چرا مهران مدیری در مرد 2هزار چهره با خودش هم شوخی کرد؟ مدیری علیه مدیری
سینمای ما - علی بزرگیان: پس از آن همه جار و جنجال و برخی واکنش¬های منفی¬ -از شکایت اداره ثبت و احوال شیراز گرفته تا اعتراض تعدادی از شاعران و هنرمندان- که سریال مرد هزار چهره در سال گذشته ایجاد کرده بود؛ خبر آمد مهران مدیری قصد ساخت مجموعه¬ای دارد که در آن شخصیت¬های داستان بدون هیچ شغل و منصب و عدم وابستگی به طبقه اجتماعی در مریخ زندگی می¬کنند. اما زمانی که چند ماه پیش خبرهایی از پیش تولید مجموعه مرد دو هزار چهره به بیرون درز کرد نشان داد مدیری می¬خواهد بار دیگر کاریکاتورهایی را به تصویر بکشد که مابه¬ازای بیرونی¬شان در جامعه پیش چشم همه ماست؛ که شاید یکی از شخصیت¬های سریال یکی از ما باشد. پس او کارش را آغاز کرد؛ با خودش. شوخی مهران مدیری با مهران مدیری. این استارت نخستین شوخی¬های سریال تازه¬اش بود. خنده¬دار و مبتکرانه و به همین اندازه ظریف و عمیق بود. او گویی با این اقدام، همگان را به بازی¬ای دعوت کرده که در آن ممکن است هر طبقه و مقام و منصب و شغلی مورد شوخی قرار بگیرد. مدیری نشان داد که به چه میزان دارای شعور هنرمندانه است. او که شاید سال گذشته از برخی حرف و حدیث¬هایی که درباره قسمت¬هایی از سریال¬اش درباره هنرمندان و روشنفکران به وجود آمده، متعجب شده بود امسال با خودش آغاز کرد؛ خود را نشان می¬دهد که دارای بیماری افسردگی¬ست و دارای چه خانه و مکنت و مالی است- که می¬دانیم همین می¬تواند منجر به چه شایعاتی شود و نیز در جامعه¬ای که هنوز که هنوز است بسیاری نسبت به بالاشهری¬ها با چشم خشم نگاه می¬کنند. او از شهرت و محبوبیت خودش مایه می¬گذارد، به نوعی ریسک می¬کند و با مهران مدیری شوخی می¬کند؛ او هشداری را که مرتبه قبل نداده بود و بی¬جهت صدای عده¬ای درآمده بود؛ این بار در ابتدا بیان می¬کند؛ آقایان، خانم¬ها و صنوف مختلف توجه کنید! این فقط یک فیلم است؛ ببینید هیچ اتفاقی نمی¬افتد؛ شوخی کردن در فیلم و سریال با طبقه و صنفی واقعی نیست؛ تمامی¬اش کمدی است؛ فیلم است. پس لطفا به خود نگیرید. آنچه در طول فیلم یا سریال -به¬خصوص کمدی- از شخصیتی سر می¬زند بیرون از واقعیت است و همچون خیال و رویاست اما همان¬طور که پیش از این نیز آمد به معنای عدم وجود چنین کاراکترهایی در جامعه نیست. اگر چه در نمایش کمدی سعی می¬شود با ابزارهایی چون اغراق، بزرگنمایی و کاریکاتوریزه کردن شخصیت¬ها جلوه¬ای طنز به مجموعه داده شود. همگان می¬دانیم و به عینه می¬بینیم که مثلا هستند شعرایی مانند استاد عزلت و هستند کسانی که «کُپه گِل» را اثر بی¬نظیر هنری می¬پندارند و یا هستند بازیکنان حرفه¬ای فوتبال که بیش از آن که ورزشکار باشند مانکن¬اند؛ مدیران باشگاهی که تنها سواد خواندن دارند و مدیر مسئولان جریده¬هایی -اینجا نشریات ورزشی- بیش و پیش از هر چیزی دلال¬اند. و جالب آن¬که در شب¬هایی که به گونه¬ای مدیری با رویکردی انتقادی به شرایط فوتبال و باشگاه¬یمان می¬پردازد در ورای سریال و در واقعیت، در فوتبال ملی¬مان به چه حال و روزی افتاده¬ایم! که از چنین باشگاه¬ها و شیوه¬های تیم¬داری و بازیکن سالاری چیزی به غیر از آن چه اتفاق افتاده نباید انتظار کشید. گویی باز هم مدیری درست نشانه و به هدف زده. می¬دانیم جماعتی از این دست هستند و عجیب آن¬که پشتوانه¬های مالی و غیبی بسیاری دارند. پس اگر هست چرا نباید با این دسته شوخی کرد و چنین شخصیت¬هایی را در موقعیت¬های کارتونی در سریالی نبینیم. چرا نباید از جو و شرایطی که همگان می¬دانیم مطلوب نیست و دارای معایب فراوان است در یک فضایی پر از شوخی و صحنه¬های کمیک انتقاد نکرد. چرا؟ دو مجموعه اخیر مهران مدیری نشان داده و ثابت کرده که می¬شود با خیلی چیزها شوخی کرد بی¬آن که آسمان به زمین بیاید، می¬توان از خیلی چیزها انتقاد کرد بی¬آن که تخریبی صورت بگیرد. که البته کاری از این دست از همگان برنمی¬آید و مرد کهن می¬طلبد.
|