گشت و گذاری در نمایشگاه عکس‌اش + یادداشت‌هایی از علی‌اکبر صادقی و سیف‌الله صمدیان درباره او : کیارستمی در گلستان :: سينمای ما :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ايران :: Iranian Movie News & Information
پنجشنبه 3 ارديبهشت 1388 - 10:44
module-htmlpages-display-pid-97.html

• واکنش سریع رسانه ملی به این رویداد ملی؛ / ساعت 10 و 30 دقیقه صبح جمعه، ایران پای صفحه شیشه‌ای میخکوب خواهد شد: افشین قطبی در «ورزش و مردم»      • سهیلی از احتمال همکاری با بازیکنان فیلم سابق‌اش می‌گوید؛ / بازگشت «چارچنگولی»؟      • سامان مقدم حرف‌های نسبت داده شده به او را تکذیب کرد و گفت: / «اخراجی‌ها 2» یک کمدی سر و شکل‌دار است      • گزارش تولید «شب واقعه»؛ / حمید فرخ‌نژاد در هیبتی تازه      • دیدار دوباره با زوج محبوب جهان و اتی؛ / انجمن منتقدان فیلم محبوب یک نسل از سینماروهای ایرانی را یک بار دیگر روی پرده می‌فرستد      





                       



کیارستمی در گلستان
گشت و گذاری در نمایشگاه عکس‌اش + یادداشت‌هایی از علی‌اکبر صادقی و سیف‌الله صمدیان درباره او

سینمای ما - نخست گزارش گشت و‌گذاری در اولین شب افتتاحیه نمایشگاه عکس‌های عباس کیارستمی

بعد از نمایش عکس‌های مجموعه «باد و باران» در اکسپوی عکس صبا که پاییز سال گذشته به انجام رسید امسال و اندکی پس از آغاز سال جدید دوستداران و علاقه‌مندان عباس کیارستمی بار دیگر می‌توانند در نمایشگاهی با عنوان «پنجره رو به حیات» شاهد عکس‌های رنگی او در ابعاد بزرگ باشند. امسال نیز کیارستمی در نگارخانه گلستان نمایشگاهی از عکس‌هایش برپا کرده است. وقتی از قاب در، پا را داخل نمایشگاه می‌گذارید تنها چیزی که می‌بینید، آدم‌های رنگ و وارنگی هستند که گویی به جای عکس‌های کیارستمی آمده‌اند تا یکدیگر را ببینند. گویی همه ترجیح می‌دهند به گپ خوشایندی که افتتاحیه نمایشگاه کیارستمی بهانه آن شده دل خوش کنند و بگویند برای دیدن عکس‌ها دوباره می‌آیند. عباس کیارستمی در گوشه‌ای ازگالری کنار میز لیلی گلستان ایستاده است و مشغول امضا کردن نسخه‌هایی از کتاب عکس‌های «سیاه و سفید» و مجموعه‌ای نایاب از عکس‌هایش است.

مثل همیشه ساکت، گاه لبخندی می‌زند، اما عینک آفتابی سیاه مانع از آن می‌شود که گرد لبخند را در چشم‌هایش ببینید. گویی سحری در این عینک است که وقتی کیارستمی از دریچه آن به جهان می‌نگرد، چیزی را می‌بیند که دیگران از دیدن آن عاجزند. بازدید کنندگان در نمایشگاه، بعد از گشتی کوتاه ناخودآگاه به بیرون نمایشگاه هدایت می‌شوند و گروه جدید با حضورشان خون جدیدی را به فضای نمایشگاه تزریق می‌کنند. دوربین عکاسان جوان اما مرتب تق و تق می‌کند و لحظه‌ای از عباس کیارستمی و مهمانانش که کمتر در طول سال می‌توان آنها را پیدا کرد غافل می‌شوند. لحظه‌ای که دور و بر کیارستمی کمی خلوت‌تر می‌شود به سراغش می‌رویم و درباره نمایشگاهش از او می‌پرسیم، می‌گوید: «من عکس می‌گیرم که حرف نزنم.» وقتی اصرار او را به سکوت کردن می‌بینیم از او می‌خواهیم که لااقل کنار یکی از تابلوهایش بایستد تا عکسی از او بگیریم. عجیب است، او که کمتر حاضر می‌شود روبه روی دوربین کسی بایستد این درخواست ما را دیگر رد نمی‌کند. تصویر عباس کیارستمی، کنار تصویری که خود از پشت پنجره‌ای که رو به سبزه‌زاری که بوی علفش هنوز به مشام می‌رسد گرفته، ثبت می‌کنیم.

