رقص با امیر : تک نگاری سایت «آدم برفی‌ها» درباره امیر قادری و همه اتفاق‌های اخیر دنیای نقد؛ :: سينمای ما :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ايران :: Iranian Movie News & Information
شنبه 12 ارديبهشت 1388 - 20:10
module-htmlpages-display-pid-97.html

• گفتگو با جواد نوروزبیگی تهیه کننده و سایر مشخصات؛ / تازه‌ترین فیلم «شهاب حسینی»: پرسه‌ای در مه      • شماره تازه «سینمای پویا» با تازه‌ترین عکس‌ها و اخبار از فیلم صدرعاملی و DVD اولتیماتوم بورن      • تازه‌ترین گفتگو؛ / مهرجویی: اگر سرمایه‌گذار پیدا کنم، «در خرابات مغان» را می‌سازم      • واکنش سیدمحمود رضوی تهیه کننده به موفقیت اخیر «درباره الی»؛ / این فیلم را برای جشنواره‌های نساختیم ولی آغازگر یک موج نو در سینمای ایران خواهد بود      • «درباره الی» جایزه اول جشنواره رابرت دنیرو را برد + عکسی از فرهادی و دنیرو / این دومین موفقیت خارجی بزرگ 2009 فرهادی است/اوما تورمن، تاد هینز و مگ رایان عضو هیئت داوران این جشنواره بودند      





                       



تک نگاری سایت «آدم برفی‌ها» درباره امیر قادری و همه اتفاق‌های اخیر دنیای نقد؛
رقص با امیر

سینمای ما - محمد ناصر احدی: عاشق سینمای جان فورد و کوئنتین تارانتینو. دیالوگ بازی قهار. هوادار تیفوسی پرسپولیس. دارای وبلاگی با بالاترین آمار بازدبد و کامنت و نظر و جر و بحث. به نظرش کیمیایی یکی از بهترین فیلمسازان ایرانی و لایق استعمال واژه‌ی «استاد» پیش از نام وی است. شوکرانِ افخمی را به عنوان فیلمی برای طبقه بندی در سینمای ملی بر می‌گزیند. از شنیدن نام جواد خیابانی به عنوان گزارشگر یک بازی فوتبال از شدت ناراحتی و عصبانیت رعشه بر اندامش می‌افتد. به کرّات در جشنواره‌ها و محافل مختلف سینمایی رویت شده است. یار غار و رفیق گرمابه و گلستانش کسی نیست جز نیما حسنی نسب. با پرویز نوری هم دوست و رفیق است ! سربازهای جمعه را دوست ندارد. سینمای بیضایی را نمی‌پسندد. کوبریک فیلمساز مورد علاقه‌اش نیست. با حسین معززی نیا خوب کل کل می‌کند. برای پکین پا و سر جو لئونه پرونده در می‌آورد. احتمالاً با شنیدن نام رومن گاری و ارنست همینگوی اگر نشسته باشد به نشانه‌ی احترام خبردار می‌ایستد. نفس عمیق را می‌ستاید و هر چه در توان دارد برای تبدیل نفس عمیق به یک «کالت مووی» انجام می‌دهد. جوان‌ترین منتقدی است که در جشن منتقدان از او تقدیر شد. احتمالاً پر کارترین منتقد ایرانی است که در اکثر نشریات سینمایی و غیر سینمایی کشور می‌نویسد. از اعضای ثابت «دایره امن» منتقدان است. انیمیشن باز نیست اما از دیدن وال-ای خیلی لذت می‌برد. با دیدن سبیل کالین فارل در میامی وایس سعی می‌کند سبیلی مشابه سبیل او بگذارد. درباره‌ی الی را یکی از فیلم های برتر سینمای جهان در سال ۲۰۰۸ می‌داند. اگر با تمام نشانه‌های مذکور نام او را بخاطر نیاورده‌اید، حتماً با خواندن این جمله نام او را به خاطر می‌آورید: او تنها منتقدی است که پس از پایان بیست و هفتمین جشنواره‌ی فیلم فجر این روزها به شدت زیر تیغ همکارانش است. درست حدس زدید. امیر قادری.



