار كار بدي كردند. اين هم برمي‌گردد به برده‌داري كه گفتم. كافي بود رضا گلزار را يكي از همين تهيه‌كننده‌ها به جاي اين همه فيلم سخيف دستش را مي‌گرفت و به يك فيلم روشنفكري مي‌برد. اين ظلمي است كه تهيه‌كننده‌ها به ما كردند. هرچند كه حالا مي‌بينم ديگر سينماي ايران اشباع شده از وراجي‌هاي مسموم سينماگران مبتذل.

     

    * مگر كارگردان‌ها در اين بين نقش ندارند؟ مگر آنها نمي‌توانند انتخابشان را بكنند؟ اگر به گلزار بگويند بيا به يك فيلم درست و حسابي معلوم است كه مي‌‌آيد. با پايين‌ترين دستمزد هم مي‌آيد.

    آنها جرات سروكله زدن با اين بازيگرها را ندارند. نمي‌خواهند يك بازيگر را تربيت كنند. و من مي‌پرسم آخه چرا؟ وقتي او مي‌تواند اين همه بفروشد چرا نه؟ همان كاري كه حميد نعمت‌الله و اصغر فرهادي هم در فيلم‌هايشان كردند.

    در ‌هاليوود بازيگر بعد از مدتي تبديل به يك كارگردان حرفه‌اي مي‌شود. اما اينجا چرا نمي‌شود؟ چون در آنجا بازيگر از آتيه خودش خبر دارد. چرا اين اتفاق يعني از بازيگري به كارگرداني رسيدن براي مل گيبسون و كلينت ايستوود مي‌افتد ولي براي بازيگران ما نه؟ فردين سلطان قلب‌ها را مي‌سازد، فيلم به آن محشري، چرا؟چرا از كشتي‌گيري به بازيگري و كارگرداني مي‌رسد اما حالا ديگر يك بازيگر نمي‌تواند از پيشرفت بهره‌اي داشته باشد؟ از آينده‌اش خبري نداشته باشد. چون راهش را درست نمي‌رود. بازهم مي‌گويم كه من الان دارم فقط حرف فرهنگي مي‌زنم. راجع به مدرسه حرف مي‌زنم، راجع به دانشگاه حرف مي‌زنم. خاطره‌اي دارم از خسرو سينايي كه مي‌گفت: «من و سهراب شهيدثالث رفتيم سلطان قلب‌ها را ببينيم. مايي كه بچه روشنفكر بوديم رفتيم كه اين فيلم را مسخره كنيم. اما در نهايت جفتمون گريه مي‌كرديم و دست‌هايمان را از خجالت يكديگر روي صورتمان گرفته بوديم كه كسي نبيند ما داريم گريه مي‌كنيم». حداقل اين است كه آن فيلم احساس خوشي به آنها داده بود، يادتان نرود كه تهران روز تشييع جنازه فردين قرق شده بود. يادمان نرود كه اينها مفت به دست نمي‌آيد، فردين زحمتش را كشيد.

    در اين قحطي فيلمنامه هم بايد فيلم خوب دست مردم داد، من نبايد خودم و بقيه را توجيه كنم. بيرون هوا كثيف است و هوش اغلب مردم متوسط است. من هم نابغه نيستم، هوش متوسطي دارم و با هوش متوسط كاركردن سخت است.

     

    * قبلا گفته بودي كه من نابغه هستم.

    بله من نابغه بازيگري‌ام! اما من در خيابان نابغه نيستم. هرچه كارگردان و متن و دراماتورژي بهتر باشد جريان بهتري در سينما ايجاد مي‌شود. بايد براي رسيدن به چنين مطلوبي تمرين بيشتر داشت.

     

    * آن وقت امكان دارد كه با همه اين جريان‌هايي كه مي‌گويي ببينيم كه كارگردان شدي؟

    چرا كه نه. راستش اين است كه براي اين سن و سالم بايد اين كار را بكنم و كمك مي‌خواهم. تو حاضري كه براي من دفتر بگيري؟ شماها كه روزنامه‌نگاريد حاضريد كه براي من مباشر و از اين جور چيزها درست كنيد و حقوقشان را هم بدهيد؟ اگر كمكم كنيد بله مي‌توانم كه زودتر فيلمم را بسازم.

