آواي موسيقي- قسمت اول :: سينمای ما :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ايران :: Iranian Movie News & Information
سه‌شنبه 16 مهر 1387 - 12:41

اخبار:      • نگاه نویسنده «سینمای ما» به مجموعه هاي تلويزيوني در ماه رمضان / لطفا هنگام خرج بودجه دقت کنید      • تازه‌ترین گزارش از فروش فیلم‌های اکران؛ / «دعوت» در سه روز صد میلیون را رد کرد      • یک فرصت کمیاب؛ / ده مستند کیسلوفسکی در جشنواره سینما حقیقت      • مرور کارنامه محمدرضا فروتن به بهانه حضور متفاوت او در فیلم «دعوت»؛ / رمانتیک خشن      • تازه‌ترین گفتگوی استاد به همین بهانه در سایت «سینمای ما»؛ / یک فیلمساز اسکاتلندی: انتظامی، شون کانری سینمای ایران است      





دوشنبه 25 تير 1386 - 12:54

آواي موسيقي- قسمت اول


تا به حال كاست‌هاي شعر‌خواني احمد شاملو را گوش داده‌ايد؟ صدايش و شكل شعر خواندنش عين آهنك است. شايد براي همين هيچ وقت موسيقي زير صداي شاعر يا قطعه هاي وسط آن‌ها يادم نمانده.
از خود استاد بشنويد:
«...در همسايه‌گي خانه‌ي ما يك خانواده‌ي متمول ارمني مي‌نشست كه دو دختر رسيده داشت و هر دو مشق پيانو مي‌كردند. چيز‌هايي مي‌نواختند كه چون نقش سنگ در ذهن نا‌آماده‌ي ‌من ماند و بعد‌ها دانستم اتودهاي شوپن بوده است. احساس عجيبي كه از اين تمرين‌ها و بخصوص از صداي پيانو در من به وجود آمد، مرا يكسره هوايي موسيقي كرد. براي اين كه بيشتر بشنوم از خرابه ي پشت خانه‌مان كه انبار سوخت نانوايي مجاور بود راهي به پشت بام خانه پيدا كردم و، ديگر از آن به بعد كارم درآمد! دزدكي به پشت‌بام مي‌خزيدم، پشت هره دراز مي‌كشيدم و ساعت‌ها و ساعت‌ها به ريزش رگباري اين موسيقي كه چيزي يك سره ناشناس و بيگانه بود تسليم مي‌شدم. يك بار همان جا خوابم برده بود و دنيا را به دنبالم گشته بودند. كتكي كه از اين بابت خوردم، همچون رنج شهادت اصيل بود و موسيقي را درجان من به تختي بلندتر برنشاند. چيزي كه در آن راه مي‌توان (و بايد) رنج برد، تا وصل آن قدرت مسيحايي‌اش را بهتر اعمال كند. معشوقي كه در آن فنا بايد شد...»
و اين داستان ادامه دارد...


بازگشت به روزنوشت هاي آرزو فراهاني

نظرات

هاله
چهارشنبه 27 تير 1386 - 11:9

سلام خانم فراهاني.منتظر قسمت دوم هستيم.البته اگر مثل روزنوشت سينما در خيابان سر كاري نباشه.

صوفیا نصرالهی
يکشنبه 31 تير 1386 - 17:10

آرزوجان فردا 2مرداد!روز غروب کردن بامدادمان.همیشه 2مرداد یاد این شعر می افتم:

در غربت مرگ بیم تنهایی نیست

یاران عزیز آن طرف بیشترند....

(من که دلم خیلی برای استاد تنگ شده.ولی نمیخوام امامزاده طاهر برم و ببنمش.بهتریت راه اینه که 2مرداد کاستشو بذاری تو ضبط و چشماتو ببندی.موافقی؟)

حمید
يکشنبه 31 تير 1386 - 22:12

صدای خیلی گیرایی داره .

فعل مضارع استفاده می کنم چون تا وقتی صولت پر صلابت صداش تو گوشمونه هنوز زنده است و نفس می کشه .

باید استاد و فرود آمد . بر آستانه ی دری که کوبه ندارد ....

بهار
يکشنبه 25 آذر 1386 - 13:52

سلاخي مي گريست به قناري كوچكي دلباخته بود.

واقعا" انسان بايد به ژرفايي از معنا و مفهوم برسد تا بتواند اين كلمات را در يك جمله انقدر گيرا به كار ببرد. يا صداي پر صلابتش كه تا مي شنوي لرزه بر جانت مي افتد و همچنان ما در اندوهيم كه اي كاش نمي رفت و كنارمان بود و باز برايمان مي خواند و مي نوشت.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  






             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، داشن ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 0.301119804382 seconds.