از نگاه شما

شما مخاطبان سایت سینمای ما مي توانيد عکس‌ها، فیلم و یا فایل‌های صوتی خود را از حوادث و رويدادهای جاري سینمای ایران با نگاهي طنز آميز و نقادانه به اين بخش ارسال كنيد


download block
Play  |  Download ] نسخه اصلی آنونس فیلم «مرهم»
Play  |  Download ] نسخه اصلی آنونس فیلم «جرم» با صدای مسعود کیمیایی
Play  |  Download ] آنونس متفاوت بهمن کیارستمی برای فیلم «مرهم»
Play  |  Download ] آنونس فیلم سینمایی «برخورد خیلی نزدیک»
Play  |  Download ] اهدای خرس طلایی برلین به اصغر فرهادی
Play  |  Download ] نشست مطبوعاتی فیلم «سعادت آباد» - 1
برای نمایش ویدئو‌ها به صورت آنلاین روی گزینه play کلیک کنید
most disscusion
  • پوستر فیلم «جرم» مسعود کیمیایی را کاربران سایت «سینمای ما» انتخاب کنند
    نظرسنجی برای «جرم»؛ کدام پوستر را برای بیست و هشتمین فیلم مسعود کیمیایی می‌پسندید؟

  • پاسخ صریح حامد بهداد به حرف های فریبرز عرب نیا در برنامه «هفت»
    اینها که گفتید مشخصات "خلیل عقاب" است نه بازیگر سینما / بر این عقیده ام که نقطه ضعف سریال مختار شیوه بازی شماست

  • اظهارنظر مسعود فراستي درباره «پايان‌نامه» و «جدايي نادر از سيمين» در برنامه "هفت":
    «جدايي نادر از سيمين» فيلمي ضعيف با تكنيك و فرم مبتذل و بي‌كاركرد است كه حرفي جز ترويج دروغ‌گويي در جامعه ندارد

  • يادداشت نيما حسني‌نسب درباره تناقض‌هاي رفتار و گفتار منتقد ثابت برنامه «هفت»
    مدال شجاعت و عيار جسارت و كوچه‌هاي خلوت

  • در آغاز چهارمين دهه زندگي نياز دارم به سووالات ذهنم پاسخ دهم
    شهاب حسيني از بازيگري خداحافظي مي كند

  • يادداشت نيما حسني‌نسب درباره مناظره علي معلم و مسعود فراستي درباره سينماي كيميايي و «جرم» در برنامه «هفت»
    علي معلم به نقد فرهنگي و سينمايي اين روزها آبرو و اعتبار داد

  • تعريف جمال شورجه از بازي حرفه‌اي بهروز وثوقي در سينماي قبل از انقلاب
    جمال شورجه: به همه توصيه مي‌كنم فيلم «جرم» را نبينند / گويي هيات داوران جشنواره سحر و جادو شده بودند

  • علی معلم و مسعود فراستی در گفت‌وگو با سایت "سینمای ما" از طرح مناظره دو منتقد در برنامه «هفت» می‌گویند
    معلم: موافقم چون حوزه کارگردان با حوزه نقد متفاوت است/فراستي: مخالفم اما وقتي كارگردان‌ها جسارت ندارند چاره‌اي نيست

  • ادعاي امير جعفري درباره دستمزد ميلياردي در سينما
    اگر یک خط به صورت محمدرضا گلزار بیفتد کارش تمام است

  • فریدون جیرانی به سايت "سینمای ما" خبر داد
    از این پس در برنامه «هفت» شاهد مناظره منتقدان موافق و مخالف فیلم‌ها ‌خواهیم بود

  • موفقيت جهاني فيلم اصغر فرهادي ادامه دارد؛ اين بار در رقابت با برنده‌ نخل طلاي كن
    «جدايي نادر از سيمين» بهترين فيلم جشنواره‌ سيدني شد

  • سايت "سينماي ما" موفقيت خيره‌كننده فيلم اصغر فرهادي در آغاز اكران جهاني را به سينماي ايران تبريك مي‌گويد
    937000 يورو در يك هفته؛ ركورد بي‌سابقه فروش «جدايي‌ نادر‌ از‌ سيمين» در فرانسه

  • واکنش بهمن فرمان آرا به لغو قرارداد میلیاردی محمدرضا گلزار
    فقط زورتان به افرادی می رسد که نفس کشیدن آنها روزی چند بار نفس برخی را از حسادت بند می آورد

  • اظهار نظر فريبرز عرب نيا درباره محمدرضا گلزار، محمدرضا شریفی نیا و گلشيته فراهاني
    چرا بايد افرادي كوتوله با افكاري پست به عنوان شمايل مردم مطرح شوند؟

  • اختصاصي سايت "سينماي ما"؛ پرسش‌هايي صريح از مديركل اداره نظارت و ارزشيابي درباره حواشي اين روزها
    ترسي نداريم كه بگوييم از «پايان‌نامه» حمايت مي‌كنيم، چون با معيارهاي ما همخواني دارد/ درباره عبدالرضا كاهاني و فريدون جيراني يه هيچ‌وجه حرفي نمي‌زنم

  • يادداشت نيما حسني‌نسب درباره بازيگري حامد بهداد در «جرم» مسعود كيميايي
    طالع سعد يك عاشق

  • همزمان با صدرنشيني فيلم اصغر فرهادي در اكران عمومي فرانسه
    ساركوزي و همسرش در كاخ اليزه خواستار تماشاي «جدايي نادر از سيمين» شدند

  • اختصاصي سايت "سينماي ما": پروژه سينمايي چمرانِ حاتمی‌کیا با کمک مالی حوزه هنری ساخته خواهد شد + داستان فيلم
    محمد پیرهادی خبر مشاركت حوزه هنري را در توليد «چ مثل چمران» تایید كرد

  • دفاع بهنوش بختیاری از محمدرضا گلزار
    اگر گلزار در هالیوود زندگی می کرد، به همین اندازه محبوب و قابل احترام بود

  • يادداشت حامد بهداد به بهانه سالگرد تولد عباس كيارستمي
    عالیجناب جای شما در سینمای ما خالی‌ست؛ علتی دارد؟

  • Live Content
  • سيمرغ بلورين فيلم منتخب بينندگان به جدايي نادر از سيمين رسيد.
  • 2011-02-16 22:55:49
    15 138
    :
    اصغر فرهادي من خوشحال شدم كه از اين آقايون جايزه‌اي نگرفتي تو جايزتو از مردم گرفتي
    2011-02-16 22:59:03
    farhad radman :
    farhadi ostadiiiiiii hamisheeeeeeeeeeee
    2011-02-16 23:36:53
    hamid :
    emsal hagh be haghdar resid
    2011-02-16 23:37:24
    sr :
    اصغر فرهادی جایزه ها رو درو کرد
    2011-02-17 00:01:51
    :
    اصغر فرهادی کنج قلب مردم جایزه توست به خاطر شرافت و شجاعتت
    2011-02-17 00:04:50
    hb :
    سیمرغ ها دقیقا همونی شد که شما گفتید شیطونا از کجا فهمیده بودید؟
    2011-02-17 00:09:45
    حمیدرضا نصیری :
    سیمرغ بلورین بهترین فیلم، حق جدایی نادر از سیمین بود؛ فیلمی که جایزه ی بهترین کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری و صدابرداری را می برد از همین داوران، چگونه است که بهترین فیلم را نمی برد؟ چه المانهایی جز اینها، یک فیلم را تبدیل به بهترین فیلم می کند؟!!!
    2011-02-17 00:17:53
    مهدی :
    خیلی خوشحالم که فیلم آقای فرهادی بازهم درخشید براشون توجشنواره برلین هم آرزوی موفقیت دارم
    2011-02-17 00:23:48
    حامد :
    اگر من داور بودم 10 سیمرغ را بالای سر فرهادی به پرواز در می اوردم.
    2011-02-17 00:48:19
    امير :
    كيميايي رو عشقه
    2011-02-17 01:03:37
    امير :
    كيميايي رو عشقه
    2011-02-17 01:03:40
    میثم :
    غیر از این انتظار نداشم . راستی پارسال فیلم بینندگان چی بود؟
    2011-02-17 01:33:41
    رضا :
    به رنگ ارغوان
    2011-02-17 12:01:51
    :
    بي پولي
    2011-02-17 14:32:06
    ندا :
    اصغر فرهادی هرجشنواره عالی تر از جشنواره دیگر
    2011-02-18 20:11:19
    نام
    ارسال نظر
  • جايزه سيمرغ زرين به محمد بزرگ نيا ،راه آبي ابريشم رسيد
  • 2011-02-16 22:52:42
    1 31
    وثوقي :
    مينويسم به زبان مادري تا نشود فراموشم كه اهل كجايم .در غربت چشم انتظار فيلم مسعودم كه اميدوارم جايزه هر چند ناچيز اما به حق را بگيرد مسعودخان تنمان ضايع شده رفاقتمان كه جايي نرفته
    2011-02-17 01:02:51
    نام
    ارسال نظر
  • جايزه ويژه داوران به داريوش مهرجويي رسيد.
  • 2011-02-16 22:50:02
    5 57
    Ebi-s :
    جدایی نادر از سیمین آبروی جشنواره برلین رو خریده اونوقت به جرم جایزه میدن. خیلی مسخرس
    2011-02-16 23:55:51
    hafez :
    vaghean maskharas filmesh..khande dare ke behtarin film shode!!!!!!
    2011-02-17 00:20:07
    میثم :
    ابی جان هرچند نظر من هم روی جدایی بود و هست اما استدلال شما هم درست نیست درضمن باید به رای داور ها احترام گذاشت چون حتما بر مبنای یکسری دلیل منطقی که برای اونها ثابت شده بود رای دادن.
    2011-02-17 01:32:24
    علي :
    جدايي نار از سيمين فيلمي تكراري فقط جرم
    2011-02-17 06:00:10
    Ebi-s :
    منطق این جایزه فقط قدردانی از کیمیایی بوده نه چیز دیگه
    2011-02-17 09:53:58
    نام
    ارسال نظر
  • برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلم:جرم(مسعود کيميايي)
  • 2011-02-16 22:43:51
    20 40
    جليل :
    با همه احترامي كه براي كيميايي قائلم اما بهترين فيلم، روايت فرهادي از جدايي نادر از همسرش سيمين بود. و مطمئنم يك حبه قند جزء بهترين فيلم هاي دهه 80 خواهد بود. زمان ارزش اين فيلم را نشان خواهد داد.
    2011-02-16 22:52:49
    K.K :
    بالاخره استاد سیمرغ رو هم گرفت.
    2011-02-16 23:14:07
    حسین :
    حقش بود بی انصافی نکنید خواهشاً... حداقل برای یه عمر زحمتش
    2011-02-16 23:43:01
    علی :
    استاد تو دهه پنجاه فیریز شده بایدم برای مسخره کردن مردم دهه هشتاد بهش جایزه داد تا یخش باز شه یه فیلم امروزی بسازه . البته اگه بلد بود می ساخت
    2011-02-17 00:13:13
    حمیدرضا نصیری :
    قطعا حق جدایی نادر از سیمین بود. جرم، یک اثر آشفته بود با فیلمنامه ای که تکلیفش با خودش معلوم نیست و پر از شعار بود؛ بر عکس فیلم اصغر فرهادی که با فیلمنامه ای منسجم، به ظریف ترین شکل، مناسبات و اخلاقیات اجتماع رو به مدرنیته ی ایران را نقد می کرد.
    2011-02-17 00:24:15
    مهدی :
    اصلافکرنمی کردم به کیمیاای هم جایزه بدن ولی امسال حق به حقداررسید
    2011-02-17 00:25:08
    samiya :
    حق کیمیایی سیمرغ بود !! جرم واقعا عالی بود !!!
    2011-02-17 00:50:30
    امير :
    اشك شوق در چشمانم حلقه زده كيميايي ديوانتم
    2011-02-17 01:05:15
    :
    ostaaad??????:D
    2011-02-17 01:08:41
    mojtaba :
    aslan haghesh nabud ba in filme bikhodesh faghat asghare farhadi
    2011-02-17 01:38:24
    محمد :
    واقعاااا حق "یه حبه قند" رو خوردن . واسه این هیئت داوران خودخواه متاسفم .
    2011-02-17 01:49:20
    :
    فرهادی جوونه وحالا حالاها وقت داره ولی کیمیایی سنی ازش گذشته معلوم نیست شاید یه روز از خواب بلند شیم و ببینیم از بینمون رفته.مثل علی حاتمی .
    2011-02-17 04:34:59
    z.h :
    نوش جون استاد.جواب زحماتش رو گرفت
    2011-02-17 07:39:37
    هیرکانی :
    حق استاد کیمیایی بود اما به جاش نه برای این فیلم چون سالهای قبل نگرفته بود خواستن تلافی کنن اگر(ایشالا) اصغر فرهادی خرس طلا رو بگیره در برلین حیثیت داروران جشنواره نابود میشه
    2011-02-17 09:21:37
    محسن آزاددل :
    دمش گرم تبریک به استاد کیمیایی
    2011-02-17 09:53:49
    liomessi :
    آفرین آقا مسعود کارت عالیه
    2011-02-17 15:39:43
    اردلان :
    واقعاً متاسفم که جایزه رو به جدایی نادر از سیمین ندادن.فیلم شاهکار بود.جرم واقعاً فیلمی در حد سیمرغ نیست ولی جدایی عالی بود.امیدوارم توی برلین جایزه بگیره و به حقش برسه.من این فیلمو توی جشنواره 2بار دیدم و واقعاً لذت بردم...
    2011-02-18 00:24:50
    علی خان وقارسلطانی :
    تو را به سیمرغ احتیاجی نیست این سیمرغ است که به تو محتاج است این جشنواره بود که با جایزه ای که به تو داد برای خود اعتبار خرید چقدر دوس دارم جرم سریعتر اکران شه تا بارها ببینمش و تا اخر عمر باهاش زندگی کنم حالا دیگر انتخاب بهترین فیلمت کمی سخت شد!
    2011-02-18 02:34:59
    م. احمدزاده :
    متاسفم. نمیدونم با این فضاحتی که داوران به بار آوردن چه جوابی دارن که به مردم بدن؟ فیلمی که بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه و بهترین صدا و تصویر رو میبره بهترین فیلمه یا فیلمی که فقط کیمیایی کارگردانشه؟
    2011-02-18 20:03:12
    ندا :
    جای امیدواریست بلاخره کیمیای رو دیدن
    2011-02-18 20:12:04
    نام
    ارسال نظر
  • برنده ديپلم افتخار بهترين فيلمنامه:آلزايمر
  • 2011-02-16 22:37:28
    3 23
    هیرکانی :
    بطورکامل حقه اصغر فرهادی بود اما فرهادی هم مثینکه داره میشه حاتمی فیلمهای خوب میسازه اما یه عده . . . قدرش رو نمیدونن و بعد از چند سال به ارزشش فیلماش پی میبرن وقتی سینمکا پر از کمدی های تجاری بدردنخور شد
    2011-02-17 09:29:26
    احمدزاده :
    به آقای فرهادی تبریک میگم ولی حقش بیشتر از انهاست!
    2011-02-17 14:30:41
    صابر :
    واقعا متأسفم که به جرم دادن ... ما لیاقت اصغر فرهادی رو نداریم ... فیلمش رفته برلین نامزد اصلی بهترین کارگردانیه بعد ما تو داخل کشور ... متأسفم !
    2011-02-17 16:54:58
    نام
    ارسال نظر
  • برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه;اصغر فرهادي(جدايي نادر از سيمين)
  • 2011-02-16 22:36:14
    3 42
    امير :
    اين جايزه حق كيميايي بود نه فرهادي
    2011-02-17 01:06:36
    هیرکانی :
    چجوری میشه بهترین فیلمنامه و کارگردانی رو از جایزه های اصلی جدایی بگیره اما بتهرین فیلم جرم بشه که هیچ جایزه اصلی رو نبرده؟؟؟ داورها تقسیم غنائم کردن
    2011-02-17 09:27:45
    Ghazaleh :
    کیمیایی و فر هادی هر دوعالی بودند
    2011-02-17 16:45:43
    نام
    ارسال نظر
  • برنده سيمرغ بلورين بهترين تدوين:ندارها
  • 2011-02-16 22:30:47
    1 12
    امير :
    خداييش حق پولاد بود
    2011-02-17 01:07:25
    نام
    ارسال نظر
  • برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش 1 مرد: مهدي هاشم(آقا يوسف,آلزايمر)
  • 2011-02-16 22:19:44
    4 33
    امین :
    مهدی هاشمی هم بالاخره به جایزه ای که حداقل برای یک عمر فعالیت حرفه ای درجه یک لایقش بود رسید... والبته که بازیهای پولاد و پرستویی هم خوب بودن...
    2011-02-17 01:49:19
    اردلان :
    این وسط فقط حق پیمان معادی خورده شد در شرایطی که بازیش شاهکار بود...
    2011-02-18 00:26:54
    ندا :
    جایزه کجا مهدی کجا!!!!
    2011-02-18 20:12:49
    :
    بابا پیمان معادی نابازیگره . سیمرغ مال بازیگره.
    2011-02-19 04:55:07
    نام
    ارسال نظر
  • برنده ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش مکمل زن:ساره بيات،جدايي نادر از سيمين
  • 2011-02-16 21:52:26
    6 60
    بهارنوروز :
    نه !!!حق ساره بیات سیمرغ بودنه دیپلم افتخار.آخه چرا؟چون اولین کارسینمائیشه؟ مهنازافشار15 ساله که درسینماست گرفتن سیمرغ توسط اون هنرنیست. حق ساره بیات بود.بااین جایزه می خوان مسیربازیگری افشار روتغیربدن .
    2011-02-16 22:05:03
    حامد :
    دیپلم!!! آخه چرا؟ واقعن داوری میکنند یا کاغذ میخونند؟
    2011-02-17 00:51:18
    سارا :
    والا ما بازي جالبي از مهناز افشار نديديم حق ساره بيات و خوردن تفلك
    2011-02-17 03:31:34
    :
    اگه عکس (گزارش تصویری جشنواره برلین )رو دقیق نگاه کنید متوجه میشید چرا سیمرغ ساره بیات تبدیل به دیپلم شد.
    2011-02-17 04:27:14
    مليكا :
    ديگه بيچاره خود ساره هم ميدونست سيمرغ و ميگيره كه همچين نامه اي به پدرش داد بخونه.سيمرغ به مهناز افشار؟مسخره اس؟
    2011-02-17 09:36:08
    :
    با گذشت زمان معلوم میشه که ساره بیات واقعا بازیگر فوق العاده ای هستش یا این هنر بازی گرفتن فرهادیه.
    2011-02-17 18:14:36
    نام
    ارسال نظر
  • برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مکمل زن:مهناز افشار، سعادت آباد
  • 2011-02-16 21:50:58
    11 43
    مهدي :
    واقعا كه!!!
    2011-02-16 21:52:03
    pulp66 :
    حقش بود
    2011-02-17 00:05:32
    مریم :
    ایوووووووووووووووول!بلاخره بش دادن!!!!!!!!!!!!!!!!!
    2011-02-17 00:10:00
    حمیدرضا نصیری :
    همگان می دانند که حق ساره بیات بود؛ حالا به هر کس می خواهند بدهند...
    2011-02-17 00:19:36
    عماد :
    حق ریما رامین فر بود
    2011-02-17 00:41:35
    حامد :
    حقت نیست! اینو بدون
    2011-02-17 00:51:47
    سارا :
    عجيبه
    2011-02-17 03:32:11
    :
    حق ساره بیات بود. بازی مهناز افشار تو سعادت آباد به پای بازی ساره نمی رسید ...
    2011-02-17 13:52:19
    اردلان :
    بدون شک حق ساره بیات بود.همونطور که حق شهاب حسینی و پیمان معادی رو خوردن.بازی شهاب شاهکار سینمای ایران بود ولی بهش دیپلم دادن...!!!
    2011-02-18 00:29:13
    ندا :
    حقش نبود ...مهناز کجا جایزه کجا؟؟؟
    2011-02-18 11:09:52
    سارا :
    حقش نبود .....حقش نیست
    2011-02-18 20:04:58
    نام
    ارسال نظر
  • برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مکمل مرد:حامد بهداد،جرم
  • 2011-02-16 21:48:42
    21 66
    مهدي :
    حق شهاب را دو لپي خوردن!!!
    2011-02-16 21:52:32
    sr :
    بالاخره حامد بهداد سیمرغ رو گرفت
    2011-02-16 21:58:23
    حسین :
    باور کنید حقش بود نه برای این فیلم تنها که برای بوتیک برای 7دقیقه برای گربه ها و....برای ادب و احترامش به بزرگان سینما
    2011-02-16 23:48:16
    هستی :
    وقتی حق بهداد رو سالهای قبل دو لپی میخوردن شما کجا بودی!
    2011-02-16 23:48:25
    حمیدرضا نصیری :
    کسی هست که ادعا کند حق شهاب حسینی نبود؟!!!
    2011-02-17 00:20:43
    امير :
    حق بهداد بود منتها زير سايه ابرمردي چون كيميايي
    2011-02-17 01:10:14
    الهه :
    واااااااااااااااااااااااااااای بالاخره جاییزشو دادن ... همیشه حقش بود و حقشو می خوردن ... واقعا تبریک میگم بهش ...
    2011-02-17 01:45:02
    امین :
    جایزه ای رو که باید مدتها پیش بهش میدادن الان دادن! ولی خوشحالم که خوشحاله که اونو الان و سر فیلم کیمیایی گرفت...
    2011-02-17 01:45:56
    علی :
    استاد حامد بهداد
    2011-02-17 08:15:06
    محسن آزاددل :
    خوشحالم بلاخره حقشو گرفت بدشانسی شهاب حسینی بود که بازی خوبش زیر سایه حامد بهداد قرار گرفت
    2011-02-17 09:52:50
    جافنا :
    دوستان عزيز من تعجب مي كنم مي گين به خاطر بوتيك و هفت دقيقه تا پاييز و..حق بهداد بوده ظاهرا شما هم مثل داروران مصلحتي كار مي كنيد.ما كاري به گذشته نداريم اين جشنواره هركي حقشه بايد ببره اين حرفها مال رنسانسه.اوني كه شما مي گي سيمرغ من در آوردي يهترين مجموعه آثار هستش.همه مي دونن كه خواستن جدايي نادر از سيمين جوايز رو نبره حق ساره بيات و شهاب حسيني پيمان معادي وليلا حاتمي رو خوردن.بهترين كارگزدان رو از ترس برلين به اصغر فرهادي دادن وگرنه اونم نمي دادن.شهاب حسيني پارسال وامسال گناهش اين بود كه يه سيمرغ قبلا گرفته بود.پارسال كه واسه پرسه در مه حتي كانديد نشد ولي تو جشن خانه سينما وجشن منتقدان جايزه رو به شهاب دادن.اينجا هم كه همه منقدين با اختلاف حق شهاب مي دونستن.واقعا براشون متاسفم.متاسفم كه به جاي دادن جايزه به ساره بيات با اون شاهكارش به يه بازيگر تجاري سيمرغ دادن.مشكلي نيست جايزه شهاب رو مردم دادن نه دوستان ياسي هيچي از سينما ندون.اين داورا كجا داورهاي جشنواره بيست وهفتم كه جايزه رو به شهاب براي سوپر استار ودرباره الي دادن كجا؟(حاتمي كيا-مجيدي -صدر عاملي)
    2011-02-17 13:18:29
    من :
    خوشحالم که حامد برای فیلم کیمیایی جایزه برد.
    2011-02-17 13:51:18
    میلاد :
    با تمام ارادتی که نسبت به حامد دارم ولی این جایزه حق شهاب حسینی بود.
    2011-02-17 15:19:55
    :
    بابا این حرکت خودزنیه شهاب که همه رو تحت تاثیر قرار داده و میگن باید سیمرغ رو میبرد.این حرکت رو قبلا حامد تو فیلم دلخون انجام داد به اونم اون زمان دیپلم دادن.
    2011-02-17 18:14:11
    محسن آزاددل :
    حامد بهداد به آنچه استحقاقشو داشت رسید. خوشحالم تلاش چند سالت نتیجه داد. و بلاخره به لطف بازی در جرم جاودانه ی استاد کیمیایی تو بهتر دیده شدی و سیمرغ رو گرفتی. تو رو در جرم و سعادت اباد دیدم و الحق که چه خوش درخشیدی امیدوارم روزی بتونم انتهای خیابان هشتم تو که باز هم درخشیدی رو ببینم چه چیزی بهتر از اینکه برای بازی در فیلم کارگردان محبوبت سیمرغ گرفتی... تو می تونی فاتح پرده باشی قربون اما رضا...
    2011-02-17 21:14:53
    اردلان :
    بازی شهاب حسینی توی این فیلم جاودانه شد حتی اگه سیمرغ نگیره...
    2011-02-18 00:32:20
    ترانه :
    حق حامد بهداد رو باید خیلی وقت میدادن جایزه ها نوبتی شده! امسال تو بازیگری هیچ کس رو دست شهاب حسینی نازنین بلند نشد.این رو همه منتقدین هم تایید می کنند.شهاب حتی تو فیلم های ضعیف هم نقطه عطف فیلمه چه برسه که با کارگردانی مثل فرهادی کارکنه.شک نکنید که اگر حامد بهداد رو قبلاً حقش رو داده بودند این سیمرغ برازنده شهاب بود و بس...ضمناً شهاب هیچ وقت تو بازیش غلو نکرده و طبیعی ترین بازی ها رو ارائه داده و ادا در نیاورده(قابل توجه کسی که با دلخون مقایسه کرده بود)
    2011-02-18 03:53:05
    ندا :
    خدایش حقش بود نوش جانش
    2011-02-18 11:11:24
    اشکان :
    ببینید 11 سال به هر دلیلی حق حامد ندادن من نمی گم توی هر 11 سال ولی حداقل توی 5تاش حق مسلم حامد سیمرغ بوده با دلیل اینو می گم.شما ها فقط خود زنی شهاب رو دیدید کاری که حامد توی بوتیک و دل خون انجام داده بود.لطفا مغرضانه مطلب ننویسید.
    2011-02-18 15:33:36
    شیما :
    حامد بهداد سرانجام به حقش رسید مبارکش باشد
    2011-02-18 20:03:56
    نوا :
    گل گفتی آقا اشکان.
    2011-02-19 01:26:35
    نام
    ارسال نظر
  • برنده ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش مکمل مرد:محسن تنابنده،ندارها
  • 2011-02-16 21:45:49
    3 28
    عماد :
    حق حسین محب اهری یا بهروز بقایی بود
    2011-02-17 00:44:18
    مهشید :
    تو شایسته بهترین ها هستی محسن تنابنده عزیز. تبریک میگم
    2011-02-17 04:43:50
    rastin :
    numbre 1 hasti aghaye Tanabandeh,haghet bud
    2011-02-18 00:56:27
    نام
    ارسال نظر
    جدول فروش هفتگی
    فروش کل روزهای نمایش نام فیلم

    400

    25 جرم
    238 7 ورود آقايان ممنوع
    50 7 قصه پريا
    35 7 دختر شاه پريون
    180 24 پایان‌نامه
    • ارقام فروش به میلیون تومان است.
    Top Site Banner
    گفت و گو
  • فرج‌الله سلحشور مي‌گويد قبول دارم که همسر حضرت يوسف ع را می توانستیم عفیف‌تر و باحیا تر نشان بدهیم
    سینمای ما در دولت آقای احمدی نژاد از سینماي قبل بدتر شده است/ مشاور آقای احمدی نژاد با برخی بازیگران که در سینما خوش نام نیستند نشست و برخاست دارد
  •  
  • محمدرضا گلزار به حاشيه‌هاي هفته‌هاي اخير پاسخ داد
    از اول هم قرار نبود در «قهوه تلخ» كه بعضی قسمت‌هایش را ‌خیلی دوست دارم‌ بازي كنم
  •  
  • گفت‌وگو با پولاد كيميايي درباره «جرم» و بازيگري در سينما
    اگر بازیگر مقابلت میل به تمرین نداشته باشید باید کار خودت را بکنی
  •  
  • اختصاصي سايت "سينماي ما"؛ همراه با كارن همايونفر از «سلطان» تا «جرم»، «قصه پريا» و بازيگري در سينما
    در «جرم» ترانه كار نكردم، چون جايگزيني براي فرهاد ندارم
  •  
  • اختصاصي سايت "سينماي ما"؛ پرسش‌هايي صريح از مديركل اداره نظارت و ارزشيابي درباره حواشي اين روزها
    ترسي نداريم كه بگوييم از «پايان‌نامه» حمايت مي‌كنيم، چون با معيارهاي ما همخواني دارد/ درباره عبدالرضا كاهاني و فريدون جيراني يه هيچ‌وجه حرفي نمي‌زنم
  •  
  • جمشيد مشايخي از دوستي و همكاري با مسعود كيميايي مي‌گويد
    کاراکتری که در "جرم" بازی کردم عرق ملی به وطن دارد و عاشق ایران است
  •  
  • تهیه‌کننده "توطئه فامیلی" درباره ويژگي‌هاي سريال مي‌گويد
    جنس کمدی رامبد جوان با فیلمنامه "توطئه فامیلی" تطبیق داشت
  •  
  • گفت و گو با بهنام تشكر، بازیگر نقش اول سريال «ساختمان پزشکان»
    جولیوس سزار که بودم با کسی شوخی نداشتم!
  •  
  • در آغاز چهارمين دهه زندگي نياز دارم به سووالات ذهنم پاسخ دهم
    شهاب حسيني از بازيگري خداحافظي مي كند
  •  
  • ناگفته‌هاي زندگي و حرفه مهران غفوريان از زبان خودش
    در زندگی شخصی‌ام خیلی جدی و مذهبی و خیلی غیرتی هستم
  •  
    آرشيو
    Popular News
  • پاسخ صریح حامد بهداد به حرف های فریبرز عرب نیا در برنامه «هفت»
    اینها که گفتید مشخصات "خلیل عقاب" است نه بازیگر سینما / بر این عقیده ام که نقطه ضعف سریال مختار شیوه بازی شماست

  • اظهارنظر مسعود فراستي درباره «پايان‌نامه» و «جدايي نادر از سيمين» در برنامه "هفت":
    «جدايي نادر از سيمين» فيلمي ضعيف با تكنيك و فرم مبتذل و بي‌كاركرد است كه حرفي جز ترويج دروغ‌گويي در جامعه ندارد

  • شوخی مهران مدیری با محمدرضا گلزار
    آن قدر خوش تیپه که آدم حرفش یادش می​ره!

  • رمز موفقیت مدیری و كنجكاوي‌هاي بامزه زندگي خصوصي او، پايان داستان و درآمد «قهوه تلخ» از نگاه نویسنده سريال
    راست می گن مديري داداش امیده؟ مهران زن داره یا نه؟ چند تا بچه داره؟ خونه اش کجاس؟ راست می گن خیلی پولداره؟

  • سه ساعت برنامه متنوع همراه با تقدير از مسعود كيميايي، بزرگان دوبله، عوامل و بازيگران فيلم «جرم»
    فرش قرمز «جرم» مسعود كيميايي در ميان شور و احساسات بي سابقه مردم برگزار شد

  • حامد بهداد مي‌گويد محتواي متن منتشرشده در كافه سينما مورد تاییدش نيست
    مسوولیت آنچه در این سایت به نقل از من منتشر شده، به هیچ وجه برعهده من نخواهد بود

  • تعريف جمال شورجه از بازي حرفه‌اي بهروز وثوقي در سينماي قبل از انقلاب
    جمال شورجه: به همه توصيه مي‌كنم فيلم «جرم» را نبينند / گويي هيات داوران جشنواره سحر و جادو شده بودند

  • عكس‌هاي محسن هردان از سه ساعت برنامه متنوع همراه با تقدير از مسعود كيميايي، بزرگان دوبله، عوامل و بازيگران فيلم «جرم»
    بخش سوم گزارش تصويري مراسم فرش قرمز «جرم» مسعود كيميايي

  • در آغاز چهارمين دهه زندگي نياز دارم به سووالات ذهنم پاسخ دهم
    شهاب حسيني از بازيگري خداحافظي مي كند

  • سپاس سايت "سينماي ما" از حضور همكاران رسانه‌اي و عكاسان و پوشش خبري و تصويري مراسم - بخش چهارم
    گزارش خبرگزاري ايرنا از فرش قرمز افتتاحيه «جرم» مسعود كيميايي

  • گزارش "سینمای ما" از استقبال جهانی فیلم اصغر فرهادی
    «جدایی نادر از سیمین» رکورددار تعداد سالن نمایش در سینماهای فرانسه است

  • سپاس سايت "سينماي ما" از حضور همكاران رسانه‌اي و عكاسان و پوشش خبري و تصويري مراسم - بخش سوم
    گزارش تصويري خبرگزاري سينماي ايران از فرش قرمز افتتاحيه «جرم» مسعود كيميايي

  • عكس‌هاي محسن هردان از سه ساعت برنامه متنوع همراه با تقدير از مسعود كيميايي، بزرگان دوبله، عوامل و بازيگران فيلم «جرم»
    بخش دوم گزارش تصويري مراسم فرش قرمز «جرم» مسعود كيميايي

  • سايت "سينماي ما" موفقيت خيره‌كننده فيلم اصغر فرهادي در آغاز اكران جهاني را به سينماي ايران تبريك مي‌گويد
    937000 يورو در يك هفته؛ ركورد بي‌سابقه فروش «جدايي‌ نادر‌ از‌ سيمين» در فرانسه

  • خاطرات جواد عزتي از «قهوه تلخ» و مهران مديري
    چگونه «قهوه تلخ» دو كودك را نجات داد؟

  • يادداشت مهناز افشار و تهمينه ميلاني به مناسبت روز تولد فريماه فرجامي
    این بانوی سینما حضورش را در تاریخ سینمای ما همانند یک مهر افتخار ثبت کرده است

  • اختصاصي سايت "سينماي ما"؛ چهل سال پشت دوربين سينما - 1
    عكس‌هاي كم‌ياب مسعود كيميايي در پشت صحنه «قيصر» تا «جرم»

  • ادعاي امير جعفري درباره دستمزد ميلياردي در سينما
    اگر یک خط به صورت محمدرضا گلزار بیفتد کارش تمام است

  • يادداشت نيما حسني‌نسب درباره تناقض‌هاي رفتار و گفتار منتقد ثابت برنامه «هفت»
    مدال شجاعت و عيار جسارت و كوچه‌هاي خلوت

  • حاشیه​های مراسم قرعه‌کشی «قهوه تلخ»
    از جوشکاری که شوکه شد تا مجرياني كه زياد دروغ گفتند

  • Fajr Pics
    News
  • محمدرضا گلزار به حاشيه‌هاي هفته‌هاي اخير پاسخ داد
    از اول هم قرار نبود در «قهوه تلخ» كه بعضی قسمت‌هایش را ‌خیلی دوست دارم‌ بازي كنم
  •  
  • نگاهي به «ورود آقایان ممنوع» ساخته رامبد جوان
    رویای یک تحول عاشقانه
  •  
  • فيلم اصغر فرهادي به‌زودي در انگليس، ايتاليا، نروژ و برزيل اكران عمومي مي‌شود
    نمايش «جدايي نادر از سيمين» در سينماهاي تايلند شروع شد
  •  
  • تهيه‌كننده فيلم معتقد است كه فيلم زمان خوبي اكران مي‌شود
    «اينجا بدون من» پس از پايان اكران «جرم» به گروه آفريقا مي‌آيد
  •  
  • سينماها در ايام رمضان در طول روز تعطيل مي‌شود و فقط از اذان تا اذان فعال است؟
    طرح نمايش ويژه شبانه سينماها در ماه مبارك رامضان اجرا خواهد شد
  •  
  • نگاهي به فيلم «فوتبالي‌ها» ساخته سيامك خواجه‌وند
    «فوتبالي‌ها» استهزاي تصويري ورزش و سينما
  •  
  • خانه سینما به دریافت وجوهی از سوی رئیس دفتر رئیس‌جمهور متهم شد
    فرهاد توحیدی: از هاشمی شکایت کرده‌ایم/ سيدضيا هاشمي: چهار میلیون تومان در پاکت گذاشتم و برایت فرستادم و با افتخار به دادگاه خواهم آمد
  •  
  • در پي تذكر سفير ايران در لبنان درباره توهين «روزهاي سبز» به مقامات ارشد ايران
    لبنان نمايش فيلم حنا مخملباف را ممنوع اعلام كرد
  •  
  • مهدي چمران فيلمنامه فيلم شهيد چمران را تأييد كرد
    اگر سرمايه‌ اين پروژه تأمين شود، ابراهيم حاتمي‌كيا فيلم را مي‌سازد
  •  
  • حول محورهای توسعه همکاریهای فرهنگی و سینمایی بین ایران و تانزانیا
    جواد شمقدري با وزرای ارتباطات، علوم و تکنولوژی، فنی و حرفه ای و وزیر اطلاع رسانی، جوانان و فرهنگ تانزانیا ديدار كرد
  •  
  • يادداشت حامد بهداد به بهانه سالگرد تولد عباس كيارستمي
    عالیجناب جای شما در سینمای ما خالی‌ست؛ علتی دارد؟
  •  
  • مرور کارنامه یک بازیگر به بهانه اكران عمومي «قصه پريا» ساخته فريدون جيراني
    مصطفی زمانی؛ از یوزارسیف تا جوان عاصی
  •  
  • احمدرضا معتمدي مي‌گويد كه خوشحالم مخاطب غربی با فيلم ارتباط برقرار کرد
    "آلزایمر" برنده جایزه هیئت داوران جشنواره تائورمینا شد
  •  
  • معرفي برنامه‌های تابستانی شبکه سه
    احسان علی‌خانی بار ديگر مجری و تهيه‌كننده "ماه عسل" شد/ سریال عليرضا افخمی از 10 مرداد پخش می‌شود
  •  
  • مشخصات و زمان پخش سريال‌هاي تازه تلويريون
    تابستان سه سريال "سراب"، "اگر فردا بیاید" و "از یاد رفته" روی آنتن شبکه یک می‌رود
  •  
  • شهاب حسینی از محمدرضا گلزار و دستمزدهاي بازيگري او حرف زد
    حقيقتا من هوش تجاري محمدرضا گلزار را ندارم/ دستمزد گلزار یک هفتادوپنجم دستمزد جانی دپ است
  •  
  • گلايه صريح جواد نوروزبيگي تهیه کننده «سیزده 59» از عقب افتادن اکران عمومی فيلمش
    اکران فیلم ‌«پایان‌نامه‌» به خاطر اعمال قدرت ادامه پیدا کرده است
  •  
  • چهارمین جشنواره فیلم پلیس 11 تا 14 تیر ماه برگزار مي‌شود
    اسامی فیلم های سینمایی بخش مسابقه جشنواره فیلم پلیس اعلام شد
  •  
  • گفت‌وگو با پولاد كيميايي درباره «جرم» و بازيگري در سينما
    اگر بازیگر مقابلت میل به تمرین نداشته باشید باید کار خودت را بکنی
  •  
  • واكنش شهاب حسيني به ماجراي دستمزد بازيگران سينماي ايران
    برای «شوق پرواز» ماهیانه 30میلیون و براي «سوپراستار» 10 ميليون تومان گرفتم/ بعد از ۱۵سال صاحب یک منزل قسطی شدم
  •  
    I تبلیغات متنی I
    موسسه سینمایی پاسارگاد
    به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
    09121468447
    ----------------------------
    روزنامه تفاهم
    اولین روزنامه کارآفرینی ایران
    ----------------------------
    پارسيس
    مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
    ----------------------------

    موسسه سینمایی پاسارگاد
    ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
    09121468447
    search

    خبر عكس
    I نظرسنجی I

    مایل به تماشای کدامیک از نسخه‌های فیلم «جرم» (مسعود کیمیایی) در سینما هستید؟

    amar
    بازديد امروز: 211934
    بازديد ديروز: 227496
    متوسط بازديد هفته گذشته: 290581
    بیشترین بازدید در روز ‌چهارشنبه 27 بهمن 1389 : 983090
    مجموع بازديدها: 274413252

    natije nazarsanji
       
    jashn
    bottom banner


    fajr posters 29
    fajr film 29

     
    fajr cinema 29
    • سینما ماندانا
    • موزه سینما
    • تالار ایوان شمس
    • سینما جوان
    • سینما ناهید
    • سینما صحرا
    • پردیس راکا
    • سینما شکوفه
    • پردیس تماشا
     
    • سینما فلسطین
    • سینما استقلال
    • اریکه ایرانیان
    • سینما سپیده
    • سینما آزادی
    • سینما آفریقا
    • پردیس زندگی
    • پردیس ملت
    • سینما فرهنگ
    fajr video
      آنونس فیلم سینمایی «برخورد خیلی نزدیک»
      اهدای خرس طلایی برلین به اصغر فرهادی
      نشست مطبوعاتی فیلم «سعادت آباد» - 1
      صحبت‌های حامد بهداد و پولاد کیمیایی درباره «جرم»
      نشست مطبوعاتی فیلم «جرم» - 1

    asrejomeadv
    tablighat

















    adv
    در صورت علاقه به درج آگهي در پايگاه خبري تحليلي سينماي ما می توانید با شماره تلفن های دفتر سایت تماس بگیرید.
    تلفن: 88535305 (داخلی 109)
           09386503357 
    آدرس: تهران - خيابان شهيد بهشتي (عباس آباد) - نرسیده به خیابان میرزای شیرازی - ساختمان پارسه - واحد 12
    پست الكترونيكي: [email protected]

    > برای مشاهده تعرفه آگهی‌ها اینجا کلیک کنید
    Oscar count down
    Nokia

    i news
    كاربران "سينماي ما" در بخش كامنت‌ها نظر بدهند و در بحث شركت كنند
    سینمای ما- علیرضا خوانساری:  حدود سه هفته‌ پيش «جدایی نادر از سیمین» در سینماهای فرانسه به اکرانِ عمومی درآمده و توانسته جزو پرمخاطب‌ترین فیلم‌های هفته و پرفروش - تماشاگر‌ترین فیلم ایرانیِ نمایش داده شده در این کشور - در طولِ تاریخ - باشد. در فرانسه هم همانند ایران، بحث‌ها و گپ و گفت‌ها و بعضا جدل‌های بسیار و پر حرارتی پیرامونِ فیلم‌های روی پرده در فضای مجازی پرپاست. سایتِ «الوسینه»، به عنوانِ اصلی‌ترین مرجعِ سینماییِ فرانسوی زبان‌ها در فضاي مجازي دربردارندهٔ بیشترین حجم از این بحث‌ها و نظرات است..
    سینمای ما- حسین لامعی: علیرضا سجادپور مدیر نظارت و ارزشیابی ارشاد در مورد فیلم جدید رخشان بنی اعتماد به سایت "سینمای ما" گفت: ما به چنین فیلمی پروانه ساخت نداده ایم و این فیلم فاقد پروانه ساخت است. این که در خبرها آمده است ایشان –رخشان بنی اعتماد- ساخت فیلم جدیدشان را مدتی پیش شروع کرده اند بنده اطلاع دقیق ندارم...
    سينماي ما- فيلم سينمايي «ورود آقايان ممنوع» به كارگرداني رامبدجوان و تهيه‌كنندگي علي سرتيپي به فروش 470 ميليوني در تهران و شهرستان‌ها دست يافت. سرتيپي مديرعامل پخش موسسه فيلميران گفت: فروش فيلم در تهران روز چهارشنبه 31 ميليون تومان و پنجشنبه گذشته 65 ميليون تومان بوده است . در حال حاضر...
    goldiran

    Main News
     
    كاربران سايت "سينماي ما" مي‌توانند بح‌هاي قبلي درباره اين موضوع را در اين بخش ادامه دهند
    سينماي ما- نيما حسني‌نسب:  ... اما موضوع مهم‌تر در بحث رودرروي مسعود فراستي و رضا درستكار پيش آمد؛ تا امروز هيچ‌وقت در اين برنامه از شيوه نقدي كه فراستي در پيش گرفته و ريشه‌ها و نمونه‌هايش حرفي زده نشده بود و آسيب‌شناسي آن جايي براي طرح نيافته بود. باز هم هوشياري و حواس‌جمعي جيراني – كه تازه دارد ريزه‌كاري‌هاي مجري/مدير بودن در يك برنامه زنده را تجربه مي‌كند – كمك كرد تا مقدمه درستكار به بحثي نسبتاً مفصل و جذاب بكشد كه هنوز جاي ادامه دارد...
     
    كاربران "سينماي ما" در بخش كامنت‌ها نظر بدهند و در بحث شركت كنند
    سینمای ما- علیرضا خوانساری:  حدود سه هفته‌ پيش «جدایی نادر از سیمین» در سینماهای فرانسه به اکرانِ عمومی درآمده و توانسته جزو پرمخاطب‌ترین فیلم‌های هفته و پرفروش - تماشاگر‌ترین فیلم ایرانیِ نمایش داده شده در این کشور - در طولِ تاریخ - باشد. در فرانسه هم همانند ایران، بحث‌ها و گپ و گفت‌ها و بعضا جدل‌های بسیار و پر حرارتی پیرامونِ فیلم‌های روی پرده در فضای مجازی پرپاست. سایتِ «الوسینه»، به عنوانِ اصلی‌ترین مرجعِ سینماییِ فرانسوی زبان‌ها در فضاي مجازي دربردارندهٔ بیشترین حجم از این بحث‌ها و نظرات است..
     
    سینمای ما- حسین لامعی: علیرضا سجادپور مدیر نظارت و ارزشیابی ارشاد در مورد فیلم جدید رخشان بنی اعتماد به سایت "سینمای ما" گفت: ما به چنین فیلمی پروانه ساخت نداده ایم و این فیلم فاقد پروانه ساخت است. این که در خبرها آمده است ایشان –رخشان بنی اعتماد- ساخت فیلم جدیدشان را مدتی پیش شروع کرده اند بنده اطلاع دقیق ندارم...
     
    سينماي ما- واكنش‌هاي كاربران سايت "سينماي ما" به اتفاق‌هاي اخير سينماي ايران و نقد و بررسي‌هاي فيلم‌هاي اكران عمومي در برنامه «هفت» توسط مسعود فراستي ادامه دارد. جنس خاص و لحن و ادبيات نقدهاي فراستي با واكنش‌هاي موافق و مخالف زيادي در بخش كامنت‌هاي سايت روبرو شده كه نشان از اهميت برنامه و ماهيت نقد فيلم دارد. در ضمن نشان مي‌دهد كه انتقاد تند و تيز از فيلم‌هاي محبوب يك نسل و با آثاري كه تماشاگران زيادي را مجذوب كيفيت و جذابيت خود كرده، تا چه حد ابعاد گسترده و...
     
    سينماي ما- فيلم سينمايي «ورود آقايان ممنوع» به كارگرداني رامبدجوان و تهيه‌كنندگي علي سرتيپي به فروش 470 ميليوني در تهران و شهرستان‌ها دست يافت. سرتيپي مديرعامل پخش موسسه فيلميران گفت: فروش فيلم در تهران روز چهارشنبه 31 ميليون تومان و پنجشنبه گذشته 65 ميليون تومان بوده است . در حال حاضر...
     
    سينماي ما- كيوان كثيريان:  اگر از من بپرسید، با اطمینان می گویم سینمای ایران در حال حاضر بیش از هر وقت دیگر در ژانر کمدی کمبود دارد. وقتی این را می گویم یقینا تصاویر متحرک مبتذل این روزهای سینما که نام کمدی برخود گذاشته اند را به حساب نیاورده ام. ژانر کمدی به دلیل نیاز مردم به خنده، ژانر محبوبی است و همین محبوبیت موجب سوء استفاده برخی شده تا بنجل های خود را با حمایت مراجع رسمی...
     
    سينماي ما- فرج الله سلحشور اعتقاد دارد که سینمای ما ایرانی و اسلامی نیست. متن کامل گفتگوی برنامه "سهم شما"ی رادیو معارف با سلحشور را درباره سينماي فعلي و  وضع عفاف و حجاب در سینمای کشورمان می خوانید: ...
     
    سينماي ما- اجرای نمایش "گلن گری گلن راس" به کارگردانی پارسا پیروزفر كه با استقبال خوب تماشاگران مواجه شده،  تا پايان تيرماه ادامه دارد. این نمایش نوشته دیوید ممت در تالار شماره یک تماشاخانه‌ ایرانشهر هر روز ساعت 19:45 به صحنه می‌رود...
     
    سينماي ما- سریال ​های مناسبتی حالا به یکی از بخش​های آئین​های ما تبدیل​شده​اند، از عید نوروز گرفته تا ماه رمضان.  امسال هم شبکه​های مختلف سیما می​کوشند برای ایام ماه مبارک رمضان، سریال​های مناسب این ماه را تولید و روانه آنتن کنند...
     
    سینماي ما- مدتی است فیلمبرداری «یک عاشقانه ساده» آخرین فیلم سامان مقدم که تا پیش از این «باگت» نام داشت به پایان رسیده و این فیلم اکنون در مرحله ساخت موسیقی متن قرار دارد. در «یک عاشقانه ساده» بازیگرانی چون مهناز افشار، مصطفی زمانی، مهراوه شریفی نیا، علی قربانزاده، فرهاد آئیش، همایون ارشادی و…
     
     سینماي ما- سمیه علیپور: 16 فیلم سینمایی در بهار 1390 در تهران روی پرده رفتند که از این تعداد دو فیلم به فروش میلیاردی دست پیدا کردند و باقی آثار حتی به فروش نیم میلیارد تومان نرسیدند. از ابتدای بهار امسال سینماهای تهران با دو فیلمی که انتظار فروش بالایی در مورد آنان وجود داشت مواجه شدند، «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی که جوایز جشنواره فیلم برلین و جشنواره فجر را به همراه داشت و «اخراجی‌ها 3» ساخته مسعود ده‌نمکی...
     
    سينماي ما- فيلم سينمايي «آمبولانس» به كارگرداني فريبرز عرب‌نيا و تهيه كنندگي محمود فلاّح وارد مرحله جذب بازيگر مي‌شود و فراخوان جذب بازيگر براي اين فيلم در سايت مربوطه ارائه شده است. به نقل از سايت فيلم، علاقه‌مندان به بازيگري در اين فيلم با مراجعه به قسمت...
     
    مديران و كاربران "سينماي ما"  درگذشت پدر رسول صدرعاملي را به ايشان و خانواده گرامي‌شان تسليت مي‌گويد
    سينماي ما- جامعه اصناف سينمايي در پيامي به رسول صدرعاملي، درگذشت پدر وي را تسليت گفت. به نقل از سايت خانه سينما، هيئت مديره و مدير عامل جامعه اصناف سينمايي در گذشت پدر رسول صدرعاملي را به وي تسليت گفتند.
    در متن تسليت خانه سينما چنين آمده است:...
     
    سينماي ما- فیلم سینمایی "قصه پریا" موضوع تکراری اعتیاد را در بستری تازه و متفاوت و در قالبی داستانی عاطفی روایت می‌کند. فریدون جیرانی در فیلم تازه‌اش به سراغ موضوع اعتیاد رفته و تلاش کرده در قالب داستانی عاشقانه که از عشقی نامتعارف صحبت می‌کند ریشه‌های اعتیاد را در مسائل خانوادگی بررسی کند، فیلمساز کوشیده در روایت از فرم‌های مختلف استفاده کند...
     
    سينماي ما- فیلم سینمایی "گشت ارشاد" به کارگردانی سعید سهیلی 20 تیرماه در تهران کلید می‌خورد. سهیلی در این ارتباط  گفت: تاکنون حضور عباس بلوندی طراح صحنه و لباس، بهروز شعیبی مشاور پروژه، علی مردانه دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز و....
     
    سينماي ما- فيلم سينمايي «بانويي از ماه» به كارگرداني امير مهرتاش ‌مهدوي جلوي دوربين رفت. در اين فيلم انيميشن زنده كه براي اولين بار است توليد آن در سينماي ايران تجربه مي‌شود تعداد زيادي بازيگر شناخته شده بازي مي‌‌كنند...
     
    سينماي ما- اكبر عبدي اين روزها مشغول بازي در اولين تجربه سينمايي رضا عطاران در مقام كارگردان است. او در فيلم «هيچ‌كس فرشته نيست» نقش مادر رضا عطاران را برعهده گرفته است. عبدي در گفت‌وگويي از همكاري با عطاران و نقش عجيبش حرف زده است:...
     
    سینماي ما-  ... چهارمين فيلم بلند سينمايي ماني حقيقي پس از «آبادان»، «كارگران مشغول كارند» و «كنعان» داستان عجيب و متفاوتي دارد. آن‌هايي كه «پذيرائي ساده» را در نمايش‌هاي محدود خصوصي دوستانه ديده‌اند، به عنوان بهترين فيلم ماني حقيقي تا كنون و يكي از آثار متفاوت سينماي اين سال‌هاي ايران تحسينش كرده‌اند و از فيلمنامه و اجراي فيلم و بازي‌هاي عالي ماني حقيقي و ترانه عليدوستي ...
     
    سينماي ما- كيانوش نژاد:  ... برای سفری به خارج دعوتم کردن سفارت و اونجا ازم پرسیدن مادر و پدرتون کی بوده؟ و چند نفر بچه داشتن؟ من گفتم: مادر من 14 شکم زایید و 5 تاشون فوت کردن و 9 تا شون هستن که پرسید اون آقایون که فوت کردن چرا فوت کردن؟ گفتم : والا نمی دونم دیگه، فوت کردن دیگه. گفت: آخه نمی شه که...
     
    سينماي ما- كيانوش نژاد: 87مین سالروز تولد عزت الله انتظامی در تالار وحدت برگزار شد. در این مراسم چهره‌هايي چون محمود فرشچیان، رخشان بنی اعتماد، حسین پاکدل، ایرج راد، مرتضی احمدی و چند سينماگر و هنرمندان دیگر حضور داشتند. مراسم در حالی با ورود عزت الله انتظامی و پخش آهنگ سربداران شروع شد که هنوز عده‌ای سرگردان بودند و عکاسان زیادی مستقر نشده بودند. آقاي بازيگر در بدو ورود...
    toptitle
                از سال 1384
    TopFilm
    کارگردان : كامران قدكچيان
    (46 رأي)
    کارگردان : رامبد جوان
    (136 رأي)
    کارگردان : فريدون جيراني
    (155 رأي)
    کارگردان : مسعود کیمیایی
    (186 رأي)
    VIDEO BANNER

    bank
    جهت مشاهده تيزر ها به صورت آنلاين نياز به برنامه Flash Player 9 داريد --- Download Flash Player 9 ---
    بخش بانك تيزر سايت مناسب كاربراني است كه از اينترنت پر سرعت استفاده مي كنند

    گفتگوی امید روحانی با عباس کیارستمی، بر سر فیلم جنجال برانگیز کیارستمی در جشنواره ونیز
    باید به اندازه یک فیلم بلند طول‌اش می‌دادم!
    باید به اندازه یک فیلم بلند طول‌اش می‌دادم!


