"سینمای ما" یک موضوع داغ این روزها را بررسی میکند
آیا فیلمهای دنباله دار پتانسیل نهفته سینمای ایران است؟
سینمای ما- زهرا نجفی: فیلمبرداری فیلم «شهر موشها ۲» به کارگردانی مرضیه برومند از اوایل مهر امسال آغاز شده و تهمینه میلانی خبرهایی از ساخت قسمت دوم فیلم «آتش بس» منتشر کرده است. به نظر میرسد در حال حاضر ...
*** فیلمبرداری فیلم «شهر موشها ۲» به کارگردانی مرضیه برومند از اوایل مهر امسال آغاز شده و تهمینه میلانی خبرهایی از ساخت قسمت دوم فیلم «آتش بس» منتشر کرده است. به نظر میرسد در حال حاضر فیلمهای چند قسمتی یا دنباله دار به آهستگی در سینمای ایران پیش میروند، هر چند در مجموع موفقیت زیادی تاکنون کسب نکردهاند اما این گامهای کم کهگاه به موفقیت میرسد وگاه به شکست میتواند راهی نو در سینمای ما باشد که سالها در سینماهای دیگر جهان با موفقیت آزموده شده است.
قابلیت ساخت قسمت دوم در آثار سینمای ایران
«شهر موشها» فیلم خاطرهانگیزی است که برای بچههای نسل خودش خاطراتساز است. فیلمی که با استقبال فراوان مخاطبانش مواجه شد و در زمان خود اتفاق محسوب میشد.
حالا پس از ۳۰ سال منیژه حکمت تهیه کننده شهر موشها ۲، تصمیم گرفته قسمت دوم این فیلم را نیز بسازد. حکمت در پاسخ به این سوال شهروند که چرا تصمیم گرفت به سراغ ساخت قسمت دوم این فیلم برود، گفت: «اول تصمیم نداشتم که قسمت دوم این فیلم را بسازم، به دنبال ساخت یک کار کودک بودم که بتوانم کودکان را به همراه خانوادههایشان به سینما بکشانم. در بررسیهایی که با آقای سرتیپی داشتیم به این نتیجه رسیدیم اگر بیایم ادامه این کار را با یک قصه خوب جلو ببریم، میتوانیم سه نسل را همزمان به سینما بیاوریم. بنابراین وارد صحبت شدیم و من الان خیلی خیلی به خاطر کلید خوردن این کار خوشحال هستم و میتوانم نوید دو ساعت شاد در سینما را به خانوادهها بدهم.»
اما فیلمهای دیگری هم در سینمای ایران هستند که میتوانند به قسمت دوم برسند، آرش خوش خو منتقد سینما در این باره گفت: «صرف این ماجرا که فیلمها به قسمت دوم برسند، اتفاقا خیلی هم جالب و هم جذاب است و میتواند به لحاظ اقتصادی سودمند هم باشد. اگر شانس بیاوریم و کارگردان خوبی هم پشت ماجرا باشد، شاید به لحاظ سینمایی هم موفقیت آمیز باشد. الان خیلی از فیلمها در تاریخ سینمای ما هستند که میتوانند قسمت دومش را هم بسازند. مثلا ابراهیم حاتمی کیا سال هاست که دغدغه ساختن قسمت دوم فیلم «آژانس شیشهای» را دارد و اگر این کار را انجام بدهد اتفاق جالبی است یا آقای کمال تبریزی میدانم که برای پروژه «مارمولک۲» فکرها وایدههایی دارد.» این منتقد ادامه داد: «در مجموع فکرمیکنم ساخت قسمت دوم فیلمها پتانسیل نهفته سینمای ماست که میتواند در این روزهایی که ما مشکل فروش داریم و فیلمهایمان به نسبت خوب فروش نمیکنند، کمک حال ما و سینمایمان باشد.»
فیلم «محمد (ص)» به کارگردانی مجید مجیدی که این روزها در آلمان در مرحله تدوین قرار دارد، دیگر پروژه چند قسمتی است که بزرگترین فیلم تاریخ سینمای ایران محسوب میشود. این پروژه که امیدوار میرود به اکران جهانی هم برسد قرار است در سه قسمت، سه مقطع از زندگی حضرت محمد (ص) را به تصویر بکشد. اکران این فیلم میتواند راه ساخت فیلمهای چند قسمتی را در ایران محکمتر کند.
سه گام تا موفقیت
اولین تجربه فیلمهای چند قسمتی در سینمای بعد از انقلاب را میتوانیم به فریدون جیرانی برای ساخت مجموعه ستارهها نسبت دهیم، جیرانی از سال ۱۳۸۳ تا اوایل سال ۱۳۸۴ فیلمبرداری مجموعهٔ «ستاره میشود»، «ستاره است» و «ستاره بود» را انجام داد که در اکران عمومی ابتدا قسمت دوم در سال ۱۳۸۵ و قسمت اول با یک سال تاخیر در سال ۱۳۸۷ اکران شد. قرار بود قسمت سوم این مجموعه در طرح ویژه اکران از افطار تا سحر سال ۱۳۸۸ به نمایش در بیاید که به علت فروش بهتر فیلمهای در حال اکران همان سال، این نمایش هم باز به تعویق افتاد. هر چند که دو قسمت اول این مجموعه در اکران عمومی به فروش قابل ملاحظهای دست نیافتند و عملا این پروژه نوعی شکست تجاری محسوب میشود. دومین تجربه فیلمهای چند قسمتی به فیلم «کلاه قرمزی و سروناز» که با فاصله هشت سال از اکران قسمت اول «کلاه قرمزی و پسر خاله» به کارگردانی ایرج طهماسب ساخته و اکران شد، مربوط میشود. «کلاه قرمزی و سروناز» پرفروشترین فیلم سال ۱۳۸۱ شد و این اولین موفقیت در این راه تازه بود. در نهایت با ساخت قسمت دوم فیلم «اخراجیها» به کارگردانی مسعود ده نمکی که توانست باز هم موفقیت فروش قسمت اول را تکرار کند و پرفروشترین فیلم سال ۱۳۸۸ بشود، ساخت فیلمهای چند قسمتی در ایران جایگاه بهتر و قابل تامل تری پیدا کرد.
