| |
سينماي ما- جامعه صنفی تهیهکنندگان فیلم سینمایی نامهای در اعتراض به اعلام عدم نمایش حداقل پانزده فیلم در سینماهای حوزه هنری برای انتشار به خبرگزاریها ارسال کرد. در این نامه از مديريت حوزه هنري پرسيده شده است: شما باید برای اهالی این سینما توضیح دهید با ثروت این ملت چه کردهاید؟ا متن کامل نامه كه در دو روز اخير حواشي و اعتراض و جنجال زيادي به پا كرد، به شرح ذیل است:
به نام خدا
... این خیلی معنادار است، قطعأ منظور «آقا» از واگذاری سینماها تعمیر و نگهداری نیست برای اینکار حتمأ سازمان و نهادهای دیگر از ما شایستهتر بودند بلکه ایشان غرض دیگری دارند اگر ما در این سالها در این باره کوتاهی کردهایم از محضر ایشان عذرخواهی میکنیم.
بخشی از متن سخنرانی سالیانه رئیس محترم حوزه هنری در مراسم گرامیداشت روز هنر انقلاب اسلامی – خب خدا را شکر بالاخره یک مدیری یکهو و ناغافل از خواب غفلت پریده و به اعتراف نشست مبارک است انشاءا....
اما فرض کنید چنین بیداری ناگهانی آن هم پس از سالها مدیریت (به اعتراف خود که درست هم میگوید) تعمیر و نگهداری که کار آنان نیست وگرنه از بیش از صد سالن سینما که بهشان ارث رسیده بود! اکنون فقط 90-80 سالن شبه سینما باقی نمیماند که آن هم تا یکی دو سال آینده مثل شمعی که در حال سوختن است فاتحهشان خوانده خواهد شد بله اگر چنین بیداری مهیبی برای مدیری در آسیای دوراتفاق میافتاد حداقل عکسالعملی که نشان میداد چه بود؟ خوب روشن است میخواهید بفرمائید خودکشی! حال فکرمی کنید در کشور خودمان همین آقای مدیر چه عکس العملی از خود نشان داده است؟ استعفاء با شرمندگی!؟ خیر اشتباه می کنید ایشان نه خودکشی کرده اند و نه استعفا میدهند که رابین هود گونه – البته از نوع یکهو از خواب پر تشویش پریدهاش – دویده است وسط معرکه که ایها الناس چه نشسته اید که من ! به خاطر حفظ اخلاق اسلامی و نجابت خانواده با افتخار! اعلام میکنم حداقل پانزده تا از فیلم های در نوبت اکران امسال در سینماهای حوزه هنری نمایش داده نخواهد شد.
دردا ! شگفتا ! خدایا ! کسی نیست که از این آقایان خوش خیال بپرسد در کدام سینماها قرار است این پانزده فیلم نمایش داده نشود ؟ مگر دیگر سینمایی به نام سینماهای حوزه باقی مانده است ؟
آقای رئیس !
کسی نیست به این آقا بگوید، رئیس! دیر شروع کرده اید به جوسازی ! حداقل چندسال پیش بسان ورشکستهها باید آتش میانداختید بین خرابههای آن سینماها نه حالا ! می خواهید به اصطلاح فرار به جلو بفرمائید ؟! مصرف فراوان این تاکتیک توسط صدام ، این روش را از حیز انتفاع ساقط کرده است ظاهرأ مثل خیلی چیزها فراموشتان شده که صدام عقب نشینی و شکستهایش را با عنوان عقب نشینی تاکتیکی و ... و ... فرافکنی میکرد.
کجای کارید آقای برادر!
این سینمای ایران است که ازشما سوال دارد! آنچه اکنون به نام سینما که نه! خرابههای سینما در دستان با لیاقت شما در حال جان کندن! است از ارث پدر به شما نرسیده است اینهمه از آن بیت المال بوده و هست کجا فرار می کنید ؟! شما باید برای اهالی این سینما توضیح دهید با ثروت این ملت چه کرده اید ؟افسوس که در جمهوری اسلامی رایج نیست که در پایان کار یک مدیر کارنامه کاریش توسط نهادی مطمئن بررسی شود و تشویقی و تنبیهی ! ورنه چنین با چشم سفیدی خیره در چشمان قانون ، گردنکلفتی نمیکردید که فیلمهای مصوب وزارت ارشاد جمهوری اسلامی را اکران! نمیکنم ممکن است طبق معمول باز هم گردنکشی کنید و پاسخ به جامعه سینمایی ندهید. اما یقین کنید که سینمای ایران اینبار عزم جزم کرده است که بداند با آن اموال درست و یا به غلط مصادره شده اش شما چه کرده اید ؟ چه کرده اید که دیگر چیزی شبیه سینما از آن باقی نمانده است : سینماهای سلماس ، خوی ( 3 سینما )، نقده، اشنویه، ماکو، میاندوآب، مراغه، مرند (1 سینما)، اهر، زنجان (2 سینما)، بناب، کرمانشاه، هرسین، سنندج، بروجرد (1 سینما)، سراب، همدان (1 سینما)، گنبد (2 سینما)، علی آباد کتول ، بندرگز، بندر ترکمن، ساری (2 سینما)، گرگان (1 سینما)، چرا تبدیل به انبار علوفه و مأمن حیوانات موذی شده است وچرا در ان تعداد سالنی هم که هنوز نفسی به جای مانده به جای نمایش فیلم ، اراجیفی به نام تئاتر روحوضی اجرا می شود که صدرحمت به فیلمهای پورنو ! که روی کتاب «اسرار مگو» را سفید که نه ! از خجالت سرخ کرده است ! آنهم تحت لوای مدیریت شما و متأسفانه زیر چتر نام مقدس حوزه هنری و لابد اینهمه هم جزء سیاست های مخفیانه یکساله اخیرتان هست درجهت نجات اخلاق اسلامی!؟ و نجابت خانواده!؟
در بخشی از نامه آمده است: این ژستهای شما آدمی را یاد قمپوزهای توخالی اربابهای ورشکسته فئودالها میاندازد ورنه همه خوب میدانیم با مدیریت طلایی شما ! نه از تاک نشان مانده و نه از تاک نشان !
فرموده اید توانایی آن دارید که سالانه بیست فیلم ارزشی تولید کنید اما افسوس که بودجه در اختیار کف با لیاقت شما نمی گذارند ! چه آرزوهایی !؟ آقای مدیر محترم ! شما بودجه در اختیار دارید اما آن تدبیر که بودجه را بدرستی هزینه کند در چنته ندارید . اتفاقأ سؤال مهم دیگر سینمای ایران از شما همین است که چگونه است فیلمی که در بخش خصوصی به کمتراز پانصد میلیون تومان تمام میشود اما تحت مدیریت بیبدیل شما سر از یک، یک و نیم تا دو میلیارد درمی آورد حالا بگذریم از کیفیتها و محتواهایش که خود حکایت آن خر سرخ است ! و دجَال پرسر و صدایش ! و یا چگونه است که برای تبلیغات یک فیلم لشگری از تبلیغاتچیهای مفت خور راه انداخته میشود و تا سیصد چهارصد میلیون تومان بودجه تبلیغاتی فقط یک فیلم میشود . و یا حکایت تلخ تیزرها و برنامه های مجانی و جهت دار صدا و سیما که اگر در مقابل چشمان حسرت زده اهالی مظلوم و بی کس مانده سینمای ایران هزینه آن محاسبه شود سر به بیش از 5 میلیارد میزند!
وحشتناک است اما متأسفانه واقعیت دارد بیش از 5 میلیارد تومان هزینه تبلیغات برای یک فیلم !
در ادامه نامه آمده است: حال شب با شکم پر خسبیده اید و صبح سرمست از خواب دوش ادای وزیر ارشاد در می آورید که چه ؟ که سرخود تصمیم گرفته ام فیلم اکران نکنم ؟ در مملکتی که فریاد بلند رهبرش تبعیت از قانون است شما جیغ میکشید که ایها الناس ! من خود ، قانون که نه بالاتر از قانونم ! بارک الله به شما برادر ولایت مدار و مسلمان دوآتشه ! سالی را که نهیب رسای رهبر دور نگرش دفاع از تولید و کار می خواندش آنوقت شما با آن وقت شناسی یکَه ! و مدیریت شکوفنده ، خودسر و یاغی ! تولید و کار اهالی سینمای ایران را بسان تخم مرغی گندیده به دیوارش می کوبید ؟همان کار رسوایی که با سینماهای حوزه و بیت المالش کردید ؟
آقای مدیر! سیاست شما را کور کرده است اما! هشدار! که سرنا را از سر گشادش گرفته اید و می دمید! وزیری و معاونت بر سینمای ایران را ممکن است حال که با سیاست چندقطبی آغشته اش کرده اید به خواب و رویا ببینید ولی در واقعیت هرگز! چرا که اهالی مظلوم و بی چیز سینمای ایران - که متاسفانه نمونه رقت انگیز و هشدار دهنده این بی چیزی، مظلومیت، بی کسی و فقر در دریافت پرولع کارت هدیه شب عید آقای رئیس جمهور ناخواسته و به تلخی در مقابل چشمان دلسوختگان این حرفه و آن دسته از مسئولین خدا باورش به عینه به نمایش درآمد – به شما و رفتارتان با اموالش که چون غنیمت جنگی با آن رفتار کردید حاضر و ناظرند. آنان شاهد و ناظرند که شما چگونه با دیگردر اختیار دارندگان سینماهای دولتی با همان عاشقان و سینه چاکان وزارت و وکالت و ریاست ... نمیدانم چه و چه همنوا و همصدا شدهاید که این باریکه آب را بر روی این اهالی دهها سال تشنه و از هر کجا رانده و بیمسئول ببندید !
با تبختر فرموده بودید میخواهند سینماهای حوزه را تنزل درجه بدهند !... پس چه ؟
می خواستید در مقابل خودسری و خودرأیی به شما جایزه بدهند ؟ حکایت ملانصرالدین را بخاطر دارید؟ که محل کوفته شدن میخ خرش را مرکز کره زمین قلمداد کرده است ؟ نکند در خیالات سیاست زده شما هم حوزه هنری همان وزارت ارشاد قلمداد می شود! ؟ شما نه منتخب ! که خود محصول یک کودتا در حوزه هنری هستید ! به نظر به مذاق تان خوش آمده و حال می خواهید بر علیه سینمای ایران و ارشاد و ............. یکجا کودتا کنید ؟ گو اینکه در جنگ نابرابری که شما با سر و صدای کر کننده و با اموال و امکانات خودمان برعلیه این سینما به راه انداختید ، سوز خنجر فرو نشسته در پهلو ! تلخ و دردناک ! اما بیرحمانه به رخمان آورد که ما در این کارزار نابرابر بی یار و همراه و بی مسئولیم ! در اوج ناباوری چون خار به چشممان خلید آنگاه که بعضی از مردان ارشاد در کنار هم آورد قانون گریزمان ایستادند! و خیره در چشمان ما ، سینما را تسلیم و ذلیل طلب کردند. کتف و پهلوهای این سینما، بارها و بارها از این دریده شدن ها به خود دیده است! چه به مسئولین بی مسئولیت! و چه به مشتی هم صنفان معاند و دورنگش!...آری طی زمان، زخمها هم
می آیند اما نامردی و نامردمی ها نه !! در قلب و روح ما و بالاتر در تاریخ این سینما زنده و ماندگار به جا می مانند . حکایت حکایت ها ! آن حکایت حضرت سلیمان و موریانه و عصا را شنیده اید !
شنیدهاید که چگونه موریانه ها عصایش را از تو بلعیده بودند اما حضرت سلیمان به آن متکی مانده بود؟!
«سوره سبا آیه 13» تکیه گاه شما و همکنارتان از عصای سلیمان سست و بی بنیادتر است!
آقای مؤمنی! بصیرت ندارید ورنه باید پیشترها دریافته بوده باشید که سالهاست که اهالی سینمای ایران از شما و مدیریت تان ، به دلیل نحوه فاسد اکران کردن فیلمها و نحوه پرداخت پورسانتتان دل بریدهاند. شما که خود میدانید !! اما بهتر است همگان هم بدانند که تا چند سال پیش، فروش شهرستان فیلمها دو تا سه برابر فروش یک فیلم در تهران بود. اکنون با مدیریت شگفت انگیز! شما فروش فیلمها در شهرستان به کمتر از نیم برابر در تهران رسیده است پس اهالی سینما ، دیرگاهی است - تقریبأ به طول عمر مدیریت شما - به درآمد شهرستان فیلمهایشان چون عصای سلیمان می نگریستند اما حیا کرده بودند و دم فرو بسته بودند.
باشد تا روزیکه فریاد در گلو شکسته اهالی سینما به جایی در نشیند که می گویند :
آه دل مظلوم چو سوهان ماند/ گرخود نبرد برنده را تیزکند
در بخش انتهایی نامه آمده است: آن روز فرا می رسد ، دیر نیست ! این چند سالن خرابه باقیمانده از خیل آن سالن های لوکس و بیشمار آنروزها از آن خودتان، این شبه سینماها بیشتر به ستاد انتخاباتی و .... نمی دانم برگزاری جشن و عزا میآید . ما با خدا معامله میکنیم. دیر نیست روزی که از شما پرسیده شود با هزار و صد پرسنل خدوم ! و میلیاردها بودجه از شیرهای متأسفانه پایان پذیر نفت! و بیش از صد سالن نمایش لوکس ، به روز و مفت به دست آمده و از همه بالاتر با کیمیای نافذ و برنده نام مقدس حوزه هنری اسلامی چه گلی که نه ! چه بلایی بر سر این سینمای مظلوم و بی کس آوردهاید. بله آن روز دیر نیست!
خدایا تو گویی زمان زمان فرو ریختن آن عصای میان تهی است.
با مباشر ناخواسته و تحمیلی اموالمان در آینده بیشتر سخن خواهیم گفت.
جامعه صنفی تهیهکنندگان فیلم سینمایی 1391/2/11
|