     

    * الان فكر مي‌كني در بازيگري كجا هستي؟ به آن چيزي كه مي‌خواستي رسيده‌اي؟

    اينجاكجاست كه من بخواهم بگويم كجاي اين دنيا هستم؟ كجا بايد باشم؟ من بيشترين توقعم از نماينده‌هاي مجلس اين است كه با ما همكاري كنند، اگر آنها سهل بگيرند همه چيز سهل‌تر اتفاق مي‌افتد. عمق بايد كنده شود كه حركت به وجود بيايد. ماموران وزارت ارشاد مي‌توانند كمك كنند اما وقتي برعكس در مقابل سينما ايستاده‌اند چه توقعي مي‌ماند؟ انگار عمدا با سينما بد هستند. اما شما نمي‌توانيد جلوي جريان را بگيريد. مگر توانستيد جلوي موسيقي زيرزميني را بگيريد؟ جلوي ماهواره و اينترنت را هم نمي‌توانيد بگيريد. اين روش‌ها غلط است. جلوي كجروي را با تربيت درست مي‌توانيد بگيريد، به جاي اين‌كارها كمك كنيد اوضاع فرهنگي درست بشود.

     

    * خودت پنج سال ديگر در چه مرحله‌اي هستي؟ ايراني؟ ‌هاليوودي؟ كارگردان شده‌اي يا نه؟

    آره ايران هستم. الان بحران‌هاي زيادي را پشت سر گذاشته‌ام. فرصت براي فكر كردن مي‌خواهم. من چيزهاي زيادي براي آينده مي‌بينم. در همين مملكت هم مي‌مانم و كار مي‌كنم.

     

    * حامد بهداد، طرفدارهاي تو زيادند و من دليلش را نمي‌فهمم. نه خيلي خوش قيافه‌اي، نه به خاطر وجود تو فيلمي به فروش وحشتناك مي‌رسد، نه اخلاق خوبي داري نه برايت حاشيه عجيبي به وجود آمده. اما يك محبوبيت غيرقابل فهمي داري خودت فكر مي‌كني براي چي؟

    (با خنده) اتفاقا خوش‌سليقه‌ها از تيپ و قيافه من خوششان مي‌آيد! آنهايي كه از... و... خوششان مي‌آيد بدسليقه‌اند! به خاطر اينكه من مي‌دانم كه دارم چيكار مي‌كنم. سره را از ناسره تشخيص مي‌دهم. با كاستي‌هاي خودم مواجه شدم. هميشه ممنون‌ كمك‌هاي الهي هستم. هنوز هم همانم كه بودم. تو فكر مي‌كني چرا پرطرفدارم؟

     

    * تو هيچ ‌چيزي را مخفي نكردي و همه چيز را واضح و بي‌پروا بيان كردي همين هم به محبوبيتت خيلي كمك مي‌كند. دروغ نگفتن در جايي كه ما هستيم خيلي كمياب است. ناياب است.

    من به خودم دروغ نمي‌گويم من برون‌ريزي كردم. من تن به خيلي از كارهاي بد ندادم. من از كارهاي بد مي‌ترسم.

     

    * مي‌خواهي بگويي عرضه رياكاري را نداشتي.

    فكر مي‌كنم توان رياكردن نداشتم. اما منتقد بايد وجود داشته باشد كه من را نقد كند تا من خودم را اصلاح كنم. من رياكار نيستم. رياكاري هوش مي‌خواهد و من ندارم. همان بهتر كه معصوميتم را حفظ كنم.

     

    * خيلي‌ها به اين خاطر طرفدار تو هستند كه عاشق جنون و سركشي تو شده‌اند.