نیمه کارههای دنباله دار
ساخت فیلمهای دنباله دار در سینمای جهان معمولا با برنامه ریزیهای از قبل تعیین شده صورت میگیرد و از همان قسمت اول سازندگان و مخاطبان فیلم میدانند که باید منتظر ساخت قسمتهای بعدی فیلم باشند. اما در سینمای ایران به علت قابل پیش بینی نبودن خیلی از مسائل ساخت و اکران فیلمها، فیلمسازان زمانی به فکر ساخت قسمت دوم میافتند که قسمت اول بتواند فروش قابل توجهی به دست بیاورد. به طوری که مسعود ده نمکی بعد از فروش هر قسمت از فیلم اخراجیها به فکر ساخت قسمتی بعدی افتاد و این موضوع چندان برایش قابل پیش بینی نبود، حتی ده نمکی چندی قبل در گفتگو با روزنامه آرمان گفته بود: «اگر مناظرهای بین آقای احمدینژاد و آقای روحانی برگزار شود و هر کدام از طرفین مناظره نکات جالبی بیان کنند، میتوانم اخراجیهای ۴ را کلید بزنم.»
«ملک سلیمان» اولین فیلم ایرانی بود که از همان روز اول سازندگانش وعده سه گانه بودن آن را دادند، قرار بود این فیلم بخشهای مهم از زندگی حضرت سلیمان را به تصویر بکشد و بودجه کلانی هم برای ساخت آن در نظر گرفته شد. قسمت اول این مجموعه فیلم در سال ۱۳۸۷ توانست پرفروشترین فیلم همان سال بشود، اما این موفقیت و وعدههای قبلی سازندگان فیلم تاکنون منجر به ساخت قسمتهای بعدی نشده است.
هر چند محمد صادق آذین، تهیه کننده «ملک سلیمان ۲» درباره ساخت این فیلم بیان داشت: «فعلا در حال تحقیق و نگارش فیلمنامه هستیم. این نوع کارهای مذهبی چون نیاز به مطالعه و بررسی اسناد تاریخی و مذهبی دارند به زمان بیشتری برای نگارش هم احتیاج دارند.» بعد از آن فیلمهای «سن پطرز بورگ» و «شیش و بش» هم که از همان آغاز به اسم ادامه دار بودن ساخته شدند هم به این سرنوشت دچار شدند. بهمن گودرزی درباره ساخته نشدن «شیش وبش ۲» گفت: «در آن مقطعی که میخواستم آن فیلم را کار کنم، بازیگران فیلم سر سریال دیگری رفتند که خیلی بیشباهت به فیلم شیش وبش نبود؛ همان بازیگران و همان شوخیها. به همین دلیل به این نتیجه رسیدم آن فیلم را ادامه ندهم، به نظرم رسید این کار دیگر برای مخاطب جذابیت ندارد.» بهروز افخمی، کارگردان فیلم «سن پترز بورگ» هم معتقد است قسمت دوم این فیلم حتما ساخته میشود اما به علت درگیر بودن پیمان و مهراب قاسم خانی، نویسندگان فیلم در پروژههای دیگر این کار به تعویق افتاده است. توفیق اجباری هم دومین فیلم پرفروش سال ۱۳۸۶بود که بارها خبر ساخته شدن قسمت دوم آن توسط پیمان عباسی، نویسنده این فیلم مطرح شد. یک بار قرار بود زندگی مهناز افشار به عنوان یک ستاره زن جلوی دوربین برود و بار دیگر قرار بود توفیق اجباری ۲ باز هم درباره زندگی محمدرضا گلزار باشد، در نهایت هیچ کدام از این فیلمها ساخته نشد.