دقیقه‌ها هم عجله‌ای برای دویدن ندارند، قرار است نگارخانه گلستان تا ساعت 20 باز باشد اما ساعت از 20 گذشته و هنوز گروه‌های تازه نفس از راه می‌رسند. عکس‌های نمایشگاه که شامل 12 عکس رنگی بزرگ است از مجموعه 120 عکس «پنجره‌ای رو به حیات» انتخاب شده‌اند. کیارستمی این عکس‌ها را در فاصله 4 سال گذشته عکاسی کرده و برخی ازاین عکس‌ها نیز در اکسپوی صبا به نمایش درآمدند. هر عکس این نمایشگاه ما را به جهانی دعوت می‌کند که هریک از دیدن آن عاجزیم، پنجره‌هایی که در دل خود پنجره‌های دیگری دارند و ما را به دیدن جهان دیگری دعوت می‌کنند.

درعکسی کیارستمی ما را به دیدن فضای باز از یک اتاق دعوت می‌کند که از دل تاریک داخل آن، پنجره‌ای دیگر مارا به جهانی از روشنی و طراوت می‌خواند و در عین حال تکه‌های شکسته چوب و هیزم در کنار خط‌های شکسته دیوار به چشم می‌خورند. کیارستمی در این مجموعه می‌خواهد ما را به جهانی هدایت کند که آن را فراموش کرده‌ایم. فضاهایی که کیارستمی از آنها عکاسی کرده بیشتر روستاهای فراموش شده و یا مناطق دورافتاده‌ای هستند که کمتر شاهد حضور آدم‌ها در آن هستیم هر چند که ردپای آنها در عکس‌ها به چشم می‌خورد. نمایشگاه «پنجره‌ای رو به حیات» چهارمین نمایشگاه کیارستمی در نگارخانه گلستان است. او نخستین بار در سال 1375 در این گالری عکس‌هایش را به نمایش گذاشته است. اگر چه کیارستمی در نمایشگاه‌های گذشته‌اش، همیشه آثارش را قیمت‌گذاری می‌کرد اما امسال برای اولین بار عکس‌هایش برای فروش نیست. گلستان درباره آن می‌گوید: «همیشه استقبال از نمایشگاه‌های کیارستمی بسیار خوب است و عکس‌هایش هم فروش خوبی دارند اما از آن جا که عکس‌های کیارستمی در خارج از کشور، با قیمت بالایی به فروش میرسد و ما در ایران نمی‌توانیم قیمت پایین‌تری برای عکس‌های او بگذاریم، ترجیح دادیم، این نمایشگاه صرفاً برای دیدن باشد تا فروش آثار.» هیاهوی داخل نمایشگاه ما را به بیرون از نمایشگاه هدایت می‌کند. همه آمده‌اند از محمد احصایی، گرازیلا سینایی، جواد مجابی، علی‌اکبر صادقی، سیف‌الله صمدیان گرفته تا ناصر تقوایی و ژان کلود کاریر و. . .

ساعت از 9 شب گذشته که نمایشگاه کم کم تعطیل می‌شود. صدای لیلی گلستان بار دیگر نگاه ما را به سمت نگارخانه می‌کشد. «مرسی آقای کیارستمی، نمایشگاه شما شروع پر قدرتی برای نگارخانه ما بود.»

و این هم مقاله علی‌اکبر صادقی درباره عباس کیارستمی

 سابقه دوستی من وعباس کیارستمی به 18 سالگی وسال‌های آغاز دانشکده باز می‌گردد.

در تمام این سال‌ها، این دوستی آنقدر با دوام بوده که تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده است. کیارستمی ازهمان جوانی آدم بسیار خاصی بود و این موضوع در تمام بخش‌های زندگی‌اش- سینما، عکاسی، نقاشی، نوشتن و. . . - نمود پیدا کرده است. من هر چه که درباره عباس کیارستمی بگویم یا بنویسم، در مقایسه با کاری که او کرده بیهوده است. بهتر است به جای هر حرف بیهوده شما را دعوت کنم که کارهای او ببینید تا خودتان با جهان کیارستمی آشنا شوید.

تا آن جا که به خاطر می‌آورم، کیارستمی از جوانی رفتارش در مقایسه با اطرافیان بسیار متفاوت بود، او در هر کاری که وارد می‌شد موفق بود، مثلاً اگر تصمیم می‌گرفت نجاری کند، بهترین ساخته‌های چوبی را می‌ساخت. او در دورانی جعبه می‌ساخت. اگر امروز کسی از جعبه‌های کیارستمی داشته باشد، بی‌شک ثروت ارزشمندی دارد، چون آن جعبه‌ها مثل عتیقه‌ای است که باید در نگهداری‌اش کوشید. در سال‌های جوانی من وکیارستمی همیشه با هم بولینگ بازی می‌کردیم، با اینکه من در بولینگ از او قوی‌تر بودم اما او همیشه برنده میدان بود.

این موضوع در دیگر بخش‌های زندگی‌مان هم به چشم می‌خورد، مثلاً وقتی داشتیم درباره موضوعی بحث می‌کردیم، حتی اگر من می‌دانستم که حرف او درست نیست اما در نهایت او چنان من را مجاب می‌کرد که قبول کنم، ماست سیاه است.

من و کیارستمی همیشه با هم تجربیاتی مختلفی داشتیم و تقریباً در جریان بیشتر کارها با هم بودیم. یادم می‌آید حدود 48 سال پیش بود که یک روز عباس آمده بود خانه ما، من رفتم و صورتم را گریم کردم و عباس از من عکس گرفت، بعد عکس‌ها را بردیم و در لابراتواری که من در خانه داشتم ظاهر کردیم، هنوز این عکس‌ها در کنار عکس‌هایی که در سفر‌هایی که با هم گرفتیم را دارم، عکس‌هایی که در نوع خود منحصر به فرد هستند.

کیارستمی یک هنرمند واقعی است. او هربار که دست به تجربه جدید می‌زند با دانش و آگاهی کامل این کار را می‌کند و این موضوع را به وضوح می‌توان در نگاه منحصر به فرد او در عکاسی نیزجست‌وجو کرد.

و یادداشت سیف‌ا... صمدیان
نگاهی که دچار روزمرگی نمی‌شود


فرق دیدن و نگاه کردن با هم بسیار است، چون نتیجه هر نگاه کردنی، دیدن نیست.

شاید بسیاری ازمردم بارها و بارها از کنار یک دیوار و یا پنجره بگذرند، به آن نگاه هم کنند اما چیزی نبینند و با بی‌تفاوتی از کنار آن بگذرند اما کیارستمی هنرمندی است که به جهان نگاه ویژه و منحصر به فردی دارد، او با بکارتی که در نگاهش دارد، هرگز دچار روزمرگی زندگی نمی‌شود، او چیزهایی را می‌بیند که از دید مردم عادی نادیدنی است و کیارستمی در قاب عکس این نادیدنی‌ها را برای ما دیدنی می‌کند. او بیش از 25 سال است که عکاسی می‌کند و همواره به شکل‌های مختلف به عکاسی‌اش نظم بخشیده است و نتایج آن موجب بهتر دیدن ما شده است.

در عکس‌های کیارستمی با تنوع موضوعی روبه‌رو هستیم او هر موضوع را نیز در قالب مجموعه‌ای که گاه شامل 30 یا 50 عکس می‌شود، عکاسی کرده است. کیارستمی با جمع‌بندی‌ای حرفه‌ای که در کارهایش شاهد آن هستیم، عکس‌هایش را دریک مجموعه در قالب کتاب یا نمایشگاه در معرض دید عموم گذاشته است و همین موجب بهتر دیده شدن حرف هایش می‌شود.

نمایشگاه اخیر او نیز شامل 12 عکس در اندازه بزرگ است از مجموعه "پنجره رو به حیات" او انتخاب شده است. در عکس‌های این مجموعه کیارستمی، از دل تاریکی شاهد روشنایی و حیات هستیم و تضاد میان تاریکی و روشنی به خوبی خودش را نشان می‌دهد. نگاه او به عکاسی به گونه‌ای است که از روشنایی نیز رنگی بدیع و منحصر به فرد به مخاطب هدیه می‌کند. کیارستمی با بهره‌گیری از امکانات مختلف دوربین عکاسی و تکنیکی که در کارش دارد، از دل تاریکی جزییاتی را که دیدنی نیست برای ما دیدنی می‌کند و به ما نشان می‌دهد. چند وجهی بودن و حرفه‌ای بودن عباس کیارستمی و نگاه منحصر به فرد اوهمه دست به دست هم می‌دهند تا او را عکاس خوشبختی بنامیم.



منبع : خبر

به روز شده در : دوشنبه 31 فروردين 1388 - 2:25

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |


اخبار مرتبط

نظرات

***
دوشنبه 31 فروردين 1388 - 16:54
0
موافقم مخالفم
 
چه ایرادی دارد که بعضی فیلم ها مثل برخی محصولات فقط برای صادرات ساخته شوند؟

دروووووووووووووووووووووووود بی کران بر کیارستمی کبیر...

پریا رحیمی
دوشنبه 31 فروردين 1388 - 18:53
-1
موافقم مخالفم
 
چه ایرادی دارد که بعضی فیلم ها مثل برخی محصولات فقط برای صادرات ساخته شوند؟

من عاشق این مردم !

محمد
سه‌شنبه 1 ارديبهشت 1388 - 14:44
0
موافقم مخالفم
 
چه ایرادی دارد که بعضی فیلم ها مثل برخی محصولات فقط برای صادرات ساخته شوند؟

عجوبه ي هنر ناب ايراني.... . چيز ديگه اي ميشه گفت!!؟

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  





  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 8.10286808014 seconds.