    آدم بدي نيستم. ممكن است عصبي بشوم چون حساسم، كاسه صبرم لبريز مي‌شود، بهم برمي‌خورد، زبانم بند مي‌آيد، عاجز مي‌شوم و احساس عجزم را با صداي بلند مي‌گويم. اطرافيان، همان‌هايي كه ادعاي اخلاق دارند انگشت مي‌گذارند روي نقطه ضعف آدم‌ها. من با همايون اسعديان بارها بحثم شده اما هيچ‌وقت او دست روي نقطه ضعف من نگذاشته، من را تحقير و تخريب نكرد. شرف داشت. در مقام تهيه‌كننده و كارگردان از موضع بدي نگاه نكرد. بعضي‌ها انگشتشان را روي زخم مي‌گذارند، اين زخم هنوز خونش بند نيامده زخم ديگري مي‌زنند. من در كودكي و نوجواني‌ام صدمه زياد ديدم. حالا دارم خودم را درمان مي‌كنم. رامبد جوان هيچ‌وقت با من از اين كارها نكرد. يادم نينداخت كه چه مشكلات و كمبودهايي دارم. بعضي‌ها يادت مي‌اندازند كه تو هيچي نيستي. فرض كن من استاد دانشگاه هستم و يك عده شاگرد آمده‌اند از من بازيگري ياد بگيرند؛ آنها من را به‌عنوان استاد قبول دارند، نبايد تحقيرشان كنم. آنهايي كه من را عصبي كردند خودشان آدم‌هاي عصبي بودند. آدم‌هاي بي‌مقداري بودند كه من را ناراحت كردند. من وقتي دردم گرفت فرياد زدم. هميشه هم اگر كار بدي كرده‌ام درصدد جبران برآمده‌ام. روحم كنده مي‌شود موقع كار، آدم حساسي هستم. در آن لحظه كه هيچ‌كس به دادم نرسيد داشتم خودم را مرمت مي‌كردم. دارم به خودم كمك مي‌كنم كه صبرم را زياد مي‌كنم. تازه صبرم بيشتر شده. نسبت به چند سال پيشم خيلي صبورتر و آرام‌تر شده‌ام. نشده‌ام؟

     

    * موافقم. داري محافظه‌كار مي‌شوي.

    چرا محافظه‌كار؟

     

    * شايد مي‌ترسي شهرت عجيبي را كه داري از دست بدهي. آن‌موقع روابطت در سينما اين‌قدر اهميت نداشت. اما الان محافظه‌كار شده‌اي، برايت خيلي مهم شده كه كسي را نرنجاني.

    بسه ديگه ! جنون بسه! سركشي بسه! كودك درونم سنش بالا رفته! از دوم دبستان داره مي‌ره پنجم دبستان. هرچه به ميانسالي فكر مي‌كنم، آرام‌تر مي‌شوم. آره. محافظه‌كارتر مي‌شوم. عاقل‌تر مي‌شوم. منطقي‌تر مي‌شوم.

     

    * ديگر مارلون ‌براندو نيستي؟

    همه‌ او من هستم. مارلون براندو هم در آن اواخر مجبور مي‌شود كه علنا عذرخواهي كند يعني مجبورش مي‌كنند كه عذرخواهي كند. گفت سينما در سلطه يهودي‌هاست. در آن زمان سينما دست يهودي‌ها بود و او را مجبور مي‌كنند كه بيايد و عذرخواهي كند. او هم صدمه ديد. او تك بود مثل من. او مرده‌اش هم به من شهرت مي‌دهد. من عشق وافري به بازي او داشتم. شان پن هم همين اخلاق را داشت. آدم‌ها با جريا‌ن‌هايشان پير مي‌شوند. من دوران بي‌محابايي و شيدايي را تجربه كرده‌ام. حالا وقت ديالوگ‌مداري است.

     

    * شايد به خاطر اينكه داري از دوران عذب بودن و تجرد فاصله مي‌گيري و مي‌خواهي ازدواج كني.

    اينها همزمان اتفاق مي‌افتد. اينكه كي از عذبي درمي‌آيم را نمي‌دانم. كي و كجايش را نمي‌دانم. تمام اين رفتارها، آرامشم، جنونم، معصوميتم و احساسم در كنار هم زندگي مي‌كنند با هم رشد مي‌كنند. انگار كه در يك شهرك زندگي كنند و همكلاسي باشند! اگر محافظه‌كار شدم از كابوس جامعه فرهنگي ترسيدم. از اينكه به من مي‌گفتند ممنوع‌الكار مي‌شوي ‌ترسيدم! از اينكه ديديم در مطبوعات آدم‌ها را چه طور بدنام كردند ترسيدم. خب اينها ترس دارد، ندارد؟

     

    * خيلي‌ از مخالفانت مي‌گويند عقده‌اي هستي. مي‌تواند به خاطر صدمه‌هايي باشد كه ديده‌اي.

