News
  • انتقاد خشايار الوند از مميزي تلويزيون، كيفيت پايين سريال‌هاي ماه رمضان و حذف يك فصل «قهوه تلخ»
    محمدرضا گلزار در فصل بعدي «ساخت ايران» حضور ندارد / سیامک انصاری گروه «قهوه تلخ» را كارگرداني مي‌كند
  •  
  • پاسخ امیر جعفری به یادداشت بهروز غریب‌پور كه به او گفته بود "نابازیگری که زیر تابوت سمندریان جامه‌درانی کرد"
    با بد کسی در افتاده‌اید آقا!
  •  
  • گفت‌وگويي پُرتناقض با ادعاهاي بزرگ و حرف‌هاي عجيب و غريب با اسي نيك‌نژاد درباره پروژه ميلياردي‌اش و اعتقادش به «مملکت، انقلاب و هنرم»!
    خدا شاهد است كه اين فيلم‌ها را از اول تا آخر ندیدم/ بنده در نظام و سیستم هالیوود هیچ نقشی نداشتم، فقط یک هنرمند در میان هزاران هنرمند مشغول به کار بودم/من هم اگر آن عکسی که از فیلم من دیدید را ببینم شاید ناراحت شوم
  •  
  • پروژه «لاله» دارد به جاهاي باريك مي‌كشد: تهديد عضو کمیسیون فرهنگی مجلس به سوال از وزیر و مراحل بالاتر!
    اگر وزارت ارشاد به نظر کمیسیون فرهنگی توجه نکند‌، مجموعه ‌وزارت را زیر سوال می‌بریم
  •  
  • اکران عمومي فیلم برگزيده مردم در جشنواره سی‌ام فجر نزديك است
    سرانجام پروانه نمایش «برف روی کاج‌ها» صادر شد
  •  
  • مقایسه جالب و خواندنی بين دو مجري «ماه‌عسل»، احسان علیخانی و سيدعلی ضیاء
    از اعتماد به نفس تا بازيگوشي، از چالش تا ملايمت
  •  
  • نگاه طنزآميز امیرحسین علم‌الهدی به احوالات اين روزهاي سينماي يران
    خدا رحمت کند کمال‌الملک را...
  •  
  • عبدالرضا كاهاني ‌اصلاحات مورد نظر ارشاد را انجام داده و منتظر پروانه نمایش فيلم است
    حذف شخصیت ‌مادر‌ از فيلم «بی خود و بی جهت» صحت ندارد
  •  
  • شرح زندگي و كارنامه بازيگري يكي از ارامنه سينماي ايران + فيلم‌شناسي كامل
    ایرن زازیانس بازيگر سينما و تئاتر و تلويزيون در 85 سالگي درگذشت
  •  
  • علي سرتيپي مي‌گويد حال سینمای ایران به هیچ وجه خوب نیست
    سیاست‌زدگی مثل خوره جان سینمای ایران را می‌خورد/ دوستانی که با سینما مشکل دارند دست از سر این سینما بردارند
  •  
  • پرسش مهرزاد دانش به بهانه ممانعت ارشاد از حضور «خانه پدري» در جشنواره ونيز: كيانوش عياري يا اسي نيك‌نژاد؛ مساله اين است!
    این نیز دورانی‌ست كه بگذرد؛ دوران کنار نهادن سینماگران معتبر و روی‌آوردن به نام‌های ناموجه
  •  
  • حسن معجوني مي‌گويد هر سه بازخوان شوراي نظارت متن را رد كردند
    مجوز «كاسياس فردوسي‌پور» با موضوع فوتبال و مهاجرت صادر نشد
  •  
  • مسعود كيميايي در سالروز تولدش مي‌پرسد: اگر بار دگر به دنيا بيايم نمي‌دانم همين مسير را پي مي‌گيرم يا نه؟ نمي‌دانم اگر سينما نباشد چه مي‌شود كرد؟
    سينما زندگي و هستي مرا با خود برد و مرا خونين و مالين كرد
  •  
  • 5 عكس از «به صرف شربت و شیرینی»/ همكاري با عباس غزالي پس از «وضعيت سفيد»
    نخستین فیلم هادي مقدم‌دوست در تالار عروسی به پایان رسید
  •  
  • واكنش باورنكردني مديران سينمايي در قبال موفقيت جهاني يك فيلم/ عليرضا سجادپور مي‌گويد امیدوارم این خبر صحت نداشته باشد!
    با وجود پذيرش در بخش رسمي؛ سرنوشت رقابت «خانه پدري» در جشنواره ونیز 2012 نامشخص است
  •  
  • راهكار تازه مديران براي مديريت حواشي فيلم‌هاي توقيفي: پولش را مي‌دهيم!
    سازمان سينمايي مالكيت فيلم «گزارش يك جشن» را خريد/ واكنش تهيه‌كننده و كارگردان چيست؟
  •  
  • در پي عدم پرداخت ديون اين فيلم توسط يك شركت پخش در شبكه نمايش خانگي
    تهيه‌كنندگان فيلم سينمايي «آتشكار» به وزارت ارشاد شكايت بردند
  •  
  • واكنش مدیر پخش و بازاریابی سازمان توسعه سینمایی سوره به تصميم تازه شوراي صنفي اكران
    قرار نیست شورای صنفی اکران تشخیص بدهد چه فیلمی خوب است/ "کلاه قرمزی و بچه ننه" در راستای سیاست‌گذاری‌های حوزه است
  •  
  • خاطره منوچهر محمدي در واكنش به دفاع شمقدري از پروژه چند ميلياردي «لاله»: نمايش «ميم مثل مادر» در نيويورك مصلحت نبود اما ...
    انگشت تحیر به دندان داریم، از جایگزینی برف شادی با گاز خردل/ رسول در آن دنیا چه غش و ریسه‌ای می‌رود که در سینمای ایران چه خبر است
  •  
  • واکنش مجري اتاق خبر شبكه «منو تو» نسبت به آيتم «خنده بازار»
    دوستان شبكه سه خودشون رو به زحمت انداختند و اول صبح اسباب خنده ما رو فراهم كردند
  •  



     



       




    امير جعفري پس از 4سال دوري از تلويزيون نوروز امسال با چار ديواري برگشت و حالا با زير هشت و نقش عطا تصوير ديگري از خود ارائه داده است
    به نام پسرم

    سینمای ما - وحيد سعيدي: امير جعفري اين شب ها در نقش «عطا» در سريال زير هشت مي بينيم ،نقشي كاملا متفاوت با آنچه كه از او چهار ماه پيش در سريال «چار ديواري» ديديم، نقشي كه حالا گوشه اي ديگر از توانايي هاي او را به رخ مي كشد و بار ديگر اين واقعيت را عيان مي كند كه اگر تيز هوشي خود او نبود، مي رفت تا اين بازيگر به سرنوشت خيلي از بازيگرهاي كمدي هاي شبانه تلويزيون دچار و در دايره تكرار نابود شود. امير جعفري بعد از شكست سريال «بايرام» فقط سريال «ميوه ممنوعه» حسن فتحي بازي كرد كه براي او احيا دوباره اي بودو بعد از آن با حساسيت همه سريال هاي ژيشنهادي را رد كرد تا سال گذشته كه بازي در سريال «چار ديواري» سيروس مقدم را قبول كرد، كمدي متفاوتي كه زمينه ساز همكاري دوباره او با مقدم شد و نتيجه آن سريال «زير هشت» است كه اين شب ها از شبكه يك مي بينيم. اما در سينما او «كيفر» را داشت كه با اكران بدش به كلي نابود شد و نمايش اين روزها در چند تا سينما ادامه دارد و و فقط مانده كمدي «لج و لجبازي» كه همچنان بر پرده سينماهاست. به بهانه همه اين كارها با او سر صحنه «زير هشت» گفت وگو كرديم. گفت وگويي در بيابان هاي جاده خاوران و در گرماي بالاي 45 درجه كه امير جعفري مجبور بود هر چند دقيقه يكبار براي گرفتن پلاني تازه گفت وگو را قطع و جلوي دوربين برود. آنهم با يك اوركت مشكي رنگ كه بايد هنگام گرفتن پلان ها تنش مي كرد . حالا شما فكرش رابكنيد آفتاب صلات ظهر فرق سرت مي تابد و اوركت در دماي 45 درجه تنت هست و حالا بايد بعد از كلي ديالوگ گفتن جلوي دوربين بياي بشيني و با همان حرارت گفت وگو را ادامه دهي. كاري كه البته امير جعفري به خوبي آن راآنجام ميداد و با يك شربت آبليمو شارژ شارژ ميشد.


    *«بدون شرح» براي شناخت امير جعفري شروع خوبي بود ، اما همه آنهايي كه تئاترهاي تو را دنبال كرده بودند و بازي هايت در تئاترهاي «شب سيزدهم» حميد امجد و يا «دل سگ» محمد يعقوبي ديده بودند مي دانستند كه «بدون شرح» حتي 30 درصد از امير جعفري تئاتر نيست.

    من اگر یک جوری تامین می شدم، می نشستم در خانه ام و با خیال راحت انتخاب می کردم. اما به من فشار آمده بود. من از سال 70 تئاتر را شروع کردم سال 72 و 76 و 77 کارهایم رفت روی صحنه. من 7 سال گرسنگي کشیدم و بعد سال 77 دو تا فیلم سینمایی کار کردم که پولی به من ندادند. بعد من وارد تلویزیون شدم و در تلویزیون ماندم. در این شرایط وقتی یک کاري به تو پیشنهاد مي شود كه حس مي كني جاي كار دارد و ديده خواهد شد چاره ای نداری جز این که قبول کنی. البته اين را هم بگويم كه« بدون شرح» دوره خودش آبرومند بود و نقش من گاهی از فیلمنامه جلو می رفت.

    * اما انتخاب هاي بعديت خيلي نگران كننده بود، مثل «كمر بندها را ببنديم»

    اين كارها مثل بچه هاي من هستند ، بچه هايي كه چندتايي از آنها هم بد هستند. من بعد از «بدون شرح»، « من یک مستاجرم» را بازی کردم که آن هم کار خوبی بود ولی پخشش به جام ملت های آن دوره خورد و زیاد دیده نشد. «کمربند ها را ببندیم» را اشتباه کردم که بازی کردم. اما «بایرام» به نظر خودم فاجعه است. به هر حال گاهی شرایط باعث مي شود كه تو در انتخاب هايت اشتباه كني.

    *خب چرا امير جعفري تئاتر اشتباه نمي كند و همه كارهاي صحنه اي اش خوب است ، اما امير جعفري تلويزيون دچار اشتباه و تكرار مي شود.

    من تا کی می توانستم صبر کنم؟ من كه فقط خودم نیستم که بخواهم به سینمای مورد علاقه ام فکرکنم. زن و بچه ام هم هستند که باید صبر کنند که پدرشان می خواهد کار هنری کند. البته خیلی وقت ها هم فکر می کنم نکند بچه ام بزرگ بشود بگوید این چه فیلمی بود بازی کردی؟ در واقع این موضع برایم یک کابوس است. این که بچه ام نگوید بابا آبروم را بردی. من دانشگاه رفتم و دوست دارم با شرافت زندگی کنم ولی تا کی ؟

    * يعني كم آوردي كه مجبور شدي تن به يكسري از كارها بدهي؟

    نه بحث كم آوردن نيست ، یک وقتی آقای تارخ و پاکدل پیشنهاد کردند که چند نفری که بازیگر حرفه ای تئاتر هستند حقوق ثابت بگیرند. یکی از آن چند نفر من بودم، مهدی سلطانی و... بود پیشنهاد کردند این 12 ، 10 نفر حقوق ثابت بگیرند که کارشان را بکنند و مثلا سالی یک فیلم هم بازی کنند. ولی وقتی این شرایط نیست من تا چه حد می توانم صبر کنم. مثلا الان شهرام قائدی مگر بازیگر بدی است؟ یا امیر غفار منش؟ ولی تو برو با اینا تک تک مصاحبه کن بگو چرا بعضی کارها را قبول می کنی؟ اینها درد دارند و نمی توانند برایت توضیح بدهند چرا. من تئاتر های امیر غفار منش را دیدم و هر کدام را چهار ، پنج بار نگاه می کردم ولی چرا باید مجبور شود که کار معمولی انجام دهد. مثلا پانته آ بهرام مگر کم بازیگری است؟در سینما هیچ معیاری وجود ندارد. می گویند طرف موهاش آبی است بیاید تو... به نظر این شیوه توهین به مردم هم هست که بیایید یک سری آدم خوش قیافه ببینید چون خودتان خوش قیافه نیستید.. محسن طنابنده الان نباید وارد سینما می شد، باید 10 سال پیش پایش به سینما باز می شد و منفجر می کرد. همینطور هدایت هاشمی یا هومن برق‌نورد اينها باید اوايل دهه 80 وارد می شدند.

    *انگار اين قضيه خيلي رو مغزته، اينكه بچه هاي تئاتري به حقشون نمي رسند و از طرف ديگر يكسري به واسطه زيبايي و... يكدفعه وارد سينما مي شوند و نقش يك مي گيرند.

    خب ببین خیلی دردناک است که من می بینم یک سری ادم های با استعدادی در تئاتر شهر کار می کنن اما کارگردان های ما اصلا تئاتر نمی بینند. معدود آدم هایی مثل سیروس مقدم و حسن فتحی هستند که بازیگر را شکار میکنند و برایشان مهم است که بازیگر از کجاست؟ ریشه دارد یا ندارد؟ این واقعیت وجود دارد و دردناک هم هست ولی چه می شود کرد!

    *مشكل اينجاست كه كارگردان هاي سينما نمي توانند به تئاتري ها اعتماد كنند ، خيلي از آنها معتقدند كه بازيگرهايي كه تجربه كار جلوي دوربين را ندارند، غلو شده بازي مي كنند، به خاطر همين ريسك نمي كنند .

    اين نظر اشتباهي است. همه چيز به فيلمنامه وكارگردان ارتباط دارد. مثلا محسن تنابنده در تئاتر «شوايك» كلي فعاليت دارد ،اما همین محسن می اید هفت دقیقه تا پاییز را هم بازی میکند که نقش ظریفی است. ضمن اينكه كي گفته كه همه بازيگرهاي تئاتر روي صحنه غلو شده بازي مي كنند. كداميك از بازي هاي من در تئاتر غلوشده است. هيچكدام ، چون من بر اساس مختصات نقش و هدايت كارگردان حركت ميكنم.

    * برخلاف تلويزيون ، تو در سينما مسيرت را درست انتخاب‌كردي ، يعني مسير حركتي امير جعفري در سينما كاملا هوشمندانه است ، در حاليكه تو هم در معرض اين خطر قرار داشتي كه از شخصيت كليشه شده ات در كمدي هاي شبانه تلويزيون در سينما سوئ استفاده كنند ، اما در برابر آنها مقاومت كردي و مسير خودت را رفتي.

    امیدوارم مردم بفهمند و مثل یک خبرنگاری نگویند سینما شما را نمی خواهد. خیلی خوب است که مردم بفهمند كه چرا من هميشه روي پرده نيستم چون خواستم با شرافت بازی کنم از فیلم «قارچ سمی» ، «نان عشق موتور هزار »و ... که من فیلم هایی بازی کرم که آبرومند بوده سعی کردم کار با شرافت بازی کنم و امیدوارم مردم هم درك كنند و متوجه باشند که اگه من نرفتم بعضی از فیلم ها را بازی کنم، نخواستم به شعور آنها توهین کرده باشم .

    *در این مسیر باشرافت کار کردن،استقامت هم مهم است.

    -منم می خواهم استقامت کنم اما نمی توانم تا کجا موفق شوم. هر بار که نزدیک است کار ضعیفی را قبول کنم می گویم باز هم صبر کن.

    *خب اما «لج و لجبازي» با اين تئوري تو جور در نمي آيد، خود من از تو اين فيلم را توقع نداشتم.

    در«لج و لجبازی» هم قرار بود یک سری اتفاق هایی بیفتد و به دلایلی نیفتاد. الان فیلم در اکران است و من نمی خواهم با حرف هايم مشکلی براي فيلم پیش بیاید.