پدیده‌ای به نام امیر قادری


بی شک امیر قادری مشهورترین و محبوب‌ترین و با نفوذترین منتقد ایرانی در سال‌های اخیر است. در میان قشر سینمارو بیشترین طرفدار و در عین حال بیشترین مخالف را دارد. باید پذیرفت برای اکثر نسل سومی‌های علاقمند به سینما، امیر قادری آشناترین نام به عنوان منتقد است. طغرل افشار، هوشنگ کاووسی، هژیر داریوش، کیومرث وجدانی، جمشید ارجمند، شمیم بهار، بیژن خرسند، بهمن مقصودلو، جمشید اکرمی نام‌هایی هستند که برای علاقمندان جدی و جوان سینما بواسطه‌ی نقل قول‌هایی که درباره‌ی آنها از اینجا و آنجا شنیده‌اند و یا در جایی خوانده‌اند فقط قابل احترام می‌باشند و گرنه در حافظه‌ی سینمایی‌شان خاطره‌ی چندانی از نقدها و مقالات و مجادلات قلمی آنها با یکدیگر ندارند. اما تا دلتان بخواهد از قادری و یارانش خاطره و جریان در ذهن دارد. جدیدترین جریان و قضیه‌ی نقد نویسی این روزهای سینمای ایران هنوز داغ داغ است. حدود دو سه ماه پیش بود که در جشنواره‌ی فیلم فجر قادری به همراه تعدادی از منتقدان جوان سینما از فیلم جدید بیضایی اعلام انزجار و بیزاری کرده و برای «دراز کردن» فیلم هر چه در چنته داشتند رو کردند. پیشقراول و فرمانده‌ی این حمله‌های سازماندهی شده کسی نبود جز امیر قادری. یا حداقل این گونه به نظر می‌آمد که این نقدهای تند و کوبنده از جانب کسی و یا کسانی هدایت می‌شود. و چون پایگاه اجتماعی قادری در میان مخاطبان سینما از سایر همکارانش مستحکم‌تر است این فرضیه که او مغز متفکر و طراح حملات به فیلم بیضایی است بیشتر و بیشتر تقویت می‌شد.[...] هنوز سخنان قادری در مورد فیلم بیضایی برای بسیاری از سینما دوستان قابل یادآوری است. سخنانی که حتماً چندان به مذاق استاد خوش نیامده و او را بیش از پیش نسبت به جماعت منتقدان بدبین کرده است.

از همان اولین یادداشت‌هایی که در مورد فیلم‌های جشنواره‌ی بیست و هفتم در روزنامه‌ها و نشریهِ‌ی خبری جشنواره و ویژه‌نامه‌ی خبر به چاپ ‌رسید کاملاً واضح و مشخص بود که امسال منتقدان بسیار جدی‌تر از سال‌های گذشته پا به میدان گذاشته‌اند. همه می‌نوشتند و هر چه را که به نظرشان درست می‌آمد قلمی می‌کردند و پس از عبور از زیر کلیشه‌های چاپ به دست مخاطب تشنه‌ می‌رساندند.

یکی مانند استاد هوشنگ گلمکانی از سر دلسوزی و با تجربه ی یک عمر نقد نویسی، نرم و ملایم و واقع بینانه‌تر می‌نوشت، یکی مانند کوثر آوینی از روی عصبانیت و به قصد ادب کردن هنرپیشه‌ها (مثل محمدرضا فروتن و باران کوثری) داد سخن سر می‌داد، یکی مانند شهرام شکیبا به زبان طنز و شعر به قضایا می‌پرداخت، یکی مانند استاد فراستی فقط به فکر دیدن اخراجی‌های ۲ بود، یکی هم مانند حسین معززی نیا در صفحه‌ی آخر ویژه‌نامه‌ی خبر ستونی روبروی ستون قادری داشت [...] اما ستون مقابل ستون معززی نیا در ویژه‌نامه‌ی خبر ستون امیر قادری بود که مانند هیچکس دیگر نبود. مانند تمام نوشته‌های دیگر قادری فارغ از اینکه چه می‌گوید و یا اینکه درست می‌گوید یا غلط، با علم و دانش حرف می‌زند یا به قول معروف از روی معده، مشخص بود اینجا شخصی به نام امیر قادری می‌نویسد. همانطور که در فرهنگ آشتی و اعتماد معلوم است کدام مطلب را قادری نوشته حتی بودن اینکه نامی از او زیر مطلب باشد. بارزترین وجه نوشته‌های قادری گیرایی و روانی مطالب اوست. خودمانی می‌نویسد. مطابق میل و ذائقه‌ی مخاطب جوانی می‌نویسد که موسیقی رپ ایرانی گوش می‌دهد. مخاطبی که بسیاری از امور خود را با یک پیامک رفع و رجوع می‌کند. مخاطبی که چندان کتاب خوان نیست و بیشتر از طریق اینترنت به شناخت ناشناخته‌های زندگی می‌پردازد. قادری نبض مخاطب خود را در دست دارد و می‌داند که چنین مخاطبانی چه چیزی را بیشتر می‌پسندند. قادری می‌داند که اکثر مخاطبانش از نسل فست فود هستند. نسلی که اطلاعات می‌خواهد. می‌خواهد سریع و فوری آن را به دست آورد و هر چه سریع‌تر آن را بفهمد و هضم کند. قادری این را به خوبی می‌داند که مخاطبانش چندان با حوصله نیستند. صبر و طاقتشان کم است. به همین دلیل قادری پا به پای مخاطبانش پیش می‌رود و به دلیل ماهیت حرفه‌اش به درستی می‌داند که باید چند قدمی از آنها جلوتر باشد نه بیشتر. چرا که هر چه دورتر از آنها قرار بگیرد و ارتباطش با مصرف کننده‌اش کمتر شود کمتر می‌تواند مطابق سلیقه‌ی مخاطبش عمل کند و نیاز او را بر آورده سازد. قادری با هوش بالایی که دارد دقیقاً آگاه است که کالای خود را در چه نوع بسته بندیی به مخاطب عرضه کند که فروش برود و مخاطب همواره منتظر محصول جدیدی از کارخانه‌ی جمله سازی او باشد.

زمانی از یکی از اساتید عالم نقد نویسی _ که به دلیل حضور تقریباً همیشگی او در برنامه‌های تلویزیونی به او لقب سوپر استار منتقدان را داده بودند _ شنیدم که منتقد خوب پس از شناخت اصول اولیه و ضروری عالم سینما باید این توانایی را داشته باشد که جهان فیلم را با جهان خود منطبق کند و سپس به نقد و اظهار نظر در مورد فیلمی بپردازد. مطمئناً امیر قادری کاملاً به این نکته واقف است. او نه تنها هر فیلمی را از فیلتر نگاه خود عبور می‌دهد، بلکه خواننده‌ی خود را وا می‌دارد تا جهان خود را با جهان نوشته‌های قادری منطبق کند. به این ترتیب قادری احاطه‌ی بیشتری بر ذهن مخاطبش دارد و هر گاه که احساس کند نیاز است به ارتقاء سطح درک و دریافت این مخاطب _ حالا دیگر _ مبهوت می‌پردازد. البته اگر چنین نیازی را حس کند.