    عقده‌اي بودن كه بد نيست. من پيش روان‌شناس مي‌روم تا خودم را اصلاح كنم. من شايد به واسطه محروميت‌هايم عقده‌اي شدم. اتفاقا من از نقد نترسيده‌ام. ممكن است كه من عقده‌اي باشم اما چه اشكالي دارد، اين باعث رشد من مي‌شود. خصوصا اگر آن را بپذيري و درصدد مداوايش برآيي. پيشنهادم به ديگران هم همين است.

     





  • منبع : روزنامه تماشا

    به روز شده در : دوشنبه 3 مرداد 1390 - 10:37

    چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

    اخبار مرتبط

    نظرات

    فاطمه
    دوشنبه 3 مرداد 1390 - 11:11
    1
    موافقم مخالفم
     

    حاااااااااااااااامد دووووووووووووووووووووووووست دارما دمت گرمه همیشه.

    به این حرفای سیامک رحمانی هم کار نداشته باش حالش خوش نیست فکر کنم. تو قیافه و اخلاق نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه چیزی میگه ها. خوب جوابشو دادی دمت گرم.

    میگم خداکنه زودتر واسه فیلم مهرجویی قرارداد ببندی بلکه یه کم راضی شی از این وضعیت. اصلا تو این فیلم بازی میکنی؟؟؟؟

    سینما تورو نداشت چی کار میکرد؟ ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پ...
    دوشنبه 3 مرداد 1390 - 11:35
    -1
    موافقم مخالفم
     

    خوشم می آید که بهداد با خودش و با دیگران روراست است. سعی کرده خودش را کامل بشناسد و آنچه هست را چیز دیگری جلوه نمی دهد کاری که اغلب ایرانی ها با زدن یک ماسک هر روزه انجام می دهند ماسکی که گاهی حتی در تنهاییشان هم از چهره بر نمی دارند

    احسان
    دوشنبه 3 مرداد 1390 - 13:9
    -4
    موافقم مخالفم
     

    ممنون از حامد عزیز به خاطر بزرگ شدنش به خاطر صادق بودنش و به خاطر بازی های درخشانش

    نسترن
    دوشنبه 3 مرداد 1390 - 13:15
    4
    موافقم مخالفم
     

    بخش اولشم میذاشتین خب!

    بعدشم این آقا چقد لحنشون بد بود؟؟؟

    کی گفته عالیجناب ما عقده ایه؟؟؟کی گفته قیافه نداره؟؟؟

    چه حرفا!!!

    خیلیم خوشگله!بقول خودش از ... و .... خوشگلترو خوشتیپتره!

    ما که همه جوره قبولش داریم!

    majid
    دوشنبه 3 مرداد 1390 - 16:21
    2
    موافقم مخالفم
     

    مرسي از سينماي ما.

    m
    دوشنبه 3 مرداد 1390 - 17:44
    13
    موافقم مخالفم
     

    عاشق بی ریاییتم :) ، آخرشیییییییی داااااااداااااااااااااااش

    gh
    دوشنبه 3 مرداد 1390 - 17:55
    6
    موافقم مخالفم
     

    آقای بهداد از مصاحبه هاتون چیز یادم میگیرم ، یک جملتون خیلی رو من تاثیر گذاشت ، شما واقعا بهترینید ، امیدوارم این سادگی و به قول معروف بی شیله پیله بودنتون همیشه حفظ شه و مثل همیشه خود خودتون باشید و شهرت زیاد شما رو گول نزنه، شخصیت الان شمارو خیلی دوست دارم ........

    شقایق
    دوشنبه 3 مرداد 1390 - 18:34
    8
    موافقم مخالفم
     

    چی میگه حامد بهداد...؟؟؟ من نابغه ی بازیگریم...

    مارلون براندو تک بود مثل من..

    پردیس
    دوشنبه 3 مرداد 1390 - 21:59
    3
    موافقم مخالفم
     

    حامد بهداد تکه بااینکه شاید به توضیحات من برای توصیفش نیاز نباشه اما هیچ وقت کسی رو مثل اون نداریم ونخواهیم داشت حتی اگه به خوبی خودش باشن

    حسن ده گلی
    دوشنبه 3 مرداد 1390 - 22:28
    -7
    موافقم مخالفم
     
    نابغه؟؟؟؟؟؟

    با احترام

    آقای بهداد

    آیا ادای یک بازیگر هالیوود رو درآوردن نابغه بودنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    مردم ما متاسفانه فیلم ندیدن...

    اگه یک نفر بره و فیلمهای مارلون براندو رو ببینه پی میبره که تمام حرکات و رفتار حامد بهداد کپی برداری از مارلون براندوست

    دوستان اگه فیلمهای مارلون براندو رو با دقت تماشا کنن میبینن که طرز راه رفتن، ایستادن، دیالوگ گفتن و حتی سیگار کشیدن حامد بهداد تو فیلمهاش تقلید براندوست

    حالا این کجاش نابغه بودنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نابغه اونه که با خودش سبک بیاره، آقای بهداد کجا سبک آوردن؟؟؟؟

    باید خدمت آقای بهداد که من خیلی بهش علاقه داشتم و دیالوگهای بازیشون تو سایه آفتاب یه موقع سر زبونم بود عرض کنم که با این رفتارهایی که از خودشون نشون دادن خیلی ضرر کردن در واقع نابود شدن.... این طرزش نبود....

    سپيده
    سه‌شنبه 4 مرداد 1390 - 10:18
    -13
    موافقم مخالفم
     
    اميدوارم منطقي بشي!

    بازيش بد نيست، شخصا همه فيلماشو ديدم ، زيادي شلوغش مي كنه كه جذاب بشه، كولي بازي در مياره كسي هم نمي تونه چيزي بهش بگه .كاش تو نقش هاي ديگه اي هم بازي كنه ، يه نقش متفاوت مثلا نقشي كه با ايميجي كه از خودش تو سينما درست كرده متفاوت باشه... نمي دونم مي تونه؟؟؟...چون بازيگري كه نقش روان پريش بازي مي كنه زياد داريم !!!خلاصه اينكه تكراري نشه .

    مريم
    سه‌شنبه 4 مرداد 1390 - 13:46
    6
    موافقم مخالفم
     

    اين جلسه مصاحبه بود يا مشاوره؟!!


    سه‌شنبه 4 مرداد 1390 - 22:6
    17
    موافقم مخالفم
     

    yani az shoma behtar dar cinema kasi nist aghaye behdad

    sanaaz
    پنجشنبه 6 مرداد 1390 - 1:27
    8
    موافقم مخالفم
     

    bekhodda in pesar binazire kheiliam jazzabe va doos dashtani miparastimesh

    sanaaz
    پنجشنبه 6 مرداد 1390 - 1:30
    5
    موافقم مخالفم
     

    be yade bozorg marde cinema:FARDINNNNNNN

    merc hamed behdad

    شيوا
    پنجشنبه 6 مرداد 1390 - 2:32
    10
    موافقم مخالفم
     

    به معناي واقعي بي همتاست و يگانه. اميدوارم كه هميشه بهترين ها براشون رقم بخوره.

    maryam
    پنجشنبه 6 مرداد 1390 - 12:27
    0
    موافقم مخالفم
     
    hamed be maanaye vaghei ensane!

    hamed tanha bazigar nist...oonati k ghaboolesh nadaran hatman chizi azash ziad nemidoonan...maniye joonoonayi k az tazahor nisto nemidoonan...dark nakardan ke chon asheghe brandoe pas tabiye ke karash mese oon bashe...hatta taghlidam sakhte..are injoor taghlid kardan sakhte!pas kash ezare bishtar amigh shin..nazaretoon mohtaram..vali vaghean ensane..shakhsiatesh take..hatta ag bazigarish tak nabash.ke hast!

