سينمای ما - یادداشت نویسنده سایت «سینمای ما» درباره مقاله قادری و جوابیه خیابانی و «دعوت» حاتمی‌کیا؛ / فعلا فقط حاشیه‌ها
شنبه 16 آذر 1387 - 16:24
اخبار:      • گزارش برای علاقه‌مندان هنرمند کم پیدای سینمای ایران؛ / فرامرز قریبیان این روزها کجاست و چه می‌کند؟      • پارسال پذیرفته نشد؛ / نسخه تازه «آتشکار» بخت‌اش را در جشنواره امسال آزمایش می‌کند      • از این خبرها هم نیست/خبر پخش شده تکذیب شد؛ / چند فیلم پل نیومن تنها در بخش مرور بر آثار جشنواره به نمایش درمی‌آید      • شانس اسکارش افزایش یافت؛ / «آواز گنجشک‌ها» در فهرست اولیه نامزدهای رشته بهترین فیلم حارجی گلدن گلاب      • دومین یادداشت امیر قادری برای ستون جدیدش در روزنامه «فرهنگ آشتی»؛ / شهر امن و امان و البته کمی هم بی‌مزه است/حالا فقط خداداد عزیزی برای‌مان مانده      








نظر سنجی

شما کدام سریال ماه مبارک رمضان را بیشتر پسندید؟




سينماي جهان
جنگ جهانی دوم با 6 فیلم مطرح به سینما بازمی‌گردد
جاناتان دمی برای پروژه بعدی سراغ یک رمان کوتاه رفت
اما او تصور نمی‌کند که مسیح یک ... (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «هِنری پول ‏اینجاست» ترجمه پیمان جوادی)‏
جشنواره ساندنس فیلم‌های بخش مسابقه‌اش را اعلام کرد
بروس ویلیس سال آینده پرکار می‌شود
هیلاری سوانک «ساکن» می‌شود
بازلورمن برای «استرالیا» تقدیر می‌شود
«شوالیه تاریکی» در صدر 100 فیلم برتر سال 2008 تایمز
«کنگ فو پاندا» نامزد 16 جایزه شد، از «وال-ای» هم بیشتر
نامزدهای جایزه اسپیریت (اسکار مستقل‌ها) اعلام شد
مستقل‌های انگلیسی‌ «میلیونر اسلمداگ» و كارگردانش را برگزیدند
شایعاتی درباره فیلم زندگینامه یان فلمینگ: دی‌کاپریو حتما، ران هاوارد شاید


آتش سبز


  (27 رأي)

کارگردان:
محمدرضا اصلانی
-------------------------------------
خواستگار محترم


  (11 رأي)

کارگردان:
داود موثقي
-------------------------------------
دلداده


  (77 رأي)

کارگردان:
قدرت الله صلح میرزایی
-------------------------------------
چار چنگولی


  (22 رأي)

کارگردان:
سعید سهیلی
-------------------------------------
محیا


  (125 رأي)

کارگردان:
اکبر خواجویی
-------------------------------------


پربیننده ترین اخبار هفته
 حرف‌های محمدرضا گلزار درباره فعالیت‌های اخیرش در ورزش و روزنامه نگاری؛ / رئیس فدراسیون والیبال: این جا خانه اول گلزار است...
 گزارشی کامل درباره شرایط امروز اکران «به رنگ ارغوان»؛...
 حرف های مسعود کیمیایی در روزنامه فرهنگ آشتی درباره فعالیت های سینمایی این روزهایش: / «به من و داریوش مهرجویی می‌گویند بیایید درباره تهران فیلم مستند بسازید و آن وقت طرح‌های سینمایی‌مان را بلاتکلیف نگه می‌دارند»...
 فروتن، اسکندری، شاهرخ‌شاهی، ابر، عبدی، مصفا و... / 15 گفتگو با 15 بازیگر سینمای ایران / کجا بازی می‌کنید؟ پیشنهاد جدیدی دارید؟ ...
 حرف‌های مجیدی در برخورد با دانشجوهایی که عکس سروش در دست داشتند...
 یادداشت‌های هفتگی امیر قادری -24؛ / همه‌اش ده سال هم نشد...
 به گفته سازندگانش، اين فيلم نسل اول و نسل سوم انقلاب را مورد قياس قرار داده است / «موج سوم» (آرش سجادي‌حسيني) با بازی حامد بهداد و مهرداد صدیقیان در جشنواره فجر...
 حرف‌های مفصل مجیدی درباره فرار مغزها، مسئولان فرهنگی و سه سال میوه‌فروشی؛ / با وجود علاقه‌ای که به شخصیت آقای خاتمی‌ دارم، می‌خواهم بپرسم چرا در زمان ایشان ابتذال در سینما رشد کرد؟...
 علاقه‌مندان سینما خوشحال باشند؛ / ماهنامه دنیای تصویر یک بار دیگر مجوز انتشار گرفت...
 دومین یادداشت امیر قادری برای ستون جدیدش در روزنامه «فرهنگ آشتی»؛ / شهر امن و امان و البته کمی هم بی‌مزه است/حالا فقط خداداد عزیزی برای‌مان مانده...
 یادداشت مسعود ده‌نمکی درباره ابراهیم حاتمی‌کیا؛ / او از میدان به در نمی‌رود...
 در جستجوی پاسخی بر یک سوال؛ / آیا فیلمبرداری فیلم «یک بوس کوچولو» به آرامگاه کوروش آسیب رسانده است؟...
 یک فیلمساز ایرانی در میان بهترین فیلمسازان سینمای مستقل جهان...
 بحثی مفصل و پر چالش با فرج‌الله سلحشور درباره سريال يوسف پيامبر/آیا منظور سلحشور ادر انتقاد از «آن سریال» حلقه سبز است؟ / بجز روشنفكران و برخي هنرمندان كه كاري به مذهب و آثار مذهبي ندارند، بقيه با فيلم ارتباط برقرار كرده‌اند ...



گزارش
 به دنبال مجوز نگرفتن کنسرت مهران مدیری، سایت «سینمای ما» پی‌گیری می‌کند؛ / مدیر برنامه‌های گروه دارکوب: نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاد، هم مجوز اماکن را داشتیم و هم حراست ارشاد را...
 حرف‌های محمدرضا گلزار درباره فعالیت‌های اخیرش در ورزش و روزنامه نگاری؛ / رئیس فدراسیون والیبال: این جا خانه اول گلزار است...
 یادداشت‌های هفتگی امیر قادری -24؛ / همه‌اش ده سال هم نشد...
 تحلیل اصغر فرهادی از سی سال سینمای پس از انقلاب؛ / اگر «دایره زنگی» با همان پایانی که من برایش نوشته بودم اکران می‌شد......
 گزارش مفصل «فرهنگ آشتی» از دلایل لغو مجوز گروه «دارکوب»؛ / دارکوب‌ها به لانه بازمی‌گردند...
 به همراه گفتگوهایی با جواد نوروزبیگی، فرهاد اصلانی و مهراوه شریفی‌نیا؛ / گزارشی از پشت صحنه سریال «آشپزباشی» ساخته محمدرضا هنرمند...
 بخشی از گفتگوی مصطفی جلالی‌فخر با آیدین آغداشلو درباره سینمایی‌نویسان جوان و سینماگران هم‌نسل‌‌اش؛ / نه کیمیایی روشنفکر است، نه مهرجویی و نه کیارستمی...
 پرکارترین بازیگران زن و مرد جشنواره فیلم فجر بر اساس فیلم‌های که تاکنون تقاضای شرکت داشته‌اند ...
 گزارش تولید پروژه پرخرج «ملک سلیمان»؛ / همه چیز درباره جلوه‌های ویژه کامپیوتری این فیلم...

آرشيو...



یادداشت نویسنده سایت «سینمای ما» درباره مقاله قادری و جوابیه خیابانی و «دعوت» حاتمی‌کیا؛
فعلا فقط حاشیه‌ها
فعلا فقط حاشیه‌ها


سینمای ما - آرمین ابراهیمی: ‏ ‏
‏1- یادداشت «امیر قادری» راجع به «جواد خیابانی» در ادامه به یک نتیجه ی جالب می رسد. کاری با ‏اشخاص ندارم. مقصودم خودِ موضوع است. این که در میانه ی این گردآب سرشار از پا در هوایی و ‏تشویش یک منتقد یک نویسنده بر می دارد از شکل خاصی از گزارش شکایت می کند نشان می دهد که ما ‏چندان هم در بٌن بست نمانده ایم و این دست مسائل جٌزئی و ریز برایمان اهمیت دارد. البته شخص بنده ‏کم ترین علاقه یی به فوتبال یا هر نوع ورزش دیگری ندارم، اما این سلیقه ی خاص، این طرز برخورد، این ‏طور جدی گرفتنِ موارد اغلب نادیده می تواند دلیل خوبی باشد بر پیشرفت سلایق جمعی ما. حالا امیر ‏قادری نماینده ی نسل اش هست یا نیست چغدر مهم است؟ مسلما هر آدم آگاه و پی گیری که در متن ‏جامعه زنده گی می کند و در جریان امور قدم می زند و راجع به این ها فکر می کند و قلم می زند بخشی از ‏تصویر نسل اش خواهد بود. اما آیا کسی به این نکته ی ظریف دقت کرده که برداشت قادری از گزارش و ‏سنجش آن تا چه حد نشانه ی اهمیت و بالا رفتن کیفیت سلیقه ی مصرف کننده و کنکاش او در این امور ‏است؟ یعنی ما واقعا پیش از این هم آدم هایی بودیم که راجع به این قبیل جزئیات آن هم در ورطه ی ‏مبتذلی چون ورزش ‏‎–‎و به فوتبال به عنوان ورزشی بسیار ابلهانه و بی فایده- اهمیت بروز بدهیم؟ اگر در ‏باقی رویدادهای اطراف مان هم به همین اندازه موشکاف و حساس باشیم و واکنش نشان بدهیم و جواب ‏بخواهیم و دنبال نتیجه و تغییر باشیم نه تنها شبیه آدم های بهانه گیر و بی کار نیستیم بل بیشتر از سوژه ی ‏مذکور و حضور و تنفس مان لذت خواهیم بٌرد، در عین حال مرتبا پیشرفت می کنیم و چیزهای نو می طلبیم و ‏درجا زدن و یک جا ماندن را بر نمی تابیم. ‏
‏ ‏
‏2- پاسخ جواد خیابانی به مقاله ی «این اسم اش آدم فروشی نیست آقای ضرغامی» از آن رویدادهای بامزه ‏بود. شاید هم «بامزه» یک مقدار لوس و زننده باشد، بیشتر «جالب» بود. این که می دیدی یک گزارشگر ‏ساده که در میان لات و اوباش جاری در ورزشگاه ها و تخمه فروش ها و سیرابی خورها کار می کند و با ‏عقاید و الحان و مسائل چنین قماشی سر و کار دارد می ‏تواند اینقدر خوب بنویسد و چنین نثر دست کم رایج و نسبتا حرفه یی از خودش به جا بگذار و مثلا با ‏استدلال و سیر درست و همه پذیری جواب ها را چک بکند و به نتیجه برسد و در انتها تازه از «برگمان» هم ‏یاد بنماید پیش از این که بامزه باشد جالب بود. خواننده از خودش می پرسید چطور ممکن است یک ‏گزارشگر که با محورهای زننده و پست اطلاع رسانی دنیای مبتذل فوتبال و ستاره های کودن و وحشیِ آن ‏دست و پنجه نرم می کند و از این راه نان می خورد چنین جوابیه ی سالم و تمیزی بنویسد؟ کاری با ‏حرفهای خیابانی ندارم که بیشتر از همان دست توجیهات رسمی اش می باشد و در امتداد ترویج همان ‏معیارهای زیبا و احمقانه ی انسان دوستی و برادری و یک رنگی در زمین وحشی سبز و نره غول های آن ‏است، زیرا نوشتن یک مقاله ی حرفه یی و بی غلط و یکدست و تمیز از یک نویسنده چون قادری که اغلب ‏به تسلط اش در زمینه هایی که در آن قلم می زند و فعالیت می کند آگاهیم چیز چندان عجیبی نیست، اما، ‏نوشتن چنین چیزی از یک گزارشگر فوتبال کمی غیر عادی به نظر نمی رسد؟ فکر می کنم داریم به شناخت ‏بهتری می رسیم. البته منظورم این نیست که داریم هم را می شناسیم. چون این ترکیبات فریبنده می تواند ‏دست پخت هر کس دیگری باشد، یا اصلا چرا شخص دیگر، این ترکیبات قابل فراگیری هستند و با مقداری ‏ممارست می شود حفظ شان کرد و ارائه شان داد... منظور این ها نیست. مقصودم این بود که وقتی با چنین جو تازه یی رو به رو می شویم می ‏بینیم که تقاضای نو بازخورد و پاسخ های نو هم به همراه خواهد داشت. یعنی اگر ما به موارد جزئی گزارش ‏یک مسابقه چند و چون کنیم ممکن است یک نفر از پشت میزش در سیرابی فروشی بلند بشود، جلو بیاید، و ‏بعد برای ما از «آنتونیونی» و «آنجلوپلوس» و برگمان مثال و نمونه بیاورد! این اصلا بد نیست. ‏

‏3- وقتی فیلمسازی موسیقی دانی شاعری «تَه می کشد» می دانید یعنی چه؟ طبیعی است دیگر. یعنی یک ‏خالق که با برجسته ترین کار بی ثبات و نا پا در جای موجود در هستی یعنی اندیشیدن سر و کار دارد به نقطه ‏یی می رسد که هیچ «چیز»ی برای ارائه دادن ندارد و در آن جا اغلب می گویند که طرف «تَه کشیده» یا تمام ‏شده است. اصلا هم اتفاق غریبی نیست و در تمام رشته هایی که به فکر کردن ختم می شوند یکسان و ‏ساری است. دوره یی ست که خالق یا «صاحب فکر» به سرگردانی در مبناها و افق هایش دچار می شود و ‏حالا بایست دست از کار بردارد و به تجدید و تقویت خودش بپردازد. به گروه مصرف کننده ها بپیوندد، کمی ‏ببیند، مقداری گوش کند، اندکی بخواند، بگردد، ببوید... خٌلاصه این که سطح را بیابد و خودش را بالا بکشد و ‏شروع کند به تولید. تولید فکر و ایده و اثر. از یک نویسنده ی اسطوره شده ی بزرگ و جهانی بگیرید تا یک ‏منتقد مافنگی پیزوری که در یک روزنامه ی محلی قلم می زند، همه و همه نیاز به بازسازی و رویش و سکوت ‏دارند. در روزهای اخیر از این «تَه کشیدن»ها بسیار شنیده ایم. یکی از آن ها هم پیرامون ساخته ی متأخر ‏‏«ابراهیم حاتمی کیا» بوده، «دعوت». اغلب از اثر مغموم و مخروب آدمی می گویند که تَه کشیده و گم شده در ‏مجموعه یی از پیام ها و مقاصد تکراری و خسته کننده، از فیلمی که با صف ستاره هایش نیز نمی تواند «فیلم» ‏باشد و، خوشبختانه سوءتفاهم و کج فهمی و از این بحث ها نیست، درست می گویند. حالا چه ربطی داشت؟ ‏آقای حاتمی کیا هیچ وقت یک خالق نبوده. هیچ وقت در این حدود نبوده که یک روزی «تَه بکشد» و به ورطه ‏های ظریف و پیچیده ی این چنینی بیفتد. هیچ گاه یک «فیلمساز» و یک «هنرمند» نبوده و «چیزی» که «تولید» ‏می کرده به هیچ وجه در غالب سینما و هنر و خلقت نگنجیده. این مساله در سالهای اخیر و با فروکش کردن ‏امواج آثار پرت گذشته اش و عدم موفقیت اش در پیش بردن یا حتا تکرار آن حاد تر و روشن تر شده است. ‏شاید حتا از «موج مٌرده». فیلمساز تکرار مقاصد را در اٌلگوهای حاضر شرم آور می دیده و به جستن روزنی نو ‏برآمده، اما، کو آن بستری که بشود به صرف و متکی به آن «توخالی» بودن را پنهان کرد؟ شاید بتوان از آثار ‏کم مایه و مضحکی چون «آژانس شیشه ای» -که به زعم طرفداران وی بهترین اثرش می باشد- به عنوان ‏مواد تبلیغاتی دوره یی استفاده کرد و مثلا در غالب چنین برنامه هایی تقسیم شان کرد اما نمی توان به آن ‏‏«سینما» و «هنر» چسباند و این، زمانی رو می شود که فیلمساز واقعا نمی داند چطور با پیرامون اش ارتباط ‏برقرار کند. سینما که تنها قاب و «کلوزآپ» و «پَن» نیست –که اگر هم بود درباره اش نمی شد از آقای حاتمی ‏کیا جانب داری کرد- سینما فرای این سطوح قابل رویت مجموعه یی ست بسیار حساس از برداشت های ‏درونی که به شدت با هر گونه «پیام» و «هدف» ضدیت و ناهمخوانی دارد. یعنی با هر چیزی غیر از هنر، هر ‏چیزی خارج از دایره ی زیبایی. و آیا سینمای حاتمی کیا زیباست؟ منظور نگارنده شیک بودن و نبودن نیست. ‏منظور صورت ریش آلود یا تراشیده ی آدم ها، تصاویر خاک گرفته یا با طراوت و از این جور چیزها نیست. آیا ‏پس از تماشای یک اثر از این آقا از این نظر ارضاء می شویم؟ یا این ها صرفا بیانیه هایی یکشبه اند که مثل ‏یک ساندویچ وقتی به ته می رسند دیگر جز یک پلاستیک کثیف و دور ریختنی از آن ها چیزی نمی ماند؟ نکته ‏اینجاست که از ابتدا هم چیزی وجود نداشته که ته بکشد یا نکشد. در زمانه یی که سینما در این سرزمین یک ‏جور شوخی بوده، به دلایل گوناگون از جمله جو آشفته و درگیر، سینمای این آقا یا مرحوم «ملاقلی پور» ... و تعدادی دیگر مورد توجه واقع شد و این ‏اسامی، همانطور که عناوینی نظیر «محمد اصفهانی» و «خشایار اعتمادی» و «ناصر عبدالهی»، در همین سیرک ‏به چهره هایی شاخص بدل شدند. کسانی که به مرور یا ناگهانی سقوط کردند و با دیوار عدم پذیرش مخاطب ‏تصادم نمودند. همانطور که به دلیل جو نا به سامان و محدودیت های موسیقی «پاپ» آن اسامی با یکی دو کار ‏به صدر رفتند و بعد با گسترده گی و جریان پیدا کردن مسیرهای گوناگون به حاشیه رانده شدند و با چند کار ‏ضعیف در بوق مرگ خویش دمیدند. «دعوت» هم یکی از آواهای همان بوق است. بوقی که با «ارتفاع پست» و ‏‏«به نام پدر» و سریال درخشان این آقا «حلقه سبز» پیش پیش به ما هشدار داده بود. و حالا «دعوت» ملغمه ‏یی ست از پریشانی مضمون و ساختار که در محیطی به شدت مبتذل کمر به قتل خودش می بندد. فیلمی که ‏انگار در فاصله خواب ظهر و با منطق و امکانات چنین تصویری ساخته شده است. بازی های ضعیف و کاملا ‏خارج از کنترل، کادرهای بسیار مبتذل و خنده دار، و دیگر چه؟ از نور و موسیقی و لحن هم باید گفت؟ از ‏مجموعه یی از غلط های فنی و گاف های بچه گانه، از یک دیگ آش بدمزه یی که با هیچ ترفندی نمی شود ‏بلعید و ندیده اش گرفت چه باید گفت؟ ... حاتمی‌کیا اگر همینطوری، و با همین لقب «کارگردان و نویسنده» ادامه بدهد ‏شک نکنیم که به زودی به همان جمع اضافه خواهد شد. کسی می داند ناصر عبدالهی کجاست؟ ‏

‏4- نگارنده به غایت حد از این که مثل یک ماهی در اقیانوس پر جنب و جوش و شیرین حواشی شنا می نمایند ‏خوشنود است.‏


منبع خبر : سینمای ما
شنبه,20 مهر 1387 - 2:4:56

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو
اخبار مرتبط:

نظرات

و روزی که قادری از مسی مثال می آورد!!!
شنبه 20 مهر 1387 - 3:36

شماها منتقدید یا تهمت زن و اهل بی حرمتی و ...

آقا حداقل میگفتی تماشاگران یکسریشو اوباش و لات و این حرفهاست؟!!!!!!

و چیزهای دیگرت...

راستی چرا اینجوری نمیگویید؟! خیلی قشنگتر و خنده دار تر هست و ایکاش خیابانی جوابتان را به این شکل بدهد.

روزی که قادری از مسی مثال می آورد!!!!!!!!

بله عزیزم میدونم تایید نمیکنی و لی به نظر من که گفتی حرفهای گزارشگری که در بین اینهاست(لات و اوباش) جاالب بود . من هم میگویم حرفهای شما که چون برادران دالتون پشت سر هم هستید و شما منتقدان و خبرنگاران و روزنامه نگارانی که به قول قططبی که سنگش را به سینه میزنید کلهم 5000 تا فروش ندارید و جز دروغ و چرت و پرت و بیسوادی چیزی نمینویسید و کارتان هم چون گفته قطبی همچون حیوانهاست و حالا هزار تا کار چون پول گرفتن و خدای نکرده رشوه (البته من شما را نمیگم بعضی ها را میگم) و از این کارهای گند که از این خوب بگویید و از اون بد بگویید وتنها تخریب و خراب کردن بلدید بنویسید و شماهایی که از این جمع نا پاک پا میشید جوابتان جالب هست نه خیابانی!!!

بله شماهایی که کسی حرفتان را ته اعتماد داد و نه اعتقاد...

حالا این را بخور.

فقط میدونید به چی فکر میکنم؟!

فکر این که وقتی قادری اون مقاله را ضد خیابانی نوشت نه نقد او. ضد او. فکر نمیکرد این همه مخالفت پیدا کند و فکر میکرد که خودش خیلی محبوب هست و خیابانی با وجود محبوبیت بسیار فردوسی پور منفور.

اما عجب جوابی خیابانی به شما ها که کارتان این هست داد و چه قدر هم محبوبیت پایین و عدم اعتقاد به قادری رو شد...!!!

واقعا به قول یکی از دوستان 10 به 0 به نفع خیابانی!!!

با فردوسی پور میخواست بجنگه حتما 100 به 0 میشد.

خوبه کارتون این هست اینجوری حالتون گرفته میشه...

حالا ببینم عمرا جرات و جربزه و شهامت تایید را دارید بی سوادان!

راستی من زیاد از طرفداران حا تمی کیا نیستم ولی به زودی با این مطلبت جواب اونها را هم خواهی شنید و محبوبیت و مقبولیت و یا در اصل منفوریت سایتی که دارد کم کمک به زرد و بنفش را رد میکند بیشتر دیده خواهد شد!!!

حسين
شنبه 20 مهر 1387 - 9:4

ببين آقاي خاص! اون سينماي آرماني شما هم خيلي وقته كه مرده. الان تو همه جاي دنيا مردم ميرن سينما كه پاپ كورن بخورن و بخندن و جيغ الكي بكشن، مثل شهر بازي يا به قول شما همون سيرك. تازه اگه اينقدر با پيام و هدف پنهان شده در سينما مخالفي با آنجلوپلوس و آنتونيوني هم نبايد نسبتي داشته باشي چون اينها( به خصوص اون اولي) سينما رو با كتابخونه اشتباه گرفتن!

به هرحال اين مديوم صنعت و سرگرميه و اين دوستاي شما كه به جاي ارائه سينماي واقعي فقط بيانات فلسفي و افاضات نمادين رو توي تصاويرشون فرو ميكنن هم يك جورهايي از اون ور بام افتادن.ولي شما احيانن اين حرفها رو نميفهمي چون نره غول هاي زمين چمن و وحشي هاي آدم خوار و كرمهاي كثيفي كه لاي همديگه ميلولن حالت رو بد ميكنه! تو برو، ما هم به همه ميگيم آرمين ابراهيمي يك روشنفكر خاصه، هر چند كه اينقدر زيادي خاصي كه فك كنم كاراكترت هم مستعار باشه چه برسه به اسمت!

برو توي همون چاهي كه... نه ببخشيد! همون برج عاجي كه ازش اومدي. فقط داري ميري سر راهت سلام منو به نيچه و كافكا هم برسون!!

عطص
شنبه 20 مهر 1387 - 9:16

" سینما فرای این سطوح قابل رویت مجموعه یی ست بسیار حساس از برداشت های ‏درونی که به شدت با هر گونه «پیام» و «هدف» ضدیت و ناهمخوانی دارد. "

تنها هورا کش این عبارت مزخرفِ سست بنیاد، باد معدۀ تو و امثال توست.

عجیب نیست اگر امروز، روز شادی و پایکوبی آدم های سخیف و پر مدعا و بر باد داده عقلی باشد که از روزن تاریک بی هدفی و بی ثمری، همه چیز و همه جا را می نگرند. نوشتن علیه فیلمسازی که بهترین صحنه های سینمای ایران بدون کوچک ترین شکی متعلق به اوست، حرف و حکایت تازه ای نیست. تا آنجا که به یاد داریم، اسلاف و اساتید گرانقدرتان جناب ابراهیمی، همه بافندگان ماهر این دست اراجیف و خزعبلات بوده و هستند و حالا نوشته شما با کمال پوزش از محضرتان، چیزی نیست جز نوشخوار آموخته هایتان نزد همان طایفۀ بیمارِ لرزان قلم، که حال را فرصت مناسبی جهت عقده گشایی و خشم نمایی می بینند تا از خودخوری گریزی به دیگرخوری زنند. اما چه غم! که خودخوری تان بی انتهاست و دیگر سوزی تان کوتاه و گذرا.

کودکانه ات را کودکان باور می کنند و کودنان بُل می گیرند. و آنچه ما به آن مکلف ایم صبر است.

ابوالقاسم
شنبه 20 مهر 1387 - 10:34

تمام یادداشت در مورد حاتمی کیا بی حرمتی به مخاطبین سینما بود.

اقای ابراهیمی صرف داشتن یک قلم نمیتوان منتقد قابلی شد.داشتن مقداری اطلاعات,کمی انصاف و احترام به مخاطب هم نیازه.

rajab1988@gmail.com


شنبه 20 مهر 1387 - 10:42

به طور قطع در یک مورد جزئی مطلب بالا موافقم:محمد اصفهانی یکی از بدترین خوانندگان است که متاسفانه هم اکنون او را از بهترینها می دانند.ترانه دلقک او توهینی است به موسیقی , ترانه , نمایش , سینما و هنر . باقی آثارش هم یا تظاهر روشنفکرانه دارند یا در جهت ارضائ سلایق مبتذل شنوندگان می باشند . تنها دو ترانه او شنیدنی هستند : پهلوانان نمی میرند , آسیمه سر باا آهنگهایی از بابک بیات.


شنبه 20 مهر 1387 - 11:12

این مطلب واقعا چیه؟ این لحن زننده از کجا میاد؟ این آقای آرمین ابراهیمی واقعا کجا ایستاده که اینجوری متفرعنانه مینویسه و دیگران را خطاب قرار میده؟ دنیای مبتذل فوتبال؟ دنیای شما مبتذله جناب ابراهیمی که مثل امیر قلعه نوعی به جای اینکه اسم افراد رو بیارید با لحن تحقیرآمیز آنها " این آقا" خطاب میکنید. اشتباه نکنید. مسئله خیابانی و حاتمی کیا و ...نیستن. مسئله این لحن سخیف و بچه پررو مابانه است. جناب! من میدانم ناصر عبداللهی کجاست. ناصر عبداللهی فوت کرده و الان زیر خروارها خاکه. خب که چی؟ تو که زنده ای و نفس میکشی داری چکار میکنی؟هنوز داری به عنوان یک مثلا نویسنده از فعل غلط"میباشد" استفاده میکنی! عمیقا متاسفم.


شنبه 20 مهر 1387 - 11:20

آقای آرمین ابراهیمی عزیز! ببینم خودت می توانی یک سکانس از یک فیلم ضعیف را کارگردانی کنی؟؟ آن وقت راجع به فیلم و سینما و ساختار و فیلمنامه اظهار نظر کن! اکی؟؟! آفرین!

مسافر
شنبه 20 مهر 1387 - 11:24

:))))

ظاهراً نگارنده محترم حتي اطلاع ندارند كه ناصر عبدالهي به رحمت خدا رفتند....!!!!

:))

نیکزاد
شنبه 20 مهر 1387 - 11:26

عجب!! نمی دانستیم آژانس شیشه ای اثر کم مایه و مضحکی است!!!!

به قول مرحوم ژان رنوار هر چه روی پرده حرکت می کند سینما است

شما می توانید از فیلم های حاتمی کیا خوشتان بیاید یا بدتان بیاید اما اینکه بالکل منکر سینما بودن آن شوید از غرض ورزی شما حکایت می کند.

فکر می کردیم فقط این مدیران دولتی سینما هستند که هر از چند گاهی عشقشان می کشد سینما را از اول برای همه تعریف کنند!

سینما به راه خودش می رود و این چارچوب های ساختگی راه به جایی نمی برد.

حسین لامعی
شنبه 20 مهر 1387 - 11:47

سلام آقای قادری و دوستان سینما ما

نمیدونم این نظر من رو میزارین و یا مثل خیلی جاهای دیگه نظرتون اینه که هر کی انتفاد کنه نظرش باید پاک بکشه...چه نظرم رو میزارین و چه نمیزارین خواهش میکنم به گوش مدیران این سایت مخصوصا امیر قادری برسونید....

نمیدونم این آقای آرمین ابراهیمی کی هستش اما فقط میتونم به حرفهای این بچه بخندم که داره به استاد این سینما ابراهیم حاتمی کیا فحش میده!....

آقای قادری خودت میدونی داری چی کار میکنی؟! تو اگه سایتت بزرگ شده به خاطر بازدیدهاییست که ما مردم از سایتت میکنیم و حالا در روز روشن داری به همه مردم دشنام میدی....؟

مردم ایران عشاق حاتمی کیا هستند.... نکنه یادتون رفت سایت خودتون از رو ایسنا کپی گداشته بود که حاتمی کیا محبوبترین کارگردان در بین جوانان تهرانی شد طی یک نظر سنجی گسترده....

حالا با این مطلب به چه کسی توهین کردین جز مردم؟!

من روی صحبتم با کسی مثل آرمین ابراهیمی نیست که این بچه معلوم نیست از کجا پیداش شده من روی صحبتم با امیر قادری و نیما حسنی نسب هستش که سینما ما رو با اونا میشناسن و الان تو سایتش دارن رسما به مردم فحش میدم....

سینما ما برای من یکی مرد! با این مطلب و دیگه بهش سر نمیزنم و قطعا هر کسی به هنر این کشور علاقه داشته باشه با خوندن این مطلب دیگه پاش رو تو سینما ما نمیزاره.....

ابراهیم حاتمی کیا قطعا با خوندن این مطلب فقط میخنده چون میفهمه نویسنده چیزی بارش نیست اما ناراحتی و افسوس برای ما باقی میمونه که تا به حال به سینما ما وابسته بودیم.....

امروز برا اولین بار بودم فهمیدم هستن انسان هایی مثل آرمین ابراهیمی که اندازه جلبک هم سینما رو درک نمیکنن.....!

این مقاله رو لطف کنین بردارین که توهینی ماندگار به سینمای ایران هستش و لکه ی بسیار سیاهی بر دامن سینما ما و گذشتش.....

میدونم این نظر من رو نمیزارین فقط امیدوارم آقای قادری و حسنی نسب بدونن که ما مردم دیگه وابستگی به سینما ما نداریم چون با این بی احترامی بسیار بسیار آشکار به استاد حاتمی کیا برای ما مرد!

یا علی مدد

عاطفه
شنبه 20 مهر 1387 - 12:10

فوق العاده توهین آمیز و غیر حرفه ای بود.......آقای نویسنده یه بار دیگه به الفاظی که تو جای جای نقد که ,نه نوشته ات به کار بردی یه نگاهی بنداز! شاید تو هم تو خواب بعد ظهر نوشتیش!!!

آقای قادری چرا اجازه میدین کسانی به واسطه ی دفاع از شما چنین ادبیاتی به کار ببرن؟؟

مبتذل نوشته شماست آقای ابهراهیمی....فهمیدنش کار سختی نیست....کافیه یه دور دیگه از روش بخونی!


شنبه 20 مهر 1387 - 13:2

che ghadr asabain!!!!!!!!!!!!!!be mahnaz che vaghti khode epizod va kargardani zaeefe

malileh
شنبه 20 مهر 1387 - 13:11

dar in ke davat filme khoobi nist shak nadaram! ama az shoma masalan montaghede mohtaram khahesh mikonam ghabl az neveshtan kami asabetoono aroom konid ta be hame chiz o hame kas az football gerefte ta hatam kia fohsh o bad o birah nadid!i

مينا
شنبه 20 مهر 1387 - 13:43

واي كه حالم به هم مي‌خورد از آدم‌هايي كه فكر مي‌كنند زير سوال بردن و توهين كردن به تمام چيزهايي كه اكثريت به آن تعلق خاطر دارند برايشان تشخص مي‌آورد و نماد روشنفكري است. جالب است كه نويسنده‌ي اين يادداشت در يك متن به صورت يكجا تمامي دلمشغولي‌ها و علايق عامه را زير سوال برده‌است. به نظر من احترام به سلايق ديگران يكي از اولين چيزهايي است كه يك نويسنده يا منتقد حرفه‌اي بايد ياد بگيرد.

صالح بهشتی
شنبه 20 مهر 1387 - 14:0

نویسنده سایت «سینمای ما» که نمی دونم چه جور آدمی هستی ..

خودت رو به یک روانپزشک نشون بده .. به آژانس شیشه ای میگی کم مایه و مضحک ؟!!!!

شما یا نمی دانید معنی مضحک چیست یا خودتان اینقدر مضحک هستید که ...

واقعا برای خودتان و سایتتان متاسفم ...

مسافران
شنبه 20 مهر 1387 - 14:52

خوشبحال حاتمی کیا که هنوز طرفدار داره که فیلمش خوب میفروشه یا این که حداقل زمانی یه چیزی بوده که حالا ته بکشه تو چی که هیچی نبودی هیچی نمیشی چون به عنوان منتقد نمی فهمی ادب چیه ادم شک میکنه که ایا از سینما چیزی میفهمی که اژانس شیشه ای را مضحک می خونی یه طوری درباره ی اقای خیابانی می نویسی که ادم فکر میکنه یکی در حد خودت

ملیحه
شنبه 20 مهر 1387 - 15:19

چه آدم بی ادبی و بی شخصیتی

این اولین چیزی بود که بعد از خوندن مطلبتون به ذهنم رسید . شروع کننده این رویه زشت تحقیر و تخریب افراد بجای نقد خود آقای قادری هستند در مورد ایشون فکر کردم چون چند صباحیه فعالیت مطبوعاتی و فرهنگی می کنند دچار توهم شدن که تو هر زمینه ای بقیه منتظر نظرات ایشون هستن بطوری که اخیرا دست از نقد برداشتن و فقط نظرشونو راجع به هر پدیده ای به بدترین شکل ابراز می کنن. اما جناب نویسنده این متن با چه سابقه ای(که البته هیچ سابقه ای توجیه این کار زشت نیست) به خودشون اجازه میدن دیگران رو ،از خیابانی تا حاتمی کیا ،این جور تحقیر کنن؟

عزیزم با تحقیر دیگران شما بزرگ نمی شی جایگاه حاتمی کیا و خیابانی (با اینکه هیچ کدوم در رشته خودشو ن از افراد مورد علاقم نیستند) درمیون مردم مشخصه شما هم با تلاش و ادب دعا کن بتونی به چنین جایگاهی برسی


شنبه 20 مهر 1387 - 15:20

آرمين ابراهيمي خيلي خري اين تويي كه مغزت ته كشيده و توان فهم آثار حاتمي كيا را نداري از من مي شنوي برو يك ساندويچ مغز بخور شايد فرجي شد. از اين حالت در آمدي

Sana
شنبه 20 مهر 1387 - 17:58

طبق دایره المعارف تازه ریلیز شده ی سایت سینمای ما چغدر این طور نوشته میشود و چقندر این طور (از انجایی که مسائل ریز برایمان مهم است لطفا به اقای قادری بگویید یک نقد پر و پیمون در مورد چغدرتان و منظورتان از این تحریف قبیح بنویسد . با تشکر!!!!)

پوریا
شنبه 20 مهر 1387 - 18:51

بیچاره ناصر عبداللهی که از این دنیا رفت.حال چرا انقدر خشن.حالا از کجا معلوم جناب عالی همون منتقد پیزوری یک روزنامه محلی نیستی؟

...
شنبه 20 مهر 1387 - 20:1

شما هیچ حقی ندارید که این طور در مورد ابراهیم حاتمی کیا و آثارش صحبت کنید

مهدی
شنبه 20 مهر 1387 - 20:34

نگارنده بسیار از خود راضی و از خود متشکر است

و نمیدانم این اعتماد به نفس بالا از کجا فوران کرده است

shaghayegh
شنبه 20 مهر 1387 - 21:54

چقدر از بالا به مردم نگاه میکنید!تو پاراگراف مربوط به خیابانی با حرفایی که در مورد مردم و فوتبال و..... زدید این طرز فکر تو ذوق میزنه.به هر حال این یه توهمه.شایدم به زور میخوای خودتونو بزرگ جلوه بدین. اگه شما ادعاتون میشه برای مردم مینویسید پس این کارا چیه؟

ستاره
شنبه 20 مهر 1387 - 22:58

جدا پشیمون شدم از اینکه اینهمه وقت از کاربران سایت بودم... احترام قلم و کاغذ رو هم نگه نداشتی بگذریم از اینکه ورزش رو ...... بعد هم نوبت حاتمی کیا. هر کس این نوشته رو بخونه و اصلا ندونه که موضوع چیه یا حتی از اونیکه راجع بهش اینجوری حرف زدی متنفر باشه مطمئنن نظرش رو عوض می کنه من به عنوان یه انسان (هر چند ریز و یی ارزش یا هر کدام از این فحشهایی که دادی) با تمام وجود واسه نگارنده متاسفم .... با خودم فکر میکنم چه خوب که همه مثل تو نویسنده نیستند... ماهی حیفه یه تشبیه جالبتر تو ذهنمه ...راستی شما چند سالتونه؟

هما
يکشنبه 21 مهر 1387 - 7:28

کم مایه و مضحک ؟ فکر می کنم یه منتقد واسه انگ هایی که می چسبونه تو ضیح هم میده ... وگر نه فرقش با همون تماشاگرای فوتبال چیه ؟ این نقده یا محل تخلیه احساسات؟

س.ک
يکشنبه 21 مهر 1387 - 8:50

دیروزم نوشتم و گفتم حق ندارید که به تماشاگران فوتبال توهین کنید و اونقدر حقیر بودید که حاضر نشدید نظر من رو در سایت بگذارید ، یعنی معذرت خواهی اینقدر سخته...!؟ ما منتظر پوزش رسمی و کتبی شما هستیم، این وظیفه ی شماست ...!

ابراهیم
يکشنبه 21 مهر 1387 - 10:37

سلام آقای آرمین ابراهیمی

قاعدتا نباید نظرات ما و دیگر دوستان رو خونده باشی. چون ما هم مثه امیر قادری و نیما و خیلیهای دیگه از همون سنخ سیرابی خورایی هستیم که استادیوم میریم، ورزش ابلهانه فوتبال رو میبینیم، عاشق فیلم مزخرف و مبتذلی مثه آژانس شیشه ای هستیم. ولی ای کاش شما که انقدر روشنفکر هستی که فقط آنتونیونی و برگمان و آنجلوپلوس- که متنفرم از این کارگردان آخری- فقط نیچه و کافکا میخونی و صبح تا شب در حال ادای کلمات گهربار هستی قلم پاکیزه ای داشتی. خیابانی هر چقدر هم که من ازش متنفرم اما شرف داره به شما متفرعنان از همه جا بیخبر که سرتونو کردین زیر برف و عبارات استفاده شده توسط شما تنه به تنه فحشهای چارواداری لات و لوتای دروازه غار داره.

آرمین خان! دوره عربده کشی و فحش ناموسی دادن گذشته.

شب بخیر آقای روشنفکر!

مهدي
يکشنبه 21 مهر 1387 - 12:49

آقاي قادري، به عنوان يك برادر، ‌يك دوست، يك كاربر قديمي، يك انسان، يك سينما دوست و... ازتون خواهش مي كنم كه ديگر يادداشتي از اين "آقا" در سايت قرار ندهيد. نوشته هاي مبتذل و سخيف و مستهجن اين آقا را پيش از اين در قسمت روزنوشتهايتان، وبلاگ خودشان، نقد مهران مديري و عطاران و... خوانده ايم. اين آقا كيست؟ اينجا چه مي كند؟ پدر و مادرش ادب و حرمت يادش نداده اند؟ چرا انقدر مبتذل و بي شرمانه مي نويسد؟ چرا نمي تواند مثل انسان نقد كند؟ چرا همه به "ابتذال" نهفته در يادداشتهايش اعتراض مي كنند؟ شما به حرفهاي كاربرانتان توجه مي كنيد؟ پس چرا اجازه مي دهيد يك بيمار رواني نوشته هايش را با استفاده از اين سايت، در معرض ديد هزاران نفر بگذارد؟ اين فرد حقير، دقيقا همين لحن را درباره داريوش مهرجويي و مسعود كيميايي هم به كار مي برد و مي گفت اينها با استفراغهايشان(فيلمها)، فكر مي كنند كه دارند فيلم مي سازند!! راست مي گويند افراد حقير مي روند سراغ بزرگ ترها! آشغال نويس هايي چون اين آقا بايد هم برود سراغ مهرجويي كبير و كيميايي و حاتمي كيا و ملاقلي پور و مهران مديري و.....! نرود؟

آقاي قادري من در تمام عمرم در كل سايت ها و مطبوعات،‌فقط نوشته هاي روزنامه ي كيهان را ديده ام كه مانند اين آقاست! چرا اجازه حرمت شكني مي دهيد؟ اين اسمش نقد نيست! خزعبل گويي براي به دست آوردن معروفيت و اعتبار است. براي همين در اين چند وقته مدام سعي دارد برود سراغ كارگردانان بزرگ!

اقاي قادري به تمام كاربران اين سايت كه به شما اعتماد مي كنند، ‌مديونيد اگر باز هم يادداشتي از او در اين سايت قرار دهيد. آقايي كه در وبلاگش تراوشات عقب مانده ي ذهنش را مانند شعر روي صفحه مي آورد و عنوان "سروده ي جديد" را رويش مي گذارد، چه جاي بحثي دارد؟ ديگر همينمان مانده بود كه آشغال نويسهايي چون اين آقا بيايند درباره كارگردانان بزرگ ما اظهار فضل كنند! آقاي قادري مديونيد اگر باز هم يادداشتي از او در اين سايت قرار دهيد! اينجا يك سايت فرهنگي است. نه محلي براي رفع و رجوع عقده ها و توهين به عقايد و علاقه هاي ديگران!!

كاش محافظه كاريتان فقط به خاطر مسائل سياسي و ترس نبود. ‌كاش به خاطر حفظ حرمت ها محافظه كار بوديد تا به افتخارتان كف بزنيم!

مَن
يکشنبه 21 مهر 1387 - 13:1

درود بر تو ...

آقا ته کشیده اند !

زرشک مصبان بی قاعده .

سینا
يکشنبه 21 مهر 1387 - 13:2

خدا رو شکر که دعوت داره اینهمه میفروشه اگر تماشاچی کم داشت چقدر فحش میدادی ارمین خان به امید میلیاردی شدن دعوت


يکشنبه 21 مهر 1387 - 13:3

آقای قادری عزیز! امیدوارم نظرم را تأیید کنید.

با نظرات ابوالقاسم، نیکزاد، حسین لامعی، عاطفه، مینا، صالح بهشتی، مسافران، 20 مهر 15:20 ، مهدی و ستاره کاملا موافقم.

اصلا این آرمین ابراهیمی دیگر کیست؟ تا به حال اسمش را نشنیده بودم! ابراهیمی جان! خیلی کینه شتری داری ها!!! عجب... اصلا نقدت به تنها چیزی که شبیه نبود، نقد بود!! دختر عمه ی من که کلاس سوم دبستان است، از تو بهتر انشاء می نویسد!!! چند سال داری عزیزم؟؟ 2 سالت است؟؟ بچه ی 6 ماهه ی سریال یوسف پیامبر از تو عقلش بیشتربود!! نوشته ات بسیار بسیار مبتذل، خام، مغرضانه، کم مایه و مضحک بود!! ببین با خودت چیکار کردی!! کاری کردی که همه کاربران چه موافق حاتمی کیا، چه مخالف بر ضدت نوشته اند! یادت باشد که نقدنویسی بسیار ساده تر از فیلمسازی است. اگر می توان در نیم ساعت تا یک ساعت یک نقد خوب چند صفحه ای نوشت، اما ساخت یک فیلم حداقل 45 روز طول می کشد. تو حتی نوشتن را بلد نیستی! از یکی از بهترین و محبوب ترین کارگردانان انتقاد می کنی؟ تو خودت سرتاسر انتقادی! سینمای حاتمی کیا زیباست. ولی متاسفانه تو با ذهن غیر تمیزت آن را نازیبا می بینی. ببین دوستان چه نوشته اند: "اندازه جلبک هم سینما را نمی فهمی!"... "خودت را به یک روان پزشک نشان بده!"... "یک ساندویچ مغز بخور!"...

با بی حرمتی به مردم و توهین به سلایق و اعتقادات آنان و غرض ورزی تا صدسال دیگر هم « منتقد» نمی شوی...

از خدا برایت طلب شفا می کنم!


يکشنبه 21 مهر 1387 - 13:19

آرمین آقا خیلی خیلی ببخشین, خودتون خواستین دیگه!, ولی چیزی نمونده بود که وسط خوندن مطلبتون رو نوشتتون بالا بیارم! خیلی مبتذل می نویسین! حتما بزودی به یه روانشناس و روان پزشک مراجعه کنین! و گرنه ممکنه بیماریتون برای خودتونو خانوادتون خطرساز بشه خدای نکرده! میترسم بیماری تون عود کنه و برای جامعه خطرساز بشه! نگرانم!

با مزه یا ...
يکشنبه 21 مهر 1387 - 13:21

جدآ چی میشه گفت به نقد بی ادب و بی نزاکتی که فکر میکنه همه مثل خودش در خروارها آشغال و لجن بزرگ شدن.

و به خودش اجازه میده سایرین را هم در همون جا ببینه

من از خیابانی و اجراش بسیار بیزارم اما آن چیزی که در شان نگارنده این مطلب هست را در مورد او صادق نمیدونم

و مخصوصآ در مورد انسانهای شریفی که در جای جای این کره خاکی زندگی میکنند و هر شغلی دارند به جز شلغ کثیف به لجن کشیدن سایرین در سایت ها و وبلاگ ها!

ماریا
يکشنبه 21 مهر 1387 - 13:50

به "سینمای ما " توصیه میکنم به فکر پیدا کردن یه نویسنده ی محترم تر و با سواد تر باشه تو آقای نویسنده(زور داره به شما بگن نویسنده) راجع به مردم و مخاطبین این سایت چی فکر کردی؟ فکر کردی همه مثل خودت سطحی و عوام هستن و مثلا با این نوشتت خواستی سطح سلیقه ی مردم رو بالا ببری؟؟؟ واسه نوشتن یه همچین متنی دیگه نویسنده بودن لازم نیست یکی از همون لاتو لوتایی که ازش حرف زدی( البته ببخشید از بکار بردن این وازه چون احساس کردم اینجوری به سبک خودت بهتر حرفمو میفهمی) میتونست همچین متنی بنویسه فکر نمیکنی این خود تویی که زیادی با این جماعتی که تعریفشوکردی زیادی نشست و برخاست کردی؟ کاملا روت تاثیر گذاشته البته شایدم تویی که روی اونا تاثیر میذاری وای به حال ما که وقتمون رو واسه خوندن این ........ تلف میکنم وای به حال این مردمی که نویسنده اش تو باشی


يکشنبه 21 مهر 1387 - 15:19

در پاسخ به توهین یک سایت سینمایی به ساحت ورزش

بوی سیرابی از ما بوی قهوه اسپرسو از شما!

مهدی کشاورز- چاپ شده در روزنامه هدف 21/7/87

برای سومین بار این جوابیه را به نمایندگی اهالی ورزش و رسانه های ورزشی در پاسخ به توهین نویسنده این مطلب ارسال می کنم. امیدوارم این بار حرفه ای عمل کرده و جوابیه را در دسترس کاربران سایت قرار دهید!

ماجرای تاخت و تاز بی نظیر یکی از سایتهای پر مخاطب سینمایی به جواد خیابانی وارد مرحله ای جدید شده است به طوری که یکی از نویسندگان این سایت با هر نوع ابزار ادبی که دستش آمده ساحت ورزش را لگد مال عقاید خود نموده است. ابراز عقیده مخالف عقلا و شرعا منکر نیست اما توهین به ورزش بحث دیگری است که به عنوان نماینده ای از عالم ورزش و رسانه های ورزشی صحبتی با نویسنده مطلب ((فعلا فقط حاشیه ها))در سایت ((سینمای ما)) دارم:

جناب آقای منتقد

ما ورزشی های متهم به چیپ گرایی که نوشته هایمان بوی سیرابی می دهد که به واسطه ورزش دوستی مان در ورطه مبتذل ورزش غوطه وریم و ابلهانه در این دنیای پست و بی کلاس قدم می زنیم و حتما بوی آروغ ما از پشت میز سیرابی فروشی وجود شیک و وارسته سینمایی ها و سینما نویسان را متعفن می کند.

ما نویسندگان ورزشی که از لات و اوباش استادیوم آزادی می نویسیم و اسیر ناز و افاده ستارگان خنگ و کودن و وحشی هستیم و دلمان گرو سبز لجنی زمین فوتبال است.

ما نویسندگان ورزشی که جزءی از همین جامعه ورزش دوست هستیم که بزرگترین جشن ملی شان صعود تیم ملی کشورشان به جام جهانی است و هیچ همایشی و هیچ دعوتی نمی تواند این چنین خود جوش باشد و شادی آفرین که جمعیت منتقد سینما در آخرین سکانس فیلم ممنوعه آفساید در سینمای مطبوعات این چنین از انعکاس شادی همین مردم کودن در قالب یک فیلم سینمایی تحسین شده ( از سوی اکثریت سینما نویسان و سینما روها) حظ می کنند و برای جعفر پناهی که از حواشی مهمتر از متن این ورزش مبتذل روایت می کند کف می زنند.

ما نویسندگان ورزشی که نه برگمان می شناسیم و نه سینمای فلاهرتی حالی مان می شود و نه دیگر نامهای بزرگ سینمای جهان به گوشمان خورده است و فقط با صدای گوشت کوب فردین و بوی پیاز سفره گنج قارون آشناییم و نه می دانیم ریدلی اسکات که بود و نه می دانیم چه کرد و به قول عادل فردوسی پور (احتمالاسیرابی نخور ) چه می کند!

ما نویسندگان ورزشی که از حقوق میلیونی اربابان خود(!!!) شکم سیرابی خورمان را چرب و فربه نگه می داریم با همه این وصله و پینه هایی که بهمان چسبانده اند چقدر موجهیم که پایمان هنوز در گلیم خود است. به سینما می رویم برای تفریح و پاکت چیپس را فشردن هنگامی که مجید مجیدی پولکهای چشمک زنش را از آسمان اجتماعش می چیند و به پای ما می ریزد . دلمان برای ماهی قرمزهایش می سوزد و این ربطی به سیرابی خوردنمان ندارد! همین که یک شترمرغ برایمان حرکات موزون انجام می دهد غش می کنیم و از این و آن (جماعت سیرابی نخور) میشنویم که این رقص اسمش سماع است! هرجا می رویم از فوتبال می گوییم. یا قرمزیم یا آبی. سیاست نداریم که طرفدار کسی یا تیمی باشیم که برایمان آب و نان داشته باشد. تیممان می بازد حتی اشتهای سیرابی خوردن را هم نداریم ! سریالهای ماه رمضان را برای هم تعریف می کنیم و تاریک فکرانه نقد میکنیم !

و آنقدر کوته فکریم که پز روشنفکری نمی دهیم که بگوییم سینما مبتذل است چرا که عوامل سینمای ما همگی روشنفکرند و معصوم و های کلاس و عاشق هنجارهای اجتماع ! با این کوتاهی فکرمان احساس می کنیم سینما یکی از گونه های هنری است و هنر بالفطره در وجود انسان نهفته است پس بد نمی گوییم به مهتاب اگر تب داریم. اگر تملقی می کنیم خودمانیم. خود را گم نمی کنیم که پدیده های بزرگ و غیر قابل انکار را انکار کنیم. عقل کم مان می گوید ورزش آدم را ورزیده می کند. می گوید دنیا ورزش را قبول دارد. و فوتبال را هم مثل ورزش نمی توان با هیچ عقل سلیمی منکر شد همانطور که بسیاری از همین ستاره های غیر کودن و غیر وحشی سینما نمیتوانند تعلق خاطرشان را به فوتبال کتمان کنند. و نمی کنند و بارها با حضور در میان این جمعیت لات و اوباش نشان داده اند سینما هم نمی تواند به مسئله مهمی چون فوتبال بی تفاوت باشد.

گزارشکر غیر محبوبی چون خیابانی که کارش گزارش است چه خوب که قلم را به دیگری بدهد تا بلکه بتواند از حملات گاز انبری بعضی از منتقدان تک بعدی نگر و دوستان و مداحان وابسته به ایشان دفاع کند (در اینجا به یکی از تشابهات ورزش و سینما بر می خوریم که یک مربی لمپن با اشاره چشمش به یکی از آدمهایش برای ساکت کردن یک خبرنگار دستور می دهد و در یک سایت سینمایی آدمهای یک منتقد جوان و خیلی عجیب فوتبالدوست و قطبی دوست متحدا به مجری بی دفاعی چون خیابانی می تازند)

جناب آقای منتقد منزجر از پستی های فوتبال

همانطور که سینما سینماست فوتبال هم فوتبال است و اگر فوتبال به عنوان رکن مهم جامعه ما پذیرفته نبود فیلمسازی چون مانی حقیقی در فیلم تازه اکران شده خود به بهرام رادان چند دقیقه توپ پلاستیکی نمی داد که با بچه های کوچه بازی کند. مگر می توان در این اجتماع زندگی کرد و فوتبال را بو نکشید و استشمام نکرد. زشت و زیبایی را اگر به عنوان یک پارادوکس در تمام عرصه های اجتماعی و هنری قبول کنی حتما به این نتیجه خواهی رسید که انکار کلیت یک چیز یعنی تواما انکار زشت و زیبایی آن . حال آنکه انکار زیبایی از نوعی جهالت خبر می دهد.

به زشتی و زیبایی خیابانی و قطبی و خودم و خودت کاری ندارم . گیر من اینجاست که یک منتقد برآمده از دل اجتماع که سنگ نماینده نسل را به سینه می زند چطور می تواند حقیقت حقیقی(نه مجازی)ورزش و فوتبال را تکذیب کند که خدا تکذیب کنندگان را دوست ندارد!

مهم این نیست که ما سیرابی می خوریم و شما قهوه اسپرسو. مهم این است که چیزی بگوییم که به آن ایمان داریم و اگر هم ایمان نداریم حرمت مومنانش را حفظ کنیم.

در آخر من هرگز مدافع خیابانی نیستم اما مدافع فوتبالم چون فوتبال تنها چیزی است که به من دروغ نمی گوید پایین و بالا رفتن توپ اش مثل زندگی غیر قابل پیش بینی است. خیابانی هر خصلت بدی که داشته باشد منکر فوتبال و زیبایی هایش نیست. او یکبار همصدا با مردمش فریاد زد .آنقدر که قلبش گرفت . هشتم آذر بود. همان حماسه مردم شاد کنی که شما رذل می دانی اش!

رضا
يکشنبه 21 مهر 1387 - 16:31

""ادب از که آموختی؟............... از بی ادبان!.""

واقعا ادب را از این ارمین یاد گرفتم! از او تشکر می کنم که با بی ادبیش ادب مرا بیشتر کرد!!

اگر نمره سایت سینمای ما از 20 نمره، 19_18 بود، با گذاشتن این مقاله بی ارزش و بی محتوا نمره اش رفت به زیر صفر... ای کاش این مقاله را هرگز در سایتتان قرار نمی دادید. بدترین مقاله ای بود که در زندگیم خوانده ام....

ابوالقاسم
يکشنبه 21 مهر 1387 - 17:4

اقای قادری به احترام مخاطبین سایت این مطلب را حذف کن.این نقد نبود,چرت و پرتای یک ادم عقده اییه که حتما حالت عادی نداشته

حسین لامعی
يکشنبه 21 مهر 1387 - 20:20

آقای قادری محبوبیت ابراهیم حاتمی کیا رو فهمیدی؟!!!

دیدی تمام کامنت ها دارن به نویسنده این مطلب فحش میدن؟!

حاتمی کیا چه بخوایم چه نخوایم برترین و محبوبترین کارگردان سینمای ایران هست در همه ی رای گیری ها....

من اصلا آرمین ابراهیمی رو نمیشناسم و هیچ کسی نمیشناستش و قطعا آرمین ابراهیمی حتی از این که دارن همه بهش فحش میدن هم خوشحاله چون فقط به این خاطر این مطلب رو نوشت که جلب توجه کنه و جوابش رو بدن.....

از قدیم گفتن: اگه میخوای گنده بشی با آدمهای گنده در بیفت!!

البته این آقا آرمین! رقمی نیست که با شخصیت بزرگی چون ابراهیم حاتمی کیا در بیفته ولی خوب به خواسته ی خودش رسید و با یه مطلب بسیار بسیار مزخرف تونست توجه همه رو به خودش جلب کنه و الان هم براش مهم نیست بهش فحش میدن یا نه چون فقط میخواست جلب توجه کنه و آدم حسابش کنن.....

این مطلب البته از یه نظر خوب بود که همه منتقدان سینمایی بفمن حق کوچکترین بی احترامی به *حاتمی کیای بزرگ* رو ندارن چون مثل این جا با حمله ی وحشتناک مردم رو برو میشن

و به فحش کشیده میشن....

جای ابراهیم حاتمی کیا نه در قلب, بلکه در خون و رگ مردم ایران است.....

یا علی مدد

کوثر
يکشنبه 21 مهر 1387 - 20:41

لازم به این همه تحقیر نبود. شما اگر حرف درستی هم زدی اینقدر فوتبال و حاتمی کیا را تحقیر کردی که اثر درست کلامت را هم از بین برد. بدترین قسمت هم این ساندویچ و پلاستیک کثیف بود. واقعا این همه تحقیر و بی احترامی لازم بود؟

masoud
يکشنبه 21 مهر 1387 - 22:19

واقعا براتون متاسفم که نظر کسی را گذاشتید که معلوم نیست منتقد یا...........آقا این چرت وپرتا چی ه درباره ی حاتمی کیا نوشته.هان

...
دوشنبه 22 مهر 1387 - 1:0

يعني جناب ابراهيمي! پيش از اين هم ادمي بوده اند كه راجع به اين قبيل جزييات انهم در ورطه مبتذلي چون نقد -نقد يك منتقد سينما به گزارش يك گزارشگر-اهميت بروز بدهند؟اگر در باقي رويداد هاي اطرافشون هم اينقدر دقيق؟!! و موشكاف؟!! بودند و جواب بخواهند و دنبال نتيجه باشد تنها به يك پاسخ خواهند رسيد:ساديسم.


دوشنبه 22 مهر 1387 - 12:28

همه با هم بگیم «آمینازین»!

نه بابا! من این آرمینو میشناسم! یه زمانی تو تیمارستان خیابونمون بستری بود!!

تا حالا شنیدین میگن فلانی روانه؟؟! یعنی خیلی روانیه! من نمی دونم چرا کاربران این سایت انقدر این مطلبو جدی گرفتن!! بابا! طرف روانه!! اینجوری ارضاء میشه همه بهش فحش و بد و بیراه بگن!! فکر کردین همه تو دنیا سالمن که با تعریف و تمجید ارضاء بشن؟؟ آدمای مازوخیستی کم نیستن که با کتک خوردن و فحش دادن دیگرون ارضاء میشن و واقعا لذت می برن!!! جای چنین افراد خطرناکی فقط روی تخت تیمارستانه!!!

اتفاقا «آرمین» اسم یه داروئه!! ولی به جای آرمین باید اسمش «آمینازین» بود!! می دونین چه داروئیه؟؟ داروی ضد سایکوز و شیزوفرنی که یه بیماری روانی خطرناکه!! کسایی که این کامنتو می خونن, نگن آرمین! بچه ها! همه با هم بگیم «آمینازین»!!!!

Mona
دوشنبه 22 مهر 1387 - 15:11

chetor mishe be khatere yek edeye ma'dood tamaashagarnama be hameye tamaashachian laghab e araazel o obash daad ! ya varzesh ro maghooleye mobtazal khatab kard!!!!! baraye in Aghaa ke ede'aaye savad o adab daare mote'asefam!

نازنین
دوشنبه 22 مهر 1387 - 20:54

اول از همه نتاسفم برای این سایت که این مطلب سخیف و توهین امیز را وارد کرده . دوم اینکه برای نویسنده این مطلب متاسم که با این همه ادعا فرق بین توهین با نقد را نمی داند .

...
دوشنبه 22 مهر 1387 - 21:18

آقای حاتمی کیا هیچ وقت ته نمیکشند...

محمد
دوشنبه 22 مهر 1387 - 22:14

جالبه كه اين فرد هموز تكليفش با خودش مشخص نيست. ميگه فيلم حاتمي كيا مبتذله و..... بعد خودش از سريال مبتذل بزنگاه خوشش مياد!

هر چي از دهنش درمياد به فوتباليستها ميگه و ميگه لمپن و بي ادبن، بعد به طرز عجيب و خنده دار و غافلگير كننده اي، خودش از نوشتن يه يادداشت تميز و مودبانه عاجزه و به قدري لمپني و بي ادبانه و مبتذل نوشته كه صداي همرو درآورده!

آقاي قادري حالا اين تحفه ها رو از كجا گير مياري هر چند وقت يكبار؟

يه چكاب ببر اين بنده خدا رو. حالش خوش نيست به مولا!!

محمود
سه‌شنبه 23 مهر 1387 - 16:10

چطور امیر پوریا ،حمیدرضا صدر و سعید قطبی زاده و.... حق دارند درباره فوتبال اظهار نظر کنند اما جواد خیابانی و امثالهم حق مثال اوردن از برگمان را ندارند تورا به خدا ما جماعت کودن و بیشعور رو به حال خودمون رها کنید وشما علما و فضلای قوم به لجن پراکنیهای روزمره خودتون مشغول باشید.

رهگذر
سه‌شنبه 23 مهر 1387 - 20:27

امير جان من كه مي دانم شما بابت مساوي حال كرديد و براي بهانه اين مساوي با آن همه ستاره به در و ديوار و جواد خياباني گير داديد. والله با اين همه هزينه و بازيكن افشين قطبي شاهكار زد.

doshmane ebrahimi
چهارشنبه 24 مهر 1387 - 18:16

yani delam mikhad har chi az dahanam dar miad behet begam ebrahimi.heyf ke midunam unvaght nemizaran harfamo inja.vali khodet tasavor kon che chiza e mikham begam behet.raje be football o hatamikia injuri harf zadi,2 ta az mahbubtarin janbe haye zendegie man.akh age mishod begam har chi mikhastam....

...
پنجشنبه 25 مهر 1387 - 10:15

از سایت سینمای ما توقع نوشتن این توهین ها را به کارگردان بزرگ سینما نداشتیم. متاسفم...

بهاره
پنجشنبه 25 مهر 1387 - 14:1

چقدر بي ادب

اين متن را براي سينماي ما مينويسم نه نويسنده اين يادداشت.

كه حيف از جوهر و كاغذ ي كه بي رحمانه اسير دستهاي اين نويسنده بود.و به عقيده بنده لياقت حتي جواب دادن را هم ندارد. پس روي صحبتم با شماست هر كه مسئوليت اين سايت را برعهده دارد.

واقعا كار سينماي ما به اينجا رسيده كه هر خزعبلاتي را به عنوان يادداشت و نقد و ... منتشر ميكنه.

واقعا چه تريبونه دمه دستي شده اين سينماي ما كه هر بي سر و پايي به خودش اجازه ميده به ساحت محترم هنرمند بزرگي چون حاتمي كيا و مهرجويي و... توهين كنه . هرچه كه لياقت خودشه نثار ورزش دوستان و ورزشكاران و زحمتكشان اين عرصه كنه. و براي اينكه خودي نشون بده تيغش را از نام هاي اصالت انگيز خوانندگان هنرمندمون هم ميگذرونه و به مرده و زنده شون هم كاري نداره.

چه ميشه گفت جز تاسف براي سايتي كه روزي اگر هم نقد مغرضانه (اغلب) درش ميخوانديم حس كوچكترين بي احترامي به هيچ ساحتي نميديديم.!!!!!!!!!

خدايش بيامرزد.

رویت
پنجشنبه 25 مهر 1387 - 23:53

من نه برای نویسنده این مطلب که برای سایت سینما ی ایران متاسفم که فضای خود را در اختیار فردی قرار داده که از نوشتن و روزنامه نگاری و نقد، هیچ نمی داند. برادر، اگر خود حرمت نداری، حرمت قلم را حفظ کن. راستی، این سایت سردبیر ندارد؟

الف ف
شنبه 27 مهر 1387 - 21:31

چرا نظرم رو تایید نکردید؟

به نظرتون بی ادبانه تر از این نقد!بود؟

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  




module-htmlpages-display-pid-97.html



             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 0.729929208755 seconds.