قادری با استعاره و ایما و اشاره نمی‌نویسد. رک و راست حرفش را می‌زند. چون مخاطبش را به خوبی می‌شناسد. نمی‌خواهد مخاطبش گریزان شود. پس با کد و رمز حرف نمی‌زند. آنچه را که فکر می‌کند مخاطبش می‌فهمد می‌نویسد. خودش رمز گذاری می‌کند و رمزگشایی. سعی می‌کند تا آنجا که می‌تواند چیزی را بر عهده این مخاطب غرق در گرفتاری‌ها و مشکلات نگذارد. لازم نیست که مخاطب برای خواندن نوشته‌های قادری حتماً از تحصیلات بالای آکادمیک برخوردار باشد. او به گونه‌ای می‌نویسد که همه کس را توان فهم آن باشد. شاید به همین دلیل است که به میزان طرفداران پر تعدادش مخالف دارد. شاید به همین دلیل است که بسیاری نوشته‌های او را سخیف و فاقد ارزش می‌دانند. شاید به همان دلیلی که بسیاری از روشنفکران‌مان تلویزیون نگاه نمی‌کنند _ و یا اگر نگاه می‌کنند آن را انکار می‌کنند _ به همان دلیل نوشته‌های قادری را نمی‌خوانند _ و یا اگر می‌خوانند آنرا انکار می‌کنند _. شاید چون می‌پندارند قادری نیز همانند تلویزیون طیف گسترده‌ای مخاطب دارد پس دیگر مبتذل است. چون قادری و نوشته‌هایش مقبولیت عام یافته‌اند پس دیگر با خواندن نوشته‌هایش نمی‌توان ژست‌های روشنفکرانه گرفت. با تمام این تفاسیر حتی سر سخت‌ترین مخالفان و دشمنان قادری می‌دانند که او تا چه حد گرم و راحت و گیرا می‌نویسد. و به همین دلیل هر چه در هر زمینه‌ای بنویسد بارها توسط مخاطبان متفاوتی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

پر واضح است که امیر قادری منتقدی است محصول همین دوران. دوران زندگی سریع و روزگار نامروت. دورانی که در آن عباس کیارستمی به دردخورهای حافظ و سعدی را از ضایعات و اضافات دیوان‌هایشان جدا می‌کند و کتاب جدیدی از حافظ و سعدی فراهم می‌آورد. دورانی که در آن حتی منتقدان هم به مانند بسیاری از صنوف دیگر برای خود لابی دارند. دورانی که در آن افشین قطبی یک پدیده است. دوررانی که در آن کافه پیانو خوب می‌فروشد. دورانی که در آن فرزاد حسنی در رادیو برنامه سینما-صدا دارد. دورانی که در آن… (لطفاً خودتان جای خالی را مطابق مدل بنا به میل‌تان پر کنید).



فلاش بک

از آنجا که قادری به پشت گرمی مخاطبانش می‌نویسد و زیاد هم می‌نویسد همواره بسیاری از صحبت‌های او باعث برآشفتن افراد بسیاری می‌گردد. نمونه‌ی اخیر این برآشفتن‌ها در شماره ۳۹۱ ماهنامه‌ی فیلم در ستون خشت و آینه در مطلبی به قلم استاد ایرج کریمی تحت عنوان «رویکرد فرقه‌ای» اتفاق افتاد. ظاهراً استاد ایرج کریمی دلخور و ناراحت بوده از اینکه قادری در ویژه نامه‌ی خبر نوشته بوده که گرمای امسال نقد نویسی در جشنواره بیست و هفتم از هیزمی است که او سال گذشته در جریان جلسه‌ی مطبوعاتی آتش سبز به تنور نقد ریخته است. در همان یاداشت استاد کریمی با یاد کردن از بزرگانی همچون دوایی و وجدانی و صفی یزدانیان به عنوان اسطوره‌ها و بزرگان نقد نویسی در ایران نوشته‌های قادری و همپالکی‌هایش را به تفاله‌هایی که از جویدن شبی دو تا دی‌وی‌دی حاصل می‌شود تشبیه کرد. چنین واکنشی از سوی ایرج کریمی که فردی بسیار آرام و خوددار است به قادری خاطر نشان کرد که به پشتوانه‌ی داشتن مخاطب فراوان نمی‌توان هر چه که خواست انجام داد. نمی‌توان هر چه را که در مخیله داشت به روی کاغذ آورد و به دست چاپ سپرد. به قول قدیمی‌ها اول باید حرف را مزه‌مزه کرد و سپس آن را بر زبان آورد. اگر قادری چنین کرده بود بی‌شک این گونه از سوی یکی از بزرگان و سران هم طایفه‌ی خود به تفاله پراکنی متهم نمی‌شد.اما جالب تر از یادداشت ایرج کریمی یادداشت هوسنگ گلمکانی در همین شماره و در همین ستون تحت عنوان «شرم» است. مخلص کلام استاد گلمکانی شرمساری از لحن نامطلوب و ناپسند دوستان همکارش در مجله‌ی فیلم در ارتباط با فیلم بیضایی بود. و بدون شک امیر قادری یکی از همان دوستان نویسنده‌ای است که با مطالب خود در مورد «وقتی همه خوابیم» موجبات شرمساری استاد مو سپیدش را فراهم کرده بود. به این ترتیب گلمکانی صبور و آرام هم از نوشته‌های بی‌مهابا و تند و تیز شاگرد ناخلفش ابراز ناراحتی کرده و با یادآوری این نکته که «هر کس مسئول کردار و گفتار خودش است» حساب خود را از قادری و احیاناً یکی دو نویسنده‌ی دیگر مجله جدا ‌کرد.

البته اگر به عقب‌تر بازگردیم باز هم نمونه‌هایی از این دست خواهیم یافت که قادری مورد غضب اساتید و همکارانش واقع شده باشد. به عنوان نمونه مجید اسلامی _ که امیر قادری خیلی بیشتر از شوق خواندن نقد مجید اسلامی بر مثلاً داستان سر راست دیوید لینچ به او بدهکار است _ در وبلاگ خود در مطلبی با عنوان بحران نقد در ایران (تکمله‌ای بر مقاله‌ی بوردول) بدون آن که اشاره‌ی مستقیمی به امیر قادری کند و یا نامی از او ببرد درباره اش چنین می‌نویسد: «منتقد دیگری بسیار غیرقابل پیش‌بینی‌ و درنتیجه جنجالی و هیجانی‌ست و می‌شود فرض کرد که قضاوتش متکی به سلیقه یا ملاحظات بیرونی‌ست. ناگهان نان و عشق و موتور هزار و نفس عمیق برایش حکم شاهکار را پیدا می‌کنند و یک‌باره نسبت به آواز گنجشک‌ها احساس ملاطفت پیدا می‌کند… این غیرقابل پیش‌بینی بودن این امکان را به او می‌دهد که با دوستانش مهربان باشد و برخی دیگر را از دم تیغ بگذراند.» با اشاراتی که در همین چند خط به سلیقه‌ی منتقد مورد نظر مجید اسلامی می‌گردد به راحتی می‌توان تشخیص داد که شخص مورد نظر کسی نیست جز دست پرورده‌ی خود اسلامی یعنی امیر قادری. البته می‌توان برای این نوشته‌ی مجید اسلامی هزار و یک دلیل آورد که او این مطالب را با غرض ورزی و با نیت شخصی نوشته است. شاید نیازی به هزار و یک دلیل هم نباشد و تنها با ذکر این واقعیت تلخ که در زمان انتشار این مطلب از سوی اسلامی مجله او یعنی «هفت» بسته بود و اسلامی تریبون هیچ نشریه‌ی مکتوب جدی و فاخری را برای نوشتن در اختیار نداشت، بتوان ساده از کنار این چند خط گذشت و با دیدی کودکانه و ساده انگارانه اسلامی را به حسادت به شاگرد قدیمی خودش متهم کرد. اما کسانی که مجید اسلامی را می‌شناسند _ و خود قادری _ می‌دانند که این نوشته‌ی او تنها از روی احساس وظیفه و به قصد روشن کردن اذهان مخاطبان وبلاگش و افزایش دانش و بینش سینمایی آنها بوده است و لاغیر و هیچ تسویه حساب شخصی در کار نبوده است.



مؤخره



به هر حال ایرج کریمی و مجید اسلامی و هوشنگ گلمکانی با این حجم از تألیفات و ترجمه‌های مختلف اشخاصی نیستند که به جهت رسیدن به منافع شخصی دست به قلم ببرند و با ویران کردن خانه‌ی فردی، خانه خود را بر ویرانه‌های آن بنا کنند. اما اگر تذکری می‌دهند بی شک کسی از جاده‌ی اصلی منحرف شده و حالا نیازمند راهنمایی است و چه بهتر که این راهنمایی از جانب کسانی باشد که راه بلدند. اگر امیر قادری هم گوش چشمی به این اشارات دوستانه‌ی بزرگان قوم داشته باشد حتماً دقیق‌تر و منطقی‌تر می‌نویسد. و آن وقت روز به روز از تعداد مخالفانش کاسته و بر تعداد هواداران و دوستدارانش افزوده می‌گردد. می‌دانم که قادری بسیار با هوش است و حتماً چنین می‌کند. این را برای تعارف نمی‌گویم. چون به یاد دارم شبی را که برای دیدن فیلم «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» در جشنواره سینما-شهر به سینما آزادی رفته بودم و به یاد دارم که آن شب ایرج کریمی هم برای دیدن همین فیلم به آنجا آمده بود. و باز به یاد دارم قادری _ که ظاهراً مسئول معرفی کارگردان و فیلم در سالن قبل از نمایش فیلم بود _ به محض اینکه متوجه ورود کریمی به سالن شد از جایش برخاست و به سمت او رفت و به رسم ادب سلام کرد و نشان داد که ژورنالیستی حرفه‌ای است و مسائل کاری را با مسائل شخصی قاطی نمی‌کند. شاید من خیلی خوش بینم. شاید بپرسید آن مطلبی که در ویژه‌نامه‌ی نوروزی مجله‌ی‌ فیلم با عنوان «اینجا چقدر ساکت است» توسط امیر قادری نوشته شده پس چه معنایی دارد؟! آن همه عصبیت و لجاجتی که از لابه‌لای سطر به سطرش بیرون می‌زند _ به شکلی که خود مجله آن را به زیر ساطور سانسور فرستاده است _ پس چه می‌شود؟! در جواب فقط یک چیز می توانم بگویم. این را بگذارید به حساب جوانی که شدیداً از سوی بزرگترهایش مورد شماتت قرار گرفته و دلخور است. جوانی که همانند همه‌ی جوانان دیگر فکر می‌کند که تنها اوست که درست می‌اندیشد و این حق را برای خود قائل است که حقایقی را که خود به آنها رسیده است در صورت دیگران تف کند. همه‌ی جوانان خطا می‌کنند و معمولاً حاضر به پذیرش اشتباهاتشان در حضور جمع نیستند. اما من مطمئنم که امیر قادری در خلوت خود اشتباهاتش را می‌پذیرد و می‌داند که چه کند تا همه او را دوست داشته باشند.



منبع : آدم برفی‌ها

به روز شده در : چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 1:43

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |


اخبار مرتبط

نظرات

مسعود
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 10:4
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

حالا هر کی از امیر قادری تعریف کرد باید مطلبش بیاد رو سایت؟ خود شیفتگی هم حدی دارد

سعيد مهرپور
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 10:8
1
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

امير قادري يكي از منتقدان منحصر به فرد سينماي ايران است و يك پرسپوليسي دو آتيشه برايش سالهاي پر موفقيتي را آرزو دارم.

مهدی
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 13:34
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

به نظرم امیر قادری به عنوان یک منتقد بیش از کوپنش گنده شده!دلیل این همه توهین و عصبیت نوشتاری هم برمیگردد به توهمی که نسبت به محبوب بودنش دارد.

شقایق کسرایی
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 15:26
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

آخی....!!!

سيد آريا قريشي
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 16:4
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

آقاي قادري رو اون قدر نمي شناسم كه بتونم در مورد ايشون قاطعانه نظر بدم. ولي آشنايي مختصري با ايشون دارم. در همين چند ماهي كه از طريق ايميل با ايشون ارتباط دارم و طي برخورد مختصري كه اواخر اسفند سال گذشته با ايشون داشتم، متوجه شدم كه ايشون واقعاً شخصيت بزرگواري هستند. رفتار آقاي قادري با من آن قدر ساده و صميمي و در عين حال محترمانه بود كه من لحظه به لحظه بيش تر داشتم از خجالت آب مي شدم! با توجه به رفتاري كه از ايشون ديدم، مي تونم با اطمينان بگم شخصيت ايشون والاتر از اين حرف هاست كه بخواد گروهي از منتقدان رو عليه فيلمي تحريك كنه. هر چند برخي از نوشته هاشون يه كم تند و بدون ملاحظه نوشته مي شه، ولي حداقل در اين مورد خاص آقاي بيضايي بايد بگم كه با نوشته شون موافقم. در طول ديدن فيلم آقاي بيضايي فقط سردرد داشتم. سردرد از اين همه عقده و فشاري كه از سوي كارگردان زجركشيده به تماشاگر تحميل مي شد. در حالي كه هيچ وقت آرامشي رو كه بعد از ديدن مرگ يزدگرد بهم دست داد رو فراموش نمي كنم.

سعيد مهرپور
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 16:26
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

امير قادري بي شك از مفاخر نقد ايران به شمار ميرود برايش سالهاي پرموفقيتي را آرزو دارم.

آریان.گ
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 18:45
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

امیر قادری رو خیلی دوست داشتم . از روی نوشتهاش . وقتی تصمیم گرفتم بیشتر شخصیتشو بشناسم میترسیدم که نکنه علاقمو از دست بدم . اما هر بار چیز تازه ای از شخصیتش کشف میکنم بیشتر ازش خوشم میاد . از لحاظ نقد نویسی هم که اگر انصاف داشته باشید متوجه خواهید شد از بهترین های ایران هستند . براشون آرزوی موفقیت دارم.

محمد
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 19:21
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

امیر آقا منتقد خوبیه

ولی معصوم نیست

نقدهای مزخرف هم داره

محسن
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 19:37
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

حالا نقد ایرانی چیه که کله پاچه اش چی باشه.


چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 19:52
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

adame bahalie.harfash unghad mohem nis ke beyzae ra takhrib kone.bezarin karesho kone.buda nabudesh fargh dare.in kheyli moheme

hooman
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 19:55
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

yavash yavash khodetuno ba david bordwell o robin wood ham mogayese konin..base dadash un sibilaro bad bord

امير
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 23:23
0
موافقم مخالفم
 
نخستین یادداشت امیر قادری درباره فیلم‌های اکران عید سینماهای کشور/وقتی فاصله میان آثار بیضایی و ده‌نمکی و میلانی از میان می‌رود؛

بنظر بنده بايد نقد نويسي را به 2 دوره قبل و بعد از ظهور پديده اي بنام امير قادري تقسيم كنيم.دوره قبل از آن نقد داراي اعتبار و حساب و كتاب بود و فيلمسازان اين چنين آنها را مورد لطف!! خود قرار نميدادند_ مانند خانم ميلاني _وفضا پاكتر و بي آلايشتر بود.دوره بعد از آن به يمن حضور دوستان منتقد جوان _ كه بهتر است بعضي از آنها را فيلم بين حرفه اي بدانيم تامنتقد_انواع و اقسام كلماتي كه در ميان محاوره هاي جوانان سر كوچه مرسوم بود به نقدها راه يافت و نقد شد يه جور پازل چيني جذاب براي آقايان كه لحظه اي در كنار فلان فيلمساز نشستن نهايت آرزويشان بود.واينگونه نقد شد دستمالي شده و نخ نما.و در نهايت ايرج كريمي و طوسي و صلح جو وديگران شدن بيگانه اين جماعت.فعلا كه دور دور اين دوستان است .حاكمان بلامنازع نقد نويسي در ايران و تير خلاصي بر دوره اي باشكوه

مرتضی
شنبه 12 ارديبهشت 1388 - 11:26
0
موافقم مخالفم
 
بزرگ‌ترین اشتباه عمر حرفه ای فردوسی‌‌پور

بی خیال ... امیر قادری یه منتقده خوبه ، خوبه ، اما فقط خوبه و نه بیشتر. دلیلی نداره که انقد داستان نقد و نقد نویسی رو جدی بگیرین ... اگرچه بعد از اتفاقات میلانی و ده نمکی و ... کاملا عادیه که انقد از منتقدها حرف زده بشه ...

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  





  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 2.65546917915 seconds.