    رضا
    جمعه 7 مرداد 1390 - 0:53
    -3
    موافقم مخالفم
     
    ترس

    با سلام خدمت تمامی دوستان مخصوصا حامد بهداد

    ما می ترسم از هم انتقاد کنیم وعیب هم رو بگیم به قول یکی از دوستان تا از هم انتقاد می کنیم موشک ها اماده شلیک برای زدن طرف مقابله

    1منظور از سینمای مبتذل چیست و ایا غیر از اینه که فیلم های ما فقط و فقط در زانر درام موفقه و بس

    2در همین ژانر هم ما تک وتوک با چندتا ستاره ی کارگردانی موفق بودیم وبس

    3یعنی توی هالیود همه از دم موبتذل هستن اگه هستن پس چرا این قدر موفق هستن من با این که گلزار یه هنر بند هست موافقم اما چرا گلزار این طوری شد دلیل اون هم یه چیزه وبس وااینه که این خانه از بنیاد خراب است

    4 در مورد درامد برخی از دوستان میخواستم بدونم ما چیمون روی نظم واصول هست که پول گرفتن بازیگر روی اصول باشه اگه درامد راسل کرو بالا ست سطح رفاه مردم هم بالاست این نیست که بخاطر عکس گرفتن به مردم فخر بفروشن بازیگرای ما راهشون رو تو بیاره میخوان این که بهداد خوب بازی می کنه شکی نیست ولی ایا به اندازه ی بازیش پول می گیره یا به خاطر یه لوکیشن از تهیه چک سفید امضا می خواد مگه غیر از اینه که دیکابریو با گولشیفته ی فراهانی بازی کرد که تو هالیود از صفر کلیومتر هم پایین تر بود که حالا اقاییون اگه تازه کار بیاد کنارشون بازی کنه پول می خوان وهزارو یک منت می زارن به نظر من همین دوستان بودن که به خاطر پول سینما رو به گند کشیدن و کارگردان ها رو به خاطر پول هایی که می خواستن مجبور کردن که به جمع اوری پول از بازیگر ها بیفتن من صفر کیلومتر نیستم که به به به و چه چه بیفتم

    اگر چه زبون نقد تیزه ولی سازندست ممنون

    مهدی
    جمعه 7 مرداد 1390 - 15:30
    3
    موافقم مخالفم
     

    هیچ کسی در حال حاضر در سینمای ایران بازی اش به رک بودن و طبیعی بازی کردن حامد بهداد نیست،در بعضی از سکانس هایی که از ایشان دیدم احساس کردم این خود من هستم که مشغول اتفاقاتی که در جریان عادی زندگی رخ می دهد قرار گرفتم.

    ملیکا شیردل
    جمعه 7 مرداد 1390 - 16:49
    29
    موافقم مخالفم
     

    جوابای اقای حامد بهداد فوق العاده خوشتیپ و خوش قیافه وخوش اخلاق رو باید رو طلا حک کرد.

    حامد بهداد اروم باشه یا بی قرار خوش اخلاق باشه یا اخمو همه جوره دوستش داریم و هوادارشیم

    حامد بهداد تو دنیا تکه

    baran
    شنبه 8 مرداد 1390 - 2:41
    8
    موافقم مخالفم
     
    hamede behdad

    من حامد بهداد دوست دارم عاشق سرکشی شم وقتی احساساتی میشه تو فیلم هاش عاجز میشه نفسش سخت بالا میاد و من این احساسشو دوست دارم تو فیلم حس پنهان می گفت اگر کسی دوست داری اذیتش نکن تا می تونی خوب نگاش کن عاشق این دیالوگ و عاشق اون حسی هستم که زمان گفتن اون دیالوگ داشت حامد عزیز

    shirin
    شنبه 8 مرداد 1390 - 20:18
    -6
    موافقم مخالفم
     

    hamed kheili doset daram asheghetam pesar kheili bahali damet garm asheghe bazitam

    zahra
    شنبه 8 مرداد 1390 - 22:40
    8
    موافقم مخالفم
     

    ازت خوشم میاد.خیلی باحالی

    شیرین
    يکشنبه 9 مرداد 1390 - 16:7
    7
    موافقم مخالفم
     

    حامد بهداد یعنی استعداد بازیگری

    یعنی خلاقیت

    یعنی بی پروا و با فن بیان ِ عالی صحبت کردن

    مرسی حامد به خاطر بازی های خوبت

    رضا
    سه‌شنبه 18 مرداد 1390 - 12:8
    5
    موافقم مخالفم
     
    Hamed Behdad

    من عاشققققققققققق بازيتون هستم.

    تمام فيلماتون رو ديدم و همه ي ديالوگ ها و مو نولگ هاش هم بلدم.

    من خودم 2ساله كه تانر كار ميكنم و بزرگترين ارزوم اينه كه شما رو ببينم و ازتون بازيگري رو ياد بگيرم.

    نابغه هستيييييييييييييييييي.

    نرگس
    سه‌شنبه 18 مرداد 1390 - 15:52
    8
    موافقم مخالفم
     
    يه ستاره

    بعضي وقتا خودمم باورم نميشه كه چطوري شيفته ي كسي شدم كه تاحالا نديدمش كسي كه شايد فقط يك هزارم اون چيزي كه هست بشناسمش نميدونم ولي چطور امكان داره من بااين همه سرسختي بالاخره در برابر اون يك هزارم شناخت تسليم شده باشم! از پنج سالگيم عاشق سينما بودم چون ميديدم يه دنياي مجازي چطور با قدرتي كه داره مي تونه يه آدمو بخندونه يا غمگين كنه هميشه عاشق آقاي شكيبايي بودم چون فكر ميكردم آقاي شكيبايي با خودش هنرو به اين دنياي مجازي آورده روزيكه خبر فوتشونو شنيدم مثل بچه اي كه عروسكشو ازش گرفتن زارزار گريه ميكردم با اينكه فقط يازده سالم بود و مادرم باورش نميشد اينهمه عشق به ايشون از كجا مياد بعد از اون از همه ي بازيگراي جووني كه گل مي كردن متنفر شدم چون واقعا هنرشو نداشتن و منو عصبي ميكردن وقتي ميديدم بعضيا بخاطر پول و قيافه دارن سعي مي كنن جاي كسايي مثل آقاي شكيبايي و بهروز وثوقي رو پر مي كنن عصبي ميشدم ولي حالا دارم ميبينم كه يه نفرديگه كم كم داره جاي خاليه ايشونو پر مي كنه ولي نه با پول نه با قيافه با عشق عشقي كه ازدل هنر مياد با هنر مياد با صداقت مياد از اينكه مي بينم يه نفر واسه جايگاهش تو سينما اينقدر سختي كشيده به وجد ميام و دعا مي كنم كه هامون و قيصر بالاخره خودشونو به اين ستاره نشون بدن تا اونم بتونه بدرخشه بتونه هنري رو كه به خاطرش از همه چي گذشته رو به نمايش بذاره

    sheida
    چهارشنبه 19 مرداد 1390 - 14:6
    9
    موافقم مخالفم
     
    حامد بهداد انسان بدون ماسك

    به نظرم تو اين گفتگو ها چيزي كه در مورد حامد كاملا مشخصه اينه كه خودشه واقعا خودشه و ماسكي رو صورتش نيست به خاطر همين هم هست كه خيلي ها دوسش دارن مثل خودم كه واقعا دوسش دارم و حامد و يه بازيگر حرفه اي و به تمام معنا و غير از اين يه انسان بي ريا و واقعي ميدونم.i love you hameeeeeeeeeeeeeeeeeed

    محبوب
    پنجشنبه 20 مرداد 1390 - 1:4
    -3
    موافقم مخالفم
     

    ان شاءالله موفق باشه...همیشه...


    سه‌شنبه 25 مرداد 1390 - 16:52
    0
    موافقم مخالفم
     

    حامد دوستت داریم.....

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 5094
    بازديد ديروز: 383040
    متوسط بازديد هفته گذشته: 324018
    بیشترین بازدید در روز ‌یکشنبه 23 بهمن 1390 : 1490465
    مجموع بازديدها: 419134109



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات