سينمای ما - یادداشت‌های هفتگی امیر قادری -24؛ / همه‌اش ده سال هم نشد
يکشنبه 29 دي 1387 - 7:51
اخبار:      • اولین بخش از مرور پرکارترین‌ سينماگرهای جشنواره بیست و هفتم فجر : / بازيگراني كه بيش‌تر از يك فيلم در جشنواره دارند      • سیدجمال ساداتیان: «همان زمان به ما اعلام کردند به دلیل نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری بهتر است چند صباح اکران فیلم به تعویق بیفتد» / «به رنگ ارغوان» تمام شرایط قانونی را طی کرده و وزارت ارشاد باید برای اکران آن رایزنی کند      • مديرعامل خانه سينما و برنامه‌هاي سالگرد پيروزي انقلاب: / چاپ كتاب عكس‌هاي منتشرنشده‌ي محمود كلاري و ارسال سي فيلم سينماي ايران به مراكز فرهنگي دنيا      • عوامل نمايش اميدوارند «مردي براي تمام فصول» را بهار آينده روي صحنه ببرند / بهمن فرمان‌آرا اين بار رضا كيانيان، عزت‌الله انتظامي، هديه تهراني و آتيلا پسياني را روي صحنه كارگرداني مي‌كند      • سه نكوداشت براي سي سال سينماي ايران: / نكوداشت پرويز پرستويي، رسول صدرعاملي و محمدرضا شرف‌الدين در جشنواره فيلم فجر      







سينماي جهان
رابرت ردفورد از سینمای ایران گفت
کلود شابرول و مانوئل دی اولیویرا در بخش ویژه برلین
جان وو «صخره سرخ»ش را برای اكران آمریكا کوتاه كرد
رابرت ردفورد اعلام کرد ساندنس را به خاورمیانه می‌برد
فیلم‌های جشنواره برلین 20 روز قبل از برگزاری مشخص شد
جیم شریدان سراغ یک فیلم جنایی رفت
کُمدی سوءِ تفاهم‌ها و حماقت‌های انسانی (یادداشت جاستین چانگ -ورایتی- بر فیلم «شما، زنده‌ها» ترجمه پیمان جوادی)
«میلیونر زاغه‌نشین» و «بنجامین باتون» فرمانروایان نامزدان نهایی بافتا
شيوه شهرآشوبي (یادداشت نويد غضنفري بر «شواليه تاريكي»)
زندگی استیو مک‌کوئین بزرگ فیلم می‌شود
فهرست اولیه اسکار فیلم خارجی اعلام شد/ اسکار بدون «آواز گنجشک‌ها» و «گومورا»
منتقدان سال خوشبینی «وال- ئی» را انتخاب کردند+ توضیحات جی هوبرمن درباره ده فیلم برترش


پاپیتال


  (32 رأي)

کارگردان:
اردشیر شلیله
-------------------------------------
آتش سبز


  (142 رأي)

کارگردان:
محمدرضا اصلانی
-------------------------------------
خواستگار محترم


  (82 رأي)

کارگردان:
داود موثقي
-------------------------------------
دلداده


  (168 رأي)

کارگردان:
قدرت الله صلح میرزایی
-------------------------------------
چار چنگولی


  (126 رأي)

کارگردان:
سعید سهیلی
-------------------------------------
محیا


  (162 رأي)

کارگردان:
اکبر خواجویی
-------------------------------------


پربیننده ترین اخبار هفته
 یک تبریک زود هنگام؛ / پيام محمدرضا گلزار به علي‌ دايي ...
 یک گزارش مفصل و خواندنی درباره انتخاب بازیگر و چگونگی ورود چهره‌های تازه به سینمای ایران؛ / اخلاق حرفهای، پول، روابط پشت صحنه و باقی قضایا ...
 درآمد نمايشگاه عكس حامد بهداد‌ به امور خيريه مي‌رسد / حامد بهداد: «اين عكسها را براي تجربه ولذت شخصي خودم گرفتم»...
 گفتگوی مفصل شاهین امین با مهتاب کرامتی؛ / اگر «لیلا» را من بازی می‌کردم......
 یادداشت انتقادی یکی از کاربران سایت «سینمای ما» درباره برنامه جنجالی«90» هفته اخیر؛ / «90»، این بار یک نگاه انتقادی/ دوست دارم ادامه داشته باشد ولی عادل در این برنامه آخر بی‌طرف نبود......
 یک یادداشت و یک گزارش درباره فیلم‌های توهین آمیز اخیر هالیوود نسبت به ایران و ایرانیان؛ / از «بله‌قربان گو»ی جیم کری تا «کشتی‌گیر» میکی رورک...
 لوكيشن‌هاي «محاكمه در خيابان» در كامرانيه، ميدان فردوسي، اتوبان قم، اتوبان همت و فرودگاه امام خميني(ره) است / تاكنون نيكي كريمي، حميد افشار، محمد مؤيد و آريا در فيلم تازه مسعود كيميايي مقابل دوربين تورج منصوري قرار گرفتند...
 تمامي بازيگران فيلم نيز در روي كشتي ناخدا ادريس بازي دارند. / فاز دريايي «راه آبي ابريشم» اوج تاريخ دريانوردي ايران را به تصوير مي‌كشد...
 به گفته كارگردان، به احتمال بسيار زياد مهران مديري بازيگر اصلي تازه‌ترين فيلمش خواهد بود / رايزني‌ها براي حضور مهران مديري در پروژه «ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشيد» انجام شده است ...
 تهمینه میلانی در گفتگو با «سینمای ما» ساعاتی پس از اعلام خبر اعلام کرد؛ / موفقیت «درباره الی...» موفقیت کل سینمای ایران است...
 ستون هفتگي نيما حسني‌نسب در روزنامه «فرهنگ آشتي»-1 / به همين سادگي...
 اخبار تازه از جشنواره 27 فیلم فجر؛ / هیئت انتخاب فیلم بیضایی را دید...
 ايرج قادري براي اولين بار براي تلويزيون سريال مي‌سازد / شيلا خداداد در نخستين ساخته تلويزيونى ايرج قادرى بازى مى‌كند ...
 حميد فرخ‌نژاد خواهرش را براي تست بازيگري «شب واقعه» معرفي كرد و انتخاب شد...



گزارش
 گزارش پشت‌صحنه سريال «گل‌هاي گرمسيري» (محمدمهدي عسگرپور) / « 50 روز در گرماي شديد جنوب كار كرديم، اما شرايط راحت‌تر از كاركردن در اين لوكيشن‌ها بود»...
 یادداشت انتقادی یکی از کاربران سایت «سینمای ما» درباره برنامه جنجالی«90» هفته اخیر؛ / «90»، این بار یک نگاه انتقادی/ دوست دارم ادامه داشته باشد ولی عادل در این برنامه آخر بی‌طرف نبود......
 یک گزارش کامل درباره سابقه و شرایط امروز؛ / بی بی سی فارسی روی آنتن...
 یک یادداشت و یک گزارش درباره فیلم‌های توهین آمیز اخیر هالیوود نسبت به ایران و ایرانیان؛ / از «بله‌قربان گو»ی جیم کری تا «کشتی‌گیر» میکی رورک...
 یک گزارش مفصل و خواندنی درباره انتخاب بازیگر و چگونگی ورود چهره‌های تازه به سینمای ایران؛ / اخلاق حرفهای، پول، روابط پشت صحنه و باقی قضایا ...
 فهرست و گزارشي از آثار برگزيده سي سال سينماي پس از انقلاب اسلامي / خاطرات سي سال سینمای ایران در جشنواره فجر مرور می‌شود ...
 هاشمی، برق‌نورد، قجابگلو و محرابی؛ / بازیگران «مسافرخانه سعادت» از آن سوی پرده این مجموعه تلویزیونی موفق می گویند ...
 نوشته پرویز جاهد درباره یادداشت اخیر امیر قادری؛ / خاطرات من از اصلانی... و این که «آتش سبز» را دوست دارم...
  یادداشت محمدرضا گلزار در سوگ کودکان غزه؛ / گلوله آتش و برف امید...
آرشيو...



یادداشت‌های هفتگی امیر قادری -24؛
همه‌اش ده سال هم نشد
همه‌اش ده سال هم نشد


سینمای ما - نبايد اين جوري مي شد. شايد اصلاً نبايد اين را گفت. اما اين روزها که دارم به اطرافم نگاه مي کنم؛ راستش مي بينم که تنها مانده ايم. که از آدم هايي که همه اين سال ها کارمان را با هم شروع کرده ايم، اغلب و اکثرشان خبري نيست. نيستند و نمانده اند. ميزهاي کافه ها کوچک تر شده و در سالن ها و ساختمان ها و جشن ها و مجالس ترحيم و تحريريه ها و سالن هاي نمايش کمتر به آدم هاي آشنا برمي خوري. همه آدم هايي که کارت را با آنها شروع کرده يي يا کارشان را با تو شروع کرده اند، يا جايي از مسير به هم پيوسته ايد، بيشترشان از دل و دماغ افتاده اند يا جذب کارهاي ديگر شده اند يا مهاجرت کرده اند يا پشت ميزنشين شده اند و حتي پيش آمده که از خانه هم بيرون نيايند. و عجيب و جالب اينکه اين آدم ها، نه فقط هم نسل هاي خود ما، که کساني هستند برآمده از چند نسل؛ پير و جوان. پشت سرم را نگاه مي کنم و مي بينم که همه تلاش و زور و همت مان در اين سال ها صرف دوباره از نو شروع کردن شده، و سر هر کدام از اين آغازها، رفقاي ديگري را از دست داده ايم. آدم هاي تازه مي آيند، جمع هاي تازه يي شکل مي گيرد، ولي کسي که نمي تواند جاي کسي را بگيرد. براي ادامه راه، براي پيش رفتن و قوي شدن، انرژي ات را بايد از اطرافيانت بگيري و ناگهان متوجه مي شوي که علي مانده و حوضش. که هر کس مدام بايد زور بزند که براي اطرافيانش جانشين پيدا کند. شده ايم شبيه کاراکترهاي بازي کامپيوتري که عمر محدودي دارند و بعد چند بار خطا، مي سوزند و از دور خارج مي شوند و راستش بازي که در اين چند سال در آن شرکت کرده ايم بازي سختي بوده است. حالا به هزار و يک دليل دروني و بيروني. به نظرم برنامه نويس هاي اين بازي (حالا چه خودمان يا ديگران) فاصله بين موانع را خيلي کم گرفته اند، يا وقت کم بهمان داده اند يا مشکل از کاراکتر خود ما بوده که جان زيادي نداشته ايم. با اين وجود نمي توانم پنهان کنم اين آرزو را که کاش مي شد مرحله پايين تري را انتخاب مي کرديم. Level پايين تر بازي راه که اينقدر نسوزيم. که فرصت بيشتري براي خطا و اشتباه مي داشتيم. که لازم نبود براي هر چيز اينقدر بجنگيم و تلفات بدهيم. معناي تلفات براي ما هم يعني که بازي را بي خيال شويم.

اين البته چيزي نيست که براي اولين بار اتفاق افتاده باشد. فقط به نظرم اين اتفاق براي ما زودتر از هميشه افتاده است. نبايد عمرش هفت هشت ده سال باشد. و از آن مهم تر نبايد آدم هايي از چند نسل را در بر بگيرد. سرعت ريزش و احساس افسوس و پشيماني آدم ها نبايد اين قدر زياد باشد. حالا ديگر عمر مفيد آدم هاي فرهنگي که مي خواهند کاري بکنند و چيزي بنويسند و فيلمي بسازند و موسيقي منتشر کنند، دارد به دو سال و سه سال مي رسد. بعد مدت کوتاهي آنهايي که مقاومت کرده اند و نکشيده اند کنار، معمولاً مجبور مي شوند آنقدر ناخالصي و اضافات وارد فضاي کارشان بکنند که ديگر چيزي ازشان باقي نمي ماند. بعد متوجه مي شوي هر چه ازشان باقي مانده، مربوط به همان چند سال اول است. بعدش فقط لک لکي مي کنيم. دوري اين اطراف مي زنيم و بعدش يا گوشه نشين کافه باقي مي مانيم يا راه مان را مي گيريم و مي رويم.

اين از اين، و حالا در انتهاي اين ستون، ايده يي براي پاراگراف پاياني ندارم. مشکلات و گرفتاري ها همان قدر بيروني هستند که دروني. نتيجه گيري در کار نيست. نه درخواستي از دولت و مسوولان داريم و نه انتظاري از خودمان. جهان براي ما به قدري پيچيده شده که ديگر تنها راه حضور در آن، پذيرفتن اش در همان حال و حالتي است که هست. انگار يک چيز شکستني است که دست بهش بزنيم، فرو مي ريزد و از هم مي پاشد. خيلي که هنر کنيم، تعهدمان را نسبت به خودمان حفظ کنيم. دليل اين هم که ستون اين هفته را در اين باره نوشتم (که خوب هم ننوشتم و ستون درست و جذابي هم نشد) همين بود که دلم گرفته و احساس تنهايي مي کنم. گفتم با شما هم در ميان بگذارم. شايد سبک شوم.

نودلز گنگستر فيلم سرجو لئونه، آخر فيلم از در خانه آخرين رفيق اش - که به همديگر خيانت کرده اند - بيرون مي آيد و به چراغ هاي قرمز ماشين حمل زباله يي نگاه مي کند که کم کم از نظرش دور مي شود و جايش را چراغ هاي يک ماشين روباز قديمي مي گيرد که چند جوان خوشحال سوارش هستند و دارند تفريح مي کنند و بلندبلند مي خندند.


منبع خبر : اعتماد
دوشنبه,11 آذر 1387 - 13:10:19

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو
اخبار مرتبط:

نظرات

سيد آريا قريشي
دوشنبه 11 آذر 1387 - 19:44
1
موافقم مخالفم
 

اتفاقاً برخلاف اشاره ي خود آقاي قادري، بسيار مطلب جالب و گيرايي بود. به خصوص تكه ي آخر كه به فيلم عزيز روزي روزگاري در آمريكا اشاره شده بود!

real
دوشنبه 11 آذر 1387 - 19:49
-1
موافقم مخالفم
 

عزیزم ده سال پیش بیست سال داشتی و فکر میکردی میخوای دنیا رو عوض کنی ودرست مثل من عاشق هنروچیزهایی از این دست بودی........غافل از اینکه انقدر دراین عرصه از پشت خنجر زدن وجود داره که حداقل اگه مثل اونا نشی و خودتو حفظ کنی تازه نوبت به این میرسه که از شدت رن%D

sara
سه‌شنبه 12 آذر 1387 - 0:38
-1
موافقم مخالفم
 

با اینکه اختلاف سنی من با شما شاید در حدود ده سال و یا بیشتر باشه آقای قادری، و این خودش یک نسله، اما به شدت با شما هوذات پنداری می کنم. و چه بسا نسل ما شکنندگی بیشتر و ناامید کننده تری داشته باشه.

real
سه‌شنبه 12 آذر 1387 - 16:40
1
موافقم مخالفم
 

عزیزم ده سال پیش بیست سال داشتی و فکر میکردی میخوای دنیا رو عوض کنی ودرست مثل من عاشق هنروچیزهایی از این دست بودی........غافل از اینکه انقدر دراین عرصه از پشت خنجر زدن وجود داره که حداقل اگه مثل اونا نشی و خودتو حفظ کنی تازه نوبت به این میرسه که از شدت رنج در برابرعلایق سابقت بایستی و اونهارو پس بزنی..........شاید بی معنی باشه ولی یاد این جمله افتادم..............(( روزگاری که شبانه گذشت ))......................زنده باشی و خداحافظ


سه‌شنبه 12 آذر 1387 - 20:43
0
موافقم مخالفم
 

امیر جان. غر نزن. داستان اینجوریه: صبح پا میشی، و کاری را که فکر می کنی درسته انجام میدی. بعد می خوابی. قبل از این که خوابت ببره، هم به کار امروزت فکر می کنی و هم به کار فردات. همین.

سرپیکو
سه‌شنبه 12 آذر 1387 - 21:54
0
موافقم مخالفم
 

امیرخان عزیز من شما رو هنوز ندیدم ولی چند سالی هست که با هم دوستیم... می دونی من حرف های شما رو چه درباره سینما و هر چیز دیگه ای می فهمم. و این برام مهمه...

روزی روزگاری در آمریکا رو خوب اومدی. عاشق اون سکانس تیر خوردن پسر کوچیکه ام... اونجا که اسلوموشن میشه... کاش جای اون پسر بودم!!!

خیلی آقایی...

شقایق کسرایی
چهارشنبه 13 آذر 1387 - 16:22
-2
موافقم مخالفم
 

سلام آقای قادری!

اتفاقا خوب شد که گفتید چون احساس میکنم این یادداشتتان را خیلی درک کردم...خیلی بیشتر از یادداشت های دیگرتان که تا بحال خوانده ام!

با اینجای نوشته تان خیلی موافقم!جالب است که من هم در این روزها دقیقا همین احساس را تجربه میکنم!:"جهان براي ما به قدري پيچيده شده که ديگر تنها راه حضور در آن، پذيرفتن اش در همان حال و حالتي است که هست. انگار يک چيز شکستني است که دست بهش بزنيم، فرو مي ريزد و از هم مي پاشد. خيلي که هنر کنيم، تعهدمان را نسبت به خودمان حفظ کنيم."

ستون جالبی شده....خوشحالم که نوشتیدش!....قسمت آخر یادداشت هم خوب بود...اشاره به فیلم روزی روزگاری در آمریکا..فیلم خوبیست.

ممنون!

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  



module-htmlpages-display-pid-97.html



             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 0.985759973526 seconds.