فرزاد
شنبه 20 بهمن 1386 - 3:0
1 |
|
|
|
گفته اند و شنیده ایم و میگوییم تا بشنوند که اگر چه گفته میشود شرط اولیه ی نقد نگاه از بیرون است به چیزی که میخواهیم نقد کنیم و لازمه ی این نوع نگاه نیز نگاه از بالاست ولی نگاه از بالا با خود را بالاتر و برتر دانستن متفاوت است.به عبارت بهتر، نگاه از بالا یعنی اینکه منقد هر امری باید نسبتش با چیزی که میخواهد نقد کند مانند کسی باشد که از روی بلندی و به عنوان مثال تپه به پایین آن مینگرد تا بتواند همه چیز را با هم ببیند.یعنی هدف نگاه از بالا این است که منقد به دور از هیاهو همه ی اجزای مورد نقد را ملاحظه کرده تا با جامع نگری به اظهار نظر بپردازد.اما گویا امروزه منتقدین و به نظر من نویسنده ی این مطلب، مفهوم از بالا نگریستن در نقد را به معنای« انتقاد توام با اعتقاد جایگاه و موضع برتر شخصی» در نظر گرفته اند و به قول استاد در فیلم شبهای روشن که در پاسخ هانیه توسلی گفت:« عشق آدمو سبک میکنه ولی سبک نمیکنه»،میان مفهوم از بالا نگریستن(در معنای جامع نگریستن) با مفهوم از بالا نگریستن(در معنای خود را دارای برتری در فهم و علم دانستن)خلط کرده اند.صرفنظر از درستی یا نادرستی محتوای نقد در خصوص این آثار سینمایی، اصولا نگاه همراه با تبختر را آفت نقد می دانم و امیدوارم در نقد های دیگر ایشان مورد توجه قرار گیرد.این نوشته را در ذیل مطلب آقای حسنی نسب نیز قرار داده ام.زیرا نوشته ی هر دو را دارای چنین ویژگی میدانم.
|
مهدی رحمن
شنبه 20 بهمن 1386 - 3:45
1 |
|
|
|
این.این عالی بود.
|
علیرضا
شنبه 20 بهمن 1386 - 3:51
-3 |
|
|
|
امیر قادری به نظرم روز به روز که می گذرد نوشته های تو آشفته تر و با نهایت احترام <<خزعبل تر>> می شود. امیدوارم که ناراحت نشی. چون خودت که خوب به چیزی پیله می کنی. ماشاالله در مورد آتش سبز که اینو نشون دادی.
اصولا" کسی که به دیدن فیلم طنز میره میتونه 2 هدف داشته باشه : یا فقط برای خنده میره و چیز دیگه ای براش مهم نیست. یا دوست داره بخنده. ولی می خواد ساختار فیلم هم خوب باشه. حالا مثالهاش :
همین فیلم توفیق اجباری. کسی که به نیت خنده برود(مثل خودت) کلی می خندند. چون فیلم خنده داریست. ولی فیلم بدی هم هست و کسانی که ساختار فیلم برایشان مهم است را از این نظر راضی نمی کند. ولی آنها هم می خندند.
حالتی دیگری پیش می آید .مثل کمدیهای مکس و نون و عشق و موتور هزار و مهمان مامان و... که مخاطب به خنده می افدذ. و ساختار فیلم ها هم قابل قبول است.
حالا امیر قادری آشفته چه حالتی دارد؟ یه نگاه به ابتدای یادداشتت بینداز. نوشته ای : می خواستیم در سالن کلی بخندیم.
خوب پس شما با نیت خنده و حال کردن رفته بودی. در ادامه ی نوشته ات می گویی که تکلیف تبریزی با خودش معلوم نیست و فیلم متشتتی ساخته. خوب این باعث شده شما نخندی؟
شما مگر نیتت خنده نبوده؟ همیشه پای ... بسیار زیاد می خنداند. کاراکتر رضا کبانیان در این فیلم سالن سینما را منفجر می کرد. مهران مدیری در بعضی قسمتها هم همینطور. همچنین برخی دیالوگها و حرکت های کوتاه گلشیفته فراهانی و ....
پس امیر جان خیلی خندیدید. اگر به نظرت فیلم ضعف های زیادی داشته, در هر صورت این ضعف ها مانع خنده نمی شود. هر کسی از فیلم خندنه اش می گیرد, ولی انتقادش را می کند. مثلا" همه توفیق اجباری را می دیدند و می خندیدن. ولی به مزخرف بودن آن اذعان می کردند.
من کاری با ساختار همیشه پای... ندارم. امبر خان به نظرم تو هنوز تکلیفت با خودت معلوم نیست. خودت را هم گول می زنی. بهتره به جای اینکه مدام به بازیگران و کارگردانان مختلف وصله بچسبونی, یه کم روی خودت سرمایه گذاری کنی. تو بلدی مدام شعار بدهی و یادداشتهای مضحک و پر از تناقض و تهاجم و گاهی اوقات پر از لاف بگذاری. خوب ما هم بلدیم این ها را نشانت بدهیم. فکر کردی تخریب کاری داره؟ نه به خدا.
اگر یه بار از اول این یادداشتت را بخوانی متوجه تناقض گفتارت میشی. تو خدوت هم نمی دونی از فیلم چی می خوای. ما را دیگه معذور کن!
کمال تبریزی به درجه ای از پختگی رسیده که بتونه حداقلش فیلم بد نسازه. و این رو بارها به رخ همه کشیده. همیشه پای... یک کمدی فانتزی است. که اقلب شخصیت هایش غیر متعارفن. تبریزی هدفش بزرگنماییست. مثلا" همونجا که همه ی دختران مجرد, حبیب رضایی رو در کافی شاپ با چشمانشان می خوردند. یا اینکه تمام مردان بعد از طلاق گلشیفته از همسرش به او کارت ویزیت می دهند. یا همه ی ماشین ها جلویش می ایستند. این وقایع در اجتماع بسیار زیاده. ولی تبریزی در این فیلم با بزرگنمایی طنز گونه ی زیبایی به اونها پرداخته. و هیچ ایرادی هم ندارد. چون فیلم که مثلا" یک ملودرام اجتماعی نبوده که قرار باشد جدی به مسائل بپردازد. تبریزی در این فیلم می گوید که می خواهم با بزرگنمایی طنزگونه ای به مسائل طلاق و جامعه بپردازم. خوب تبریزی هدف و سبک فیلمش را در ابتدا به ما نشان داد : یک کمدی فانتزی.
همیشه پای... یک کمدی خوب و خوش ساخت در سینمای ماست. البته امیر خان تو که قبول نداری.
راستی به جای اینکه مدام این جور مطالب را بنویسی کاش میامدی و از شجاعت و تیزبینی کمال تبریزی می گفتی. کاش دل شیرش را تحسین می کردی که تو این ایام که همه فقط دنبال جور کردن پروانه ی نمایش و ساختن فیلم بی سر و صدا هستند, کمال تبریزی بازهم دست رو سوژه ی ملتهبی گذاشته. باز هم جسارت به خرج داده. این ویژگی تحسین برانگیز را فقط کمال تبریزی دارد.
در ضمن امیر قادری یک چیزی رو بدون : تو می گویی کمال تبریزی فیلمش فلان است و تکلیفش را با خودش نمی داند. جالبه که بدونی تمام مردم با همین فیلمهای این آقا ارتباط برقرار می کنند.(آن هم شدید) حتی منتقدان هم علی رقم انتقادها(که بر هر فیلم وارد است) فیلم های او را دوست دارند. پس کمال تبریزی جایگاهش را دارد.
اما خودت. شما که تکلیفت با خودت معلوم نیست. تا حالا هم ندیدیم که کسی با یادداشتهایت ارتباط برقرار کند. کسانی هم که آن فیلم مستندت را دیده اند, می گویند فقط به درد خود امیر قادری میخوره و دنیای خودش. و از لحاظ ساختاری در حد بسیار پایینی است.
پس شما تکلیفت چیست؟ شما در چه جایگاهی ایستادی که اینگونه سخن میگی؟
|
حسام
شنبه 20 بهمن 1386 - 11:10
-3 |
|
|
|
من به تو نمی گویم منتقد چون در جایگاه منتقدان نیستی ... فریبرز عرب نیا تو شب شیشه ای حرف خوبی زد ...یه بار گفت منقدان کم مایه یه بارم گفت بی مایه ...متاسفانه شما نوع دومش هستی ...انتقاد و انتقاد و انتقاد ... وقتی دستتون به جایی بند نیست این حرفها رو می زنید ... وگرنه حاضرید مثل یکی از دوستانتون تو مزخرف ترین برنامه طنز این سالها یه سمت مسخره داشته باشید و یه برنامه مصاحبه مجله فیلم هم براش ترتیب بدید و تا می تونید ازش تعریف کنید ...نه آقای من حنای شما دیگر رنگی ندارد ... فیلم تبریزی رو دیدم ...قرار به خندیدن نبود هر چند صحنه های فوق العاده زیاد داشت ...
|
مريم رحماني
شنبه 20 بهمن 1386 - 12:56
-1 |
|
|
|
چرا راجع به ديوار طالبي نقدي نمي نويسيد ؛ بازي گلشيفته تكرار ناشدني است....
|
علیرضا
شنبه 20 بهمن 1386 - 13:14
1 |
|
|
|
واقعاً که نوشتههایت بسیار خام است آقای قادری!اگر «نفس عمیق» فیلم محبوبات است پس قاعدتاً نباید با تصادف ماشینات مشکلی داشته باشی.تا جایی که یادم است،دو جوان نفرتانگیز آن فیلم(نماینده جوان عصیانگر در برابر جامعه تکثرگرا!!)گوشی موبایل می دزدیدند و ماشین مردم را خط می انداختند.یکبار هم که رسماً ماشین زن جوانی را دزدیدند و به دماغش هم ایراد گرفتند.خوردگی ماشین که چیزی نیست.فکر کن یکی از همان جوانهای عصیانگر کمی عصیاناش را روی ماشین تو خالی کرده.اما خیلی جالب است که از مقایسه دو فیلم طفره میروی.در «نفس عمیق» هم تیپ دختر جوان شاد و شنگولی را می بینم که هیچ تفاوتی با آنچه توصیف کردهای ندارد.من هم از اینگونه تیپسازیها بدم می آید به این دلیل که اولاً زن را کاملاً در ارتباط با مرد تعریف می کند و نقش می دهد. ثانیاً حضور یک دختر جوان به عنوان نماینده شادابی و طراوت زندگی بیشتر شبیه رویاهای نوجوانانه است تا یک واقعیت قابل لمس.اما توجه کنید به «چیزی» که جناب منتقد نوشته: «کارگردان و بازيگر اينقدر روي شيرين و مليح و شاداب بودن اين نقش تاکيد مي کنند و اين تاکيد گاهي آنقدر زورکي و غيرواقعي به نظر مي رسد که آدم دلش مي خواهد يکدفعه فضاي مليح صحنه قطع شود به کف پوتين عاج دار مرد که محکم کوبيده مي شود توي صورت دختر.» آیا این نوع نگاه و نگارش از منطق و استدلال نشأت میگیرد یا از عقدههای فروخورده یک جوان فاقد...اجازه بدهید بقیهاش را نگویم و فقط از روح مرحوم دکتر فروید برای آرامش این «جوان منتقد» استمداد میجویم.الهی آمین!
|
موحد منتقم
شنبه 20 بهمن 1386 - 15:35
1 |
|
|
|
علیرضاتو اومدی از امیر قادری انتقاد کنی .خدا شاهده این از اون منتقدایی که از سر این کشور زیادیه. مثل منتقدای بین المملی نقدمینویسه حالا نمیدونم تقلید میکنه(که گمان نمیکنم)یا نه .ولی در هر صورت دستش درد نکنه .من اولین بار نقدهاشو تومجله دنیای تصویرخوندم و با خودم گفتم این همون منتقدیه که تو ایران کمه.یکی از بهترین خصوصیاتش اینه که خیلی روک و بی رودروایسی نقد میکنه و براش مهم نیست که کارگردان فیلم کیه و قبلا چی ساخته . جوری به فیلم نگاه میکنه که انگار اولین باره که فیلمی از اون کارگردان دیده .من خودم اینفیلمو (همیشه...) دیروز توی سینماقدس همدان دیدم معلوم بود که برای گیشه ساخته شده دیگه خیلی دمده شده که بیای حاج اقاها رو دست بندازی و با اونها از مردم خنده بگیری .حتی دیگه تلویزیون!هم اینکارو میکنه(میوه ممنوعه).در ضمن کمال تبریزی جرات نداره که این فیلما رو میسازه بلکه پارتی داره. مسخره کردن اخوند و حاجی و طلبه که کاری نداره همه بلدند ولی وقتی پارتی ندارندفیلمشون اجازه اکران پیدا نمیکنه و سرمایه انها زمین می خوره به همین دلیل میرن سر موضوعات کم خطرحسن!. علیرضا بهت میاد از اون ادمهای احساسی یا کم سواد(اینو از توضیحی که درباره فیلم دادی و برداشتت فهمیدم (کم سواد از نظر سینمایی البته!)) باشی. همیشه نباید از فیلمی یا کارگردانی که خوشت میاد تعریف کنند. در ضمن تو هر سایت یا مجله که یک نقدخوب میخونی میبینی که "همیشه پای امیر قادری در میان است"
|
اميررضا
شنبه 20 بهمن 1386 - 15:37
0 |
|
|
|
هيچوقت اين سوال تو ذهنم حل نشد كه اين منتقدان همه چيز دون كه خودشون نميتونن اثري حتي در سطح افتضاح ترين فيلمي كه ازش انتقاد ميكنن به جامعه هنري ارائه بدن چه جوري روشون ميشه درباره آدمهايي نظر بدن كه چه از نظر درك و شعور چه از نظر كارنامه عملكرد از اونا خيلي بالاترن؟ چرا هيچوقت ايرادات طرز فكر خودشونو نميفهمن؟ چرا هميشه فكر ميكنن كه بيشتر از همه ميفهمن ، يا بهتر بگم "فقط" اونان كه ميفهمن؟! فكر ميكنم يه شغل جديد بايد ايجاد شه: "منتقد منتقد" كه از منتقدا انتقاد كنه و بعد يه مدت كه اين جماعت هم دچار توهم "عقل كل بودن" شدن شغل جديد "منتقد منتقد منتقد" و ...
|
bahman
يکشنبه 21 بهمن 1386 - 9:14
-1 |
|
|
|
ba ghaderi movafegham.tanha 2bar zendegi mikonam behtarin filme jashnvare vali be shedat tahte taseere nafase amigh ast.. chera ke nafase amigh besyar pokhteh va kamakan behtarnhaye tarikhe cinemaye irn
|
amir
يکشنبه 21 بهمن 1386 - 17:30
-1 |
|
|
|
اقایه قادری ممنون از وقتی که میگذاری برایه نقده فیلمها . من به نحوه از تمامه فیلمهایی که شما تعریف کردی و دیدم خوشم اومده از اون یکی ها هم بدم اومده. من کاری به نقد و این چیزا ندارم . من خودم عاشقه کمال تبریزی هستم ولی (همیشه ....) بد جوری افتضاخ بود. کمال تبریزی به یه دیده سطحی از طنز رسیده . والله لیلی با من است کجا و این فیلمش کجا. در کل به نظره من کمال تبریزی باید سعی کنه خودش رو دوباره بکشه بالا اونم نه با چنین بنجول هایی. چقدر مردم برایه دیدنه این فیلم حرص میزدند . اونوقت سالنه اکرانه فیلمه مطرح مجیدی (اواز گنجشگ ها ) خالی بود. واقعا برایه سینما دوستان و مردمه عزیز کشورم متاسفم که فقط دنباله فیلمهایه خنده دار و مزخرفند.
|
يکشنبه 21 بهمن 1386 - 21:1
-4 |
|
|
|
قابل توجه تمامی عزیزان این سایت فقط مخصوص کنعان و تنها دوبار زندگی می کنیم و آواز گنجشک هاست و همین طور برای کسانی که به جشنواره می روند نه برای امثال ما شهرستانی ها که فقط از راه یک نقد فیلم می بینیم اصلا که انگار یادتان رفته این جشنواره فیلم فجر فیلم های دیگری هم دارد....................
|
دوشنبه 22 بهمن 1386 - 0:29
1 |
|
|
|
همیشه پای یک زن در میان است فیلم چرتی بود بازی گلشیفته فراهانی هم چیزی نبود که در موردش بشه نوشت(در واقع ارزش چنین کاری رو نداره)
|
مونا.
دوشنبه 22 بهمن 1386 - 0:38
-1 |
|
|
|
علیرضا تو همون عاشق سینه چاک فیلم مزخرف میم مثل مادر نیستی؟ همونی که با من سر این فیلم و نامزدی اسکار و....کلکل میکردی؟ چرا خودتی! از نوشته های هیستریکت معلومه! پس فقط من نیستم انگار با همه مشکل داری! خب اگر از خوندن به قول خودت خزعبلات قادری بیزاری اینجا چی کار میکنی؟! تو انگار نه تنها با تمام دنیا که با خودت هم روراست نیستی!
|
مونا صلح دوست
دوشنبه 22 بهمن 1386 - 0:45
0 |
|
|
|
امیر رضا منتقدها قرار هم نیست فیلم بسازن! این حرفت مثل یه جوک خنده دار بود! فیلمساز=کسی که فیلم میسازد منتقد=کسی فیلم را به واسطه دانش تجربه ودانسته هایش در مورد سینما نقد میکند. خیلی ساده اس الان متوجه شدی؟!
|
امیر
دوشنبه 22 بهمن 1386 - 1:40
-2 |
|
|
|
امیر قادری خیلی بی سواد هستی و بر اساس روابطت نقد می نویسی. معلومه دیگه تو این آشفته بازار فرهنگی مملکت تو هم میشی منتقد!
|
آريا
دوشنبه 22 بهمن 1386 - 23:34
2 |
|
|
|
متاسفم براي امير قادري و امثال اون.متاسفم براي چنين دركي كه عنوان فرهنگي بودن و نقد بر اون بار ميشه .
|