کمبود چند قسمتیها
در سینمای ایران بعد از انقلاب تا کنون تنها دو فیلم توانستند در ساخت قسمتهای بعدی موفق باشند، اما همین اتفاق میتواند باعث ایجاد رونقی در ساخت فیلمهای دنباله دار سینمای ما باشد که این روزها مشکل فروش فیلمها و استقبال کم مخاطبان را دارد. آرش خوش خو، منتقد سینما در این باره گفت: «در صنعت فیلم آمریکا، اگر سوژهای پتانسیل اقتصادی داشته باشد و بتواند سرمایهاش را برگرداند و سود ده هم باشد، حتی تا ده قسمت بعدی فیلم را هم میسازنند ماننده فیلم اره. در واقع محدودیتی در ساخت فیلمهای دنباله دار به لحاظ اقتصادی وجود ندارد و خیلی از فیلمها پتانسیلی دارند که تماشاگر را راغب میکند تا قسمت بعدیش را ببیند.» با این حال فیلمسازان ما کمتر به این سمت میروند؛ یکی از علتهای این موضوع سرمایه گذاری هایست که در این زمینه باید انجام شود. منیژه حکمت، تهیه کننده فیلم شهر موشها ۲ درباره این موضوع توضیح داد: «مشکل سرمایه گذاری است، در این سالها دولت در تمام بخشها دخالت کرده و بخش خصوصی امکاناتی نداشته است. به نظرم برای اینکه چنین اتفاقی بیافتد باید هوشمندی، همدلی و نگرانی نسبت به شرایط اجتماعی وجود داشته باشد که فیلم ساز بخواهد چنین کاری بکند. در حال حاضر من و آقای سرتیپی که این کار را کردیم، و ۷ میلیارد تومان هزینه کردهایم، چه کسی نگران ما بوده؟ حال ما را پرسیده یا از ما مراقبت کرده؟»
علت دیگر اینکه فیلمسازان ما کمتر به سراغ ساخت قسمتهای بعدی فیلمشان میروند، این است که قوانین مدون و حساب شدهای در این رابطه وجود ندارد. بهمن گودرزی کارگردان فیلم شیش بش با اشاره به کمبود قوانین در این زمینه بیان داشت: «علاوه بر اینکه پتانسیل مالی نیست، قراردادها در اینجا مدون نیستند و قانونی در این باره وجود ندارد، در صورتی که در سینمای هالیوود شما با بازیگری که در قسمت اول بازی میکند قرار داد میبندید که در قسمتهای بعدی هم باید حضور داشته باشد. این اتفاق در سینمای ما در صورتی میافتد که بعد از ساخت قسمت اول، باز همه با هم خوب باشند و بودجهای باشد. اما اینکه از اول پیش بینی بشود این طور نیست.»
فیلمهایی که به قسمت بعدی میرسند
در حال حاضر فروش خوب تنها عاملیست که موجب میشود فیلمسازان ما به سمت ساخت قسمت بعدی فیلمها بروند، مسعود ده نمکی کارگردان سه گانه اخراجیها فروش خوب و کشش داستانی را عامل ساخت قسمتهای بعدی میداند. او گفت: «به نظرم بعد از اخراجیها بود که ساخت فیلمهای دنباله دار حتی در تلویزیون هم باب شد. فیلمی میتواند ادامه پیدا کند که بار دراماتیک داشته باشد تا مخاطب را با خودش همراه کند و حرف جدیدی هم داشته باشد. به شرط اینکه کم فروش نباشد البته در اخراجیها دیدیم که این اتفاق نیافتد و قسمتهای بعدی با استقبال مواجه شد.» آرش خوش خو با اشاره به اینکه خود داستان باید جوابگو باشد، بیان داشت: «قاعدتا کارکترهای فیلم باید زنده باشند و بشود رویشان کار دراماتیک کرد. مثلا پایان تحسین شده فیلم قیصر، زمانی که آقای بهروز وثوقی رو به دوربین ایستاده و میخندد که بسیار پایان جذابی بود، میگویند در واقع راهکاری بوده که قسمت دوم فیلم را بسازند.» بهمن گودرزی معتقد است قصههای سینمای ما جذابیت لازم برای ادامه دادن را ندارند و برای همان نود دقیقه اول قابل استفاده هستند. اما محمد صادق آذین، تهیه کننده میگوید در کارهای فاخر همانند فیلم «ملک سلیمان» نباید با توجه به هزینهای که میشود، به دنبال جواب گیشهای باشیم. بلکه باید به سرمایه گذاریهای معنوی و فرهنگی در این پروژهها توجه کنیم.
ساختاری بیانسجام
اما مشکلات تامین بودجه تنها علت کم استقبالی از این موضوع نیست. مانند مشخص نبودن وضعیت اکران فیلمها و نبود ساختار مشخص و برنامه ریزی برای قسمتهای بعدی فیلم. بیشتر فیلمهای دنباله دار در سینمای جهان اقتباسی از کتابهای داستانی موفق یا کمیک استریپهای پر طرفدار هستند، مانند فیلم ارباب حلقهها و مرد عنکبوتی. بنابراین فیلمسازان میتوانند با برنامه ریزی دقیق تری از همان ابتدا کار فیلم سازی را جلو ببرند. حتی فیلمی مانند ملک سلیمان که از اول بر مبنای سه قسمتی بودن ساخته میشود، هم بعد از پنج سال هنوز قسمت دوم آن ساخته نشده، آذین تهیه کننده قسمت دوم این فیلم درباره اینکه چرا در ایران سازماندهی مشخصی وجود ندارد، توضیح داد: «چون فیلمهای فاخری که به این شکل ساخته میشوند، برگشت سرمایه ندارند هیچ کسی نمیتواند تضمین کند که قسمت بعدی فیلم ساخته میشود.»
او در پاسخ به این سوال که چرا از اول برنامه ریزی دقیق تری برای ساخت مجموعه «سلیمان» نشده است، گفت: «شاید ارگان فارابی که قسمت اول این فیلم را ساخت، میخواستند که برنامهای بریزند اما بودجهشان کم شده و نتوانستند این کار را انجام بدهند. در سینمای آمریکا بخش خصوصی به کمک فیلمساز میآید چون در آنجا به فیلم و فیلمسازی به چشم صنعت جهانی نگاه میکنند و آنها فکر جهانی دارند، برای همین در فیلمهایشان سرمایه گذاری لازم را انجام میدهند چون میدانند بازگشت سرمایه دارند. تهیه کننده خارجی دیگر منتظر کمک گرفتن از دولت نیست. اما در سینمای ایران چون بازگشت سرمایه وجود ندارد، هیچ کس ریسک نمیکند تا پنج یا شش میلیارد در فیلمی سرمایه گذاری کند، حتی اگر همه بگویند بهترین فیلم هست و پرفروش خواهد بود.»
سوء استفاده نکنیم!
آرش خوش خو، منتقد سینما درباره سوء استفاده نکردن فیلمسازان از مقوله فیلمهای چند قسمتی اعلام کرد: «سوژه فیلمهای دنباله دار هم به لحاظ اقتصاد سینما هم به لحاظ خود کار سینما بسیار جالب وموفق است فقط به شرط اینکه کارگردانهای ما به لحاظ حرفهای از شهرت و محبوبیت مخلوق و محصول هنریشان سوء استفاده نکنند. متاسفانه باید اشاره کنم که در قسمت سوم فیلم کلاه قرمزی که اکران شد، با اینکه هم جناب طهماسب هم جناب جبلی هنرمندان خیلی نجیب و خوبی هستند وآقای مدرسی تهیه کننده کار هم فرد بسیار خوش نامی هست، بسیار از شور و اشتیاق مردم سوء استفاده شده بود و فیلم به یک معرکه تبلیغاتی شرکت گاز، بانک کشاورزی و چند مورد تبلیغاتی دیگر تبدیل شده بود. در واقع این مصداق بارز کم فروشی بود، اگر ما در سینما تعزیرات داشتیم حتما باید با این فیلم برخورد میشد.»
تهمینه میلانی کارگردان فیلم آتش بس هم که این روزها خبرهایی درباره ساخت «آتش بس۲» منتشر کرده، در گفتگویی با سینما پرس درباره حضور بازیگران اصلی این فیلم، محمدرضا گلزار و مهناز افشار بیان داشت: «در این فیلم قصه متفاوتی از فیلم قبلی را روایت میکنیم و هیچ ارتباطی هم بین این دو داستان نیست و هیچ دلیلی نخواهد داشت که بخواهیم از بازیگران فیلم قبلی استفاده کنیم.» در حالی که در سینماهای دیگر جهان فیلمهای دنباله دار به چند شکل ساخته میشوند؛ قهرمان فیلم در موقعیتهای مختلفی قرار میگیرد و هر بار اتفاقات تازهای برایش رخ میدهد مانند مرد عنکبوتی، بت من و...، یا داستان فیلم به شکلی است که ادامه آن را در قسمتهای بعدی میبینیم مانند فیلم ارباب حلقهها، هری پاتر، گرگ و میش و...، در آخرین شکل آن موقعیتی هست که شخصیتهای متفاوتی در آن قرار میگیرند و واکنشهای آنان داستان فیلم جدید را شکل میدهد مانند فیلم اره یا شاید بتوان فیلم مقصد نهایی و جیغ را هم در این گروه جای داد. اینکه تهمینه میلانی همیشه فیلمهایی با موضوع زن و خانواده ساخته است، موضوع جدیدی نیست. به نظر میرسد با توجه به اینکه نه خط اصلی داستان فیلم ربطی به قسمت اول دارد ونه از بازیگران قسمت اول فیلم استفاده میشود، نباید منتظر فیلم آتش بس ۲ باشیم بلکه فیلم کاملا مستقلی در راه خواهد بود.
پس از تولید
یکی از علتهایی که فیلمهای چندگانه سینماهای جهانی در قسمتهای بعدی هم با فروش خوبی همراه میشوند، این است که در فاصله ساخت دو قسمت از فیلم پروژههایی مثل ساخت بازی رایانه همان فیلم، ساخت عروسکهای شخصیتهای اصلی فیلم، لوازم تحریر و چند فعالیت تبلیغاتی دیگر به کمک فیلم میآیند و نمیگذارند طرفداران فیلم از تب و تاب دیدن قسمت بعدی خارج بشوند. به این شکل حتی قسمتهای بعدی فیلم با استقبال بیشتری رو به رو میشوند.
تلویزیون یک گام جلوتر
اگر رقابتی بین سینما و تلویزیون در دنباله سازی وجود داشته باشد، سریالهای تلویزیونی در این مقوله گوی سبقت را از سینما ربودهاند. شاید یکی از دلایل این موفقیت بیشتر، شروع زودتر دنباله سازی در تلویزیون است. موفقترین مجموعهای که در دهه هفتاد به فصل دوم رسید سریال اپیزودی «ساعت خوش» در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ به کارگردانی مهران مدیری است که از شبکه دو سیما پخش میشد اما دیگر سریالهای دهه هفتاد مانند خانه سبز، زیر آسمان شهر و کاکتوس که حتی بعضی از آنها به فصل سوم هم رسیدند نتوانستند مورد استقبال مخاطبان قرار بگیرند. اما سریالهای دهه هشتاد و نود در این زمینه موفقتر عمل کردند، سریالهایی مانند کلانتر، خوش غیرت (خوش رکاب)، کارآگاه علوی (کارآگاه)، تصمیم نهایی (شلیک نهایی) مرد دو هزار چهره (مرد هزار چهره)، هوش سیاه، ۱۲۵، پایتخت و ستایش توانستند با بازخورد خوبی از سوی مخاطبان رو به رو بشوند. بنابراین سینما در زمینه دنباله سازی هنوز یک گام از تلویزیون عقبتر است و باید بیشتر از اینها تلاش بکند تا بتواند گوی سبقت را از تلویزیون برباید.
قابلیت ساخت قسمت دوم در آثار سینمای ایران
«شهر موشها» فیلم خاطرهانگیزی است که برای بچههای نسل خودش خاطراتساز است. فیلمی که با استقبال فراوان مخاطبانش مواجه شد و در زمان خود اتفاق محسوب میشد.
حالا پس از ۳۰ سال منیژه حکمت تهیه کننده شهر موشها ۲، تصمیم گرفته قسمت دوم این فیلم را نیز بسازد. حکمت در پاسخ به این سوال شهروند که چرا تصمیم گرفت به سراغ ساخت قسمت دوم این فیلم برود، گفت: «اول تصمیم نداشتم که قسمت دوم این فیلم را بسازم، به دنبال ساخت یک کار کودک بودم که بتوانم کودکان را به همراه خانوادههایشان به سینما بکشانم. در بررسیهایی که با آقای سرتیپی داشتیم به این نتیجه رسیدیم اگر بیایم ادامه این کار را با یک قصه خوب جلو ببریم، میتوانیم سه نسل را همزمان به سینما بیاوریم. بنابراین وارد صحبت شدیم و من الان خیلی خیلی به خاطر کلید خوردن این کار خوشحال هستم و میتوانم نوید دو ساعت شاد در سینما را به خانوادهها بدهم.»
اما فیلمهای دیگری هم در سینمای ایران هستند که میتوانند به قسمت دوم برسند، آرش خوش خو منتقد سینما در این باره گفت: «صرف این ماجرا که فیلمها به قسمت دوم برسند، اتفاقا خیلی هم جالب و هم جذاب است و میتواند به لحاظ اقتصادی سودمند هم باشد. اگر شانس بیاوریم و کارگردان خوبی هم پشت ماجرا باشد، شاید به لحاظ سینمایی هم موفقیت آمیز باشد. الان خیلی از فیلمها در تاریخ سینمای ما هستند که میتوانند قسمت دومش را هم بسازند. مثلا ابراهیم حاتمی کیا سال هاست که دغدغه ساختن قسمت دوم فیلم «آژانس شیشهای» را دارد و اگر این کار را انجام بدهد اتفاق جالبی است یا آقای کمال تبریزی میدانم که برای پروژه «مارمولک۲» فکرها وایدههایی دارد.» این منتقد ادامه داد: «در مجموع فکرمیکنم ساخت قسمت دوم فیلمها پتانسیل نهفته سینمای ماست که میتواند در این روزهایی که ما مشکل فروش داریم و فیلمهایمان به نسبت خوب فروش نمیکنند، کمک حال ما و سینمایمان باشد.»
فیلم «محمد (ص)» به کارگردانی مجید مجیدی که این روزها در آلمان در مرحله تدوین قرار دارد، دیگر پروژه چند قسمتی است که بزرگترین فیلم تاریخ سینمای ایران محسوب میشود. این پروژه که امیدوار میرود به اکران جهانی هم برسد قرار است در سه قسمت، سه مقطع از زندگی حضرت محمد (ص) را به تصویر بکشد. اکران این فیلم میتواند راه ساخت فیلمهای چند قسمتی را در ایران محکمتر کند.
سه گام تا موفقیت
اولین تجربه فیلمهای چند قسمتی در سینمای بعد از انقلاب را میتوانیم به فریدون جیرانی برای ساخت مجموعه ستارهها نسبت دهیم، جیرانی از سال ۱۳۸۳ تا اوایل سال ۱۳۸۴ فیلمبرداری مجموعهٔ «ستاره میشود»، «ستاره است» و «ستاره بود» را انجام داد که در اکران عمومی ابتدا قسمت دوم در سال ۱۳۸۵ و قسمت اول با یک سال تاخیر در سال ۱۳۸۷ اکران شد. قرار بود قسمت سوم این مجموعه در طرح ویژه اکران از افطار تا سحر سال ۱۳۸۸ به نمایش در بیاید که به علت فروش بهتر فیلمهای در حال اکران همان سال، این نمایش هم باز به تعویق افتاد. هر چند که دو قسمت اول این مجموعه در اکران عمومی به فروش قابل ملاحظهای دست نیافتند و عملا این پروژه نوعی شکست تجاری محسوب میشود. دومین تجربه فیلمهای چند قسمتی به فیلم «کلاه قرمزی و سروناز» که با فاصله هشت سال از اکران قسمت اول «کلاه قرمزی و پسر خاله» به کارگردانی ایرج طهماسب ساخته و اکران شد، مربوط میشود. «کلاه قرمزی و سروناز» پرفروشترین فیلم سال ۱۳۸۱ شد و این اولین موفقیت در این راه تازه بود. در نهایت با ساخت قسمت دوم فیلم «اخراجیها» به کارگردانی مسعود ده نمکی که توانست باز هم موفقیت فروش قسمت اول را تکرار کند و پرفروشترین فیلم سال ۱۳۸۸ بشود، ساخت فیلمهای چند قسمتی در ایران جایگاه بهتر و قابل تامل تری پیدا کرد.
نیمه کارههای دنباله دار
ساخت فیلمهای دنباله دار در سینمای جهان معمولا با برنامه ریزیهای از قبل تعیین شده صورت میگیرد و از همان قسمت اول سازندگان و مخاطبان فیلم میدانند که باید منتظر ساخت قسمتهای بعدی فیلم باشند. اما در سینمای ایران به علت قابل پیش بینی نبودن خیلی از مسائل ساخت و اکران فیلمها، فیلمسازان زمانی به فکر ساخت قسمت دوم میافتند که قسمت اول بتواند فروش قابل توجهی به دست بیاورد. به طوری که مسعود ده نمکی بعد از فروش هر قسمت از فیلم اخراجیها به فکر ساخت قسمتی بعدی افتاد و این موضوع چندان برایش قابل پیش بینی نبود، حتی ده نمکی چندی قبل در گفتگو با روزنامه آرمان گفته بود: «اگر مناظرهای بین آقای احمدینژاد و آقای روحانی برگزار شود و هر کدام از طرفین مناظره نکات جالبی بیان کنند، میتوانم اخراجیهای ۴ را کلید بزنم.»
«ملک سلیمان» اولین فیلم ایرانی بود که از همان روز اول سازندگانش وعده سه گانه بودن آن را دادند، قرار بود این فیلم بخشهای مهم از زندگی حضرت سلیمان را به تصویر بکشد و بودجه کلانی هم برای ساخت آن در نظر گرفته شد. قسمت اول این مجموعه فیلم در سال ۱۳۸۷ توانست پرفروشترین فیلم همان سال بشود، اما این موفقیت و وعدههای قبلی سازندگان فیلم تاکنون منجر به ساخت قسمتهای بعدی نشده است.
هر چند محمد صادق آذین، تهیه کننده «ملک سلیمان ۲» درباره ساخت این فیلم بیان داشت: «فعلا در حال تحقیق و نگارش فیلمنامه هستیم. این نوع کارهای مذهبی چون نیاز به مطالعه و بررسی اسناد تاریخی و مذهبی دارند به زمان بیشتری برای نگارش هم احتیاج دارند.» بعد از آن فیلمهای «سن پطرز بورگ» و «شیش و بش» هم که از همان آغاز به اسم ادامه دار بودن ساخته شدند هم به این سرنوشت دچار شدند. بهمن گودرزی درباره ساخته نشدن «شیش وبش ۲» گفت: «در آن مقطعی که میخواستم آن فیلم را کار کنم، بازیگران فیلم سر سریال دیگری رفتند که خیلی بیشباهت به فیلم شیش وبش نبود؛ همان بازیگران و همان شوخیها. به همین دلیل به این نتیجه رسیدم آن فیلم را ادامه ندهم، به نظرم رسید این کار دیگر برای مخاطب جذابیت ندارد.» بهروز افخمی، کارگردان فیلم «سن پترز بورگ» هم معتقد است قسمت دوم این فیلم حتما ساخته میشود اما به علت درگیر بودن پیمان و مهراب قاسم خانی، نویسندگان فیلم در پروژههای دیگر این کار به تعویق افتاده است. توفیق اجباری هم دومین فیلم پرفروش سال ۱۳۸۶بود که بارها خبر ساخته شدن قسمت دوم آن توسط پیمان عباسی، نویسنده این فیلم مطرح شد. یک بار قرار بود زندگی مهناز افشار به عنوان یک ستاره زن جلوی دوربین برود و بار دیگر قرار بود توفیق اجباری ۲ باز هم درباره زندگی محمدرضا گلزار باشد، در نهایت هیچ کدام از این فیلمها ساخته نشد.
کمبود چند قسمتیها
در سینمای ایران بعد از انقلاب تا کنون تنها دو فیلم توانستند در ساخت قسمتهای بعدی موفق باشند، اما همین اتفاق میتواند باعث ایجاد رونقی در ساخت فیلمهای دنباله دار سینمای ما باشد که این روزها مشکل فروش فیلمها و استقبال کم مخاطبان را دارد. آرش خوش خو، منتقد سینما در این باره گفت: «در صنعت فیلم آمریکا، اگر سوژهای پتانسیل اقتصادی داشته باشد و بتواند سرمایهاش را برگرداند و سود ده هم باشد، حتی تا ده قسمت بعدی فیلم را هم میسازنند ماننده فیلم اره. در واقع محدودیتی در ساخت فیلمهای دنباله دار به لحاظ اقتصادی وجود ندارد و خیلی از فیلمها پتانسیلی دارند که تماشاگر را راغب میکند تا قسمت بعدیش را ببیند.» با این حال فیلمسازان ما کمتر به این سمت میروند؛ یکی از علتهای این موضوع سرمایه گذاری هایست که در این زمینه باید انجام شود. منیژه حکمت، تهیه کننده فیلم شهر موشها ۲ درباره این موضوع توضیح داد: «مشکل سرمایه گذاری است، در این سالها دولت در تمام بخشها دخالت کرده و بخش خصوصی امکاناتی نداشته است. به نظرم برای اینکه چنین اتفاقی بیافتد باید هوشمندی، همدلی و نگرانی نسبت به شرایط اجتماعی وجود داشته باشد که فیلم ساز بخواهد چنین کاری بکند. در حال حاضر من و آقای سرتیپی که این کار را کردیم، و ۷ میلیارد تومان هزینه کردهایم، چه کسی نگران ما بوده؟ حال ما را پرسیده یا از ما مراقبت کرده؟»
علت دیگر اینکه فیلمسازان ما کمتر به سراغ ساخت قسمتهای بعدی فیلمشان میروند، این است که قوانین مدون و حساب شدهای در این رابطه وجود ندارد. بهمن گودرزی کارگردان فیلم شیش بش با اشاره به کمبود قوانین در این زمینه بیان داشت: «علاوه بر اینکه پتانسیل مالی نیست، قراردادها در اینجا مدون نیستند و قانونی در این باره وجود ندارد، در صورتی که در سینمای هالیوود شما با بازیگری که در قسمت اول بازی میکند قرار داد میبندید که در قسمتهای بعدی هم باید حضور داشته باشد. این اتفاق در سینمای ما در صورتی میافتد که بعد از ساخت قسمت اول، باز همه با هم خوب باشند و بودجهای باشد. اما اینکه از اول پیش بینی بشود این طور نیست.»
فیلمهایی که به قسمت بعدی میرسند
در حال حاضر فروش خوب تنها عاملیست که موجب میشود فیلمسازان ما به سمت ساخت قسمت بعدی فیلمها بروند، مسعود ده نمکی کارگردان سه گانه اخراجیها فروش خوب و کشش داستانی را عامل ساخت قسمتهای بعدی میداند. او گفت: «به نظرم بعد از اخراجیها بود که ساخت فیلمهای دنباله دار حتی در تلویزیون هم باب شد. فیلمی میتواند ادامه پیدا کند که بار دراماتیک داشته باشد تا مخاطب را با خودش همراه کند و حرف جدیدی هم داشته باشد. به شرط اینکه کم فروش نباشد البته در اخراجیها دیدیم که این اتفاق نیافتد و قسمتهای بعدی با استقبال مواجه شد.» آرش خوش خو با اشاره به اینکه خود داستان باید جوابگو باشد، بیان داشت: «قاعدتا کارکترهای فیلم باید زنده باشند و بشود رویشان کار دراماتیک کرد. مثلا پایان تحسین شده فیلم قیصر، زمانی که آقای بهروز وثوقی رو به دوربین ایستاده و میخندد که بسیار پایان جذابی بود، میگویند در واقع راهکاری بوده که قسمت دوم فیلم را بسازند.» بهمن گودرزی معتقد است قصههای سینمای ما جذابیت لازم برای ادامه دادن را ندارند و برای همان نود دقیقه اول قابل استفاده هستند. اما محمد صادق آذین، تهیه کننده میگوید در کارهای فاخر همانند فیلم «ملک سلیمان» نباید با توجه به هزینهای که میشود، به دنبال جواب گیشهای باشیم. بلکه باید به سرمایه گذاریهای معنوی و فرهنگی در این پروژهها توجه کنیم.
ساختاری بیانسجام
اما مشکلات تامین بودجه تنها علت کم استقبالی از این موضوع نیست. مانند مشخص نبودن وضعیت اکران فیلمها و نبود ساختار مشخص و برنامه ریزی برای قسمتهای بعدی فیلم. بیشتر فیلمهای دنباله دار در سینمای جهان اقتباسی از کتابهای داستانی موفق یا کمیک استریپهای پر طرفدار هستند، مانند فیلم ارباب حلقهها و مرد عنکبوتی. بنابراین فیلمسازان میتوانند با برنامه ریزی دقیق تری از همان ابتدا کار فیلم سازی را جلو ببرند. حتی فیلمی مانند ملک سلیمان که از اول بر مبنای سه قسمتی بودن ساخته میشود، هم بعد از پنج سال هنوز قسمت دوم آن ساخته نشده، آذین تهیه کننده قسمت دوم این فیلم درباره اینکه چرا در ایران سازماندهی مشخصی وجود ندارد، توضیح داد: «چون فیلمهای فاخری که به این شکل ساخته میشوند، برگشت سرمایه ندارند هیچ کسی نمیتواند تضمین کند که قسمت بعدی فیلم ساخته میشود.»
او در پاسخ به این سوال که چرا از اول برنامه ریزی دقیق تری برای ساخت مجموعه «سلیمان» نشده است، گفت: «شاید ارگان فارابی که قسمت اول این فیلم را ساخت، میخواستند که برنامهای بریزند اما بودجهشان کم شده و نتوانستند این کار را انجام بدهند. در سینمای آمریکا بخش خصوصی به کمک فیلمساز میآید چون در آنجا به فیلم و فیلمسازی به چشم صنعت جهانی نگاه میکنند و آنها فکر جهانی دارند، برای همین در فیلمهایشان سرمایه گذاری لازم را انجام میدهند چون میدانند بازگشت سرمایه دارند. تهیه کننده خارجی دیگر منتظر کمک گرفتن از دولت نیست. اما در سینمای ایران چون بازگشت سرمایه وجود ندارد، هیچ کس ریسک نمیکند تا پنج یا شش میلیارد در فیلمی سرمایه گذاری کند، حتی اگر همه بگویند بهترین فیلم هست و پرفروش خواهد بود.»
سوء استفاده نکنیم!
آرش خوش خو، منتقد سینما درباره سوء استفاده نکردن فیلمسازان از مقوله فیلمهای چند قسمتی اعلام کرد: «سوژه فیلمهای دنباله دار هم به لحاظ اقتصاد سینما هم به لحاظ خود کار سینما بسیار جالب وموفق است فقط به شرط اینکه کارگردانهای ما به لحاظ حرفهای از شهرت و محبوبیت مخلوق و محصول هنریشان سوء استفاده نکنند. متاسفانه باید اشاره کنم که در قسمت سوم فیلم کلاه قرمزی که اکران شد، با اینکه هم جناب طهماسب هم جناب جبلی هنرمندان خیلی نجیب و خوبی هستند وآقای مدرسی تهیه کننده کار هم فرد بسیار خوش نامی هست، بسیار از شور و اشتیاق مردم سوء استفاده شده بود و فیلم به یک معرکه تبلیغاتی شرکت گاز، بانک کشاورزی و چند مورد تبلیغاتی دیگر تبدیل شده بود. در واقع این مصداق بارز کم فروشی بود، اگر ما در سینما تعزیرات داشتیم حتما باید با این فیلم برخورد میشد.»
تهمینه میلانی کارگردان فیلم آتش بس هم که این روزها خبرهایی درباره ساخت «آتش بس۲» منتشر کرده، در گفتگویی با سینما پرس درباره حضور بازیگران اصلی این فیلم، محمدرضا گلزار و مهناز افشار بیان داشت: «در این فیلم قصه متفاوتی از فیلم قبلی را روایت میکنیم و هیچ ارتباطی هم بین این دو داستان نیست و هیچ دلیلی نخواهد داشت که بخواهیم از بازیگران فیلم قبلی استفاده کنیم.» در حالی که در سینماهای دیگر جهان فیلمهای دنباله دار به چند شکل ساخته میشوند؛ قهرمان فیلم در موقعیتهای مختلفی قرار میگیرد و هر بار اتفاقات تازهای برایش رخ میدهد مانند مرد عنکبوتی، بت من و...، یا داستان فیلم به شکلی است که ادامه آن را در قسمتهای بعدی میبینیم مانند فیلم ارباب حلقهها، هری پاتر، گرگ و میش و...، در آخرین شکل آن موقعیتی هست که شخصیتهای متفاوتی در آن قرار میگیرند و واکنشهای آنان داستان فیلم جدید را شکل میدهد مانند فیلم اره یا شاید بتوان فیلم مقصد نهایی و جیغ را هم در این گروه جای داد. اینکه تهمینه میلانی همیشه فیلمهایی با موضوع زن و خانواده ساخته است، موضوع جدیدی نیست. به نظر میرسد با توجه به اینکه نه خط اصلی داستان فیلم ربطی به قسمت اول دارد ونه از بازیگران قسمت اول فیلم استفاده میشود، نباید منتظر فیلم آتش بس ۲ باشیم بلکه فیلم کاملا مستقلی در راه خواهد بود.
پس از تولید
یکی از علتهایی که فیلمهای چندگانه سینماهای جهانی در قسمتهای بعدی هم با فروش خوبی همراه میشوند، این است که در فاصله ساخت دو قسمت از فیلم پروژههایی مثل ساخت بازی رایانه همان فیلم، ساخت عروسکهای شخصیتهای اصلی فیلم، لوازم تحریر و چند فعالیت تبلیغاتی دیگر به کمک فیلم میآیند و نمیگذارند طرفداران فیلم از تب و تاب دیدن قسمت بعدی خارج بشوند. به این شکل حتی قسمتهای بعدی فیلم با استقبال بیشتری رو به رو میشوند.
تلویزیون یک گام جلوتر
اگر رقابتی بین سینما و تلویزیون در دنباله سازی وجود داشته باشد، سریالهای تلویزیونی در این مقوله گوی سبقت را از سینما ربودهاند. شاید یکی از دلایل این موفقیت بیشتر، شروع زودتر دنباله سازی در تلویزیون است. موفقترین مجموعهای که در دهه هفتاد به فصل دوم رسید سریال اپیزودی «ساعت خوش» در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ به کارگردانی مهران مدیری است که از شبکه دو سیما پخش میشد اما دیگر سریالهای دهه هفتاد مانند خانه سبز، زیر آسمان شهر و کاکتوس که حتی بعضی از آنها به فصل سوم هم رسیدند نتوانستند مورد استقبال مخاطبان قرار بگیرند. اما سریالهای دهه هشتاد و نود در این زمینه موفقتر عمل کردند، سریالهایی مانند کلانتر، خوش غیرت (خوش رکاب)، کارآگاه علوی (کارآگاه)، تصمیم نهایی (شلیک نهایی) مرد دو هزار چهره (مرد هزار چهره)، هوش سیاه، ۱۲۵، پایتخت و ستایش توانستند با بازخورد خوبی از سوی مخاطبان رو به رو بشوند. بنابراین سینما در زمینه دنباله سازی هنوز یک گام از تلویزیون عقبتر است و باید بیشتر از اینها تلاش بکند تا بتواند گوی سبقت را از تلویزیون برباید.