يکشنبه 11 اسفند 1387 - 14:18
1 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
چي بگم؟؟؟؟
|
مریم رحمانی
يکشنبه 11 اسفند 1387 - 14:28
1 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
آقای داروغهزاده سخت منتظر حرکتتون هستیم ،تا از این هنرمند اعاده حیثیت شود!
|
نازی و رضا
يکشنبه 11 اسفند 1387 - 21:41
-13 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
جالبه والله ... حالا دیگه ترب هم آمد جزو میوه ها در عجبم که چرا باید امثال بابک حمیدیان خود را در سطح و لول بازیگرانی چون رضا کیانیان یا پرویز پرستویی و گوهر خیراندیش و فاطمه معتمدآریا و... بدانند ... آقای حمیدیان مگر شما کیستید و برای هنر این مرز و بوم چه کرده اید که اینقدر داد و هوار راه انداخته اید ؟ اگر در سرما کار میکنید نانش را هم دارید میخورید کسی که برای شما دعوت نامه نفرستاده بود تا بازیگر سینما بشید از قدیم گفتن هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد ... از نظر ما به امثال شما زیادی بها داده شده و به همین دلیل خود واقعی تان را گم کرده اید ...
|
haleh
يکشنبه 11 اسفند 1387 - 23:14
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید...........
|
مسعود (م.ف.متروک)
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 2:54
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
دیگر این مسائل برای ما عادی شده اما خوشحالم که بابک حمیدیان عزیز از حق خود دفاع کرد و به راحتی از آن نگذشت. من از نظر یکی از دوستان بسیار دلگیر شدم ، چرا که فکر می کنم هنوز بابک حمیدیان را نشناخته است. جای بابک حمیدیان در بسیاری از فیلمهای سینمای ما خالی مانده و خیلی ها هنوز ارزش این بازیگر را نفهمیده اند. می دانم که بابک حمیدیان به تئاتر بیش از سینما و تلویزیون عشق می ورزد و شاید اگر به تئاتر هم به اندازه سینما و تلویزیون اهمیت داده میشد او هیچگاه در سینما ظاهر نمی شد. آن دوستی که گفته بود باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید خوب گفته بود.
|
احسان
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 3:1
1 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
/آقا و خانوم نازی و رضا/ /معلوم كه از سينما و بازيگري و ... سرت نميشه كه هيچ!! از منطق و عدالت و حقوق افراد هم هيچي سرت نميشه! /حالا فيلم رو نديدي و حميديان نميشناسي اشكالي نداره ولي اينم نميتوني بفهمي كه حق ايشون اينجا ضايع شده !؟ /دوما اصلا ايشون كي خودشو با كسي مقايسه كرد!؟(چون امثال شما رو ميشناخته نوشته "خودم میدانم که در سینمای مقدس ایران ذرهای بیش نیست") /سوما اگر نميدوني كه بابك حميديان كيه اين مشكل شماست! / البته همون جا كه درباره حميديان نوشتي "از نظر ما به امثال شما زیادی بها داده شده و به همین دلیل خود واقعی تان را گم کرده اید ..." كلي خنديدم و فهميدم كه تو باغ نيستي و اصلا نميدوني داستان چيه و چه خبره و اين كيه و اون كيه!!! خودمو خيلي كنترل كردم //ممنون از سينماي ما بابت انعكاس اين نامه//
|
دريا
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 8:22
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
بابك حميديان عزيز شما مثل اينكه فراموش كرديد اينجا ايران است در اينجا بايد دم محمدرضا شريفي نيا را ببيني تا كارت راه بيفتد اينجا الويت با گلزار و حيايي و ساسي مانكن است بابك جان شما بازيگر بزرگي هستيد و لي اينجا ايران است
|
محسن
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 10:50
-1 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
من فیلم رو دیدم وبازی خوب تو با ان سیگار کنار گوش که فقط اخر فیلم و بعد مرگ دختر قالی باف کشیدی در ذهنم مدتها خواهد ماند وراستش اصلا دقت نکردم که اسم کی را روی جلد نوشته اند !
|
محسن راد
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 12:55
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
بابک حمیدیان را بیشتر دوست می دارم به خاطر این حرفها هنر که قیمت ندارد که دوستان گفته اند پولش را می گیرید! بابک حمیدیان را بیشتر دوست می دارم به خاطر این حرفها که رضا کیانیان و پرستویی نیست ولی بابک حمیدیان است
|
دريا
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 13:1
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
خانم نازي شما بايد خجالت بكشيد با اين لحن زننده اي كه داريد با هنرمندي توانا مانند بابك حميديان مگر ايشان به غير از چند كلمه حرف حساب. ادعايي ديگري داشته ؟ شما حتما از وابستگان داروغه هستيد .
|
علي
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 15:5
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
آقاي حميديان انقدر آدم گنده تو مملكت ما هست كه شما به چشم نيايي، كسايي كه سر به زير كار خودشون رو مي كنن، تا حالا اسم "شميم بهار" رو شنيدي؟ يا "قاسم هاشمي نژاد" يا هزاران نفر ديگه كه بلد نيستن هوچي گري كنن. يه كم متانت به خرج دادن بد نيست.
|
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 15:49
-4 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
چه پر مدعا حالا خوبه هنوز بازیگر معروفی نشده که واسه درج نشدن اسمش در کاور فیلم هوچی بازی راه انداخته
|
كيومرث
سهشنبه 13 اسفند 1387 - 11:12
-1 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
با تشكر از سايت سينماي ما بابك حميديان عزيز تو تنها نيستي : ما هستيم از امروز براي حمايت از بابك حميديان محصولات موسسه رسانه هاي تصويري را تحريم ميكنيم تا درس عبرتي باشد براي... و اندسته از كج انديشاني كه فرق حق و ناحق را نميدانند . افسوس.و صد افسوس
|
اسم رویه جلد و ماندن و نازی و رضا و ...
سهشنبه 13 اسفند 1387 - 12:31
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
واقعا این مسئله تا این حد بزرگ بود ؟؟؟ البته قبول دارم که آ«ها باید کارشون رو درست انجام میدادند اما اسم حمیدیان از قلم اقتاد نقشش رو که از فلیم پاک نکردند این همه داد و بیداد برایه همین هر چند که باز هم میگم باید کارشون رو درست اتنجام میدادند حمیدیان در فیلم بود و هست حتی اگر باز هم همچین اتفاقی تکرار بشه دلیل بر حذف بازیگر نیست ... معیاره بزرگ بودن نه چاپ رویه کاور و نه حظور بر پلاکارد سینماست معیار حظور خود بازیگر است در رویه نگاتیو .. سوسن تسلیمی کجاست میشه فراموشش کرد ؟؟ فنی زاده کجاست شکیبایی کجاست براندو کجاست میشه فراموششون کرد ؟ میشه ندیدشون یا میشه دیده نشند میشه بی اعتبار باشند ؟ آیا نمیشد این مسئله رو با کمال آرامش در میون گزاشته میشد شاید برخورد حمیدیان هم تند بوده که باعث شده که اون یارو تلفنچیه هم زیادی حرف بزنه ... عنوان کردن این جور موارد با این سبک و روش شاید به این شایعه دامن بزنه که فلان بازیگر حاظره برایه حظور بر رویه پوچ ترین رسانه ها مثل نشریات زرد هر کاری انجام بده و این میتونه کاملا برعکس رویه ذاتی اون فرد باشه با تمام این موارد کارشون اشتباه بود منظورم تکثیر کننده هاست و مخصوصا جوابه اون یارو تلفنچیه حالا شما گر دوست دارید اسمش رو کارمند بزارید و اون ادمی که اسمش نازی و رضاست و اخر هم معلوم نیست کدومشونه_ شاید هر 2 تا _ باید بدونه که این جور صحبت کردن بیشتر شبهه حسادت و کینه توزیه تا ابلاغه نظر مگه تو کی هستی که معیار تائین میکنی فلانی چی کار کرده ؟ یا اصلا کار کرده یا نه ؟ این جور صحبت کردن نشون میده که تو اصلا هیچ وقت در زندگیت به چشم نیومدی و کسی هم مایل به دیدنت نبوده _درست یا غلط_ که حالا دچار حسادت میشی که چرا یه نفر داره سعی میکنه این کار رو بکنه هرجند از راهی اشتباه ....
|
amirho
سهشنبه 13 اسفند 1387 - 16:4
1 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
فقط میتوان گفت : بابک عزیز متاسفم باور کن بغض فشرده در گلویت ، بغض گلوی مارا هم فشرد ، بازی هایت را دیده ام از قدمگاه تا بی پولی همه همچون این نامه ات از دل و جان پرمایه بودند متاسفم که حرمت ها اینگونه و ساده در هم شکسته میشود هرچند اولین بار نیست و آخرین بار هم نخواهد بود فقط میتوان گفت متاسفم برای آن دیگران و منتظر عذرخواهی رسمی آنان میمانیم. و اما آن نازی و رضا یک مشت گاوگند چاله دهانی بیش نیستند و بقول آقای احسان ، این دو تو باغ نیستند و ....
|
نهايت
سهشنبه 13 اسفند 1387 - 16:33
-1 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
آقاي قادري خيلي مصلحت انديش و محافظه كاري كه همه نظراتو درج نمي كني.... اهانت خانم نازي بايدم تو نظرات بياد و حرفاي مثبت ديگران نه... فقط تاسف براي امير قادري و محافظه كاري هاي ....
|
سهشنبه 13 اسفند 1387 - 22:10
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
تو بازیگر بزرگی هستی...بازیگری که مثل گلزار و خیلی های دیگه دنبال شهرت های الکی نیست...حرفتم حقه...اما یادت نره...تو دنیای ما هیچکی دلش برای زحمتای دیگران نمی سوزه ...
|
دريا
چهارشنبه 14 اسفند 1387 - 8:0
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
امير قادري تمام نظرات را انعكاس داده چه مثبت چه منفي اما در اين ميان افرادي چون رضا و نازي زياده روي كرده و عقده هاي خود را سر بابك عزيز خالي كردند البته اينها بادمجون دور قاب چين داروغهزاده هستند و كاريش هم نميشه كرد و در چند روز قبل همه به حمايت از بابك حميديان برخاسته و از مواضع قانوني ايشان دفاع كرديم و خواهيم كرد من هم با كيومرث و يارانش هستم و از خريد بستهاي فرهنگي و محصولات اين موسسه خودداري خواهيم نمود.
|
shaghayegh
چهارشنبه 14 اسفند 1387 - 14:1
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
ba salam babake aziz karhato hamishe mibinam va az khodavand barat arezoye salamat mikonam. omidvaram roz be roz bishtar bederakhshi ke in haghe on rohe latifete.man talashhaye to ro az nazdik didam.ma dar yek goroh hodode 6 sale pish ba bachehaye daneshgahe azad kari ro tamrin mikardim. delam nayomad ke barat chizi nanevisam va barat arezoye movafaghiyat nakonam.
|
فرانك
پنجشنبه 15 اسفند 1387 - 1:11
0 |
|
|
|
میخواستم نسخهای از آن را برای پدر و مادرم بخرم، اما دیگر نمیتوانم
حق داره. هر كس جاي بابك حميديان بود ناراحت مي شد. رسانه هاي تصويري بايد از دل بابك حميديان در آورد.
|