    سینمای ما- «شيرين»، جديدترين فيلم عباس كيارستمي، بعد از حذف از جشنواره سينمايي امسال كن، سرانجام در «ونيز»‌ به نمايش درآمد. «شيرين» فيلمي بسيار دشوار، ديرفهم، ثقيل اما جذاب است. نقدها خواهند آمد و به قدر دسترسي و بضاعت‌مان خواهيم خواند. فيلمسازمان زمين خواهد خورد (و ماهم، در گذر پوزخندي مي‌زنيم و مي‌گذريم) يا دوباره به عرشي بالا‌تر خواهد رفت و در دور دست‌تر قرار خواهد گرفت.

    اين گفت‌وگو، قبل از ارائه فيلم به جشنواره ونيز و بعد از حذف فيلم توسط كميته انتخاب جشنواره كن انجام شد و قرار بود كه همان زمان چاپ شود. تاخيرش براي يافتن فرصتي مطبوعاتي بهانه‌اي بود كه حالا به دست آمده است.خيلي ساده بود. هيچ قضيه‌اي هم در كار نبود. مثل هر فيلم ديگري ساخته شده و به پيشنهاد تهيه‌كننده فيلم كه البته در اصل به توافق هم نرسيده بوديم- قرار شد به جشنواره كن 2008 فرستاده شود كه شد. اما توسط هيأت انتخاب جشنواره رد شد.



    عجيب است كه حتي در بخش‌هاي خارج از مسابقه يا نمايش‌هاي ويژه هم نخواستند...




    نه، نشد. دنبال قضيه را هم نگرفتم و هنوز هم از كم و كيف قضيه اطلاع ندارم. حتي پاسخي را كه اغلب توسط ايميل به كارگرداناني كه فيلم‌هايشان پذيرفته نمي‌شود مي‌فرستند براي من نفرستادند. فيلم پذيرفته نشد. به همين سادگي. البته اين فرصتي بود براي من و همه كساني كه پيش‌تر دچار اين سوءتفاهم بودند كه طي همه اين سال‌هاي اخير، من با آنچه آنها «مافياي كن» مي‌ناميدند و مي‌نامند در ارتباط هستم يا در آن حضور پررنگ دارم. حالا فكر مي‌كنم حتي دير باورترين آدم‌ها هم پذيرفته‌اند كه من هيچ نقشي در كن ندارم. هيچ توصيه‌اي نمي‌توانم بكنم كه فيلم‌هاي آنها در كن پذيرفته شود. اين رد شدن فيلم من باعث شد تا همه دوستان و همكاران جواني كه هميشه با اين تصور كه من مي‌توانم برايشان كاري ‌كنم از من انتظار داشتند كه فيلم‌شان را وارد بخش‌هاي جشنواره بكنم باور كنند و به آنها ثابت شود كه من هيچ نقش و سمتي ندارم. وقتي به همه اين همكاران جوان مي‌گفتم كه همه اين حرف‌ها شايعه است فكر مي‌كردند كه دريغ مي‌كنم، كه توانايي‌هاي عجيبي دارم ونمي‌خواهم به آنها كمك كنم. وقتي آنها فيلمي را نپسندند. انتخاب نمي‌كنند. هيچ دسيسه‌اي هم در كار نيست. و خوشحالم كه يكي از فيلم‌هاي ايراني، بدون دخالت هيچ فرد و سازماني، در يكي از بخش‌ها حضور پيدا كرد و قدر و منزلت هم ديد. اين نشان مي‌دهد كه باز به‌رغم تصورات معمول، هيچ نوع برخورد سياسي هم در كار نيست و در نهايت. مساله، مساله‌اي سليقه است كه حاكم است و همين سليقه يا نوع نگاه زيبايي‌شناسي است كه همه چيز را در كن رقم مي‌زند. البته اين نكته را در ذهن داشته باشيم كه هيچ چيزي ارزش يك كار را تعيين نمي‌كند- نه فروش و نه سليقه انتخاب 5-4 نفر كه هيأت انتخاب‌اند و تاييد 5-4 نفر ديگر كه هيأت داوري‌اند و تنها خود اثر، ويژگي‌هايش ارزش يك كار را تعيين مي‌كند. فقط ماندگاري اثر در طول زمان است كه ارزش اثر را ثابت مي‌كند. نه خيلي دچار شعف شويم كه فيلم‌مان در اين مهمترين جشنواره‌اي دنيا پذيرفته شده و نه خيلي متاسف كه پذيرفته نشده. انتخاب فيلم‌ها در نهايت سليقه‌اي است و طبيعتا بايد قبول كنيم و حق را به آنها بدهيم حتي اگر مطمئن باشيم كه اشتباه مي‌كنند. گاهي واكنش‌هاي بسيار تندي از سوي كساني ديده‌ام كه فيلم‌شان پذيرفته نشده. ديده‌ام كه گاهي كار به نامه‌نگاري‌هاي تند رسيده. ما بايد حق را به آن آدم‌ها بدهيم كه از كار ما، به هر دليل و براساس هر ضابطه وسليقه خوش‌شان نيايد ولي اين، در نهايت، همه چيز اثر را تعيين نمي‌كند. تاريخ كن و فهرست برنده‌ها نشان مي‌دهد كه بسياري از فيلم‌ها بوده‌اند كه پذيرفته شده‌اند تاييد و انتخاب شده‌اند، جايزه گرفته‌اند- كه بنده خودم يكي از آن جايزه‌ها را دارم- اما اين فيلم‌ها ماندگار نبوده‌اند. فقط با گذشت زمان است كه مي‌توان به ارزش يك اثر هنري پي برد، كه كدام فيلم ماندگار است و جايگاهي در عالم هنر دارد و كدام نيست و نمي‌ماند.




    به همه آنهايي كه فيلم‌هايشان پذيرفته نشده اعلام مي‌كنم كه سالانه بيش از 500 يا 600 فيلم به كن پيشنهاد مي‌شود و از همه آنها فقط 20 فيلم پذيرفته مي‌شود. بنابراين تعداد كساني كه فيلم‌شان پذيرفته نمي‌شود به مراتب بيشتر از آنهايي است كه در جشنواره فيلم دارند. بنابراين بايد با آرامش كارمان را انجام دهيم و يادمان باشد كه هيچ انتخابي تعيين‌كننده نيست. مسابقه اصلي هنوز مانده است. شايد حتي خود ما نمانيم و شاهد نباشيم كه فيلم‌مان جايزه نهايي را گرفته است. براي اين جايزه نهايي دست‌كم بايد 30سالي صبر كرد. جايزه نهايي همين است كه بعد از 30سال فيلم بايد سرپا بماند. فيلم من در كن پذيرفته نشد، به همين دليل ساده كه آنها متر و معيارهايي دارند و ارزش‌هايي را محترم مي‌دارند و در انتخاب‌هايشان علاوه بر معيارها و ارزش‌ها و اصول و قواعد حتي هماهنگي‌هايي را در بين فيلم‌هاي انتخاب شده‌شان رعايت مي‌كنند. اين استانداردها بايد وجود داشته باشد.



    اما «شيرين» جدا از زماني كه به هر حال بايد به آن داد، در ميان كارهايم تجربه‌اي بسيار استثنايي است. من تا به حال با اين قاطعيت حرف نزده‌ام و مي‌دانم كه همين حالا هم ممكن است به خودبزرگ‌بيني و تعريف از خود متهم شوم اما مهم نيست و مي‌گويم كه شايد فيلمي هم پذيرفته نشود كه ابعادش از ابعاد جشنواره كن فراتر باشد. فقط فيلم‌هاي كوچك‌تر از ابعاد كن نيستند كه پذيرفته نمي‌شوند بلكه ممكن است فيلمي كه ابعادش از كن بزرگ‌تر باشد هم بيرون بماند. آنها استانداردهايي دارند. اين استانداردها فقط شامل فيلم‌هايي نمي‌شود كه قدوقواره‌شان كوچك‌تر است بلكه شامل فيلم‌هايي مي‌شود كه قدوقواره‌شان بالاتر و بزرگ‌تر از اين استانداردهاست. اين را با اطمينان مي‌گويم.



    ... برويم سر خود فيلم. من، هم نسخه 3 دقيقه‌اي از فيلم را كه با نام «رونسوي من كجاست» سال گذشته در جشنواره كن نمايش داده شد را ديده‌ام و هم نسخه‌اي بيست و چند دقيقه‌اي و هم اين نسخه كامل نزديك به 100 دقيقه را كه حالا «شيرين» نام دارد. ما در اينجا و در اين نسخه بلند، واكنش‌هاي 117 نفر تماشاگر زن را در تماشاي فيلمي به نام «شيرين» داريم اما تا آنجا كه در يادم مانده، فكر اوليه فيلم اين بود كه تماشاگران هم مرد باشند و هم زن، ولي فعلا فقط زن‌ها هستند. فكر اوليه ديگر اين بود كه اين تماشاگران فرضي دارند فيلم «رومئو و‌ژولي‌يت» فرانكو زفيرلي را مي‌بينند و تو فقط داري واكنش‌هاي آنها را نسبت به فيلم نشان مي‌دهي. خب اصلا خود اين فكر اصلي از كجا آمد. به نظر مي‌رسد كه شما از زماني كه «فيلم تعزيه» را كار كرديد، نسبت به واكنش تماشاگران به عنوان سهمي از يك تجربه ديداري نمايشي هميشه علاقه‌مند بودي. آيا اين فكر از همان فيلم تعزيه مي‌آيد؟




    نه، بسيار قديمي‌تر است. من خودم به ياد نداشتم اما نيكزاد نجومي را پس از مدت‌ها ديدم و داشتم داستان فيلمم را برايش تعريف مي‌كردم، گفت كه تو اين كار را قبلا هم كرده‌اي. نمي‌دانستم. يادم نبود. او تعريف كرد كه زماني كه ما با هم در شركت «نگاره» كار مي‌كرديم- يعني سال‌هاي اواسط دهه 1340 در اوقات بيكاري، فيروز شيروانلو به ما پيشنهاد كرده بود كه پوسترهايي را طراحي كنيم و او آنها را با چاپ سيلك اسكرين و در تعداد اندك چاپ كند و همين كار را هم كرد. انتخاب من براي طرح پوسترم بود. «ما به تماشاي تماشاگران» اين عنوان پوستر من بود. يادم هست كه زاويه طرح اين پوستر اين بود كه پرده‌هاي قرمز صحنه تئاتر كنار رفته بود و ما داشتيم از بالا و داخل سن به تماشاگراني نگاه مي‌كرديم كه نشسته‌اند و دارند به نمايش نگاه مي‌كنند كه ديده نمي‌شود، چون زاويه نگاه ما در واقع زاويه نگاه بازيگران و مجريان اين نمايش بود. تمام سطح پوستر را تماشاگراني پوشانده بودند كه روي صندلي‌هاي تئاتر نشسته‌اند و دارند تماشا مي‌كنند.



    اعتقاد دارم كه اكثر ايده‌هاي امروزي ما ريشه در گذشته، جواني و نوجواني دارند و بايد از همان جا ريشه‌يابي شوند كه از كجا و از كي در ذهن ما انباشته شده‌اند. اينها در ذهن هستند و تنها گهگاه، در بهانه‌هايي، فرصت و امكان خروجي پيدا مي‌كنند. بنابراين اگر به عقب‌تر نروم وبه كاويدن بي‌حاصل ذهن نپردازم ريشه فكر فيلم «شيرين» دست‌كم از اين پوستر سال‌هاي ميانه دهه 1340 و دوران كارم به عنوان گرافيست در «نگاره» مي‌آيد. يادم هست كه شيروانلو در جهت ادبياتي كه تازه آن روزها باب شده بود نوشته مرا تصحيح كرد و «تماشاگران» را به «تماشاچيان» بدل كرد كه آن روزها توسط تلويزيون ملي ايران باب شده بود.




    در طي همه اين سال‌ها، هر وقت فرصتي پيش آمده كه مسابقه فوتبالي باشد و من در جايي باشم كه عده‌اي دارند مسابقه فوتبالي، فينالي يا رقابتي مهم را از تلويزيون تماشا مي‌كنند، هميشه نه رو به خود تلويزيون بلكه در جايي نشسته‌ام كه بتوانم صورت تماشاگران را تماشا كنم. بنابراين خيلي اصيل‌تر ودورتر از تجربه تعزيه و از اين قبيل تجربه‌هاست. تازه بايد بگردم و فكر كنم كه خود تعزيه تحت تاثير چه بود. بنابراين ريشه‌ها دورترند و شايد دست‌كم دورتر از «ما به تماشاي تماشاچيان». نمي‌دانم از كجا اما هميشه دوست داشته‌ام مخاطبان يا تماشاگراني را نگاه كنم كه تماشا مي‌كنند. اما چيزي كه در اين فيلم هست موردي بسيار جدي‌تر است. تجربه‌اي است استثنايي. به نظرم اين تنها فيلمي است كه من به همراه تماشاگران محدودي- هميشه در حد 3 يا 4 نفر- كه مي‌توانند در اتاق منزلم آن را تماشا كنند آن را بارها تماشا كرده‌ام. همراه اغلب تماشاگران سه چهار نفري نشسته‌ام و فيلم را ديده‌ام و راستش هرگز از اين فيلم خسته نمي‌شوم، به اين دليل كه لحظات نابي دارد كه سينما به طور معمول قدرت نزديك شدن به اين لحظات را ندارد. پشت صحنه فيلم را اگر روزگاري فرصتي شد خواهيم ديد و اگر ببينيد متوجه مي‌شويد كه تمام خانم‌هاي بازيگري كه در فيلم بازي مي‌كنند نه «رومئو و ژولي‌يت» زفيرلي را مي‌بينيد و نه «شيرين» را كه مدت‌ها بعد درست شد- بلكه در همين آتليه زيرزمين خانه من، يعني در فضايي محدود، در حد 3-2متر، روي صندلي، جلوي دوربين من نشسته‌اند و من مرتب از آنها مي‌خواهم كه فيلم دروني خودتان را در تخيل و ذهن خود ببينيد و به مسائل دروني خودتان فكر كنيد و همه آنها داشتند به يك صفحه كاغذ سفيد آچهار نگاه مي‌كردند و فيلمي در كار نبود و هركس ناب‌ترين لحظاتش را ارائه داده است. اين به نظرم خيلي تماشايي است.



    اگر به ياد داشته باشي، وقتي آن اتود بيست‌وچنددقيقه‌اي را ساختي، به چند نفر نشان دادي تا واكنش‌ها را ارزيابي كني. عكس‌العمل‌هاي ديگران را درست نمي‌دانم اما واكنش خود من اين بود كه اين فقط 4-3 دقيقه فكر است، يعني توان، قدرت و جذابيت فكر اوليه، نهايت چند دقيقه كشش دارد. نسخه‌اي كه ما همه ديديم- يعني همان بيست‌وچند دقيقه با صداي فيلم «رومئو ژولي‌يت» زفيرلي بود. بعد، شما از آن فيلم بيست‌وچند دقيقه‌اي يك نسخه فشرده 3 دقيقه‌اي با همان موسيقي به جشنواره كن دادي. حالا پس از فرونشستن همه حرف و حديث‌ها، فكر نمي‌كني كه فكر پشت اين فيلم 100 دقيقه‌اي «شيرين» همان 4-3 دقيقه كشش و جذابيت و اهميت دارد و براي يك فيلم 100دقيقه‌اي كم است و در واقع فكر و ايده، كم دارد؟



    كار تجربي در سينما، به نظر من، اين حسن يا عيب را دارد كه در هر حال بايد در قالب يك فيلم بلند كامل عرضه شود. گفتم عيب، چون وقتي هزينه مي‌كني بايد رعايت اين مساله را هم بكني كه به هر حال، يك تهيه‌كننده هزينه اين تجربه را پرداخته است و بايد فيلم عرضه شود و تماشاگر داشته باشد تا دست‌كم هزينه اين تجربه دربيايد و برگردد. من بعد از 35 سال تجربه و كار، با رعايت حداقل هزينه و به خصوص با كمك و فداكاري بازيگران زن سينماي ايران اين امكان را يافتم كه فيلمي بسازم كه يك كار تجربي بسيار شجاعانه است. اگر همكاري و كمك اين زنان باشكوه سينماي ايران نبود اجراي تجربه ممكن نمي‌شد. با اين حال و با رعايت حداقل هزينه، به هر حال هزينه‌اي شده است كه بايد برگردد. من اين بخت را يافتم كه تجربه كنم و ريسك اين تجربه را بپذيرم. در اين نوع كار بايد آرام‌آرام جلو رفت تا ببينيم جواب مي‌دهد يا نه. بايد 90دقيقه طول داد چرا كه برايم مهم بود بدانم كه آيا 90دقيقه – يعني يك زمان استاندارد معمول ومتعارف سينمايي بلند- جواب مي‌دهد يا نه. ساختن چنين فيلمي مثل پخت يك غذاست. نمي‌شود از تمام مواد لازم براي تهيه يك غذا، يكي را خورد و آن را به جاي خوردن غذاي كامل محسوب كرد. بايد غذا را درست كرد. مي‌شود اول يك قاشق خورد، آن را چشيد و مزه‌مزه كرد اما در نهايت بايد يك وعده كاملش را بخوري تا بفهمي جاافتاده است و خوشمزه است و جواب مي‌دهد يا نه. من اين ريسك را پذيرفتم.




    در تماشاي فيلم براي تماشاگران محدودي كه من دعوت‌شان مي‌كردم تا فيلم را تماشا كنند، در مجموع- و به جز چند مورد- واكنش‌هاي مثبت بسياري ديدم. اكثر آنها- حالا شايد به تعارف- از تماشاي فيلم اظهار خستگي نمي‌كردند. در آغاز به نظر خودم مي‌رسيد كه اگر محال نباشد دست‌كم دشوار است كه تماشاگر بتواند 90 دقيقه تحمل كند و فيلمي را ببيند كه فقط شامل حدود 350 نماي درشت- بسيار درشت- از چهره زناني است به ظاهر ساكن و بي‌تحرك كه به جلو نگاه مي‌كنند و به فيلمي كه آنها مي‌بينند و ما نمي‌بينيم واكنش نشان مي‌دهند اما بعد و خيلي زود معلوم شد كه اين‌طور نيست و به راحتي تحمل مي‌كنند. حالا فكر مي‌كنم كه اين فراتر از يك فيلم است. تماشاگر دارد نمايشگاهي از عكس‌هايي تك‌چهره يا پرتره مي‌بيند. اين پرتره‌ها از كساني است كه ما- چون در آن لحظات دوربين داشتيم- توانسته‌ايم به خصوصي‌ترين لحظات خلوت‌شان راه پيدا كنيم و اين لحظات را با عكس‌هايمان به چنگ آوريم. ما شاهد واكنش‌هاي- به قول منتقدها و خودشان- زيرپوستي تعدادي از بازيگران زن سينما، تئاتر و تلويزيون ايران بوديم و آنها را ثبت كرديم. من هر بار كه فيلم را نگاه مي‌كنم چيز تازه‌اي در آن پيدا مي‌كنم. در دفعاتي كه فيلم را نشان داده‌ام از تك‌تك تماشاگران پرسيده‌ام كه شما به چه نقطه‌اي از اين عكس‌ها نگاه و توجه مي‌كنيد و همه- از جمله خود تو- گفته‌اي كه به چشم‌هاي اين خانم‌ها حتي براي تماشاگر ايراني كه اين كنجكاوي را به لحاظ آشنايي با آدم‌هاي فيلم دارد و برايش مهم است كه آدم‌هاي رديف‌هاي پشتي چه كساني هستند نيز اين توجه به چشم و احساسات دروني‌اي كه چشم‌ها بروز مي‌دهند نكته اصلي است. اگر اين پارامتر را كه براي تماشاگر ايراني مهم است حذف كنيم و اثر را جامع‌تر ببينيم و فرض كنيم كه دنبال يك واكنش عمومي در سطح جهان هستيم، فكر مي‌كنم كه همه تماشاگران در دنيا به چشم‌ها توجه مي‌كنند، با هر زبان، هر مليت و هر فرهنگي، اين تجربه كمي نيست و موفقيت‌اش هم موفقيت كمي نيست.



    من خودم به اين فيلم آن‌قدر علاقه‌دارم كه با تهيه‌كننده هم صحبت كردم كه به جاي پخش آن را به عنوان يك اثر شخصي براي خودم نگاه دارم. انتظار پخش‌اش را هم ندارم و صبر مي‌كنم تا ببينم جايگاه و زمان پخش‌اش كجا و كي خواهد بود.



    در فيلم سه دقيقه‌اي كه سال گذشته در كن نمايش دادند، بخشي از «رومئو و ژولي‌يت» پخش مي‌شد. چرا رومئو و ژولي‌يت در اين نسخه كامل به «شيرين و فرهاد و خسرو» بدل شد؟ آيا فقط چون اجازه استفاده از «رومئو و ژولي‌يت» را ندادند اين تصميم را گرفتي؟



    نه. در فكرم بود كه يك قصه مستقل و جدا بگذارم. به اين هم فكر كرده بودم كه قصه «رومئو و ژولي‌يت» و فيلم ساخته زفيرلي باشد چرا كه حدس مي‌زدم اين قصه عاشقانه، عام و شناخته شده و محبوب است و قصه را همه مي‌دانند اما در ضمن فكر مي‌كردم كه شايد درست نباشد كه اين تماشاگران- كه در فيلم من ظاهرا دارند اين فيلم را به زبان انگليسي مي‌بينند- آن را بفهمند و به آن واكنش نشان بدهند. اين درست نبود، اندكي ساختگي بود. بايد فيلمي به زبان فارسي مي‌بود، با قصه‌اي عاشقانه و كمي عام و فراگير. فيلم به زبان انگليسي تضادي ايجاد مي‌كرد كه بايد از آن پرهيز مي‌كرديم. بالاخره راي به يك قصه اصيل و اين‌جايي دادم. در زمان سفارش جشنواره كن وقت كافي نبود. بنابراين آن نسخه سه دقيقه‌اي را با موسيقي فيلم «رومئووژولي‌يت» دادم.




    بعدا داستان با كمك خانم «فريده گلبو» و «محمد رحمانيان» براساس كتاب نظامي گنجوي نوشته شده حتي فيلم را بدون زيرنويس تصور كردم. فكر كردم كه مي‌شود فيلم را باز زناني چيني ديد كه دارند فيلمي به زبان چيني و با قصه‌اي چيني از ادبيات خودشان مي‌بينند و ما داريم واكنش‌هاي عاطفي آنها را نسبت به قصه‌اي مي‌بينيم كه هيچ از آن نمي‌فهميم؟ اولين بار هم فيلم را براي يك جمع 8-7 نفره غيرايراني نشان دادم و واكنش‌هاي آنها را ديدم. تعدادي از آنها مبهوت نگاه مي‌كردند و حتي اشكي هم ريختند بي‌آنكه يك كلمه از داستان فيلم را بفهمند. همه با زني كه فيلمي را تماشا مي‌كرد و اشك مي‌ريخت همدلي مي‌كردند. درمي‌يافتند كه موقعيتي عاطفي و احساسي است و همدلي مي‌كردند. اين را نقطه قوت فيلم مي‌دانم كه براي تاثير گذاشتن بر تماشاگرش حتي به داستان و عامل ايجاد واكنش نيازي ندارد. البته موسيقي كمك مي‌كند چرا كه احساس‌برانگيز است و كمك مي‌كند كه قصه فهم شود. اينجا موسيقي حالت زيرنويس فيلم را دارد. مثل دوبله و ديالوگ به تماشاگر غيرايراني كمك مي‌كند.




    جدا از واكنش بازيگران به نظر مي‌آيد كه در ادامه تجربيات قبلي تو در جدا كردن نوار صوتي از نوار تصويري و داشتن يك دكوپاژ صوتي به عنوان يك اثر مستقل، اين تكامل يافته فكري است كه از گدار در دهه 1960 شروع مي‌شود و در فيلم تو به يك اوج مي‌رسد. نوار صوتي فيلمي را تعريف مي‌كند كه ما هيچ از آن نمي‌بينيم و تصوير دارد واكنش‌هايي به آن نوار صوتي را به نمايش در مي‌آورد. آيا به كليت و معناي اين تجربه آگاه بودي؟ در واقع به دنبال كمال و پختگي اين تجربه بودي؟




    داشتم همين را مي‌گفتم. وقتي گفتم كه موسيقي و كلام يا در واقع موسيقي كلام، منظورم همين بود. وقتي به زبان فارسي كلمه‌اي بيان مي‌شود به خاطر موسيقي كلام، كاملا درك يا حس مي‌شود. دركي كه نياز به معناي كلمه نداشته باشد. كاملا به اين مساله واقف بودم. در موقع استفاده از «رومئو وژولي‌يت» قضيه ساده‌تر و قابل توضيح‌تر بود چرا كه به خاطر موسيقي، مساله كاملا قابل درك بود.




    اما مي‌خواهم پا را از اين فراتر ببرم. داشتم فكر مي‌كردم كه شايد بشود اين تجربه را بسط داد، يعني حذف كامل نوار صوتي، تا آنجا كه مثلا با يك «چيدمان» متشكل از 117 مانيتور، همه اين عكس‌ها و واكنش‌ها را داشته باشيم، يعني بدون كلام و موسيقي و موسيقي كلام نوار صوتي، فقط چهره‌ها و واكنش‌ها باشند تا ببينيم همان همدلي شكل مي‌گيرد يا نه. يعني در اين صورت، فقط از روي تصاوير و رقص و شكل تغيير نورها بدانيم كه اينها در حال تماشاي فيلمي هستند كه نمي‌دانيم چيست و ميزان فهم و حس و همدلي را تجربه كنيم.



    شايد گدار اگر اين فيلم را ببيند، ناراحت شود...



    يا خوشحال. به هر حال اين تجربه، به دليل جسارت و تازگي‌اش براي هركس ريسك بزرگي است. بايد منتظر واكنش‌هاي مثبت و منفي بسياري باشيم. تا اين لحظه، فقط يك واكنش منفي داشتيم. كسي بود كه فيلم را ديد و بدون هيچ واكنشي بيرون رفت و وقتي ديد كه فيلم رد شده است گفت كه او مي‌دانست و انتظارش را داشت. فيلمي به كلي غيراستاندارد و غيرمتعارف است با اين حال عده‌اي كه فيلم را ديده‌اند دست‌كم واكنش عاطفي به آن نشان داده‌اند. همان كسي كه صحبتش را كردم وقتي رد شدن فيلم را شنيد گفت كه فيلم من به كلي ناموفق است.



    مي‌رسيم به همان بحث قديم و نظريه من كه اين يك چيدمان عظيم است. يكي از بزرگترين چيدمان‌هاي تو با فيلم و عكس و صدا و موسيقي. ظاهرا به نظرم مي‌رسد كه آخرين «فيلم»ي كه از تو ديدم «10» بود، يعني فيلم به مفهوم متعارفش – البته به جز تجربه «بليت» - و از آن به بعد بيشتر چيدمان ديده‌ايم. تجربيات تو بيشتر معطوف چيدمان شده است.



    بله، طبيعتا. به نظرم تعبير درستي است. اگر اين را تعريف كنيم به نظرم به يك تعريف كلي‌تري از سينما مي‌رسيم. در مورد شعر، شاعر حس غريزي، چيدمان‌هاي ذهني‌اش را يادداشت مي‌كند و آنها را به شكل يك شعر ناب مي‌دهد. وقتي ما تماشاگر را بدون هيچ توصيه‌اي براي ديدن يك فيلم كاملا در يك فضا آزاد مي‌گذاريم و از تمام قواعد داستانگويي و سينما صرف‌نظر مي‌كنيم نه جايي تعيين مي‌كنيم كه كجا وارد و كجا خارج مي‌شود، به نظرم با قدرت بيشتري سينما را تعريف كرده‌ايم و توقع خودمان را از سينما گسترش داده‌ايم. از تمام امكانات «دستكاري» در ذهن تماشاگر صرف‌نظر مي‌كنيم، به نظرم به چيزي ناب مي‌رسيم كه نهايت سينما است، نهايت سينما به اين معنا كه چگونه انسان را كه مهمترين ابزار سينماست، بدون حركت‌هاي اضافي، بدون واسطه‌ها، بدون حروف اضافه و قيد و بدون گرامر آزار دهنده سينما و ادبيات و... مي‌گذاريم و فقط به چشم‌هايش نگاه مي‌كنيم تا عوالم دروني‌اش را نظاره‌گر باشيم و مگر هنر چيزي بيش از اين است؟ مگر هنر چيزي بيش از نزديك شدن به آدم‌ها و درك آدم‌هاست؟ اگر اين درست باشد به نظرم اين نهايت موفقيت است. ما از همه عناصر و عوامل گول‌زننده مي‌گذريم و تماشاگر را در قبال ساده‌ترين و بي‌واسطه‌‌ترين برخورد با درونش تنها مي‌گذاريم. براي همين است كه مي‌خواهم موسيقي – و موسيقي كلام و حتي باند صدا – را حذف كنم تا ببينم اين آدم‌هاي معصوم آيا همدلي ما را مي‌طلبند يا نه و اگر بطلبند، اين نهايت است. قدم بعدي من حذف نوار صوتي است.




    پس چيدمان را تنها وسيله بيان هنري اين روزگار مي‌داني؟




    بدون شك، وقتي ما مي‌بينيم كه سينما دور باطل خودش را تكرار مي‌كند. نگاهي به فيلم‌ها بيندازيد. سال‌ها پيش، سينماهاي بزرگ و عظيم را در شهرهاي اروپا و بسياري ديگر از نقاط جهان كوچك كردند و از هر كدام دو سالن درآوردند. اين اتفاق طي يكي دو سال گذشته دوباره افتاد، و سالن‌هاي كوچك‌تر شده را دوباره كوچك كردند. از هر كدام از آن سالن‌ هاي عظيم سه يا چهار سينماي كوچك‌تر ساختند. در 20 سال گذشته اين روند كوچك‌تر شدن سالن‌ها به طور مداوم ادامه داشته و حتي مجبور شدند فرصتي به سينما و توليدات مستقل و فيلم‌هاي كشورهاي كوچك و مستقل و به دور از سينماي آمريكا بدهند و در واقع اين مقام واسطه شدن را بپذيرند تا به اين فيلم‌ها كمك كنند و امكانات اندك آنها را گسترش بدهند تا آنها هم امكان ارتباط با مردم دنيا را پيدا كنند. اما اين روند اكنون يكي دو سالي است كه معكوس شده. دوباره سالن‌ها دارند بزرگ مي‌شوند و اين به معناي تفوق كامل سينماي آمريكاست. سينماي آمريكا اثبات كرد كه حرف اول و آخر را مي‌زند و ديگران هيچ شانسي ندارند. اگر هم كسي بود كه با قلب شرقي مي‌توانست با دست آمريكايي فيلم بسازد، جلب شد و جذب سينماي هاليوود شد. بسياري از فيلمسازان شرق دور طي اين چند سال به هاليوود رفتند و به سينماي آمريكا پيوستند. اين يك فاجعه سينمايي است و اثبات اينكه دور باطل ادامه دارد و سينما نمي‌تواند پوسته بازدارنده‌اش را بتركاند به اين دليل است كه بايد دوباره به امكانات اندك،‌ به سادگي، به ميني‌ماليسم برگشت، به عنوان نوعي مبارزه با اين تهاجم و اين سلطه...




    ... پس باز وقتي مي‌خواهي موسيقي را حذف كني، رفتن بيشتر به سمت ميني‌مال شدن است؟




    خب بله. بايد مرتب كمتر كرد. البته بايد قدم به قدم جلو رفت. قدم بعدي‌ام، همان‌طور كه گفتم، نمايش همين فيلم «شيرين»، در يك سالن سينما و در سكوت و حذف نوار صوتي است. اگر جواب داد شايد اين حرف تو درست باشد كه چيدمان هنر زمانه ماست و نوعي واكنش مقابل اين مقدار اغواگري، شيطنت، هيجان‌هاي كاذب و مختل كردن ذهن و پس دادن تفاله‌هايي بي‌فكر و انديشه از سالن سينما. چيدمان به نظر من نوعي اعتراض به سينماي امروز است. از آنجا كه بسيار هم سهل و ممتنع است. لنگ‌لنگان و به دشواري جلو مي‌رود. اين زمان‌هايي كه در لندن و نيويورك بودم حدود 50 چيدمان ديدم كه به ندرت، يكي يا دو تاي آن تاثيرگذار، ديدني و جالب بود. اما به نظرم راهي است به سوي خلاص شدن و رهايي از زير فشار سينماي امروز كه در واقع توسط سينماي هاليوود رهبري مي‌شود: اغوا كردن، گول زدن، فريب و مصرف تماشاگر و پول ساختن.




    فكر مي‌كني واقعا تا چه حد مي‌شود ميني‌مال شد؟




    به گدار اشاره كردي. گدار هم نسل‌هاي او و جنبش سينما – حقيقت تصادفي نبود. جايي كه تمام ارزش‌ها در دهه 1960 يك‌باره خدشه برداشت و در 68 شكست، اين نوع سينما شروع به رشد كرد. اما واقعا چه جوري مي‌شود مقابل يك صنعت رشديافته قهار مبارزه كرد؟ چه جوري مي‌شود با يك پديده فكر شده انسجام يافته و طراحي شده و صنعتي به اين گستردگي ايستاد؟ به نظر من شكست موج نوي فرانسه به اشكال خود آن سينما مربوط نبود. اين نبود كه آن سينما مشكل يا مساله داشت، يا آنها كارشان را بلد نبودند يا هدف‌هاي ارزشمندي نداشتند. فقط به نظرم مي‌رسد كه شايد زمان مناسب نبود. هر بار سعي مضاعفي مي‌شود اما اين سعي‌ها در مقابل موج عظيم سرمايه و صنعت سينماي هاليوودي منكوب مي‌شود و شكست مي‌خورد اما به دليل صداقت و حقيقت و ضرورتي كه دارد، دوباره سر بلند مي‌كند. راستش نمي‌دانم تا كجا مي‌توانم بروم و تا چه حد مي‌توانم ميني‌مال‌تر بشوم اما در كل، من راهي جز اين ندارم. نمي‌توانم برگردم. بايد در هر كارم يك تجربه تازه بكنم. اگر تجربه نكنم ديگر انگيزه‌اي براي كار ندارم. ريسك بخشي از كار من است. عدم موفقيت و موفقيت هم طبعا در آن هست. من عدم موفقيت‌اش را مي‌پذيرم به ناچار اما به هر حال بايد اين تجربه‌ها را كرد. من شاگرداني دارم كه مرتب به آنها مي‌گويم كه هزينه‌ها را پايين بياوريد و ريسك را بالا ببريد و خودتان را از همين ابتدا از زير يوغ سرمايه و سرمايه‌دار و تهيه‌كننده بيرون بياوريد. سينماي ديجيتال يك پديده نوظهور، يك هديه الهي است براي همه كساني كه مي‌خواهند به سينما به معناي جدي‌اش فكر كنند. همين الان در كلاس‌هاي من اتفاقات جالب و حتي درخشاني دارد رخ مي‌دهد. بعضي‌هاي‌شان واقعا تجربه‌هاي جالبي كرده‌اند. به همه آنها گفته‌ام كه جز يك دوربين ديجيتال و جلب همكاري دوستان و همكلاسي‌هايتان هيچ شانس ديگري نداريد. بعضي‌هاي‌شان واقعا دارند اين تجربه را مي‌كنند و خيلي هم خوب شده‌اند. ساده‌انگارانه است فكر كنيم كه ما با سينماي موجودمان مي‌توانيم از پس سينماي آمريكا برآييم. نمي‌شود از پس آن سينماي اعصاب خردكن و مغزشويانه، با اين سينماي موجود برآمد. خود من يك فيلم از آن سينما را هم نمي‌بينم. حتي ريسك هم نمي‌كنم مگر آنكه بدانم و مطمئن باشم كه چيست. اما ما فقط به خاطر اينكه بگوييم حيات داريم دست به تجربه و كار با دوربين‌هاي ديجيتال و اين نوع سينما مي‌زنيم. ما ناچاريم بدون اينكه به موفقيت‌اش فكر كنيم وقتي هزينه نمي‌كنيم ديگر شكست و موفقيت‌اش فاجعه‌آميز نيست.




    «شيرين» جدا از تجربه‌اش در نوار صوتي، دكوپاژ جداگانه صدا، جدا از چيدمان‌اش وجه جذاب ديگري دارد: كار با روايت. ما در نوار صوتي، روايتي پر از حس و شور و چكاچك شمشير و عشق و سوءتفاهم و حتي مثلث عشقي داريم. روايت شيريني است از عشق فرهاد و ضربه او. آيا داري پيشنهاد مي‌دهي كه در واقع هاله يا سايه‌اي از روايت، در هر حال، بايد در سينما باشد؟ آيا مي‌تواند رو نباشد؟ اساسا كار با نوع روايت‌گري در فيلم به عنوان يك هدف مطرح بوده است؟




    اين نتيجه يك نوع آينده‌نگري، نوعي تامل، نوعي جست‌وجوي فرضي يا مطلوب براي آزاد شدن سينما از ادبيات به مفهوم سنتي‌اش. حالا پس از ساخته شدنش اين اعتماد به نفس را پيدا كرده‌ام كه مي‌توانم قدم به قدم نوار صوتي را هم حذف كنم، يعني بريدن از همه تعريف‌ها و قواعد و دور شدن از پس‌زمينه‌هاي ادبي سينما. اما اينجا با روايت – يا آنچه از روايت باقي مانده – سعي كرده‌ام كه فيلم را جذاب‌تر كنم و اين فرصت را هم به تماشاگر داده‌ام كه اين مسير را قدم به قدم طي كند. حالا دارم فكر مي‌كنم كه در يك قدم بعدي چگونه مي‌شود از روايت – از اين بازمانده ادبيات در سينما – گذشت...




    ... اينجا هم عملا از روايت گذشتي...



    ... بله، اما بگذاريد باز هم از شعر چيزي را به عاريت بگيرم. يك غزل – مال هركس مي‌خواهد باشد – روايت نمي‌كند، چيزي را روايت نمي‌كند. يك بيان حال است در يك لحظه، يك چيدمان است. احساس نهايي از يك غزل در ذهن متبادر مي‌شود يا جاي مي‌گيرد. مي‌توانيد از خواننده بپرسيد كه پس از خواندن غزل، داستان اين غزل را تعريف كن. نمي‌شود. در لحظه به لحظه، در بيت به بيت، همراه غزل رفته‌اي اما روايتي از آن نداري. در مورد نظامي فرق مي‌كند كه نوعي نثر را روايت موزون است، اما غزل را نمي‌شود روايت كرد. از غزليات سعدي يا حافظ نمي‌توان فيلم ساخت. نهايت هنر اين است كه شما هيچ قراردادي با خواننده يا تماشاگر يا مخاطب‌ات نگذاري او را آزاد فرض كن و با آنها همدلي كن. گرفتاري ما با روايت اين است كه مجبوريم تمام اصول و قواعد كلاسيك و متعارف روايت در روايت‌گويي را بپذيريم و رعايت كنيم تا داستان را بتوانيم تعريف كنيم. آن دوستي كه گفتم از فيلم خوشش نيامد گفت كه مي‌خواسته فيلم «شيرين» را براي كسي روايت كند و متوجه شده كه هيچ جوري نمي‌تواند فيلم «شيرين» را روايت كند. از اين تعريف خوشم آمد. اثر هنري را نمي‌شود تعريف كرد. يك فيلم متعارف روايي از سينماي سرگرمي‌ساز آمريكايي نيست كه تو بتواني داستانش را تعريف كني. داستان كجا شروع مي‌شود و كجا تمام مي‌شود. يك حس به تو مي‌دهد يا مفهومي را منتقل مي‌كند كه در واقع اكثرا قابل تعريف نيست. آنچه هم كه تاثير مي‌گذارد مسير قصه نيست بلكه همدلي تو با اثر هنري است كه تاثيرگذار است و نه داستان. راستش مي‌خواهم پا را فراتر بگذارم. دوره ملودرام هم سرآمده است. حتي شكسپير هم اندكي دمده شده است. قصه «خسرو و شيرين» هم به طور مستقيم به دل نمي‌نشيند. تمام زيبايي‌هاي فوق‌العاده‌اي كه در قالب كلمات بنا مي‌شود، شايد شنيدني باشند اما ديگر به دل هركسي نمي‌نشيند. در فيلم من با كلماتي بسيار زيبا، قصه خسرو و شيرين و فرهاد و شيرين حكايت مي‌شوند اما آن بخش از فيلم به دل مي‌نشيند كه نوشته‌اي و در واقع به خودت نگاه مي‌كني. هنرمندي از دوستان جزو تماشاگران معدود فيلم مي‌گفت كه در تمام طول مدت نمايش نگران اين بود كه شبيه كدام‌يك از اينها هستم.




    هرچند در فيلم به سمت پيدا كردن جايگاهي تازه از روايت سينمايي مي‌روي، با اين حال همه كوشش‌ات را كرده‌اي كه قصه به طور كامل و با اجراي خوب روايت شود. قصه را دوبلورهايي حرفه‌اي بازي مي‌كنند، به دقت نوشته شده، كلمات دقيق انتخاب شده‌اند، قصه‌اي است پر آب چشم، با صداي عالي و موسيقي درجه يك. گويا وسواس بسياري در اين مورد به كار رفته است.



    طبيعتا. اگر قرار است از چيزي استفاده كنيم، خب بايد از بهترين شكل اجرايي‌اش بهره ببريم. نبايد كم گذاشت همه وسواس را در صدا گذاشته‌ام. با محمدرضا دلپاك، روي كاغذ، صدا را دكوپاژ مي‌كرديم. من واكنش‌هاي تماشاگران ذهني‌ام را براي احساسات محدودي گرفته بودم و حالا بايد بر اساس فيلمي كه از طريق صدا روايت مي‌شود يا در واقع بر اساس واكنش‌هايي كه داشتم و آنها را دكوپاژ مي‌كرديم، صداي مناسب را روي لحظه مناسب روايت مي‌گذاشتم. در واقع فيلم با صدا تدوين شد، يعني ساختاري تدويني تصاوير بر اساس صدا اجرا شد. افكت‌ها، موسيقي و تصاوير، بايد بر اساس روايت تدوين مي‌شدند. قصه مي‌گويد «آن طرف باغ تنها ايستاده است... شيرين به انتظار تو» و بعد از اتاق بيرون مي‌آيد و از مجلس جشني مي‌گذرد و بعد بيرون مي‌رود كه هواي آزاد است و رعد و برق است و مي‌رسيم به لحظه‌اي كه حس مي‌كنيم شيرين زير درخت‌ها ايستاده است. تمام امكانات صوتي را بر اساس تصويري از يك فيلم ساخته شده به كار برديم و سپس در ميكس، مجبور بوديم فواصل را از نظر دوري و نزديكي صدا در نظر بگيريم و تازه، همه اينها را بعد از ساخته شدن گوش كنيم و سپس عكس‌العمل‌هاي بازيگران را كه همان تماشاگران اين فيلم ذهني تصوري هستند تدوين كنيم كه عكس‌العمل‌ها درست و به‌جا باشند. صدا بايد بعضي جاها، بر اساس عكس‌العمل‌ها كم يا زياد مي‌شد، Fade in يا Fade out مي‌شد. حتي چپ و راست خروج‌ها، ورودها، جاي بلند شدن صداي موسيقي....



    و در واقع اين 117 نفر بازيگر زن سينماي ايران دارند نسبت به اين روايت واكنش اندازه و مناسب بروز مي‌دهند...




    117 زن دارند شيرين خودشان را نگاه مي‌كنند و اين شيرين در اصل وجود ندارد، بنابراين دارند به شيرين درون وجودشان واكنش نشان مي‌دهد. يا شيرين خودشان را مي‌بينند، انگار خودشان هر كدام يك شيرين هستند. خيلي دلم مي‌خواست كه «شيرين» آماده‌اي بود و من همان را نشان مي‌دادم ولي وجود نداشت. فيلم من، در نهايت فيلمي صامت است، چون فيلم من از اين 117 زن است كه هر كدام يك بار،‌در طول اين 97 دقيقه طول فيلم، شيرين مي‌شوند با فرهاد و خسروهاي درونشان، اما در نهايت صوت ندارد و صامت است. اين صورت‌ها هستند كه حرف مي‌زنند. من سينمايي صامتي را دارم كه هيچ افكت و صدايي در سالن شنيده نمي‌شود. آنها فيلمي به نام «شيرين» را نگاه مي‌كنند كه ما نمي‌دانيم سازنده‌اش كيست.



    ... يعني نوعي بازگشت به سينماي لومي‌ير؟ نوعي سينماي لومي‌يري را منتها در شكلي حتي ميني‌مال‌تر از رومي‌ير و در عصر پست مدرن مي‌بينيم؟




    من مدت‌هاست از بسياري گرامر سينمايي پرهيز مي‌كنم. حركت دوربين را مدت‌هاست حذف كرده‌ام. در وسايل فيلمبرداري من ديگر ترادينگ و وسايل آن جايي ندارند. وقتي به تهيه‌كننده يا مديرتوليد مي‌گفتم كه تراولينگ نياوريد فكر مي‌كردند كه مي‌خواهم از هزينه‌ها كم كنم اما گفتم كه تراولينگ و كرين نمي‌خواهم. وقتي دوربين را در خط افقي حركت مي‌دهي، زمين و زمان و درخت‌ها و طبيعت هم جلوي تو حركت مي‌كنند، پس من نمي‌خواهم. من مكث روي يك درخت را مي‌خواهم. كم‌كم متوجه شدم كه نماهاي ثابت به من كمك مي‌كنند. ما اصلا در نماي ثابت با هم ارتباط برقرار مي‌كنيم. همين الان ما در يك نماي ثابت دو ساعت است كه روبه‌روي هم نشسته‌ايم. اگر هم بلند شوم و بروم به ديالوگ ما مربوط نيست و براي اين است كه بروم و يك چاي براي تو بياورم. اين هم جزو نماهاي حذفي است. ديالوگ يعني صورت به صورت. ما هرچه بيشتر به لومي‌ير نزديك مي‌شويم لومي‌ير سينمايي بود كه ابزار توليدش به سازنده نزديك بود، در واقع ابزار توليدش دست سرمايه‌دار نبود. سرمايه‌دار بود كه ابزار توليد را از دست او گرفت و روي آن كار كرد و همين سينماي فعلي را ساخت. سرمايه‌دارها گفتند كه درست است كه اين ابزار توليد را شما دو برادر ساخته‌ايد اما ديگر نمي‌گذارم دست تو بماند، پس سود من در اين ميان چه مي‌شود. حتي سرمايه‌دار امكانات سينماي ديجيتال را هم قاپيد و همه آنها را به سينمايي بدل كرد كه روز به روز گول‌زننده‌تر مي‌شود.



    فيلم از يك نظر با شجاعت 117 بازيگر اجرا شده كه هر كدام آمده‌اند و دقايقي جلوي دوربين نشسته‌اند و با خودشان چالش ورزيده‌اند. آيا هيچ‌كدام مي‌دانستند كه اين نوعي تست بازيگري است؟




    نگفته بوديم كه اين يك تست است. كسي هم نبود كه بيايد و توي فيلم نباشد به جز 5 نفر كه فيلم‌هاي گرفته شده از آنها صدمه ديد و غيرقابل استفاده بود كه ما در عنوان‌بندي از آنها تشكر كرده‌ايم. هركس كه بود آمد و لطف كرد و نشست. راستش نمي‌دانم بر هر كدام از آنها چه گذشت. ما فيلمبرداري پشت صحنه داشتيم و كسي كه اين كار را مي‌كرد از من اجازه خواست كه برود و از بعضي از آنها بپرسد كه جلوي دوربين چه گذشت و من نگفتم كه اين سوال مودبانه‌اي نيست و بگذاريم هركس خلوت خودش را داشته باشد. همه آنها با گشاده‌رويي و سعه صدر آمدند و بي‌مزد و منت لطف كردند و اميدوارم فيلم طوري باشد كه زحمت و تلاش‌شان را جواب داده باشد. اين قسمت كار هم براي من تجربه‌اي غريب بود. تمام مسئوليت ما در قبال داستان‌گويي و فيلمسازي در اين چهره‌ها مشخص است.




    به علت قصه شيرين است كه ما زنان را در جلوي دوربين مي‌بينيم. آيا اين امكان وجود دارد كه ما قصه يا نسخه عشق خسرو يا فرهاد را به شيرين و با تماشاگران مرد ببينيم؟




    تجربه جديدي ديگر نيست. اما يك اشكال ديگر وجود دارد. زنان و مردان نسبت به فيزيولوژي بدن، هورمون‌ها و وظايف و مسئوليت‌هاي متفاوت‌شان تقسيم‌بندي شده‌اند. گاهي وسوسه مي‌شدم كه روايت را از زبان خسرو هم بشنويم كه بدانيم خسرو چگونه به اين ماجرا نگاه مي‌كند اما احساس كردم كه بهتر است اين ظرف دربسته بماند. فرهاد در قصه شبيه شيرين است اما خسرو شبيه فرهاد نيست. شيرين وقتي سراغ فرهاد مي‌رود كه از خسرو دلزده مي‌شود. خسرو پادشاه و قدرتمند بود... شايد شيرين مي‌خواست تركيبي بسازد از نيروي بازوي آهنين و چشم‌هاي مخملي فرهاد و قدرت سياسي و بارگاه خسرو، انتخاب بهتري مي‌كرد اما متاسفانه غالبا اين دو از هم جدا هستند. خلاصه نبايد سراغ اين قصه رفت.



    يكي از نقاط قوت فيلم موسيقي آن است. اين مجموعه‌اي عجيب است كه فكر مي‌كنم حتي علاقه‌مندان موسيقي هم از آن بي‌اطلاع بوده‌‌اند. اين مجموعه را از كجا پيدا كردي؟




    مقداري از اين موسيقي را در آرشيو داشتم. بقيه را هم با پرس‌وجو و جست‌وجو پيدا كردم. مجموع را شنيدم و وقتي كنار هم قرار گرفت از دوره‌اي از موسيقي ايراني حكايت مي‌كند كه به نظرم 4 – 3 نفر از موسيقيدانان بزرگ ايران در سال‌هايي از تاريخ موسيقي ايران آنها را ساخته‌اند. خود من از طريق مجموعه گل‌هاي رنگارنگ با موسيقي ايراني آشنا شدم. موسيقي ايراني به خاطر شرايط اجتماعي در سي سال قبل از ميان رفت و ديگر حتي شانسي براي به وجود آمدن يا احياء دوباره‌اش نيست. فاجعه اين است كه موسيقي كلاسيك ايراني از بين رفت. من اين فيلم را به جمع مختصري از كساني كه در اجراي اپراي «كوزي نان توته» با من همكاري داشتند نشان دادم. رهبر اركستر بعد از ديدن فيلم، راجع به فيلم خيلي بحث كرد. اما موسيقي فيلم براي او شگفت‌انگيز بود. البته بخشي از آن را مديون اجراي درخشان اركستر به رهبري منوچهر صهبايي هستم و باز تاسف بر اينكه موسيقي كلاسيك ايراني از دست رفت.



    منبع خبر : شهروند امروز
    سه شنبه,19 شهریور 1387 - 5:30:12

    اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
    آرشيو

    نظرات

    ماری مو قرمزی
    سه‌شنبه 19 شهريور 1387 - 12:25
    -4
    موافقم مخالفم
     

    من نوکر استاد کیارستمی هم هستم دربست...

    من خودم به شخصه نسخه ۳ دقیقه ایه فیلم رومئوی من کجاست؟ رو نگاه کردم رفتم تو حس چه برسه به این که بخوام فیلم ۱۰۰ و خورده ای دقیقه ایه شیرین و ببینم.

    این فیلم ۳ دقیقه ای ناقابل اون قدر تو من تاثیر گذاشت و من و به تحسین واداشت که باعث شد همون جا یه سی دی خام بردارم و سریع بریزمش رو سی دی تا یه وقت اگه بنا به هر دلیلی از دستش دادم ٬ مطمئن بشم که سی دی شو دارم....

    فیلم های آقای کیارستمی همیشه من و تو جام میخ کوب می کرده.

    هیچ وقت یادم نمی ره. خانه دوست کجاست رو وقتی خیلی بچه بودم دیدم.هیچی ازش یادم نمی یومد.

    تا این که یه ماه پیش دوباره از تلویزیون پخشش شد تنها بیدار موندم و نگاش کردم. وقتی رفتم بخوابم تا ساعت ۲ و خورده ای نیمه شب خوابم نمی برد.

    رفته بودم تو دنیای اون پسر بچه شمالی که دلم می خواست اگه شده یک لحظه مثل اون گذشت و عشق کودکانه داشته باشم.انگار که از زندگی واقعی یه انسان فیلم گرفته باشی بدون این که خودش بدونه فیلم و فیلم برداری در کاره . همش به خودم می گفتم یه فیلم چه قدر می تونه موفق باشه که به خاطرش از چند تا کشور به آدم جایزه برسه....

    خدا به همه این حق و بده که بتونن جایگاه بلندی مثل جایگاه استاد کیارستمی رو تجربه کنن. و فیلم مشق شب هم همین حس و تو من به وجود آورد. فیلمی که بوی واقعیت می داد....

    برای آقای کیارستمی آرزوی موفقیت های بیشتری می کنم واز خدا می خوام این انسان های گرونقدر و از ما نگیره تا همیشه بتونیم زیر سایه شون بمونیم و به واسطه اونا به جایگاهی مثل جایگاه اونا برسیم. آمین !.....

    pourya_111
    چهارشنبه 20 شهريور 1387 - 1:26
    3
    موافقم مخالفم
     

    lotf konin kholase nevisio yad begirid

    samaa
    چهارشنبه 20 شهريور 1387 - 2:15
    1
    موافقم مخالفم
     

    hamishe motefavet va pishro

    khaste nabashid

    mahta
    چهارشنبه 20 شهريور 1387 - 10:0
    5
    موافقم مخالفم
     

    من ایمان دارم این فیلم سراغازیست بر دوره جدیدی از روایت داستانها...با وجود شیوه های تکراری روایت دیدن.شیرین.خیلی ارزشمنده..به امید روزی که سلیقه های خشکیده رشد کنند........خسته نباشید پدر خوانده سینمای ایران


    چهارشنبه 20 شهريور 1387 - 14:48
    4
    موافقم مخالفم
     

    خدا به همه اینو بده که بتونن جایگاه بلندی مثل جایگاه استاد کیارستمی رو تجربه کنن.

    ARIA
    پنجشنبه 21 شهريور 1387 - 11:23
    -2
    موافقم مخالفم
     

    عباس کیارستمی باعث افتخار من و همه ملت ایران است. با وجود چنین مردانی می توانیم در خارج از ایران سرمان را بالا بگیریم و بگوییم ایرانی هستیم. درشرایطی که متاسفانه تعدادی ایرانی در آن طرف مرزها با فروختن خود به قیمتی ناچیز قصد تخریب ایران را دارند، استادکیارستمی با فیلمهای جهانی اش که سرشار از معصومیتند، فرهنگ و هویت غنی ما را به نمایش می گذارد.

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       




    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید


    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات