درباره بازيگران مرد اسكار و شانسشان مطلب ورايتي را بخوانيد
بالاخره سال ديكاپريو رسيد؟
سينماي ما-گمانهزني نشريه ورايتي درباره بازيگران نامزد جايزه اسكار بهترين بازيگر نقش اول مرد و اينكه آيا اسكار امسال به لئوناردو ديكاپريو ميرسد يا رقباي او...
آيا لئوناردو ديكاپريو امسال ميتواند اسكار را براي «گرگ والاستريت» از آن خودش كند؟هر سال ديگري بود به سادگي ميشد به اين سوال جواب مثبت داد. خيليها ماتيو مككاناهي را پيشتاز ميدانند و احساس ميكنند امسال بازي ديكاپريو در چشم رايدهندگان مزايا و اشكالاتي دارد. از طرف ديگر او در فيلم اسكورسيزي بخشهايي از استعدادش را در اين فيلم نشان داده كه مخاطبان سينما پيش از اين نديده بودند و همين ممكن است به مذاق رايدهندگان آكادمي خوش بيايد. بخش منفي ماجرا اين است كه ديكاپريو يك ستاره سينماست. به گزارش ورايتي، لارنس اليويه زماني گفته بود وقتي به اندازه كافي رشد كردم كه توانستم نقشهاي رمانتيكي مانند رومئو را درك كنم ديگر براي بازي در آنها خيلي پير شده بودم. حالا ديكاپريو بعد از چند نقشآفريني قدرتمند(مانند فيلم «گيلبرت گريپ چه چيزي را خورد؟» در سال 1993 كه برايش نامزدي جايزه اسكار در نقش مكمل را به ارمغان آورد)، استعدادش را در «تايتانيك» تثبيت كرد. همين باعث شد تماشاگران تحتتاثيرش قرار بگيرند. (مدت كمي قبل از فيلم كامرون ديكاپريو نقش رومئو را هم بازي كرده بود). اما ديكاپريو براي «تايتانيك» حتي نامزد دريافت جايزه اسكار هم نشد شايد چون اين فيلم باعث شد مجسمه تمام قد او به عنوان ستاره هاليوود ساخته شود.
از طرف ديگر ديكاپريو، يك عامل شگفتانگيز ديگر هم با «گرگ والاستريت» دارد. در طول يك دهه گذشته، كالين فرث و جيمي فاكس بازيهاي خارقالعادهاي از خودشان نشان دادند چون واقعيتش اين بود كه مخاطبان فكر نميكردند آنها توانايي بازي در چنين نقشهايي را داشته باشند.
ديكاپريو امروز بيش از هر وقت ديگري براي رسانهها و رايدهندهها محبوبيت دارد. «گرگ والاستريت» يكي از پروژههايي است كه ديكاپريو براي آن شور و اشتياق زيادي داشت و ديكاپريو با حرارت زيادي از ريسك مالي و خلاقانهاي كه درگيرش شده و همكاري با هنرمندان بزرگ در اين فيلم حرف ميزند.
از جك نيكلسون بگيريد تا دنزل واشينگتن آكادمي در 20 سال گذشته به بازيگران موردعلاقه خودش جايزه داده است. شايد آنها براي بهترين نقشآفرينيهايشان جايزه نگرفته باشند اما نكته اين بوده كه وقت اسكار گرفتنشان رسيده بود. بايد ديد كه زمان ديكاپريو هم فرارسيده يا نه. به هرحال يك نكته غيرقابل انكار است: بازي ديكاپريو در «گرگ والاستريت» به شدت اعضاي آكادمي را قلقلك خواهد داد. خلاصهاي از بقيه بازيگراني كه نامزد دريافت اسكار بهترين بازيگر مرد شدهاند را ببينيد:
ماتيو مككاناهي(باشگاه خريداران دالاس)
مزيت: او از نظر فيزيكي مجبور شده كاملا تغيير شكل بدهد و كاراكتري كه نقشاش را بازي ميكند در طول فيلم 180 درجه تغيير ميكند. سال فوقالعادهاي براي مككاناهي بوده است. براي بازي در اين فيلم چند جايزه برده است.
نقطه ضعف: جملهاي كه علامت مشخصهاش در فيلم محسوب ميشود: «خوبه، خوبه، خوووبه». و لهجهاش كه گاهي احساس ميكنيد يك نفوذي در باشگاه خصوصي هاليوود است و نه يك بازيگر. او در آينده موقعيتهاي بهتري خواهد داشت.
بروس درن(نبراسكا)
مزيت: اين يك چرخش درخشان براي درن نيست اما فيلمي دقيقا بازيگر محور است و بازي درن هم مينيمال ظريف و ويرانكننده است با اين حال درن كاري كرده كه ايفاي اين نقش بنظر آسان بيايد. در حالي كه اينطور نبوده است. به عنوان يك نكته مثبت ديگر، درن بازيگر محبوبي است و از دهه 60 كه آغاز كارش بوده تا امروز در بازه گستردهاي نقشهاي متنوع بازي كرده است. كهنهكاران آكادمي قطعا عاشقش ميشوند. اما اگر او جايزه را ببرد، خيلي سانتيمانتال و احساسبرانگيز نخواهد بود.
نقطه ضعف: كاراكتري كه او نقشاش را بازي ميكند، وودي، هيچ صحنه بزرگي در فيلم ندارد كه در آن بخندد يا گريه كند. چيزي را بشكند يا آتش بزند. البته اينها حقههاي كمارزشي هستند اما رايدهندگان آنها را دوست دارند.
چيوتل اجيفور( 12 سال بردگي)
مزيت: او در همه صحنههاي فيلم حضور دارد. آن هم در نقشي كه به طرز شگفتانگيزي پيچيده است. كارگردان فيلم استيو مككويين از اجيفور خواسته تا در برداشتهاي بلندي بازي كند كه در آنها دوربين كاملا روي صورت اوست و بايد طيف گستردهاي از احساسات و انديشههايش را مانند مونولوگي از يكي از نمايشنامههاي شكسپير نشان دهد اما بدون اينكه كلمهاي به زبان بياورد. و با وجود آنكه فيلم هيچ بازه زماني به مخاطب نميدهد اجيفور با صورتش و زبان بدنش گذر اين سالها را نشان ميدهد. در حالي كه شخصيتش سعي ميكند در عين حال وقارش را هم حفظ كند.
نقطه ضعف: رقبايش امسال خيلي خوب هستند.
كريستين بيل(حقهبازي آمريكايي)
مزيت: او از نظر صدا و فيزيك و خلاصه همه چيز كاملا تغيير كرده است. و با وجود آنكه سالهاست در نقشهاي مختلف بازي ميكند نميتوانيد او را در اين نقش بشناسيد.
نقطه ضعف: حس مبهمي دراينباره وجود دارد كه با وجود اينكه بازياش خيلي خوب است اما امسال هنوز نوبتش نيست.
از طرف ديگر ديكاپريو، يك عامل شگفتانگيز ديگر هم با «گرگ والاستريت» دارد. در طول يك دهه گذشته، كالين فرث و جيمي فاكس بازيهاي خارقالعادهاي از خودشان نشان دادند چون واقعيتش اين بود كه مخاطبان فكر نميكردند آنها توانايي بازي در چنين نقشهايي را داشته باشند.
ديكاپريو امروز بيش از هر وقت ديگري براي رسانهها و رايدهندهها محبوبيت دارد. «گرگ والاستريت» يكي از پروژههايي است كه ديكاپريو براي آن شور و اشتياق زيادي داشت و ديكاپريو با حرارت زيادي از ريسك مالي و خلاقانهاي كه درگيرش شده و همكاري با هنرمندان بزرگ در اين فيلم حرف ميزند.
از جك نيكلسون بگيريد تا دنزل واشينگتن آكادمي در 20 سال گذشته به بازيگران موردعلاقه خودش جايزه داده است. شايد آنها براي بهترين نقشآفرينيهايشان جايزه نگرفته باشند اما نكته اين بوده كه وقت اسكار گرفتنشان رسيده بود. بايد ديد كه زمان ديكاپريو هم فرارسيده يا نه. به هرحال يك نكته غيرقابل انكار است: بازي ديكاپريو در «گرگ والاستريت» به شدت اعضاي آكادمي را قلقلك خواهد داد. خلاصهاي از بقيه بازيگراني كه نامزد دريافت اسكار بهترين بازيگر مرد شدهاند را ببينيد:
ماتيو مككاناهي(باشگاه خريداران دالاس)
مزيت: او از نظر فيزيكي مجبور شده كاملا تغيير شكل بدهد و كاراكتري كه نقشاش را بازي ميكند در طول فيلم 180 درجه تغيير ميكند. سال فوقالعادهاي براي مككاناهي بوده است. براي بازي در اين فيلم چند جايزه برده است.
نقطه ضعف: جملهاي كه علامت مشخصهاش در فيلم محسوب ميشود: «خوبه، خوبه، خوووبه». و لهجهاش كه گاهي احساس ميكنيد يك نفوذي در باشگاه خصوصي هاليوود است و نه يك بازيگر. او در آينده موقعيتهاي بهتري خواهد داشت.
بروس درن(نبراسكا)
مزيت: اين يك چرخش درخشان براي درن نيست اما فيلمي دقيقا بازيگر محور است و بازي درن هم مينيمال ظريف و ويرانكننده است با اين حال درن كاري كرده كه ايفاي اين نقش بنظر آسان بيايد. در حالي كه اينطور نبوده است. به عنوان يك نكته مثبت ديگر، درن بازيگر محبوبي است و از دهه 60 كه آغاز كارش بوده تا امروز در بازه گستردهاي نقشهاي متنوع بازي كرده است. كهنهكاران آكادمي قطعا عاشقش ميشوند. اما اگر او جايزه را ببرد، خيلي سانتيمانتال و احساسبرانگيز نخواهد بود.
نقطه ضعف: كاراكتري كه او نقشاش را بازي ميكند، وودي، هيچ صحنه بزرگي در فيلم ندارد كه در آن بخندد يا گريه كند. چيزي را بشكند يا آتش بزند. البته اينها حقههاي كمارزشي هستند اما رايدهندگان آنها را دوست دارند.
چيوتل اجيفور( 12 سال بردگي)
مزيت: او در همه صحنههاي فيلم حضور دارد. آن هم در نقشي كه به طرز شگفتانگيزي پيچيده است. كارگردان فيلم استيو مككويين از اجيفور خواسته تا در برداشتهاي بلندي بازي كند كه در آنها دوربين كاملا روي صورت اوست و بايد طيف گستردهاي از احساسات و انديشههايش را مانند مونولوگي از يكي از نمايشنامههاي شكسپير نشان دهد اما بدون اينكه كلمهاي به زبان بياورد. و با وجود آنكه فيلم هيچ بازه زماني به مخاطب نميدهد اجيفور با صورتش و زبان بدنش گذر اين سالها را نشان ميدهد. در حالي كه شخصيتش سعي ميكند در عين حال وقارش را هم حفظ كند.
نقطه ضعف: رقبايش امسال خيلي خوب هستند.
كريستين بيل(حقهبازي آمريكايي)
مزيت: او از نظر صدا و فيزيك و خلاصه همه چيز كاملا تغيير كرده است. و با وجود آنكه سالهاست در نقشهاي مختلف بازي ميكند نميتوانيد او را در اين نقش بشناسيد.
نقطه ضعف: حس مبهمي دراينباره وجود دارد كه با وجود اينكه بازياش خيلي خوب است اما امسال هنوز نوبتش نيست.