سينماي ما- پس از انتشار خبري درباره طرح شكايت به كمپاني ديزني مبني بر استفاده از طرح فيلمنامه فريبرز روشنفكر در انيميشن «سيندرلا 3» در رسانههايي از جمله سايت "سينماي ما"، يكي از كاربران سايت در بخش كامنتها به اين موضوع با دلايل حقوقي پاسخ داد. ما ضمن انتشار اين توضيحها از نويسنده طرح كه مدعي نقض كپي رايت توسط كمپاني ديزني شده، دعوت كرديم تا اگر مايل بودند به اين كاربر سايت پاسخ دهند و توضيحات خود را مطرح كنند. متن زير از طرف ايشان به سايت "سينماي ما" ارسال شد كه ميخوانيد:
.....................................
به نام خدا
با سلام و احترام، قبل از هر چیز به عرض میرسانم بنده فقط یک سوم مدارکم را منتشر کردهام تا نظر متولیان دولتی یا دیگران را برای حمایت از این پرونده جلب کنم. بدیهی است در دادگاه پیش رو میباید مدارک منتشر نشده خود را برای مواجهه با نمایندگان دیزنی به صورت حفاظت شده در دست داشته باشم تا به اقتضای حقوقی از آنها در دادگاه استفاده کنم وگرنه در محافل حقوقی به انتشار اسناد و مدارک پیش از تشکیل دادگاه مدرک سوزی اطلاق میشود. مدارک بنده به رویت وکلای درجه اول کپی رایت رسیده و هیچ یک از آنان این ادعا را بیاساس تشخیص ندادهاند. مشکل پیش روی من در دادگاه امریکا تامین حق الوکاله سنگین وکلاست نه مطالب بیاساس و سطحی که آقای علیرضا ب مطرح کرده است.
متعاقب درج نظر مغرضانه و کذب آقای علیرضا ب مبنی بر بیپایه بودن ادعای سرقت فیلمنامه سیندرلا ۳ و دعوت سایت سینمای ما برای توضیح در این باره به اطلاع میرساند آقای علیرضا ب نظرات خود را در ۷ بند شماره گذاری کرده است و بیمهابا در مورد یمین و یسار اظهار نظرهای سطحی و عجولانه کرده که مجبورم به آنها پاسخ دهم:
در بند اول مدعی شده که من با دنباله نویسی بر سیندرلا کپی رایت متعلق به دیزنی را نقض کردهام و توضیح آن اینکه بر حسب قانون حقوق مالکیت فکری آمریکا اگر من دنبالهای بر سیندرلا مینوشتم و آن را به صورت کتاب در ایران یا هر کجا به چاپ میرساندم و یا در مرکزی غیروابسته به دیزنی به صورت نمایشی به تولید میرساندم، این نقض کپی رایت محسوب میشد ولی من دنبالهای بر اثر مربوطه نوشته و به صورت منتشر نشده آن را به کمپانی والت دیزنی پیشنهاد کردهام و این نقض کپی رایت محسوب نمیشود. پیشنهاد دنباله سازی بر آثار موفق یک امر متعارف در سینمای امریکاست.
بند دوم آقای ب روند فیلمنامه نویس شدن در هالیوود را توضیح میدهد که معلوم نیست از کدام منبع چنین اطلاعات غلطی را به دست آورده است. مجرای رسمی و متعارف پیشنهاد فیلمنامه در هالیوود انجمن فیلمنامه نویسان امریکا موسوم به WGA است که هر نویسندهای از هر کجای دنیا میتواند به آن فیلمنامه پیشنهاد کند و سپس شرکتهای بازار یاب به عنوان زیر مجموعههای WGA در طول سه سال طی تعهد مکتوب فایلهای ژانر بندی شده را به کمپانیهای تولید فیلم پیشنهاد میکنند. در ادامه بنده را نکوهش کرده که چرا نامهام خطاب به مدیر کمپانی دیزنی ارسال شده است و این کار اقدامی آماتورانه معرفی میشود.
همین الآن هر کس میتواند نامهای خطاب به مدیر هر کمپانی و شرکتی ارسال کند و این اتفاق مدام در حال وقوع است. نامهها بنا بر موضوع به دست گیرنده مربوطه خود خواهد رسید و اینکه نامه خطاب به چه کسی نوشته شده است چندان اهمیتی ندارد. ضمن اینکه اگر به نسخه انگلیسی نامه ۱۹۹۹ من مراجعه شود میبینید که مترجم پیش از ارسال آن را اصلاح کرده است ولی آقای علیرضا کاری به واقعیت ندارند و هدف ایشان فقط تخریب هدفمند یک پرونده مالکیت فکری است.
بند سوم مربوط به نامه ۱۹۹۹کمپانی والت دیزنی است که آقای ب توضیح میدهد فقط اسم فریبرز روشنفکر و آدرس وی نوشته شده است و طرح را رد کردهاند.
مگر من غیر از این گفتهام من در تمام مصاحبههایم گفتم طرح من را در سال ۱۹۹۹ رد کردهاند. نامه ۱۹۹۹ دیزنی به صورت پستی برای من ارسال شد و طرح من رد شد.
بند چهارم به طرز مغرضانه تری میگوید: در این نامه هیچ چیزی جز رد ادعای نویسنده وجود ندارد. منظور علیرضا ب نامه ۲۰۰۹ کمپانی والت دیزنی است که در این نامه بطور تلویحی دریافت طرح در سال ۱۹۹۹ مطرح شده و عدم شباهت دو اثر مطرح میشود. جنیفر کولمن مینویسد این بار طرح شما را نگه میدارم این یعنی من دفعه قبل آن را بایگانی نکرده بودم. دفعه قبل یعنی رجوع به نامه ۱۹۹۹ خود کمپانی دیزنی.
بند پنجم علیرضا به نیابت از دیزنی و یا به عنوان کسی که در آن زمان بالای سر طرح فیلمنامه من حضور داشته میگوید چون از بخش حقوقی دیزنی برای فلانی نامه ارسال کردهاند پس طرح فیلمنامه وارد بخشهای دیگر کمپانی دیزنی نشده است. چه استدلال عجیبی. لااقلای کاش چند تا قسم میخوردند. بعد هم توضیح میدهد که نوشته من فیلمنامه نیست.
من در چهل پنجاه مصاحبه همه جا حرف از طرح فیلمنامه زدم. به اطلاع این دوست دانشمندم میرسانم فیلمنامه مقاطع تعریف شدهای دارد مثل ایده، سوژه، خلاصه طرح، سیناپس و فیلمنامه کامل که همگی میتوانند اثر خلاقه ادبی به حساب آمده و مشمول قانون کپی رایت شوند.
در بند ششم توضیحاتی کاملا غلط درباره روش تولید انیمیشن در دیزنی میدهد که علاقمندان میتوانند جهت اخذ اطلاعات معتبر به سایت کمپانی مراجعه کنند. در آخر بند ششم در جملهای عجیبتر این عبارت را میآورد «این فیلم ۸ فیلمنامهنویس دارد که به این معنی است که کسی یادش نمیآید که کدام ایده مال چه کسی بوده»
اینطور به نظر میآید که ایشان به دیزنی رفته و با فیلمنامه نویسان سیندرلا مصاحبه کرده و آنها یادشان نمیآمده ایده فیلم از کجا آمده. من نمیدانم بر این بند چه جوابی بنویسم.
در بند هفتم ترجمهای ماشینی و غیر قابل فهم از نامه دادگستری امریکا به مخاطب عرضه میکند که علاقمندان میتوانند خودشان نامه را در تارنمای مستندات من ببینند. ضمن اینکه من ۱۷ نامه از دادگستری امریکا دارم که اگر لزومی به انتشار آنها احساس کنم حتما این کار را خواهم کرد.
در آخر به طوری مغرضانه شروع به تشریح عدم شباهتها میکند. در حالیکه بحث سر شباهت هاست نه عدم شباهتها. گاهی هم از قول من ادعاهایی را مطرح کرده که به هیچ وجه نقطه نظرات من نیست. نقطه نظرات من به شفافیت در پی آمده است. بر اساس یک صفحه منتشر شده از طرح فیلمنامهام مدعی ۸ شباهت هستم. البته همان طور که در ابتدا عرض کردم من یک سوم از همه مدارکم را منتشر کردهام یعنی تعداد زیادی از نامههای دیزنی و سه صفحه باقیمانده از طرح فیلمنامهام منتشر نشده است.
آقای علیرضا اذعان میکند که فیلم سیندرلا ۳ را ندیده است و بعد در کمال حیرت قاضی القضات وار درباره عدم شباهت فیلمنامه به فیلم توضیح و تشریح آشفته ارائه میکند.
مقایسه دو اثر را با دعوت به مطالعه متون زیر به قضاوت علاقمندان میگذارم:
طرح فیلمنامه سیندرلا ۳ که در فیلم شاهدیم:
سیندرلا در ابتدای فیلم رو به تماشاچیان دلیل موفقیت خود را دخالت فرشته عنوان میکند و داستان با آواز سیندرلا و سپس صحنه کوتاهی از زندگی مشترک شاهزاده و سیندرلا ادامه مییابد.
ناخواهریهای سیندرلا در حال کار در یک کارگاه ظرفشویی و رختشویی هستند و با یکدیگر دعوا میگیرند. نامادری سر و کلهاش با مقداری لباسهای چرک پیدا میشود و دوقلوها را بخاطر نزاع ملامت میکند. آناستازیا بطور تصادفی متوجه شاهزاده و سیندرلا میشود که در حال اسب سواری به سوی جنگل میتازند. او با حسرت به خوشبختی آن دو مینگرد و سپس در حال خواندن آواز به سویی که شاهزاده و سیندرلا رفتهاند، راهی میشود.
در مکانی در دل جنگل فرشته با عصای سحرآمیزش در حال آماده کردن محل پذیرایی شاهزاده و سیندرلا ست. همزمان شاهزاده و سیندرلا از اسبهایشان پیاده میشوند و فرشته و موشها و پرندگان به استقبال آنان میروند. در این حین آناستازیا نیز به محل مورد نظر رسیده است. فرشته با قدرت عصای سحرآمیز لباس سوارکاری شاهزاده و سیندرلا را به لباسهای فاخر و زیبا تبدیل میکند و آناستازیا بطور پنهانی این صحنه را میبیند و گویی که رازی را کشف کرده باشد میگوید پس سیندرلا با جادوی فرشته به موفقیت دست یافته است! فرشته عصای خود را به گوشهای پرت میکند و آناستازیا آن را برمی دارد و به نزد مادرش بازمی گردد و به مادرش میگوید که سیندرلا به کمک عصای سحرآمیزفرشته توانسته است به موفقیت دست یابد. مادر و خواهرش حرفهای او را باور نمیکنند و قصد رفتن دارند که فرشته که در جستجوی عصای خود است به آناستازیا نزدیک میشود و از او میخواهد تا عصا را زمین بگذارد ولی آناستازیا که نمیخواهد عصای سحرآمیز را به فرشته بازگرداند با او درگیر میشود و در حین کشمکش فرشته و آناستازیا، نوری از عصای سحرآمیز شلیک شده و به لوسیپر گربه نامادری اصابت میکند و او را به موجودی نیمه غاز نیمه گربه تبدیل میکند. نامادری و گرزیلا شگفت زده میشوند. کشمکش فرشته و آناستازیا ادامه مییابد و آناستازیا با توسل به زور عصای سحرآمیز را از فرشته میگیرد. نامادری و گرزیلا با حیرت به ماجرای در حال وقوع مینگرند. آناستازیا در شلیک بعدی عصای سحرآمیز، فرشته را به مجسمه تبدیل میکند و در عین حال از این عمل خود پشیمان و مضطرب است. فرشته از این صحنه تا آخر داستان در این زندان محبوس میماند. آناستازیا همچنان در حال اظهار تاسف و پشیمانی است که نامادری جلو میآید و با گرفتن عصای سحرآمیز از آناستازیا، میگوید: پس سیندرلا با عصای سحرآمیز به موفقیت رسیده است.
نامادری عصای سحرآمیز را به عنوان عاملی برای قدرت و ثروت و انتقام معرفی میکند. نامادری با توجه به اینکه عصای سحرآمیزاز خدا انرژی میگیرد و نمیتواند آرزوهای شیطانی را برآورده سازد، رو به آسمان کرده و از نیروهای خبیث و شیطانی استمداد میکند. ناگهان رعد و برق درمی گیرد و نور عصا از نقرهای به سبز تغییر میکند و این تغییر رنگ نور عصا به معنی این است که نیروهای شیطانی به تقاضای کمک نامادری، جواب مثبت دادهاند و از این پس نور سبز عصای سحرآمیز نماد ورود شیطان به داستان است وخواستههای شیطانی نامادری برآورده میشود.
نامادری به کمک عصای سحرآمیز، شاهزاده و سیندرلا را از زمان خوشبختی به زمان پیش از خوشبختی بازمی گرداند.
نامادری با جادوی شیطانی عصای سحرآمیز، لنگه کفش به جا مانده سیندرلا را اندازه پای آناستازیا میکند و آناستازیا به عنوان محبوب شاهزاده به قصر وارد میشود. نامادری باز به کمک عصای سحرآمیز ذهن شاهزاده را دچار توهم میکند طوری که آناستازیا را به عنوان محبوب خود بپذیرد و سیندرلا را فراموش کند. شاهزاده تصمیم میگیرد با آناستازیا برقصد ولی برخلاف انتظاراز لمس دست آناستازیا احساس عاشقانهای ندارد. شاهزاده با کسالت خاطر و بیمیلی با آناستازیا میرقصد. در پی ماجراهایی سیندرلا موفق میشود بدون کمک فرشته و حتی عصای سحرآمیز، با نیروی عشق، شاهزاده را تحت تاثیر قرار داده و دوباره خوشبختی از دست رفته را بازگرداند..
در آخر داستان فرشته از زندان مجسمهای خود بیرون میآید و از اینکه سیندرلا و شاهزاده بدون کمک او دوباره به خوشبختی رسیدهاند خوشحال میشود.
توضیح منطق شباهت دو اثر فقط از صفحه اول طرح من:
۱. در طرح فیلمنامه من، شیطان با گردباد جادویی زمان، سیندرلا و شاهزاده را از زمان خوشبختی به زمان پیش از خوشبختی بازمی گرداند.
۱. در فیلم سیندرلای سه نامادری با گردباد جادویی زمان، سیندرلا و شاهزاده را از زمان خوشبختی به زمان پیش از خوشبختی بازمی گرداند.
۲. اسم فیلم سیندرلا ۳ «A Twist In Time» از شباهت توضیح داده شده شماره ۱ گرفته شده است.
۳. در طرح فیلمنامه من، شیطان عصای سحرآمیز را به زور از فرشته میگیرد.
۳. در فیلم سیندرلا ۳، آناستازیا عصای سحرآمیز را به زور از فرشته میگیرد.
۴. در طرح فیلمنامه من فرشته در قصر شیطان زندانی میشود.
۴. در فیلم سیندرلای ۳ فرشته در شکل مجسمه زندانی میشود.
۵. در طرح فیلمنامه من فرشته آرزو از ماجراهای داستان حذف میشود.
۵. در فیلم سیندرلا ۳ فرشته آرزو از ماجراهای فیلم حذف میشود.
۶. در طرح فیلمنامه من شخصیت جدیدی به نام شیطان در اعتراض به دخالتهای فیزیکی فرشته وارد داستان میشود تا دخالتهای فرشته را تلافی کند.
۶. در فیلم سیندرلا ۳ از آنجا که عصای سحرآمیز از خدا نیرو میگیرد و نمیتواند آرزوهای شیطانی را برآورده کند، نامادری برای تحقق آرزوهای شیطانی خود با استمداد از نیروهای شیطانی، موفق به جذب نیروهای شیطانی میشود و نور عصای سحرآمیز از نقرهای به سبز تغییر میکند. نور سبز عصای سحرآمیز نماد ورود شیطان به سیندرلای سه است.
۷. در طرح فیلمنامه من شاهزاده با آناستازیا و گرزیلا میرقصد.
۷. در فیلم سیندرلا ۳ شاهزاده با آناستازیا میرقصد.
۸. در طرح فیلمنامه من شیطان این استدلال را مطرح میکند که دخالتهای فیزیکی فرشته باعث موفقیت و خوشبختی سیندرلا شده است و تلاش میکند تا این دخالت را تلافی کند.
۸. در فیلم سیندرلا ۳ در چهار صحنه مشخص شده در فایل پی دی اف شخصیتهای مختلف فیلم همین استدلال را به روشنی تکرار میکنند.
در فیلم کوتاه ۷ دقیقهای، مقاطع مورد دعوای انیمیشن سیندرلای سه در کنار بریدههایی از طرح فیلمنامه ارسالی همزمان در معرض مقایسه و قضاوت مخاطب قرار داده شده است. این فیلم کوتاه در کنار نامههای کمپانی دیزنی و سایر مدارک در تارنمای زیر در دسترس قرار داده شده است
http: //cinderellaiii. blogfa. com/
از مسئول محترم سایت تقاضا میکنم یک وکیل مالکیت فکری را به سایت دعوت کنند تا اظهارات من و آقای علیرضا را مطالعه کند و نظر نهایی خود را به اطلاع مخاطبین شما برساند.
از کارفرمای آقای علیرضا ب هم تقاضا میکنم حق الزحمه ماموریت را از ایشان پس بگیرند چون ماموریت خود را بسیار آماتورانه انجام دادهاند.
با احترام
فریبرز روشنفکر