
| |
سينماي ما- هدي ايزدي: خلاقیت سازندگان فیلم ورود آقایان ممنوع باعث شد تا وقتی مردم به سوی گیشة اکرانهای سال ۹۰ دست دراز میکردند تا بلیتهایشان را بگیرند، بازیگران محبوبشان را در اتاقک کوچک بلیتفروشی ببینند که با لبخند به تماشای فیلم دعوتشان میکنند. زمان اکران ورود آقایان ممنوع، منیژه حکمت، مجری طرح فیلم خبر از تبلیغات جالب توجه برای فروش و بیشتر دیدهشدن فیلم بدهد. خصوصاً اینکه تعدادی از سینماهای ورود آقایان ممنوع به اکران پایاننامه تعلق گرفته بود که با خودروهای جایزهاش جلوی سینماها جلب توجه و احساس خطر را دوچندان میکرد. در راستای همین تبلیغات جالب توجه، رضا عطاران و پگاه آهنگرانی بازیگران اصلی این فیلم، با حاضرشدن در گیشة سینما آزادی، شروع به بلیتفروشی کردند و با استقبال خیلی خوبی هم روبهرو شدند، آنقدر که منیژه حکمت نتوانست خوشحالی از این استقبال را پنهان کند. تبلیغات متفاوت ورود آقایان ممنوع با آغاز برنامة افطاریدادن در سینما آزادی از روز دوازدهم مرداد ادامه پیدا کرد. برنامهای که تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه داشت (۲). حرکت جالب توجه ورود آقایان ممنوع باعث شد تا دست اندرکاران فیلمهای دیگر هم برای اکران فیلمهایشان از چهرهها بخواهند بلیتفروشی کنند و یک سانس را هم همراه با تماشاگرها در سینماهای شهر ببینند تا بتوانند روی فروش بیشتر فیلم حساب کنند. نیکی کریمی، کارگردان و بازیگر فیلم سوت پایان خودش دست به کار شد و چندین روز جلوی سینما آزادی نشست و بلیتهای فیلمش را به مردم فروخت، با آنها عکس یادگاری گرفت و تراکتهای فیلم را امضا کرد تا فیلمش را به این شکل به قول فرنگیها پرزنت کند! این کار در تعداد زیادی از اکران [ای سال تکرار شد و بازیگران سینما بلیتفروش سینما شدند. در کنار بلیتفروشی توسط عوامل و بازیگران فیلمها به عنوان یکی از ترفندهای تبلیغاتی که امسال به سینمای ایران وارد شد، نشستن در کنار مخاطبان روی صندلیهای سینماها و با آنها به پرده چشم دوختن هم حربهای بود که عدهایها را برای کشاندن به سینما تشویق کند و از طرف دیگر باعث شد تا سینماییها بازخورد مستقیم مخاطبان را ببینند. از نیمة دوم سال، تقریباً هیچ اکرانی نبود که بازیگران و کارگردانش برای تماشای فیلم در کنار مخاطبان روانة سینما نشوند. اگرچه این فیلمدیدن برای کسانی که دغدغة مخاطب دارند، خیلی سال است که باب شده، اما این بار رسانهای شدن اخبارش و حضور عکاس و خبرنگارها ماجرا را متفاوت میکرد. حامد بهداد و سیروس الوند (که شایعه اختلافشان به گوشخیلیها رسیده بود) در سینما قدس برای دیدن پرتقال خونی با همدیگر دیدار کردند. لاله اسکندری و امین زندگانی، سر از سینما آزادی درآوردند تا خانوادة ارنست را کنار تماشاگرها ببینند، بازیگران چشم با حضور در سینمای نمایشدهنده با بازخورد مخاطبان روبهرو شدند و محمدرضا گلزا هم در کنار کارگردان فیلم و کاشفش ایرج قادری به سالن نمایش شیش و بش آمد تا کمکم حضور چهرهها علاوه بر پردة سینماها، در گیشه و سالن انتظار و بوفة سینماها هم عادی شود. در این میان، عوامل و بازیگران فیلمهایی که به شیوه و زمان اکرانشان اعتراض داشتند، سعی کردند از طریق تبلیغات رودررو جلوی سینماها، نظر مردم را به فیلمشان و اجحافی که در حقش شده جلب کنند. از جمله امیرحسین ثقفی همراه پژمان بازغی و کامران تفتی که برای فیلم مرگ کسب و کار من است مقابل سینما آزادی لابهلای ماشینهای در حال حرکت، تراکت تبلیغاتی فیلم را پخش کردند و بلند بلند دادِ تبلیغ سر دادند. این ترفندهای تبلیغاتی آن قدر موثر واقع شد که در آخرین حرکت، سریالی که برای نمایش در شبکة خانگی تولید شده بود، ترجیح داد دو اپیزود اولش را در یک سانس به اکران عمومی سینمایی بگذارد تا به این ترتیب از طریق پردة سینما قدم سریال نورسیده را مبارک کند. ساخت ایران به کارگردانی محمدحسین لطیفی با بازی محمدرضا گلزار و امین حیایی اواسط اسفند ۹۰ قبل از پخش در شبکة نمایش خانگی روی پرده رفت تا شاید حضور عواملش در کنار تماشاگرها بتواند به فروش هر چه بیشتر این سریال در سوپرمارکتها کمک کند. به این ترتیب کمکم پرده سینما، از مقام یک فاصله میان تماشگران و بازیگران، استعفا داد تا مردم در سینماها بتوانند بازیگران محبوبشان را نه تنها روی پرده سینما که به صورت زنده دنبال کنند و از این ستارهبازی لذت ببرند.
پینوشت: (۱): سینماي ما- ۲۶ خرداد ۱۳۹۰ (۲): ایسنا- ۱۱ مرداد ۱۳۹۰ (۳): ماهنامه رونا- تیر ماه ۱۳۹۰
|