    *خيلي از همين بازيگرهايي كه در فيلم هاي كمدي بازي مي كنند هم همين را مي گويند اينكه قرار بود فيلم يك چيز ديگري شود چيز ديگري شد.

    مشکل اساسی ما سر فیلمنامه است.من تعهد می دهم یک ذره از پول تئاترم دستمزد بیشتری بگیرم ولی فیلمنامه خوب به من بدهند.

    *اما براي خيلي ازبازيگرهايي كه مي روند اين فيلم ها را بازي مي كنند فيلمنامه مهم نيست، مي روند فيلم بازي كنند كه پولشان رابگيرند.

    خيلي از همين بازيگرهايي كه مد نظر تو هستند بازيگرهاي خيلي خوبي هستند ، من مجید صالحی را مثال می زنم که در یک سکانس از «پلیس جوان» بازی کرده که محشر است یا مثلا یوسف تیموری در سریال «سايه آفتاب» به نظر من خیلی خوب بود. ولی اینها باید باید چی کار کنند اگر در اين فيلم ها را بازی نکنند؟ من از رضا عطاران یک تئاتر دیدم به اسم «بچه هاي تابستان» كه سال 70 اجرا. من 7 بار این کار را دیدم و خیلی خوب بود.

    *برسيم به كارهاي آخرت «زير هشت» و«كيفر» تو در هر دوي اين كارها ضد قهرماني هستي كه مخاطب از او بدش نمي آيد. يعني با وجود اينكه اشتباه مي كند اما كاملا به او حق مي دهد. در واقع «عطا» ي زير هشت و «جمال» كيفر هر دو بر لبه تيغ حركت مي كنند و اگر بازگر جنس آنها را نشناسد كاملا نابود مي شوند و تاثير گذاري خودشان را دست مي دهند.

    اين همان بحث بازيگري است . من سر «زير هشت» 20 تا 25 روز در زندان روز بازی داشتیم. من در آنتراک ها می رفتم و با حبس ابدی ها و قاتل ها قاطی می شدم. دیدم که اینها داتا ادم های خوبی هستند و از اول قاتل نبوده‌اند و یک سری اتفاقات افتاده که مرتکب قتل شدند.آنها براي كارهايشان دلايلي داشتند، دلايلي كه شايد در نگاه اول به آنها حق نمي دادي كه به واسطه آن ها كسي مرتكب قتل شود اما وقتی به عمق چشمهایشان نگاه می کردی به آنها حق می دادی.

    *یعنی به این نتیجه می رسی که اگر تو هم در آن موقعیت بودی ممکن بود آن قتل را مرتکب می شدی؟

    بله، اگر من هم در موقعیتش بودم این کار را می کردم پس نباید قضاوت کنیم. من درباره نقش هایی که قرار است منفی این نکته را لحاظ می‌کنم که این آدم از بچگی قاتل به دنیا نیامده و شرایط باعث شده که دست به قتل بزنه.

    *اين يافته ها را چطور وارد شخصيتي مثل «عطا» يا «جمال» مي كني.

    من دفتر یادداشتی دارم که نکته هایی را در آن یادداشت می کنم. از طرز راه رفتن گرفته تا ری اکشن فرد و معتقدم همه اینها یک جایی به دردم می خورد. واقعیت این است که بازیگری یعنی همین. بازیگر یعنی کسی که بتواند هرجایی سوژه هایشش را پیدا کند. فیلمنامه نویس هم سوژه اش را شکار می کند. وظیفه من بازیگر این است که قبل از این که به مد و لباسم برسم بیایم سوژه هایم را از نزدیک ببینم و اگر فیلمنامه اجازه بدهد از چیزهایی که دیده ام استفاده کنم. من همیشه این کار را می کنم و به همین خاطر است که می گویم بعضی از فیلمنامه ها خوب نیست،چون شخصيت ها اصلا ما به ازای خارجی ندارند. قصه، قصه رئال و واقعی است ولی من اصلا ما به ازای شخصيت هايش را بیرون پیدا نکردم. به خاطر همین مشکل پیش می آید. مگر اینکه کار رئال نباشد و فانتزی باشد.البته حتی قصه های فانتزی هم باید کمی از واقعیت را در دورن خودشان داشته باشند تا من بتوانم باور کنم. مثل «پستچی سه بار در نمی زند» که یک رئال جادویی است.

    * اما همه اين ها اگر توسط كارگردان درست هدايت نشود نابود مي شود، يعني عطا و جمال زماني درست تصوير شدند كه يافته هاي تو توسط كارگردان هايت درست هدايت شد وگرنه اين اتفاق نمي افتاد.

    صدردصد این نکته اول به کارگردان بر می گردد . من مثل خمیری هستم که کارگردان باید آن را بسازد. مثلا من در سه کار خود آقای فتحی سه نقش کاملا متفاوت بازی کردم. «میوه ممنوعه»، «پستچی سه بار در نمی زند» و «کیفر». از طرف دیگر همین من امیر جعفری می روم «تردست» را بازی می کنم که فاجعه است. چرا؟ من همان امیر جعفری هستم ولی کارگردان و فیلنامه من را هدایت نکردند. یک کارگردان باید مثل یک ژنرال بایستد و بازیگر را هدایت کند. مثل مربی فوتبال. درست است که بازیگری که بهترین فیلمنامه را دارد و بهترین کاگردان باید بازی را عالی در بیاورد و اگر خوب دربیاورد هنر نکرده من معتقدم در کل بازیگر تقصیری ندارد. من بازیگر در کیفیت بازی خودم دخیل هستم اما بیشتر از من، کارگردان، فیلنامه نویس، تدوینگر و فیلمبردار هم مهم هستند.

    *درباره نقش عطا چون سريال هنوز جلو نرفته نمي توانيم زياد حرف بزنيم چون نقش لو مي رود ، بنابراين بحثمان را بهتر است ببريم روي فيلم كيفر كه حسابي مظلوم واقع شد و قرباني شد و رفت پي كارش. اتفاقي كه به نظر من دست اندكاران خود فيلم هم خيلي در آن نقش داشتند از جمله خود بازيگرها كه نيامدند و حرف بزنند و از كار شان كه اتفاقا جاي دفاع داشت دفاع كنند.

    اول من بپرسم، چرا «كيفر» اكران خوبي نداشت ؟

    *به خاطر جام جهانی

    پس باید به ما می گفتند که الان جام جهانی اکران می شود. چرا یکی از همین فیلم هایی که خود آقایان می فرمایند کمدی مبتذل و مستهجن است و البته ادعا می کنند که خوب می فروشند را اکران نکردند؟ وقتی شنبه خبر می دهند فیلم باید چهار شنبه اکران بشود، اگر این موقع فیلم را اکران کردید که هیچ، اگر نه می رود برای سال بعد! شما انتظار چه برخوردی دارید؟ اگر به خود من فیلم نامه ای پیشنهاد بدهند و بگویند کار دو روز دیگر کلید می خورد، احساس می کنم به من توهین شده. من حق دارم که فیلمنامه را بخوانم، دو دو تا چهار تا کنم و ببینم دلم می خواهد بازی کنم یا نه. این که می گویند اگر اکران نکنید می رود سال بعد هم توهین است. توهین به آقای فتحی است. این حرفی که زدند مظلوم کشی است. حالا چون آقای سعدی (تهیه کننده کار) انسان مظلومی است شما باید زور بگویند؟ یا چون آقای فتحی اهل حاشیه نیست، دارد کتابش را می خواند، فیلمش را می سازد و با شرافت کارش را انجام می دهد باید بزنند توی سرش؟ اگر کارگردان دیگری هم بود همینطور رفتار می کردند؟ یا خود کارگردان این کنش را نشان می داد؟ نه! هر کس دیگری بود توی بوق و کرنا می کرد که به من ظلم شده و خود همین ماجرا تبلیغ برای فیلمش تبلیغ می شد. اما آقای سعدی مرد با خدایی است . یعنی آدمی ست اکه میگوید شده دیگر، حالا چیکار کنیم یا آقای فتحی معتقد است که حق به حقدار می رسد.

    *وقتی کار را شروع کردید، در جمع خودتان فکر می کردید فیلم چقدر بفروشد؟ با خودتان می گفتید که می ترکاند؟

    بله،خوب به هر حال کیفر فیلمی بود که اگر الان خود من هم بروم سینما حس می کنم فیلم خاصی است و مخاطب با آن ارتباط برقرار می کند. به همین خاطر ما می دانستیم «کیفر»جز فیلم های پر فروش خواهد شد و اصلا در پرفروش بودنش شکی نداشتیم، ولی الان، با کدام تبلیغ ؟ خیلی ها اصلا از اکران خبر نداشتند ، من را بیرون می ديدند و می‌گفتند آقا فیلم تان کی اکران می شود؟ و من می گفتم روی پرده است! کلا فکر نکنم بیشتر از 10 یا 12 تا بیلبورد در سطح شهر داشت. من به شخصه بیلبوردی در سطح شهر ندیدم شاید یک بار آنهم بین درخت ها که اصلا دیده نمی شد. بعضی وقت ها فکر می کنم نکند رازهای پنهانی بوده که نمی خواستند این فیلم بفروشد. حتما شما هم دیدید که فیلم های اجتماعی نمی فروشد اما فیلم های کمدی مبتذل می فروشدبه همین خاطر با خودم می گویم نکند سیاست بر همین منوال است؟ برای من عجیب است که خود صدا و سیما برنامه «هفت» را می گذارد و می خواهد سینما را نقد کند بعد خودش200 تا فیلم کمدی را تبلیغ می کند. من می فهمم که یک فیلم باید تبلیغ داشته باشد تا بفروشد ولی چرا تبلیغ فیلم ما نیست؟ یا چرا تبلیغ «هفت دقیقه تا پاییز» را نمی بینیم؟

    *به نظرت خود تهیه کننده نباید در مقابل این اتفاق حرکتی نشان می داد؟

    خوب می گویم مظلوم کشی است دیگر.

    *اما تهیه کننده می توانست فیلم را اکران نکند.

    اینجا تصمیم گیری سخت است،چون اگر اکران نمی کرد، می رفت تا سال بعد. خوب تهیه کننده برای فیلم خرج کرده و برای خودش شرایطی دارد. برای خودش جدولی تنظیم کرده و با خودش حساب کرده این فیلم را اکران کند. به نظر من آقای سعدی انسان مظلومی است و اهل حاشیه نیست که داد و بیداد کند.

    * برسيم به خود فيلم ویژگی کار آقای فتحی اين است که از به مخاطب از شخصیتش شناسنامه می دهد. به مخاطب می گوید این شخصیت قبلا چه کاره بوده، چه شخصیتی داشته و الان چه کار می کند.

    دقیقا همینطور است و جدا از کارگردانی تکنیک بازیگری هم مهم است که یعنی بتواند ناگفته های یک فیلمنامه را پیاده کند. یعنی نکته هایی که در فیلمنامه نیست اما روی شخصیت نقش دارد. مثلا این که فلان شخصیت در بچگی خجالتی بوده در فیلمنامه نیست ولی من بازیگر باید بهش بپردازم و بررسی کنم ایم شخصیت ممکن است در بزرگسالی عقده ای بشود یا نه؟ جانی بشود یا همان خجا لتی می ماند؟ که درآوردن این ریزه کاری ها به فیلمنامه هم بستگی دارد . آقای فتحی از معدود کارگردان هایی است که اگر خودت را بهش بسپاری همه چیز تمام است و لازم نیست خودت را اذیت کنی.

    *این هدایت درباره شخصیت جمال چه طور اتفاق افتاد. چون ویژگی این شخصیت این است که تماشاگر را در دودلی نگه دارد؟

    این دودلی خودخواسته است. ما عمدا می خواستیم که تماشاگر شک کند. بگوید این خودش است و بعد رها کند. یه لحظه هم بگوید امکان دارد این طوری هم نباشد. این شک کاملا تعمدی بود ولی می شد مدل های دیگری هم بازی کرد. که بستگی به آن داست که بازیگر مقابل من متفاوت برخورد می کرد و من هم جوابش را طور دیگری می دادم. اما اقای فتحی نقش را اینجوری خواسته بود. خواسته بود رابطه بین نقش ها عمل و عکس العمل باشد.

    *درباره جمال هم این نکته را نشان دادی. در برخورد هایی که با همسر ژاپني اش داشت، معرفت و عشقی در چشم های جمال هست که این حس را منتقل می کند.

    الان که دارم فکر می کنم میگم کاش آن سکانس هایی که با این زن بازی کردم و بعد می آیم و به سیامک یک سری واقعیت ها را می گویم، برادر گونه تر و نرم تر حرف می زدم. کاش اینقدر خشن حرف نمی زدم.

    *نمي خواهي به تئاتر برگردي خيلي وقت است كه روي صحنه نيستي.

    تئاتر هم به من پیشنهاد شده. تئاتر برایم مثل جایی است که در آنجا راز و نیاز می کنی. ولی تئاتری که به دلم بشیند نبوده اخیرا نمایش نامه ها وسوسه ام نکردند. تئاتر جاییه که بایدبا نقش و نمایش حال کنی . مثلا در کار «کابوس های پیرمرد بازنشسته خائن وترسو» من نقش پیرمرد داشتم که کم بود ولی دوستش داشتم.

    *بچه هاي گروه خودتان كه يكي از آنها هم همسرت خانم ريما رامين فر هست هم نمايشنامه وسوسه كننده اي تو دسشتشان ندارند.

    خانمم به خاطر بچه چند وقت است كه کار نکرده، اما امسال هم می خواهدبنویسد و هم کارگردانی کند. البته بچه هاي‌گروه خودمان هم دارند تلاش میکنند تا نمایشی را روی صحنه ببریم.

    * راستي سي دي «مكس» را كه اوايل امسال وارد بازار شد را ديدي ، اصلا نبودي، كلا حذف شده بودي؟

    آره اصلا نبودم، من اين كار را خيلي دوست دارم، اتفاقا سامان مقدم هم يك زماني مي خواست «مكس2» را بسازد كه شخصيت محوريش همين شخصيتي بود كه من بازي مي كردم.

    *تو به خاطر سريال «چار ديواري» كه بعد از 4 سال دوري از تلويزون آن را قبول كردي ، بهترين بازيگر نوروز از نگاه نويسندگان همشهري جوان شدي ، آن زمان نتوانستيم با تو صحبت كنيم، حالا آخر اين گفت وگو ، بگو اين كار چقدر راضيت كرد.

    من این کار را بعد از چهار سال که کار نکردم و بعد از میوه ممنوعه بازی کردم. چون حس کردم کار متفاوتی است و بود و هرکاری که خوب باشد خب من از آن دفاع می کنم.


    منبع : همشهري جوان

    به روز شده در : شنبه 16 مرداد 1389 - 12:59

    چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

    اخبار مرتبط

    نظرات

    نیوشا
    شنبه 16 مرداد 1389 - 14:30
    6
    موافقم مخالفم
     

    واقعا تبریک به آقای امیر جعفری عزیز!

    فکر می کنم تماشاگران واقعی سینما هم ازاینکه بازیگران بر اساس چهره انتخاب می شوند نه استعداد به ستوه آمده باشند. شخصا این نوع انتخابها را نوعی توهین به شعور تماشاگر می دانم. نظر اکثر پیشکوستان این عرصه نیز همین موید همین مطلب است.

    خجسته
    شنبه 16 مرداد 1389 - 17:39
    -4
    موافقم مخالفم
     

    تو زیر هشت فوق العاده اند...

    لیلا
    شنبه 16 مرداد 1389 - 18:18
    -3
    موافقم مخالفم
     

    ممنون از زحماتتون

    3pide
    يکشنبه 17 مرداد 1389 - 0:22
    6
    موافقم مخالفم
     

    vaghan bazigare khobie va to ein film vaghan miderakhshe,

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 83616
    بازديد ديروز: 176730
    متوسط بازديد هفته گذشته: 199196
    بیشترین بازدید در روز ‌یکشنبه 23 بهمن 1390 : 1490465
    مجموع بازديدها: 421549184



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات